سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آیا رضاشاه شخصیتی ملی بود؟ - امید بهرنگ

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بهروز نمازی

عنوان : شخصیت ملی بدون خردگرائی !
آقای نیما نظری در پیش از جنگ جهانی اول و در بحبوحه ی آن جنگ ارتجاعی ـ استعماری بین دو دسته رقبای سرمایه داری ، دیگر کشورهای جهان از جمله ایران مواضع متفاوت داشتند از جمله حکومت احمد شاه قاجار اعلام بیطرفی کرد.کاری نداریم که ایران از دو جبهه ی رقیب مورد تجاوز و اشغال قرار گرفت و قحطی و مرگ میر میلیونی بی نظیر بود.
باید توجه کرد در آن شرائط وانفسا که بعداز سرکوب انقلابیون مشروطه و به توپ بستن مجلس شورای ملی در سال ۱۲۸۷ شمسی / ۱۹۰۸ میلادی و اعدام بعضی از نمایندگان روحیه یاس و شکست در جامعه حاکم بود واکنش های متفاوت نسبت به جبهه ی انگیس ،فرانسه ، روسیه و... در مقابل جبهه ی رقیب یعنی آلمان ، اطریش ، خلافت عثمانی و...وجود داشت . بخشی از انقلابیون ، مشروطه خواهان و میهن پرستان بخاطر تجربه ی تاریخی خود از دخالت روسیه و انگلیس گرایش جانیدارانه از جبهه ارتجاع عثمانی ، آلمان ، اطریش کردند و حتی به آنجا پناه بردند و به ماهیت جنگ هم اهمیت ندادند. برایشان مهم بود که آنها با روسیه و انگلیس جنگیدند.
این ها را نوشتم که یادآوری شود در آن شرائط و بطن اشغال و جنگ خانمان بر انداز با آن وسائل ارتباطی اوایل قرن بیستم تشخیص دوست و دشمن دشوار بود.
در حالیکه در همان زمان انگلیسی ها در قلمروی عثمانی در بین اقوام و عشایراعراب توانست جبهه ای علیه عثمانیها و آلمان سازماندهی کند « لورنس عربستان» ....
بعداز شکست و متلاشی شدن خلافت عثمانی، اعراب در کشور های جدید التاسیس و تحت الجمایه ای چون عراق ، اردن ، لبنان ، سوریه ، فلسطین به امید استقلال ، سایه ی انگلیس و فرانسه را بالای سر خود به خلیفه ی عثمانی ترجیح دادند.
باید دید در مقطع ۱۲۹۹ بعداز پایان جنگ و روحیه یاس و شکست ناشی از مرگ و میز و فحطی و بیماری در حالیکه قوای روسیه بخاط انقلاب ایران را ترک کرد و آلمان و عثمانی ها بعداز شکست گوران را گم کردند مردم و نیروهای مختلف سیاسی چگونه می توانستند در مقابل انگلیس فاتح بلامنازع در ایران موضع عملی بگیرند. اشکالی ندارد که حتی امروز در مورد آلترناتیو های احتمالی آن روزها کنکاش کرد . البته می توان در مورد شخصیت های مطرح آن سالها و میزان نسبی ملی بودن آنها مقایسه کرد ولی با بر خورد مطلق گرایانه فلانی شخصیت ملی بود یا نه راه به جائی نمی بریم.
به باور نگارنده مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو در مصاف با استعمار انگلیس در همان مقطع زمانی که رضا شاه گرایش به آلمان داشت ؛بدون توجه به تضاد اصلی جامعه هندوستان با استعمار انگلیس ، هوشمندانه به تتاد عمده ی جهان که متاثر از عفریت فاسیسم و نازیسم شده بوده ارجحیت داده و مبارزات مقاومت منفی خود را موقتا تعطیل کردند تا قوای انگلیس در جبهه ضد فاشیستی بهتر بجنگند. بعداز پایان جنگ به استقلال رسیدند. شخصیت ملی بدون خردگرائی مفت نمی ارزد.
ذین جهت می توان گفت گاندی و نهرو شخصیت های ملی بودند و برای استقلال هندوستان رهبرانی برجسته. در مورد ایران که مستعمره مستقیم انگلیس نبودیم شاید
قضاوت دشوار تر باشد ولی تشخیص ماهیت جنگ ها و جبهه های متخاصم همیشه نقش تعیین کنند داشته و دارد. نمی توان هم با فاشیسم بود و هم علیه آن.
٨٨۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣۹۷       

    از : نیما نظری

عنوان : باید دستگاه مفهومی جدیدی ساخت!
در ماه های اخیر ما با گروهی از تحلیل های تاریخی چپ روبرو هستیم که تبیین جدیدی از دوره ی رضا شاه به دست می دهند. به نظر می رسد که همه چیز در گفته ای نهفته است که در این عبارت نویسنده آمده است:« فزون بر این باید توجه داشت که دانش همگانی در مورد دوره رضاشاه نیز افزایش یافت. چه از زاویه رویت بیشتر زوایای پنهان آن دوره تاریخی و همچنین دیگر موارد مشابه در سایر نقاط جهان و مهمتر از آن درک پیشرفته تری که درزمینهٔ چگونگی کارکرد سیستمی جهانی به نام سرمایه داری - امپریالیستی حاصل شده است». پیش تر یکصدا گفته می شد که رضا شاه نوکر امپریالیسم بوده و لی امروز به قول نویسنده چون امروزه دانش همگانی در مورد دوره ی رضا شاه فزونی یافته دیگر آن دستگاه مفهومی پاسخگو نیست وباید یک دستگاه مفهومی جدید ساخت تا بتوان با قبول بخشی از واقعیت به نگاه ایدئولوژیک قبلی استحکام بیشتری داد! واقعیت این است که رضا شاه از موضع ملی هم با انگلیس در تضاد بود وهم با شوروی وهنگامیکه آلمان بعد از جنگ اول قدرتی گرفت (حتا قبل از هیتلر) برای مقابله با این دو قدرت شمالی و جنوبی به آن کشور تکیه کرد و این دو کشور نیز با توجه به منافع کشور خود او را برداشتند.
٨٨٨۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست