سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نقدی بر نقد نقادانه ی فروغ اسدپور؛
چپ، لنینیسم، مسئله زنان و احسان طبری
- شبگیر حسنی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : خواننده

عنوان : مقاله ای بسیار منصفانه
مقاله ای بسیار منصفانه. نقد و آنالیز مداوم فعالیتها و موضعگیرهای چپهای ایران باید همچنان ادامه داشته باشد ولی از موضع و جهان بینی والاتری، نه دنباله روی از بینشهای سطحی. من بعنوان یک توده ای که همان سال ۶۰ از حزب جدا شدم، یادم می آید که حزب خانه ای را برای سازمان زنان حزب اختصاص داده بود که تنها هدف آن برابری حقوق و رشد زنان بود و مریم فیروز بیشتر روزها آنجا بود و فعالیتها را رهبری می کرد، حزب شاید آنزمان تنها سازمانی بود که به گونه ای علمی و عملی و هدفمند برای برابری زنان می جنگید، شرکت نکردن در تظاهرات زنان از اشتباه ارزیابی حزب بود از ماهیت رژیم و اولویت دادن مبارزه با لبیرالیسم. امروزه یک ارزیابی سطحی و عوامفریبانه ای دارد همه گیر می شود که چپها و اخوندها انقلاب کردند و دوران طلایی شاهنشاهی و رفاه را به بدبختی امروز رساندند، این تئوری برای رژیم جمهوری اسلامی هدیه ای است از آسمان، بگذار بازار مغشوش بشود و تیغ مبارزه به چند جهت سوی بگیرد و آخوندها تا حدی جان سالم به در ببرند، من یک چپی فعال قدیمی از حزب توده نمی شناسم که از نظر مقام و پول به جایی رسیده باشد، تنها شکنجه شدند، تبعید شدند و کشته و سرگردان در جهان و رانده از وطن خود (بار دیگر) البته موضعگیری هایشان در مقابل رژیم را باید پاسخگو باشند که تا کنون کم انتقاد از خود نکرده اند. خودتان قضاوت کنید، حتی شاعر ارجمندی چون هادی خرسندی که تمایلات چپ ستیز ی دارد در شعر جدیدی بناحق در چند بیت اول چپها را با آخوندها یکی کرده و و گویا اینکه آخوندها و چپها به یک نسبت از انقلاب به پول و مقام رسیدند، در اینده نوشته ها و اندیشه ها قضاوت می شوند و وجدان روشنفکری هم باید درکار باشد، البته کسانی که دستی در مبارزه داشته اند می دانند که در تمام مسیر پیش از انقلاب تا اکنون رژیم آخوندی چگونه مداوم چپها را سرکوب کرده و در شایعات اینکه چپها این انقلاب را کردند فعال بوده. است.
گرفتند
...
چپ و مذهب گره خوردند و شیخان
شبانه جای شاهان را گرفتند
٨۹۱۲۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : امید

عنوان : هجمه به احسان طبری با "نوگوئیِ عَبَث"
با درودی گرم به دوستان و رفقا
و تبریک پیشاپیش آغاز سال نو شمسی؛

نقد متین و دقیق نسبت به نوشتار خانم فروغ اسدپور از جانب دو بزرگوار(نقد شکلی و اسلوبی فرهاد عاصمی و نقد ماهوی و مضمونی شبگیر حسنی) مرا از هر توضیح و تکراری بی نیاز می سازد ولی مانع از آن نشد که برای تطبیق نقدها و فهم بهتر خودم، نوشتار ایشان را مطالعه مجددی بنمایم تا شاید بتوانم انگیزه این هجمه کور ایشان در پوشش نقد مبانی لنینیسم به آموزه های فرزند خلفش احسان طبری و مشی علمی و انقلابی حزب توده ایران در سالهای اولیه انقلاب بهمن ۵۷ را بیابم.

