سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چاره کارگران و زحمتکشان، وحدت و تشکیلات است - شورش کریمی


اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱٨ اسفند ۱٣۹۶ -  ۹ مارس ۲۰۱٨


بر اساس خبرهای منتشر شده، علی نقدی یکی از کارگران فصلی مجتمع کشت و صنعت هفت تپه، سه شنبه ۸ اسفند ماه در محوطه کمپ نی‌برها با انداختن خود به شاه‌کانال آب مزارع نیشکر اقدام به خودکشی کرد و جان باخت. آقای نقدی ساعاتی قبل از اقدام به خودکشی وارد کمپ شده بود و در مقابل همکاران خود از پیگیری بی‌نتیجه مطالبات خود خبر داده و گفته بود " از این وضعیت خسته شده و می‌خواهد خودکشی کند تا شاید مسئولان شرکت، به فکر مطالبات چندین ساله همکارانش بیفتند". بنا به گزارش ایلنا، آقای نقدی حدودا ۲۷ سال در مجتمع نیشکر هفت تپه کار کرده بود که برای پیگیری مطالبات مزدی و بیمه‌ای خود صبح روز سه شنبه ۸ اسفند ماه به بخش اداری مجتمع مراجعه کرده بود. یکی از همکاران علی نقدی به ایلنا گفته بود " «علی» حدود ۵۰ سال سن داشت. سال‌هاست که مسئولان کارخانه هزینه دوران بازنشستگی‌مان را علارغم مصوبه دولت به حساب تامین اجتماعی واریز نمی‌کنند و ما کارگران فصلی بلاتکلیف مانده‌ایم. همچنین چندین ماه است که با به تاخیر افتادن دستمزدمان وضعیت مشخصی نداریم". همکار این کارگر با اشاره به فشار روانی ناشی از وصول نشدن مطالبات مزدی و بیمه‌ای و مشکلات خانوادگی که بر «علی نقدی» وارد آمده، به ایلنا گفته است: "خودکشی آقای «علی نقدی» در کانال آب در ادامه اتفاقاتی است که امروز صبح در بخش اداری مجتمع هفت تپه بر وی گذشته است".
چند هفته پیش در یک مورد مشابه دیگر، عدم پرداخت حقوق چهار ماهه و مشکلات سرسام‌آور اقتصادی، یکی از کارگران شهرداری کامیاران را به وضعیتی دچار کرد که تنها راه نجات را در خودسوزی دید. بیژن قلوزی (۴۵ ساله) کارگر شهرداری کامیاران و دارای سه فرزند دختر به دلیل عدم پرداخت حقوق از چهار ماه پیش، تن خود را در ۱۹ بهمن به آتش کشید و پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد.
از آنجایی که خودکشی یک پدیده مادی است، و با مسائل و شرایط اجتماعی پیوستگی نزدیکی دارد، می توان آن را یک پدیده اجتماعی قلمداد کرد، که محصول عوامل گوناگونی است از جمله از هم پاشیدگی نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و گسستگی روابط اجتماعی و در نتیجه احساس تنهایی و مطرود بودن از سوی جامعه. این مجموعه، شرایطِ بحرانی را در انسان به وجود می آورد که فرد هیچ گونه راه برون رفتی را برای خود پیش بینی نمی کند و تنها چاره را در از بین بردن هستی اجتماعی خود می بیند. سیلِ عظیم معضلاتی که به فرد هجوم می آورد تا به زندگی خود پایان دهد، در دورهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی متفاوت است. اکنون که آمار خودکشی در ایران رو به افزایش است، مهمترین عوامل مادیِ آن را می توان بی عدالتی های اجتماعی، شکاف طبقاتی، فقر، بیکاری، اعتیاد، طلاق و مشکلات خانوادگی دانست. با بررسی هر کدام از این عوامل مشاهده می کنیم که ریشه هر کدام از آن ها در مناسبات اجتماعی ست. مناسباتی که حکومت بورژوا اسلامی ایران مسبب آن است و نتیجه مستقیم فقر و فلاکتِ اقتصادی و فرهنگی است که این رژیم در طول حاکمیت خود، برای طبقه کارگر و زحمتکش جامعه به وجود آورده است.
   خودکشی کارگران در نتیجه فقر و فلاکتی که به آنان تحمیل شده است، راه چاره کارگران نیست. گرچه بی عدالتی های که از طرف حکومت اسلامی ایران به طبقه کارگر روا داشته می شود، در قامت هیچ نوشته ای توصیف کردنی نیست، اما کارگران و زحمتکشان برای نجات از دست این سیستم انگل وار که شیره جان آنها را می مکد و روز به روز انها را بیشتر استثمار می کند، چاره ای جزء مقاومت و مبارزه متحدانه ندارند. گرچه کارگران کشت و صنعت هفت تپه در سال های اخیر به یکی از قطب های تشکل یابی کارگران ایران تبدیل شده است و توانسته است اعتراضات پیروزمندانه ای علیه کارفرمایان دولتی و خصوصی به نمایش بگذارد، اما ضرورت فراتر رفتن از یک تشکل سندیکایی را در این شرایط جدید باید درک کرد.
دستمزدهای چندین مرتبه زیر فقر که که سرمایه داران از پرداخت آن نیز سرباز میزنند و ماهها به تعویق می افتد، نبود قراردادهای دائم، باز گذاشتن دست کارفرما برای اعمال استثمار بی حد و مرز، عدم بیمه کاری، بخش کوچکی از نتیجه تعدیل ساختاری ست که حکومت اسلامی زیر نظر بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برای ادغام در بازار جهانی در اوایل دهه ۷۰ شمسی آغاز کرد و طبقه کارگر و زحمتکش جامعه را روز به روز زیر بار گذران زندگی منکوب کرد. سطح امید به زندگی با وجود معضلاتی که در جامعه بحران زده ایران وجود دارد به پایین ترین درجه خود رسیده است. زنگ های خطر برای رژیم بورژوا اسلامی ایران به صدا درآمده است و هر روز که این رژیم به حیات خود ادامه دهد، نه تنها راه چاره ای برای بهبود وضع جامعه ندارد، بلکه عرصه را برای زنده ماندن اکثریت تحت ستم جامعه تنگ تر می کند.
جامعه سرمایه داری که ما اکنون در آن زندگی می کنیم، افراد را از نظر هستی اجتماعی به دو بخش کلی تقسیم می کند، طبقه سرمایه دار و طبقه کارگر. در بین این دو طبقه اجتماعی، یک طبقه بینابینی دیگر وجود دارد که در بین طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار در نوسان است و به آن طبقه متوسط گفته می شود.   
طبقهٔ اجتماعی بورژوازی، صاحبان امکانات تولید (مانند کارخانه، ماشین‌آلات و ابزار) در یک اجتماع سرمایه‌داری هستند. این طبقهٔ اجتماعی از راه استخدام کارگران برای به جریان انداختن سرمایهٔ خود باعث کسب درآمد برای خودشان می‌شوند. در دست داشتن امکانات تولید به بورژواها این اجازه را می‌دهد که تعداد زیادی کارگر را در ازای مزد استخدام و از دسترنج کار آنها کسب ثروت کنند. و کارگران برای کسب درآمد چاره‌ای جز فروختن نیروی کار خود به سرمایه‌دار ندارند. دو طبقهٔ کارگر و سرمایه دار به صورت مستقیم و دائم درگیر جدال طبقاتی هستند که در آن سرمایه‌دار درصدد استثمار کارگران هستند و در موضع مخالف، کارگران در برابر استثمار و بی عدالتی چاره ای جزء مقاومت و تغییر این شرایط نابرابر ندارند، چون در صورت عدم مبارزه پیگیر و متشکل، طبقه سرمایه دار درصدد تحمیل شرایط مورد نظر خود که اعمال استثمار بیشتر است بر خواهد آمد. شکل عام استثمارِ کارگران بدین شرح است: کارگران که به صورت مستقل دارای امکانات تولید نیستند و برای به دست آوردن درآمد به استخدام سرمایه‌دار در می‌آیند، آنها برای سرمایه‌دار مشغول به تولید کالا یا خدمات می‌شوند و سرمایه‌دار صاحب این کالا یا خدمات می‌شود. سرمایه‌دار این اقلام را در برابر پول می‌فروشد و از آن پول مزد کارگران، هزینهٔ تولید و سود (مازاد تولید) به دست می‌آورد. بدین صورت سرمایه‌دار می‌تواند بدون کار یا با کار کمتر از مازاد تولید کارگران سود به دست آورد. از این رو، اگر کسی بدون کار کردن ثروت بدست بیاورد، این ثروت را به قیمت استثمار از کار دیگران ایجاد کرده‌است. سرمایه داران برای قانونی کردن ستم بر طبقه کارگر و طبیعی جلوه دادن آن مجموعه قوانینی بنا کرده اند، که از طریق دولت تنظیم می شود.دولت ابزاری ست در دست طبقه سرمایه دار که وظیفه حفظ و نگهداری سیستم بهره کشی را امکان پذیر می کند.
طبقه کارگر در این جدال طبقاتی نیاز به آگاهی، تشکیلات و حزب سیاسی دارد تا بتواند در پروسه نبرد طبقاتی در مقابل طبقه سرمایه دار توان مقابله داشته باشد. کارگران و زحمتکشان، اکثریت جامعه را تشکیل میدهند و بنا به خصلت سیستم سرمایه داری، مجموعه ای از کارگران مجبورند به صورت دسته جمعی در مکانی که در تعلق سرمایه دار است کار کنند. کارگرانی که به صورت دسته جمعی در مکانی کار می کنند و به صورت دسته جمعی مورد ستم واقع می شوند، خواسته های مشترکی خواهند داشت، افزایش دستمزد، بیمه بیکاری، کاهش ساعات کار، معوقات مزدی و حق مسکن نمونه هایی هستند که در هر کارگاه و یا کارخانه ای می تواند وجود داشته باشد.
کارگران به صورت انفرادی هیچگونه قدرتی ندارند، بلکه قدرت آنها در وحدت آنهاست. برای ایجاد وحدت و طرح مطالبات خود در این جنگ طبقاتی، نیاز به ظرفی دارند تا آنها را متشکل کند. اتحادیه، سندیکا و انجمن های صنفی شکل هایی از تشکل هستند که کارگران یک واحدِ تولیدی و یا خدماتی می توانند به وجود بیاورند. هسته مرکزی این تشکل ها را کارگران پیشرو تشکیل می دهند؛ کارگرانی که نسبت به کارگران دیگر، آگاه تر، شجاع تر، فداکارترند. به این دلیل کارگران پیشرو، باید جزو هسته مرکزی تشکل های مستقل کارگری باشند. چون سرمایه داران هم در مقابل متشکل شدن کارگران، بیکار نمی نشینند و هر زمان درصدد توطئه چینی و از بین بردن اراده جمعی کارگران هستند، و در صورت آگاهی و تیز بینی رهبری تشکل های کارگری است که می توان به رشد و تکامل مبارزه امید بست. سندیکایِ کارگران نیشکر هفت یکی از نمونه های بارز این مبارزه برای به وجود آوردن ظرف مبارزاتی ست، که با مقاومت و رزمندگی کارگران این کارخانه توانست خود را به کارفرمایان و دولت سرکوبگر تحمیل کند.
از طرف دیگر حکومت اسلامی ایران که لازمه ادامه حکومت خود را در سرکوب و گرفتن آزادی های دمکراتیک در جامعه می بیند، هر گونه تشکل مستقل کارگری جدا از تشکل های اسلامی و یا خود ساخته حکومتی را غیر قانونی اعلام میکند. اما سالها مبارزه کارگران در ایران و نمونه هایی چون سندیکای کارگران شرکت واحد، سندیکای کارگران هفت تپه و کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ثابت کرده اند که می توان از طریق ایجاد توازن قوای اجتماعی خواسته ای را به حکومت تحمیل کرد، از جمله حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری که ابزار مبارزه در مقابل سرمایه داری و دولت است.
تغییر توازن قوا به نفع جنبش های اجتماعی و توده های تحت ستم در شرایط کنونی، می تواند مبارزه و تشکیلات سازی را در درون کارخانه، کارگاه و محل زیست کارگران تسریع کند. کارگران و پیشروان اجتماعی باید از این فرصت استفاده کنند و امر مبارزه را که وارد دوره ای تازه شده است به پیش ببرند. نه تنها کارگران مراکز تولیدی و خدماتی، بلکه کارگران بیکار نیز که آمار چندین میلیونی دارند باید تشکل های مستقل خود را به وجود بیاورند. تشکل سازی پدیده ای بسیار پیچیده نیست و برای این منظور می توان با حضور در محله های فقیر نشین و حاشیه شهر، با سیل عظیمی از بیکاران مواجه شد که خواسته مشترک آنها، اشتغال و بیمه کاری است و می توان حول این خواسته مشترک، مجموعه ای گسترده از بیکاران را متشکل کرد.
دانشجویان، معلمان، پرستاران و حتی مبالباختگان می توانند تشکل های مستقل خود را به وجود بیاورند و متحد جنبش کارگری باشند. البته ناگفته نماند که تشکل سازی در روی کاغذ شاید امری ساده به نظر آید، اما بنا به شرایط حاکم در ایران و فضای سرکوبی که در طی چندین دهه حاکمیت اسلامی پدید آمده است و تجربه حاکمیت در به شکست کشاندن تلاش های صورت گرفته برای ایجاد تشکل های مستقل مدنی، لازمه پیشبرد و رشد مبارزات جنبش های اجتماعی، تجزیه و تحلیل، جمعبندی و درس گرفتن از این مبارزات است.
مثلثِ آگاهی، تشکل مستقل و حزب سیاسیِ انقلابی تضمین کننده و تثبیت کننده انقلاب آتی ایران خواهد بود. انقلابی که برای طبقه کارگر و زحمتکش جامعه ناگزیر می نماید و برای برون رفت از این وضعیت اسفناک که جامعه به خصوص اکثریت طبقه کارگر با آن دست به گریبان است، چاره ای جز، سرنگونی حکومت بورژوا اسلامی نیست.
واقعیت این است که بررسی تاریخ به ما نشان می دهد، که هر چند حکومت های سرکوبگر و مرتجع در تلاش بوده اند برای کسب ثروت و گسترش نفوذ جغرافیای خود توده های وسیع طبقه کارگر و زحمتکش را قربانی سیاست های خود کنند، اما مقاومت سازمان یافته و رزمندگی توده های تحت ستم توانسته است سلطه ننگین آنها را به زیر بکشد. پس نباید در این راه دشوار و پر فراز و نشیب، تسلیم شرایط سخت شد. باید با مبارزه مداوم و متحدانه از ناامیدی و بی عملی فاصله گرفت. چرا که مسیر پیشروی طبقه کارگر از میان رزم فداکارانه و با ایمان انقلابی می گذرد. حاکمان از اینرو بزرگ می نمایند، که دارای تشکیلات و دم و دستگاه عریض و طویل سرکوب و بازتولید فرهنگ غالب هستند. وقتی که طبقه کارگر از طریق کار طولانی و بی امانِ سیاسی و سازمانی به قدرت بی انتهای خود آگاهی یابند، آنگاه روز مرگ دیکتاتور و نابرابری اجتماعی است.
در دوره اخیر و بعد از اعتراضات سراسری دی ماه در ایران، نوعی همبستگی بین جنبش های اجتماعی افزونی گرفته است و هر روز در گوشه ای از ایران علیه فساد، نابرابری و تبعیض، اعتراضات و اعتصابات متعدد برگزار می گردد. خصلت واقعی این اعتراضات طبقاتی ست و خواسته ها و مطالبات نیز ریشه ای ست و بنابراین رشد و تکامل این جنبش دارایِ پتانسیل عظیمی ست که امکان تغییر و پیشروی جنبش را تضمین می کند. تاکنون رژیم بورژوا اسلامی ایران نتوانسته است به هیچکدام از خواست ها و مطالباتی که زمینه اعتراضات اخیر را فراهم آورده بود جواب دهد و قطعا در آینده نیز نخواهد توانست هیچ مطالبه ای را تحقق بخشد. به این دلیل ساده که با ارزیابی از سالیان متمادی حکومت بورژوا اسلامی ایران در می یابیم که داده های آماری از لحاظ فقر، بیکاری، شکاف طبقاتی، رفاه، بهداشت و درمان و ایمنی محیط کار به ضرر طبقه کارگر بوده و هر سال نسبت به سال گذشته بخش بیشتری از جامعه به زیر خط فقر رانده می شوند و با شرایط اسفبارتری نسبت به گذشته باید زندگی کنند. با این وضعیتی که جامعه ایران در کلیت با آن روبرو ست و تنها جوابی که رژیم تاکنون نسبت به خواسته ها و مطالبات داده سرکوب عریان و زندان و شکنجه بوده است، هیچ گزینه برای طبقه کارگر و زحمتکش برای رسیدن به خواسته ها و مطالبات بر حق خود، باقی نخواهد ماند به غیر از سرنگونی انقلابی حکومت بورژوا اسلامی ایران.
پیشروان و فعالین اجتماعی در این دوره تاریخی که حکومت در سراشیب سقوط قرار گرفته است، وظیفه و رسالت تاریخی را بر دوش دارند و آن احساس مسئولیت و فداکاری در قبال جنبش های اجتماعی است. وظیفه اصلی، پیوند دادن شکل های مبارزه به همدیگر است، یعنی بتوان پنانسیل های اجتماعی را که هر روزه خود را در قالب اعتراض های جدا از هم نشان می دهد، به شکل متحدتر و منسجم تر در آورد و آن را سازماندهی کرد. حضور در متن مبارزات، این امکان را به وجود می آورد.
کارگران و زحمتکشان باید به این مسئله آگاهی یابند، که سرنگونی زمانی برای آنان دستاوردی خواهد داشت که مانند طبقه ای آگاه برای خود تشکیلات و حزب سیاسی داشته باشند. بنابر این واقعیات، چاره کارگران و زحمتکشان نه پایان دادن به زندگی خود بلکه وحدت و تشکیلات است، برای پایان دادن به عمر حکومت بورژوا اسلامی ایران. 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست