آقای نگهدار
کلید گشایش گفت و گو و مناظره در دستان شماست
- مسعود نقره کار

نظرات دیگران
  
    از : بهشاد

عنوان : نگاه همه جانبه بر خطاها
باخته عزیز،

دنباله روی از باصطلاح "خط ضد امپریالیستی امام" از آن رو که پیشرفت روند اجتماعی را تنها به مبارزه ضد امپریالیستی و ضد سرمایه داری خلاصه می کرد، البته که حکایت از یک استراتژی و دیدگاه غلط سیاسی داشت. اما در گستره طیف نیروهای چپ ضد سرمایه داری خطای دیگری هم وجود داشت که ریشه های آن در "خودمحوری لنینیستی" (دیکتاتوری طبقه کارگر) و "قدرت محوری در سیاست" (انقلاب با رهبری حزب واحد طبقه کارگر) نهفته است. سیاست سازمان اکثریت با دکترین "اتحاد و انتقاد در برابر خط امام" برگرفته از یک تاکتیک سیاسی "منطقی" در چارچوب یک استراتژی بغایت نادرست تدوین شده بود. صفت "منطقی" برای این تاکتیک از آن روست که برای پیشبرد سیاست مورد قبول خود روشی را برگزیده بود که بیشترین نیروی متحد، کمترین هزینه و لطمات و بالاترین امکان موفقیت را در پی داشت. با این نگاه می توان گفت که این دسته از چپ ها از کیفیت "خودمحورانه" و "قدرت محورانه" غیردمکراتیک که از صفات بارز قریب به اتفاق نیروهای سیاسی در دوران انقلاب و سال های اولیه بعد از انقلاب بوده است، تا حدی فاصله گرفته و چرخشی به سوی چندرنگی و چندصدایی در سیاست از خود نشان داده اند. البته این تحول در دهه شصت تنها در تاکتیک ها و روش ها صورت گرفت و نه در استراتژی و پایه های ایدئولوژیک که منشاء اصلی انحراف در سیاست آن ها بود. چنین تحولی در سایر نیروهای چپ که با تعداد قلیل اعضاء در گروه های زیادی پراکنده بودند، ایجاد نشد. آنها به همان سیاست خودمحورانه و قدرت محورانه، هم در تاکتیک و روش ها و هم در استراتژی و برنامه های کلان خود ادامه دادند و بر آن شدند حتا با دست زدن به خشونت، از هر راهی و به هر قیمتی به سرنگونی نظام حاکم اقدام کنند. ندیدن خطای این گروه از چپ ها و نیرویی مانند سازمان مجاهدین و خلاصه کردن خطای چپ ها در سیاست اتحاد – انتقاد با خط امام، ناشی از یک سویه نگری و دوری از واقع گرایی است. سیاست های چپ روانه و براندازانه این گروه ها تاثیرات مخربی در تحکیم و تثبیت استبداد ولایتی و ایجاد فضای وحشت و سرکوب در جامعه گذاشته و جاده را بر شکنجه گران و نیروهای سرکوبگر و تمامیت خواه اسلامی به بهترین وجه و با صرف کمترین هزینه برای آنها صاف و هموار نمود. برای همین است که صحبت از خطای چپ ها در گستره تمامی طیف های آن بایستی مطرح و ریشه یابی شود و نه تنها در سازمان هایی مانند اکثریت و یا افرادی نظیر نگهدار.
۲۱۵۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : سلام

عنوان : تشابه اسمی ( فامیلی)
آقای نیما زاگرس , آقای اکبر شالگونی با محمد شالگونی که مورد نظر جنابعالی ست یکی نیستند, بروید رو ی سایت روشنگری و در بخش نویسندگان این سایت مقاله های آقای اکبر شالگونی - توجه داشته باشید اکبر شالگونی نه محمد شالگونی - رامطاله بفرمایید , به شما کمک خواهند کرد . شاد و سلامت باشید.
۲۱۵۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : نیما زاگرس

عنوان : برخورد بد آقای نقره کار
آقای نقره کار ، برخورد شما در رابطه با آقای نگهدار بسیار بد بود و از آقای شالگونی که خود یک ورشکسته سیاسی است فاکت ی آورد ، شما ببینید آقای شالگونی چه بلائی بر سر راه کارگر آورده که تبدیل به یک محفل کوجک منفرد روشنفکرانه تبدیل شده ، پس آقای شالگونی اگر دعائی داشت برای سلامت خودش می کرد ، در ضمن آقای نقره کار ، شما که کار سیاسی نمی کنید و در هیچ آکسیون مردمی نیستید ، شما نه در درون اتحاد جمهوری خواهان و نه در درون سازمان فدائیان اکثریت بوده اید و هستید ، پس چطور به آقای نگهدار تهمت باند بازی را می زنید ، من فکر می کنم شما بیشتر پچ سیاسی می زنید تا کارکرد یک نفر را تحلیل کنید/
۲۱۵۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : باخته

عنوان : کدام چپ؟
بهشاد نوشتید
"تکیه افراطی بر خطاهای گذشته ای که تنها منحصر به آقای نگهدار نبوده و در گستره تمامی طیف های نیروهای چپ سایه انداخته بود،" .
نیرو های چپ زیادی بودند که موضع اکثریت را کمک به ارتجاع و حکومت اسلامی تعبیر میکردند. شما چند تا گروه چپ می توانید نام ببرید که آن دوره دنبال خمینی افتادند؟اولن این دروغ گنده را باید ثابت کرد و طوطی وار تکرار نکرد که همه چپ ها موضع ارتجائی داشتند و دنبال خمینی راه افتادن. برای مثال همان ۸ مارس ۱۳۵۸ را نگاه کن. بیشتر شرکت کنندگان چپ بودند . نه طرفدار بازرگان و دیگر مسلمانها . بازرگان که گفته بود آقا (خمینی) منظورش راجع به حجاب این نبوده و بد تعبیر شده. به به ,ها ها
۲۱۵۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : b-adab ۲

عنوان : بحثهای نامربوط مبادا حواس ما را پرت کند!!!
پیشنهاد میکنم با تشکیل کمیسیون تحقیق در مورد عملکرده کمیته مرکزی اکثریت به رهبری فرخ نگهدار! در دهه ۶۰ یک به یک به کمیسیون فراخوانده شوند تا جز به جز پاسخ گو تصمیم ها و اعمال (تشویق و فراخوانی اعضا و هواداران در شناسایی و دستگیری مخالفین امام خمینی!) خود باشند! من حاضرم در این کمیسیون شهادت بدهم!
۲۱۵۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨٨       

    از : مستعار

عنوان : صداقت نقره کار
مسعود نقره کار بارها در نوشته هایش صداقت خود را نشان داده به خصوص آنگاه که بیرحمانه و به دفعات به نقد عملکرد سیاسی خود در هواداری کورکورانه از اکثریت در اوایل دهه ی ۶۰ پرداخته. فراموش نکنیم که او روانکاو است و به خوبی متوجه نیات پشت پرده ی افراد میشود . کیش شخصیت و رابطه ی مرید و مرادی و رفیق بازی را کنار گذاشته و به جایش تحمل مان را بالا ببریم.
۲۱۴۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨٨       

    از : کوشا

عنوان : دفاع زیان آور
آقای بهشاد بهشاد- قبل هر چیز بگویم که ایکاش حضرتعالی به نمایندگی از همه خواننذگان نوشته آقای دکتر نقره کار اظهار نظر نمی فرمودید, بنده یکی از خوانندگان مقاله های ایشان از جمله مقاله های ایشان در باره جناب آ قای نگهدار هستم . بنده نظر شما را ندارم و کینه و بغض شخصی در آن ها نمی بینم بلکه دفاع جانانه و مسولانه از حقوق پایمال شده و نشان دادن عامل های آن حقوق پایمال شده می بینم . جدا کردن رفتار سازمانی جناب آقای نگهدار از نظرات سیاسی ایشان کاری سطحی و متاسفانه انجامش از دست همفکران محترم ایشان مثل حضرتعالی , ساخته است ضمن اینکه مستحضر هستید دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
توجه حضرتعالی را به این نکته جلب می کنم که آقای نقره کار وقتی به " شرم و رنجی" که در همکاری کوتاهشان با سازمان داشتند اشاره می فرمایند صادقانه ترین و جسورانه ترین انتقاد را متوجه خود می کنند , به نظر بنده دفاع از آقای نگهدار به سبک و سیاق حضرتعالی به ادامه زندگی سیاسی و دیدگاهی افرادی مثل جناب آقای نگهدار در سیاست کمک خواهد کرد و این به زیان دموکراسی در ایران است. با عرض ارادت .دکتر کوشا - کالفرنیا
۲۱۴۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨٨       

    از : بهشاد بهشاد

عنوان : نقش شما در گشایش تاریخی
دوست عزیز آقای مسعود نقره کار،

تصور من از نحوه برخوردتان با دوستان سابق سازمانی، برخوردی بیشتر از سر ناراحتی و کینه ورزی (چه بسا درون سازمانی) است تا یک برخورد زنده و نقادانه سیاسی از نظرات و اعتقادات ایشان. برای خواننده ای که بدون سابقه ذهنی مطلب شما را می خواند، تکیه افراطی بر خطاهای گذشته ای که تنها منحصر به آقای نگهدار نبوده و در گستره تمامی طیف های نیروهای چپ سایه انداخته بود، تنها نشانی از حب و بغض احساسی و پرهیز از برخورد نقادانه سیاسی می تواند داشته باشد. شما با اتمام حجت و برخوردهای "افشاگرانه" قادر به حذف عملکردها، روش ها و تاکتیک های برخی از مدافعان جنبش دمکراتیک نخواهید شد، چرا که تنها راه غلبه بر اینگونه روشها و تاکتیک ها، برخوردهای نقادانه شما از راه اثبات منطقی با فاکت های تاریخی برای نشان دادن حقانیت نظرات و روش های شماست، نه برخوردهای فردی افشاگرانه با افرادی مانند نگهدار از موضعی که تلاش می ورزد یا حق به جانب بودن شما را اثبات کند و یا مرعوب شدن شمای نوعی به عنوان عضوی از فداییان که آلت دست رهبرانتان شده و اکنون قصد دارید ناراحتی های خود را به طور علنی بروز دهید. نه حالت اول به نفع جنبش دمکراتیک است و نه حالت دوم. نه حق به جانب بودن یکجانبه و خود را عاری از خطا دیدن و تمام شکست ها و نارسایی ها را در خارج از خود دیدن برخورد متینی است و نه خود را قربانی دیدن و احساس آلت دست بودن. باید یک بار برای همیشه قبول کنیم که ما همه مقصریم، در شکست ها و سرکوب ها هم نظری به نقش و مسئولیت های خود بیفکنیم. ما همه مقصریم، ما همه مسئولیم. مظلوم و ظالم دیدن در روندهای اجتماعی نشان از ناپختگی و عدم بلوغ سیاسی و اجتماعی است و نتیجه آن تاریخ معاصر میهن ماست: دایره بسته ای که نیمه اول آن را "قیام – سرکوب – ناامیدی" و نیمه دوم آن را "خشم - اعتراض – قیام" تشکیل می دهد. جای عنصر "سازندگی و رشد اجتماعی" در این دایره دهه ها و شاید قرن هاست که خالی مانده و به جای آن خون و شهادت و حسین است که پیش می برد. آیا در این نقیصه بزرگ تاریخی تنها مسئولیت ها و تقصیرها بر عهده شاه، خامنه ای و یا امثال نگهدارهاست؟ آیا شما به عنوان روشنفکر این جامعه در تداوم طولانی این دایره بسته هیچ نقش و مسئولیتی نداشته اید؟ دوست دارم که قبل از آقای نگهدار شما هم به نقش خود در تحولات اخیر جامعه نقشی انتقادی بیندازید، تا هم به صداقت و دلسوزی شما پی ببریم و هم الگویی باشید برای نگهدارها که بیشتر به نقد عملکرد خود بپردازند و هم کمکی باشد به جنبش سبز ایران که قادر شود از این دایره بسته مزمن تاریخی بیرون آید و مسیر نوین برای آینده ایران بگشاید. برای این کار بحث های نظری و سیاسی و برخوردهای فکری بسیار مفیدتر از روش های افشاگرانه و تخریب گر است.
۲۱۴۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨٨       

    از : اسماعیل بداغی

عنوان : نیروی کار شریف ست
چقدر جالب ست ! دفاعیه آقای مهردادی از رفقای دیرین آقای نگهدار:
چرا الان به رفقای دیرین خود که بخاطر خطاهای سیاسی ایشان آواره شده اند و در رستورانه گارسونی می کنند و در شهرها راننده تاکسی شده اند کمکی نمی کند؟

دوست محترم درباره ی نگهدار و خطاهای سیاسی ایشان و رفقای دیرین ایشان هر چه دلت میخواهد بگو در این باره ی نظری ندارم و بخود آنها مربوط ست که پاسخگو باشند .
مگر میلیونها نفر در سراسر جهان در رستورانها کار نمی کنند ؟ مگر میلیونها راننده از جمله بر روی تاکسی امرار معش نمی کنند؟
آیا این داشتن مشاغل عار و ننگی محسوب میشود ؟

برخورد شما بعداز ۳۰سال که میلیونها ایرانی در سراسر دنیا بالاجبار آواره شدند و برای ادامه زندگی بفراخور کاری برای خود دست پا کردند و از قضا در تمام کشورها جزو موفقترین ملت ها بودند یک کمی توهین آمیز ست.
لطفا آنرا اصلاح فرمائید.
۲۱۴۴۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨٨       

    از : مسعود نقره کار

عنوان : توضیح برای آقای فریبرز عظیمی گرامی .
سلام به آقای فریبرز عظیمی و همه ی دوستانی که در رابطه با این مقاله نظر داده اند.
آنچه در باره ی آقای نگهدار ( در عرصه سیاسی,سازمانی و شخصیتی) باید گفته شود, گفته شده است, لیست بلند بالایی ازمقاله های دوستان ایشان که اکنون نیز در رهبری سازمان اکثریت هستند, کتاب های متعدداز فعالین سازمان اکثریت , مقاله های متعدد در سایت های گوناگون( برای نمونه مقاله های اکبر شالگونی و مقاله های خود من) منتشر شده اند که بی شک در اختیار ایشان نیزقرار دارند. همه ی این نوشته ها نیزبه اسناد متعددی از جمله ارگان سازمان اکثریت و اعلامیه ها و سایر انتشارات این سازمان مزین شده اند, این همه جدا از گفته های شاهدان زنده ای ست که بسیاری از آن ها مشاهدات خود را مکتوب نکرده اند.
واکنش آقای نگهدار به این نوشته ها و مستندات چه بوده است ؟ توجیه ,مقصر تراشی و یا در مواقعی نیز سکوت .
من بر این باورم که هیچ انسانی کامل نیست و همه به درجاتی در زندگی خطاهایی مرتکب می شوند, به ویژه در عرصه سیاسی و فعالیت اجتماعی .خطا کردن دور از ذهن نیست مهم این است که آدمی با خطا ها ی اش چگونه بر خورد کند, به ویژه آدمی که ادعا و توهم هدایت دیگران را هم در مخیله داشته باشد.بد ترین نوع بر خورد با خطا نوعی ست که نگهدار پیشه کرده است , یعنی توجیه ,فرافکنی ی خطاو تداوم امر خطا در افکار و کردار. ( در مورد تداوم خطای فکری و کرداری قضیه گونه ای دیگرخواهد شد اگر ایشان بگویند: دفاع از خط امام و همکاری با حکومت اسلامی خطا نبوده است , هم آن روز کار درستی بود و هم امروز کار درستی ست , که دیگر بحث در عرصه سیاسی, بحث دیگری خواهد بود).

بهر گونه , بنظر من اگر آقای نگهدار قصدش از نوشتن این مقاله و نفس کش طلبیدن, دموکراتیک " تاکتیک ژورنالیستی مطرح سازی خود به هر قیمت نباشد" - که به نظر من هست - برای کاهش تشنج ناشی از بحث های مصروع ایشان ,پاسخگویی مستند و مستدل شان به نوشته های انتشار یافته تا حدودی کفایت خواهد کرد .

با احترام ودوستی : مسعود نقره کار
۲۱۴۲٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨٨       

    از : مهرداد مشگین روی

عنوان : انتظاری بیهوده
آقای نقره کار من در عجبم که مثاله شما در مورد نگهدار چاپ شده چرا که هنور که هنوز هست بسیاری (اگر نه همه) از اعضا و هوداران اکثریت فرخ نگهدار و اعمال فاجعه آفرین او و همفکرانش را صد در صد قبول دارند و در همان راه قدم میگذارند همانگونه که اکثریت توده ای ها هنوز که هنوز هست با افتخار از فجایع همکاری کیانوری و حزب توده با رژیم در سرکوب نیروهای مخالف رژیم دد منش اسلامی، حمایت میکنند و در آن راه قدم میگذارند. یک نگاه به عاشقان چشم، گوش و عقل بسته نگهدار در قسمت نظرات همین مقاله تان بیافکنید تا متوجه عمق شتشوی مغزی بسیاری آگاه شوید.
شما خوب میدانید که نگهدار نه میتواند و نه میخواهد که به بررسی عملکرد او و همفکرانش پرداخته شود چرا که نکهدار و امثال او منافع حقوقی و مالی مشترکی با افراد رژیم دارند ( در سرکوب و کشتار مخالفان و شرکت های فرهنگی و ساختمانی و تجارت) و بحث و تبادل نظر با چنین افرادی آب در هاون کوبیدن هست.
۲۱۴۲۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨٨       

    از : فریبرز عظیمی

عنوان : چرا مناظره نه، آقای نقره کار؟
آقای نقره کار
سلام و خسته نباشید. من مقاله شما و آقای نگهدار را خواندم. در ضمن تاکنون فرصت یافته ام و بعضی از مطالب شما را نیز خوانده ام. در بعضی از آن مطالب نوشته شده توسط شماT ملاحظه کرده ام که مواضع آقای فرخ نگهدار را به اشکال مختلف مورد نقد و بررسی قرار داده اید. خارج از داوری نسبت به مطالب شما این سوال برای امثال من مطرح است که چرا نمی آیید بصورت علنی در یک گفتگوی آزاد با آقای نگهدار چنین روشی را پیش برید؟ بویژه اینکه آقای نگهدار در نوشته اخیر خود اعلام آمادگی برای گفتگو و بحث با منتقدین خود را کرده اند. آیا این یک فرصت خوب برای آقایان محترمی چون شما که می خواهند چهره واقعی آقای نگهدار را نشان دهند یا افشا کنند، نیست؟
لطفاً نگوئید وقت ندارید؟ لطفاً نگوئید حوصله ندارید؟ لطفاً نگوئید که بحث با آقای نگهدار بیهوده و وقت تلف کردن است؟ لصفاً نگوئید که ایشان اصلاً مطرح نیستند؟ لطفاً نگوئید که نظرات امثال آقای نگهدار در جنبش مطرح نیست؟ لطفاً نگوئید که بحث با کسی که انتقاد بخود را نمی پذیرد غلط است؟
شما در مقالاتی که آقای نگهدار را مورد انتقاد قرار داده اید از اسناد و مدارک زیادی نام برده یا استفاده کرده اید. توجه و نقد نوشته ها و مواضع آقای نگهدار گویای این است که خط فکری امثال ایشان دارای جایگاه مهمی در جنبش است و نمی شود براحتی از کنار آن گذشت.
چرا نمی آیید با تعیین دستور کار مناظره یا گفتگو در جمعی وسیعتر به نقد یا افشای مواضع و گذشته آقای نگهدار بپردازید؟ براستی چرا نمی خواهید اینکار را انجام دهید؟
امیدوارم به چراهای من هم توجه نشان دهید آقای نفره کار محترم!
با احترام
۲۱۴۱٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ماهان شاهد

عنوان : "اعمال" دیروز و "نظرات" امروز!!!
این مقاله کوتاه آقای مسعود نقره کار که حاوی هیچگونه تهمت و توهینی به آقای فرخ نگهدار نبود، عجب پژواکی در پاره ای از افراد داشت.

از خود میپرسم آیا این افرادی که اینگونه خواهان سرکوب کردن نظرات بر علیه نگهدار هستند، همان نعره کشان دیروزی نبودند که میگفتند: "با این کارهایتان آب به آسیاب امپریالیسم میریزید".

حضار،
شاید حرف فقط بر سر نظرات فعلی آقای نگهدار نباشد. به این نکته بیاندیشید که اعمال ایشان چه فجایعی به بار آورد؟
آیا باید از این فجایع چشم پوشی کرد؟
آیا ایشان نباید بلاخره در یک دادگاه صالح پاسخگوی اعمالش باشد که فجایعی انسانی ببار آورد؟
لطفن فراموش نکنید که قتل، فقط کشتن مستقیم انسان نیست. "فتوا" به کشتن هم، جنایت است.
۲۱٣۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨٨       

    از : حق

عنوان : نظر دهندگان گرامی، شما از طاهری پور و فرخ نگهدار انتظار پاسخ دارید و نسل منهم به همان اندازه از شما انتظار پاسخ دارد.
نظر دهندگان گرامی،

خواهش می کنم حوصله به خرج دهید و برای کسانی مثل منهم که یکی دو نسل با شما فاصله داریم فضایی ایجاد کنید که ما هم با شما تبادل نظر کنیم و از همدیگر بیاموزیم و بجایی برسیم. پرسشهایی دارم که امیدوارم از شما پاسخهایی دریافت کنم، لطفأ آنها را بی جواب نگذارید.

۱. آیا جنگ های چریکهای فدایی خلق با نیروهای خمینی در کردستان و ترکمن صحرا را می توان جنگ های داخلی ایران دانست؟

۲. چرا فرخ نگهدارها و کیانوری ها تصمیم گرفتند که این جنگ ها باید پایان یابد و چرا بدون مشوره با اعضاء و همکاران خود تصمیم گرفتند با خمینی بر علیه جنگجویان چریک تبانی کنند؟

۳.اگر سازمان چریکهای فدایی خلق به جنگ های چریکی خود در کردستان و ترکمنستان ادامه می داد در آخر نتیجه چه می شد؟

۴. چرا در این ۳۰ سال یک سازمان و حزب چپ جوانسال، خوشنام و متبحر ایرانی در خارج از کشور با یک برنامه منسجم برای چنین روزهای سرنوشت سازی بوجود نیامد که نسل دوم و سومی های ایرانی آنرا امروز معتبر و قابل اتکا به حساب بیاورند؟

۵. عوامل بازدارنده ۴ چه بوده اند؟

۶.چرا نسل شما فقط مایل است با نسل خود صحبت و گلایه کند و فقط به گذشته بپردازد، گذشته ای که نسل من را با ضد و نقیض گویی هایی که در میانتان می بینیم سر در گم و مأیوس می کند و راهی را برای آینده نمی گشاید؟

۷. در آستانه ۲۲ بهمن هستیم، آیا پربارتر نیست اگر بحث ها را به تظاهرات گسترده برون مرزی بکشیم بخصوص در لندن و پاریس و رم و واشنگتن و لوس آنجلس؟

۸. آیا قبول دارید که گذشته را نمی شود تغییر داد ولی آینده را می شود با اعمال امروز خود تغییر داد؟ در این رابطه آیا بهتر نیست که از امروز با اتحاد و تظاهرات گسترده خود در سطح جهان در ۲۲ بهمن سرنوشت ایران را ۱۸۰ درجه تغییر دهیم؟

۹. آیا قبول دارید که پرداختن به گذشته در آستانه ۲۲ بهمن به ارضاء خود کمک می کند و به مبارزات ملی ایرانیان جان بر کف گذاشته در ایران آسیب جبران ناپذیر می گذارد.

۱۰. ایرانیان درون مرزی اگر از این بحث های شما در برون مرز آگاه بودند بخصوص در آستانه ۲۲ بهمن به شما چه می گفتند و از شما چه می خواستند؟

۱۱. آیا هواداران سبز موسوی تظاهراتی مقابل سفارت ج.ا در لندن ترتیب داده اند یا خیر، من هرچه در اینترنت گشتم پیدا نکردم. خواهش می کنم اگر اطلاع دارید در این ستون بگذارید.

نظر دهندگان گرامی، شما از طاهری پور و فرخ نگهدار انتظار پاسخ دارید و نسل منهم به همان اندازه از شما انتظار پاسخ دارد.

سپاسگزارم
۲۱٣۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨٨       

    از : همشهری .

عنوان : آقای آرش !از رسالت شما خبر ندارم ولی ...
من رسالتی در جهت اصلاح کسی غیر خودم برای خود قائل نیستم. شما هم مطلب مرا متوجه نشده اید وگرنه وقت گرانبهایتان را برای ساختن و نه ویران کردن بکار می گرفتید. در هر حال امیدوارم روزی شرایط برای درک متقابل فراهم شود. والا آش همان و کاسه همان باقی خواهد ماند.
۲۱٣۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨٨       

    از : همشهری .

عنوان : آقای نقره کار عزیز!
جهان را جور دیگری نیز می توان دید. سفید و سیاه هم وجود دارد ولی زمینه اصلی خاکستری است. تفکر سیاسی ، در راستای اهداف ، به جذب و نه دفع باور دارد. آن نظام اعتقادات ایدئولوژیک است که خط و مرزهایی خشک ترسیم می کند. ما چپ ها ، یا چپ های سابق ، تکلیف خود را هنوز با این رسوبات ایدئولوژیک مشخص نکرده ایم. والا ، نه عصبی و منزجر می شدیم و نه شیفته و مفتون.
با چنین روش هایی ، هم شما و هم طرف مقابل شما، پتانسیل سازمانی خود را، به تدریج در این سی سال بر باد داده اید. مگر شما برای خود، رسالتی جز مقاله نویسی، که البته خوب است و مانیز بسیار از آن ها می آموزیم ، قائل نیستید؟ وگرنه ، چرا برای هردستی که به قصد اتحاد و همکاری دراز می شود ، پرونده جنایی جستجو می کنید: از اصلاح طلب گرفته تا یاران دیروز و امروز خودتان .
مردم سال ها شاهد این شلخته گی های فکری بوده اند که اینک تره هم نمی خواهند به ریش ما خرد کنند. و تازه اگر هم بخواهند ، ریشی از ما باقی نمانده است. نگهدار اگر اقدامی مفید انجام داد ، بهتر است بجای آن که به مخیله خود فشار بیاوریم تا در یابیم که چه نقشه ای در سر دارد، با احساس مسئولیت ، حداقل در جهت آرمان خود ، از آن استقبال کنیم. او "پرنده" است . شما به "پرواز " باور داشته باشید.
۲۱٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨٨       

    از : شهلا س

عنوان : اشتباه تایپی
با پوزش از اینکه ، در جمله ی آخر کامنت قبلی سهوا «اعتقاد دارم » نیامده ست که مطلب را بی معنی کرد :

اگر به دموکراسی نمایندگی / وکالتی «اعتقاد داریم » چرا نظر توده های مردم را بسمت خود جلب نمی کنیم ؟
۲۱٣۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ایرانی

عنوان : آقای عزیز عزیزی، اگر چریکهای فدایی خلق بجای خمینی دجال قدرت را در ایران بدست می گرفت در مقایسه با خمینی چگونه رفتار می کرد.
آقای عزیز عزیزی، همان عذری که در مورد افراط و تفریط چریکهای فدایی خلق و بی تجربگی آنها دادید در مورد این رژیم هم می شود داد. شما در مورد درجه درک دمکراسی چریکهای فدایی آنزمان یک نظر بدهید و دوم، اگر چریکهای فدایی خلق بجای خمینی دجال قدرت را در ایران بدست گرفته بودند در مقایسه با خمینی چگونه رفتار می کرد و الان ما در چه وضعی می بودیم؟

متاسفانه هیچکدام از گروه های مخالف شاه از او دمکرات تر که نبودند بلکه تمامیت خواه بودند. هر کدام ایران را فقط برای خود می خواست و در نظر داشت ایران را آنطوری که در ذهنش تصور می کرد و بدون رجوع بمردم دربیاورد.

هیچکدام از نیروهای مخالف شاه درایت و کفایت مدیریت درست ایران نداشت و هنوز هم ندارد، ۳۰ سال وقت برای تجدید نظر در رفتار و کردار و پندار خود داشت ولی چیز زیادی نیاموخت بجز سنگ به پای رقیب پرتاب کردن. صدمه اش را هم مردم خوردند و نه این آقایان و خانمهای آپوزیسیون که در کشور آزاد و آباد غرب زندگی می کنند.

آقای عزیزی شما فکر می کنید ۵ سال دیگر چپ ایرانی چه تفاوت هایی با ۵ سال پیش خواهد داشت؟
۲۱٣۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣٨٨       

    از : شهلا س

عنوان : تا کی باید درجا بزینیم ؟
آقای نقره کار !
وظیفه ی ماست که فرهنگ سیاسی خود را ارتقاء دهیم و این ربطی به خطاهای این یا آن فرد یا هر قدرت دیگری ندارد . این کم کاری ما دقیقا به نفع خطا کاران و قدرت های فاسد تمام میشود. کلید کار چیز های دیگری ست :

Moulding of Public Opinion
چرا فعالان سیاسی و نخبه های ما در تاثیر گذاری بر افکارعمومی دقت نمی کنند؟
Represantative Democracy
اگر به دموکراسی نمایندگی / وکالتی چرا نظر توده های مردم را بسمت خود جلب نمی کنیم ؟
۲۱٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣٨٨       

    از : همشهری .

عنوان : آوای دلخراش، از دل هم که بر آید به دل نمی نشیند!
لحن بکار گرفته شده در نوشته آقای نقره کار، لحنی بهداشتی نیست . بغض و عصبیت ، تحقیر و توهین در آن موج میزند. از آن رو، هرچند که از دلی پر طپش برآمده باشد، بر دل دلسوزی نخواهد نشست .
چنین سبک و شیوه ای، اگر نه به عمد و به منظور کور کردن تمام روزنه های شکل گیری یک "آلترناتیو" ملی و مردمی و با تکیه به نیروهایی که در داخل کشورجایگاه و منزلت دارند، بکار گرفته شده است ، یقینن نواختن نا آگاهانه در ارکستر کسانی است که در جهان کنونی، استفاده از" کنسروهای سیاسی" آماده در ویترین ابر قدرت را راحت ترین و شدنی ترین امکان حل معضل "جانشینی" ، می دانند. پس از سی سال گدایی ، شب جمعه را باید شناخت و به ساز همان کسانی که سال ها ادعای مبارزه با آنان را داشته ایم، نباید رقصید. شاید هم برای شما اینک جای دوست و دشمن ، تا آن حد تغییر کرده است که چاره ای ندارید جز آن که توپخانه را ۱۸۰ درجه بچرخانید.
غربال در دست شما، آقای نقره کار، یک نفر را هم به عنوان نمونه از خاک خاوران پیدا نخواهد کرد که با اندیشه شما موافقت داشته باشد. حتی در بین دوستان نزدیک دیروزتان. شما تک تک آن جانباختگان را بدین نمط دور خواهید ریخت . حال چگونه است که برای کوبیدن دیگران ، از جانباختگان مایه می گذارید . برادریتان را ثابت کنید و بعد ادعای ارث و میراث شهدا را بنمایید.
شما در عالم خیال و اوهام ، حکم " باطل شد" برای همه از جمله آقای مهاجرانی و ... صادر کرده اید .مبارزه از پشت کی برد و مونیتور ، با عالم واقع و آن چه در ایران می گذرد تفاوت اساسی دارد. و اتفاقن این هنر فرخ نگهدار است که با وجود سال ها دوری از ایران ، ارتباطش با واقعیات هنوز مثل شما قطع نشده است.
۲۱٣۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣٨٨       

    از : secular

عنوان : V
آقای نقره کار
مغلطه کاران اولین خیانت کاران به فرزندان ایرانزمین هستند که دیکتاتوران را بزک کرده (شاهزاده=امامزاده) و با تحلیل و تفسیر ان را به نامه حاکمیت سکولار و ایرانی به ملت تحمیل میکنند !!!
کارت های بازی شما نیز خالی وقت است که سوخته است !!!
۲۱٣۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣٨٨       

    از : عزیز عزیزی

عنوان : حال گفتنش راحت است
رهبران چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق هر دو جوان بودند و بیشتر دوران بلوغشان را هم در زندان گذرانده بودند. عدم تجربه و جوانی، اینان را به افراط و تفریط کشاند. فرصتی کافی برای کسب تجربه و بحث آزاد با دیگران پیدا نکردند. در واقع این فرصت بدیشان داده شد. امپریالیسم از ترس همین گروهها بود که خمینی را سوار هواپیما نمود، در حالی قبلاً زمینه را برای تنها حزب آزاد سرتاسری آخوندهای وی آماده کرده بود. انتقاد شما درست است ولی خارج از شرایط زمانی و مکانی آن زمان است مهم این است که الان درست فکر کرده و درست عمل میکنند؛ گرچه آن افراط و تفریط ها فاجعه بار بود.
۲۱٣۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣٨٨