واقعیت اینست که به شهادت تاریخ ۷۷ ساله گذشته، حمله به حزب توده ایران و رهبران و دانشمندان بی بدیل آن از جمله احسان طبری بیشتر از آنکه از راست باشد، از چپ و در بسته بندیهای چپ با ستایش از "مارکسیسم بی خطر" مورد حمایت رژیمهای شاه و شیخ صورت گرفته و می گیرد. لذا تا سرمایه داری و نظام طبقاتی در جامعه ما حکم میراند، تکرار هرازگاهی این هجمه ها پدیده غریبی نخواهد بود. طبعا نقد این تلاشها و افشاء منشاء این هجمه ها و اهدافی که بانیان و مروجان آنها دنبال میکنند، میتواند شکلی از پراتیک انقلابی محسوب گردد.

احسان طبری در دست خطی با تاریخ ۹ دیماه ۱۳۶۰ به یک "دوست ارجمند" که نسخه ای از آنرا در اختیار دارم، این نوع برخوردهای سطحی با مباحث نظری را "نوگوئیِ عَبَث برای گریز ار درک عمیق تر مسائل" میداند و می نویسد: "علم از تضادِ با خود - اگر صادقانه، ضرور و علمی باشد نمی هراسد زیرا این امر حربه‍ی نبردِ اجتماعی را کاراتر می کند و لذا به سود حقیقت است."

طبری در جایی دیگر در باره مقوله "آزادی" (که شاید به این بحث و گفتگوی رفیقانه کمکی نماید) می نویسد:

"ترکیب زندگی مستقل فردی با زندگی به هم بسته جمعی بر پایه قبول داوطلبانه هر انسانی است. زیرا که هرگز نباید اقتدار جمع، شخصیت فردی را خرد و ناچیز کند و هرگز نباید استقلال فرد، نظام و انظباط و همزیستی جمعی را خدشهدار سازد. یافتن تناسب درست این دو قطب متضاد و دیالکتیکی که در عین حال، یافتن تناسب بین "آزادی" انسانها و انتظام اجتماعی است، از بغرنج ترین مسائلی است که لازمهٔ حل آن، حلِ مقدماتیِ انبوهی از معضلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و حل جداگانه ممکن نیست. سرمایه داری هرگز نتوانسته این معضل را حل کند. محصول او یا هرج و مرج بود یا استبداد یا هر دو. در عین حال سوسیالیسم نیز هنوز با همه دستاوردها در این زمینه امکان ندارد در زیر فشار سرمایه داری و نیز در سطح تکامل امروزی انسان آن را تماماً حل کند."

با آرزوی وحدت همه گردانهای جنبش چپ ایران و اتحاد هرچه گسترده تر همه نیروهای سیاسی مترقی و میهن پرست برای طرد بی بازگشت رژیم استبدادی - سرمایه داری ولایت مطلقه فقیه.
٨۹۱۲۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : روشی که عکس العمل هایی آفرید
مطالعه نوشتار گفتارگونه ی بانو اسد پور، برداشت اینچنینی را بدنبال خواهد داشت:
چنین به نظر می رسد که ایشان می خواهد بگوید
با بودن ادیان و یا ایده لوژی خاص و چیرگی آنها بر روح جامعه، جنس زن جماعت به حق برابریش نخواهد رسید بلکه نوعی استثمار شدگی را خواهد پذیرفت و یا بر او تحمیل خواهد شد. و ادیان و یا ایده لوژی های خاص اگر شعار دفاع از زن را سر دهند کارشان دغل بازی بیش نیست. همین.
اما وقتی ایشان به موضوع سرگذشت زن ایرانی می پردازد برای تکمیل روش منطقی خود، بسمت برجسته کردن عملکرد افرادی که بگونه ای نمایندگی بعضی از خوانش های ایده لوژی های خاص و یا دین خاص را دارند می رود. اما این روش ایشان با عکس العمل افرادی- که خود را وارث افراد یا ایده لوژی نامبرده در گفتار خانم اسدپور می دانند-مواجهه می شود. که جالبست عکس العمل افراد مرده ریگ دار شده، حقانیت برای روش ارث گذارنده نمی آفریند.
البته پرسشی هم مطرح است
آیا بانو اسدپور می توانست بدون وارد شدن به روش دیگران، کار خود را به پیش ببرد؛ تا این تصور پیش نیاید که ایشان در پی تسویه حساب با افراد نامبرده در گفتگویش بوده؟
ظاهراً پاسخ خیر است
چون اثبات موضوع زنان در ایران با ضعف استدلالی روبرو می شد.
٨۹۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : م. مهرزاد

عنوان : انتقاد حزب تودهٔ ایران از مواضع سیاسی‌اش
وقت به خیر جناب حسنی.
نقد مناسبی به نوشتهٔ خانم اسدپور نوشتید و به نکته‌های خوبی مثل بررسی متن خارج از موضوع و قضاوت دیروز از سکوی دانسته‌های امروز پرداختید.
در آخر نوشتید: «چپ- و به ویژه حزب توده ی ایران - باید برای تامین منافع فوری و نیز آتی طبقه ی کارگر و برای ایجاد و تثبیت فضای مناسب برای مبارزه ی اساسی اش، با تحدید آزادی های دموکراتیک مقابله می کرد و اعمال محدودیت برای زنان را به عنوان نشانه ای جدی از آن چه در پیش بود تلقی می کرد.»
ای کاش اشاره می‌کردید که حزب تودهٔ ایران در سندهایی که در سی سال گذشته منتشر کرده است، به همین موضوع اشاره کرده است و موضع سیاسی‌اش در سال‌های اوّل پیروزی انقلاب در مورد آزادی‌های دموکراتیک و خوش‌بینی بیش از حد نسبت به خمینی را نقد کرده است. از آن جمله‌اند:
* بحثی اولیه پیرامون انقلاب بهمن ۱۳۵۷ (تاریخ بهمن ۱۳۷۷)
* تزهایی درباره سیاست حزب توده ایران در انقلاب بهمن ۱۳۵۷، در اسناد کنگره پنجم حزب (مهر ۱۳۸۲)
* سی سال از یورش وحشیانه رژیم ولایت فقیه برای نابودی حزب تودهٔ‌ایران می‌گذرد، در اسناد کنگرهٔ ششم حزب، بهمن ۱۳۹۱
* فرازهایی از هفتاد و شش سال سیر تکاملی دیدگاه‌ها و برنامه‌های حزب تودهٔ ایران (بهمن ۱۳۹۶)
با سپاس.
٨۹۱۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : گذار از دیکتاتوری و نبرد که بر که
توضیح های شفاف و روشنگرانه و مستدل رفیق عزیز شبگیر حسنی در توصیف مواضع دمکراتیک و طبقاتی و مبارزه جویانه حزب توده ایران در دفاع از حقوق زنان میهن ما، کافی است برای تایید مواضع حزب توده ایران توسط دل های گرم و طپنده در دفاع از حقوق زنان ایران. این تایید می تواند با پذیرش ضرورت یافتن زبان و کارکرد مشترک در مبارزه ی فرهنگی- طبقاتی میان گردان های مختلف چپ از شکل مناسب برخوردار شود.
اهمیت یافتن زبان و کارکرد مشترک اکنون، از تجربه ی پس از انقلاب بهمن به دست می آید. تجربه نشان داد که در شرایط داغ تحولات پس از گذار از دیکتاتوری که زنده یاد احسان طبری آن را دور یا فاز اول انقلاب ارزیابی می کند، امکان و آمادگی بحث و گفت و شنفت های بغرنج و پیچیده همیشه وجود ندارد. مشکل رفیق اسدپور در درک شرایط آن دوران حتی پس از چهل سال، نشانی از این واقعیت است.
لذا گفت و شنفت مشخص در شرایط آرامش نسبی کنوی برای تدارک گذار از دور دوم انقلاب، آن طور که طبری دور «نبرد که بر که» را می نامد، می تواند برای مرحله ی توفانی پس از گذار از دیکتاتوری تعیین کننده باشد. تعیین کننده برای جلوگیری از اشتباه ها و کمک به نزدیکی ها برای تشکیل جبهه متحد خلق در آن هنگام که باید برای پرسش درباره ی چگونگی و سرشت حاکمیت برآمده از انقلاب، پاسخ ضروری را یافت، تا روند انقلابی در جهت ترقی خواهانه ادامه یابد.
بدیهی است این گفت و شنفت ها باید همه ی جوانب عمده و غیرعمده وظایف را در برگیرد. برنامه ی جایگزین اقتصادی و مبارزه برای احیا و تثبت حقوق قانونی و انسانی زن، نمونه هایی از مضمون بحث و گفت و شنفت ها را تشکیل می دهد.
٨۹۱۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : "تشکیل اتحاد ملی زنان"؟
جناب شبگیر,
با تشکر, شب و روز شما هم بخیر, سئوال من در باره "...تب تند یکی از محققین و مورخین «کمونیست» سابق،" بود که انگار نورالدین کیانوری در خیابان های تهران دنبال هما ناطق میدوید تا از بوسیدن پای خمینی توسط ایشان جلوگیری کند.

من نقل قول از مسعود بهنود و تاریخ شفاهی ایران را از این جهت آوردم که بگویم تا آنجا که من میدانم ایشان تمایلات و فعالیت های علنی "چپ" داشتند ولی گمان نمیکنم که دارای "تب تند یکی از محققین و مورخین «کمونیست» سابق" بودند و کنجکاو بودم که بدانم اگر کسی اطلاعات بیشتری دارد لطف کرده و موضوع را روشن نماید.

"تشکیل اتحاد ملی زنان" ربطی به سوال من ندارد. موفق باشید.
٨۹۰۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۷       

    از : شبگیر حسنی

عنوان : گرایش سیاسی خانم ناطق
جناب پیروز گرامی وقت بخیر. زنده یاد هما ناطق در ابتدا عضو کنفدراسیون دانشجویان بوده است و همچنین در بخشی از مصاحبه با تاریخ شفاهی اعلام می کنند که به میان زنان معترض رفته اند و خواسته اند تا به اعتراضات شان خاتمه دهند و «وحدت کلمه» را حفظ کنند چون این نظر «سازمان» بوده است. افزون بر این خانم نسرین بصیری که از همراهان ایشان در تشکیل اتحاد ملی زنان بوده، شرح مجادله خانم ناطق را با همکار دیگرشان خانم مسعوده آزاد، ذکر کرده اند ایشان علت مجادله را چنین نقل می کنند:« مدتی بعد پایه‌گذاران اولیه جز من و یکی از دوستان، همگی سازمان را ترگ گفتند. تلخ‌ترین جدایی هنگامی بود که در گیری لفظی میان مسعوده‍ی آزاد و هما ناطق پیش آمد. مسعوده از اینکه سازمان محبوبش که قرار بود مستقل باشد و حالا چریک‌های فدایی در آن اکثریت داشتند، می‌خواست از کاندیداتوری آیت‌الله طالقانی برای ریاست جمهوری پشتیبانی کند؛ بسیار رنجید و با ناراحتی و پرخاش دفتر اتحاد ملی را ترک گفت و هر گز بازنگشت . » در حقیقت در این مجادله و نیز مصاحبه با تاریخ شفاهی، گرایش سیاسی ایشان کاملا مشخص است.
٨۹۰۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : نقدی بر نقد نقادانه
"......حتی تب تند یکی از محققین و مورخین «کمونیست» سابق، چنان به عرق نشست، که در لجن مال کردن خود و گذشته اش مرزهای متعارف را درنوردید و چنین گفت: « ...ادیبانه‌تر] ؟![بگویم: گُه زدم؛ و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» می‌خورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشه‌ای خزیده‌ام تا چه پیش آید.» (هما ناطق، کیهان لندن شماره ۹۴۴)".

آیا کسی میداند که زنده یاد خانم هما ناطق دارای " تب تند محقق و مورخ "کومونیست" سابق" است؟
مسعود بهنود در ب ب سی ژانویه ۲۰۱۶ میگوید هما ناطق در در دانشگاه تهران گفته است: "در هیچ یک از گروه‌های زنان عضو نیستم و به هیچ حزبی هم وابستگی ندارم مستقل ام و شرافتمندانه می گویم عقاید من بر پایه یک ایران آزاد دموکراتیک و مستقل است مستقل از همه ابرقدرت‌ها و قدرت‌های خارجی".

در مرور مصاحبه خانم هما ناطق با خانم مهناز افخمی در تاریخ شفاهی ایران https://fis-iran.org/sites/fis/files/homa_nateq.pa۱_.pdf ایشان میگویند در پاریس به پیروی از شوهرشان تمایلات "چپی" داشته ولی هیچگاه عضو حزبی نبوده و فعالیت حزبی نداشته است.

نگاهی به لیست نوشته های ایشان نیز گره گشا نیست. آیا کسی میداند ......
٨۹۰۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست