آن ها توانستند، ما هم می توانیم! - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : همیشه سبز

عنوان : به آرش، هیچکس نمی داند آن روز موعودی که شما به آن رجوع می کنید چه زمانی فرا می رسد ولی همه می دانند فرا خواهد رسید و در یکی از همین تظاهرات ها فرا خواهد رسید. بنابراین هیچکدام از تظاهرات ها را نمیتوان زودرس خواند چون هر کدام قدمی به پیش است تا به قدم نهای
به آرش،

۱. آزادی هزینه دارد و هر جامعه ای که آزادی می خواهد باید این هزینه را پرداخت کند تا بتواند بجای مردگی زندگی کند. با فلسفه شما همه باید در خانه بمانند و هیچکاری نکنند چون رژیم سفاک است. شما فراموش می کنید که درست بدلیل وجود رژیم های سفاکی مثل ج.ا است که مردم آزادیخواه می شوند. با منطق شما ما تاریخ مبارزات آزادیخواهان جهان را نمی داشتیم، ملت هند و آفریقای جنوبی هنوز باید اسیر می ماندند.

۲. جنبش سرکوب نشده است، تفکر آزادی گسترده تر شده است و تفکر را نمی شود سرکوب کرد. در حقیقت تفکر رژیم است که سرکوب شده است و از روی ضعف مجبور به پادگانی کردن کل کشور شده است. ثبات سیاسی رژیم را این جنبش چنان لرزان کرده است که نه در کشور سرمایه گذاری می شود و نه دولت های خارجی بقایش را طولانی مدت می بینند.

۳. جنبش زودرس عمل نکرد، موسوی گفت تقلب شده است و مردم در چارچوب قانون اساسی ای که موسوی به آن معتقد است می خواستند بدانند که چه بلایی بر سر رای شان آمده است. مردم برای گرفتن حق خود دلیرانه ایستادند ولی موسوی کوتاهی کرد و حاضر نشد به موقع قاطع عمل کند، او به مردم خیانت کرد. نیروهایی هم در برون مرز سعی در تقلیل این جنبش داشته و دارند. اینها اصرار می ورزیدند که القا کنند که این جنبش نه ملی است و نه فراگیر، من خودم شاهد بودم که چگونه صدای آمریکا بلندگوهای خود را در اختیارشان گذاشته بود. جنبش برای مردمی که ۳۱ سال مبارزه کرده اند زودرس نبود ولی برای آنانی که اعتقادی به حاکمیت ملی ندارند زودرس بود.

۴. تقسیم ایرانیان به خودی و ناخودی کردن باید پایان پذیرد. ایرانی ایرانی است چه در درون مرز باشد و چه در برون مرز، چه در تظاهرات شرکت کرده باشد و چه نکرده باشد، چه در تظاهرات درون مرزی شرکت کرده باشد و چه در تظاهرات برون مرزی. بسیاری از اقوام و آشنایان برون مرزی ها در تظاهرات درون مرزی شرکت کردند و خواهند کرد و بالعکس، بنابراین هر دو طرف حق اظهار نظر و مشارکت دارند. بسیاری از کسانی که مخالف رژیم هستند و با تفکر جنبش موافق هستند بیرون نیامدند چون می ترسیدند و یا بعلت تراکم جمعیت کم شهرهایشان بدرستی احساس نا امنی کردند و در خانه ماندند. آنچه مهم است پشتیبانی مردم از حق خود در این جنبش است چون در هر جامعه ای همیشه درصدی دلیرتر از بقیه است و مورد حمایت بقیه در جامعه می شود. در جنگ ایران و عراق درصدی از جامعه ایران بعنوان سرباز از کشور دفاع کرد ولی از پشتیبانی همه ملت برخوردار بود و تشویق می شد که پوزه صدام را به خاک بمالد که دیگر جرئت تجاوز به ناموس ما نکند. هیچکس در آنزمان به ملت نگفت که خفه شوید و نگویید لنگش کن. کسانیکه در این جنبش به خیابان ها رفتند هیچوقت به کسانی که با آنها همراه نشدند ولی از آنها پشتیبانی کردند نگفتند خفه شوید و به شما مربوط نیست. به همه ما مربوط است و همه ما یک ملت با یک سرنوشت و یک درد مشترک هستیم. عبارت لنگش کن و نکن را باید در زباله دانی انداخت.

۵. به آرش، هیچکس نمی داند آن روز موعودی که شما به آن رجوع می کنید چه زمانی فرا می رسد ولی همه می دانند فرا خواهد رسید و در یکی از همین تظاهرات ها فرا خواهد رسید. بنابراین هیچکدام از تظاهرات ها را نمیتوان زودرس خواند چون هر کدام قدمی به پیش است تا به قدم نهایی برسد، زمان آنهم به من و شما داده نمی شود.
۲٣٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : آن هایی که بعد از حادثه نبوغشان شکوفا میشه!
دوستان نظرتون در این باره چیه؟

فرض کنید آقای موسوی روی جمعیت میلیونی یکی از تظاهرات کنترل داشت و به مردم می گفت خیابون ها را ترک نکنید. بعد رژیم بیرحم میومد و یه کشتار خونین وسیع راه مینداخت. خداوکیلی نمی گفتیم:

موسوی از خودشون بود. زودرس باعث شد خون مردم ریخته بشه و جنبش سرکوب بشه؟

پ.ن.

ناگفته نمونه که خود من همان موقع بطور کمرنگ یکی دو جا که فکر می کردم ممکنه خونده بشه، کامنت گذاشتم که از مردم خواسته بشه خیابون ها را ترک نکنند. اما آن هایی که باید ریسکش را تحمل کنند کجا و کسانی مثل من که بخوان از هزارتا کیلومتر این طرف اقیانوس ها جلوی کامپیوتر در یک کشور امن به دیگران دستور مقاومت بدن؟؟

دوستان بیایید مسائلی با این ابعاد عظیم را ساده نکینم، مثل تصمیم خرید یه شکلات از پمپ بنزین سر راه!
۲٣٨٣۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣٨۹       

    از : چپ سکولار و عضو جنبش سبز ملی ایران

عنوان : با تشکر از حقوق بشر و قانون اساسی، خوشحالم که نقطه اشتراک ما در اساس یکی است.
با تشکر از حقوق بشر و قانون اساسی، خوشحالم که نقطه اشتراک ما در اساس یکی است، اشاعه منشور جهانی حقوق بشر در ایران و تدوین یک قانون اساسی نوین بر پایه های استوار این منشور پس از فروپاشی این رژیم. من بعنوان یکی از اعضاء جنبش سبز در این راه فعالیت کرده و می کنم چون می دانم بدین طریق حقوق شهروندی آحاد ملت ایران از کارگر تا سرمایه دار تامین خواهد شد و کلیه تبعیضاتی که بوسیله این رژیم بر همه ما تحمیل شده را برای همیشه نابود خواهد شد.

آرزوی موفقیت و پیروزی برای همه هموطنانم چه موافق و چه مخالف را دارم.
۲٣٨۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : در جستجوی نقاط اشتراک برای همکاری!
.
--------------------------------------------------------------------------------------------
چرخه شوم نفی دیگران، به جای جستجوی نقاط اشتراک برای همکاری!
----------------------------------------------------------------------------------------------------

با تمام احترامی که برای کوشندگان راه آزادی ایران در سی سال اخیر دارم، اشتباه محضه اگه بخواهیم بیفتیم تو چرخه ای که در این سی سال با همه مرارت ها و جانفشانی ها تجربه خوبی را باقی نگذاشته!
۲٣٨۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣٨۹       

    از : حقوق بشر و قانون اساسی

عنوان : تقدیم به رفیق چپ، سکولار و عضو جنبش سبز ملی ایران
تقدیم به رفیق چپ، سکولار و عضو جنبش سبز ملی ایران،

من با شما موافقم که در هر کشوری مردم آن کشور تعیین کننده اصلی و نهایی سرنوشت خود هستند، و هر چه سطح آگاهی و درک آنها از منشور جهانی حقوق بشر بیشتر باشد کیفیت زندگی آنها هم به همان اندازه در کشوشان بیشتر خواهد بود. از انقلاب مشروطه تاکنون ما هیچوقت به این اندازه به محتوای قانون اساسی خود اهمیت نداده بودیم و این اگر بزرگترین دستاورد ما در عرض ۳۱ سال نباشد حتما یکی از بزرگترین ها باید باشد. ملتی که از محتوا و ارزش منشور جهانی حقوق بشر آگاه باشد پیروز خواهد شد.

همانطور، با شما موافقم که موسوی و رفقایش کوتاهی کردند و اگر می خواستند می توانستند. متاسفانه نخواستند و زمان لازم بود تا معلوم شود. مردم به مبارزاتشان ادامه خواهند و پیروز خواهند شد چه با موسوی و چه بی موسوی.

موفق باشید
۲٣۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : «ولی موسوی و خاتمی نگذاشتند»!!!!
دوست گرامی

فکر کنم استدلال من واضح باشه.
حالا هم دو نفر را پیدا کردیم که بگیم این دو نفر «نگذاشتند»! خب بقیه افراد و گروه ها کجا بودند که نگذارند این دو نفر نگذارند؟؟

پ.ن.

دوستانی که وارث فرهنگ نقدها و بحث های طول و دراز از نوع مارکسیستی و + آن هستند، خواهشن وقتی میشه منظور را با یه جمله گفت یه مقاله ش نکنیم. هم بحث تو بحث ایجاد نمیشه هم خود ما بهتر می تونیم لب استدلال خودمون را به خواننده منتقل کنیم.
۲٣۷۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣٨۹       

    از : چپ سکولار و عضو جنبش سبز ملی

عنوان : به آرش و علاقمندان به این مبحث
آقای آرش گرامی،

۱.کجا من ادعا کردم که تحلیل گر هستم؟ خوب به نام مستعار من توجه کنید، من خود را یک عضو جنبش سبز معرفی کرده ام و نه تحلیلگر

۲. آیا شما حقی برای یک عضو جنبش سبز قائل هستید که نظرش را آزادانه و مودبانه ابراز کند؟ آیا من در نظرم توهین و اتهامی به کسی روا داشته ام که شما چنین برخوردی با من داشته اید.

۳. در رابطه با ۲، آیا لحن شما نسبت بمن متمدانه و مسالمت جو بوده است یا تحقیر آمیز و خشن؟

۴. مردم به موسوی و کروبی رای داده بودند و طبیعتا مسئولیت به گردن آنها بود که در چارچوب قانون اساسی ای که انقدر به آن معتقدند، حق مردم را از حلقوم نظام در بیاورند. وظیفه آپوزیسیون برانداز، حمایت معنوی از ملت ایران بوده و هست. فراموش نکنید که گوش جهان به موسوی و کروبی کوک است و نه به آپوزیسیون. ملت واقع گرا و هوشیار است، اکثرا با حمایت از جناح اصلاح طلب بعنوان سکوی پرتاب برای رسیدن به اهداف نهایی خود استفاده کرده و می کند. در موقعیت کنونی عاقلانه نیست که احساسات واقعی خود را نسبت به آپوزیسیون برانداز ابراز کنیم. با باز شدن فضای سیاسی بیشتر این فرصت بدست خواهد آمد و آنزمان معلوم خواهد شد که آپوزیسیون در میان ملت هوادار دارد یا نه و تا چه میزانی. با خفقان کنونی چنین امری میسر نیست و من بعنوان یک عضو نمی خواستم و نمی خواهم مرا به اتهام رابطه با خارج به زندان بیاندازند و در زندان بمن تجاوز جنسی کنند.

۵. موسوی در میان تظاهر کنندگان گم نبود و دسترسی به بلندگوهای جهانی داشت ولی استفاده نکرد. او می توانست به آسانی با شبنامه، تویتر، ضبط صدا، دوربین ها و حتی با پخش اعلامیه های امضاء شده در میان تظاهرات کنندگان....صدایش را بدنیا برساند ولی نخواست. در خارج از کشور او می توانست بوسیله شیرین عبادی، اکبر گنجی، محسن مخلباف و سازماندهند گان تظاهرات برون مرزی صدای خود را به گوش مردم برساند ولی نخواست. صدای آمریکا و بی بی سی هم مثل هر رسانه بین المللی هیچ مشکلی در گزارش اخبار در رابطه با موسوی نداشتند. خلاصه اینکه سبزها شبکه قوی ای داشتند که موسوی می توانست از آن استفاده کند ولی نخواست.
**********
به قانون اساسی و حقوق بشر گرامی، مهمتر از قانون اساسی و حکومت، مردم یک کشور هستند. مردمی که به حقوق خود که در منشور جهانی حقوق بشر آمده است آگاه شوند و ارزش آنها را دریابند، این حقوق را طلب می کنند و برایش مبارزه می کنند. پس از پیروزی این حقوق را در قانون اساسی خود به ثبت می رسانند و در اجرای هر چه بیشتر و بهتر آن خواهند کوشید. در کشورهایی مثل فرانسه این حقوق کم کم وارد قانون اساسی آنها شد و برای مردم هضم آن بسیار آسانتر از کشوری مثل قرقیزستان است که اکثریت جامعه شاید از وجود چنین منشوری بی اطلاع باشند.

ایران موقعیتی بهتر از قرقیزستان دارد چون ما قبل از انقلاب دارای حقوقی بودیم که پس از انقلاب از دست دادیم، حقوقی که فقط پس از نابودی شان به ارزش آنها پی بردیم و از آنزمان تاکنون بدنبال بازگشت شان بوده ایم. نقش رسانه های برون مرزی مثل صدای آمریکا، دسترسی کثیری از ایرانیان به اینترنت، درصد بالای دانش آموختگان بویژه بانوان دانش آموخته و رفت و آمدهای میلیون ها ایرانی به خارج از کشور هم در ازدیاد سطح آگاهی مردم به حقوقی که باید داشته باشند بسیار موثر بوده اند، ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که ما انقلاب مشروطه ای را هم پشت سر خود داشتیم. اینها سرمایه های ملی ای هستند که ما از آن برخورداریم و متاسفانه قرقیزها نه.

مردم یک کشور تعیین کننده اصلی در یک کشور هستند. ملتی که به حقوق خود آشنا باشد می داند چه می خواهد و خواسته های خود را بالاخره به حکومت تحمیل خواهد کرد، این حقوق را در قانون اساسی برای خود تضمین خواهد کرد و چنین ملتی برای نهادینه کردن این حقوق، جامعه مدنی خود را بقدری گسترش می دهد که هرگز حکومتی مثل حکومت فعلی بقدرت نرسد.


۴. آیا
۲٣۷٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : تا تحلیل گرانی مثل جنابعالی داریم....
چپ سکولار و عضو جنبش سبز ملی!

آقای موسوی ۲۰ سال بود که در حالت کما بود. روز تظاهرات ۲۵ خرداد گم بود تو جمعیت و یه بلندگو دستی به سختی در دسترسش قرار گرفت. این حزب مشارکت بود که تونسته بود در جریان انتخابات ۳۰۰ هزار نفر را سازماندهی کنه!

تازه آقای موسوی و آقای خاتمی که از اول هم وفاداری خودشون را به قانون اساسی و نظام ولایت اعلام کرده بودند. شاید بهتره بگید:

این همه سازمان ریز و درشت اپوزیسیون «نق زن» و تو سرهم زن با این همه دستک و دنبک و فیس و افاده و قمپز کجا بودند آن روز؟؟

حالا این یک کم بی ادبی است ولی باید گفت:

جنبش سبز ملی که چپ سکولاری مثل شما تحلیل گرش باشه........
۲٣۷٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣٨۹       

    از : چپ سکولار و عضو جنبش سبز ملی

عنوان : به حقوق بشر و قانون اساسی، آنها توانستند، ما هم ماه ها قبل از آنها می توانستیم ولی موسوی و خاتمی نگذاشتند.
به حقوق بشر و قانون اساسی، مردم ایران می دانند چه می خواهند حتی اگر قادر نباشند یکایک ۳۰ ماده منشور جهانی حقوق بشر را از بر بیان کنند. مردم هر کاری از دستشان بر آمد و به متمدنانه ترین صورتی که می شد انجام دادند ولی موسوی، خاتمی و کروبی هر کاری که از دستشان بر می آمد نکردند چون نمی خواستند. در قرقیزستان آپوزیسیون برانداز بود و حکومت را برنداخت اما در ایران ما آپوزیسیون نداریم، ما پسر عموهایی داریم که بر سر سهم آنچه غارت کرده اند دعوا دارند و مردم را وسیله برای رسیدن اهداف خود کرده اند. کشورهای غربی هم به این امید بسته بودند که با رفتن احمدی نژاد بتوانند با موسوی بر سر برنامه هسته ای ایران به نتیجه مطلوبی برسند و بیخود نبود که بی بی سی و صدای امریکا مردم را بسیج می کردند که رای بدهند. اینها هم از مردم می خواستند استفاده ابزاری کنند. آنچه هیچکس انتظارش را نداشت واکنش مردم بود که معادلات همه اینها را بهم زد و خود را از کنترل همه خارج کرد. این خوشایند هیچکس بجز ملت ایران نبود و باید یا تحت کنترل قرار می گرفت و یا فرسوده میشد. اما مگر میشود تفکری که در ملتی ریشه دوانده است را کنترل و یا فرسود؟ البته که نه و برای همینست که این جنبش زنده است و از پای نخواهد نشست تا دمکراسی را در ایران برقرار کند. آیا قرقیزستان که زودتر از ایران توانسته است حکومت را براندازد زودتر از ایران به دمکراسی برسد؟ من از صمیم قلب آرزو می کنم آن ملت پیروز شود ولی وقتی روسیه اولین کشوری باشد که حکومت تازه را به رسمیت بشناسد دلم برای قرقیز ها می لرزد.

********************

بله ما ماه ها قبل از قرقیزستان می توانستیم ولی آپوزیسیون نداشتیم، پوزیسیون داشتیم.

چرا می توانستیم ولی نشد؟ روزی که بیش از ۳ میلیون ایرانی با شعار رای من کو به خیابان آمدند، موسوی و یارانش اگر جدی بودند می توانستند از مردم بخواهند تا تحقق خواسته خود در خیابان بمانند و کل هزینه را در همان یک روز بپردازند. همان روز می توانستند خواستار اعتصاب عمومی شوند و نظام هم هیچ غلطی نمی توانست بکند بجز اینکه به آن تن دهد و ما در موقعیت فعلی قرار نمی گرفتیم. در آنروز سرنوشت ساز ملت آمادگی کامل برای قبول درخواست های موسوی را داشت ولی این مرد از ترس و وحشت از سقوط نظام و برآورده نشدن آرزویش برای بازگشت به روزهای خونین خمینی مردم را به خانه هایشان روانه کرد. او موقعیت پس از موقعیت هایی که ملت در اختیارش گذاشت که خامنه ای و احمدی نژاد را سرنگون کند عمدا به باد داد. تاریخ ایران اعمال چنین کسانی که در بزنگاه های تاریخی باعث تداوم ستم ملی به ایرانیان می شود را فراموش نخواهد کرد.

آنها توانستند، ما هم ماه ها قبل از آنها می توانستیم ولی موسوی و خاتمی نگذاشتند. نه فراموش کنیم و نه ببخشیم.
۲٣۷٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : در پاسخ به پرسش های حقوق بشر و قانون اساسی
دوست گرامی
چند نکته کلی به نظر من می رسد که خدمتتان بیان میکنم چرا که درباره قیرقیزستان جز اخبار اخیر چیزی نمی دانم.

۱) از منظر سیستمی چنین رخدادهایی بعید نیست. دمکراسی نوپا و لرزان در قزقیزستان را نمی توان با دمکراسی پایدار در فرانسه و کشورهای دیگر غربی مقایسه کرد. آن ها هم در دوران گذار به دمکراسی بالا و پایین هایی داشته اند تا به یک سیستم پایدار رسیده اند. رفتار سیستم ها در این دو حالت (گذرا و ثابت) یکی نیست.

۲) این که رئیس جمهور و یا نخست وزیری در اثر فشار مردم یا احزاب مخالف قبل از پایان ترم قانونی خود مجبور به کناره گیری گردد، در دمکراسی های پایدار هم اتفاق می افتد. منتهی در قانون اساسی پیش شده است.

۳) اما حتی با یک قانون اساسی مشابه، مردم یک جامعه مدرن و پیشرفته در مقایسه با یک جامعه عقب افتاده رفتار متفاوتی با قانون خواهند داشت. تجربه انباشته شده را نباید دست کم گرفت.

۴) مردم جوامع مدرن عموما کمتر به مسائل صفر و یک یا سیاه و سفید نگاه می کنند. آرمان گرایی و واقع گرایی. حال این به دانش و تجربه بیشتر هم برمیگردد.

خلاصه این که همانطور که در کامنت های قبل گفتم مساله «تغییر» است که فرآیند است و در زمان حاصل می شود. جابجایی افراد با یک رویداد یک شبه عندالزوم به دمکراسی نمی انجامد. سال ها طول می کشد تا قرقیزها تغییر کنند و کشورشان را تغییر دهند.
۲٣۶۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹       

    از : جنبش سبز یا جنبش خرداد؟

عنوان : مقاله محمد علی اصفهانی برخی از کمبودهای یادداشت روز اخبار روز را جبران می کند.
کمبود های این مقاله بوسیله اخبار روز تا حدود زیادی بوسیله مقاله دیگری در صفحه نخست جبران شده است، مشخصات بقرار زیر است:-

«نه ایران، قرقیزستان است
و نه هدف جنبش خرداد، جابه جا کردن مهره ها
محمدعلی اصفهانی»

نکته مهم: چرا جنبش سبز را این نویسنده جنبش خرداد نامیده است؟

مقاله محمد علی اصفهانی برخی از کمبودهای یادداشت روز اخبار روز را جبران می کند.
۲٣۶٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹       

    از : حقوق بشر و قانون اساسی

عنوان : پرسش مهمی از اخبار روز، خوانندگان و نظر دهندگان گرامی دارم، آیا ملت قرقیزستان برعلیه قانون اساسی خود دو بار در ۵ سال انقلاب کرد و یا بر علیه مجریان آن، عیب از کدام یک از اینهاست؟ چرا این سئوال باید برای ما مهم باشد؟
به ویژه علاقمندم که نظر آقایان نیاز، ب پیمان، رضا سالاری و آرش
را در این رابطه بدانم، امیدوارم که این عزیزان دست مرا رد نکنند.

قانون اساسی مهمترین برگه قانونی در یک کشور است که رابطه میان حکومت و ملت را معین می کند و دو طرف موظفند قوانین آنرا رعایت کنند تا امنیت داخلی و صلح در کشور برقرار شود. در حقوق اینرا قرارداد اجتماعی میان حکومت و ملت می نامند و این قرارداد اجتماعی (قانون اساسی) تا زمانی مشروع و معتبر است که ملت از محتوای آن و اجرای آن بوسیله حکومت راضی باشند.

بنابراین آیا کسی می تواند به من پاسخ دهد که:-

۱. در قرقیزستان عیب در کجای کار بود، قانون اساسی این کشور یا حکومت (قوه مجریه) آن؟

۲. اگر قانون اساسی قرقیزستان مثل قانون اساسی فرانسه بی عیب است، چرا قرقیز ها نتوانستند مانند فرانسویان تا انتخابات بعدی صبر کنند که دولت را با رای خود تنبیه کرده و بصورت مسالمت آمیز رقبای آنها را بر صدر کار قرار دهند تا نیازی به دو انقلاب در ۵ سال نباشد؟

۳. اگر حکومت در قرقیزستان معیوب است، چرا قرقیزها با رجوع به قانون اساسی خود خواستار اجرای درست آن نشدند؟

۴. چرا مردم برای تغییر در برخی کشورها به انقلاب متوسل می شوند و در برخی دیگر بوسیله انتخابات آزاد و مسالمت آمیز؟

۵. قرقیزها چه چیزی کمتر از فرانسویان دارند که یکی نگون بخت و دیگری خوشبخت است؟

۶. آیا اگر قرقیزها مثل فرانسویان با ابتدایی ترین حقوق خود که در منشور جهانی حقوق بشر آمده است آشنا بودند و اصرار می کردند که قانون اساسی شان بر پایه های استوار این منشور نگاشته شود و با رجوع به آن در اجرایش سماجت و مقاومت های مدنی نشان می دادند موفقیت از آن آنها نمی شد که از این دور شوم خشونت و نگون بختی رهایی یابند؟

پرسش مهمی از اخبار روز، خوانندگان و نظر دهندگان گرامی دارم، آیا ملت قرقیزستان برعلیه قانون اساسی خود دو بار در ۵ سال انقلاب کرد و یا بر علیه مجریان آن، عیب از کدام یک از اینهاست؟ چرا این سئوال باید برای ما و ملت قرقیزستان مهم باشد؟
۲٣۶٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آذر بانو

عنوان : به مهران نژاد ها، شما با این ترفندهای پوسیده قادر نیستید هیچ ایرانی ای را نژاد پرست و متکبر و نادان جلوه دهید و همزمان به بشریت توهین کنید.
به مهران نژاد ها،

من با امثال شما یکی به دو نمی کنم چون نیت شما تبادل نظر نیست، شما اشعار فردوسی و تمدن و فرهنگ ایران را مسخره می کنید. توهین شما فقط به ایرانیان نیست بلکه به قرقیزها هم هست که هم اکنون بسیاری از آنها مثل مادران و پدران داغدار ایران در سوگ و نگران آینده کشورشان هستند. من برای شما و امثال شما وقتی تلف نمی کنم.

شما با این ترفندهای پوسیده قادر نیستید هیچ ایرانی ای را نژاد پرست و متکبر و نادان جلوه دهید و همزمان به بشریت توهین کنید.
۲٣۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آریا مهران نژاد

عنوان : آذر بانو! من با کسی شوخی ندارم!
مگر غیر از این است که "چو ایران نباشد تن من مباد". من یک ایرانی هستم و به این افتخار می کنم که از نوادگان کورش و داریوش هستم. و به خاطر همین من اعتقاد دارم ایران زمین از قرقیزستان متفاوت است. قرقیزستان کجا و ایران کجا. این یک قیاس مع الفارغ است و بس. ما تاریخ داریم، ما تمدن و فرهنگ داریم! آن تمدن و فرهنگ از کجا است؟ از کورش و داریوش. آیا دیگران هم آن تمدن و فرهنگی که ما داریم، دارند؟ نه!
۲٣۶۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : مدت هاست هشتاد در صد بحث ها درباره یک موضوعه: تغییر تدریجی یا براندازی؟
دو تا استراتژی عمده روی میزه:

۱) «تغییر» مسالمت آمیز «مرحله ای» به دمکراسی
۲) براندازی.

هر استراتژی نقشه راه خودشو داره و تاکتیک های خودشو.

۱ ناقض ۲ نیست.

همزمان ۲ ها کار خودشون را بکنن. اگر هم معتفدند ۱ پیروز نمیشه، خب به نفع اونا.

راه براشون هموارترمیشه. مثل شرکت در انتخابات که میلیون ها نفر را به خیابان آورد. ولی ۲ ها نتونستند کاری بکنند با این جمعیت.
۲٣۶۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آذر بانو

عنوان : به مختار برازش، شما حق دارید موافق مبارزه مسلحانه باشید ولی حق ندارید مخالفان تان را متهم به همدستی با موسوی و انصارش کنید.
به مختار برازش،

اسلحه را از کجا تهیه خواهید کرد، تعلیمات چریکی را کجا خواهید آموخت، پول آن از کجا تامین خواهد شد،چند مکان در ایران را به سرنوشت سینما رکس آبادان تبدیل خواهید کرد، رهبر این جنگ مسلحانه شما چه کسی خواهد بود،از سوی کدام قدرت های خارجی حمایت خواهد شد، در کدامیک کشورهای همسایه مستقر خواهد شد، از کجا معلوم که کشورهای همجوار که طمع به آب و خاک ما را دارند به تمامیت ارضی کشورمان احترام بگذارند و به هموطنان مان را مثل صدام تعرض نکنند، از کجا معلوم که رهبری که با خشونت ایران را فتح می کند دمکراسی را پایه ریزی کند و خود قیم دیگری بر کل کشور نشود،....؟ آیا شما رهبری را برای اجرای نقشه تان می شناسید که معرفی کنید؟

ایران کشوریست از لحاظ ژئوپلیتیکی و ثروت های زیر زمینی بسیار مهم و دارای پتانسیل زیاد برای قدرتی بزرگ شدن در منطقه. چین و روس و آمریکا و اروپا کفتارهایی هستند که در انتظار موقعیتی هستند که آنرا تکه پاره کرده و منافع ملی کثیف خود را تامین کنند. ما باید هم در برابر کل رژیم استقامت کنیم و هم به قدرت های بزرگ بفهمانیم که تن به ایرانی دمکراتیک بدهند و دست از حمایت از این رژیم بردارند. این یکی از راه های مسالمت آمیزی است که ما دنبال می کنیم و اجازه شما را برای آن لازم نمی دانیم.

شما حق دارید موافق مبارزه مسلحانه باشید ولی حق ندارید مخالفان تان را متهم به همدستی با موسوی و انصارش کنید.
۲٣۶۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : مختار برازش

عنوان : سرنگونی گزینه ای جدید که باید آنرا در نظر گرفت
مقاله ی جالبی بود. و مطالبش در خور توجه. واقعا باید که از مردم شجاع قیرقیزستان درس گرفت. حوادث دو روزه در این کشور نشان داد که واقعا باید علاوه بر اصلاح طلبی انفعالی به گزینه های دیگر تغییر قدرت نیز اندیشه کرد. در تایلند نیز مردم به قیام رو می آورند. بعضی از نظر دهندگان در این ستون ریسمان را به آسمان می بافند تا بلکه بتوانند از «اصلاح طلبی» به عنوان تنها ترین گزینه گذار ایران به دمکراسی دفاع کنند. اینکه قیرقیزی ها ۵ سال پیش حکومتی را بر روی کار آوردند و دمکراسی حاصل نشد و الان دوباره به خیابان ها ریختند، خود نشان می دهد که این مردم حاضر نیستند که منافع ملی کشورشان را در دست مفت خوری مثل قربان بیک باقی اف قرار دهند. نشان می دهند که این ملت در صحنه است. به هر حال برای برقراری دمکراسی دفع کسانی که با دمکراسی دشمنی دارند ضروری است. صد در صد اگر در این کشور احتمال تغییر قدرت از طریق دمکراسی و آزاد امکان پذیر بود مردم راه خشونت را نمی رفتند. از این رو در ایران نیز با حضور کسانی چون رهبر در مرکز قدرت خواب اصلاح حکومت جمهوری اسلامی هرگز تعبیر نمی شود. بنابر این باید گزینه های دیگر را نیز در نظر گرفت.
۲٣۶۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : ماهیت باید دمکراسی لیبرال باشد.

عنوان : مقایسه قرقیزستان با ایران اشتباه است. بله آنها توانستند حکومتی را با حکومت دیگری عوض کنند اما آیا توانسته اند تغییری در ماهیت نظام جدید بوجود آورند که چند سال دیگر دوباره مجبور نشوند دوباره و سه باره و ....انقلاب کنند؟
چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، واقعیتی که در غربت با آن مجبور شدیم روبرو شده و آنرا بپذیریم اینست که فقط در نظام های لیبرال دمکرات است که احزاب کمونیستی و سرمایه داری قادرند برای بدست آوردن رای مردم سخت کوش باشند و رای اکثریت را با حفظ حق اقلیت قبول کنند. انتخابات دوره ای و آزاد هم میان همین احزاب متضاد جلوی تمامیت خواهی آنها را می گیرد و ملت حاکمیت خود را به هر دو تحمیل می کند. احزاب برنده اگر نتوانند قول هایی را که قبل از پیروزی خود داده بودند برآورده کنند مستمرا مورد مواخذه ملت قرار می گیرند و در دور بعدی انتخابات تنبیه می شوند. هیچ حزبی در لیبرال دمکراسی خواهان چنین سرنوشتی نیست و برای همین شایسته ترین کادر های رهبری و شدنی ترین برنامه ها را برای انتخاب شدن ارائه می کنند. همه اینها امکان پذیر است چون توده مردم از دکترش گرفته تا سوپورش با حقوق بشر خود آشنایی کامل دارند. آیا ملت قرقیزستان با ابتدایی ترین حقوق بشر خود آشناست؟ فکر نمی کنم و امیدوارم مکانیزمی موجود باشد و اگر نیست بوجود آید تا ملت را با این حقوق آشنا کند.

برای ما ۳۱ سال طول کشید تا ارزش منشور جهانی حقوق بشر را درک کنیم. این در حالیست که درصد دانش آموختگان و دانشجویان ما بسیار بیشتر از کشور فلک زده ای مثل قرقیزستان است. ما دارای میلیون ها مهاجر موفق در کشورهای آزاد جهان هستیم که همواره در صدد بوده اند که راز موفقیت غرب و راز شکست ایران را دریابند و مستقیم و غیر مستقیم به یکدیگر و اقوام و اشنایان درون مرزی انتقال داده اند. وجود ماهواره ها، اینترنت و رفت و امدهای ایرانیان از هر دو طرف نقش عظیمی در بیدار شدن ملت ایران داشته است. قرقیزستان از کدامیک از این موهبات برخوردار بوده است که ما بوده ایم؟ شاید قرقیز ها در حال حاضر سطح فکری پایینی را داشته باشند که ما، حتی دکترها و مهندسین فرنگ دیده، ۳۱ سال پیش داشتیم که فکر می کردیم با انقلاب کارمان درست می شود. خدا می داند چند ده هزار قرقیز باید فدا شوند تا آنچه ما در این ۳۱ سال آموختیم را بیاموزند. متاسفانه تا آنزمان نخواهند دانست چه به سرشان آمد و چرا و چگونه از این دره خود را نجات دهند.

آقای بهرام، اگر ما چپ ها عددی نیستیم شما با ما چکار دارید، بروید دنبال آنانی که معتقدید رقیب سرسخت تان هستند. در ضمن این سیاست خودی و ناخودی دانستن ایرانیان درون و برون مرزی تا قبل از شکل گیری جنبش سبز تا حدودی خریدار داشت ولی دیگر نه. همانطور که هیچ آمریکایی، برزیلی و آلمانی درون مرزی این حق را بخود نمی دهد که به هموطنان برون مرزی خود دیکته و یا القا کند که حق اظهار نظر درباره کشور متبوعش و کشور های دیگر را بکند شما هم از چنین حقی برخوردار نیستید. ایران متعلق به یکایک شهروندانش است صرف نظر از اینکه در کدامیک از استان های کشور و یا در کدام نقطه جهان باشند. این حق حتی برای ایرانیانی که روزی به کهکشان ها هم می روند محفوظ است. خودی و ناخودی کردن ایرانیان و انسان ها خوی این رژیم است و با خوی ما کاملا در تضاد است. شما بقدری در این خوی رژیم ذوب شده اید که در رابطه با موضوع این مقاله حتی یک کلمه سخن نگفته اید. نظرات هموطنان تان را در این ستون بخوانید و ببینید چند همفکر دارید، تعدادشان از انگشتان یک دست هم تجاوز نمی کند. در اینجا با چشم خود می بینید که شمایید که عددی نیستید.

مقایسه قرقیزستان با ایران اشتباه است. بله آنها توانستند حکومتی را با حکومت دیگری عوض کنند اما آیا توانسته اند تغییری در ماهیت نظام جدید بوجود آورند که چند سال دیگر دوباره مجبور نشوند دوباره و سه باره و ....انقلاب کنند؟

با آرزوی آزادی برای هر دو ملت قرقیزستان و ایران
۲٣۶۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : صبا آتفی

عنوان : مسابقه اخبار روز با وزارت ارشاد آخوندی در زمینه سانسور.
رفقا در اخبار روز در زمیته سانسور عقاید مختلف گویا چیزی از وزارت ارشاد آخوندی کم نمیاورند و اینها دو روی یک سکه میباشند بیچاره ملتی که امثال شماهها مثلا دمکرات یا آزادیخواهش هستید . در همین مطلب تا اینجا ۲۱ نظر داده شده که ۱۵ تا ۱۶ تایش را سانسور کرده اید . جالب اینجاست که شماهها رژیم آخوندی را در زمینه سانسور و آزادی بیان در حرف البته محکوم میکنید .
۲٣۶۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آذر بانو

عنوان : به آریا مهران نژاد و کریم ن، شما معرف ایران و ایرانیان نیستید، نظرات خودتان را حداقل یکبار بخوانید تا مطمئن شوید که توهینی به ایران و ایرانی نباشد و بعد ارسال کنید.
قرقیزستان برعکس ایران کشور فقیری است که مثل ایران بازیچه دست قدرت های بزرگ بوده است و در نتیجه هر دو ملت بهای سنگینی بابت این بازی های زشت پرداخته و می پردازند. هر دو کشور بازیچه خواهند ماند تا زمانیکه قواعد بازی را بیاموزند تا جاییکه رقیب را در بازی اش شکست دهند و آنهم بدون زیر پا گذاشتن وجدان خود. وظیفه ملی یکایک ماست که تاریخ خود و ملل دیگر را بدون تحریف خوب مطالعه کنیم، با ضعف های خود آشنا شویم، همه آنها را برطرف کنیم و به دیگر ملل تحت ظلم منتقل کنیم. من آرزوی موفقیت برای ملت قرقیزستان می کنم و امیدوارم که به مرحله ای برسند که بتوانند دست آمریکا و روسیه را از کشورشان کوتاه کرده و با حقوق بشر خود آشنا شده و قانون اساسی خود را بر این پایه بنا کنند تا به آزادی و رفاه نسبی برسند.

سخنی با کسانی که تفکر آریا مهران نژاد و کریم ن را برای ایجاد نفاق بجای وفاق ملی پیشه کرده اند. میهن دوستی با نژاد پرستی هیچ میانه ای ندارد و حمله به میهن دوستان هم کاری بس ناپسندیده است. هر ملتی دارای این دو نحله فکری هست ولی خوشبختانه آنها اقلیت بسیار کوچکی هستند که یک جامعه خردمند نباید اجازه بدهد آنها بقدرت برسند. در جنگ ۸ ساله صدها هزار جوان ایرانی جان خود را فدا کردند که ایران در تمامیت اش بماند و ثابت کردند که این شعر فردوسی چو ایران نباشد تن من مباد و سرود ای ایران در آنها موثرتر بود تا اراجیف خمینی فاشیست خونخوار. در کنار این شعر ما ایرانیان سه بیت شعر سعدی را هم داریم که می گوید بنی آدم اعضای یک پیکرند و در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی بدرد آورد روزگار، دگر عضو ها را نماند قرار، تو کز محنت دیگران بی غمی، نشاید که نامت نهند آدمی. خصلت ایرانی و انسانی ایرانیان در این اشعار فردوسی و سعدی خلاصه می شوند. کسی نباید بخود حق بدهد که عشق ما به ایران مان را نژادپرستانه توصیف کند و یا ما را بی اعتنا به سرنوشت ملل دیگر کشورها معرفی کند.

به آریا مهران نژاد و کریم ن، شما معرف ایران و ایرانیان نیستید، نظرات خودتان را حداقل یکبار بخوانید تا مطمئن شوید که توهینی به ایران و ایرانی نباشد و بعد ارسال کنید. اینجا جای خالی کردن مشکلات شخصی شما با یکدیگر نیست. بحث ما جدی است و شما نباید این حق را بخود بدهید که آنرا به انحراف بکشید.
۲٣۶۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : Bahram -

عنوان : شعارهای توخالی
سلام. مشکل بزرگ گردانندگان اخبارروز این است که گوش شنوایی در میان ملت ایران برای رهنمودهای خود پیدا نمیکنند. هروقت اتخابات را تحریم کرده اند، مردم رفته ورای داده اند و برعکس. مشکل عمده آنها هم دیگران و در راس همه اصلاحطلبان هستند.از این همه پیام گذار یکی از این مجسمه های دانش و شجاعت نپرسیده، خب اگر شما بهتر میزنی بستان بزن. همین فردا فرمان حمله و سرنگونی حکومت را صادر کنید ببینیم چند نفر به حرف شما گوش میدهند. اگر حتی شهامت ایراز و پذیرش مسئولیت آنرا ندارید، دیگر اینقدر فریاد لنگش کن لنگش کن سر ندهید. چه قدر لاف در غربت؟
۲٣۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آریا مهران نژاد

عنوان : چو.....
چو ایران نباشد تن من مباد!
آقا اینجا قرقیزستان نیست اینجا ایران است! شما هنوز فرق دو ملت و دولت را نمی دانید. آنها تاریخ ندارند، آنها تمدن و فرهنگ ندارند که به آنها متعصب داشته باشند و منافع تاریخ و فرهنگ شان را در نظر بگیرند....اینجا ایران است و سرزمین آریاییها و فرزندان کورش و داریوش. خواهش می کنم قیاس مع الفارغ ننمایید.
۲٣۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : همیشه سبز

عنوان : به آرش گرامی، همه نظر شما را پسندیدم جز چند جمله آخر شما را. ما قمی ها این وسط چه گناهی کرده ایم که باید جور هرچی آخوند شیپیشو در کشور است را بکشیم؟
منهم به نوبه خود از ساده انگاری ای که در این مقاله دیده می شود ناخرسندم. شیوه مبارزاتی این دو ملت کاملا متفاوت هستند، ما بدنبال یک دمکراسی حقوق بشری مسالمت امیز و پایدار هستیم و نه هر چند سال یکبار یک انقلاب. ما باید اینبار حقوق تضمین شده ای داشته باشیم که هر کسی تعبیر متفاوتی نتواند از آن بکند و یا هر وقت دلش خواست آنرا بدون مشاورت و مشارکت ما آنرا عوض کند. الگوهایی که در کشورهای غربی داریم بسیار برای ما الهام بخش هستند. هر ایرانی که به غرب می آید آنرا می پسندد و می گوید ایکاش ایران هم مثل اینجا بود. ما هم که خودمان سالهاست به این نتیجه رسیده ایم که دمکراسی حقوق بشری غرب بهترین و موفق ترین نتایج را برای ملل اروپایی به ارمغان آورده است، چرا ما از آن بی بهره باشیم؟ ملت قرقیزستان راه درازتری از ملت ایران در پیش دارد و من امیدوارم که ۳۰ ماده حقوق بشر ارکان قوانین اساسی نوین شان شود تا پایه های همه آزادی ها و اقتصاد آزاد آنها ریخته شود. خداوند انسان را افرید و شادی را برای انسان آفرید. این یعنی شادی یک حق خدا دادی است که هیچکس حق ندارد آنرا به عزا تبدیل کند.

به آرش گرامی، همه نظر شما را پسندیدم جز چند جمله آخر شما را. ما قمی ها این وسط چه گناهی کرده ایم که باید جور هرچی آخوند شیپیشو در کشور است را بکشیم؟ من پیشنهاد بهتری دارم، همه آخوندها و اخوند مسلک ها را در کویر لوت آزاد خواهیم کرد و زمانی که این کویر را سبز کردند اجازه می دهیم در کنار ما کار و زندگی کنند. تا وقتی که آدم نشده اند نمی باید حق زندگی در میان آدمیان را داشته باشند.

تفسیر های خوبی از رویدادها و تاریخ قرقیزستان از سوی مطبوعات و رسانه های ایرانی ارائه شده اند، یکی از آنها را امروز از اقای جعفر مدنی ژورنالیست ایرانی از پرشین رادیو شنیدم. در اینجا هم که تقریبا همه نظرات از کیفیت بالایی برخوردارند و همفکری بسیاری در آنها دیده می شود که باعث خوشوقتیست.
۲٣۵۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : «تغییر» یه فرآیند (پروسه) است و باید آن را از «رویداد» تمییز داد!
این فرایند مراحلی را طی می کند تا به دمکراسی و حاکمیت مردم با ابزار صندوق های رای برسیم. تنها با یک رویداد آن چنان که در قرقیزستان رخ داد معلوم نیست به دمکراسی برسیم.

ایده آل این است که همه ما منجمله آقای خامنه ای به دمکراسی تن در بدیم و مثل سایر ملت ها در کنار هم زندگی مسالمت آمیز داشته باشیم. اما خب این همیشه میسر نیست.

بعضی ها ممکنه سی سال دیگه به این نتیجه برسن. ولی هنر آن است که بتوان با هزینه و ریسک کمتری این پروسه گذار به دمکراسی را طی کرد. قدم آقای خامنه ای هم روی چشم. اما ۷۰ میلیون نفر را که نمی توان قربانی یک ابله کرد.

ما تلاش می کنیم حداکثر افرادی را که میشه اگاه کرد و از دور و بر این آقا جمع کرد.
در روز موعود هم با فتح خیابان ها دیکتاتور ابله را وادارخواهیم کرد در مقابل اراده ملت زانو بزنه و به دمکراسی تن در بده. اون موقع هم قدمش روی چشم.

مساله ما که فرد نیست. ما که به کسی کینه نداریم. ما داریم برای بدیهی ترین و ابتدایی ترین حقوق یک ملت رنجدیده تلاش می کنیم.


در نهایت همه به این نتیجه خواهند رسید که خیر و صلاح همه پذیرش دمکراسی و داوری صندوق های رای است. چون تفاوت ها ناموس خلقته و نمیشه کاریش کرد. باید آن را پذیرقت و داوری اختلافات را به صندوق های رای سپرد.

هر کس هم ممکنه تا مرحله ای با این تغییرات همراه باشه. ولی هدف ما رسیدن به دمکراسی است که تازه خودش ابزار است. شق القمری نیست. همه دنیای پیشرفته هم این راه را رفته. چاره ای نداریم جز این که تفاوت ها را بپذیریم و داوری اختلافات را به صندوق های رای بسپاریم.

وقتی تونستیم کنار هم بشینیم و چون یه ملت بالغ با هم حرف بزنیم، تازه می فهیم که در این دنیای سرعت و رقابت کجای کاریم و حالا ها باید همه با همه کار کنیم تا عقب ماندگی ها را جبران کنیم. دنیا هم که نمی شینه ما بهش برسیم. دارن با سرعت برق پیشرفت می کنند.

این برادران آخوند هم باید قدری انصاف داشته باشند و نخواهند با پرروگری خودشون را نخود هر آشی بکنند. دنیای امروز دنیای دانش محور است و برای هر کاری باید تخصص داشت. با چرت و پرت هایی که تو حوزه ها با آن وقت و عمر هدر میدن نمیشه برای پیشرفت کشور و بهروزی مردم کاری کرد. ما استان قم را دربست می دیم به این آقایون و بودجه نامحدود هم در اختیارشون میذاریم. بعد که نشون دادن عرضه دارن قم را بهشت کنند، تمام ایران را دربست میذاریم در اختیار این آقایان.
۲٣۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : کریم ن

عنوان : سوال از “چپ سکولار و عضو جنبش سبز ملی ایران”!
جناب “چپ سکولار و عضو جنبش سبز ملی ایران” سوالی از شما دارم! این جنبش سبز ملی که حضرت عالی عضوش هستید کدام شاخه این سبزها میباشد – سبز علوی آقای موسوی؟، سبز همه به با هم هستیم جناب شاهزاده؟، سبز جدید التاسیس آقای نوری علا؟ سبز جناب سازگارا و شرکا؟ لطفا با شعار دادن مساله را لوث نکنید. این هائی که اسم بردم همه خود را سبز میدانند و میدانیم که ساز هر یک نوای متفاوتی دارد.
. وقتی هم میگوئید “ما دمکراسی حقوق بشری برای یکایک ۷۰ میلیون ایرانی می خواهیم” لطفا بفرمائید این چه دموکراسی حقوق بشری است که سرلوحه همه خواست هایش یا بازگشت به اسلام خیمینی و یا جمهوری کشکی ایرانی است که کسی نمیداند واقعا این جمهوری ایرانی دیگر چه صیغه ای است.
در ضمن آنجا که فرموده اید که “بدنبال آزادی و رفاه برای کل جهان و بویژه ملت ایران هستیم” مرا به به فکر وادار داشت. من فکر میکردم که فقط آحمدی نژاد به دنبال آزادی کل جهان است معلوم شد حضرت عالی نیز همین هدف را دنبال میکنید.! مرحبا!
۲٣۵۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آ. ائلیار

عنوان : یک یادداشت بسیار سطحی
نویسنده‍ی یادداشت نشان میدهد که از شرایط بسیار متفاوت این دو جامعه( ایران و قیرقیزستان) آگاهی درستی ندارد ، و نتایجی که میگیرد خیلی سطحی و ساده اندیشانه است. پاسخ چرای مسئله را به خود نویسنده محول میکنم.
۲٣۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : واقع بین

عنوان : هر چه بیشتر اطلاعات درباره قیرقیزستان بیرون می آید بیشتر آدم دلش بحال مردم این کشور می سوزد.
حکومت سرنگون شده قیرقیزستان ۵ سال پیش بوسیله همین مردم و به همین وضع بر سر کار آورده شد و چون نتوانست به قول هایش عمل کند مثل حکومت قبل از پایین آورده شده است. حال ببینیم این یکی می ماند و یا سرنوشت دو حکومت گذشته را خواهد داشت. حکومت استبدادی روسیه اولین کشوری بود که این حکومت را به رسمیت شناخت، خودتان تا آخرش را بخوانید که این چه معنایی دارد. از ۵ میلیون جمعیت این کشور نیم میلیون روس هستند، تا آخر اینهم خودتان بخوانید. تا مردم با یکایک حقوق منشور جهانی حقوق بشر آشنا نشوند و بطور مسالمت آمیز روی خواسته هایشان اصرار نورزند از دور خشونتی که قیرقیزستان گیر کرده خلاص نخواهند شد. البته نقش رهبران قاطع و شجاع که چیزی بجز آنچه مردم می خواهند نگوید و نخواهد بسیار مهم است. رهبر هم نه به شیوه کلاسیک آن بلکه رهبرانی که پس از آزادی کشور کنار بکشند و فقط اگر در انتخابات دوره ای آزاد انتخاب شدند تا دوره بعد بمانند. بفهمند که دارای هیچ حقوق ویژه ای نیستند و قوم و خویش و دوستان خود را در راس هیچ مقامی نگذارند. ما همه چیز داریم جز رهبری.

هر چه بیشتر اطلاعات درباره قیرقیزستان بیرون می آید بیشتر آدم دلش بحال مردم این کشور می سوزد.
۲٣۵٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : آن ها توانستند ولی ما بهتراز انها عمل خواهیم کرد
مردم قیرقیزستان بلند شدند و رژیم را سرنگون کردند ولی باز هم وسیله ای شدند در دست یک دست یک بخشی از نظام برای تصیفه حساب با جناج دیگر. اینها باز هم فریب خوردند و وقتی همان ارتشی که به سرکوب انها دست زده بود اعلام هبستگی کرد و اعلام کرد که به خانه بروند به انها گوش دادند و قدرت را گرفته و به موسویهای خود دادند. باز هم مثل سال ۲۰۰۵ فریب خوردند و ملعبه دست یک جناج از سرمایه داران علیه جناج دیگر شدند. علت ان است که یک رهبری رادیکال و مردمی ندارند.
اما در ایران جنبش انقلابی مردم تجربه انقلاب ۵۷ را دارد. جنبش کمونیست کارگری با ۳۱ سال تجربه نخواهد گذاشت انقلاب مردم در ایران ملا خور شود. بلافاصله از مردم خواهد خواست که به سپاه و بسیج امان ندهند و تا انحلال کاملشان در خیابان بمانند. ارگانهای محلی خود را شکل داده و اداره امور را توسط نمایندگان خود در دست بگیرند. برای شروع از انها خواست که رادیو تلویزیون را در دست خود داشته باشند و حداقل دستمزد یک میلیون تومان را به اجرا در اورند. بهداشت و تجصیل و رفت وامد عمومی و اب و برق را مجانی اعلام کرده و از مردم خواهد خواست که انرا با قدرت خود به اجرا بگذارند. اعلام خواهد کرد که حق داشتن مسکن برای همه است و از مردم خواهد خواست خانه های خالی را اشعال کنند. تمام مراگز اسلامی و امامزاده ها و غیره را برای بیخانمان ها تا ساختن مسکن جدید اختصاص داده و از انها خواهد خواست که در ان جا بگیرند. تمام قوانین مذهبی را لغو کرده و از مردم می خواهد که انرا به اچرا در بیاورند. اعلام یک کنسرت موسیقی از همه هنرمندان در میدان ازادی و همه میدانهای عمومی شهرها خواهد کرد و از مردم میخواهد که نظم انرا توسط ملیشیای محلات بعهده بگیرند. و ... تمام کارگران افغانی مقیم ایران را که بیشتر از یک سال مقیم باشند شهروند ایران اعلام خواهد کرد. تمام بدهکاریهای مردم که کمتر از ۱۰ میلیون تومان باشد به بانکها بخشیده و تما م زندانیانی را که بدلیل بدهی مالی در زندانند ازاد خواهد کرد. علاوه بر لغو احکام اسلامی اعدام را لغو اعلام کرده و مذهب رسمی را لغو کرده و همه مردم را در برابر قانون مساوی اعلام می کند . از مردم میخواهد تا نمایندگان ارگانهای محلی خود را برای تصویب قانون اساسی جدید انتخاب کنند. و .... اینها را مردم قرقیزستان نتوانستند انجام دهند چرا که از یک رهبری آگاه و کمونیست کارگری محرومند. اما در ایران فقط کافی است که بالانس قدرت بهم بخورد و قدرت سپاه و بسیچ و ارتش شکاف بردارد انوقت مردم در هر گوشه متشکل خواهند شد و رهبری کمونیست کارگری نخواهد گذاشت که انقلاب مردم ملا خور شود. بیخود نیست که تمام تلاش موسویها و سلطنت طلبها و ملی گرا ها و غیره این است که ارگانهای نظامی رژیم دست نخورده باقی بمانند. اینها فقط با ماشین سرکوب می توانند سر پا بمانند. برای همین هم خشونت رزیم هیچ می شود و یکسره مردم را از خشونت مردم می ترسانند. اینها می دانند که ایران قرقیزستان نیست. جنبش کمونیست کارگری بدلیل یک طبقه کارگر ۸۰ در صدی در ایران بسیار قدرتمند است و نخواهدگذاشت که اینها انقلاب مردم را ملا خور کنند برای همین اینها مردم را از خود انقلاب میترسانند. ایران قرقیزستان نیست . آنها توانستند ولی ما در ایران بسیار بهتر و هوشیارانه تر عمل خواهیم کرد. این فرق اساسی ما با قرقیزستان خواهد بود. ما از یک جا دوبار گزیده نخواهیم شد.
۲٣۵٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : چپ سکولار و عضو جنبش سبز ملی ایران

عنوان : همه نظر دهندگان، بجز کریم ن، ارزیابی های درست تری ارائه دادند تا نویسنده مقاله.
روزی که بیش از ۳ میلیون ایرانی با شعار رای من کو به خیابان آمدند، موسوی و یارانش اگر جدی بودند می توانستند از مردم بخواهند تا تحقق خواسته خود در خیابان بمانند و کل هزینه را در همان یک روز بپردازند. همان روز می توانستند خواستار اعتصاب عمومی شوند و نظام هم هیچ غلطی نمی توانست بکند بجز اینکه به آن تن دهد و ما در موقعیت فعلی قرار نمی گرفتیم. در آنروز سرنوشت ساز ملت آمادگی کامل برای قبول درخواست های موسوی را داشت ولی این مرد از ترس و وحشت از سقوط نظام و برآورده نشدن آرزویش برای بازگشت به روزهای خونین خمینی مردم را به خانه هایشان روانه کرد. او موقعیت پس از موقعیت هایی که ملت در اختیارش گذاشت که خامنه ای و احمدی نژاد را سرنگون کند عمدا به باد داد. تاریخ ایران اعمال چنین کسانی که در بزنگاه های تاریخی باعث تداوم ستم ملی به ایرانیان می شود را فراموش نخواهد کرد.

*******************

آقای کریم ن، توجه شما را به پاراگراف آخر همین یادداشت روز جلب می کنم. خوب توجه کنید و اگر ایرادی دارید به نویسنده این یادداشت بگیرید که نمی گوید مردمان ایران بلکه حداقل سه بار مردم ایران را همین یک پاراگراف تکرار می کند و مردم ایران=ملت ایران. در ضمن این چه حرف هایی است که شما بر علیه ما می زنید که حتی دشمنان ایران که کم هم نیستند بخود جرئت ابرازش را ندارند. ما دمکراسی حقوق بشری برای یکایک ۷۰ میلیون ایرانی می خواهیم که همه تبعیضات که بزرگترینش تبعیض علیه ۳۵ میلیون زن آزاده ایرانی است را برای همیشه از میان برداریم. این آریا و ترک و کرد و...بازی ها را در ایران خریدارش نیست و ما مردم بدنبال آزادی و رفاه برای کل جهان و بویژه ملت ایران هستیم. ما تفرقه افکنی در میان ایرانیان را سخت نکوهش می کنیم و در برابر آن می ایستیم. ما به اندازه کافی جبهه های واقعی برای مبارزه داریم و به جبهه های واهی نیازی نداریم. خواهش می کنم تنفر خود را نسبت به هم میهنان تان تبدیل به عشق به آنها کنید و برای آزادی ایران و همه ایرانیان کوشا باشید. برایتان در این راه آرزوی موفقیت می کنم و این را بدانید من شما را هموطن خود می دانم و شما را همانقدر دوست می دارم که دیگر هموطنانم را دوست دارم.

همه نظر دهندگان، بجز کریم ن، ارزیابی های درست تری ارائه دادند تا نویسنده مقاله.
۲٣۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : برنامه رو در رو

عنوان : این مقاله ساده انگارانه است.
www.rudarru.net در این سایت تفسیر کاملی از اوضاع قرقیستان را مشاهده کنید که هنوز در جای دیگری من ندیده ام. دکتر دانش که متخصص تاریخ و سیاست آسیای مرکزی است در این برنامه شما را با چرایی موفقیت قرقیستان آشنا می کند. او می گوید روسیه و آمریکا هر دو در این کشور پایگاه های نظامی دارند و هر کدام با دادن پول بیشتر در این کشور در صدد بسته شدن پایگاه دیگری بوده اند. این یکی از دلائل مهم برای تغییر است.

ایران با قرقیزستان قابل مقایسه نیست که بگوییم چرا قرقیزستان توانست و ایران نتوانست. این مقاله ساده انگارانه است.
۲٣۵۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : حسن زارع

عنوان : نقش روسها در کودتا
دولت روسیه در یکی از گشورهای اقمار سابق خود دست به کودتا زد و عده ای از ساده اندیشان در ذهن خود ایران را تا اندازه این گشور روس زده پائین اورده اند.
این افراد فکر میکنند که در ایران هم میتوان به همین سادگی کودتا کرد.
در ایران عده ای از مخالفان رسمی نظام نقش مخالف را باز ی میکنند و با رفتن نظام اساسن مخالف هستند چراکه مخالف رابطه با غرب و به ویژه با امریکا میباشند.
ایران را با ان گشور روس زده مقایسه کردن نه تنها خطا بلکه توهین امیز است. مگر مردم ملیون به خیابانها نیامدند ?چرا نشد ?
۲٣۵۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : «تغییر»: فرآیند یا رویداد؟
آن چه در قرقیزستان اتفاق افتاد یه «رویداد» بود و حتمن به «تغییر» نمی انجامد.

«تغییر» پروسه است نه اسنپ شات از رویدادها.

در پروسه تغییر ممکنه چنین رویدادی اتفاق بیفته ولی برعکسش حتمن منجر به تغییر نمیشه.

مثلن روز موعود فتح خیابان های تهران توسط مردم، برای فشار وارد کردن به دیکتاتوره که یا به فرآیند گذار به دمکراسی بپیونده یا از سر راه مردم کنار بره. قرار نیست مثلن احمدی نژاد کنار بره بعد آقای موسوی بیاد همان گه ولایت فقیه را بر سر این مردم بریزه. باید مراحل بعدی این پروسه گذار به دمکراسی ادامه پیدا کنه.
۲٣۵۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : کریم ن

عنوان : قرقیزستان شاهزاده نداشت، پان قرقیز و پان آریائی نداشت. قرقیزستان پیرو خط امام نداشت!
برای تغییر ذائقه به سبک بیدار !:
«قرقیزستان شاهزاده نداشت، پان قرقیز و پان آریائی نداشت. قرقیزستان پیرو خط امام نداشت و ده ها فرقه دیگر نداشت که از دموکراسی برآشفته شوند و مرتب به وجود یک دین و یک ملت واحد تاکید کرده و در هر فرصتی آنرا جنبش بازگشت به اسلام راستین و یا جنبش نسل آریا بنامند. چرا خودمان را گول بزنیم و حقیقت را کتمان کنیم که قرقیزستان برای دموکراسی برخاست و هیچکس در میان آنها نگفت که این قیام برای بازگشت به آرمانهای امام خمینی است و کسی نگفت که ما به دنبال جمهوری کشکی ایرانی هستیم و کسی زبان های دیگر را انکار نکرد و به دیگر ساکنین قرقیزستان توهین نکرد و آزادی را برای همه خواست. کسی نگفت انحصار زبان فارسی باید ماده اول قانون اساسی نظام آینده باشد و الا مصیبت باید ادامه یابد. کسی نگفت یا قبول کنید که ایران یعنی فارس و آریا و یا ما شما را پان ترکیست و تجزیه طلب خواهیم نامید و شما را وابسته به حکومت خواهیم خواند. بله، حمایت های کشور های بیگانه از جنبش مردم مهم است و اگر منافعشان ایجاب نکند همیشه از اهرم های خود استفاده می کنند که جلوی تغییر را بگیرند. بسیاری از این اهرم ها در داخل خود ما هستند.».
۲٣۵۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : بیدار

عنوان : قرقیزستان بعنوان یک ملت برخاست و هیچکس نگفت که این قیام ملی نیست و به اندازه زبان در این کشور ملت است.
اگر در برابر نظر زیر قرار بگیرید چه جواب منطقی ای دارید که بدهید؟

«قرقیزستان اتحاد جمهوریخوان نداشت، فداییان خلق و ده ها فرقه دیگر نداشت که از قیام ملتی برآشفته شوند و مرتب وجود یک ملت در ایران را انکار کرده و در هر فرصتی آنرا جنبش طبقه مرفه و «ملت فارس» و نامربوط به طبقه کارگر و «ملیت» های دیگر در کشور بنامند. چرا خودمان را گول بزنیم و حقیقت را کتمان کنیم که قرقیزستان بعنوان یک ملت برخاست و هیچکس در میان آنها نگفت که این قیام ملی نیست و به تعداد زبان ها در این کشور ملت است و درد هایشان همه متفاوت است. کسی نگفت یا سیستم فدرال باید نظام آینده باشد و یا مصیبت باید ادامه یابد. یا قبول کنید که ایران یک ملیتی نیست و یا ما آنرا فراگیر و ملی اعلام نخواهیم کرد تا دولت های خارجی آنرا جدی نگیرند. بله، حمایت های کشور های بیگانه از جنبش مردم مهم است و اگر منافعشان ایجاب نکند همیشه از اهرم های خود استفاده می کنند که جلوی تغییر را بگیرند. بسیاری از این اهرم ها همزبان ما هستند».

به جای حذف این نظر اجازه دهید خوانندگان درباره اش بحث کنند.
۲٣۵۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : احسان میرزایی

عنوان : آنها توانستند چونکه...
بله آنها توانستند چون چند قدرت بزرگ خواسته بودند که آنها پیروز شوند !! اما حکایت جمهوری اسلامی حکایت بسیار ساده ای است که ما آن را نادیده میگیریم و آن اینکه چندین قدرت بزرگ و قدرتهای درجه دو در جهان پشت این جمهوری اسلامی ایستاده اند علی رغم انتقادهای دورغی در روی صحنه از این فاحشه ، جمهوری اسلامی دلیل بقایش این است که همانند فاحشه ای زیبا در جهان رفتار مینماید با همه همخوابه میشود اما پنهانی تازه در ازای این همخوابگی بجای دریافت پول از مشتری پول هم میدهد حسابی بستگی به وزن و اعتبار طرف مربوطه دارد . این جمهوری و رهبرانش و سردمدارانش فاحشگانی هستند که فقط با غریبه ها میروند و در محل خود که کشور ایران باشد چادر نجابت بسر میکنند و جا نماز آب میکشند . و به مردم ایران فقط حال نمیدهند بلکه حال هم میگیرند .
۲٣۵۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : جابجایی قدرت نه، تغییر آری!
استراتژی جنبش سبز:

تغییر مسالمت آمیز و مرحله ای دیکتاتوری فردی آخوندی به دمکراسی است؛

اما برای به زانو در آوردن دیکتاتور و تن دادن او به تغییر مسالمت آمیز،

باید خیابان ها توسط مردم فتح شود.
۲٣۵۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : کریم ن

عنوان : این یک مقایسه سطحی است.!
این یک مقایسه سطحی است. شرایط سیاسی و اجتماعی قرقیزستان با ایران اصلا قابل مقایسه نیست. بین حکومت اسلامی و مخالفان آن دریائی از خون قرار دارد. هم جناح حاکم فعلی این را میداند و هم اصلاح طلبان. دعوای موسوی و خاتمی با آحمدی نژاد دعوای گرفتن سهم بیشتر از گوشت قربانی است ،در حالیکه در مقابل، دعوای مردم ایران با جمهوری اسلامی دعوای مرگ و زندگی است. اصلاح طلبان جزئی از این حکومت هستند و و دنبال سقوط آن نیستند. فکر میکنید رفسنجانی و موسوی و خاتمی آنقدر احمق هستند که میخواهند جمهوری اسلامی بر چیده شود؟ شک من در سلامت فکر آنهائی است که طور دیگری فکر میکنند!.
۲٣۵۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : secular

عنوان : !
حکومت ایران نمی تواند در برابر خواست مردم برای استقرار دموکراسی در کشور برای همیشه مقاومت کند!!!!، اما می تواند تعیین کند که این تحول به طور مسالمت آمیز صورت بگیرد!!!! و شانسی برای ادامه ی زندگی پایوران حکومت در ایران باقی بگذارد !!!!! یا آن که آتش ....
merci
۲٣۵۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : سمانه

عنوان : سه بزرگوار امام زده
آنها یک میرحسین وخاتمی وکروبی نداشتند که به امام راحل اقتدا کند وجلوی خشم مردم رابگیرند و برای همین هم پیروز شدند ما فرصت‌های زیادی را از دست دادیم، ما گذاشتیم که از بالای ساختمان بسیج بما تیراندازی کنند و ما را بکشند ولی‌ به ساختمان تعرضی نکردیم، چو ن بما گفته شده بود فقط با مسالمت پیروز می‌شویم.تجاوز و اعدام کردن ولی این سه بزرگوار امام زده گفتند ارام باشید گذ اشتیم با ماشینهایشان از رویمان ردّ شوند باز هم به همان دلیل ، در حالیکه در همان روز میتوانستیم کار را یکسره کنیم، یادتان که هست، عاشورا را میگویم. حتی بما گفتند ۲۲ بهمن را با آنها تظاهرات کنیم
۲٣۵۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : کسرا ایلام

عنوان : سه تفنگدار
با نظر شماموافقم .نکته ای که نباید فراموش شو د . نقش مذهب در عوام فریبی مردم وانها را در جهل نگه داشتند و از احساسات انها سوءاستفاده کردن. ومسئله دیگر اینکه خاتمی و موسوی وکروبی اینها سوپاپ اطمینان های این نظام هستند همانطور که مردم هشت سال گول خاتمی خوردن قیام سال ۷۸ مگر دانشجویان ومردم ما چی می خواستند جز ازادی همین خاتمی انها را به خون کشانید .متاسفانه باز هم این بازی تکرار شد . همشیه این سه تفنگدار می گویند خط امام راه امام تفکر امام رسالت امام دوران امام وجمهوری اسلامی مد نظر امام حا از این سه تفنگدار باید پرسید .. اگر در مورد ازادیهای سیاسی و احزاب وگروها وامنیت اجتماعی وقضائی در دوران اما م عزیزتان می گوئید که جنایت او مساوی با تمامی دیکتاتوران تاریخ است قتل عام های سالهای سیاه شصت و شصت وهفت پس به چه چیز ان دوران می نازید و تا زمانیکه از مبارزین وانقلابیون می کشتند جیک ونطق هیچ یک از شما در نیامد که هیچ بلکه با موضع گریتان انها را نیز تائید می کنید. اگر منظورتان ان محیط امن برای شما و دیگر دوستانتان که با هم دیگر می خوردید ومی کشتید واعدام وتجاوز می کردید ودر درون حکومت بودید بله حرف شما درست است دوران طلائی ان زمان تمام شده حالا که که چهار تا ازتون گرفتن فریاد وا مسلمین سر می دهید. شما حساب کنید وقتی حجاریان و هادی غفاری وصانعی واردبیلی و گنجی وده نمکی و... اصلاح طلاب می می شوند تا عمق تعفن ان را باید فهمید.
۲٣۵٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣٨۹