تحریم اسرائیل چرا؟ - سهراب مبشری

نظرات دیگران
  
    از : مبشری و عقب ماندگی ذهنی یا..............

عنوان : پارلمان آلمان خواستار پایان محاصره‌ی غزه شد
در اقدامی کم سابقه، گروه‌ها و احزاب آلمانی علیه سیاست‌های اسراییل به وحدتی میان یکدیگر دست یافته و در ابتکارعملی که مورد تایید و پشتیبانی همه‌ی فراکسیون‌های پارلمان آلمان بود، از اسراییل خواسته‌اند تا محاصره نوار غزه را فورا خاتمه دهد. در این ابتکارعمل احزاب دست چپی اصلی و همچنین شرکای خانم آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در ائتلاف حاکم (حزب دموکراتیک آزاد) نیز در آن نقش داشته و خواستار این شدند که این کشور ضرورت مشارکت دادن جنبش حماس در مذاکرات را به اسراییل گوشزد کند، چرا که به عقیده‌ی احزاب آلمان محاصره‌ی ‌غزه نتایجی معکوس داشته و کمکی به حفظ امنیت اسراییل نمی‌کند.
این در حالی است که اسراییل به فشارها و انتقادات غرب تن داده و محاصره زمینی یک و نیم میلیون فلسطینی در نوار غزه را کاهش داده،‌ بطوریکه بیشتر مواد لازم اجازه ورود به غزه را یافته‌اند؛ اما محاصره دریایی غزه که به دریای مدیترانه مشرف است، کماکان ادامه دارد.
ابتکارعمل پارلمان آلمان از دولت آنگلا مرکل می‌خواهد تا برای از سر گیری مذاکرات صلح در منطقه خاورمیانه اعمال فشار کند. راینر اشتاینر سخنگوی سیاست خارجی حزب دموکراتیک آزاد در مصاحبه با رویترز گفت: «تردیدی نیست که طرح ارائه شده به پارلمان، تصویب خواهد شد».
ولفگانگ گرکه (Gehrcke) سخنگوی سیاست خارجی حزب چپ به عنوان تنها حزبی که در نوشتن پیش‌نویس طرح این ابتکار عمل همکاری نکرد،‌ گفت: «حزب چپ تندرو نیز به نوبه خود در مجلس با طرح ارائه شده موافقت خواهد کرد. از نظر من این امر تحول بزرگی در سیاست آلمان در قبال اسراییل است».
۲٨٨۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : ‫رضا سالاری

عنوان : تعریف بیگانه و دینش
‫ممکن است فراموش کرده باشیم، ولی یکی از زمینه ها و عوامل مهم رشد انقلاب ما تا نهایتاً پیروزیش در بهمن ۱۳۵۷، همان ‫ تقدم و تعصب کورکورانه اسلامی ما نسبت به فلسطینیان در جنگ نابرابر اعراب و اسرائیل و تبلیغات مبالغه آمیز خمینی و شاگردانش، شریعتی و دانشجویانش، نویسندگان توده ای و چپهای طرفدار فلسطین، بخصوص در فاصله سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ بود. جالب است که هنوز هم از این تعصب دینی رها نشده ایم. چرا؟

پس از تفوق و تحمیل زورمندانه اسلامِ شمشیر نشان، بدست عربهای مدینه بر این سرزمین، اجداد ما پس از شکست های مکرر بناچار با شیعه شدن خود مقاومت خودشان را ادامه دادند تا هم از عربهای متجاوز و دین بیگانه آنها متمایز شوند و هم هویت ایرانی شان را حفظ کنند و هم مانند مصریان نشوند که تازیان زبان و فرهنگ کهنسالشان را هم کاملاً از یادشان ربودند.

‫منتها بعدها با دولتی شدن این مذهب، با افزودن ۱۱ امام معصوم حاضر و یک بچه امام غایب و رشد سرطانی فقه آخوندی شیعه در دوره صفویه و تا زمان حال، ایرانیان بتدریج و بخصوص در قرون اخیر بکلی از هدف اولیه پذیرش این مذهب توسط اجدادشان، که اساساً خلاصی از سلطه دین و فرهنگ بیگانه عرب های چادرنشین بود، دور شدند و بقول معروف سوراخ دعا را گم کردند.

‫همانطور که ما الان غیرواقع بینانه بشکل خرافی وحشتناک و غیر عقلانی، کاسه های داغ تر از آش برای پرستش ۱۲ مرد عرب معمولی آنروزگار مدینه و کربلا و کوفه و نجف و سامره و کاظمین و مشهد شدیم، با همان سابقه روانی و تاریخی که در مغزمان لانه کرده، امروزه با فلسطینیان آواره تحت ستم دولت اسرائیل ارتباط عاطفی و روانی و بخصوص حمایت دینی برقرار می کنیم.

پس هنوز هم ما از اهداف اولیه اجدادمان دور هستیم. اهدافی که در واقع برای رهایی از کلیت دین زورچپان و وارداتی اسلام، آنهم از جانب بیابان گردان و چادرنشینانی که حتی از زمان اشکانیان، بخصوص با سوء استفاده از ضعف حکومت مرکزی، همواره مرزهای غربی کشور را مورد تاخت و تاز و تاراج و غارت قرار میدادند. همانند فشارها و حمله های مرتب و متجاوزانه ای که مغولان چادرنشین به نوارهای مرزی غربی و شمالی چین میکردند تا نهایتاً یکبار با پیروزی کامل حکومت طرفدار خود را سر کار آوردند، و با حمله به ایران از شرق ایران کل بساط خلیفه و خلیفگی را در ایران اسلامزده برچیدند.

اکنون بیگانه و دین بیگانه اش پس از گذشت ۱۴ قرن ذیگر مشمول مرور زمان شده و در چشم برخی ایرانیان امروز نه تنها بیگانه نیست، بلکه از خویش و شاهرگشان هم به آنها نزدیکتراست! خمینی و خامنه ای و رفسنجانی و احمدی نزاد از این گروهند.

هموطن، اگر ایرانی هستیم، و به هدف مقدس اجدادمان، به آنها که در مصاف با عربهای مدینه متجاوز خون خودرا فدای پایداری ایران و هویت ایرانی کردند، قول داده ایم که ما به آنها وفادار هستیم و تمام وجود و هستی ما نثار ایران و ایرانی وطن پرست باشد، باید استوار و علمی و تحقیقی و قاطع اول از منافع خود دفاع کنیم و به هر سیاستی در قبال بقیه ملل دنیا فقط از این دریچه و راستا و معیار نگاه کنیم.
پیروز و لبریز از ایران دوستی باشید ‫!

۲٣۴۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣٨۹       

    از : منافع ملی ایران

عنوان : هموطن، فلسطین را رها کن فکری به حال ایران کن.
آخر فلسطین و اسراییل چه کار مثبتی برای ما ایرانیان تاکنون انجام داده اند که ما انقدر وقت و انرژی خود را صرف آنها می کنیم. خانه خودمان در آتش است و ساکنان آن دارند زنده زنده می سوزند و ما بجای اینکه بداد آنها برسیم خودمان را مشغول دعوای دو همسایه دو کوچه آنطرف تر کرده ایم. آخر کدام آدم عاقل و مسئولی چنین کاری می کند که شما کاسه داغتر از آش ها می کنید؟ وطن شما کجاست؟ جواب بدهید تا ما تکلیف خودمان را با شما روشن کنیم؟ همدل هستید یا فقط همزبان؟

ما خودمان کشوری دربند داریم که باید در صدر دستورالعمل باشد و طبیعی هم هست که باشد. چرا برخی ایران را ول کرده اند و چسبیده اند به اسراییل و فلسطین؟ این چه چیزی را نشان می دهد؟ آیا اسراییل و فلسطین لحظه ای به فکر ما بوده و هستند و یا تا حالا کار مثبتی برای ما کرده اند که ما کشور و ملت خود را فدای آنها کنیم؟ آخر این چه منطقی است که بعضی از شما دارید که تمام غم و غصه تان شده فلسطین و تمام نفرت تان اسراییل را هدف گرفته؟ چرا این حساسیتی که به فلسطین و فلسطینیان نشان می دهید و سینه هایتان را برایشان چاک می دهید برای کشور و هموطنان خود نمی کنید؟ آیا این مرضی است یا از روی غرض است؟ کشور شما کدام است، ایران یا فلسطین؟ ایا شما ایرانی هستید و یا فلسطینی؟ شما کیستید و چیستید؟ صاف و پوست کنده روشن کنید تا ما مطمئن شویم با چه کسانی روبرو هستیم. آیا شهامت کافی برای اینکار دارید؟

سخنی هم با ایرانیانی دارم که معتقد هستند که منافع ملی ایران باید در صدر دستورالعمل قرار داشته باشد. هموطنان من شما هستید و شما هستید که نباید اجازه دهید که شخص یا گروهی حواستان را پرت کند و شما را مشغول به مباحثی کند که هیچ ارتباطی با حل مسائل ایران و ایرانیان ندارد. حواسمان باید به آنهایی باشد که سخت کار می کنند تا ما را منحرف کنند. ما باید هوشیار باشیم و چنین اجازه ای به آنها ندهیم. هر چیزی که به نفع منافع ملی ماست را حمایت کنید و هر چیزی که سود و ربطی به منافع ملی ما را ندارد را ول کنید. فقط و فقط و فقط منافع ملی ایران را همیشه مد نظر خود قرار دهید تا به انحراف کشیده نشوید.

اگر ایرانی هستید و نسبت به هموطنان خودتان احساسی دارید باید فقط به فکر آنها باشید و ببینید چکاری از دستتان بر می آید که برایشان بکنید. هموطن، فلسطین را رها کن فکری به حال ایران کن.
۲٣۴۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣٨۹       

    از : ضد نیرنگ و دروغ و ریا

عنوان : سازمان وحدت یهودی فرانسه، ربطی به اتگریست ها ندارد و در نقطه مقابل آن هست
کسی که در اینجا یا از سر نادانی و یا به احتمال زیاد از سر نیرنگبازی، «سازمان وحدت یهودی فرانسه برای صلح» را با بخشی از انتگریست های یهودی آمریکا یکی معرفی کرده است، به نظر می رسد که کمی بیش از اندازه لازم زرنگ باشد.
مبتذل تر از همه این که نوشته است که این سازمان هولوکاست را انکار می کند، و تازه اضافه هم کرده است که این ها به دیدار احمدی نزاد ها در ایران می روند!
یک سازمان مترقی و پیشتاز را اینگونه معرفی کردن، شایسته ترین توضیح مقاله آقای سهراب مبشری است.
برای شناختن بیشتر سازمان وحدت یهودی فرانسه، به مقدمه و شرح و تفصیل بیانیه تازه این سازمان، و به لینک های مترجم و مقدمه نویس و توضیح دهنده این بیانیه مراجعه کنید.
این بیانیه را همراه با توضیحات و پاورقی و لینک های تکمیلی، در همین سایت اخبار روز در لینک زیر می توانید بخوانید:

http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۲۸۳۰۴

لطفا اعداد فارسی را به اعداد لاتین تبدیل کنید.

خوش به حال آقای سهراب مبشری با این همه کامنت نویس مخصوص. کاملا مخصوص. کسانی با «منطق» خود ایشان!!
۲٣۴۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣٨۹       

    از : ایرانی

عنوان : به آزاده خانم
آزاده خانم عزیز، مسئله حمایت از اسراییل نیست. مسئله واقع بینی است. همانطور که خودتان میگویید "ما ایرانیها باید به منافع ملی خودمان بیندیشیم وتابع هیچ تبلیغاتی نباشیم. از انجا که ایرانی برای حقوق خود مبارزه میکند نباید زیر پا گذاران حقوق دیگران را تائید بکند حال اسرائیل باشد و یا حماس".
واقعیت آن است که تمام این اظهار نظرهایی که در این سایت و یا دیگر سایتهای ایرانی میشود فقط و فقط مصرف داخلی دارد. وگرنه نه اسراییل و نه فلسطینیها برای اظهار نظرهای ما تره هم خورد نمیکنند. جریانهای سیاسی ایرانی دیرسالی است که جز دروغگویی و قلب واقعیت هیچ کاری نمیکنند. اینها هنوز در اوهامات دنیای دو قطبی دوران جنگ سرد میبرند و در مورد مسائل خاورمیانه هنوز همان شعارهای کهنه ضد "امپریالیستی" و ضدصهیونیستی را میدهند. این در حالیست که خود فلسطینیان اسراییل را برسمیت میشناسند. همین امروز در خبرها آمده بود که نخست وزیر فلسطین سلام فیاض، ضمن انتقاد از عملکرد اسراییل، بر برسمیت شناختن اسراییل توسط فلسطینیها تاکید کرده. در چنین شرایطی آیا مضحک نیست که فعالان ما همزبان با آخوندها خواستار نابودی اسراییل هستند؟ منافع ملی ما ایرانیان ایجاب میکند که همزبان با نیروهای لیبرال از حمایت از هر دو جریان افراطی پرهیز کنیم و از موجودیت هر دو کشور حمایت نماییم.
فعالان سیاسی نسل گذشته را نیز رها کنیم تا در دنیای کوچکشان زندگی کنند.
۲٣۴۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣٨۹       

    از : ازاده

عنوان : حالا که یهودی مخالف اسرائیل است ما چرا باید از ان هواداری کنیم
من کلا از هوادری یک ایرانی از کشور بیگانه مخالفم حالا این اسرائیل باشد و یا امریکا وچین وروسیه وانگلیس.حماس باشد یا موساد. ما ایرانیها باید به منافع ملی خودمان بیندیشیم وتابع هیچ تبلیغاتی نباشیم. از انجا که ایرانی برای حقوق خود مبارزه میکند نباید زیر پا گذاران حقوق دیگران را تائید بکند حال اسرائیل باشد و یا حماس
۲٣۴۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣٨۹       

    از : درباره سازمان وحدت یهودی فرانسه

عنوان : درباره سازمان وحدت یهودی فرانسه
این به اصطلاح سازمان "وحدت یهودی فرانسه برای صلح" همانهایی هستند که از جمهوری اسلامی پول میگیرند و در کنفرانس تهران احمدی نژاد را در آغوش میگیرند و همصدا با او هلوکاست را نفی میکنند. اینها نه طرفدار صلح بلکه از طرفداران تروریزم در خاورمیانه هستند. همانطور که طرفداران الفتح راهشان را از این یهودیان ضد صلح جدا کردند ما نیز نباید فریب این سینه چاکان دروغین صلح را بخوریم.
۲٣۴۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣٨۹       

    از : بیانیه ی رسمی سازمان وحدت یهودی فرانسه برای صلح:

عنوان : به نفع تحریم، عدم سرمایه گذاری، اِعمال مجازات و تنبیه، علیه اسراییل اشغالگر، علیه کلونیزاسیون، و علیه آپارتاید.
مارس ۲۰۱۰

سازمان وحدت یهودی فرانسه برای صلح، که زنان و مردان یهودی عضو آن، به کینه ورزی علیه خود به عنوان یهودی، و به یهودستیزی متهم می شوند، اعلام می دارد که در خاورمیانه:

ـ یک اشغالگر وجود دارد، و یک تحت اشغال. یک دولت اشغالگر، به نام اسراییل، که روزانه، بی وقفه، به حقوق بین الملل، تجاوز می کند؛ و یک ملت به نام ملت فلسطین، که حرمت و برازندگی و کرامت و حقوق او انکار می شود.
اسراییل، به صورت برنامه ریزی شده و طراحی شده، از تخلیه ی سرزمین هایی که در سال ۱۹۶۷ اشغال کرده است خودداری می کند.

ـ یک سیاست کولونیزاسیون، وجود دارد که منجر شده است به:
انضمام بخش بزرگی از سرزمین فلسطین به اسراییل؛
زندانی کردن بیش از ده هزار فلسطینی، در زندان های اسراییل؛ (۱)
قصابی کردن مردمان غزه؛
ارتکاب جنایات جنگی؛
و تحقیر روزمره ی فلسطینیان.

ـ یک تبعیض رو به تزاید و تصاعد وجود دارد که در قوانین [اسراییل] ثبت شده اند و رسمیت دارند؛ و «فلسطینی های ۴۸» [منظور در اینجا، فلسطینی های ساکن و تبعه ی اسراییل است] که به لحاظ تئوریک، شهروند اسراییل نامیده می شوند، در تمامی ابعاد، قربانی آن هستند. این قوانین رسمی، یک جامعه ی آپارتاید، به وجود آورده اند.
مجاز دانستن، و توجیه کردن این سیاست اشغالگری، این سیاست کولونیزاسیون، و آپارتاید، با دستاویز قرار دادن اصطلاح «یهود ستیزی»، شرم آور و وقیحانه، و نادرست و جنایتکارانه است.
چند وزیر فرانسوی، در ضیافت اخیر ناهار «کریف» (۲)، از این دستاویز و بهانه ی واهی استفاده کردند تا سیاست بایکوت و تحریم کردن اسراییل را جُرم معرفی کنند. آن ها منتوجات «کاشر» [منتوجات مورد تأیید شریعت یهود] را با محصولات اسراییلی که مورد بایکوت قرار گرفته اند یکی معرفی کرده اند و در برابر «کریف» ـ این آلت دست پست و دونمایه ی سیاست های اسراییل در فرانسه ـ سر تعظیم و کرنش فرو آورده اند.
این، آن ها هستند که موضوع تجاوزگری های اسراییل را با موضوع یهودی بودن، همردیف می کنند، نه کارزار جهانی بایکوت و تحریم اسراییل. همه ی کسانی که در کارزار جهانی بایکوت و تحریم اسراییل، گرد هم آمده اند، برعکس آن ها، تفاوت های میان این همه را بایکدیگر، باز می شناسند.

دیگر بس است!
یهود ستیزی، به اسارت بردن یهودیان، و نسل کشی یهودیان، بخشی از درونی ترین و ذاتی ترین و پرحرارت ترین اجزای تاریخ ماست.
آگاهانه، یهودیان را با اسراییل، یا بایکوت و تحریم اسراییل را با بایکوت و تحریم یهودیان، در هم آمیختن و یکی نشان دادن، عملی ننگین است و حکایت از جعل و تحریف خالص و خلّص و بی پروایی دارد که عاملانش را رسوا می سازد.
مردم فلسطین را مجبور به پرداختن بهای جنایات اروپاییان کردن، یک شرارت اهریمنی است.
سازمان وحدت یهودی فرانسه برای صلح، در تمام جبهه ها، از جمله در جبهه ی قضا، با این ابزار تراشی و دستاویز سازی، خواهد جنگید.
سازمان وحدت یهودی فرانسه برای صلح، در کنار تمام میلیتان هایی است که به خاطر عمل خود در کادر کارزار جهانی بایکوت و تحریم اسراییل BDS تحت تعقیب قرار گرفته اند.

سازمان وحدت یهودی فرانسه برای صلح، تا زمانی که اسراییل به سیاست جنایتکارانه ی خود در قبال فلسطین، که در واقع امر، سیاست خودکشی اسراییل است، ادامه می دهد، همگان را به شرکت در مضاعف کردن و پرتوان تر کردن کارزار جهانی تحریم، عدم سرمایه گذاری، و اِعمال مجازات ها علیه اسراییل فرا می خواند.
دفتر ملی وحدت یهودی فرانسه برای صلح
۹ مارس ۲۰۱۰


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لینک بیانیه ی سازمان وحدت یهودی فرانسه برای صلح:
www.ujfp.org
۲٣۴۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣٨۹       

    از : فرد معمولی

عنوان : مگر ایران یتیم است؟ سرپرست ایران ما ایرانیان هستیم، ماییم که باید مسئول حفظ منافع کشورمان باشیم.
آیا فلسطین حافظ منافع ملی ایران است؟ آیا حزب الله لبنان حافظ منافع ملی ایران است؟ چه کسی می تواند به من بگوید که کدام کشور و یا گروه تروریستی و غیر تروریستی حافظ منافع ملی ایران است؟

آیا ایران در جهان تنها یتیمی است که هیچکس حافظ منافعش نیست؟

آیا اصلا ایران نیازی دارد که منافعش حفظ شود؟

آیا منافع ملی ایران باید قربانی شود که دیگران بهره مند شود؟ چه منافعی به دیگران می رسد؟ این دیگران کیستند؟

وقتی در جهان همه کشورها منافع ملی خود را در صدر دستور کار خود قرار می دهند و با چنگ و دندان برایش می جنگند، ما ایرانیان حق نداریم حتی بگوییم منافع ملی ایران چون به برخی ایرانیان بر می خورد و به ما اخم می کنند؟ اگر بد است برای همه باید بد باشد، اگر خوبست چرا ما منافع ملی ایران را حفظ نکنیم؟ مگر ما کشوری بجز ایران داریم؟

ایران خانه ماست و ساکنان آن خانواده ما هستند. همانطور که خانه چند متری را با ذوق و شوق می خریم و در و دیوار آنرا محکم می کنیم که در آن در امان باشیم با کشورمان هم باید همین کار را بکنیم. همانطور که درون خانه های مان را زیبا و تر و تمیز می کنیم با درون کشورمان هم همین کار را باید بکنیم. همانطور که در درون خانه های مان کارها را تقسیم می کنیم همین کار را باید با کشورمان بکنیم. همانطور که به خانواده هایمان عشق می ورزیم و میان آنها تبعیض قائل نمی شویم همین کار را باید در کشورمان انجام دهیم. همانطور که خانواده مان ناموس ماست کشورمان و ساکنین آن باید ناموس ما باشند. همانطور که زحمت می کشیم که خود و خانواده هایمان شاد، تندرست و شکفته شوند برای هموطنان مان زحمت می کشیم که همه اینها را داشته باشند. خلاصه همانطور که مسئولیت حفظ منافع خانواده هایمان بعهده ماست، حفظ منافع ملی ایران هم بر دوش یکایک ما ایرانیان است.

ما ایرانیان باید کلاه خود را دو دستی بچسبیم که کسی آنرا ندزدد، چشمان مان هم به دست همه باشد که مبادا کلاه مان را بردارند و یا کلاه بر سرمان بگذارند. ایران خانه و زندگی و عشق ماست و حاضر نیستم که انرا فدای غزه و لبنان و چین و روس و غرب و شرق و ماه و مریخ کنیم. ما مدینه فاضله هیچکس را نمی خواهیم، هر کس این مدینه فاضله را می خواهد برود کشور دیگری را پیدا کند و پروژه اش را آنجا پیاده کند، دستش را از ایران ما کوتاه کند. ما یک زندگی ساده و امن زمینی و نه رویایی می خواهیم. حاضر هم نیستیم سربازان جنگ با امپریالیسم کسی شویم.

مگر ایران یتیم است؟ سرپرست ایران ما ایرانیان هستیم، ماییم که باید مسئول حفظ منافع کشورمان باشیم. هیچکس دیگر دلش به حال ما نسوخته و نمی سوزد جز خودمان.
۲٣۴٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣٨۹       

    از : فرد معمولی

عنوان : مگر ایران یتیم است؟ سرپرست ایران ما ایرانیان هستیم، ماییم که باید مسئول حفظ منافع کشورمان باشیم.
آیا فلسطین حافظ منافع ملی ایران است؟ آیا حزب الله لبنان حافظ منافع ملی ایران است؟ چه کسی می تواند به من بگوید که کدام کشور و یا گروه تروریستی و غیر تروریستی حافظ منافع ملی ایران است؟

آیا ایران در جهان تنها یتیمی است که هیچکس حافظ منافعش نیست؟

آیا اصلا ایران نیازی دارد که منافعش حفظ شود؟

آیا منافع ملی ایران باید قربانی شود که دیگران بهره مند شود؟ چه منافعی به دیگران می رسد؟ این دیگران کیستند؟

وقتی در جهان همه کشورها منافع ملی خود را در صدر دستور کار خود قرار می دهند و با چنگ و دندان برایش می جنگند، ما ایرانیان حق نداریم حتی بگوییم منافع ملی ایران چون به برخی ایرانیان بر می خورد و به ما اخم می کنند؟ اگر بد است برای همه باید بد باشد، اگر خوبست چرا ما منافع ملی ایران را حفظ نکنیم؟ مگر ما کشوری بجز ایران داریم؟

ایران خانه ماست و ساکنان آن خانواده ما هستند. همانطور که خانه چند متری را با ذوق و شوق می خریم و در و دیوار آنرا محکم می کنیم که در آن در امان باشیم با کشورمان هم باید همین کار را بکنیم. همانطور که درون خانه های مان را زیبا و تر و تمیز می کنیم با درون کشورمان هم همین کار را باید بکنیم. همانطور که در درون خانه های مان کارها را تقسیم می کنیم همین کار را باید با کشورمان بکنیم. همانطور که به خانواده هایمان عشق می ورزیم و میان آنها تبعیض قائل نمی شویم همین کار را باید در کشورمان انجام دهیم. همانطور که خانواده مان ناموس ماست کشورمان و ساکنین آن باید ناموس ما باشند. همانطور که زحمت می کشیم که خود و خانواده هایمان شاد، تندرست و شکفته شوند برای هموطنان مان زحمت می کشیم که همه اینها را داشته باشند. خلاصه همانطور که مسئولیت حفظ منافع خانواده هایمان بعهده ماست، حفظ منافع ملی ایران هم بر دوش یکایک ما ایرانیان است.

ما ایرانیان باید کلاه خود را دو دستی بچسبیم که کسی آنرا ندزدد، چشمان مان هم به دست همه باشد که مبادا کلاه مان را بردارند و یا کلاه بر سرمان بگذارند. ایران خانه و زندگی و عشق ماست و حاضر نیستم که انرا فدای غزه و لبنان و چین و روس و غرب و شرق و ماه و مریخ کنیم. ما مدینه فاضله هیچکس را نمی خواهیم، هر کس این مدینه فاضله را می خواهد برود کشور دیگری را پیدا کند و پروژه اش را آنجا پیاده کند، دستش را از ایران ما کوتاه کند. ما یک زندگی ساده و امن زمینی و نه رویایی می خواهیم. حاضر هم نیستیم سربازان جنگ با امپریالیسم کسی شویم.

مگر ایران یتیم است؟ سرپرست ایران ما ایرانیان هستیم، ماییم که باید مسئول حفظ منافع کشورمان باشیم. هیچکس دیگر دلش به حال ما نسوخته و نمی سوزد جز خودمان.
۲٣۴٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣٨۹       

    از : ما و اعراب و اسرائیل

عنوان : رژیم وچپ اپوزیسیون در بزرگ کردن مساله مناقشه اعراب واسرائیل وخصومت کور باغرب وامریکا علیرغم اختلافات ظاهر ی کاملا یکسان عمل میکنند .
رژیم وچپ اپوزیسیون در بزرگ کردن مساله مناقشه اعراب واسرائیل وخصومت کور باغرب وامریکا علیرغم اختلافات ظاهر ی کاملا یکسان عمل میکنند .
مساله این نیست که اعراب و اسرائیل دستشان در جنایات ضد بشری آلوده است یا نه . چون خمر های سرخ و استالین و کره شمالی و صدام و عمر البشر و بسیاری از آفریقایی ها و آسیایی ها و چین و ژاپن و امریکا و آلمان و سودان و آنگولا و فرانسه و انگلیس و هند و پاکستان و ایران و صربستان و روسیه و چچن و آذربایجان و ارمنستان و ترکیه و ... در قسمتهایی از تاریخ دستشان به جنایات آلوده شده . برخی از این کشور ها بسیار بیشتر از اسرائیل کشتار کرده اند .
چرا رژیم و چپ های ایران اینقدر مساله اعراب و اسرائیل را بزرگ میکنند ؟
فقط تبلیغات سیاسی است . میخواهند ایران را در مدار روسیه و چین و ضد امریکا و غرب نگاه دارند . بقیه اش بهانه است . جنبش سبز موسوی ! نه غزه نه لبنان مردم و جمهوری ایرانی مردم و مخالفت هیستریک چپ ایرانی و جنبش سبز با ایرانیت و جمهوری ایرانی (و اصل قرار دادن مردم ایران و مسائل ایران و فرعی کردن بقیه مسائل) همه و همه نشان میدهد که چه کسانی (با عمده کردن مناقشه اعراب و اسرائیل و دخالت در مسائل آنها) قصد به فراموشی کشاندن مسائل و مصایب مربوط به ایران را دارند .
من یک بار دیگر سوال میکنم
آیا اعراب شیعه و سنی ( باند عراق و حزب الله و حماس و سوریه) یا باند (الفتح و عربستان و اردن و مصر) هیچکدام از حق حاکمیت ایران بر جزایر ۳ گانه حمایت میکنند ؟
آیا اگر ایران مورد حمله اسرائیل یا عربستان و شرکا قرار گیرد هیچکدام از اینها حاضر به ایستادن در کنار ایران هستند ؟
جواب منفی است . حتا این عرب زبانها که معجزه آسا فارسی بلدند و اخبار روز میخوانند !!! و اظهار نظر هم میکنند حاضر نیستند از فارس های رافضی در مقابل اعراب دفاع کنند .
اما لیبرال های ملی به حکم انسانیت و بشریت هر جنایتی را چه علیه اعراب باشد یا علیه مردم اسرائیل یا مردم بوسنی یا گرجستان یا اوستیا یا افغانستان یا عراق یا امریکا یا آلمان یا روسیه یا چچن یا ترکیه یا ارامنه یا آذربایجان یا ... محکوم میکنند و چون به خشونت به عنوان راهکار معتقد نیستند هیچ فرقی بین راکت و انفجار انتحاری با بمب های با اورانیوم یا بدون اورانیوم قائل نیستند . این بهانه مضحک دفاع از خود و ناچاری و امنیت ملی و غیره را هم صرفا عذر و بهانه برای تداوم جنایات و تقسیم بندی ان به جنایات مقدس و غیر مقدس میدانند .
هیچکدام از این مسائل هم ربطی به مساله اصلی ما که دموکراسی و حقوق بشر و پیشرفت و توسعه برای ایران است و صلح برای جهان ندارد .
یک جنبش ملی لیبرال ضد خشونت (گاندی و ماندلا و مصدق ) تنها راه چاره است .
-- sabzikaran ، Apr ۲, ۲۰۱۰
۲٣۴۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣٨۹       

    از : برتولت برشت

عنوان : برای آیندگان
امروز فقط حرفهای احمقانه بی خطرند
گره بر ابرو نداشتن، از بی احساسی خبر می دهد،
و آنکه می خندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده است.

این چه زمانه ایست که
حرف زدن از درختان عین جنایت است
وقتی از این همه تباهی چیزی نگفته باشیم!
کسی که آرام به راه خود می رود گناهکار است
زیرا دوستانی که در تنگنا هستند
دیگر به او دسترس ندارند.


در دوران آشوب به شهرها آمدم
زمانی که گرسنگی بیداد می کرد.
در زمان شورش به میان مردم آمدم
و به همراهشان فریاد زدم….
عمری که مرا داده شده بود
بر زمین چنین گذشت.

خوراکم را میان معرکه ها خوردم
خوابم را کنار مرده ها خفتم
عشق را بهایی ندادم
و از طبیعت بی صبرانه گذشتم
عمری که مرا داده شده بود
بر زمین چنین گذشت.

آهای آیندگان، شما که از دل گردابی بیرون می جهید
که ما را بلعیده است.
وقتی از ضعفهای ما حرف می زنید
از زمانه سخت ما هم چیزی بگویید.

به یاد آورید که ما بیش از کفشهامان کشور عوض کردیم.
و نومیدانه میدانهای جنگ طبقاتی را پشت سر گذاشتیم،
آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود.

این را خوب می دانیم:
حتی نفرت از حقارت نیز
آدم را سنگدل می کند.
حتی خشم بر نابرابری هم
صدا را خشن می کند.
آخ، ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیم
خود نتوانستیم مهربان باشیم.

اما شما وقتی به روزی رسیدید
که انسان یاور انسان بود
درباره ما
با رأفت داوری کنید!
۲٣۴۰۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣٨۹       

    از : حنظله بن آل یاسین از غزه

عنوان : دفاع چشم بسته به اصطلاح فعالین چپ از عملکرد ضد انسانی کشورم بر علیه اسراییلیها من را متعجب میکند.ایا اینهمه شجاعت در دفاع از فلسطین از اگاهی شماست؟
با تشکر بسیار از نکته سنجی جناب رهگذر، همانطور که خانم تمارا یاکوبیان به عنوان یک "اسراییلی" از عملکرد غیرانسانی کشورشان علیه فلسطینیها شرمگینند، بنده هم به عنوان یک "فلسطینی" از اعمال تروریستی حماس بر ضد مردم شریف اسراییل منزجرم و از آقای مبشری به خاطر مقاله بسیار مفیدشان تشکر میکنم. من هم همانقدر فلسطینیم که تامارا خانم اسراییلی است.
۲٣۴۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣٨۹       

    از : رهگذر

عنوان : ماخذ مطالبی را که توسط دیگران منتشر شده ذکر کنید
«تمارا یاکوبیان»، لطفا ماخذ مطالبی را که توسط دیگران منتشر شده ذکر کنید. هر دو کامنت شما از سایت‌های دیگری برداشته شده است. کامنت دوم از وبلاگ سراج میردامادی است.
۲٣٣۹٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣٨۹       

    از : تمارا یاکوبیان از تل اویو

عنوان : دفاع چشم بسته اقای مبشری از عملکرد ضد انسانی کشورم بر علیه فلسطینیان من را متعجب میکند.ایا اینهمه شجاعت در دفاع از اسرائیل از اگاهی شماست?
در ماجرای حوادث اخیر خاورمیانه آنچه مثل همیشه بی اهمیت قلمداد می گردد امنیت جانی آدمیان بیگناه است. داستان تکراری جدال بنیادگرایان یهودی با بنیادگرایان سلفی حماس و قربانی شدن جمع زیادی از زنان و کودکان و مردمان بی دفاع و مظلوم در غزه و نیز در داخل خاک اسرائیل.
گاهی فکر می کنم اصلا این جدال و جنگ خانمان برانداز پایانی ندارد و این مردمان به دنیا می آیند که رنج بکشند و داغ ببینند و کشته هایشان را به خاک بسپارند و باز دوره ای آتش بس موقت و بعد از ماهی و سالی دوباره مصرف کنندگان کارخانجات اسلحه سازی بکار می افتند و خون مردم را بر سنگ فرش خیابانها جاری می سازند.
در کنار این همه اعتراض و فریاد حق طلبان و آزادی خواهان مخالف کشتار مردم بی دفاع غزه البته که نمی توان ماجراجویی ، سخت سری و شعارزدگی حماس را هم فراموش کرد. کیست که نداند این آتش را حماس با نقض یکطرفه آتش بس و ارسال راکت به داخل خاک اسرائیل آغاز کرد؟ کیست که نداند حماس یک جریان نظامی مخالف صلح است که اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد و با هر اقدامی که برای صلح برداشته شود سخت مخالفت می کند؟ کیست که نداند حماس پس از اعدام صدام عزای عمومی در غزه اعلام کرد و مردم غزه هم در حمایت از این اعلام سیاه پوشیدند و عزاداری کردند؟ کیست که نداند حماس دست در دست احمدی نژاد و سایر اقتدارگرایان ایرانی و سوری ولبنانی پای بر حلقوم مردم فلسطین می فشارد؟
هرگز در پی توجیه اقدامات ضد حقوق بشری اسرائیل نیستم که هیچ ، بلکه می خواهم بنیادگرایی حماس و بنیادگرایی احمدی نژادی را درست در کنار بنیادگرایی اسرائیلی و در یک راستا ارزیابی کنم و نتیجه بگیرم قربانی این جنگ بنیادگراها مردم بی دفاع و بیگناه فلسطین و اسرائیل هستند.
حماس نشان داده است که سعادت و نیک بختی مردم فلسطین برایش اهمیتی ندارد در نتیجه بجای مقابله با حماس از راههای نظامی باید مردم را در برابر حماس قرار داد و این با بستن فلان مرز و مسدود کردن فلان گذرگاه و محاصره دارویی و غذایی غزه میسر نمی شود بلکه برعکس با کمک های هدایت شده و ارسال آگاهی به مردم ممکن خواهد شد راهی که بنیادگرایان اسرائیلی و حماس هرگز از آن استقبال نمی کنند زیرا در راستای منافع ایشان نیست.
بگذارید صریحتر بگویم ، صلح و آرامش به هیچ وجه به نفع جیب سرمداران حماس نیست ، زیرا حماس در صورتیکه جنگ و زد وخورد باشد بیشتر امثال احمدی نژاد و بشار اسد را سرکیسه می کند و ماهیت بنیادگرایانه خود را در همین جنگ و عملیاتهای استشهادی و از این قبیل کارها می داند و از سوی دیگر بی شک به نفع اسرائیل هم نیست زیرا حکام اسرائیل هم با امنیتی و نظامی کردن اوضاع بیشتر دنبال سرکیسه کردن آمریکا و اروپا برای حفظ امنیت خودشان هستند.
تا اندیشه بنیادگرایی و تمامیت خواهی در تهران و بیروت و دمشق و تل آویو هست فلسطین و خاورمیانه روی خوش صلح و
آرامش را نخواهد دید. هرچند این تحلیل مانع از این نمی شود که ما اقدامات ناقض حقوق بشر اسرائیل را نادیده بگیرم و یا اینکه آنرا کوچک ببینیم .کشته شدن حتی یک انسان بیگناه اعم از پیر و جوان و زن و مرد و کودک چه در غزه و چه در خاک اسرائیل روا نیست و سخت در منطق حقوق بشری محکوم است اما ضمن محکومیت این اقدامات خوب است بصورت ریشه ای باعث و بانی آنرا نیک بشناسیم و با چشم باز موضعگیری کنیم.
۲٣٣۹۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣٨۹       

    از : رضا سالاری

عنوان : اساس عالم بر ظلم است
‫ انسان های تمام کره زمین همانند سایر موجودات زنده سرشار و لبریز از ‫حس برتری طلبی و رقابت داروینی هستند که در نهایت منجر به مبارزه، جنگ و ظلم و کشت و کشتار یکدیگر و غیر همدیگر می شود. اساس عالم بر ظلم است. در این وادیه تنها جمعیت هایی که نظم و تمدنی مدرن و پویا دارند و همواره مراقب خطر و تبدیل ترس به علم و دانش هستند، کمتر قربانی و خسارت و تلفات میدهند. برای آمریکا و اسرائیل ترس از اسلام همانند ترس آنها از کمونیست و تفکر چپ در دهه های قبل از ۹۰ میلادیست. یهودیان صهیونیست بیشترین قدرت و نفوذ را در سیاست و اقتصاد آمریکا دارند، طوری که این سیاست امریکاست که بسیار متأثر از سیاست اسرائیل است تا عکس آن.

‫سیاست خصمانه، غاصبانه، متجاوز و فوبیایی اسرائیل پایبند به هیچ استاندارد، قوانین بین الملل، حقوق بشر، و ضوابط مورد توافق و مترقی بین المللی برای مردم آزاده و آزاد منش نیست! آنها بعد از خسارات و تلفات جنگ جهانی دوم از چاله مظلومیت و مهرطلبی به چاه و مهلکه غرور و نخوت و تنفر گستری افتادند. اساس کار حکومت تلآویو همانند حکومت تهران مطلقاً برتعصبات مذهبی و حیله و فریب مردم خود و تمام مردم دنیا بنا شده است. گستاخی تا آنجا رفته که اکنون کشور اسرائیل برای ترور مخالفان خود پاسپورتهای جعلی از شهروندان بیگناه کشورهای مدعی دوستی با خود، نظیر استرالیا، انگلستان، ایتالیا و ایرلند، صادر می کند تا بتواند تروریست های خود را به دوبی برای قتلهای شوم و مخوف، نظیر ترور شاهپور بختیار توسط مزدوران خمینی−خامنه ای−رفسنجانی، اعزام و مأمور کند. هردو رژیم ضعیف کش و متخصص صدور بلیطهای یکطرفه بدون برگشت و بازگشتند.

عملکرد دولت احمدی نژاد و نتین یاهو شباهت های زیادی با هم دارند. وقتی رژیم هایی این گونه آشکارا و مفتخرانه ناقض حقوق انسانها و بشریتند، چه توجیهی برای پناهندگی و سفر بدین کشتارگاه های عزت و نفس انساتی و بشری وجود دارد؟

مثلاً سفر رهبر مجاهدین به عراق و دیدار با صدام آدمکش جز تخریب چه مشکلی را در باب اعتبار تاریخی سازمان حل کرد و چه توفیقی را برای رهبریت و سازمان به ارمغان آورد؟

۲٣٣۹۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣٨۹       

    از : Hessam Kazemi

عنوان : ایرانی‌ برای همه ایرانیها
با درود ، ضمن تائید نظرات شما باید عرض کنم ما ایرانی‌‌ها وارث هزاران مشکلات با نظرات مختلف هستیم که بحث در مورد همه آنها جهت پیدا کردن نقاط مشترکمان لازم است.

اما در این زمان همه ما با هم یک دشمن مشترک داریم و آن هم جز حکومت اوباشان در ایران نیست، و باید صد در صد توانایی‌های مان جهت از میان برداشتن این دشمن مشترک صرف شود. هر موضوعی که توجه ما را از پرداختن به این تکلیف منحرف کند به نفع دشمن است.

حسام کاظمی
۲٣٣۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣٨۹       

    از : هوشنگ عالمی

عنوان : موضوع به این سادگی نیست !
تاسف انگیز ست که نویسنده ی این مطلب از مسایل روز جهان خبر ندارد و تحت تاثیر موضوعی بمراتب کم اهمیت تر احساساتی شده .خواهشمندست یاران گرامی در این زمینه از محل زندگی خود بنویسند که در انگلستان ،آلمان ، دانمارک ، نروژ ، هلند و..و.. در باره ی این معضل جهانی چه میگویند.

در تیتر خبر های امروز رادیو سوئد شنیدم که ؛ اسرائیل بیش از همیشه ایزوله ست !
«سی سی لیا اودن Cecillia Uddén » گزارشگر معروف رادیو سوئد از منظقه میگوید:
در شرائطی که امروز عید پاک شروع شده ست ، حکومت اسرائیل هیچوقت در چنین انزوائی قرار نداشت.
چندین منازعه ی علنی نسبت به اسکان در اورشلیم خاوری صورت گرفته ست . بنظر نمی رسد که یخ روابط با آمریکا به این زودی آب شود. با وجودیکه هر دو کشور تلاش می کنند شکاف بین خود را بر طرف کنند.
رابطه با انگلیس هم بخاطر افتضای گذرنامه ها با هویت های جعلی نیز وضع بهتری ندارد. بقول صاحب نظران چگونگی بهبود روابط عمیقا متفاوت ست و بستگی به این دارد که چگونه موقعیت جهانی به تهدیدها را مشاهده کنند.

یک مفسر سیاسی اسرائیل ؛ اوباما را بد ترین فاجعه برای اسرائیل می شناسد . یک فاجعه ی استراتژیک !
در حالیکه مقاله نویس نیویورک تایمز - Tom Friedman - نوشت : صلح خاورمیانه امروز برای آمریکا اضطراری می باشد ولی برای اسرائیل یک سرگرمی محسوب میشود. اسرائیل توانش را دارد که اختلافش با فلسطینی ها را شعله ور کند.

وضع خوب و شکوفای اقتصادی اسرائیل بخاطر رونق خدمات کامپیوتری دست انها را باز میگذارد که به ساکنین پشت دیوار اعتنائی نداشته باشند.
ولی برای آمریکا ادامه ی خانه سازی توسط اسرائیل علاوه بر اینکه یک مشکل اخلاقی محسوب می شود یک ماجراجوئی نیز بحساب میاید که امنیت سربازان آمریکائی را در عراق و افغانستان را به مخاطره می اندازد. این سخنان ژنرال دیوید پتراس و معاون رئیس جمهور می باشد.

ژنرال های امریکائی معتقدند که موضوع فلسطین در بغداد نقش محوری پیدا کرده و مردم در جاده های مسجد الاقصی را ترسیم می کنند.
اصل مطلب بزبان سوئدی:
http://sverigesradio.se/sida/gruppsida.aspx?programid=۳۳۰۴&grupp=۶۲۴۰&artikel=۳۵۹۳۴۲۱
۲٣٣٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : حمید فرخنده

عنوان : امریکا عراق و افغانستان را به خاک خود ضمیمه نکرده است
با سلام و تبریک سال نو خدمت آقای مبشری گرامی،
بسیار تعجب برانگیز است که شما حضور هفت هشت ساله نیروهای امریکایی در عراق و افغانستان را با اشغال چهل تا شصت ساله خاک فلسطین از سوی اسرائیل همسنگ ارزیابی می کنید. روسیه درگیر یک جنگ با استقلال طلبان چچن، اینگوش، داغستان و برخی دیگر از جمهوری های قفقاز است. علیرغم اینکه چه نظری در مورد حمله نظامی امریکا و متحدانش به افغانستان و عراق داشته باشیم، اما بهرحال امریکا و متحدانش بخشی از خاک عراق و افغانستان را برخلاف قوانین بین المللی به خاک خود ضمیمه نکرده اند. آنها نه ادعاهای ارضی در مورد این کشورها دارند و نه قصد دارند همیشه در عراق و افغانستان باقی بمانند. اسرائیل اما همواره در قامت "بچه ننر" غرب در خاورمیانه تا توانسته به قطعنامه های سازمان ملل کج دهنی کرده است. ادامه اشغال سرزمین های فلسطینی، کج دهنی حتی به امریکا و دیگر حامیان غربی خود و سرپیچی این کشور از صلح و بازپس دادن سرزمین های اشغالی تغذیه کننده تروریسم اسلامی بوده و هست. به همین علت اسرائیل مانند هر گشور دیگری نیست، باتوجه به حساسیت بخش بزرگی از جامعه ایران و جنبش سبز به بی عدالتی صورت گرفته در مورد حقوق مردم فلسطین، نسبت به سفر آقای کاسپین ماکان که شهرتش از خون ندا و جنبش سبز نشات گرفته به اسرائیل، طبیعی و بجاست که سبزها واکنش نشان دهند.
۲٣٣٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : پرویز رحیم پور

عنوان : حضور
میخواستم سلام و خسته نباشید ی داشته باشم خدمت آقای مناشه امیر به خاطر حضور فعالش در این مواقع !!
۲٣٣۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : میترا

عنوان : با تشکر از آقای مبشری
من با خواندن مطالب آقای مبشری عزیز و همچنین دوستان دیگر به این نتیجه رسیدم که آن گروه از آقایان که مثلن از فلسطینیها دفاع میکنند براستی حرفی برای گفتن ندارند. آنها رندانه سعی میکنند از جوابگویی به این مسئله که خود فلسطینیها اسرائیل را برسمیت میشناسند خودداری کنند. واقعن جای تاسف است که این افراد به اصطلاح جزء روشنفکران این مملکتند. به آقای مبشری عزیز اطمینان میدهم که روشنگریهای ایشان و امثال ایشان در آگاهی مردم بسیار مفید است و تا آنجا که من شاهدم نسل جوان ایرانی فریب رویافروشان ایدئولوژی زده نسل گذشته را نمیخورد.
۲٣٣۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : منافع ملی ایران

عنوان : واسه ی کسی بمیر که برات تب می کنه. چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران.
آخه این فلسطینی ها که شما انقدر سنگشان را به سینه تان می زنید، یک سر سوزن به فکر ایران و ایرانیان هستند. آیا غیر از اینه که در این ۳۱ سال، هر وقت پول می خواستن میامدن ایران و رژیم کیسه هاشونو پر پول می کرد و با عزت و احترام بدرقه شون می کرد؟ لقمه رو از دهن مردم ما می کشید بیرون و به این غریبه ها میداد. وقتی جنگ ایران و عراق شد، فلسطینی ها طرف کی را گرفتن، مگه غیر از اینه که طرفه صدام را گرفتن، مگه صدام براشون چیزی جز یک قهرمانه؟ یک کمی بخودتون بیاین. آیا شما چپ ها براتون مسئله ای نیست وقتی مردم ما میگن که پول ما را به این فلسطینی ها ندین؟ مگه مردم نباید تعیین کنند که چی میخوان، مردم چقدر بگن و تا کی بگن که «فلسطینو رها کن، فکری به حال ما کن»، نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران تا شما بفهمین. دنیا نتونسته/نخواسته مشکل اسراییل و فلسطین حل بشه، حالا هنوز هم فکر میکنین شما می تونین مشکل این دو پسر عمو را حل کنین؟ شما اگر راست می گین بیاین مشکل ایران رو اونجوری که مردم میخوان حل کنین. ما توی ایران مگه مشکل کم داریم که کاسه داغتر از آش برای دیگران بشیم. مردم گرفتار خودمونو ول کنیم و با رژیم بر سر فلسطین همسو و با اسراییل دشمن بشیم؟ نه اسراییل ناموس منه و نه فلسطین، ایران و ایرانی ناموس منه. منافع ملی ایران ناموسه منه، گور پدر بقیه دنیا کرده. ۳۱ سال زجر کشیدیم و از دنیا کمک خواستیم هیچکدوم غلطی برامون نکردن. ما هنوز رو پاهای خودمون نتونستیم وایسیم، حالا بیایم به این و اون راه رفتن یاد بدیم؟ واقعا مسخره است، آخه کدوم آدم عاقلی اینکارو می کنه که ما بکنیم؟

واسه ی کسی بمیر که برات تب می کنه. چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران.
۲٣۲۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : ایرانی بیطرف

عنوان : ما با جنایتکاران همراه نیستیم چه رژیم اسلامی ایران چه رژیم اسرائیل وطرفداری از اسرائیل باعث شرمساری است همانقدر که طرفداری از رژیم اسلامی ایران باعث شرمساری است
مجمع عمومی سازمان ملل گزارش گلدستون را پذیرفت


Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: مجمع عمومی سازمان ملل‌ متحد، روز پنجشنبه (۵ نوامبر / ۱۴ آبان) در نیویورک با اکثریت آرای اعضای خود، گزارش ریچارد گلدستون را پذیرفت که در آن اسرائیل به جنایت جنگی در غزه و حماس به نقض قوانین جنگی متهم شده‌اند.

گزارش ریچارد گلدستون، وکیل اهل آفریقای جنوبی که در آن موضوع تحقق یا عدم تحقق جنایات جنگی در جنگ یک ماهه غزه بررسی شده است، با اکثریت آرای اعضای سازمان ملل پذیرفته شد.

۱۱۴ عضو سازمان ملل به این گزارش رای مثبت، ۱۸ عضو، از جمله ایالات متحده آمریکا، به آن رای منفی و ۴۴ عضو از جمله روسیه به آن رای ممتنع دادند. به این ترتیب قطعنامه‌ای که کشورهای عربی و نیز کشورهای غیرمتعهد با اتکا به این گزارش ارائه کرده‌اند، مورد پذیرش واقع شده است. در این قطعنامه، از بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، خواسته شده، رسیدگی به گزارش گلدستون را به شورای امنیت محول سازد.


کشورهای عضو اتحادیه اروپا اگر چه در تلاش بودند، موضعی یکپارچه در قبال گزارش گلدستون اتخاذ کنند، اما تلاش‌های‌شان بی‌نتیجه ماند. در حالیکه ۵ کشور با دادن رای مثبت با اکثریت اعضای سازمان ملل همصدا شدند، ۷ کشور، از جمله آلمان، ایتالیا و هلند، به گزارش گلدستون رای منفی و ۱۵ عضو دیگر از جمله انگلیس و فرانسه به آن رای ممتنع دادند.

انگیزه‌ی تهیه گزارش گلدستون

در جریان حمله یک ماهه اسرائیل به باریکه غزه (دسامبر ۲۰۰۸- ژانویه ۲۰۰۹)، حدود ۱۴۰۰ فلسطینی و یازده اسرائیلی به قتل رسیدند. بعد، چند سرباز اسرائیلی با صدور بیانیه‌هائی شهادت دادند که برخی از همقطاران آن‌ها، غیرنظامیان فلسطینی را به صورت هدفمند به گلوله بسته و خانه‌های آنان را بدون هیچ دلیلی بر سرشان ویران کرده‌اند.

در گزارش ۵۷۰ صفحه‌ای کمیسیون تحقیق به ریاست گلدستون این نکته تایید شده است که نیروهای اسرائیلی در حمله به غزه با استفاده از فسفر سفید مرتکب جنایات جنگی شده و فلسطینی‌ها نیز، با پرتاب موشک‌های قسام به مناطق مسکونی و کشتن یازده اسرائیلی، قوانین جنگی را نقض کرده‌اند.

برخلاف قطعنامه‌‌هایی که از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر می‌شود، قطعنامه‌های مجمع عمومی این سازمان لازم‌الاجرا نیست. در این قطعنامه از اسراییل و فلسطینیان خواسته شده است که در عرض سه ماه، تحقیقاتی مستقل، باورکردنی و مطابق با استانداردهای بین‌المللی برای روشن‌شدن نکات و اتهاماتی که گزارش گلدستون مطرح گردیده، انجام دهند.

با توجه به لازم‌الاجرا نبودن قطعنامه‌ی مزبور، کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که نه اسراییل و نه فلسطینیان درصدد اجرای خواست‌های مطرح شده در آن برنیایند، به ویژه آنکه هر دو طرف اتهامات مطرح شده درباره جنایات جنگی و نقض قوانین جنگی را بی‌اساس خوانده‌اند.

واکنش ‌تند اسراییل

گزارش گلدستون و همکارانش پیش از رای‌گیری مجمع عمومی سازمان ملل هم با اعتراض شدید اسرائیلی‌ها روبرو شده و گلدستون که در ماموریت‌های پیشین خود از جمله در ارتباط با جنایات جنگی روآندا و بالکان قابلیت و دقت از خود نشان داده بود، از سوی اسراییل به داشتن گرایش‌های یهودی‌‌ستیزانه متهم گردید.

مقامات اسراییل پس از اعلام نتیجه رای‌گیری در مجمع عمومی سازمان ملل، بار دیگر انتقاد شدید خود را ابراز داشته و تصریح کردند که قطعنامه‌ای که حال پذیرفته شده، از واقعیت‌های جنگ غزه کاملا به دور است. به گفته‌ی آنان، شمار بالای آرای منفی و ممتنع نشاند‌هند‌ه‌ی عدم پشتیبانی گسترده‌ی جهانیان از این گزارش است.

خلاصه گزارش گلدستون درباره جنایات جنگی در غزه
تصویب گزارش گلدستون در شورای جهانی حقوق بشر خشم صهیونیست ها را برانگیخت تا جایی که نتانیاهو لغو تبعات قانونی این قطعنامه شورای حقوق بشر را اولویت کاری کابینه خود برشمرد. *این سند ترجمه پیش نویس بوده و خلاصه اجرایی گزارش محسوب می شود و گزارش کامل به عنوان سند اصلی به همه زبان ها ـ بر اساس امکانات موجود در دفاتر سازمان ملل ـ ترجمه خواهد شد.

به گزارش رحماء در پی جنگ ۲۲ روزه "اسرائیل" علیه مردم فلسطین در نوار غزه و قتل عام بیش از ۱۵۰۰ فلسطینی و زخمی کردن بیش از ۵۰۰۰ نفر دیگر و تخریب کامل زیرساخت ها و تاسیسات دولتی و ویران کردن بیش از ۲۰ هزار باب منزل و ارتکاب جنایات دیگری، سازمان ملل متحد با اعزام کمیته ای حقیقت یاب به ریاست قاضی گلدستون به نوار غزه جنایات جنگی رژیم صهیونیستی علیه ساکنان این منطقه را مورد بررسی قرار داد. قاضی گلدستون پس از تحقیق در این زمینه گزارشی درباره جنایات جنگی "اسرائیل" تهیه کرد و اخیرا هم در شورای جهانی حقوق بشر به تصویب رسید. این گزارش با ۲۵ رای موافق و ۶ رای مخالف و ۱۱ رای ممتنع به تصویب رسید. تصویب گزارش گلدستون در شورای جهانی حقوق بشر خشم صهیونیست ها را برانگیخت تا جایی که نتانیاهو لغو تبعات قانونی این قطعنامه شورای حقوق بشر را اولویت کاری کابینه خود برشمرد.

در زیر متن کامل برگردان فارسی خلاصه اجرایی این گزارش از نظر خوانندگان محترم می گذرد:

سازمان ملل متحد

مجمع عمومی

شورای حقوق بشر

دوره دوازدهم

بند ۷ دستور کار


وضعیت حقوق بشر در فلسطین و دیگر مناطق اشغالی عرب نشین

گزارش کمیته حقیقت یاب سازمان ملل درباره نزاع در غزه


خلاصه اجرایی*


*این سند ترجمه پیش نویس بوده و خلاصه اجرایی گزارش محسوب می شود و گزارش کامل به عنوان سند اصلی به همه زبان ها ـ بر اساس امکانات موجود در دفاتر سازمان ملل ـ ترجمه خواهد شد.


الف: مقدمه

۱.رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل در ماه آوریل سال ۲۰۰۹ میلادی کمیته ای به نمایندگی از سازمان ملل برای بررسی حقایق مناقشه غزه تشکیل و به این کمیته اختیار تام داد تا درباره کلیه حوادث مربوط به نقض قانون بین المللی حقوق بشر که در تمام مدت عملیات نظامی انجام شده از تاریخ ۲۷ دسامبر سال ۲۰۰۸ میلادی تا ۱۸ ژانویه سال ۲۰۰۹ میلادی در منطقه غزه به وقوع پیوسته است، تحقیق و بررسی کند.

۲.رئیس شورای حقوق بشر برای این منظور قاضی ریچارد گلدستون را که در گذشته عضو دادگاه قانون اساسی کشور آفریقای جنوبی، دادستان سابق دادگاه های جنایی بین المللی در یوگسلاوی سابق و روآندا نیز بوده است، به عنوان رئیس کمیته حقیقت یاب، منصوب کرد.

سه عضو دیگر این کمیته عبارتند از: خانم کریستین چیکین استاد رشته حقوق بین الملل در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن که پیش از این نیز به عنوان عضو کمیته بلندپایه حقیقت یاب درباره حوادث بیت حانون (در سال ۲۰۰۸ میلادی) فعالیت کرده است و خانم هینا گیلانی وکیل دادگاه عالی پاکستان و نماینده ویژه دبیر کل در امور حمایت از مدافعان حقوق بشر و عضو کمیته بین المللی تحقیق در حوادث دارفور در سال ۲۰۰۴ میلادی و سرهنگ دیزموند تراویرس افسر سابق نیروهای دفاعی ایرلند و عضو شورای اداری کالج بین المللی تحقیقات جنایی.

۳.بر اساس معمول، نماینده سازمان ملل در حقوق بشر، مرکزی را برای کمک به فعالیت های کمیته معین کرد.

۴. کمیته ماموریت خود را این گونه تفسیر کرد که از این کمیته خواسته شده است وضعیت حقوق بشر ساکنان منطقه را در راس اهمیت قرار دهد.

۵. اعضای کمیته نخستین نشست خود را از تاریخ ۴ تا ۸ ماه مه سال ۲۰۰۹ میلادی در شهر ژنو برگزار کرد. نشست های بعدی این کمیته در تواریخ ۲۰ مه و چهارم و پنجم ماه ژوئن و ۱ تا ۴ ماه آگوست بوده است.

کمیته همچنین سه بار به منطقه سفر کرد که دو بار آن در تواریخ ۳۰ مه تا ۶ ژوئن و ۲۵ ژوئن تا ۱ ژوئیه به نوار غزه و یک بار نیز در تاریخ دوم و سوم ژوئیه به عمان، انجام گرفت و طی آن شماری از اعضای کمیته در دوره تاریخی ۲۲ مه تا ۴ ژوئن برای انجام تحقیقات محلی به مناطق مختلف نوار غزه سفر کردند.

۶. کمیته برای انجام مسئولیت خود در هفتم ماه مه سال ۲۰۰۹ میلادی و هشتم ژوئن این سال از همه کشورهای عضو سازمان ملل و نهادها و هیأت های این سازمان و همه افراد و نهادها درخواست کرد تا هر گونه اطلاعات و اسناد مرتبط با موضوع را به این کمیته ارسال دارند.

۷. در تواریخ ۲۸ و ۲۹ ماه ژوئن و تواریخ ۶ و ۷ ماه ژوئیه جلساتی در غزه و ژنو برای شنیدن اظهارات علنی افراد مرتبط با قضیه برگزار گردید.

۸.کمیته بارها از کابینه اسرائیل برای همکاری در این زمینه دعوت به عمل آورد و پس از ناکامی در چندین اقدام، کمیته از دولت مصر خواست تا زمینه را برای ورود به نوار غزه از طریق گذرگاه رفح هموار کند و دولت مصر نیز با این امر موافقت کرد.

۹. کمیته در این مدت از حمایت و همکاری تشکیلات خودگردان و کمیته دائمی ناظر فلسطین در سازمان ملل برخوردار بوده است. به سبب عدم همکاری دولت اسرائیل، کمیته نتواست با اعضای تشکیلات خودگردان در کرانه باختری رود اردن دیدار و ملاقات کند. اما اعضای کمیته موفق شدند با شماری از مقامات تشکیلات خودگردان از جمله یکی از وزرایش در شهر امان ملاقاتی انجام دهد.

کمیته حقیقت یاب در نوار غزه نیز نشست هایی برگزار کرد که در آنها شماری از مسئولین بلندپایه نوار غزه حضور داشتند و این افراد همکاری کاملی با کمیته داشته اند.

۱۰.پس از انجام نشست های علنی برای شنیدن اظهارات شهود در ژنو، به کمیته اطلاع داده شد که نیروهای امنیتی اسرائیل آقای محمد مسرور را هنگام بازگشت به کرانه باختری رود اردن بازداشت کردند. این نگرانی در میان اعضای کمیته حقیقت یاب به وجود آمد که این اقدام نیروهای اسرائیلی در پی همکاری این فرد با کمیته حقیقت یاب صورت پذیرفته باشد. از این رو کمیته با وی در تماس بوده و تحولات مرتبط با این موضوع را پیگیری می کند.

(ب): روش کار

۱۱. کمیته حقیقت یاب چنین استنباط کرد که برای انجام مأموریت خود باید درباره هر کاری که در ارتباط با این موضوع انجام شده و احتمال می رود در حیطه نقض حقوق بشر و قوانین بین المللی مرتبط با آن باشد، تحقیق کند. به همین منظور همه اقداماتی را که در اراضی اشغالی فلسطین و نیز در اسرائیل انجام شده، مورد بررسی قرار داده و آن را به اطلاع برساند.

۱۲. کمیته حقیقت یاب چارچوب زمانی پوشش حوادث را از آغاز روز ۱۹ ژوئن سال ۲۰۰۸ میلادی و هنگامی که توافق آتش بس میان اسرائیل و حماس به اجرا در آمد، تعیین کرد. کمیته همچنین حوادث مربوط به پس از زمان پایان عملیات نظامی اسرائیل در منطقه غزه را که در آنها نقض حقوق بشر و قانون بین المللی آن صورت گرفت و با این عملیات نظامی در ارتباط بود یا نتیجه آن تلقی می شود، بررسی کرد. آخرین تاریخ بررسی های کمیته به حوادث روز ۳۰ ژوئن سال ۲۰۰۹ میلادی مربوط می شود.

۱۳. کمیته حقیقت یاب همچنین سیاق تاریخی حوادثی را که عملیات نظامی در غزه ـ از ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ تا ۱۸ ژانویه ۲۰۰۹ میلادی ـ در چارچوب آن رخ داد و نیز پیوندهای میان عملیات و سیاست های عمومی اسرائیل در اراضی اشغالی فلسطین را تحلیل کرده است.

۱۴. کمیته بر این باور است که اشاره به موضوع تجاوزات صورت گرفته در چارچوب عملیات نظامی اسرائیل در ماه های دسامبر و ژانویه، در سند مأموریت این کمیته بر این امر تاکید دارد که کمیته باید محدودیت های مربوط به حقوق بشر و آزادی های اساسی و نیز مسائل مرتبط با راهبردها و اقدامات اسرائیل در این عملیات نظامی را نیز مطرح کند و در گزارش خود درج نماید.

۱۵. تهیه کنندگان گزارش ادعا ندارند که این گزارش در زمینه ثبت و ضبط شمار زیادی از حوادث مرتبط با موضوع که در مدت مسئولیت کمیته انجام گرفته، جامع و کامل است، اما باور دارد که مسائل اصلی و مهم مرتبط با تجاوزات در گزارش طرح و ذکر شده است.

برای نمونه در گزارش آمده است که کمیته حقیقت یاب در باره ۳۶ حادثه در نوار غزه تحقیق کرده است.

۱۷. کمیته حقیقت یاب در فعالیت های خود به یک تحلیل مستقل و بی طرفانه طرف های درگیر در مناقشه اخیر در نوار غزه از میزان پایبندی طرف ها به مبانی حقوق بشر و و قوانین بین المللی آن و معیارهای مرتبط با آن دست زده است.

۱۸. این کمیته در گردآوری اطلاعاعت و آگاهی از آرا و نظرات به روشی جامع و فراگیر اقدام کرده است. گردآوری اطلاعات به روش های زیر صورت گرفته است:

الف: بررسی به گزارش های ارسال شده از منابع مختلف ب: دیدار و ملاقات با همه قربانیان و شاهدان و افراد دیگری که اطلاعاتی درباره مسائل مرتبط با کار کمیته در اختیار داشته اند. ج: بازدید از شماری از اماکن در نوار غزه که حوادث در آنها رخ داده است. د: تحلیل تصاویر فیدئویی و عکس ها از جلمه عکس های گرفته شده به وسیله ماهواره ها

ه: بررسی گزارش های پزشکی مربوط به جراحت های قربانیان

و: بررسی و ارزیابی سلاح ها و مهمات باقی مانده در اماکن حمله متناسب با روش های پزشکی قانونی

ز: برگزاری جلسات متعدد با گروه های مختلف و سخنگویان متعدد.

ح: ارسال دعوتنامه برای ارائه اطلاعات از سوی افراد درباره نیازهای کمیته در جهت انجام وظایف تحقیقات.

ط: درخواست عمومی و همگانی برای ارائه گزارش ها و نظرات مکتوب خود.

ی: برگزاری جلسات علنی برای شنیدن اظهارات شاهدان در غزه و ژنو.

۱۹. کمیته در این مدت ۱۸۸ بار با افراد مختلف به صورت فردی گفت و گو و بیش از ۳۰۰ گزارش و اظهار نظر وسند دیگر را بررسی کرده است. برخی از این گزارش ها از سوی اعضای کمیته، برخی دیگر از سوی افرادی که از آنها دعوت کتبی به عمل آمده بود و برخی دیگر از سوی افرادی که به درخواست همگانی کمیته پاسخ گفته بودند، تهیه شده بود. شمار دیگری از این گزارش ها، اظهارات شفاهی افراد است که به وسیله اعضای کمیته مکتوب گردید و تعدادی نیز در نشست های عمومی گردآوری شده بود. همه این ها بیش از ۱۰ هزار صفحه و بیش از ۳۰ نوار ویدیویی و ۱۲۰۰ تصویر فتوگرافیک است.

۲۰. دولت اسرائیل همکاری با کمیته حقیقت یاب شورای حقوق بشر سازمان ملل را رد کرده است. مضاف بر آنکه از نشست اعضای کمیته با مقامات دولتی اسرائیل نیز جلوگیری کرد و حتی مانع از سفر اعضای کمیته به اسرائیل برای انجام گفت و گو با قربانیان اسرائیلی حادثه شده است. این دولت همچنین مانع از حضور اعضای کمیته حقوق بشر در کرانه باختری رود اردن برای ملاقات با نمایندگان تشکیلات خودگردان و قربانیان فلسطینی این درگیری شده است.

۲۱. اعضای کمیته بارها به مناطقی در نوار غزه که درگیری ها در آنها رخ داده است، سفر کرده و از آنها بازدید کرده اند. برای این منظور به اعضای کمیته اجازه داده شد به صورت مستقیم وارد محل حوادث شده و با بسیاری از شاهدان و افراد دیگری که با موضوع در ارتباط هستند، گفت و گو کند.

۲۲. هدف از برگزاری نشست ها برای گوش دادن به اظهارات شاهدان که به صورت زنده از تلویزیون پخش شد، این بود که قربانیان و شاهدان و کارشناسان همه طرف های درگیر در مناقشه بتوانند به صورت مستقیم با شمار زیادی از مردم منطقه و جامعه جهانی سخن بگویند.

کمیته، شرکت قربانیان درگیری و افرادی را که به نهادهای غیر دولتی وابسته اند در این نشست ها و استماع سخنان آنان را در اولویت قرار داد. در این نشست ها ۳۸۱ اظهارنظر گردآوری و نیز به مسائل حقوقی و نظامی نیز پرداخته شد. کمیته در ابتدا قصد داشت این نشست ها را هم در نوار غزه و هم کرانه باختری و هم اسرائیل برگزار کند، اما با مخالفت اسرائیل با برگزاری این نشست ها در کرانه باختری و اسرائیل، کمیته تصمیم گرفت که جلسات مربوط به کرانه باختری و اسرائیل را در ژنو برگزار کند.

۲۳. کمیته برای نتیجه گیری، یافته ها و اطلاعات به دست آمده به وسیله خود را اولویت قرار داد. اطلاعاتی که از سوی دیگران به کمیته ارائه شده از جمله گزارش ها و اظهارات مکتوب ـ که همراه با سوگند از افراد اخذ شد ـ و گزارش های رسانه ای در اصل به عنوان دلایل اضافی مورد استفاده قرار گرفته اند.

۲۴. نتیجه گیری نهایی کمیته درباره میزان قابلیت استفاده از اطلاعات کسب شده از شهود به ارزیابی کمیته از این اظهارات باز می گردد و تلاش شده است که منابعی که این اطلاعات از آنها کسب شده، قطعی باشند و در تهیه گزارش ها نیز اصول و ضوابط تهیه گزارش رعایت گردد و میان اطلاعات و مواد متعدد مرتبط با یک موضوع مقایسه شود و هر گاه اطلاعات کافی و مناسب از موضوعی وجود داشت، آنگاه کمیته به نتیجه گیری می پردازد.

۲۵. بر این اساس، کمیته تلاش کرده است تا تمام توانایی خود را درباره تحلیل و ارزیابی وقایع بکار گیرد. در بسیاری از مواردی که کمیته به این نتیجه رسید که جنایتی از سوی فردی مشخص رخ داده است، از اطلاعات موثق و کافی برای اثبات عناصر جرم استفاده شود.

تقریبا در تمامی موارد ذکر شده، کمیته این امکان را یافته است تا عمدی و غیر عمدی بودن حوادث را مشخص سازد و این نکته را آشکار کند که آیا به هنگام وقوع جرم یا رخداد حادثه، پیامدهای آن از سوی عاملان شناخته شده است یا نه. همچنین، کمیته در بسیاری از موارد عناصر اشتباه مرتبط با وقوع جرم را معین کرده است.

کمیته حقیقت یاب برای اصل برائت اهمیت زیادی قائل است. از این رو، نتیجه گیری های گزارش به هیچ وجه، مخل این اصل نیست. در نتیجه گیری ها همچنین سعی نشده است هویت افرادی که جنایت ها را مرتکب شده اند، ذکر گردد. مضاف بر آنکه کمیته ادعایی در این باره ندارد که همه نظراتش به عنوان برهان قاطع برای اجرا در محاکم جنایی پذیرفته گردد.

۲۶. به منظور فرصت دادن به طرف های مختلف جهت ارائه اطلاعات جدید مرتبط با قضیه و اعلام مواضع خود و پاسخ به اتهامات وارد شده، کمیته، پرسش هایی را برای کابینه اسرائیل و تشکیلات خودگردان و مقامات اداره کننده غزه ارسال کرده است. این کار پیش از تکمیل تحلیل ها و ارزیابی ها و نتیجه گیری ها انجام گرفته است که مقامات تشکیلات خودگردان و مسئولان نوار غزه به این پرسش ها پاسخ داده اند، اما اسرائیل از ارائه جوابیه به این پرسش ها خودداری کرده است.

ج: وقایعی که کمیته درباره آنها تحقیق و از آنها نتیجه گیری حقوقی کرده است

نوار غزه:

۱.محاصره

۲۷. فصل پنجم: کمیته در این بخش موضوع مربوط به محاصره اقتصادی و سیاسی نوار غزه از سوی اسرائیل را مورد توجه و تحلیل قرار داده که در گزارش در قالب کلمه محاصره به آن اشاره شده است. محاصره مذکور شامل تدابیر مختلفی از جمله ایجاد موانع واردات کالا به نوار غزه و بستن گذرگاه های مرزی به روی افراد و کالاها و خدمات بوده که گاهی چندین روز ادامه یافته است. کاهش ارسال سوخت و برق نیز از آن جمله به شمار می آید. همچنین، اقتصاد غزه به علت آنکه اسرائیل مساحت دریایی اطراف غزه را برای صیادان فلسطینی محدود ساخته، به شدت آسیب دیده است. مضاف بر آنکه ایجاد منطقه ورود ممنوع در طول مرز میان نوار غزه و اسرائیل و به تبع آن، کاهش اراضی برای فعالیت های کشاورزی و صنعتی فلسطینیان بر مشکلات اقتصادی فلسطینیان ساکن نوار غزه افزوده است.

از دیگر مشکلاتی که محاصره نوار غزه به وسیله اسرائیل برای فلسطینیان ایجاد کرده است، ایجاد وضعیت فوق العاده در این منطقه است. این وضع توانایی و امکانات فلسطینیان در بخش های بهداشت، آب و دیگر بخش های عمومی را به شدت محدود ساخته و امکان تعامل مناسب در وضعیت فوق العاده به ویژه در زمان عملیات نظامی را برای فلسطینیان ناممکن ساخته است.

۲۸. به نظر اعضای کمیته حقیقت یاب، اسرائیل به موجب معاهده چهارم ژنو باید امکان واردات مواد غذایی و لوازم پزشکی و وسایل مورد نیاز بیمارستان ها و دیگر کالاهای مورد نیاز ساکنان نوار غزه را فراهم سازد و هیچ گونه مانعی بر سر این امر ایجاد نکند.

۲. عملیات نظامی اسرائیل در نوار غزه و جراحات وارده

۲۹. اسرائیل نیروهای دریایی و هوایی و ارتش خود را در عملیاتی که به آن نام مستعار گلوله هدفگیری شده اطلاق کرد، وارد نبرد کرد. عملیات نظامی اسرائیل در نوار غزه در دو مرحله اصلی شامل: مرحله اول، بمباران و حملات هوایی و مرحله دوم شامل حملات همزمان هوایی و پیشروی نیروهای زمینی، انجام گرفت. این عملیات از تاریخ ۲۷ دسامبر سال ۲۰۰۸ میلادی آغاز و تا تاریخ ۱۸ ژانویه سال ۲۰۰۹ میلادی ادامه یافت. اسرائیل عملیات خود را ابتدا با حمله هوایی آغاز کرد که این حملات حدود یک هفته به طول انجامید. سپس عملیات زمینی آغاز شد و در همین حال نیز نیروی هوایی نقش مهمی در پشتیبانی و حمایت از حملات زمینی ارتش اسرائیل ایفا کرد. در تاریخ ۳ ژانویه نیروهای زمینی از شمال و شرق به غزه حمله کردند و اطلاعات به دست آمده نشان می دهد که تیپ های گولانی، جیفاتی و چتربازان و نیز پنج تیپ زرهی در این عملیات نظامی مشارکت داشته اند. از نیروی دریایی نیز در بخشی از عملیات و به منظور گلوله باران سواحلغزه در اثنای عملیات استفاده شد. در فصل ششم این گزارش به اماکن و مواضعی که حوادث در آن رخ داده و کمیته آنها را مورد بررسی قرار داده، اشاره شده است. از فصل هفتم تا فصل پانزدهم گزارش نیز به ابعاد مختلف عملیات نظامی اسرائیل در نوار غزه پرداخته شده است.

۳۰. آمارهای مختلفی از شمار فلسطینیانی که در اثنای عملیات نظامی اسرائیل در نوار غزه جان خود را از دست داده اند، منتشر شده است. با استناد به بررسی های محلی انجام شده، نهادهای غیر دولتی شمار کشته شدگان را بیش از ۱۳۸۷ نفر اعلام کرده اند و در برخی آمارها نیز نام ۱۴۱۷ نفر آمده است. مقامات فلسطینی در نوار غزه نیز شمار کشته شدگان این حمله نظامی اسرائیل را ۱۴۴۴ نفر اعلام کرده است. در مقابل اسرائیل می گوید تنها ۱۶۶ نفر در این حملات کشته شده اند.

گزارش های منتشر شده از سوی گروه ها و نهادهای غیر دولتی نسبت غیر نظامیان کشته شده در این حملات را بسیار زیاد و مایه نگرانی دانسته اند.

۳۱. بنا بر گزارش های منتشر شده در اسرائیل در جریان این عملیات، چهار اسرائیلی در جنوب فلسطین کشته شده اند که سه تن از آنان غیر نظامی و یک نفر نظامی بوده است.

این افراد در جریان حملات موشکی و شلیک گلوله های خمپاره از سوی گروه های مسلح فلسطینی به قتل رسیده اند. مضاف بر آن، نه نظامی دیگر اسرائیل در جریان عملیات نظامی در داخل نوار غزه کشته شده اند که چهار تن از آنها بر اثر حمله اشتباهی نیروهای خودی (اسرائیلی) به قتل رسیده اند.

۳. حملات نیروهای اسرائیل به ساختمان ها و مقامات فلسطینی در نوار غزه

۳۲. نیروهای نظامی اسرائیل حملات زیادی علیه ساختمان ها و افراد مسئول در نوار غزه انجام داده اند. کمیته حقیقت یاب، ساختمان های مجلس قانون گذاری و زندان اصلی نوار غزه را مورد بررسی قرار داد که در فصل هفتم به این موضوع پرداخته می شود. در این حملات هر دو ساختمان به صورت کامل منهدم شده و امکان استفاده از آنها وجود ندارد. در بیانیه های صادر شده از سوی مقامات نظامی و نیروهای مسلح اسرائیل این حملات این گونه توجیه شده است که موسسات سیاسی و اداری در غزه بخشی از زیرساخت های تروریستی حماس است. اما کمیته حقیقت یاب این ادعا را رد می کند، زیرا هیچ دلیلی به دست نیامده است که نشان دهد از ساختمان مجلس قانون گذاری و زندان اصلی نوار غزه برای عملیات نظامی استفاده شده باشد.

به باور کمیته و با استناد به اطلاعات به دست آمده، حملات صورت گرفته به این دو ساختمان، حملات عمدی به اهداف غیر نظامی بوده که نقض قوانین بین المللی حقوق بشر تلقی می شود که در آنها تاکید شده است عملیات نظامی فقط باید علیه مواضع و اماکن نظامی صورت گیرد.

این حوادث نشان می دهد که قوانین به صورت خطرناکی نقض شده اند و اموال و دارایی های غیر نظامی به صورت گسترده مورد حمله قرار گرفته و منهدم شده اند که البته این امر هیچ توجیه نداشته و ضرورت نظامی تلقی نمی شود و انجام آنها نامشروع و افراطی هستند.

۳۳. کمیته همچنین حملات انجام شده به شش مرکز پلیس نوار غزه را نیز بررسی کرده است. چهار مرکز در همان دقایق اولیه حمله اسرائیل به نوار غزه هدف قرار گرفته و ویران شده اند. بر اثر این حملات ۹۹ پلیس و ۶ غیر نظامی کشته شده اند.

به صورت خلاصه باید گفت که افراد پلیس که از سوی نظامیان اسرائیلی کشته شده اند و تعداد آنها بالغ بر ۲۴۰ نفر است، بیش از یک سوم کشته شدگان را تشکیل می دهند. با توجه به ابعاد این حملات، چنین به نظر می رسد که افراد پلیس به صورت عمدی هدف قرار گرفته و کشته شده اند. گزارش های صادر شده از سوی مقامات اسرائیلی در ماه ژوئیه درباره عملیات نظامی در نوار غزه نیز این نظر را تایید می کند. به نظر مقامات اسرائیل، نیروهای پلیس یا شمار زیادی از آنها بخشی از نیروهای نظامی فلسطینی در نوار غزه محسوب می شوند.

۳۴. برای بررسی این موضوع که آیا حملات صورت گرفته به مراکز پلیس با اصول مربوط به جداسازی اهداف غیر نظامی و نظامی و افراد غیر نظامی و افراد نظامی، همخوانی دارد یا نه، کمیته به بررسی روند تشکیل نهاد پلیس در غزه از زمان سیطره کامل حماس بر نوار غزه در ژوئیه ۲۰۰۷ میلادی و ادغام نیروهای پلیس غزه در نیروهای موسوم به نیروی اجرایی پرداخته است. کمیته به این نتیجه رسیده است که با آنکه شمار زیادی از افراد پلیس نوار غزه از هواداران حماس یا اعضای گروه های مسلح بوده اند، اما پلیس نوار غزه یک نهاد مدنی بوده و مسئول اجرای قوانین بوده است.

کمیته همچنین به این نتیجه رسیده است که نمی توان گفت که افراد پلیس کشته شده در تاریخ ۲۷ دسامبر سال ۲۰۰۸ میلادی به صورت مستقیم در جنگ شرکت داشته و به همین سبب نمی توان گفت که آنان مصونیت مدنی شان را در مقابل حمله نظامی از دست داده اند. در برخی اطلاعات ارسال شده برای کمیته آمده است که برخی از افراد پلیس غزه همزمان عضو گروه های مسلح بوده اند و به همین سبب جنگجو به شمار می آیند. اما کمیته به این نتیجه رسیده است که حملات انجام شده به مراکز پلیس در روز اول حمله اسرائیل به نوار غزه با ادعای نظامی بودن این مراکز و کشتار این تعداد از افراد پلیس و شماری افراد غیر نظامی که احتمالا در اطراف محل حضور داشته اند به بهانه وجود شماری عناصر مسلح در میان آنها، همخوانی ندارد. بر همین اساس این حمله، نقض قوانین بین المللی حقوق بشر به شمار می رود.

۴. تعهدات گروه های مسلح در غزه نسبت به اتخاذ تدابیر لازم برای حمایت از جان افراد غیر نظامی و اماکن مدنی

۳۵. کمیته حقیقت یاب درباره احتمال اینکه آیا گروه های مسلح فلسطینی تعهدات خود را جهت حفظ جان غیر نظامیان در غزه در برابر خطرات ناشی از عملیات نظامی انجام داده اند یا نه، تحقیقات و برررسی هایی انجام داد. (فصل هشتم)

کمیته برای این منظور با شماری از افراد گفت وگو کرد که بسیاری از آنها در سخن گفتن درباره فعالیت های گروه های مسلح تردید داشتند. بر اساس اطلاعات به دست آمده، کمیته بر این باور است که اعضای گروه های مسلح در اثنای عملیات نظامی در مناطق مسکونی نیز حضور داشتند و گاهی موشک هایی از نزدیکی این مناطق شلیک شده است. این احتمال نیز وجود دارد که مبارزان فلسطینی در بیشتر اوقات خود را از ساکنان غیر نظامی منطقه متمایز نساخته باشند. اما کمیته حقیقت یاب دلایلی که این ادعا را تایید کند که مقامات غزه یا گروه های مسلح فلسطینی از بیمارستان ها به عنوان سپری برای فعالیت های خود استفاده کرده یا از خودروهای امدادی برای نقل و انتقال مبارزان یا برای اهداف نظامی استفاده کرده باشند، نیافته است. با استناد به تحقیقاتی که کمیته انجام داده و با توجه به بیانیه های صادر شده از سوی مسئولان سازمان ملل، کمیته حقیقت یاب این موضوع را بعید می داند که گروه های مسلح فلسطینی فعالیت های نظامی خود را از ساختمان های سازمان ملل که به عنوان پناهگاه در اثنای عملیات نظامی از آن استفاده می شود، انجام داده باشند. اما این احتمال وجود دارد که گروه های مسلح فلسطینی در نزدیکی تاسیسات وابسته به سازمان ملل و بیمارستان ها، فعالیت هایی داشته اند. این نکته نیز باید مد نظر قرار گیرد که فعالیت نظامی در مناطق مسکونی به ذات خود نقض قانون بین المللی به شمار نمی آید. اما ممکن است گروه های مسلح فلسطینی به هنگام انجام حملات از نزدیکی ساختمان های مسکونی و غیر نظامی یا ساختمان هایی که از مصونیت قانونی برخوردارند، غیر نظامیان را به صورت غیر ضروری با خطراتی مواجه ساخته باشند.

۵. الزامات اسرائیل در اتخاذ تدابیر لازم برای حمایت از غیر نظامیان غزه

۳۷.کمیتهحقیقت یاب همچنین این موضوع را نیز مورد بررسی قرار داده است که نیروهای مسلح اسرائیلی در چه حد ضرورت ها و الزامات مربوط به اتخاذ همه تدابیر ممکن برای حمایت از غیر نظامیان در غزه انجام داده اند. به ویژه آیا پیش از انجام حملات هشدارهایی را به این منظور داده اند یا نه. (فصل نهم)

کمیته گزارشی از تلاش های اسرائیل درباره اتخاذ تدابیر لازم از جمله هشدارهای تلفنی و پخش اعلامیه های تبلیغاتی و رادیویی دریافت کرده است. در این گزارش همچنین آمده است که این هشدارها به ویژه آنهایی که به اندازه کافی معین بوده اند، ساکنان منطقه را به ترک منطقه و دور شدن از محل خطر تشویق کرده است، اما کمیته به این نتیجه رسیده است که عوامل متعددی وجود داشت که هشدارهای صادره را تا حد زیادی بی اثر ساخت. از جمله این عوامل می توان به عام بودن هشدارها در بسیاری از پیام های تلفنی ضبط شده و اعلامیه ها و به تبع آن نا مشخص بودن مصادیق آنها، اشاره کرد. مضاف بر اینکه هشدارهایی که درباره انتقال به مرکز شهرها برای حفظ سلامت صادر شده بود، به علت آنکه مراکز شهرها نیز هدف حملات هوایی و عملیات نظامی قرار داشت، غیر قابل پذیرش بود.

کمیته همچنین اقدامات مربوط به انفجار بمب هایی که به آنها "سقف کوب" لقب داده شده است، روی ساختمان ها را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که این روش به عنوان یک هشدار، تاثیری نداشت و یکی از انواع تهاجمات به غیر نظامیان ساکن در منازل تلقی می شود. مسأله دیگر مورد تاکید کمیته این است که صدور هشدار فرماندهان و افراد تحت امر آنان را از مسئولیت اتخاذ تدابیر لازم برای متمایز ساختن میان غیر نظامیان و مبارزان مبرا نمی سازد.

۳۹. کمیته حقیقت یاب درباره اتخاذ احتیاطات لازم از سوی نیروهای مسلح اسرائیل در چارچوب سه حمله مشخص نیز بررسی هایی انجام داد.

در تاریخ ۱۵ ژآنویه ۲۰۰۹ میلادی مجتمع دفاتر محلی سازمان امدادرسانی سازمان ملل متحد در غزه (موسوم به اونروا) هدف گلوله باران به وسیله مهمات سنگین و گلوله های فسفر سفید قرار گرفت. کمیته بر این باور است که این تهاجم بسیار خطرناک بود زیرا در این مجتمع حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر از غیر نظامیان پناه گرفته بودند و یک مرکز بزرگ سوخت نیز در این محل قرار داشت. با آنکه بارها به اسرائیلی ها درباره خطراتی که ممکن بود جان غیر نظامیان را تهدید کند هشدار داده شد، اما نظامیان اسرائیلی ساعت ها به حملات خود ادامه دادند.

کمیته حقیقت یاب به این نتیجه رسیده است که نظامیان اسرائیلی وظیفه خود را در اجرای قوانین بین المللی مربوط به اتخاذ تدابیر لازم در جهت انتخاب ابزارها و روش حمله برای جلوگیری از کشته شدن افراد غیر نظامی و خسارت دیدن اماکن مسکونی غیر نظامی، انجام نداده اند.

۳۹. کمیته همچنین به این نتیجه دست یافت که نظامیان اسرائیلی در همان روز به صورت مستقیم و عمدی بیمارستان قدس واقع در شهر غزه و مرکز خودروهای امدادی را که در مجاورت آن قرار داشت، با گلوله های فسفر سفید هدف حمله قرار دادند که بر اثر آن آتش سوزی گسترده ای در محل رخ داد که خاموش کردن آن یک روز کامل طول کشید و بیماران و مجروحان را وحشت زده کرد و بر اثر این حمله، مسئولان مجبور به تخلیه بیماران و مجروحان از محل شدند.

کمیته حقیقت یاب همچنین دریافت که هیچ هشداری درباره وقوع چنین حمله ای از سوی اسرائیلی ها صادر نشده است.

کمیته این ادعا را که گفته می شود از داخل بیمارستان به سوی نیروهای اسرائیلی تیراندازی شده است، مردود می داند و تحقیقات گسترده ای در این زمینه انجام داده است.

۴۰. کمیته حملات توپخانه ای علیه بیمارستان الوفا در شهر غزه را که در آن از گلوله های فسفر سفید استفاده شد، نیز مورد بررسی قرار داده است. این بیمارستان محل نگهداری و مراقبت از بیمارانی است که به زمان بسیار طولانی برای مداوا و درمان نیاز دارند و از جراحت های خطرناک رنج می برند. کمیته حقیقت یاب به این نتیجه رسیده است که با استناد به اطلاعات جمع آوری شده، ممنوعیت حمله به بیمارستان های غیر نظامی در هر دو مورد نقض شده است. کمیته همچنین در تحقیقات خود دریافته است که هشدارهای صادر شده از طریق اعلامیه ها و پیام های تلفنی ضبط شده درباره بیمارستان الوفاء نشان می دهد که هشدارهای عمومی و معمولی هیچ فایده ای ندارند.

۶. حملات بی برنامه نظامیان اسرائیلی و کشتار غیر نظامیان

۴۱. کمیته حقیقت یاب با بررسی حادثه حمله خمپاره ای به تقاطع فاخوره در منطقه جبالیا در نزدیکی مدرسه وابسته به سازمان امداد و اشتغال اونروا که حدود ۱۳۰۰ نفر در آن پناه گرفته بودند، (فصل دهم) دریافت که نظامیان اسرائیلی حداقل ۴ گلوله خمپاره به این محل شلیک کرده اند و یکی از آنها در حیاط خانه ای در آن محل منفجر شد و به کشتار ۱۱ غیر نظامی انجامید. سه گلوله خمپاره دیگر نیز به خیابان فاخوره اصابت کرد و دست کم ۲۴ نفر را قتل عام کرد و تعداد زخمی های حادثه نیز به بیش از ۴۰ نفر رسید.

کمیته، ادعاهای نمایندگان کابینه اسرائیل را در این باره که این حمله در پاسخ به حمله خمپاره ای یک گروه مسلح فلسطینی انجام شده است، بررسی کرد و با آنکه این احتمال را ناممکن نمی داند، اما بر این باور است که موضع اسرائیل به سبب وجود سلسله ای از تناقضات و ناهمگونی در اظهارات و عدم دقت در صدور بیانیه هایی که حمله را توجیه کند، سست و غیر قابل اتکاست.

۴۲. کمیته حقیقت یاب ضمن بررسی های حقوقی درباره حمله به تقاطع خیابان فاخوره، اعلام می دارد که تصمیمات مرتبط با تناسب ویژگی حمله با آنچه ادعا می شود ـ که انتظار می رود درباره آن تحقیقاتی صورت گیرد ـ و کشتار غیر نظامیان نادرست بوده است، هر چند که کمیته اعتراف می کند تصمیم گیری دقیق در باره حوادث مشابه از سوی ارتش ها با مشکلاتی مواجه است، اما این مورد را در این حادثه محقق نمی داند، زیرا شلیک حداقل چهار گلوله خمپاره برای کشتن تعداد اندکی از افراد در وضعیتی که شمار زیادی غیر نظامی و شهروند در اطراف محل حضور داشته و در حال انجام امور زندگی بودند یا حدود ۱۳۶۸ نفر در پناهنگاهی در نزدیکی محل حضور داشتند، ناموجه و غیر قابل پذیر است و هیچ فرمانده عاقلی این تعداد کشته و زخمی از غیر نظامیان را در برابر هدف نظامی مورد نظر، نمی پذیرد.

کمیته بر این باور است که حمله بدون برنامه و بی هدف بوده و این امر نقض قوانین بین المللی تلقی می شود و حق زندگی شهروندان فلسطینی را که در این حوادث کشته شده اند، از آنان گرفته است.

۷. حملات عمدی به غیر نظامیان

۴۳. کمیته حقیقت یاب درباره ۱۱ حادثه ای که نظامیان اسرائیلی در آنها به صورت مستقیم غیر نظامیان فلسطینی را هدف قرار دادند و به کشته شدن تعدادی منجر شد (فصل یازدهم) تحقیقاتی انجام داده است. در همه موارد به استثنای یک مورد، هیچ دلیلی مبنی بر اینکه حمله به یک هدف نظامی صورت گرفته باشد، وجود ندارد.

اتفاقات رخ داده در همه حوادث به جز یک مورد نشان می دهد که هیچ هدف نظامی وجود نداشته تا این حمله توجیه گردد. نظامیان اسرائیلی در دو حمله اول به منازل شهروندان فلسطینی در منطق سامونی در جنوب شهر غزه یورش برده و آنها را در یک منزل جمع کرده بودند. اتفاقات بعدی شامل هفت حادثه تیراندازی به سوی غیرنظامیانی بود که آنها تلاش می کردند منازل خود را ترک کنند و به مکان های امنی پناه ببرند. گاهی نیز آنها پرچم های سفید در دست اوامر نظامی نیروهای صهیونیست را اجرا می کردند. حقایق جمع آوری شده از سوی کمیته حقیقت یاب حاکی از آن است که نیروهای مسلح اسرائیل پیش از انجام عملیات در منطقه مورد نظر بایستی با اشخاصی که مورد حمله قرار می گرفتند ارتباط برقرار می کرد یا دست کم آنها را زیر نظر می گرفت تا بفهمند که که غیر نظامی هستند یا خیر. نتایج حملات صهیونیست ها علیه غیر نظامیان زمانی بحرانی تر می شد که که نیروهای رژیم صهیونیستی اجازه نقل مجروحان را نمی دادند یا از ورود آمبولانس به محل یورش جلوگیری می کردند.

۴۴ـ این حوادث نشان می دهد که دستورات صادره از سوی نیروهای مسلح اسرائیل که به غزه یورش بردند، بر استفاده آزادانه از آتش سنگین علیه غیر نظامیان دلالت دارد. کمیته با توجه به اظهارات نظامیان اسرائیلی که در دو مجموعه گردآوری کرده است به دلایل محکمی دست می یابد که این نظریه را تأیید می کند. کمیته همچنین یک حادثه دیگر را که در آن یکی از مساجد در هنگام نماز مغرب با گلوله توپ هدف قرار گرفت بررسی کرده است در این حادثه پانزده نفر کشته شدند. همچنین حادثه حمله ای را که در آن از مهمات کشنده علیه یک خانواده که به همراه همسایگان خود در چادر عزاداری حضور داشتند و به کشته شدن ۵ نفر انجامید بررسی کرده است. از نظر کمیته هر دو حمله تجاوز عمدی به ساکنان غیر نظامی و اهداف غیر نظامی محسوب می شود.

۴۶ـ کمیته با استناد به حوادثی که درباره آنها تحقیق کرده چنین نتیجه می گیرد که رفتار نیروهای مسلح اسرائیلی نقض آشکار توافق نامه چهارم ژنو بوده و حوادث قتل عمد و ایجاد مشکلات شدید برای افراد پناه گرفته به صورت عمدی از جمله این موارد است. از این رو اتهام جنایی برای تک تک افراد ایجاد می کند. این کمیته همچنین نتیجه گرفته است که هدف قرار دادن مستقیم و کشتار وحشیانه غیر نظامیان فلسطینی نقض حق زندگی محسوب می شود.

۴۷ـ حادثه دیگر به گلوله باران منزلی مربوط می شود که به کشته شدن ۲۲ نفر از اعضای یک خانواده انجامید. نظر اسرائیل درباره این حادثه این بود که این اتفاق یک اشتباه عملیاتی بود و هدف اصلی خانه مجاور این خانه بود که در آن اسلحه انبار شده بود. کمیته با استناد به تحقیقات انجام شده خود درباره این نظر مقامات اسرائیلی در مورد این حادثه تردید جدی دارد و چنین نتیجه گرفته است که اگر این حادثه اشتباهی صورت گرفته نمی توان آن را قتل عمد شمرد، اما با این وصف مسئولیت بین المللی برگردن اسرائیل به خاطر انجام یک کار نامشروع بین المللی همچنان باقیست.

۸. استفاده از سلاح های معین

۴۸ـ با استناد به بررسی های انجام شده به وسیله کمیته، درباره حوادثی که در آنها سلاح های مشخصی مانند گلوله های توپ حاوی فسفر سفید و خمپاره استفاد شده است، با آنکه به موجب قانون بین المللی استفاده از فسفر سفید ممنوع نبوده است، کمیته چنین نتیجه می گیرد که نیروهای مسلح اسرائیل بی محابا آن را در مناطق مسکونی استفاده کرده اند. علاوه بر این پزشکانی که بیمارانی را که با فسفر سفید مجروح شده، درمان کرده بودند از شدت سوختگی ناشی از این ماده سخن گفته و حتی آن را درمان ناپذیر عنوان می کردند. کمیته بر این باوراست که ممنوعیت استفاده از فسفر سفید در مناطق مسکونی باید به شکل جدی مورد توجه قرار گیرد، اما درباره خمپاره ها معتقد است که این سلاح از جمله سلاح هایی است که قدرت تشخیص بین اهداف در آن وجود ندارد، از این رو بکارگیری آن در مناطقی که احتمال می رود غیرنظامیان در آن حضور داشته باشند، مناسب نیست.

۴۹ـ کمیته با توجه به اینکه گزارشی از پزشکان فلسطینی یا غیر فلسطینی دریافت نکرده است از این رو در وضعیتی نیست که بتواند با تأکید اعلام کند نیروهای مسلح اسرائیل در خلال عملیات از مواد منفجره حاوی فلزات سنگین در غزه استفاده کرده اند که نتیجه آن وجود درصد بالایی از مجروحانی است که با این سلاح ها مورد حمله قرار گرفته اند. این سلاح ها و مواد منفجره در حال حاضر از نظر قوانین بین المللی ممنوعه به شمار نمی آیند، اما نگرانی های زیادی را درباره سلامت و بهداشت افراد ایجاد کرده است. کمیته اخیرا نیز گزارشی دریافت کرده است که در آن اعلام شده که نیروهای نظامی اسرائیل در حمله خود به نوار غزه از اورانیوم غنی شده استفاده کرده اند، اما هنوز تحقیقی درباره این مطالب صورت نگرفته است.



۹ـ حملاتی که به زیربنای اساسی زندگی غیرنظامیان در غزه صورت گرفت:

تخریب زیرساخت های صنعتی، منابع غذایی و شبکه های آب و فاضلاب و منازل

۵۰ـ کمیته حقیقت یاب حوادثی را که به تخریب تأسیسات صنعتی و بخش های تولید مواد غذایی و شبکه های آب و فاضلاب و نیز منازل انجامیده بود، بررسی کرد. (فصل ۱۳). آسیاب البدر تنها آسیاب آردی است که هنوز در نوار غزه کار می کند، در ابتدای عملیات نظامی در ۹ ژانویه ۲۰۰۹ در سلسله حملات هوایی هدف قرار گرفت. چند روز پیش از این حملات هشدارهای غیر واقعی داده شده بود. کمیته چنین نتیجه گیری کرد که تخریب این آسیاب توجیه نظامی نداشت؛چرا که طبیعت حمله ها به ویژه هدف قرار دادن دقیق دستگاه های حساس و مهم نشان می دهد که هدف از کار انداختن توان تولیدی این کارخانه بوده است. کمیته از حوادث بررسی شده نتیجه می گیرد که در این عملیات، توافقنامه چهارم ژنو که مربوط به حملات خطرناک است، نقض شده است. این ویرانگری های غیر قانونی که استفاده از حملات نظامی در آن توجیهی ندارد به مثابه جنایت جنگی است. کمیته همچنین نتیجه می گیرد که تخریب این آسیاب به منظور محروم ساختن ساکنان غیر نظامی از روزیشان صورت گرفته است که تجاوز به قوانین و عرف بین الملل محسوب می شود و ممکن است که جنایتی جنگی را باعث شود و علاوه بر آن حمله به آسیاب آرد تجاوز به حق دستیابی به غذا و اسباب معیشت است.

۵۱ـ گزارش ها نشان می دهند که مرغداری سید سامح سوافیری در محله الزیتون در جنوب غزه که ده درصد نیاز تخم مرغ بازار غزه را برآورده می کرد توسط بلدوزرهای اسرائیل با خاک یکسان شد و همه مرغ های داخل آن که بالغ بر ۳۱ هزار قطعه بود، کشته شدند و مرغداری و وسایل داخل آن از بین رفتند. نتیجه گیری کمیته حقیقت یاب این بود که این اقدام عمداً بدون هیچ دلیل موجه نظامی صورت گرفته است و همان نتایج قانونی تخریب آسیاب را می توان از این عملیات ویرانگر گرفت.

۵۲ـ نیروهای مسلح صهیونیست همچنین دیواره یکی از منبع های آب تصفیه نشده که ۲۰۰ متر مکعب از آب کارخانه تصفیه غزه را تأمین می کرد، ویران کردند که مقادیر زیادی از آن در زمین های کشاورزی مجاور روانه گردید. شواهد نشان می داد که این حمله عمدی بوده است. چاه های نمر در جبالیا متشکل از دو چاه آب، موتورهای پمپاژ و ژنراتور و انبار سوخت و ساختمان ها و تجهیزات مرتبط با این فعالیت همگی با حملات هوایی متعدد در روز اول حمله اسرائیل ویران شده بودند. بنابر گزارش کمیته غیر ممکن است که هدفی به بزرگی چاه های نمر به اشتباهی مورد حمله قرار گرفته باشد و نتوانست هیچ دلیل موجهی نظامی را برای حمله به این چاه ها پیدا کند و اعلام کرد که هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه گروه های مسلح فلسطینی از این چاه ها برای مقاصد خود استفاده می کرده اند، وجود ندارد. کمیته می گوید: حق دستیابی به آب شرب بخشی از حق دستیابی به غذای کافیست که همان نتیجه گیری های قانونی آسیاب آرد بدر را می توان از این حملات گرفت.

۵۳ـ کمیته در خلال دیدار از غزه میزان تخریب ساختمان های مسکونی را از طریق حملات هوایی و شلیک خمپاره، حملات موشکی، عملیات تخریب به وسیله بلدوزرها و بسته های انفجاری مشاهده کرد.

در بعضی موارد محله های مسکونی هدف بمباران هوایی قرار گرفته است و نیروهای زمینی اسرائیل نیز در زمین آنها را با خمپاره هدف قرار داده اند. در موارد دیگر حقایقی که از سوی کمیته حقیقت یاب جمع آوری شده است قویا بر این امر تأکید می کند که تخریب خانه ها در حالی صورت گرفته است که هیچ گونه نشانه ای از درگیری های گروه های مسلح فلسطین یا عملیات نظامی دیگر وجود ندارد.

با گردآوری نتایج به دست آمده از تلاش های گروه حقیقت یاب در منطقه و نیز تصاویر دریافتی از ماهواره ها با استفاده از برنامه وابسته به کالج آموزشی و پژوهشی سازمان ملل و نیز اظهارات منتشر شده نظامیان اسرائیلی، کمیته به این نتیجه می رسد که علاوه بر تخریب گسترده منازل که پیشروی نیروهای مسلح اسرائیل آن را اقتضا می کرد، این نیروها در سه روز آخر حضور در شهر غزه و با آنکه می دانستند به زودی آن را ترک می کنند، موج دیگری از تخریب های هدفمند را به کار بردند و در آن به تأسیسات شهری آسیب فراوان رساندند. رفتار نیروهای مسلح اس
۲٣۲۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : سخنی با سانسورچیان چپ

عنوان : آیا شما چپها حاضرید ایران اسرائیل را به رسمیت بشناسد و با امریکا رابطه برقرار کند ؟ مشکل ایران وجود دو قشر ارتجاعی مذهبی و کمونیستی است . عوام را مذهبیون مسخ میکنند و روشنفکران را مارکسیست های عقب مانده روسی .
ایشان نخست وزیر صدام هستند . اصلا عجیب نیست اگر بتواند به کمک عربستان و بقیه شیوخ یک جنگ علیه ایران راه می اندازد. ایران باید اسرائیل را به رسمیت بشناسد و با امریکا رابطه برقرار کند وگرنه این اعراب کشور را در معرض نابودی قرار میدهند . اپوزیسیون ایران باید مسوولانه در این زمینه عمل کند . رژیم بسیار افراطی و ناشیانه دارد کشور را به لبه پرتگاه میبرد با این حمایت احمقانه از عرب ها .
بعضی چپ ها گاهی طوری دست پیش میگیرند که اگر کسی آنها را نشناسد و سابقه دشمنی آنها با امریکا و اسرائیل را نداند واقعا ممکن است فکر کند این مذهبی ها هستند که با اسرائیل مخالفند !
حکومت مذهبی ایران به انضمام خط امام خصومت کور علیه اسرائیل و امریکا را از حزب توده و احزاب چپ گرفت . جالب است که همین چپها ج ا را همزمان متهم میکنند با اسرائیل روابط دارد . احمدی نژاد یهودی و اسرائیلی است . به مشایی حمله میبرند چرا مردم اسرائیل را دوست خوانده و ...
آیا شما چپها حاضرید ایران اسرائیل را به رسمیت بشناسد و با امریکا رابطه برقرار کند ؟
پیک نت اولین وب سایتی بود که شناسنامه احمدی نژاد را نشان داد و مدعی شد او یهودی است . بارها به جاسوس بودن احمدی برای اسرائیل تلویحا مطلب نوشته . هنوز معتقد است گروهی داخل حکومت برای اسرائیل کار میکنند . جالب این است که از صدام دفاع میکند و معتقد است ایران با امریکا و اسرائیل در سرنگون کردن او توطیه کرده .
چپ ایرانی با هیاهو و شلوغ کاری از زیر بار مسولیت همواره شانه خالی میکند . همین جنبش سبز را اول افراطی کردند بعد به سازش کشاندند . موسوی را به زور به این جنبش قالب کردند . دولت آبادی به سروش حمله برد چرا ؟ چون او کروبی را نامزد کرده بود . سایت پیک نت به زید آبادی و توکلی و تحریم و کروبی و نوری و حتا خاتمی حمله برد و از موسوی یک آزادیخواه که هیچ مسولیتی در ۶۰ تا ۶۸ نداشته چهره سازی کرد . حالا ۴ تا چپ سنتی قرن ۱۹ دوباره روضه مبارزه طبقاتی و ماتریالیسم دیالکتیک و نبرد طبقه کارگر و .... میخوانند . آنها که در خارج کشور مسائل سیاسی جهان را دنبال میکنند به خوبی میبینند که هیچ حزب چپی در اروپا و امریکا از این خزعبلات حتا داخل روزنامه های حزبیش استفاده نمیکند . حتا چین و روسیه و ویتنام هم ادبیات تازه در بیانیه ها و سخنرانی ها به کار میبرند .
مشکل ایران وجود دو قشر ارتجاعی مذهبی و کمونیستی است . عوام را مذهبیون مسخ میکنند و روشنفکران را مارکسیست های عقب مانده روسی .
اسرائیل و امریکا تابو هستند چون حتا روشنفکران ایرانی جرات ندارند بگویند مساله اعراب و اسرائیل مساله ایران نیست یا حد اقل ما وکیل وصی اعراب نیستیم .
هیچ روشنفکر مارکسیستی اینجا نمی اید صادقانه بدون فرافکنی بگوید ما باید با اسرائیل و امریکا رابطه داشته باشیم مثل چین و روسیه و ویتنام و ...
چپ ها همیشه گناه را به گردن لیبرال ها و ملیون و ملی مذهبی ها می اندازند . دکتر یزدی بارها گفته جریان صلح طلب فلسطینی مایل به مذاکره با اسرائیل است و ما از ان حمایت میکنیم ، به همین دلیلی او منفور چپ هاست . ولی موسوی که با حماس و حزب الله دمخور است را تایید میکنند . محتشمی پور پدر خوانده حزب الله است و به همین دلیل مصونیت سیاسی دارد بیش از رفسنجانی . چپ ها پشتیبان محتشمی پور هستند .
وقتی مردم شعار نه غزه نه لبنان دادند چپ ها زود تر از همه بر آشفتند . جمهوری ایرانی چپ ها را بیش از رژیم آشفته کرد .
۲٣۲۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : فرید

عنوان : در زمینه اورشلیم شرقی نیز من به کرات عرض کردم که از بازگرداندن آن به فلسطینیها دفاع میکنم.
دانشجوی ایرانی محترم؛ وقتی می گوید از بازگرداندن اورشلیم شرقی به فلسطینیها دفاع میکنید، حتماً آنرا متعلق به فلسطینی ها می دانید، پس بهتر نیست نام فلسطینی آنرا که قدس شرقی است به کار ببندید؟ و چه اسراری در بکار بردن اصطلاحات عبری در ارتباط با بخش عربی فلسطین دارید؟ لطفاً این را توضیح دهید: اگر ادعای شما در اینکه رهبران سازمان صهیونیست سال ۱۹۴۷ قطعنامه ۱۸۱ مجمع سازمان ملل را احترام گذاشته و قبول کرده اند، پس از گذشت ۶۳ سال از آن تاریخ، چه لزومی به دفاع از حق فلسطین از سوی شما و ما وجود داشت.
دوست محترم: کما کان هیچ اشاره ای به ریچارد گلدستون و گزارش او در ارتباط با جنایت جنگی نکردید.
۲٣۲۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : یک ایرانی بیطرف

عنوان : ما با جنایتکاران همراه نیستیم چه رژیم اسلامی ایران چه رژیم اسرائیل وطرفداری از اسرائیل باعث شرمساری است همانقدر که طرفداری از رژیم اسلامی ایران باعث شرمساری است
گزارش گلدستون در شورای حقوق بشر سازمان ملل از جنایات رژیم اسرائیل

با وجود رأی منفی آمریکا؛
مجمع عمومی سازمان ملل گزارش گلدستون را تصویب کرد
مجمع عمومی سازمان ملل با وجود تلاش‌های گسترده سران اسرائیل و رأی منفی آمریکا با اکثریت آراء گزارش گلدستون در زمینه محکومیت جنایات جنگی در نوار غزه را تصویب کرد.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد با اتفاق آراء گزارش گلدستون در مورد جنایات جنگی اسرائیل در غزه را به تصویب رساند.
در جریان رأی گیری برای گزارش گلدستون، ۱۱۴ کشور به این گزارش رأی مثبت دادند و تنها ۱۸ کشور این گزارش را رد کردند، ۴۴ تن از نمایندگان کشورها نیز از رأی گیری در این مورد خودداری کردند.
بر اساس تصویب این گزارش، مجمع عمومی از فلسطین و رژیم اسرائیل می‌خواهد تا تحقیقاتی را در زمینه ارتکاب جنایات جنگی در نوار غزه بر اساس آنچه در گزارش گلدستون قید شده به انجام برسانند.
در حالی که کشورهای عربی و کشورهای عضو عدم تعهد به این گزارش رأی مثبت دادند، آمریکا در رأس کشورهایی بود که این گزارش را رد کرد. رژیم اسرائیل استرالیا، کانادا و برخی کشورهای اروپای شرقی از دیگر کشورهایی بودند که به این گزارش رأی منفی دادند. روسیه نیز از شرکت در این رأی‌گیری خودداری کرد.
این مصوبه از رژیم اسرائیل و جنبش مقاومت اسلامی فلسطین می‌خواهد که تحقیقات مستقل و مطابق با معیارهای جهانی را در زمینه جنایات جنگی در غزه انجام دهند. همچنین از "بان کی مون " دبیرکل سازمان ملل نیز خواسته شده است تا بر حسن اجرای این مصوبه نظارت داشته باشد و ظرف سه ماه آینده گزارشی را در این مورد به مجمع ارائه دهد.
بر اساس این مصوبه، اگر یکی از طرف‌ها از اجرای تحقیقات مزبور امتناع ورزد، موضوع به مجمع ارجاع داده می‌شود تا تصمیم مناسبی در مورد آن اتخاذ گردد، حتی ممکن است این موضوع به شورای امنیت سپرده شود.
"علی عبدالسلام التریکی " رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در این باره گفت که مجمع به بان کی مون سه ماه مهلت می‌دهد تا گزارش خود در زمینه اجرای تحقیقات را به این مجمع ارائه دهد.
التریکی با تاکید بر نقش شورای امنیت در این مورد گفت که مسایل مربوط به پیگیری اجرای گزارش گلدستون به مجمع عمومی سازمان یا شورای حقوق بشر ارجاع داده خواهد شد.
مصوبات مجمع عمومی سازمان ملل متحد مانند مصوبات شورای امنیت این سازمان الزام‌آور نیست، اما بنا به گفته کارشناسان فشارها بر رژیم اسرائیل برای اجرای تحقیقات در زمینه جنایات جنگی نظامیان خود در جنگ غزه را افزایش می‌دهد.
این گزارش در حالی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید که آمریکا به عنوان همپیمان اصلی رژیم اسرائیل به شدت با تصویب این گزارش مخالف بود. مجلس نمایندگان آمریکا دیروز در اقدامی جانبدارانه با تصویب درخواستی غیرالزام آور از رئیس جمهور این کشور خواست تا از بررسی این گزارش در تمامی محافل بین‌المللی جلوگیری کند.
"ریچارد گلدستون " رئیس کمیته حقیقت یاب سازمان ملل در بررسی جنگ ۲۲ روزه رژیم اسرائیل علیه نوار غزه در گزارش خود اعلام کرده که رژیم اسرائیل در این جنگ جنایات جنگی و حتی جنایت علیه بشریت مرتکب شده و به طور عمد غیر نظامیان را مورد هدف قرار داده است.
رژیماسرائیل در جریان تجاوز به غزه بیش از ۱۴۰۰ فلسطینی را شهید و حدود ۵ هزار و ۵۰۰ نفر را زخمی کرد.

ریچارد گلدستون: ادعای اسرائیل درباره صلح دروغ است / روند صلحی وجود ندارد

۲۹ مهر ماه ۱۳۸۸ ساعت : ۰۳ , ۱۳

رئیس کمیته حقیقت یاب بین المللی درباره جنایات غزه اظهار داشت که ادعاهای رژیم اسرائیل درباره صلح دروغ و بی اساس است.
به گزارش مهر به نقل از پایگاه خبری فلسطین الیوم، ریچارد گلدستون تصریح کرد: ادعاهای اسرائیل مبنی بر اینکه گزارش گلدستون به ضرر روند صلح میان اسرائیل و فلسطین است بی اساس است.
وی با بیان این مطلب افزود: اصلا روند صلحی وجود ندارد و "آویگدور لیبرمن" وزیر امور خارجه اسرائیل اساسا به برقراری صلح تمایلی ندارد.

گلدستون در ادامه این پرسش را مطرح کرد که اسرائیلی ها از چه صلحی سخن می گویند؟ هیچ چیزی در این رابطه وجود ندارد و لیبرمن خواهان صلح نیست.

وی خاطرنشان کرد: اگر اسرائیل با تحقیق درباره جنایات خود در جنگ غزه موافقت کند توجه و اهتمام به گزارش گلدستون پایان خواهد یافت.

گزارش ۵۴۷ صفحه ای کمیته حقیقت یاب سازمان ملل متحد که با استفاده از ۲۰ هزار صفحه سند و عکس مختلف و گفتگوی رو در رو با بیش از ۲۰۰ نفر تهیه شده بود، رژیم اسرائیل را به ارتکاب جنایات جنگی مختلف در جنگ غزه متهم کرده است.

شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد روز جمعه در نشستی علنی با اکثریت قاطع ۲۵ رای موافق در برابر ۶ رای مخالف و ۱۱ رای ممتنع گزارش گلدستون را تایید کرد.
۲٣۲۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : دانشجوی ایرانی

عنوان : تاسیس اسرائیل
آقای فرید گرامی، وقتی کسی حقیقت را نمیگوید در زبان پارسی از واژه "دروغگو" برای بیان حال او استفاده میکنند و کار او را هم "دروغگویی" بیان میدارند. من واژه مناسبتری برای بیان حال چنین افرادی در زبان پارسی نمییابم. اگر فردی حقیقت را کتمان کرد شایسته آن است که دروغگو خطاب شود و من شخصاْ برای استفاده از این واژه، برای افرادی که حقایق را وارونه جلوه میدهند، ابایی ندارم. در مورد واژه "حماقت" نیز نه از شما و نه از هیچ کس دیگری برای استفاده از آن عذرخواهی نمیکنم، چرا که اعتقاد دارم قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل مناسبترین راه حل برای اعراب ساکن فلسطین بود که آنها در کمال حماقت آن را رد کردند. حال که صحبت از ادب و تربیت است من هم میتوانم به شما در مورد استفاده از اصطلاح "کاسه داغتر از آش" اعتراض کنم..... بگذریم.......
همانطور که قبلاْ خدمتتان عرض کردم، جامعه یهودیان اسراییل با کمال میل قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل را در سال ۱۹۴۷ قبول کرد و این ادعای شما در مورد رد آن قرارداد از طرف اسراییل حرفی کاملاْ بی اساس است. لینکهای زیر فقط سه نمونه از اثبات بی اساس بودن این ادعای شماست. من به دوستان عزیز توصیه میکنم که تجسس بیشتری در زمینه این مسئله به عمل آورند تا ثابت شود که ادعاهای امثال آقای فرید (بر اساس مدارک معتبر تاریخی) چقدر بی اساس است.
http://en.wikipedia.org/wiki/Partition_of_Palestine
http://www.mideastweb.org/unpartition.htm
http://www.jafi.org.il/education/۱۰۰/maps/part.html
شما در مورد نحوه تاسیس اسراییل داستان سراییهایی میکنید که ارزش پاسخگویی ندارد و بی اساس بودن آن براحتی قابل اثبات است. در زمینه اورشلیم شرقی نیز آقای محترم من به کرات عرض کردم که از بازگرداندن آن به فلسطینیها دفاع میکنم. آقای محترم، من به زبان فارسی نوشتم که میتوان با عملکرد یک دولت مخالف بود ولی نمیتوان موجودیت بک ملت را نفی کرد. باز این سوال را از شما و دیگر عاشقان و شیدایان فلسطین میپرسم:::::
اگر فلسطینیها با موجودیت کشور اسراییل مخالفند پس چرا روسای جمهور منتخب آنان بطور رسمی و قانونی در معاهده های اسلو و نقشه راه موجودیت کشور اسراییل را پذیرفتند؟؟؟؟؟ آیا شما آقایان، مصالح فلسطینیها را بهتر از رهبران آنها میدانید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهش میکنم از پاسخ گفتن به این سوال شانه خالی نکنید!!!!!!
آقای فرید، شما میفرمایید که سندی که نشان از حمایت آخوندها و حماس از تروریزم باشد وجود ندارد. خواهش میکنم به تروریستهای انتحاری حماس در اسراییل رجوع کنید تا به بی اساس بودن حرفهایتان بیشتر پی ببرید.
آقای محترم، مشکل من با شما آن است که شما از قول ملت بزرگ ایران درفشانی مینمایید که "تنها موردی که جمهوری اسلامی، به حق اکثریت مردم ایران را نمایندگی می کند، مخالفتتش با اسراییل است" (در مطلب شماره ۲۳۲۲۸).
تکرار میکنم، برای من سر سوزنی اهمیت ندارد که شما و یا دوستانتان چه فکر میکنید. این مسئله شخصی شماست. ولی شما حق ندارید به نمایندگی از طرف مردم ایران تراوشات ذهنی خود را نتیجه افکار آنان بیان دارید. این عرض بنده است! عزت زیاد!!!
از دیگر دوستان نیز بخاطر به درازا کشیده شدن مطالب عذرخواهی میکنم. با تشکر از آقای سهراب مبشری گرامی!
۲٣۲٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : فرید

عنوان : تاسیس اسرائیل
دانشجوی ایرانی محترم، من به شما پشنهاد می کنم از به کار بردن عبارت های "یک دروغ بسیار بزرگ" و "فلسطینی ها در کمال حماقت"و متهم کردن به تروریسم و یا همصدایی با تروریسم و .... خودداری کنید. زیرا خارج از ادب یک گفتگوی منطفی است و در ادبیات دیگری میگنجد و ادامه گفتگو را با مشکل جدی مواجه می سازد، که خوشبختانه من از چنین ادبیاتی بدورم . . در ضمن بر خلاف شما که کاسه ی آش اسراییل خطاب شدنتان شما را برآشفت از اینکه مرا در کنار مردم فلسطین قرار دهید احساس شرمندگی نمی کنم.
ماجرای تاسیس اسرائیل:
تجمع طبیعی گروه هایی از مردم در یک سرزمین و گذار تکاملی مرحله به مرحله آنان بر آن خاک، قوام ملی آنان را در یک پروسه تاریخی دراز مدت، شکل می دهد. در این شرایط سرنوشت آن مردم به جغرافی محیط شان پیوند می خورد و سپس به خاطر حفظ منافع مشترک و دفاع از منافع ملی، اقدام به تاسیس "ارتش" می کنند. برخلاف این روند طبیعی که قوام ملت ها، مقدم بر تاسیس "ارتش" است، اسرائیل موردی استثنائی و بی ابقه بود. زیرا این "ارتش" بود که یهودیان را از سراسر جهان به سرزمین تاریخی فلسطین با هزاران حیله و نیرنگ، فراخواند و ملت خودرا تاسیس کرد. این "ارتش" ملت فلسطین را مانع اصلی پیشرفت و پایان پروژه ملت سازی خود می شمارد و بر این اساس استراتیجی نابودی ملت فلسطین را پی ریزی کرد و به یاری قدرت های استعماری در اجرای آن است.
خانم یا آقای محترم:
سال ۲۰۰۲ به پیشنهاد ولیعهد آن زمان عربستان سعودی که اکنون پادشاه این کشور است، سران اتحادیه ی عرب در بیروت پایتخت لبنان، طرح صلحی را به اجماع به تصویب رساندند. در این طرح صلح تقسیم فلسطین بر اساس مرزهای قبل از سال جنگ ۱۹۶۷ مورد پذیرش و از سوی اعراب پشنهاد شد. شارون نحست وزیر وقت اسراییل بلا فاصله آن پیشنهاد را رد کرد و اعلام نمود بیت المقدس شرقی را که در سال ۱۹۶۷ به اشغال اسراییل در آمده بود را به عنوان پایتخت ابدی اسراییل ضمیمه ی بیت المقدس غربی کرده و تحت هیچ شرایطی باز پس نخواهد داد؛ و این در حالیست که قطنامه های سازمان ملل قدس شرقی را سرزمینی اشغالی معرفی کرده است. شما در حالیکه جوهر گزارش گلدستون در محکومیت جنایت اسرائیل در جنگ علیه غزه ‌درکمیته حقوق بشر هنوز تر است، حماس و آخوندها را بی آنکه سندی ارایه کنید به جنایت کاری علیه اسراییل متهم می کنید.
همچنین شما بدون ارایه سند ادعا می کنید که رهبران اسراییل قطعنامه ۱۸۱ را پذیرفتند. بنابراین ادامه بحث پس از ارایه سند از سویتان برای اثبات ادعا هایتان ممکن خواهد بود، در غیرایصورت نه تنها سودبخش نیست بلکه اتلاف وقت است.
http://www.dw-world.de/dw/article/۰,,۴۸۶۶۳۶۹,۰۰.html
در باره گزارش ریچارد گلدستون در مورد جنایت اسراییل در غزه
۲٣۲٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : دانشجوی ایرانی

عنوان : عقل و استدلال در برابر احساسات
همانطور که انتظار میرفت آقای "صلحجو"، ناتوان از پاسخگویی، قضاوت را به دیگران واگذار کردند که البته باید اذعان داشت این تنها حرف منطقی بود که ایشان در مطالبشان بیان فرمودند.
من نمیدانم اسراییل در مورد رهبران الفتح چه کرده که دل نازک آقای "صلحجو" را چنین بدرد آورده. ولی همانطور که عرض کردم رهبران الفتح تا به امروز همچنان به تعهد خود در زمینه برسمیت شناختن کشور مستقل اسراییل پایبندند و این مسئله بسادگی از طریق رسانه های همگانی قابل اثبات است. برای همه هموطنان گرامی سالی خوب و پربار آرزو دارم و امیدوارم که برخلاف به اصطلاح فعالان سیاسی نسل سوختهء گذشته عقل و استدلال را در قضاوتهایشان بر احساسات و عواطف کور و غیرواقع بینانه ارجحیت بخشند.
۲٣۲٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : یک صلحجو (کامنت آخر)

عنوان : قضاوت با خوانندگان
فکر نمی کنم احتیاجی به پاسخگویی به «دانشجو» ی محترم باشد. خوانندگان می توانند با مراجعه به دو کامنت پیشین من (یکی در همین صفحه، و دیگری در صفحات قبلی) و جواب آقای «دانشجو» قضاوت خود را داشته باشند.

همچنین، خوانندگان می توانند با مراجعه به دانسته های خود و اخباری که از طریق رسانه های متعدد و مختلف خارجی به دست آورده اند درستی و نادرستی سخن ایشان را در مورد این که اسراییل حاضر به قبول دو دولت متساوی الحقوق و مستقل (و یا حتی غیر متساوی الحقوق) فلسطین و اسراییل بود یا هست محک بزنند.
دولت های اسراییل، چه لیکود و چه کارگر و چه ائتلافی، از دیرباز تا همین امروز،

و نیز این که اسراییل با سازمان آزادی بخش فلسطین، با رهبر تاریخی آن یاسر عرفات در سال ها و ماه های پایانی عمر او، و حتی با کسی که فعلا این تشکیلات را اداره می کند چه رفتاری داشت و دارد.

و اینکه آیا در گفتگو با همین مسئولان کنونی نوار غزه حتی حاضر به پذیرش لفظی دولتی به نام فلسطین (نه حداکثر، چیزی به نام «خودگردانی» با صد شرط) بود و هست یا نه.

باز تکرار می کنم که:
فکر نمی کنم احتیاجی به پاسخگویی به «دانشجو» ی محترم باشد. خوانندگان می توانند با مراجعه به دو کامنت قبلی و این آخرین کامنت من (در همین صفحه و صفحات قبلی) و جواب آقای «دانشجو» قضاوت خود را داشته باشند.
با تشکر فراوان از صبوری خوانندگان گرامی.
۲٣۲۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : محسن مقصودی

عنوان : برای اطلاع آقای مبشری
دوست گرامی سهراب مبشری سوال هایی را مطرح کردند که به چیزی اشاره دارد و آن اینکه دیپلماسی یک بام و دو هوا، دچار تناقض است و باور مردم را بدنبال نمی آورد. البته باید اصولی را برای اتخاذ سیاست خارجی پیشنهادی اپوزیسیون دمکرات و لائیک ارائه داد. بعنوان مثال حقوق انسانی و صلح خواهی، مخالفت با نظامی شدن منطقه، مخالفت با کشتار کور مردم ، مخالفت با تروریسم دولتی و غیر دولتی، تاکید بر حقوق بین الملل، تاکید بر حل مناقشات بین المللی از راه های مسالمت آمیز، عدم دخالت در امور دیگر کشور ها، تاکید بر تصمیمات مجمع عمومی سازمان ملل و ...
در مورد کشور اسرائیل و سیاست های خارجی آن نیز باید بر اساس همین اصول موضع گرفت.
بر خلاف نظر آقای مبشری، هر تماس با اسرائیل و سیاست مدارهای این کشور موجب دلشوره مردم نمی شود. بعنوان مثال من ۵ سال پیش با آقای منشه امیر مسئول رادیو اسرائیل بخش فارسی ، مصاحبه ای انجام دادم و در این مصاحبه به اهمیت نقش اپوزیسیون ایران در رفع صلح آمیز و انسانی نزاع مابین فلسطینی ها و اسرائیلی ها اشاره کردم . برخلاف اعتراض ها به نوشته کوتاه سهراب ، حتی یک بار هم کسی به این مصاحبه انتقاد نکرد.
من از آقای منشه امیر خواستم که برای افزایش درک متقابل مابین ایرانی ها و اسرائیلی ها به برگزاری نشست مابین خبرنگاران، لااقل برای شروع ادامه دهیم. از موضعی برابر و کاملا شفاف. پاسخ ایشان چه بود ؟ هیچ ! ۱ سال بعد که ایشان را در پاریس دیدم حاضر نشد یک دقیقه هم بایستد و گفتگو کند. در عوض مرتب شرکت کنندگان در همآیش پاریس را می برد در اتاقی و با آنها مصاحبه ! یا نظر خواهی می کرد که نظر شما نسبت به حمله نظامی اسرائیل به ایران چیست ؟ و البته من کسی را از شرکت کنندگان ندیدم که محکم، هر حمله نظامی به ایران را محکوم نکند با وجود تمام مخالفت صریحی که با رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه داشتند.
نمونه دیگر:
خانم نازی بیگلری خبرنگار بین المللی صدای آمریکا در هنگامه جنگ غزه ، گزارشی بطور زنده از آنچه دیده بود پخش کرد، خیلی کمتر از گلدستون در گزارشش گفته بود. چند ماه به مرخصیش فرستادند. و به جای وی وفا مستقیم یکی دیگر از کارکنان صدای آمریکا را به اسرائیل فرستادند تا جبران احساساتی برخورد کردن خانم بیگلری را بکند !!! اینجا ما دیگر با خبرنگار و گزارش سروکار نداریم بلکه با کارمند و اجرای دستورات مواجه هستیم.
اگر خبرنگاری از هر ایستگاه خبری برابر کار شرافتمندانه و مسئولانه اش پول دریافت کند، کار خطائی نکرده است، اما هر کس بخاطر پول و دریافت پاداش خدمتکار و مستخدم هر ارگان و یا شخصی بشود، خطاست و در مورد خبرنگاران و گزارش گران نه تنها خطا بلکه فریب و بی حرمتی به شرافت این شغل است. مردم باهوش کشور ما بخوبی و با نکته سنجی تشخیص راست از دروغ را می دهند. من به این امر باور دارم.

آقای مبشری چند سال پیش که برای تهیه گزارشی به آشویتس سفر کرده بودم همانقدر با قربانیان این ماشین کشتار انسان ها احساس همدردی کردم که با هموطنان مبارزمان که در اوین و دیگر زندان های کشور کشتار شدند. در اتاق های سیاه انفرادی این بازداشتگاه همان انفرادی های زندان های ایران را دیدم. در اتاق گاز آنجا در نظرم همان هیاهوی مرگ آمد که در صف های طویل اعدام های سال ۶۷ . و دیر تر وقتی بدن های سوخته مردم فلسطینی از بمب های فسفری را دیدم به یاد کوره های آدم سوزی آشویتس افتادم که بدنم را می سوزاند. انسان یگانه است و انسانیت اندیشه ای توحیدی است و تابع زمان و مکان نیست .

آقای منشه امیر که نپذیرفت اما،
من به شما آقای مبشری و یا گروه اخبار روز پیشنهاد می کنم که مبتکر میز گردی بشوید با حضور خبرنگاران مستقل ایرانی و اسرائیلی و از این طریق گفتگوئی را باز کنیم مابین مردم کشورمان و مردم اسرائیل، حتما مفید خواهد افتاد.
۲٣۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : دانشجوی ایرانی

عنوان : زندگی در دنیای احساسات
آقا/خانم "صلحجوی" گرامی، با تشکر بسیار از مطلبتان، بسیار متاسفم که مسائل را چنین سطحی و احساسی تحلیل میکنید.
فعالین سیاسی ما بطور اعم و فعالین سیاسی چپ ما بطور اخص دنیای سیاست را با شب شعر اشتباه گرفته اند و همین بدبختی آنان است که نه تنها در تحلیل مسائل کشور بلکه در تحلیل مسائل جهانی نیز درمانده اند و بطور بسیار مضحک و مسخره ای خود را وکیل و وصی همه دنیا میدانند.
آقا/خانم "صلحجو"، شما و یا هر کس دیگری مختارید که هر چه دوست دارید فکر کنید. از هر کس و یا هر کشور و یا ملتی متنفر باشید و یا عاشق و شیدایش باشید. احساسات شما نه برای من مهم است و نه تاثیری در زندگی من دارد. ولی اگر قصد دفاع از یک طرز فکری را دارید بهتر است چیزی بیش از بیان احساسات بیان دارید. گفته های شما در کامنتتان در مورد اسراییل چیزی جز بیان احساسات خالی از هر نوع منطق و استدلال نیست.
جناب "صلحجو"، در پاسخ به سوالتان باید بگویم که بله من اعتقاد دارم که ملت اسراییل موافق استقرار دو دولت متساوی الحقوق اسراییل و فلسطین در منطقه است و اسراییل موجودیت یک دولت مستقل فلسطینی باحقوق اولیه یک دولت مستقل را میپذیرد! من بر خلاف شما با احساسم قضاوت نمیکنم بلکه به شواهد و مدارک رجوع میکنم. اسراییل تنها کشوری است که به شهروندان عرب مسلمان فلسطینی تبارش حقوق شهروندی کاملاْ مساوی با دیگر شهروندان اعطا کرده! هیچ کشوری در منطقه وجود ندارد که به فلسطینیها حقوق کامل شهروندی داده باشد حتی سوریه و اردن که بیشترین آوارگان فلسطینی (تا قبل از واگذاری غزه و ساحل غربی به فلسطینیان) در آنجا زندگی میکردند. البته فراموش هم نکنیم که بزرگترین کشتار فلسطینیها هم توسط همین دو کشور صورت گرفته (تل زعتر و سپتامبر سیاه). هیچ کشوری به اندازه مصر با اسراییل در جنگ نبود و هیچ کشوری به اندازه مصر نیز به اسراییل ضربه نظامی نزد. ولی دیدیم که چهار سال بعد از شکست سنگین اسراییل از مصر و آزاد شدن کانال سوئز دو کشور بر سر میز صلح نشستند و اسراییل تمام سرزمینهای مصر را به آنان پس داد و هم امروز نیز دارای روابط بسیار محکمی با مصر است (عین همین مطلب نیز در مورد اردن صادق است). اسراییل در پی مذاکرات اسلو و Road Map نوار غزه و بیش از نود درصد ساحل غربی را به فلسطینیان پس داد و امیدوارم که باقی مسائل نیز بزودی حل شود.
شکی نیست که اسراییل بسیاری از قطعنامه های سازمان ملل را در مورد صلح نادیده گرفته بود و برای این مسئله باید از لحاظ تاریخی مورد بازخواست قرار گیرد ولی فراموش نکنید که فلسطینیها و دیگر اعراب نیز در نادیده گرفتن قطعنامه های سازمان ملل دست کمی از اسراییل نداشتند. نمونه بارز آن هم قطعنامه ۱۸۱ است که مورد توافق اسراییل بود ولی اعراب نادان با رد کردن آن این جنگ لعنتی ۶۰ ساله را بوجود آوردند. آقای به اصطلاح "صلحجو"، من از شما سوال میکنم، آیا شما و یا آن آقای فرید بیشتر در جریان مسائل فلسطینیها و روابطشان با اسراییل هستید یا عرفات و محمود عباس و سازمان PLO؟ چرا از پاسخگویی به این سوال من شانه خالی میکنید؟ اگر آنها میتوانند برای مصلحت فلسطین استقلال و موجودیت کشور و ملت بزرگ اسراییل را برسمیت بشناسند شما دایه های مهربانتر از مادر نیز باید بتوانید اسراییل را مورد "بخشش!!" قرار دهید:)
من نمیدانم ما چه کسی را میخواهیم گول بزنیم. نفرت از اسراییل در بین فعالین سیاسی ما ریشه در دوران پیش از انقلاب دارد. اسراییل مورد نفرت فعالین سیاسی ما بود چرا که از وابستگان بسیار نزدیک امپریالیزم آمریکاست. والا، اگر چنین نبود ما براحتی چشممان را در مورد اشغال خاک فلسطینیها میبستیم و اینطور کاسه داغتر از آش نمیشدیم، همانطور که در مورد اشغال کشور پهناور تبت توسط چین چشمانمان را میبندیم و کاسه داغتر از آش نمیشویم. شاه دارای روابط خوبی با اسراییل بود بنابر این مخالفت با اسراییل خوراک تبلیغاتی خوبی در مخالفت با رژیم دیکتاتوری شاه بود. سازمانهای به اصطلاح "مبارز" ما (مثل مجاهدین و فداییان و کنفدراسیون و غیره) کمکهای زیادی از نظامهای "دموکراتیک و مردمی" لیبی و سوریه و غیره میگرفتند پس برای جبران، حداقل کاری که میشد کرد این است که به خون اسراییلیها (ولو به صورت حرف) تشنه بود.
امروز دنیا عوض شده. فلسطینیها و کشورهای عربی که با اسراییل بصورت مستیم جنگ کردند (به استثنا سوریه) اسراییل را بصورت رسمی و قانونی به رسمیت میشناسند. دیکتاتوری کمونیستی شوروی و اقمارش آنچنان نابود شد که انگار هیچگاه وجود نداشت و آن دو تا نصفی کشور باقیمانده از دنیای کمونیزم نیز، همچون حکومت ولایت فقیه، آنچنان از سایه خود میترسند که پیش از آنکه مایه مباهات باشند اسباب شرمساری هستند. در چنین وضعی پیر پسرها و پیر دختران ما که در دوران جنگ سرد خود را ناجی بشریت میدانستند، همچنان در دنیای کوچکشان غرقند و علی رغم سپری کردن سالها همچنان کودک بسر میبرند.
شما و یا هر فعال سیاسی به قول خودتان صلحدوست میتواند با عملکرد دولت اسراییل مخالف باشد. من خود نیز با عملکرد دولت لیکود مخالفم و همانطور که عرض کردم امیدوارم این دولت غیرواقع بین بزودی سقوط کند. ولی هرگز و هرگز نه تنها با موجودیت کشور و ملت اسراییل مخالف نیستم بلکه از دوستاران و هواداران این ملت بزرگ و با احترام میباشم.
۲٣۲۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : یک صلحجو (باز هم)

عنوان : آیا واقعا اسراییل به قطعنامه های سازمان ملل عمل می کند؟
من اصلا آقای فرید را نمی شناسم. اما این فردی که با عنوان «دانشجوی ایرانی» کامنت گذاشته است آیا واقعا قبول دارد که دولت اسراییل در کادر قطعنامه های سازمان ملل حرکت می کند؟ آیا او واقعا قبول دارد که اسراییل موافق استقرار دو دولت متساوی الحقوق اسراییل و فلسطین در منطقه است؟
آیا چنین است؟ اسراییل آیا موجودیت یک دولت مستقل فلسطینی باحقوق اولیه یک دولت مستقل (حتی نه متساوی الحقوق با اسراییل) را پذیرفته است؟

سازمان ها و شخصیت های پیشرو یهودی در اسراییل و سراسر جهان، خواهان تحریم اسراییل هستند. دقیقا «تحریم». درست با همین عنوان. و آقای سهراب مبشری از آن ها یهود دوست تر و اسراییل دوست تر و آشنا تر به منطقه و مشکلات آن می شود. پس طبیعی است که مدافعانش هم باید کسانی از نوع این «دانشجو» باشند.

و همچنین: حربه بسیار زنگ زده ای است چسبانیدن مخالفت با اشغال و تجاوز گری اسراییل به یک سازمان و دو سازمان فلسطینی.
کوچکند کسانی که ناچارند برای اثبات خود، به این حربه زنگ زده متوسل شوند.
۲٣۲۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : دانشجوی ایرانی

عنوان : همصدا با تروریستها
آقای فرید، قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل متحد برای ایجاد دو کشور مستقل یهودی و عرب مورد تایید رهبران یهودی در اسراییل قرار گرفت، ولی فلسطینیها در کمال حماقت و به تحریک دیگر کشورهای عرب آن را رد کردند. اینکه گفته شود اسراییلیها نقض کننده قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل هستند و تقاضای تقسیم منطقه را به دو کشور یهودی و عرب نپذیرفتند یک دروغ بسیار بزرگ است.
آقای فرید، حال که صحبت از کاسه داغتر از آش شد آیا میتوانم از شما سوال کنم که چگونه است که مبارزان سازمان آزادیبخش فلسطین و روسای جمهور منتخب ملت فلسطین موجودیت اسراییل را قبول دارند ولی شمای کاسه داغتر از آش (بقول خودتان) از آنها "فلسطینی" ترید و همصدا با تروریستهای حماس و آخوندهای جنایتکار خواستار نابودی اسراییل هستید؟
۲٣۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : فرید

عنوان : کاسه ی داغتر از آشی که اشغالگران صهیونیست برای خود پخته اند
خانم یا آقای دانشجوی ایرانی.. قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به طرح تقسیم فلسطین نیز موسوم است، در تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷با ۳۳ رای موافق در برابر ۱۳ رای مخالف، یک غایب و ۱۰ ممتنع تصویب شد. کشور های مخالف (۲۳٪) عبارت بودند از:افغانستان ،کوبا ،مصر ،یونان ،هند ،ایران ،عراق ،لبنان ،پاکستان ،عربستان سعودی ،سوریه ،ترکیه و یمن. همانطور که می بینید حتا رژیم سلطنتی ایران در آن روزها به رغم سرسپردگی به حامیان غربی اسراییل، از ترس خشم مردم ایران، جرئت دادن رأی موافق به این قطنامه را پیدا نکرد. مطابق این قطعنامه که کلیتی "واحد" است، سرزمین فلسطین به دو کشور عبری و فلسطینی تقسیم شد. بنابراین، اسرائیل قانوناً زمانی مشروع است که کلیت این قطنامه به اجرا در آید. این در حالیست که همه می دانند خود اسرائیل از تشکیل دولت فلسطین در بخش مربوط به آن ممانعت می کند. در شرایطی که خود اسرائیل مانع اصلی مشروعیت بخشیدن قانونی به خود است، شما کاسه ی داغتر از آشی که اشغالگران صهیونیست برای خود پخته اند هستید؟
۲٣۲۴۹ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : ایرانی

عنوان : دیدگاه نیروهای مدرن سکولار در اسراییل
کامنت تمارا نمونه‌ای کامل از دیدگاه نیروهای مدرن سکولار در اسراییل است. بنیادگرایان اسلامی و یهودی اعضای یک اردوگاه هستند که منطقه ما را به انحطاط کشیده‌اند. نیروهای سکولار پیشرو در تمامی خاورمیانه در یک صف در مقابل مرتجعین قرار دارند.
ایرانی
۲٣۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : اروان کیانی

عنوان : توضیح کوتاه اقای مبشری ایشان را از جواب به سوالات من معاف نمیکند
اقای سهراب مبشری ظاهرا مدتی است که از سازمان فداییان خلق ایران اکثریت کناره گیری نمودند ولی مقاله های ایشان هنوز در نشریه کار ارگان مرکزی سازمان چاپ میشود. و اخرین مقاله ایشان به نام
"روایت نادرست تاریخ را نباید تحمل کرد" نیز هنوز در سایت سازمان قابل دسترسی است و همین چند کلمه زیر نشان از مسئولیت ایشان حدقل در گذشته در این سازمان دارد.
"پس از انتشار نوشته من در پاسخ به روایت رفیق فرخ نگهدار از سیاست سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲، رفیق نگهدار و برخی دیگر از خوانندگان، درباره آن نوشته اظهارنظرهایی کرده اند و در مواردی از من پاسخ خواسته اند. من در نوشته قبلی خود اشاره کرده بودم که «پیکار مردم ایران برای گذار از خودکامگی به دمکراسی، اولویت هایی دیگر را در برابر فعالان سیاسی نهاده است». اما از یک سو برآنم احترام به خوانندگانی که اظهار نظر کرده و از من جواب خواسته اند، پاسخی را که در زیر می آید ایجاب می کند، و از سوی دیگر نگرانم که روایت نادرست از رویدادهای تاریخی، چه آگاهانه صورت گیرد چه ناآگاهانه، نسلهای بعدی فعالان سیاسی ایرانی را با چیزی به نام تاریخ، اما بناشده بر روایتی مخدوش روبرو کند."

بهرحال سوالهای اینجانب از ایشان همچنان از اعتبار برخوردار میباشد چه ایشان در حال حاضر مسئولیتی در سازمان داشته باشد و یا فقط مقاله نویس ارگان مرکزی این سازمان باشد
۲٣۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : دانشجوی ایرانی

عنوان : مشکل کمبود بهانه برای رژیم آخوندی
آقای فرید در اظهار فضل خودشان میفرمایند:‌ "تنها موردی که جمهوری اسلامی، به حق اکثریت مردم ایران را نمایندگی می کند، مخالفتتش با اسراییل است". خدمت ایشان عرض میکنم که تا روزی که ملت شریف ایران بطور رسمی ایشان را نماینده و سخنگوی خود قرار نداده این درفشانیها را صرفاْ از قول خودشان بیان دارند. آقایان خامنه ای و احمدی نژاد به اندازه کافی سخنگوی خودخوانده ما ایرانیان هستند و این مردم به نماینده خودخوانده دیگری نیاز ندارند......
با تشکر فراوان از جناب آقای علی کاظمیان، باید عرض کنم که مسئله اسراییل در جامعه سیاسی ایران به معظلی تبدیل شده که "دوستان" ایدئولوژی زده چپ و یا اسلامی ما را در جور کردن قافیه شعرشان درمانده کرده. همانطور که مطرح شد کشور اسراییل کشوری است مشروع که موجودیت آن از جانب جامعه جهانی و سازمان ملل برسمیت شناخته شده. ما میتوانیم با بعضی سیاستهای یک دولت مخالف باشیم ولی نمیتوانیم موجودیت یک ملت را نادیده بگیریم. بسیار مضحک است که درحالیکه سازمان آزادیبخش فلسطین و روسای جمهور منتخب آنان یاسر عرفات و ابومازن به صورت رسمی و قانونی موجودیت کشور اسراییل را با امضای قراردادهای اسلو و Road Map برسمیت شناخته اند، رفقای کمونیست ما که هنوز نتوانسته اند واقعیت بی اساس بودن تئوریهای خود را بپذیرند، هنوز شعارهای جنگ سردی میدهند و فلسطینی تر از فلسطینی ها میشوند. من خود به عنوان یک شهروند جامعه جهانی با عملکرد دولت لیکود در عدم برسمیت شناختن بخش شرقی اورشلیم به عنوان مرکز یک کشور مستقل فلسطینی مخالفم و امیدوارم که با سقوط این دولت زمینه برای واگذاری بخش شرقی اورشلیم به فلسطینیها هموار گردد. ولی این بدان معنی نیست که با افراطیون ایدئولوژی زده (که یکی خواستار تسلط یک دین ارتجاعی بر منطقه و دیگری خواستار انتقامگیری از امپریالیزم جهانی برای سقوط کعبه آمالش است) همداستان شویم و به جنگ ملت بزرگ اسراییل رویم.
من شخصاْ هیچ مشکلی با مسافرت آقای ماکان به اسراییل ندارم. تا آنجاییکه من میدانم ایشان هرگز خود را نماینده جنبش سبز اعلام نداشته، و اینکه گفته شود که سفر ایشان بهانه بدست آخوندها میدهد، نیز حرفی بی اساس است. آخوندهای جنایتکار در طول این سی و چند سال کی مشکل کمبود بهانه داشته اند که این بخواهد دفعه دومش باشد؟ من از این کار شجاعانه و سنت شکنانه کاسپین عزیز تقدیر میکنم و برای او آرزوی موفقیت دارم. امیدوارم که در آینده ای نه چندان دور شاهد گشایش سفارت اسراییل در ایران باشم. چرا که شخصاْ معتقدم که ما ایرانیان دوستی بهتر از اسراییل در منطقه نداریم.
۲٣۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : تمارا یکوبیان از تل اویو

عنوان : لالائی صلح برای مردم فلسطین و اسرائیل
سرنوشت این مردم در دو سو، بازیچه جنگ قدرت میان دولتها و احزاب و گروههای ناسیونالیست و قومپرست و مذهبی در ۶۰ سال گذشته بوده است. در یک سو یک کشور قومی – نژادی – مذهبی توسعه طلب و تجاوزگر؛ و در طرف دیگر دولتهای مستبد در کشورهای عربی٬ دولت اسلامی حاکم بر ایران٬ جریانات اسلامی که بر نفرت سرمایه گذاری میکنند و گروههای ناسیونالیست عرب که سالها از مساله فلسطین برای تسلط سیاسی خود بر مردم استفاده کرده اند٬ قرار دارند. دولت آمریکا هم در این رابطه به سیاست دفاع بی چون و چرای خود از اسرائیل ادامه داده است.
تشکیل دولت مستقل و متساوی الحقوق فلسطین یک گام تعیین کننده در راستای پایان دادن به مشقات مردم فلسطین و اسرائیل می باشد. ولی راه پایان دادن قطعی به فجایعی که بر علیه مردم فلسطین صورت می گیرد و این حفره خونینی که در پیش پای مردم خاورمیانه باز شده است، خارج شدن دولت و جنبشهای اعتراضی و مدنی از زیر سلطه قومیت و مذهب و نژاد پرستی است. مادام و تا زمانی که بنیانهای قانون گذاری و مبانی دولت و حق و حقوق و منزلت شهروندان در اسرائیل، بر اساس آیات تورات و بازگشت "یهودیان" به پشت دیوار ندبه استوار است، و بر این اساس خود را در برابر "مردم مسلمان" و "عرب" فلسطین و از طریق اشغال و تصرف محل زندگی آنها تعریف میکند، اسلام سیاسی، حزب الله و حماس و انواع "جنبشهای مقاومت اسلامی" محصولات تبعی آن خواهند بود. سوال این است که آیا خود مردم منطقه و انساندوستی کل بشریت قادر خواهند شد سدی در برابر تداوم این سیل سرشار از خون و قتل عام و بمب انتحاری و اشغال و اشغالگری و نفرت قومی و نژادی و مذهبی که از زمان تشکیل دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸، امنیت و آسایش را از شهروندان اسرائیل و فلسطین و کل مردم منطقه سلب کرده است، بنا کنند؟
ما میلیاردها مردم جهان در معادلات و منافع سیاسی ای که پشت این جنایات اند، سهیم نیستیم، اما به اتکا همان روحیه ای که در گرماگرم کشتار مردم غزه، مردم طرفدار صلح و آسایش اسرائیل درتظاهرات خود نشان دادند و به اتکا خشم عمیقی که مردم جهان علیه این صحنه های نمایش جنون آدمکشی از خود بروز داده اند، باید راهی فراتر از سالوسی و ریاکاری دولتها وجود داشته باشد. مردم خاورمیانه و جهان نمیتوانند این چوب خونین لای زخم را بر روح و جسم خود تحمل کنند.
۲٣۲٣۲ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : سهراب مبشری

عنوان : یک توضیح ضروری
با درود به خوانندگان گرامی و سپاس از توجه به نوشته من، لازم به توضیح است که من مسئول هیچ سازمان سیاسی نیستم و نظرات مندرج در این نوشته، نظر شخصی من است. با احترام، سهراب مبشری.
۲٣۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : داور -

عنوان : کیاست؟
شما واقعا از مسئولان اکثریت هستید؟ اغلب چپ های ملی و غیر ایدئولوژیک و سیاسیون واقعگرای خارج کشور، - که من، فداییان اکثریت را جزو آنها میدانم- وظیفه اصلی ته مانده مبارزان در خارج کشور را حمایت وتقویت موازی از خط عمومی جنبش سبز داخل کشور می دانند. زمانی که حاکمان سرکوبگر و فریبکار از هر بهانه ای برای سرکوبی و تخطئه این جنبش با شکوه تاریخی استفاده می کنند، آیا صحیح و معقول نیست که خارج کشور، - فعلا- مسایل حاد و پیچیده ای ی مثل آشتی با اسراییل را مسکوت بگذارد؟ خیلی متاسفم که بر سر کار نابخردانه ماکان (که واقعا مانده ام چطور به این آسانی صورت گرفت!) برخی به جای ملاحظه منافع عمومی جنبش سبز -که مراحل حساسی را طی میکند- از این فرصت، برای تصفیه حسابهای کهنه و مرامی استفاده میکنند. ( در اینجا منظورم این نوشته آقای مبشری نیست) . کلمات وعبارات مدرن شان را که پس می زنی، اصول ایدئولوژیک و جزوه ای سابق را به خوبی درعمق آن ملاحظه میکنی.
خارج کشور هنوز جربزه و شجاعت و صراحت لازم را پیدا نکرده است. هنوز می ترسد اگر دو خط اعلامیه بدهد که ما در این شرایط حساس و امکان سوء استفاده رژیم ، سفیر حسن نیت شدن برای اسراییل را تایید نمیکنیم؛ از طرف رقبا متهم به دموکرات نبودن و مدرن نبودن بشود؟ شک دارم که اگر مثل چندماه قبل مردم میلیونی در خیابانها و بامها بودند، کسی برای ملاقات ماکان با شیمون پرز کف میزد؛ ولی ظاهرا عادتمان شده تا تنورداخل کمی سرد میشود ، فرصت را برای تصفیه حسابهای سیاسی با یکدیگر غنیمت میشماریم. ای کاش به جای اینهمه ایرادگیری از رهبران زیر تیغ جنبش سبز در داخل، می پذیرفتیم که هنوز مختصات و قوانین این جنبش بی نظیر و راههای کمک و تقویت آن را نمی دانیم.
۲٣۲۲۹ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : فرید

عنوان : "کاسپین" در ارتباط با قوم یهود مفهوم خاص تاریخی دارد
آقای سهراب مبشری، کاسپین ماکان کیست_؟ آیا قبل از مرگ جنگداز ندا کسی او را می شناخت. ندا با آن مرگ جانگذاز خود به سنبل مظلومیت مردمی مبدل شد که ۳۱ سال پیش سفارت رژیم اشغالگر سرزمین مردم آوره ی فلسطین را بستند و سفیر آن کشور را به همراه شاه بیرون راندند. امروز جنبش سبز مردم ایران به خاطر ضدیت رژیم جمهوری اسلامی با اسراییل با حکومت ایران به مخالفت برنخاسته اند. شاید در تنها موردی که جمهوری اسلامی، به حق اکثریت مردم ایران را نمایندگی می کند، مخالفتتش با اسراییل است. بنابراین ملتی که اسراییل را از در رانده است به هیچ پنجره ای اجازه ی گشوده شدن به روی او را نخواهد داد، حتا اگر آن پنجره "کاسپین" نام نهاده شود. ناگفته نماند دریای"کاسپین" در ارتباط با قوم یهود مفهوم خاص تاریخی دارد؛ البته بدون ماکان.
۲٣۲۲٨ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : علی کا ظمیان

عنوان : چند نکته پراکنده به بهانه نوشته اقای مبشری
۱-دفاع از حقوق مردم فلسطین ، مخالفت با ا شغال سر زمین آنان وبه رسمیت شناختن حق تشکیل دولت مستقل فلسطینی به سختی میتواند مورد مخالفت فعالین دموکراسی وحقوق بشر باشد. اما به همان میان نیز شعارهای افراطی نابودی اسرائیل که توسط حماس وحزب ا لله و سران جمهوری اسلامی خصوصا باند احمدی نژاد پی گیری میشود، محکوم وغیر قابل دفاع ونژاد پرستانه است.
۲-دفاع از حقوق فلسطینیان تفاوتی با دفاع از حقوق چچن ها ندارد که به شکلی بسی بیرحمانه تر از فلسطینیان مورد کشتار قرار گرفتند. همین گونه است دفاع از حقوق کشمیریان مسلمان، اویقورهای تبت و...اما در این مواردما با سکوت بخشی از نیروهای چپ وراست اپوزیسیون روبرو بوده ایم.
۳-ا برخی از هموطنان ما در ایران ودرخارج در نظر وعمل فقط وصرفا حاضرند دفاع از حقوق فلسطینیان را عمده کنند. این موضوع برای آنان در طی دهه های اخیر قبل از هر چیز یک اصل ایده ئولوژیک بوده است. در این مورد متاسفانه میان بخشی از نیروهای دموکرات چپ از یکسو، و حکومت ایران از سوی دیگر همسویی آشکاری وجود دارد که به مواضع ضد امپریالیتسی-ضد آمریکایی هر دوطرف بر میگردد.
۴-علاوه بر واقعیت فوق، هم برای بخشی از حکومتیان وهم برای بخشی از نیروهای
دموکرات ملی ویا چپ مخالفت با اسراییل یک سیاست پراگماتیستی محسوب میشود که بیشتر دلایل سیاسی دارد ونه ایدئولوژیک. در شرایط حاضر طرح هر نوع شعاری که ضدیت با اسراییل را تعدیل کند میتواند برای آنان درحکم خودکشی سیاسی محسوب شود و...
۵-حقیقت این است که احساسات ضد اسراییلی ما علاوه بر ریشه های ایدئولوژیک ویا سیاسی، بر مبنای اطلاعات بسیار غلط ووارونه ای نیز از تاریخ دوطرف درگیر ، بنا شده است. مثلا خیلی ها در میان ما نمیپذیرند که این اعراب بودند که در سال ۱۳۶۷ برای نابودی قطعی اسراییل واز بین بردن این کشور درحال تدارک یک جنگ تمام عیار بوده اند ونه بر عکس. وحشت از نابودی، اسراییل را به پیش دستی واداشت و جناحهای افراطی دولت یهود را به قهرمانان ملی یهودیان تبدیل ساخت. حتی در قوانین عادی کیفری هم، پیشدستی در زدن حریفی که قصد حمله به شما را دارد جرم محسوب نمیشودو...
۶-هنگامی که اقای هوشنگ امیر احمدی در حدود دوسال پیش با اجازه واطلاع باند احمدی نژادبا اسرائیلی ها ملاقات ومذاکره کرد و بعد هم به سلامتی به ایران رفت وبر گشت کمتر کسی به او ایراد گرفت وموضوع تقریبا با سکوت خبری اپوزیسیون ودولت برگزار شد ولی حالا عجیب است که ملاقات اقای ماکان با اسرائیلی ها علیرغم هر عنوان وادعایی هنوز هم مورد بحث است.
۷-کشتاری که در طول تاریخ معاصر فلسطینها از همدیگر کرده اند اگر بدتر از کشتار فلسطینها توسط اسرائیلی ها نبوده بهتر ازآن نبوده است. خصوصا رفتار حماس در طول چند سال اخیر با طرفداران فلسطینی صلح با اسرائیلی ها بی نهایت خشن وبیرحمانه بوده است. تا کنون دها نفر از آنان به دست حماس ترور شده، صدها نفرشان ترک غزه کرده وکسانی هم که زندانی شده اند مورد شکنجه مختلف و بیرحمانه قرار گرفته اند. باز در این مورد برخی از مدافعین به ظاهر آتشین حقوق فلسطینان در میان ایرانیان سکوت کرده وحاضر به فاش گویی و دفاع از حقوق این قربانیان نشده اند. رفتار بعضی از ما ایرانیان در این مورد واقعا شرم آور است. ظاهرا اگر آمریکا ییها واسرائیلیها کسی را شکجه وترور بکنند خیلی بد است اما اگر حماس وحزب الله وحکومت ایران وصدام حسین و خمینی وخامنه ای و...خشن ترین جنایات را در حق مردم خود مرتکب شوند چون خارجی ووابسته به آمریکا نبوده اند ویا ضدآمریکایی بوده اند نباید به همان میزانی که آمریکاییها مستحق افشاگری ومحکومیت بوده اند مورد سوال قرار گیرند. خیلی ها ممکن است این گفته را نپسندند که رفتاری که در زندانهای اسرائیل، وآمریکا در عراق یا افغانستان ویا گوانتاما با زندانیان میشد و میشود به لحاظ رعایت حقوق زندانی بارفتار حکومت ایران یا حماس با زندانیانش به مراتب بر تری داردو... هم چنبن خوب است رفتار به غایت جنایت کارانه حکومت ایران را با تظاهرات خیابانی در ۱۰ ماه گذشته در خیابانهای کشور با رفتار اسرائیلی ها با سنگ پرانان فلسطینی مقایسه کنیم تا تفاوتها در یابیم. حقوق قانونی و مدنی اعراب شهروند دراسراییل بسی فراتر از حقوق به رسمیت شناخته شده شهروندان ترک کشور ترکیه است. ترکیه ای که در این زمینه بسی ازایران جلوتر است.
۸-گذشته از دلایل مذهبی، مخالفت اعراب با اسراییل و مخالفت دولت ایران با اسراییل یک عنصر بنیادی مشترک دارد وآنهم مخا لفت حاکمین این کشورها با نرمهای یک جامعه دموکراتیک است. گسترش این نرمها در جوامع عرب و هم چنین ایران به هیچ وجه به نفع حاکمین جوامع عربی وایران نیست. اسراییل در درون خود وبرای اکثریت بزرگ ساکنین خود یک کشور دموکراتیک محسوب میشود. سیستم انتخابات ازاد، ازادی مطبوعات واحزاب و...درهیچ یک از کشورهای عربی واز جمله ایران هنوز هم پا نگرفته است و...
۲٣۲۲۷ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : یک صلحجو

عنوان : خود اسراییلیان صلحجو به تحریم اسراییل فراخوان داده اند
در صداقت آقای سهراب مبشری همین بس که سعی می کند اعتراض بسیار وسیع و فراگیر به سفر آن جوان خام و جویای نام به اسراییل را بر روی مثلا سایت جرس یا اصلاح طلبان و... متمرکز سازد. به محتوای نوشته او و نحوه ورود و خروج او خوب نگاه کنید.
ضمناً خیلی مبتذل است این که کسی بخواهد موضعگیری در برابر جنایات دولت های نژاد پرست و بنیادگرای اسراییل را با یاوه های احمدی نژاد، یکی نشان دهد.
بسیاری از اسراییلیان صلحجو و بسیاری ازسازمان های پیشرو یهودیان جهان به بایکوت و تحریم اسراییل فراخوان داده اند.
آقای محترم! نه شما از آن ها اسراییلی تر و یا یهودی تر هستید، و نه خوانندگان این سایت آنقدر ها پرت هستندکه شما فکر می کنید...
۲٣۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : غزال طبری

عنوان : امار...
دوست عزیز مطلبی که شما نوشته اید احساسی است یا عقلی؟اگر احساسی است نمی توانید به امار استناد کنید و اگر به آمار استناد میکنید باید آمار تان را بیان کنید.نمیشود همینجوری بگویید کشته های فلان از فلا بیشترند و این از ان بد تر است و ...
من فکر میکنم احزاب چپ اروپایی کاملا موضعی مشخص در قبال اسرائیل دارند.در قبال امریکا هم. در مورد اعراب هم نمی فهمم قضیه چه ربطی دارد..چون فلسطینی ها عربند اعراب باید بیشتر سنگشان را به سینه بزنند تا ماها؟ اینکه بی معنی است! فکر میکنم مراجعی که برای دریافت اطلاعاتتان به آن استناد میکنید یک کمی غیر قابل استنادند .
در ضمن ماها مشکلی با ان جی او های اسرائیلی که ضد جنگ کار میکنند نداریم اما با دولت غاصبی که به زور آدم هارا ، شان انسانی آدم ها را به رسمیت نمی شناسد مشکل داریم .خواه دولت امریکا باشد..خواه اسرائیل خواه ایران...
شما اگر میخواهید مقاله علمی بنویسید در هنگام عصبانیت از دست ما ضد صحیونیست ها ان را ننویسید.
۲٣۲۱۶ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : اروان کیانی

عنوان : به اقای سهراب مبشری
شما چرا تاکنون سفری به اسرائیل نکردید? شما چرا تاکنون با هیچ مقام اسرائیلی علنا ملاقات ندشتید?
سفر به اسرائیل و ملاقات با رئیس جمهور این کشور و یا مخالفت با ان به نظر من به این سادگی نیست که اقای مبشری تحلیل میکنند و بعضی ها هم مخالفت با سفر به اسرائیل و دیدار با رئیس جمهور ان کشور را میخواهند با سیاست احمدی نژاد مقایسه کنند. سوال من از اقای سهراب مبشری این است: چرا شما که از مسئولین سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت هستید تاکنون به شکل علنی به اسرائیل سفر نکردید تا با مقامات ان کشور دیدار کنید و پیام اور صلح و دوستی باشید? چرا هیچ مسئول سازمان در هیچ جای دنیا تاکنون با مقامات اسرائیل دیدار نکرده است? اسرائیل مطمئنا از ملاقات با هیئت نمایندگی سازمان شما شدیدا استقبال میکند. چرا همیشه شما باید با دنباله روی از دیگران حمایت یا انتقاد کنید? اگر به سوالهای اینجانب فکر کنید میبینید که ملاقات با سران رژیم اسرائیل برای شما هم خوشایند نخواهد بود وگرنه اینهمه سال چرا منتظر ماکان نشستید که تا ۸ ماه قبل از وجود چنین فردی مطلع نبودید. چرا هرکی یک کشیده از نیروهای وزارت اطلاعات خورده تا پایش به خارج میرسد فورا در صدای امریکا و یا یک موسسه تحقیقاتی مربوط به وزارت خارجه امریکا وسیا مشغول به کار میشود و تحلیلهای انچنانی شان هر روز از صدای امریکا پخش میشود ولی شما بعد از ۲۵ سال تحلیل و کار سیاسی در خارج به انجاها راه ندارید? چرا رضا پهلوی تاکنون به شکل علنی به اسرائیل نرفته تا با مقامات اسرائیل دیدار کند? چرا سران دیگر نیروهای مخالف حکومت اسلامی تاکنون به اسرائیل نرفته اند? پس دلیل این نرفتنهآ به این سادگی ها هم نیست که جنابعالی مطرح میکنید.حتا اگر یک دولت دمکرات و مردمی هم در ایران بر سر کار بیاید باز هم روابط با اسرائیل پیچیده تر از این حرفهاست. دیپلماسی خاورمیانه برای نیروهای ازادیخواه ایرانی که مخالف شکنجه و اعدام و اشغال سرزمین دیگران هستند بسیار اهمیت دارد
۲٣۲۱٣ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : علی

عنوان : مسلمان آذربایجانی، مسلمان غزه ای
چرا کشتار آذربایجانی ها در خوجالی و قره باغ و تصفیه اتنیکی آن منطقه که به آوارگی حدود هشتصد هزار انسان انجامید که به احتمال تعداد زیادی از آنها مسلمان شیعه نیز هستند هیچ مخالفتی در ایران بر نیانگیخت. حتی جمهوری اسلامی در سایه تاییدات اپوزیسیون آن به حمایت از متخاصم برخاست و این سیاست را تاکنون نیز ادامه می دهد.
۲٣۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : شهلا فرید

عنوان : سیاست بین المللی احمدی نژادی
این چند خط را من چند روز پیش در فبس بوک نوشته بودم الان اینجا در تایید حرفهای سهراب مبشری اینجا می گذارم:

کاسپین ماکان نامزد ندا بود، کاسپین ماکان نامزد ندا نبود، این بحث بیهوده چند روزی است در فبس بوک راه افتاده، اولا به دیگران چه ربطی دارد او نامزدش بود با دوست پسرش بود و یا تا کی بود، البته اگر به جای مسافرت به اسراییل مثلا با میرحسین موسوی ملافات می کرد هیچکدام از این "شبهات" پیش نمی آمد، به نظر کسانی که این بحث را پیش کشیدند، اصلا اگر کاسپین ماکان شوهر ندا بود با او مشکلی نداشنید؟ متاسفانه باید گفت که این بحث یک "غیبت و وراجی" مدرن است.
و اگر می خواهید با سفر او مخالفت کنید صورت مسئله را درست بیان کنید. اگر اصل را بر این بگذاریم که عده ای با این موضوع مخالفت دارند که او گفته که سفیر صلح است باید به این سوال پاسخ دهند، در حال صلح بودن با یک کشور به معنای آن است که از همه سیاست های آن کشور حمایت می شود. یا مانند احمدی نژاد باید با همه دشمنی کرد. آیا مردم ایران از دشمنی با اسراییل بیشتر سود می برند یا یک رابطه متعادل با اسراییل مانند رابطه را دیگر کشورها. این که کاسپین ماکان خود را نماینده مردم ایران بداند، قطعا حرفی است که در هر مورد مشابه دیگر دارای واقعیت نیست ولی ایا این واقعیت نیست که کاسپین ماکان می تواند سفیر صلح بخشی از مردم کشور ما باشد که از ابراز دشمنی و کینه نسبت به مردم دنیا خسته شده اند.
ایا کسانی می خواهند در غالب های جدید سیاست بین المللی احمدی نژادی را تبلیغ کنند و عده ای هم همین جوری دنبالش راه می افتند.
۲٣۲۰٨ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : فهیمی

عنوان : انتقادی هم کرده اید؟
هرچه فکر کردم رابطه بین محالفت یکی از نویسندگان سایت جرس (که شما امانت دارانه سایت جرس می نویسید) با ملاقات یکی از وابستگان جنبش سبز با پرز چه ربطی با تحریم اسرائیل دارد نفهمیدم ، اماکافی است نام اسرائیل پیش آید تا آقای مبشری فورا سینه سپر کند و همیشه هم این جمله را نمک مطلب کند که : البته این بمعنی تائید همه سیاست های اسرائیل نیست ! آیا تاکنون شما غیر از تایید کار دیگری هم کردید؟ تاکنون انتقادی هم به سیاست های اسرائیل در قبال فلسطینی ها داشته اید ؟ کجا ؟ کی ؟ در جریان فاجعه غزه؟ کدامیک از فجایع؟ واین مخالفت با سیاست های اسرائیل یعنی ضد یهود نیز ارزان ترین و نخ نما ترین ترفند طرفداران افراطی اسرائیل است که حتی در کشوری با آن سابقه مثل آلمان هم دیگر کاربردی ندارد .
۲٣۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : ایرانی

عنوان : متحدین نیروهای مدرن و پیشرو ایرانی نتنیاهو نیست
اسرائیل یک واقعیت موجود است ولی درون این کشور از نیروهای سکولار صلحدوست تا متحجرین مذهبی وجود دارند. متحدین نیروهای مدرن و پیشرو ایرانی نتنیاهو و حزب ساش نیست. رابطه با دولت اسراییل تحت حاکمیت راست افراطی معیار ترقیخواهی نیست. از افراط به تفریط کشیده نشوید.
۲٣۲۰۲ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۹