بیست و هشتم مرداد ماه؛ خیزش مردمی یا کودتا! - تهمورث کیانی

نظرات دیگران
  
    از : ف راستگو

عنوان : این خزعبلات را جمع کنید.
آقای میر فطروس باید روشن کند بیست وهشت مرداد کودتا بوده یا نبوده است. اگر کودتا بوده خاندان وابسته پهلوی دفاعی ندارند.اگر کودتانبوده پس ما با این همه محقق و تاریخ دان که طبق اسناد منتشر شده از طرف دولت آمریکا و انگلیس ثابت کرده اند بر علیه مصدق و دولت ملی او کودتا شده است چه باید بگوئیم. باید گفت همان طور که جمهوری اسلامی با هر گونه نماد ایرانی مخالف است (نابودی پاسارگاد یک نمونه است) آقای میرفطروس و امثالهم سعی در نابودی نمادملی و استقلال ایرانی را دارند و سعی دارند به انحاء مختلف ثابت کنند وابستگی بهتر از اسقلال است. برای نشان دادن این تفکر بهر دری می زنند تا جائی که شاه سر تا پا وابسته به غرب را غیر وابسته نشان دهندو قوام السلطنه انگلیسی را قهرمان. شاید هم اینان حق دارند زندگی در خارج گران است این افراد نه هنری دارند نه حرفه ای که توسط آن امرار معاش کنند. نمی توانند برای امرار معاش به کارهای محترم و سختی مثل راننده تاکسی و یا رستوران داری رو آورند و یا در فروشگاهی نگهبان باشند و یا فروشندگی کنند. نوشتن کار وکسب آنان است بنا براین باید قلم را جائی استفاده کرد که پولی توش باشد. بحمدالله خاندان پهلوی و اطرافیانشان پول دارند پس باید تمام کائنات را نفی کرد تا ثابت شود مصدق اشتباه کرده است کودتائی هم صورت نگرفته است و آن خیزش مردمی بوده است. یعنی در دادگاه میرفطروسها قاتل میشود مقتول و مقتول می شود قاتل. ولی به تمامی نابود کنندگان نماهای ایرانی باید گفت معیار ایرانی بودن کورش کبیر است نه احمدی نژاد و خلخالی که قصد داشت پرسپولیس را نابود سازد. معیار استقامت و ملی گراهائی و دفاع از آزادی و دمکراسی مصدق است نه میرفطروسها که روزی حلاج وار به کمان خود می خواستند شاه را نابودسازند و روزی دن کیشوت وار می خواهند مصدق و مصدقها را نابود سازند. میزان وطن پرستی و آزادگی مصدق است نه شاه سر تا پا وابسته به آمریکاکه برای آب خوردن هم از سفیر آمریکا و انگلیس اجازه می گرفت.آخر تا کی می خواهید در مقابل واقعیت ها به ایستید. این خزعبلات را جمع کنید. آیا هندی ها هم اینقدر در نابودی چهره گاندی و نهرو تلاش می نمایند؟؟!
۴۱۲۲ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣٨۷       

    از : احمدی ----------

عنوان : به دام نیفتید
آقای سهرابی صد در صد حق با شماست اما بسیاری دقت نمی کنند ، یکی دو مأمور حکومت اسلامی هم زمان با اسامی مختلف وارد بحث می شوند تا بحث را تهی از محتوا سازند و چون بعضی ها حضور این آدمخواران را تشخیص نمی دهند به دامشان می افتند. یک مأموران حرفه ای رژیم است که با نام لیبرال می نویسد ، تا به بن بست می رسد اسم عوض می کند و گاه به دوشیزه ای بسیار محترم بدل می گردد. وگرنه این بحث ها بد نیست و بر عکس می تواند بسیار مفید باشد.
٣۹۶٣ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣٨۷       

    از : بهروز سهرابی

عنوان : آقایان به خاطر خدا بس کنید!
خانم ها و آقایان عزیز، دوستان یک نویسنده ای کتابی نوشته است که مانند هر کتاب دیگر عده ای مخالف و عده ای موافق نظرات مطرح شده در آن هستند. کاری عادی که هر روز صدها مورد آن در کشورهای جهان،خصوصا کشورهای پیشرفته و دموکراتیک، که بسیاری از شماها آن ها رابرای زندگی کردن انتخاب کرده اید،اتفاق می افتد. اما برخلاف رفتار شماها کسی هم وقت خود و دیگرامن را با ناسزا گویی به همدیگر و نویسنده ها تلف نمی کند. چکار پیشینه و زندگی شخصی مردم دارید. به سخن آنها دقت کنید ،اگر غلط است و اگر بی سند است و درست نیست، خوب بردارید آن چند سطر را به جای ناسزا گویی به رد منطقی نظر نویسنده اختصاص دهید. نوشته هر کسی،آیینه ای است که او را معرفی می کند. آبروی نویسنده است. حال اگر کسی تنها به ناسزا گویی و حرف های بی ریشه و رکیک بپردازد و بخواهد نویسنده یا هر کسی دیگری را که نظری مخالف او دارد از میدان به در کند چه فرقی با کسی دارد که در خیابان با دیدن هر مشکل ترافیک دست به فریاد زدن و فحش دادن و ... می کند. اگر قرار است هر کسی که به شخصیت های "مقدس" ما کم تا زیاد چیزی بگوید و آنها را نقد کند و بگوید آنها اشتباه کرده اند، و موجب شود تا ما فورأ او را مأمور حقوق بگیر فلان قدرت بدانیم که پول گرفته است تا "شخصیت" محبوب ما را بدنام کندف چه فرقی با حکومت شاه و آخوند ها ادارد که با همین بهانه هرکسی مخالف آنها حرف می زند به زندان می انداختند و می اندازند. تنها فرق شما این است که هنوز زندان و پلیش و ارتش ندارید و گرنه تا حالا آقای میر فطروس و یا مخالفان او را به زندان انداخته و مجازات کرده بودید. بابا،دیگر وقتش است از این مردم کشورهایی که در آنها زندگی می کنیم یا در ایران کار و زندگی و رفتارآنها را از طریق اینترنت می بینیم، چیزی یاد بگیریم. با آروزی سلامتی برای همه مان. بهروز
٣۹۵۷ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : بحث اصلی
شاید بتوان بهترین کتاب در مورد کودتای آمریکای را در سالهای اخیر کتاب "All the Shah"s men" یا همان "همه مردان شاه" دانست زیرا با آوردن مقادیر زیادی فاکتهای از خود کشور آمریکا نویسنده معتبر این کتاب نشان می دهد که کرمیت روزولت کودتا را با همکاری کاشانی و شاه به ثمر رساند. جناب میر فطروس مدتها است که تلاش می کند با استفاده از منابع تاریخی این واقعیت تاریخی را زیر سوال ببرد و به نتیجه دلخواه فعلی خودد برسد و خواننده را متقاعد کند که اولین کودتای سازمان جاسوسی آمریکا در اصل کودتا نبوده بلکه یک حرکت خود جوش مردمی بوده است و ظاهرا این تعصب ایرانیان است که به آنها اجازه نمی دهد این واقعیت تاریخی را آنطور که بوده ببینند. بهرحال این یک تحریف تاریخی است و باید دید چرا فرد باسوادی مانند او آگاهانه در تلاش برای وارونه جلوه دادن تاریخ می باشد. همین اصرار او در زمانی که شواهد غیر قابل انکار وجود دارد به بی اعتباری کتاب او می انجامد و هر فرد آگاهی را از شخص میر فطروس نا امید می کند زیرا او را در مخالفت با حقایق واقعا موجود تاریخی می باشد.
٣۹۴۰ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣٨۷       

    از : بهرام

عنوان : پیامی به چاقو کشان جمع
با سپاس فراوان به تمام کابران و نویسنده محترم آقای کیانی، به عنوان یک ایرانی هوادار اکثریت خدمت چاقو کش جمع "داش" ابوالفضل عرض کنم وقتی کسی با لات بازی و لمپنی قصد منحرف کردن بحث را دارد همه ماT چه آنها که مورد خطاب او باشند و چه نباشندT بر علیه او موضع میگیرند. امید است که روزی شما و دیگر رهروان داش طیب شفا پیدا کنند!
٣۹٣۵ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣٨۷       

    از : بهرام

عنوان : پیامی به چاقو کشان جمع
با سپاس فراوان به تمام کابران و نویسنده محترم آقای کیانی، به عنوان یک ایرانی هوادار اکثریت خدمت چاقو کش جمع "داش" ابوالفضل عرض کنم وقتی کسی با لات بازی و لمپنی قصد منحرف کردن بحث را دارد همه ماT چه آنها که مورد خطاب او باشند و چه نباشندT بر علیه او موضع میگیرند. امید است که روزی شما و دیگر رهروان داش طیب شفا پیدا کنند!
٣۹٣۴ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : شرم و حیا ندارید؟
خانم,
آیا من شما را مخاطب قرار دادم؟ شما مگر شرم و حیا ندارید که بدون اینکه تا به حال اصلا مخاطب من بوده باشید به من فحش می دهید؟ آیا باید من هم به شما هر چه از دهانم آمد بگویم تا شاید از رو بروید؟ از کجا معلوم که خود شما همان "ایرانی" یا "جواد حسینی" یا افراد دیگر نباشید؟ آیا باید از مسول اخبار روز بخواهیم که یک محکمه راه به پا کند؟ واقعا که خیلی پر رو هستید!
٣۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣٨۷       

    از : هوشنگ اسدی سوادکوهی

عنوان : به کیانی
با درود
بررسی شما را خواندم . با اینکه من بسیار میرفطروس را قبول دارم نظر شما را پسندیدم. در فرهنگ ما که خود شما هم اشاره کردید اینگونه برخوردها بسیار کم است. ایراد شما به بررسی میرفطروس بسیار مسولانه و صادقانه و با زبان دوستی‌ و کمک نوشته شده است. ما به افرادی مانند شما و میرفطروس نیاز داریم که به دیگران یاد بدهند که چگونه میتوان مخالف یک نظر بود و وفادار به اصل دیالوگ. شما مرا که سرسختانه طرفدار میرفطروس و روش کار اون هستم به سپاس و قدردانی از خود واداشتید بخاطر منش و روش برخورد خویش.

سوئد
٣۹٣۱ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣٨۷       

    از : فاطمه

عنوان : به ابوالفضل خان
آقای ابوالفضل خان، اولاً نام فامیل من حسینی نیست و ثانیاً مگر من چه حرف بدی زدم که شما اینقدر جوش میزنید. من میگویم نباید به لمپن ها بها داد. بگذارید عربده هایشان را بکشند و بروند. کجای این حرف بد است؟ مگر شما جزء لمپنها هستید که اینقدر به شما بر خورده. ثالثاً، برادر حسینی، کسی با شما کاری نداشت. املای شما نیز مانند آن آقای لمپن پر از فحش و ناسزاست و این منطق شما را میرساند. آگر شما خود او نیستید، براستی تعجب آور است که چنین عصبانی جوش میزنید و پیراهن پاره میکنید.
٣۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣٨۷       

    از : فاطمه

عنوان : لات و پوت های اینترنتی
آقای ایرانی عزیز، من از شما گله مند هستم. همانطور که نظردهنده گرامی خانم رحمانی نیز متذکر شدند، لمپن و لات در هر جامعه ای وجود دارد. ما نباید تحت تاثیر وقاحت و بی شرمی لمپن های اینترنتی واقع شویم و شخصیت خود را در حد و حدود ایشان تنزل دهیم. بگذارید اینها فحاشیهایشان را بکنند. همانطور که گفته شد، اینها تحت تاثیر محیط پرورشی خود این اراجیف را میبافند تا بحث را به یک بگومگوی شخصی تنزل دهند و این همان چیزی است که نظام ولایت فقیه میخواهد. از همه دوستان استدعا دارم که محلی به این لات و پوت های اینترنتی نگذارند و به جای آن به نقد و بررسی منطقی و مستدل کتاب آقای میرفطروس و مقاله وزین جناب کیانی بپردازند.
٣۹۲۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : سانسور با ماسک دلسوزی
مطمنا حملات شخصی نتیجه ای مثبت در بخش نظرات ندارد و فقط به بحث های بیهوده منجر می شود اما سکوت در تمامی موارد باعث جری تر شدن فرد یا افرادی خواهد شد که دست به این حملات شخصی می زنند. از نظر من شخص علی میر فطروس دیگر برای من اعتباری ندارد و نوشته های او را در بهترین شکل در جهت امرار معاش و شاه پسند می دانم. ابراز این گونه نظرات حق هر خواننده ای است و نباید احساس کنند که باید دست به خود سانسوری بزنند شاید به مذاق برخی از افراد به اصطلاح "مودب" بر نخورد. فردی که خود را قیم دیگران می داند و فتوا صادر می کند حتی پا را فراتر می گذارد و ادعا می کند که : "شما از همه بی ادب تر و دهن دریده تر هستید"
در فکر او "همه" بی ادب" و "دهن دریده" هستند و فقط او به عنوان کدخدا و قیم زحمت کشیده و "بی ادب" تر و "دهن دریده تر" را به خوانندگان نشان داده است!!!
حال معلوم نیست که چرا او خود را مسول و قیم یا صاحب اختیار می داند که ظاهرا از سر دلسوزی به موعظه سرایی برای خوانندگان کرده است!

این همان سیستم فکری ولایت فقیه است که تاب تحمل نظرات را ندارد و بلافاصله با حمله شخصی و ترور نظرات سعی در خاموشی نظر دهندگان می کند و با تزویر سعی می کند مظلوم نمایی کرده و خود را قربانی نشان دهد و نه سانسور چی که واقعا می باشد!
٣۹۲۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣٨۷       

    از : آتوسا رحمانی

عنوان : تشکر از آقای کیانی
از مقاله آقای کیانی بسیار استفاده کردم. مقاله ایشان نقدی مفید بود بر کتابی ارزشمند. از اظهار نظر این افراد لمپن نیز خیلی ناراحت نباشید. اینان یا از عوامل رژیم آخوندی هستند و یا از بازماندگان دیگر افراطیان. به قول یکی از کاربران، اینها در اصل شعور و تربیت خانوادگی خود را نشان میدهند. به هر حال در هر جامعه ای آدمهای لات و لمپن هم پیدا میشود.
٣۹۲۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : مامور حراست هم رسید
ظاهرا این فرد از خود راضی خود را مامور حراست یا پاسداری چیزی می داند و فکر می کند که احتیاج به امر به معروف و نهی از منکرات او در اینجا وجود دارد. واقعا نهایت بیشرمی است که او به خود اجازه می دهد دهن دری کند و در عین حال قیافه حق به جانب گرفته و بالای منبر رفته برای دیگران روضه خوانی کند. یکی باید به این مامور حراست اطلاع دهد که هر وقت مجلس تشخیص مصلحت "اخبار روز" را تشکیل دادند مطمنا از او تقاضا خواهد شد که ریاست آن را قبول بفرمایند! اما تا آن وقت بهتر است تشریف ببرنند و اراجیف خود را به وزرات ارشاد بفرستند شاید به شکایت و سوز و گذاز او پشیزی قائل بشوند.
٣۹۰۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣٨۷       

    از : جواد حسینی

عنوان : کودکان سیاسی
براستی جای تاسف است که کودکان سیاسی با کلمات زشتی چون
"ورشکسته سیاسی" ،"خائن" و غیره سعی در آلوده کردن فضای بحث دارند. اینها جز آنکه شعور و تربیت خانوادگی خود را به عرضه نمایش گذارند کار دیگری نمیکنند. از دوستان شرکت کننده، چه موافق ویا مخالف کتاب آقای میرفطروس و یا مقاله آقای کیانی، تقاضا دارم تا خود را همردیف این لمپنها نکنند.
٣۹۰۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : همه مردان شاه
پیشنهاد می کنم هموطنانی که آشنائی به زبان انگلیسی دارند کتاب "All the Shah"s men" یا ترجمه آن به فارسی یعنی "همه مردان شاه" را مطالعه کنند تا با حقایق واقعی تاریخی آشنا شوند و ملاحظه کنند که چگونه یک ورشکسته سیاسی با همه رقم شعبده بازی تلاش می کند آبروی رفته دوستان جدید اما خائن شاهنشاهی خود را به دست آورد.
٣۹۰٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : کودتا شد یا نشد؟!
آقای میرفطروس شاید مخالف رژیم گذشته بود اما حالا بر خلاف تمام شواهد زنده و مرده تاریخی و بر خلاف شواهد امنیتی آشکار شده خود کشورهای تولید کننده کودتای شاه پسند ۲۸ مرداد خیلی تلاش می کند که نشان دهد که کودتای در کار نبوده است! تمام کبرا صغرا چیدن های او یک مورد مضحک بیشتر نیست که نشان می دهد که او تا چه درجه ای نزول کرده است که حاضر است تحریف تاریخی کند شاید بتواند از خیر سر طرفداران رژیم سابق امرار معاش کند. حتی وزیر خارجه دولت کلینتون نیز اعتراف کرد که کودتا کردند اما این متقلب زیر بار نمی رود! واقعا این آقای میر فطروس لایق تاسف هم نیست!
٣۹۰۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣٨۷       

    از : محمد ستایش

عنوان : نقدی که به مطلب و محتوا پرداخته!
با سلام بر شما، به نظر من هم آقای میر فطروس و هم آقای کیانی به محتوا و مطلب مورد نظر خود پرداخته اند و از وارد شدن به دعواهای متعصبانه تمجید از شخصیت ها و یا ناسزا دادن به آنها خودداری کرده اند. زمان است که همه ما از برخوردهای کودکانه و جاهلانه ناسزا به مخالفین خود و اتهام زنی و بیانیه دادن درباره زندگی شخصی آنها دست برداریم. بابا،به قول آقای مسعود بهنود ما دیگر بزرگ شده ایم. هر کس می گوید نویسنده ای غلط و نادرست نوشته به جای فحش دادن مطلب او را با سند و دلیل رد کند. با تشکر از شما و از اقای کیانی!
محمد
٣٨۹۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣٨۷       

    از : فریدون ر

عنوان : دوران نزول روشنفکرالله
باید خدمت آقایان سهرابی و لنگرودی عرض کنم که آقای میرفطروس در دوران رژیم گذشته بارها مورد شکنجه های طاقت فرسا قرار گرفت. بنابر این کسانیکه ایشان را متهم به شاه اللهی بودن میکنند، در اصل خود وقیح و بیشرم هستند و نه آقای میرفطروس. "اشکال" آقای میرفطروس همانا آن است که مانند این جماعت روشنفکراللهی فکر نمیکند. او در عین حال که در بسیاری از موارد منتقد عملکرد رژیم گذشته است، از یکطرفه نگاه کردن به مسائل نیز پرهیز مینماید و جنبه های مثبت نظام گذشته را نیز از نظر دور نمیدارد.
کتاب آقای میرفطروس یکی از با ارزشترین آثاری است که در رابطه با عملکرد دکتر مصدق نگاشته شده. من با نویسندهء این مقاله در مورد چگونگی پرداخت آقای میرفطروس به ۲۸ مرداد تا حدودی موافقم و آن را نقطه ضعف کتاب میدانم. ولی در عین حال باید این نکته را یادآور شد که نویسنده بسیار مستدل و با ارائه مدارک معتبر به تحلیل عملکرد مصدق و دولتش پرداخته، که این بسیار با ارزش است.
علی میرفطروس راهی را گشود که دیگر به اصطلاح "فعالین سیاسی" دوران رژیم پیشین (همچون خود بنده) میتوانند بی محابا در آن گام بگذارند و ضمن انتقاد از جنبه های منفی رژیم پیشین، دستاوردهای مثبت آن را، به دور از هر نوع حب و بغض اللهی، ارج نهند.
٣٨۹٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣٨۷       

    از : سهراب سهرابی

عنوان : دلالان مظلمه
از مقاله احمد زاهدی لنگرودی

... محقق و مفسرنماهای ِ به راست چرخیده یی که مقالات و کتب رنگ به رنگ و رقم به رقم در توجیه و تشویق خاندان و حکومت پهلوی می نویسند، به یاد بیاورند چه جنایاتی در همان دوران رخ داده و با سنجش کمی جنایت، که نفس آن با هیچ روشی قابل توجیه نیست، دست از تبرئه سلطنت پهلوی بردارند. یا اگر که دست نمی کشند (چرا که ممکن است گرسنه بمانند) اینقدر وقیحانه استبداد رضا میرپنج و محمدرضای جلاد را ماله نگیرند! باید آگاه بود که سرنوشت و عاقبت مرتضی کیوان تنها یکی از آن جنایت های نابخشودنی است.
٣٨۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣٨۷       

    از : منوچهر جمالی

عنوان : آسیب ، گزند نیست ، بلکه عشقیست که با زورسفسطه ، تبدیل به گزند ساخته میشود
مصدق ، پیکریابی سیاوش در سده بیستم ایرانست. آسیب هم در فرهنگ اصلی ایران به معنای « عشق ورزی » است نه « گزند زدن » . نگاهی به آثارمولوی بکنید و ببینید که بارها به این معنی بکار برده است . آنچه برای میرفطروس گزند است ، برای جمالی ، عشق است . ناتوانی از شناخت سیاوش در مصدق ، ناتوانی در شناخت فرهنگ اصیل ایرانست .
بنام روشنگر، فرهنگ ایران و ایرانی را لجن مال کردن ، برترین خیانت به امید ملت ایران برای نوزائی خود است . روشنفکران ایرانی که همه ناتوان در « خود اندیشی » هستند، ناتوانی و عجز خود را به فرهنگ ایران نسبت میدهند . سیاوش، پیکر یابی سیمرغ ( اصل پیروزی راستی درشکست ها) میباشد و اصل امید ایرانیان به نورائیست . این گزند شتاسان ، فرهنگ زنده و رستاخیزنده ایران را با این ادعاهای بی پایه وبی مایه ، تاریک میسازند و بلائی برترو شومتر از آخوندهای اسلامی هستند . «بهمن یا هومن » که اصل خرد آفریننده جهان است ، بُن ِ هر انسانی هست. هرانسانی، معیارنیکی و بدی و اصل آزادیست و حق دارد در برابر همه قدرتها چه سیاسی و چه دیتی، سرکشی کند . به آثار منوچهر جمالی مراجعه کنید . تا کی شادی و سرمستی از لجن مالی خود!
٣٨۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣٨۷       

    از : ناخدا

عنوان : انصاف در نقد
نقد منصفانه‌ای بود. امیدوارم این شیوه نقادی الگوی بسیاری دیگر از منتقدان هم قرار گیرد.
٣٨٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣٨۷