سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کدامین گزینه، اصلاح یا انقلاب؟ - بخش سوم - جواد رضایی میرقائد


اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱٨ فروردين ۱٣۹۷ -  ۷ آوريل ۲۰۱٨


گام دوم: برگزاری گنگره ملی و تعیین خطوط کلی جنبش

پس از موفقیت در گام نخست و تشکیل جبهه متحد دمکراتیک مردم ایران، اعضای جبهه وظیفه خواهند داشت تا زمینه لازم را برای کنگره ای ملی جهت تعیین خطوط کلی و تقویت جنبش دمکراتیک مردم ایران فراهم آورند.
آنچه مسلم است تنوع موضوعات در جامعه استبداد زده کشورمان بقدری گسترده خواهد بود که براحتی نمی توان بر سر موضوعات مختلف به توافق صد در صدی رسید. تصمیم گیری در باره موضوعاتی همچون: (ساختار و برنامه جبهه، حقوق و وظایف اعضا، استراتژی و شکل مبارزه، نوع ارتباط با جنبشهای مردمی، امر انقلاب و سرنگونی، ساختار و نوع نظام جایگزین، نحوه برخورد با عوامل رژیم، استقلال و منافع ملی ، آزادیهای دمکراتیک، عدالت اجتماعی، حقوق خلقها، روابط بین الملل و ... ) تنها از عهده گنگره ملی و شورای رهبری موقت برگزیده آن برخواهد آمد که اعضای آن با اعتقاد به اصول دمکراتیک و در شرایطی آزاد و برابر حاضر خواهند بود برای منافع ملی مردم بدون وابستگی و توهم به قدرتمندان بین المللی و یا ارتجاع حاکم بطور داوطلبانه تلاش و مبارزه نمایند.
موکول نمودن موارد قابل بحث به بعد از جمهوری اسلامی نه تنها باعث تقویت جنبش نخواهد شد بلکه باعث گریز نیروهای صدیق می شود زیرا آنها مایل نخواهند بود تلاش خود را در مبارزه ای هزینه کنند که فراسوی آن نامعلوم است، اگر جبهه و جنبشی براساس اصول شفاف دمکراتیک تنظیم و اجرا گردد باعث خواهد شد تا نیروهای مداخله گر با جدیت بیشتری در آن ایفای نقش کرده و عناصر مردد و فرصت طلب نتوانند حاصل تلاش آنها را به یغما برند.
بخش اعظم اپوزیسیون برخلاف دوران انقلاب ۱٣۵۷ این امکان و تجربه را خواهند داشت که بتواند در شرایط کنونی مبارزه، خواستگاه مشترک خود را در چارچوب پلاتفرمی مشخص ترسیم کند تا به سرنوشت خونبار گذشته گرفتار نشود!
تجربه و امکانات افراد و نیروهای سیاسی و اجتماعی کشورمان بهمراه حمایتهای مردمی بقدری گسترده است که با اندکی از خود گذشتگی می توان تحت مدیریت راهبردی کنگره ملی از آن بطور هدفمند و موثر در جهت پیشبرد مبارزه استفاده کرد.


پیش بسوی برگزاری کنگره ملی!
مردم شریف ایران، بیائید بار دیگر بیاد آوریم چگونه ارتجاع اسلامی بر امواج خروشان انقلاب بهمن سوار شد و در سازش با قدرتهای امپریالیستی در سال ۱٣۵۷ بقدرت رسید و پس از تثبیت نسبی مطابق با منافع ارتجاع و بیگانگان انقلاب بهمن را به شکست کشاند، دست به کشتار مشروطه خواهان، کمونیستها، مجاهدین و ملی گرایان زد تا بقای خود و روند چپاول کشور را برای بیگانگان هموار نماید.

مردم شریف ایران، مبارزین راه آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی
اگر به حافظه تاریخی خود رجوع کنیم درخواهیم یافت، قدرتمندان جهانی و ارتجاع اسلامی در هیچ زمانی تحمل میهن پرستان واقعی از مشروطه خواه گرفته تا ملی گرا، از کمونیست گرفته تا مجاهد را نداشته اند، آنان میدانند گسترش جنبشهای دمکراتیک در کشور عرصه را بر غارتگران تنگ خواهد نمود، از این رهگذر چهار دهه ظلم، کشتار، ویرانی و تخریب را از طریق حکومت جمهوری اسلامی بر مردم کشورمان تحمیل نمودند.
هموطنان، چهار دهه جدا از هم رزمیدیم، جان دادیم، آواره گشتیم ولی با تمام اشتباهاتمان از پای نیفتادیم، اکنون با تمام تفاوتها باید آموخته باشیم، منافع ملی (استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی) و درد مشترک ما (استبداد جمهوری اسلامی) یکی است، در نتیجه، "این درد مشترک جدا جدا درمان نمی شود" و "منافع ملی بدون رزم مشترک دست نیافتنی خواهد بود"!

خواهران و برادران ارجمند
با توجه به تجربه مبارزات گذشته و ماهیت استبدادی رژیم، ناچار خواهیم بود برای رسیدن به منافع ملی از حکومت جنایتکار جمهوری اسلامی عبور و گذر کنیم. این درد مشترک را باید درمان کرد، درمان این درد با مبارزات خودبخودی، سازماندهی نشده، بی برنامه، غیر شفاف، اصلاحات از بالا و حتی با سرنگونی رژیم جنایتکار اسلامی بدون رسیدن به حاکمیتی دمکراتیک به مقصد نخواهد رسید.
دلاوران ایران زمین، زمان تغییر فرا رسیده است. برای درک آن نیازی به تحلیلهای سیاسی نظری پیچده نیست. فساد و ناکارآمدی حکومت در هر عرصه ای برای مردم عیان گشته و گذر از آنرا در خیابان فریاد میزنند.
حکومت دیگر نخواهد توانست با تمسک جستن به اعتقادات مذهبی، مردم را از پیگیری خواسته ها و حقوق شهروندی پایمال شده شان به سکوت وادارد. نفرت و کینه مردم طی چهار دهه گذشته انباشته شده و میرود تا بساط حکومت اسلامی را در هم بپیچد. در نبود احزاب و تشکلات دمکراتیک ملی خشم فرو خورده مردم می تواند همچون رودی خروشان نه تنها بساط لجنزار نظام حاکم را برچیند بلکه تحت تاثیر دخالتهای بیگانه و جریانات غیردمکراتیک کشور را به لبه پرتگاه برد.
رژیم حاکم با ساختار تبعیض آمیز خود تخم نفاق و بی اعتمادی را در جای جای جغرافیای ایران گاشته است و تاکنون بهمراه بیگانگان از آن بهره های بسیاری برده اند. دخالتهای حکومت اسلامی در امور دیگر ملل و دولتها، کشور ما را با تهدیدهای مختلف داخلی، منطقه ای و بین المللی مواجه نموده است. هزینه و طعم تلخ جنگ را مردم ایران از یاد نبرده اند، از لیبی گرفته تا سوریه از عراق تا افغانستان پیش روی آنهاست. سایه جنگ آسایش را از مردم گرفته و بر روان آنها سنگینی می کند. رژیم حاکم با تبلیغات مهندسی شده آنرا به مانعی در مقابل گذار دمکراتیک مردم ایران قرار داده است.
چنانچه امروز بتوانیم از سد نظام حاکم عبور کنیم در فردای پس از آن کشور می تواند آبستن بحرانها و جنگهای مختلف قومی، مذهبی و جغرافیای ویرانگر واقع شود زیرا این حکومت بقای خود را نه در رفع تبعیض و مدیریت تنشها بلکه در ایجاد بحران گره زده و با توسل بدین بحرانها توانست زمین و زمان را بنفع خود بخرد.
حکومت اسلامی تاکنون نشان داده علاوه بر نیرنگ، زبان زور را خوب می فهمد زیرا راز ماندگاری خود را در توسل جستن بدان بارها آزموده است. چنانچه قرار شود حاکمان در مقابل جنبش اعتراضی مردم با نرمش قهرمانانه زانو زنند تنها با گسترش مبارزات سراسری مردم چنین فن و نسخه ای عملی خواهد زد.
بیائید قبل از اینکه مبارزات مردم ایران به قیام و خوشنتهای کور بدل شود و قدرتهای بیگانه، نیروهای غیردمکراتیک و یا نظامیان حکومت فرصت طلبانه از آن بهره برند با گسترش همکاریها و اتحاد عملی، خشم انقلابی مردم ایران را علیه حکومت اسلامی سازماندهی و بسوی انقلابی دمکراتیک هدایت کنیم.
هموطن، کاخ استبداد را ویران و بنای آزادی را بر جای آن برپا باید ساخت. ویرانی سخت و آبادی سخت تر از آنی خواهد بود که تاکنون بوده است، ویرانی کاخ ستم و ساختن بنای آزادی اگر طبق برنامه و رزم مشترکی نباشد چه بسا باعث صرف هزینه بسیار و ریزش آوار بر سر تخریب کنندگان و مجریان خواهد شد. مبارزه قوانین خاص خود را دارد و در مسیر تکاملی با عوامل تاثیرگذار بسیاری مواجه خواهد شد که بدون در نظر گرفتن آن ممکن است با فداکاری و صرف نیروی گزاف هم نتوان به اهداف مبارزه دست یافت.
برای موفقیت عملی در تخریب استبداد و ساختن ایرانی آزاد، به طرح و برنامه های مهندسی شده نیاز است، لذا هر طرح، طراحان، مشاوران، مجریان، ابزار، مصالح، هزینه و شرایط مساعد خاص خود را طلب می کند. یقینا در مبارزه با بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی و از آن مهم تر، برقرار نمودن حاکمیتی دمکراتیک بر ویرانه رژیمی ضد بشری که به هیچ معیار و قانون انسانی پایبند نیست، برنامه ریزی، تقسیم کار، وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری جمعی بیشتری را برای مقابله با سرکوبهای رژیم، توطئه های بیگانه و فرصت طلبان را ضروری می سازد.

انسانهای مسئول برای درمان درد و یا رفع یکی از کمبودهای ضروری زندگی جامعه خود، از دانش و تجربه بسیاری از شهروندان، متخصصان، صاحب نظران، طراحان و مجریان مختلف استفاده می کنند و آنها را به مشارکت و همکاری دعوت خواهند نمود، چنانچه بخواهند به موضوعی پردازند که زندگی و سرنوشت شهروندان را در بر گیرد این مشارکت با حساسیت بیشتری دنبال خواهد شد.
آیا امروز چگونه است که برای حل بزرگترین معضل جامعه ( گذر از رژیم اسلامی و برقراری نظامی دمکراتیک) هیچگونه رایزنی و مشارکت عمومی جدی بین مبارزین راه آزادی و عدالت در عرصه های، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی و ... در سطح گنگره ای ملی فارغ از دغدغه های گروهی و سیاسی صورت نمی گیرد!


برگزاری کنگره ملی!

با کمال تاسف باید اعتراف نمود، پراکندگی اپوزیسیون و جنبشهای اجتماعی متاثر از آن طی سالیان گذشته این امکان را به قدرتهای بیگانه و رژیم جمهوری اسلامی داده است تا کشور را چپاول کرده و بقای خود را تحکیم بخشند، امروز بیش از هر زمانی ضروری است با حفظ هویت خود در جوار هم برای اهداف دمکراتیک و ملی طی طریق نمائیم.
مردم ایران دیگر نخواهند پذیرفت که هرکدام از مبارزین راه آزادی و عدالت، پیکار پر هزینه اما کم اثر خود را با رژیم اسلامی بصورت منفرد ادامه دهند و با طرح مباحثی جدی اما در شرایط کنونی غیر ضروری از رزم مشترک طفره روند. جنبش دمکراتیک مردم ایران از افراد و نیروهای معتقد به تغییرات ساختاری و اصول دمکراتیک طلب می کند تا برای تاثیرگذاری بیشتر و بهتر در مبارزه با رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی گامهای نظری و عملی جدی تری را همسو با هم بردارند.
هرچند قیام مردم ایران در سال ۵۷ با دخالت بیگانه و سازش باند خمینی و سران نظامی حکومت پهلوی به انحراف و شکست انجامید اما با درس گیری از آن می توان حکومت فاسد اسلامی را که بلحاظ ساختاری و اقتصادی عقب مانده، فاسد و ورشکسته است از قدرت به زیر کشید. اعتراضات همه جانبه مردم در نقاط مختلف ایران و عدم توانایی حکومت در حل مشکلات ابتدایی مردم نشان میدهد زمان تغییر فرا رسیده است.
این رژیم با تمام ضعفهایی که دارد بخودی خود فرو نخواهد ریخت. فروپاشی و یا سرنگونی رژیم زمانی رخ خواهد داد که بار دیگر امید توسط یک آلترناتیوی ملی و دمکراتیک در دل توده های معترض شکل گیرد. چنانچه جبهه متحد دمکراتیک ملی بتواند "شورای رهبری موقتی" را به جنبش معرفی و اعتماد توده ها را جلب و مطالبات آنها را نمایندگی نماید امکان انحراف و شکست مبارزات برحق مردم ایران و تسلط مجدد قدرتهای امپریالیستی با مهره هایی دستچین شده را ناکام خواهد ماند.
جنبش کنونی مردم ایران حاصل بیش از چند دهه مبارزه، افراد، احزاب، جنبشهای مختلف ( زنان، کارگران، دانشجویان، اقوام ،... ) و سرکوب سازمانیافته آنها توسط حکومتهای پهلوی و جمهوری اسلامی است. در شرایطی که رژیم با بحرانهای همه جانبه داخلی و خارجی دست به گریبان است جنبش دمکراتیک مردم ایران پس از بحرانهای سیاسی و اقتصادی تشدید شده و برای گذار از ساختار نظام حاکم به حرکت خود شتاب بخشیده اند.
هم اکنون، زنان، مردان و جوانان دلیر ما در بدترین شرایط ممکن و نابرابر در مقابل رژیم اسلامی شجاعانه ایستاده اند و از مدعیان اپوزیسیون می خواهند از تجربه چهل سال مبارزه درس گرفته و حول حقوق دمکراتیک و مطابق با منافع ملی (استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی) خارج از قید و بندهای رژیم اسلامی در چارچوب ضوابطی دمکراتیک از جنبش ترقیخواهانه مردم دفاع نمایند و با تمام توان بدور از اختلافات فرقه ای برای مشکلات پیش رو و آینده جنبش پس از حاکمیت اسلامی چاره اندیشی نمایند.
مطالبات و خواسته هایی را که مردم در این جنبش طلب می کنند خواستهایی دمکراتیک، آزادیخواهانه و فرا جناحی است و با توجه به بحرانهای اقتصادی پیش رو انتظار می رود تا اقشار بیشتری از مردم که دغدغه های اصلی شان "رفاه و عدالت اجتماعی" است مصمم تر از قبل همگام با دمکراسی خواهان در مقابل استبداد صف آرایی نمایند، بنابراین هیچ شخص و یا گروهی این حق را نخواهد داشت تا جنبش را به "خودی و غیرخودی" تقسیم و از آن در جهت منافع جناحی یا بیگانه بهره برداری نماید.
اگر آزادی و عدالت را طلب می کنیم باید بتوانیم برنامه ای مترقیانه بر پایه اصول دمکراتیک فراروی خود قرار دهیم تا تلاش چهار دهه اخیر به بیراهه نرود، اگر باورمندیم که جنبشهای دمکراتیک رهبران دمکراتیک را طلب می کند، بنابراین باید بپذیریم که گستردگی جنبش کنونی و سرکوبهای استبداد ایجاب می کند تا عناصر دمکرات انقلابی بیش از گذشته در این راه تلاش ورزند.
مطمئنا دلسوزان جنبش به این باور رسیده اند که فرصت طلبان و بیگانگان در صدند تا" در نبود یک شورای متشکل از رهبران دمکرات، روند مبارزات مردم را از مسیر ترقیخواهانه منحرف سازند و یا در سازش با استبداد آنرا به شکست کشانده و طی پروسه ای فرسایشی از گسترش آن به دیگر طبقات و اقشار جامعه جلوگیری نمایند".
نیروهای فعال در عرصه های صنفی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باید بتوانند ضمن حفظ هویت فردی، گروهی و طبقاتی خود در جبهه های گسترده تری ( جبهه متحد چپ، جبهه متحد دمکراتیک، جبهه متحد اقوام ایرانی، جبهه فراگیر ملی و ... ) که بیان کننده مطالبات آنان است تشکل یابند، یقینا گردآوری افراد و نیروهای دمکرات مختلفی که در بسیاری از زمینه های دیدگاهی و نظری با هم اختلاف دارند، کاری سخت اما در صورت پای بندی به اصول دمکراتیک و منافع ملی، ممکن و شدنی خواهد بود.
مطمئنا، کسانی که از مبارزه مشترک برای رسیدن به آزادی و عدالت واهمه دارند که به درک درستی از کار مشترک بر پایه اصول دمکراتیک نرسیده اند. آنچه مسلم است "تنها با رهبری جمعی از منتخبین نیروهای دمکرات انقلابی با گرایشهای سیاسی مختلف تحت حمایت مبارزات همه اقشار مردم ایران، مستقل از هژمونی جناحهای رژیم و نفوذ بیگانه، می توان به اهداف و برنامه های انسانی نائل گشت".
مبارزین دمکرات انقلابی، ملی، چپ و جمهوری خواهان سکولار شناخته شده و یا گمنام بیشماری در داخل و خارج از کشور وجود دارند که دغدغه آنها دفاع از منافع ملی بوده و در پیکار با رژیم جمهوری اسلامی به اشکال مختلف هزینه پرداخت کرده اند و منبعد نیز حاضر خواهند بود بیش از قبل برای شکوفایی و ارتقای جنبش دمکراتیک مردم ایران تلاش ورزند.
هموطنانی که به اصول دمکراتیک و رهبری جمعی اعتقاد دارند و خود را مدافع منافع ملی می دانند و حاضر خواهند بود بدون وابستگی به "جناحهای مختلف رژیم اسلامی و دول بیگانه" در عرصه داخلی و خارجی همگام با دیگر شخصیتها از حقوق مردم ایران دفاع نمایند، باید بهمراه دیگر هموطنانی که به موارد ذکر شده پایبند می باشند و حاضر خواهند بود در این راه تلاش ورزند متحدا برای برگزاری کنگره ملی اقدام نمایند.
همه کسانی که برای آزادی و آبادی میهن تلاش می ورزند باید از این هموطنان تقاضا نمایند در صورت پذیرش چنین مسئولیت تاریخی، آنها را جهت برگزاری کنگره ملی و تعیین شورای رهبری موقت و پرداختن به دیگر ضروریات پیش روی جنبش دمکراتیک مردم ایران حمایت نموده و از امکانات و توانایی های همدیگر در جهت رفع مشکلات بهره برند.
یقینا با برگزاری چنین کنگره ای همه طیفهای مختلف سیاسی اپوزیسیون، مدافعان ( اصلاح ساختاری یا انقلابی، مذهبی یا سکولار، کمونیست یا لیبرال، ملی یا مشروطه خواه، چپ یا راست، مدافع جمهوری دمکراتیک فدرال یا جمهوری دمکراتیک ملی و ... ) نه تنها در شکل یک اپوزیسیون دمکرات و سکولار عمل می کنند بلکه بعنوان یک آلترناتیوی واقعی و تاثیرگذار در عرصه داخلی و خارجی در مقابل رژیم جمهوری اسلامی هویت خواهند یافت و دیگر اقشار جامعه را با امیدواری بیشتری ترغیب به شرکت در جنبش فراگیر ملی خواهند نمود. این عزیزان از هم اکنون می توانند با رعایت اصول دمکراتیک، سنگ بنای یک ساختار انسانی را برای بعد از رژیم اسلامی پی ریزی نمایند!
آنچه مسلم است هر کدام از افراد، گروه ها، احزاب و جبهه ها با تعلقات سیاسی، گروهی و طبقاتی خود در کنگره ملی حضور خواهند یافت و با حفظ چنین تعلقاتی، مبارزات خود را به شکلی دمکراتیک در کنگره ملی و عرصه جنبش سراسری پیش خواهند برد.
هدف از برگزاری کنگره ملی، تعیین شورای رهبری موقت، تهیه پیش نویس موقت قانون اساسی براساس اصول دمکراتیک، تهیه برنامه و راهکارهای ضروری مناسب برای گذر از رژیم جمهوری اسلامی، تلاش برای ایجاد مجلس موسسان جهت برقراری جمهوری دمکراتیکی که تامین کننده، استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی و سکولاریسم در میهنمان خواهد بود.
تنها با بحثهای نظری و به اسم سکولاریسم و آزادی، اصلاح یا انقلاب، دمکراسی و حقوق بشر نمی توان جنبش موجود را توده ای و فراگیر نمود. برای گسیل نمودن بخشهای بیشتری از کارگران و زحمتکشان، اقوام، پیروان دیگر ادیان و مذاهب، زنان و دیگر جنبشهای دمکراتیک مردم ایران به جنبش پیش رو، باید علاوه بر خواستهای مشترک، دردها و مطالبات خاص آنها را شناخت و بهمراه نمایندگان آنها در کنگره ملی چاره اندیشی نمود.

ادامه دارد...


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست