از : پ پیمان
عنوان : سوالاتی کوتاه از آقای مهندس میر حسین موسوی
آقای مهندس سید میر حسین موسوی
در صحبت های شما به تمرار سخنانی گفته می شود که من نمی دانم از روی سادگی و نا آگاهی است و یا صادقانه از اعتقادات شما است و شما همین اندازه که می دانید و به آن اعتقاد دارید بیان می کنید. به همین دلیل چند سوالی از شما می کنم که هم برای شما می تواند مفید باشد ( در باره آنها فکر می کنید ) هم برای من شنونده و خواننده مفید است که به دانیم این آقای میر حسین موسوی که هم یکی از رهبران جنبش سبز است و هم نیست تا حدی روشن تر صحبت کند و نیازی به تفسیر نداشته باشد و اما سوالات این جانب:
۱- شما در این سخنرانی می فرمائید " حاکمیت ملت به رسمیت شناخته شود "
منظور شما از جانب چه کسی و یا چه نهادی بایستی حاکمیت ملت به رسمیت شناخته شود. آیا از جانب حکومت اسلامی به رهبری ولایت امری چون آقای سید علی خامنه ای جانشین و شاگرد مورد اعتماد آقای آیت اله خمینی؟ واقعا" ارزیابی شما این است که این حکومت به خواست های مردم گوش فرا می دهد؟ برای من که جای بسیار تعجب است . آقای میر حسین موسوی بنظر من این خیال و آرزو متکی بر واقعیت نیست. مگر در سی و یک سال گذشته که امام راحل شما ولایت امر بود، آقای خاتمی رئیس جمهور بود، آقای کروبی رئیس مجلس بود، آقای سروش رئیس شورای انقلاب فرهنگی بود و ... حاکمیت و رای ملت و خواست های آنان به رسمیت شناخته شد؟
۲- شما در ستایش و رشدجنبش سبز می فرمائید " ... اینکه قتل و جنایت نیروهای به اصطلاح خود سر در گذشته و حال هحکوم می شود ... "
منظور شما این نیروهای خود سر که باعث قتل و جنایت شده اند چه کسانی هستند ؟ از کجا دستور می گیرند؟ آیا شما آنان را می شناسید؟ چرا آنان را به مردم معرفی نمی کنید که در خیابان ها مواظب باشند تا مورد حمله این اوباش و ارازل قرار نگیرند؟
اما آقای میر حسین موسوی شما فکر نمی کنید که قتل و جنایت کار فقط نیروهای خود سر و گمنامی نیستند و این جمله شما کوچک کردن قضیه است!!! آیا این قتل و کشتارها از جانب نهاد ها و ارگان های رسمی و آشکار حکومت اسلامی نیستنمد. قتل های سال های اول انقلاب اسلامی و احکام صادره قتل های فردی و جمعی از سوی آیت اله خمینی صرفا" خود سری بود و یا اعتقادی و اسلامی؟
۳- شما مطرح می کنید " هدف جنبش سبز حاکمیت آرائ مردم است " و از سوی دیگر دائما" از اجرای بی کم و کاست قانون اساسی حکومت اسلامی صحبت می کنید!!! آقای میر حسین موسوی واقعا" شما اعتقاد دارید که قانون اساسی آرای مردم را به رسمیت می شناسد؟ شما حتما" و بار ها این قانون اساسی را خوانده اید. بیشتر اصل ها یک دنبال چه ای دارند و می نویسد اگر مخالف مبانی خکومت اسلامی ، اگر مخالف احکام اسلامی ، اگر مخالف ... نباشد. چنین قانونی را که بخش زیادی از اصولش با اما و اگر ختم می شود، چگونه می توان در سایه این قانون و با تکیه به آن آرای مردم اصل است پافشاری کرد؟ آقای میر حسین موسوی این یکی دیگر از آرزوهای غیر واقعی شما است که در آینده سرتان به سنگ خواهد خورد و در خواهید یافت که این قانون اساسی مورد پشتیبانی شما با آرای مردم در تناقض است . قانون اساسی که بر اساس احکام الهی ( بندگی ) و ولایت امر و قوانین متعلق به قرون گذشته نوشته شده باشد با خواست های مردم و آرای مردم امروز خوانائی ندارد و دفاع از آن آب در هاون کوبیدن است
۴- شما می فرمائید " سلاح جنبش سبز منطق و عقل است "
بنظر شما سلاح حکومت اسلامی از بدو پیدایش چه بوده است؟ سلاح خمینی و پیروان و شاگردان مومن ایشان چه بوده است؟ اگر سلاح جنبش سبز منطق و عقل است چرا بر اساس عقل و اندیشه و منطق قانون اساسی جدیدی که اشکالات این قانون اساسی را که بر اساس احکام قرآنی نوشته شده نمی نویسید و در اختیار مردم نمی گذارید تا مردم حول آن قانون اساسی متشکل شوند و انتخابات آزاد صورت بگیرد و یک قانون اساسی جدید بر اساس حقوق انسان ها و نه حقوق اله و و ولایت امرش و چماقدارانش از جانب نمایندگان واقعی مردم تصویب شود؟ عقل و منطق نشان داده که سی و یک سال این قانون اساسی اجرا شده و نتیجه آن ایرانی مخروبه ، ورشکسته و بخش بزرگی از نیروهای اندیشمندش فراری شده و بد تر از هم در آستانه جنگ و در هم ریختگی است؟
۵- شما مطرح می کنید " قانون اساسی قابل تغییر است "
کدام از اصل هایش و چرا؟ چرا انتقادات خود را به قانون اساسی علنی نمی کنید تا طرفداران شما در جنبش سبز بدانند که کدام اصل از قانون اساسی حقوق مردم را نادیه می گیرد و باید عوض شود. حقوق دانان بسیاری نقدهای زیادی به قانون اساسی نوشته اند . نظر شما چیست؟ به شکل عمومی که قانون اساسی می تواند تغییر کند مساله ای را روشن نمی کند. لطفا" نظر صریح خود را در باره قانون اساسی حکومت استبدادی و آدمکش جمهوری اسلامی بیان کنید.
۶- شما از قول برخی ها می گوئید" ... فقط یک حزب داریم و آن هم حزب ولایت است "
آقای میر حسین موسوی در حکومت اسلامی از بدو استقرار چنین بوده و حکومت اسلامی مخالف احزاب ( بویژه احزاب غیر دینی و غیر اسلامی ) بوده. آیت اله خمینی طرفدار فقط حزب اله بوده . شعار حزب فقط حزب اله ، رهبر فقط روح اله از کجا در آمده . آیا شما در زمان آیت اله خمینی و یا زمان صدارت خودتان با این شعار مخالف بودید؟
۷- شما در ادامه سخنان خود می فرمائید" هرکی هرجا از حقوق و قانون دفاع کندجزو بدنه این جنبش است "
منظور شما دفاع از کدام قانون است؟ قانون اساسی که با نظارت آیت اله خمینی به مردم تحمیل شد و سی و یکسال است که بر اساس آن و اندیشه خمینی قلم هارا شکستند، زبان هارا بریدند و سر هارا بالای دار بردند، احزاب و سازمان های سیاسی بر امده شده از مبارزات ضد استبدادی شاه را نابود کردند، دفاترشان را بستند، مطبوعات را تعطیل کردند، زندان های اسلامی ساختند و با حکم آیت اله خمینی سرهای زیادی را بالای دار بردند و سنگسار کردند، حجاب اجباری اسلامی برای نیمی از مردمان جامعه به ارمغان آوردند و ... همه اینها از همین قوانینی است که شما از مردم می خواهید از آن دفاع کنند؟ به راستی آقای میر حسین موسوی کمی با خود فکر کرده اید که چه می گوئید و اصولا" چه می خواهید؟
۸- آقای میر حسین موسوی شما در باره مشکل دانشگاه ها می فرمائید " ... مشکل دانشگاه ها از حمله به کوی دانشگاه شروع می شود"
آقای میرحسین موسوی مساله دانشگاه ها از حمله به کوی دانشگاه شروع نمی شود. حمله به دانشگاه از همان ماه های اول استقرار آیت اله خمینی و ولایت امر ایشان در کاخ جماران ( مرکز خلافت ) شروع شد. فرمان ایجاد شورای اانقلاب فرهنگی از جانب خمینی و تسویه هزاران استاد و دانشجوی غیر مکتبی برای اسلامی کردن دانشگاه ها بود و تیشه به ریشه علم و اندیشه زد. مگر دانشمند معاصر اسلامی آقای سروش فراموش کرده اند که چگونه انقلاب فرهنگی اسلامی راه انداختند؟
آقای میر حسین موسوی سوالات بیشماری را می توان از شما ، از آقای کروبی، از آقای خاتمی و افرادی چون شما که خواستار اصلاحات حکومت اسلامی و اجرای قانون اساسی هستید مطرح کرد. طرح سوال از جانب اینجانب برای روشن شدن و بیان صریح نظرات است. انسان هائی که از قانون حمایت می کنند باید به روشنی بگویند که منظورشان چیست. من اگر از قانون حمایت می کنم از قوانینی است که بر اساس آرای مردم و بر اساس قوانین حقوق بشر نوشته و تایید شده باشد نه بر اساس احکام الهی و احکام صادره از سوی ولایت امر .
پیروزی مردم و حاکمیت مردم زمانی اتفاق می افتد که از یک سو سیاستمداران شایسته و درستکار و راستگو و شجاع در صفوف پیشین جنبش قرار داشته باشند و از سوی دیگر آگاهی بخش های بزرگی از مردم از تاریخ کشورش، علل کاستی ها، ریشه های استبداد و ریشه های خرافات تعمیق یابد. به همین لحاظ از نویسندگان و از اندیشمندان انتظار می رود به جای شوراندن مردم کمک به تعمیق آگاهی آنان بنمایند تا فریب سیاستمداران و سیاستبازان که برای تسخیر قدرت خیز بر می دارند نخورند. همان اتفاقی که در بهمن ماه ۱۳۵۷ بخش بزرگی از مردم ایران به درستی بر علیه استبداد شاهی رزمیدند و لی به آسانی فریب وعده های خمینی و دار و دسته اشت را خوردند. امید وارم که بار دیگر این فاجعه در ایران رخ ندهد .
دکتر پ. پیمان
۲۹۴۲٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣٨۹
|