سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سازمان زنان هشت مارس: رژیم زن‌ستیز جمهوری اسلامی مسئول مرگ زهرا است!


اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۱ دی ۱٣۹۷ -  ۱۱ ژانويه ۲۰۱۹


روز یکشنبه ۱۷ دی‌ماه ۹۷، پیکرِ بی‌جانِ «زهرا نویدپور»، شاکیِ پرونده‌ی تجاوز و آزار جنسی از طرف «سلمان خدادادی» ـ نماینده‌ی مجلس شورای اسلامی ـ در منزل مادرش پیدا شد. درحالی‌که آخرین اخبار نشان می‌دهد، در تاریخ ۱۴ مهرماه سال جاری جلسه‌ی سوم دادگاه رسیدگی به شکایت زهرا نویدپور از سلمان خدادادی تشکیل شد و در این جلسه متهم تمام اتهامات را پذیرفت و با قرار وثیقه‌ی ۲۰۰ میلیون تومانی، مقرر شد که دادگاه ظرف ده روز رأی نهایی خود را صادر نماید؛ اما از آن تاریخ تا امروز، هرگز دادگاه دیگری تشکیل نشد و علی‌رغم پی‌گیری‌های زهرا ارگان‌های درگیر در این پرونده از شورای نگهبان گرفته تا کمیسیون نظارت بر رفتار نماینده‌گان مجلس و قوه‌ی قضاییه، هیچ‌یک پاسخگو نبوده‌اند.

حین وقت‌کشیِ آگاهانه‌ی دستگاه قضایی، ٣ ماه پیش زهرا نامه‌ای به قاضی پرونده‌ی خود نوشت و اعلام کرد که طی دو هفته‌ی گذشته بارها از جانب نزدیکان سلمان خدادادی ـ برای وادار ساختن او به نوشتن رضایت کتبی ـ مورد تهدید جانی قرارگرفته است. زهرا آشکارا از قاضیِ پرونده، برای تأمین امنیت جانی خود درخواست اقدامات مقتضی و کمک کرده بود؛ اما تقاضای او نیز با بی‌توجهی مواجه شد تا جایی که درنهایت جسد بی‌جان این زن ستم‌دیده و بی‌پناه در منزل مادرش پیدا شد. اولین اعلام نظر دادستان ملکان این بود که خانم نویدپور «به‌ظاهر» خودکشی کرده اما موضوع در دست پیگیری است. البته با توجه به ماهیت ارتجاعی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی کاملاً روشن است که وقتی در زمان حیات زهرا، بعد از ٣ سال طرح شکایت و پی‌گیری مستمر و پایداری‌اش در مقابل تهدید و تطمیع برای حصول نتیجه و اعلام عدم امنیت جانی در مقابل «محکمه‌ی عدالت اسلامی» و ... این پرونده‌ی متکی بر مستندات و اعترافاتِ غیرقابل انکار به این ساده‌گی و با بی‌اعتناییِ عامدانه در گوشه‌ای بایگانی شده و خاک می‌خورد، بعد از مرگ زهرا این پرونده برای همیشه بسته خواهد شد.

آشکار است که متهم این پرونده که یکی از عناصر امنیتی-سیاسی سابقه‌دار و شناخته‌شده در تحکیم حاکمیت رژیم زن‌ستیز جمهوری اسلامی است، از حمایت کامل دستگاه قضایی این رژیم برخوردار بوده و هست؛ به همین دلیل بی‌هراس از عقوبت، می‌تواند برای بستن این پرونده‌ی مفتضح تا سرحدِ حذف این شاکیِ «مزاحم» و جسور پیش رفته باشد. چون نگاه زن‌ستیزانه‌ای که رژیم جمهوری اسلامی طی چهل سال در جامعه تبلیغ و ترویج کرده است، زن را تنها وسیله‌ای برای ارضای شهوات و نیازهای جنسی مرد می‌شناسد. این نگاه در رابطه با زن مطلقه بسیار وقیح‌تر است. همان‌طور که از فحوای مکالماتِ تلفنی ـ در فایل صوتی که زهرا شجاعانه رسانه‌ای کرده است - پیداست، سلمان خدادادی با وقاحت تمام بارها به زهرا گوشزد می‌کند که «تو یک زن مطلقه هستی!» و به این وسیله تجاوز به او را مجاز شمرده و تأکید می‌کند که به استنادِ مطلقه بودن تو، اذهان عمومی مرا محق می‌دانند... این تفکر واپس‌گرا فصل مشترک خدادادی را با نظام ایدئولوژیک و عقاید پوسیده‌ی ضد زن آن آشکار می‌کند که زهرا اولین قربانی آن نیست و شواهد دیگری نشان می‌دهد زنان دیگری نیز که به این نمایند‌ه‌ی مجلس برای تقاضای کار مراجعه کرده‌اند، مورد تجاوز او قرارگرفته‌اند؛ اما در بین این قربانیان تنها زهرا ـ و یک زن دیگر ـ شهامت شکایت از او را پیداکرده‌اند.

این جنایت اما مشت نمونه‌ی خروار است و تجاوز یک نماینده‌ی مجلس و تبری از عواقب آن در سایه‌ی مراحم و حمایت‌های حاکمیت اسلامی یک مورد استثنایی در میان مقامات کشوری نیست. خبر تجاوز به ۴۱ دختر و زن جوان در ایرانشهر توسط فرزندان مقامات بلندپایه که در خردادماه ۹۷ رسانه‌ای شد، نیز تنها نمونه‌ای کوچک از هزاران جنایات و ستم جمهوری اسلامی علیه زنان است که خیلی زود در رسانه‌ها کم‌رنگ شد. امروز تجاوز و اعمال آزار جنسی در زندان‌های جمهوری اسلامی بر زنان زندانی سیاسی و غیرسیاسی دیگر بر کسی پوشیده نیست. اعدام ریحانه جباری به «جرم» قتل یک عنصر اطلاعاتیِ متجاوز هم یکی دیگر از نمونه‌های جنایات مأمورین دولتی و حمایت زن‌ستیزانه‌ی قانون از متجاوز بود. عاطفه رجبی، دختربچه‌ی بی‌پناه ۱۶ ساله‌ای که قاضی و مأمورین زندان فومن به او تجاوز کردند و بعد به دارش آویختند و ... این‌ها تنها چند نمونه از مواردی است که به طریقی افشا و رسانه‌ای شدند. خیل عظیمی از زنان و کودکان در این جامعه روزانه مورد تجاوز و آزار جنسی قرار می‌گیرند و در سایه‌ی قوانین ضد زنِ مبتنی بر شریعت اسلامی و با پشتیبانی قدرت حکومتی و تابوهای اجتماعی، از چشم‌ها پنهان می‌مانند؛ اما حفره‌ی عمیق و چرکینی که از این جنایات در جان و روان زنان باقی می‌ماند پرشدنی نیست و زنان را روزبه‌روز خشمگین‌تر و عاصی‌تر خواهد کرد.

حتا اگر زهرا «خودکشی» کرده باشد، مسئول مرگ او رژیم زن‌ستیز جمهوری اسلامی است. زهرا دختر جوان و تحصیل‌کرده‌ای بود که می‌توانست زندگیِ پربار و زیبایی پیش رو داشته باشد. پایان دهشتناک زندگی زهرا توسط متجاوزینی که در دم‌ودستگاه حاکمیت، صاحب قدرت و نفوذند، نشان می‌دهد که تنها با سرنگونی انقلابی رژیمی سرتاپا ضد زن، متجاوز و سرکوبگر می‌توان جلوی مرگ هزاران هزار نفر هم چون زهرا را گرفت.

سازمان زنان ٨ مارس (ایران-افغانستان)
۱۰ ژانویه ۲۰۱۹


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست