سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نمودها و شاخصها! - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سیامک رهگذر- از آلمان

عنوان : "چگونه به استقبال "بهار" رفتن است."
ضمن تشکر از جناب کریمی بزرگوار برای جواب کوتاه دادن! به اطلاع شما برسانم که من تقریباً همه نوشته های شما را در این سایت اخبار روز خواندم و میخوانم و خواهم خواند چونکه همانطور در جای دیگر پای مقاله ای از شما آوردم جنابعالی یکی از سرمایه های با ارزش چپ ایرانی بوده و هستید و خواهید ماند هرچند که در دیدگاههای اکثریتی گذشته تان مرتکب یکسری خطاهائی هم شده باشید؟ مهم اینست که آدم عاقل از اشتباهات گذشته اش یاد بگیرد و تغییر مثبت بکند! فرمایش شما در خطاهائی که در هنگام سرنگونی رژیم شاهی انقلابیون " مطلق گرای" سابق مرتکب شدند درست میباشد خصوصا که از چاله دیکتاتوری شاه به چاه عمیق استبداد مذهبی اسلام فاشیستی ملاها افتادیم که این حقارت و سرشکستگی را بایستی به پای همه انقلابیون پنجاه و هفتی نوشت و حالا میشود فهمید که هشدارهایتان که قبل از گذار از ج.ا. میخواهیم به چه نوع حکومتی جایگزین برسیم جای تحمل و تعمق و اندیشه دارد که مبادا برخی اشتباهات گذشته دوباره تکرار شوند. چونکه آزموده را آزمودن خطاست! در تکمیل حرف جنابعالی:" بیشترین دغدغه امروز مردم ایران چگونه رفتن آن ( ج.ا. )است." علاوه بر این دغدغه بزرگتر مردم نبودن آلترناتیوی بجای این رژیم ضد مردمی است با توجه به اتحاد عمل نداشتن اپوزیسیون از یکطرف ولی موضوع مهمتر دیگر خلاء رهبری است که اکثریت مردم به تنگ آمده را حول محور خودش یا حزبش جمع بکند. شما برای این دو مشکل هم راه حلی میتوانید ارائه کنید با همه تجارب پرغنیمت شما؟ اگر بشود از مطرح کردن رفراندم برای گذار از ج.ا. بعنوان "ابزار یا اهرم فشار قوی" روی رژیم ملائی استفاده کرد موافقم ولی با شناختی که از حاکمیت جنایتکار کنونی داریم مطمئنم که یک حکومت دیکتاتوری آنهم از نوع مذهبی اش حتی سعی خواهد کرد از ابزار رفراندم برای مشروعیت دوباره خودش سوء استفاده بکند و این خطرناکست برای اپوزیسیون که بعدا دیگر حنایش رنگی نخواهد داشت و مجبور است سکوت کند پس از شکست در رفراندم. ملتی که یکبار به دنبال خمینی مرتجع راه افتادند و چهل سال هم است چنین سیستم استبداد مذهبی را با همه زورگوئی هایش تحمل کرده و میکنند بعید است دنبال آلترناتیوی دیگر باشند خصوصا که نیروهای مخالف رژیم هم برای مردم آن " بهاری" که وعده داده میشود را نمی آورند یا مردم واقعا سرخورده شدند و بدان دیگر باور ندارند.
انتظار میرود باز روشنفکران چپی مثل جنابعالی اندیشه کنند که چطور انقلاب دزدیده شده ۵۷ را از این ملاها میشود پس گرفت و در زمان حیات ما از حقیر بودن بخاطر داشتن حکومت اسلامی ارتجاعی بیرون بیاییم و سربلند شویم و به مردم ایران نشان دهیم که خورشیدشان کجاست! شخصا معتقدم گذار از حکومت اسلامی باید همزمان به موازات مبارزه بر علیه اسلام سیاسی هم باشد که عامل اصلی این همه مصیبتها در ایران شده و هست و خواهد بود! چپ ایرانی بایستی شهامت مطرح کردن مبارزه با آنرا هم داشته باشد چونکه هرگونه برنامه در راه رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی و دموکراسی بدون پشت سر گذاشتن موانع شریعت اسلامی غیر ممکن میباشد!
چپ ایرانی بایستی ابتدا به توانائی خودش باور داشته باشد که تنها نیروی پیشرو است که میتواند تغییرات اساسی را در ایران به ثمر برساند همانطور که تجارب گذشته در تاریخ بشر در کشورهای دیگر هم نشان داد و میدهد که جهان پیشرفت و رفاه امروزی خودش را مدیون اندیشه های چپگرایانی بوده که همیشه موانعی مثل مذاهب و سرمایه و غیره را جلوی روی خود داشتند. تنها نیروئی که قادر است به ایران تحول واقعی رو به پیشرفت ببخشد چپها هستند چونکه مجاهدین خلق باز بدنبال ارتجاع مذهبی به فرم دیگری هستند و سلطنت طلبها هم مهره سوخته که رفوزه شدند ولی کارنامه چپها هنوز درخشان است و با وجود طیفهای مختلف چپی بایستی امثال جنابعالی قدم پیش بگذارند تا بنوعی به اتحاد عمل حداقل در یکسری زمینه های مشترک رسید! به امید آنروز! پیروز باشید و همیشه سلامت!
٨۶٣۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۷       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : فقط برود یا که چگونه هم برود؟!
سلام سیامک رهگذر عزیز. مسئله "کمبزه با خیار" نیست، چگونه به استقبال "بهار" رفتن است. تو و من به نسلی متعلق‌ایم که همه هستی خود را بر "مرگ بر شاه" گذاشت و نه بر کدام جایگزین ممکن و مطلوب در ایران آن روز و متاثر از همین نیز نه در موضوع چگونه برداشتن شاه از قدرت. ما دچار مطلق گرایی شدیم. اشکال در اصالت مبارزه ما با شاه دیکتاتور نبود، بلکه در این بود که بیشترینه اپوزیسیون سکولار آن رژیم نتوانست دمکراسی را آنگونه که می بایست درست هضم کند و لذا قادر نشد آن را در موضوع نحوه گذار انعکاس دهد. فرصت هایی را سوزاند و بعد خود نیز در آتش حکومت دینی استبدادی بیرون زده از دل آن انقلاب سوخت. آیا ما می خواهیم تجارب گرانبهای آن تجربه تاریخی را در تلفیق با واقعیت های امروز جهان و ایران بکار بگیریم یا نه؟ فکر می کنم نوشته های من در این زمینه را دیده‌ای و لذا منطقاً هم نباید از منطق تلاش من برای دمکراتیزه کردن مسیر گذار از جمهوری اسلامی و مشارکت هر چه آگاهانه تر و شعورمند تر مردم در آن بی خبر باشی.
من با همه ابراز نگرانی های تو پیرامون دچار توهم شدن‌های احتمالی در مورد رویکردهایی مانند انتخابات آزاد و رفراندوم و نیز هشدار دادن‌هایت حول سوء استفاده جمهوری اسلامی و نیز اپوزیسیون در پی انحصار قدرت از رفراندوم همراهم، مشروط به اینکه یا سقف موضوع رفراندوم آن چنان پایین آورده شود که در کادر باز آفرینی جمهوری اسلامی بماند و مسخ شود و یا که مقدم بر بسیج اجتماعی نیرومند علیه حکومت فهم شود و توخالی از آب درآید! بله اول از همه شکل گیری یک حرکتن سیاسی فراگیر و نیرومند مردمی در برابر ساختار قدرت حاکم است. اما مسئله این هم است که ما جنبش سیاسی فراگیر را در چه مطالبه دمکراتیک اثباتی می خواهیم پلاتفورمیزه کنیم. جامعه ایران علیرغم تشنگی فراوانش برای از میان برداشتن این نظام، اما متکی بر تجربه بزرگ تاریخی خود مدتهاست که از "فقط برود" فاصله گرفته است. بیشترین دغدغه امروز مردم ایران چگونه رفتن آنست. در اینجاست که نقش اپوزیسیون برجستگی می یابد و بر سر همین چگونه رفتن جمهوری اسلامی هم است که دچار تنوع و تفاوت نظر است. دوست عزیز، قطعیت نوع گذار مطلقاً غیر قابل پیش بینی است، اما تلاش برای جهت دادن به گذار در مسیر متضمن مقصود هدف دمکراسی، آزادی و عدالت اجتماعی، هم ممکن است و هم لازم. رفراندوم مد نظر من نه یک درخواست حقیرانه از حکومت است و نه که در همین حالا قابل تحقق، بلکه اتکاء بر اعمال زور مردم به رژیم زورگو دارد و در مسیر عقب نشاندن تا پایین کشیدن این نظام هم است که می تواند سر برآورد. رفراندوم مورد نظر من گشودن افقی است برای مبارزه مردم و یک چشم انداز برای آن؛ زیرا که مبارزه بی افق، یا به مقصد نمی رسد و یا در آنارشیسم هرز می رود. بیش از این در حجم یک پاسخ نوع "کامنتی" نمی گنجد! اگر وقت و علاقه داشته باشید توصیه می کنم که یکبار دیگر - یکبار دیگر می گویم چون محدس می زنم آن را قبلاً خوانده‌اید- نوشته من تحت عنوان چرا رفراندوم، چه نوع رفراندوم؟ با تاریخ انتشار ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ (۱۴ فوریه ۲۰۱۸) مندرج در آرشیو همین سایت را مطالعه کنید تا بیشتر با نوع خوانش من از موضوع رفراندوم مبارزاتی علیه جمهوری اسلامی آشنا شوید. دست شما را به رفاقت می فشارم.
٨۶٣۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۷       

    از : سیامک رهگذر- از آلمان

عنوان : "رفراندم مد نظر"؟
جناب کریمی وقتیکه جنابعالی صحبت از رفراندم میکنید تا مانع از انقلاب خشونت آمیز شود آدمی را یاد آن ضرب المثل ایرانی میاندازد:بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد.
شما بعنوان یکی از پیشکسوتان چپها با سالیان طولانی مبارزه سیاسی و با تجاربی قابل توجه در زندگی سیاسی گذشته تان بهتر از هرکسی باید بدانید که رفراندوم تنها در یک دموکراسی معنی دارد نه در یک دیکتاتوری آنهم نوع اسلامی اش! وقتیکه شرایط دموکراتیک نباشد برای بردن نظرات احزاب مخالف رژیم در بین مردم و آزادی بیان نباشد برای همه رسانه ها تا حرفهای مخالفین نظام به گوش مردم برسد برگزاری یک رفراندم در چارچوب همین رژیم اولا نه تنها رخ نمیدهد بلکه نتیجه برعکس دلخواه اپوزیسیون میدهد چونکه همه رسانه ها اولا تحت کنترل رژیم و خودیهاست و ثانیا اپوزیسیون بر روی صندوق رای رفراندم نیست تا کنترل کند که باز طبق همه انتخابات گذشته در اعلام نتیجه آن دستکاری و به نفع خود رژیم جعل نشود! شما بر روی آگاهی کدام مردم چهل سال مغز شستشو داده شده توسط بلندگوهای رژیم حساب باز میکنید که اینقدر به نتیجه چنین رفراندومی به گذار از رژیم اسلامی خوشبین هستید؟ در حالیکه با بودن شرایط غیردموکراتیک فعلی نتیجه رفراندم به نفع رژیم و تداوم آن ختم خواهد شد چونکه کافیست مردم را بهراسانند که اگر به نظام اسلامی نه بگویند ناموسشان توسط یک مشت خدانشناس بی دین خارج نشین بخطر میافتد و صدها دروغ دیگر که ملایان در سرهم کردن آنها استادند! بنظر من نتیجه چنین رفراندومی با توجه به شناختی که از قشرهای مختلف ایرانی مذهب زده داریم به نفع رژیم تمام میشود و بدترش با نتیجه مثبت برای رژیم ملائی باعث میشود مشروعیت بهتری پیدا بکنند و دهان مخالفین خودش را ببندند و بگویند خفه شوید چونکه اکثریت مردم به بقای نظام اسلامی آری گفتند! آنوقت دیگر دهان اپوزیسیون برای سالیان طولانی بسته خواهد ماند یا نه با توجه به مشروعیت جدید حکومت اسلامی از طریق برگزاری رفراندم؟ ببینید اقشار روستائی که بیشی از نیمی جمعیت ایران را تشکیل میدهند در چه سطحی از شعور سیاسی یا روشنفکری شهر نشینان برخوردارند و رای شان در رفراندم چه خواهد بود؟ گذشته از این مطمئن باشید اگر نتیجه رفراندم برای رژیم ملائی پیشاپیش قابل پیش بینی و مثبت نباشد عمرا بدان تن در نمیدهند و نخواهند داد! مگر اینکه رژیم با دستش خودش تصمیم گرفته گور خودش را بکند که غیر ممکن است تن به چنین خودکشی سیاسی بدهد! اگر قرار بود در دیکتاتوریها رفراندم و نظر خواهی از مردم باعث تغییر نظام شود دیگر پس چرا اینهمه انقلابها در گذشته رخ داد؟ شاید جناب کریمی فکر میکند مردم از جانشان سیر شده بودند که راه غیر مسالمت آمیز انقلاب را در پیش گرفتند؟ شنیدن یکسری حرفها آنهم از یک روشنفکر چپی واقعا بعید است یا شاید عمدی و هدف داره!!
٨۶٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست