سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پیام به نخستین کنگره حزب چپ ایران (فداییان خلق)

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آرمان شیرازی

عنوان : سخن بافان تاریکی, سر از گاهان روشن در نمی آرند...
انگیزه ی این نوشتار, در میان نهادن چند نکته با دوستان و همراهان است:
یکم - ادامه ی موجودیت سازمان اکثریت پس از پدیداری حزب چپ (که منطقا پایان-بر اجزای پدید آرنده خویش است), دست کم, پرسش برانگیزست. براین بنیاد, بهتر است که دوستان "هواداران سازمان فداییان خلق ایران- اکثریت (داخل کشور)" نام دیگری بر خود بگذارند.
دوم - اگر فرهنگ و نگرش سازمان اکثریت و حزب چپ کمابیش یکسانند, اشکال آنجاست که هر دو رنگین کمانی از نیروهای راست تا چپ را در خود گنجانیده اند. بنابراین, مواضع برخاسته ازین آمیزه های رنگین کمانی زیر تاثیر نیروهای درون آن به چپ یا راست خواهد زد. برای رهایی از اینسو و آنسو زدن ها, باید گامسپار راهی بود که منافع اکثریت عظیم زحمتکشان روشن می سازد...
سوم - بیگمان سرسختی واقعیت ها, رفته رفته, اما گاه دیرهنگام, نیروهای میهن دوست را به راه می آورد. مایه ی امیدواریست که در همین راستا, حزب چپ در بیانیه ۱۸ تیر ۱۳۹۸ خود تاکید کرده که "اقدامات تحریک آمیز دولت امریکا و جمهوری اسلامی، خطر جنگ را افزایش داده است. جنگ جز ... بی خانمانی... گسترش فقر، افزایش خشونت (و) ویرانی زیر ساخت‌های کشور... برای مردم ایران حاصل دیگری نخواهد داشت" و براین بنیاد جانمایه بیانیه را در نام آن یعنی "نه به تحریم و جنگ، نه به جمهوری اسلامی!" گنجانیده است. حزب چپ در بیانیه خود راستگرایان درون صفوف خود را کنار زده و با شهامت نوآورانه بعنوان (شاید) نخستین نیروی سیاسی از بیانیه دوم "۱۴ فعال سیاسی- مدنی (که) با صراحت و روشنی با جمهوری اسلامی مخالفت کرده و ... هیچ راهی برای بازسازی و نوسازی این رژیم (قائل نشده و) ضمن طرح خواست گذار از جمهوری اسلامی، تلاش در جهت استقرار نظامی دموکراتیک و سکولار (را) مورد تاکید قرار (داده)" دفاع کرده و "خواسته های مطرح شده در این بیانیه را در چارچوب سیاست های حزب چپ دانسته" است.
چهارم - گام مهم پیشاروی حزب چپ, همانگونه که همراهان و دوستان "هوادار سازمان اکثریت..." بدرستی گفته اند, اینست که در جهان اسیر در دست امپریالیست ها, از گفتار-درمانی های کلی دست کشیده, برنامه ای ضد امپریالیستی, ضد ارتجاعی و سوسیالیسم-نگر برای پیشبرد دمکراسی سیاسی و اقتصادی در پیش گرفته و جایگاه خود را در مبارزه طبقاتی روشن نماید. ویژگی های چنین برنامه ای باختصار چنینند:
ضدیت با امپریالیسم - از یکسو دوستی با مردمان و دول کشورها و از سوی دیگر مبارزه با زورگویی ها و تجاوزات همواره-جوشان دولت های برآمده از شرکت های چند ملیتی (مشخصا در آمریکا, انگلیس و مانند آنها) را در بر میگیرد که بگونه پایه ای و ماهوی با شعارهای ارتجاعی "مرگ بر آمریکا, اسرائیل و ..." متفاوت است. درین راستا لازمست که سیاست دولت های امپریالیستی در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و نیز در به انحراف کشانیدن انقلاب ۵۷ و تغییر مسیر تاریخ کشورمان برای بار دوم را به محاسبات خود بیفزاییم چرا که, در غفلت ما از مبارزه ضد امپریالیستی, بار سومی نیز در چینش است!
ضدیت با ارتجاع - از همراهی و همکاری فعال با نیروهای میهنی برای سازماندهی و تشدید مبارزه مردم کشور برای بدست آوردن حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی از یکسو و درهم ریزی نظم ضد مردمی حکومت اسلامی از سوی دیگر برای "گذار از جمهوری اسلامی به یک جمهوری دموکراتیک و سکولار" برمیخیزد. بدون چنین مبارزه هدفمند, بدون تلاش برای پدید آوردن نیروی تغییر, تکرار عبارت "گذار از جمهوری اسلامی" یک کلی گویی گمراه کننده است... اینجا نه چراغ راهنمایی در کارست و نه خط کشی امنی برای "عبور" ما از این ننگسار تاریخی... راه رسیدن به پهنه ی آزادی و امیدهای انسانی را نه "امداد های غیبی" که تلاش هدفمند و پرشکیب ما می سازد!
چشم انداز سوسیالیستی - یعنی تدوین و پیگیری برنامه ای همه-سو نگر در راستای برآوردن نیازهای اکثریت عظیم زحمتکشان و درگیر کردن آنان (بگونه شورایی), برای حل مشکلات اجتماعی, آبادانی کشور, آموزش و بهزیستی و بهروزی همگان, و در نتیجه زمینه سازی برای برقراری دمکراسی سیاسی و دمکراسی اقتصادی پایدار. برای اینکار همچنین لازمست که نیروی رهبری کننده تغییر, مردم کشور را در رویارویی با دخالت های بهره کشانه امپریالیستی و خیانت های میهن فروشانه ارتجاع بپروراند. چرا که انسان ها خود با کاری که میکنند و راهی که میروند, در ستیز با فریب و ستم و بهره کشی, توانمندی خویش را ببار می آورند.

آنچه اکنون برای ایرانیان میهن دوست اهمیت حیاتی دارد, پدید آوردن شتابان یک باهماد (جبهه) دمکراتیک و انقلابی از بیشترین نیروهای میهنی ست که بتواند, با گزینش اهداف کلان انسانی و درک ویژگی و درنگ ناپذیری شرایط ایران, مبارزات هنوز-پراکنده مردمان کشورمان را برای برون رفت از مرداب حکومت اسلامی سازماندهی و متحد کند. بر همین پایه, شایسته ی هر نیروی سیاسی دورنگر و مسئول, و از ان میان حزب چپ, است که در راه اتحاد چپ و نیز دیگر نیروهای دمکرات و میهن دوست کوشش خستگی ناپذیری را بکار بگیرد, وگرنه, فردایی برای ما که "سرنوشت" خود را از سر بنویسیم, در میان نخواهد بود...
آشکارست که اگر, بی توجه به آنچه در گذر است, همان کنیم و بیندیشیم که تا کنون کرده ایم, همان پدید خواهد آمد که تا کنون آمده است... و در این پدیداری های بی برنامه آنچه به باد میرود آرزوهای دیرینه ماست ...
۹۰۵۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹٨       

    از : siavash fadai

عنوان : بر پاشنه انحلال
رفیقای گرامی ؛
سازمان در شرایط بسیار سختی روزگار سپری می کند . بخشی از اعضای حزب چپ ایران که قبلا عضو سازمان آکثریت بودند ، در صدد انحلال سازمان هستند، سازمانی که چهل سال زندگی در درونش موج میزد.
بخشی در سازمان مقاومت می کنند و خواهان انحلال تشکیلات نیستند، چون با آن زندگی کردند .
komitehmarkazi@yahoo.com
۹۰۵٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹٨       

    از : peerooz

عنوان : خدارا زین معما پرده بردار. حافظ.
خوشبختانه "جمعی از هواداران سازمان فداییان خلق ایران- اکثریت (داخل کشور)" پیش دستی کرده و به سئوال حقیر پاسخ داده اند که "به استناد سند سیاسی، شعارهای راهبردی و اساسنامه ارائه شده به کنگره، حزب چپ ایران (فداییان خلق) را میتوان در کلیت خود در ردیف جریانات سیاسی «سوسیال دمکراسی» تعریف نمود. هر چند که صراحتاً به این موضوع اشاره ای ننموده [و زیر لوای سکولار دمکراسی فعالیت نموده] باشد".

این شیوه مرضیه در فرهنگ ما سابقه تاریخی دارد. شیخ اجل میفرمایند "سکندر که با شرقیان حرب داشت/ در خیمه گویند در غرب داشت" و یا واضح تر, "چو بهمن به زاولستان خواست شد / چپ آوازه افکند و, از راست شد". البته این شیوه مخالف روش "جمهوری خلق چین" است که "توسط حزب کمونیست چین" اداره شده و ظاهرا ۸۰ در صد اقتصاد آن خصوصی و یا مقلد سرمایه داری ست. سئوال دیگر این ست که چگونه کوبا هنوز اسما و رسما و عملا کومونیست است و بر خلاف کشورهای کومونیست سابق, موفقانه به حیات خود ادامه میدهد؟ نمیدانم.
۹۰۵٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست