سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نگاهی به شعار رضاشاه روحت شاد - عیسی پهلوان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ت. آزاد

عنوان : حاکم حاکم است!
با تشکر از مقاله ارزشمند شما مایلم نکته یی را در مورد شعار‌هایِ انقلابِ ایران بیان کنم. در بحبوحهِ انقلاب در سالِ ۱۳۵۷ در لرستان جمعی از مردم در خیابانها به لری شعار میدادند: "پسرِ رضا قاطرچی تو را به سلطنت چی‌؟" این شعار قبل از هر چیز بر دو ایده استوار بود: حقیر بودن شغلِ قاطرچی و عظمتِ سلطنت که کار هر کس نیست.
شعارِ "رضا شاه روحت شاد" در همان اولین روز، این خاطره را در من زنده کرد. توده با تجارب تاریخی‌ خود زندگی و بر مبنایِ آن عمل می‌کند و شعار میدهد. توده ایرانی‌ اما هیچگاه فرصتی دیرپا برایِ مقایسه دو نوعِ از مدیریتِ متفاوت نداشته است. فرصتی که به نوعی پایدار در خاطره تاریخیش انعکاس پیدا کرده باشد. چنین تجربه و آموزشی یا با گذشتِ زمان و با پیوستگی نسلها به آرامی منتقل و در خاطره ثبت و تعمیق و یا در روشنگریِ انقلابی بشر دوستانه و خیرخواه آموخته میشود. در ایرانِ ما اما هیچکدام از این دو روی نداده‌ند. توده هیچگونه تصوری از مدیر و مدیریت و مسئولیتِ مدیر ندارد. آنچه او میشناسد حاکم است و حاکم در عمل چیزی جز شاه نیست، چه نامش رئیسِ جمهور باشد، چه امام و ... . و حاکم در تصورِ او یا "مهربان و عادل" است و یا نه. گرسنگی و فقر، بی‌ ثباتی و نا امنی‌، تحقیر و ناامیدی، امروز و در زمانِ حال، به سرعت توده را به یادِ گذشتهِ قابلِ اغماض میاندازد ...
یکی‌ از بزرگترین عرصه‌هایِ شکستِ انقلاب ایران عرصه روشنگری است. جامعه ایرانی‌ و اسلامی امکان، توان و یا خواست مقایسه دو نوع متفاوت از مدیریت را نداشته است. آنجا که بدیلی شناخته شده نیست، مقایسه تنها بین آنچه بود و آنچه هست صورت می‌گیرد. چنانکه به فرض اگر که روح شادِ رضا شاه به جسمش بازمیگشت و او زنده میشد و حاکمیت ایران را به دست می‌‌گرفت، چهل سالِ دیگر جامعه ایران شاهدِ معترضینی می‌‌بود که شعار می‌‌دادند: " روح الله، روحت شاد!"
با درودی گرم،
ت. آزاد
٨۶۶۴۴ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹۷       

    از : نادر توسی

عنوان : انقلابیون به عنوان امت همیشه در صحنه
با درود به جناب عیسی پهلوان،
شما از خاطرات انقلابی یاد کردید که بدون خردمندی عناصری که به عنوان انقلابی «امت همیشه در صحنه» نقش های مختلفی را بازی کردند که نمیدانستند کارگردن واقعا چه کسی بوده و سناریو را از پیش چه کسانی نوشته اند. یاد خاطره و صحنه ای در مشهد افتادم که در همان هفته پس از سقوط نظام سلطنتی، با حضور یک کارگردان انقلابی بیرون بنام «یاسر عرفات» شاهدش بودم : یاسر عرفات در صحن نو حرم امام رضا با حضور احمد خمینی و... مترجم و .. برای انبوه جمعیت سخنرانی میکرد و با غرور و افتخار فریاد میزد : «ما از شما عزیزان انقلابی لشگرها میسازیم و قدس مبارک را از دشمن صهیونیست باز پس میگیریم و .. » من گوشه درب بزرگ در پیاده رو گوش میدادم در کنار یک اتومبیل پلیس راهنمائی و محافظ شهری که راننده اش سرکار پاسبان هاج و واج بیرون ایستاده بود و نگاه میکرد. حالا صحنه جالب ! یکی از خواهران انقلابی با حجاب و روبند میخواهد به زبان عربی ابراز احساسات کند : « یا ابو عمار ثوره ثوره حتی النصر » !! کسی او را نمیدید، اول روی اتومبیل نشست و بعدباکفش پاشنه بلند فلزی ایستاد. و شروع به شعار دادن نمود . سرکار پاسبان میترسید حرفی بزند من اعتراض کردم: خواهر ! خانم ماشین را سوراخ کردی پاشنه کفشت به بدنه ماشین صدمه میزند!!
پاسخ با وقاحت تمام : آقا ما انقلاب کرده ایم ! الان همه وسائل دولتی مثل وسیله شخصی خودمان است !! من هاج و واج مانده بودم و در درونم فقط گفتم :« وای بر ما »
در اولین فرصت برای ادامه تحصیل از کشور خارج شدم. و سال ۱۹۸۲ آخرین مقالات زنده یاد غلامحسین ساعدی را خواندم که با افسردگی این جمله را تایید کرده بود : « امت و یا ملت همیشه در صحنه » که در صحنه های متفاوت نقش های مختلف را بازی میکنیم !! سرفراز بمانید به امید دیدار
٨۶۶۰۱ - تاریخ انتشار : ۲ مهر ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست