عنوان : ظرفیت رهبری و هماهنگ کنندگی بعضی ها
در پای نوشتار « پروژه ی کودار و پژاک ...» نظر دهندگان ارجمندی نکاتی را مطرح کرده اند که آورده های آنان، پرسش هایی را می آفریند:
پرسش۱) آیا شخصی به نام رضا پهلوی، مصطفی هجری، مریم رجوی و یا افراد این تیپی حرکاتشان منجر به شرایط دمکراتیک در ایران می شود و این تیپ افراد در یک روند آزادی خواهی و دمکراسی خواهی بعنوان رهبر و یا هماهنگ کننده جایی و یا جایگاهی دارند؟
پرسش۲) آیا فدرالیسم مقدم بر آزادی خواهی و دمکراسی خواهی است و آیا مطرح کردن فدرالیسم یک انحراف نیست؟
از آنجایی که هر پرسشی، پاسخی را می باید؛ پس برای یافتن پاسخی نکاتی آورده می شود:
قطعاً وقتی تحولاتِ تحولخواهی ی سراسری آنهم برای تحقق آزادی و دمکراسی در کشور با حضور میلیونی در اکثر شهرها ایران شروع شود( البته نه حرکت های چند صد نفری و یا یک اعتصاب صنفی که خاستگاه جامعه مدنی و صنفی یا حرکتی بر اساس پروژه خاصی که شکل می گیرد که بعضی با دیدن آنها ذوق زده می شوند و نغمه سرایی های خاص سر می دهند)،
این روند تحولخواهی میلیونی رهبران و هماهنگ کنندگان معتقد به آزادی و دمکراسی را خواهد یافت و آن رهبران و یا هماهنگ کنندگان بن مایه فکری اشان سرشار از آزادای خواهی و دمکراسی خواهی خواهد بود.
حال اگر بخواهیم نقشی برای این افراد( رضا پهلوی و...) در روند آزادی خواهی و دمکراسی خواهی جویا شویم باید گفت
چون این افراد بن مایه فکریشان و اعتقادیشان آزادی خواهی و دمکراسی خواهی نیست جایی در روند آزادی خواهی و دمکراسی خواهی برای آنان نمی توان متصور شد.
اما بعد از آن روند، چون آزادی و دمکراسی محقق می شوند اینها با توجه به وزنشان بازیگرانی کوچک در محدوده خودشان خواهند بود.
این افراد فقط بازیگر و مبارزین کاذب محیط های استبدادی هستند یعنی شرایط استبدادی یک رانت خاصی برای آنها می آفریند و آنان مظلوم نمایانه اقداماتی را به نمایش می گذارند.
به همین خاطر است وقتی در یک تحولات بین المللی بوی کبابی به مشامشان می رسد عرضه کننده خود می شوند. بگذریم.
از پرداختن به این موضوع که:
رضا پهلوی چگونه بازیگری برای پروژه های سپاه می خواهد بشود
و یا اینکه مریم رجوی چگونه بازیگر پروژه بخشی از اقتدارگرایان حاکمیت می شود
ویا مصطفی هجری چه می خواهد بکند آنهم در بخش خاصی از منطقه غرب کشور آنهم در محدوده مهاباد،
می گذریم
٨۵۶٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۷       

عنوان : تاریک-نشینان, از هراس, دیده بر تابش خورشید شهامت بسته اند...
شگفت انگیز است که پاره ای از هم میهنان, در آستانه ی فروپاشی حکومت تبهکار اسلامی نیز, در سایه ها می زیند و از گفتن نام خود در پانویسها هراسمندند! افزون بر آن, روش کارشان ناسزاگویی ست نه پرداختن به محتوای گفتار یا جایگاه اجتماعی این یا آن! من, هوادار آقای رضا پهلوی نیستم اما گمان نمیکنم که خواندن او با نام "شازده قراضه پهلوی" جایی برای همکاری جبهه ای با او در برابر حکومت ویرانگر و تبهکار اسلامی باز بگذارد, آنچنان که در کامبوج در برابر خمر سرخ دیدیم.
٨۵۶۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۷       

عنوان : جناب پرسشگر
۱.اینکه رضا "فسقلی" ا ز فدرالیسم و عدم تمرکز قدرت سخن گفته ، دلیل نمیشود که که این دو چیز بدی شدند ،بلکه نشان از تزویر ایشان است چون پادشاهی با هر دو بیشتر مخالف است تا موافق.
۲.بیشتر کشور های مترقی با فدرالیسم اداره میشوند.
۳.تجزیه کشور یک پروسه ای عقب رونده است و نیروهای عقب برنده مانندحکومت ولایی به آن دست خواهند زد نه نیروهای دمکرات و اتحادجو .
٨۵۶۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۷       

عنوان : ملت سازی های ...
جامعه ایرانی از نبود آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی رنج می برد و تلاش مبارزاتی هم تاکنون برای تحقق سه مورد اشاره شده بوده و خواهد بود.
اما مشاهده می شود هر فرد و یا گروهی که یک وزنه ای برای خودش متصور شده راهکارهای خاص منحرف کننده خودش را بصورت طلبکارانه ارائه می دهد و...
البته در این مورد هم نمی شود کاری کرد دنیا آزادی است. و فقط باید به آنها گفت اگر خواب دیدید خیر باشد اما اینطور هم که شما می گوید نیست بلکه چیز دیگری هم هست.
اگر بخواهیم به اعلامیه هموطنانی که خود را بخشی از کردیسم ایران و شاید منطقه می دانند بپردازیم می توان گفت:
اگر چه راهکار دهندگان در اعلامیه اشان در پی پررنگ کردن ایرانیت کل منطقه برآمده اند اما در راهکارشان دچار یک سردرگمی و تناقض گویی آشکار شده اند.
باید به این هموطنان گفت اگر فردی نیت توسعه طلبی فرهنگ ایرانی در منطقه را دارد ابتدا باید برای ساکنان واحد جغرافیایی فعلی که به نام ایران شناخته شده فقط هویت ایرانی را تبلیغ گر باشد و تلاش کند با دمیدن روح ملی ایرانی، آنان را یاری رساند تا در کشورشان آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی محقق شود.
که در صورت پیروزی و تحقق آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی در ایران فعلی، سر ریز آزادی ها و روش دمکراسی و تحقق عدالت اجتماعی به سایر کشورهایی که یک وابستگی به ایرانیت در خود احساس می کنند سبب تقویت روحیه ایرانی گری در ملت های دیگر می شود و ...
حال اگر فردی یا گروهی ملت سازی را برای ایران فعلی تبلیغ کند و گسست را برای واحد جغرافیای فعلی بگونه زیرکانه پیش بکشد و برای خالی نبود عریضه بگوید می خواهیم تمام ملت ایرانی در منطقه را به ملت های داخل وصل کنیم و...
که باید به این افراد و گروه ها گفت:
نه پدر جان اینطوری نیست؛ فکر کرده اید بقیه پپه هستند.
٨۵۶۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۷       

عنوان : بیراهه‌ای تازه
توجه ی رفقا را به این بیانات اخیر شازده ی قراضه ی پهلوی جلب می کنم که گفته:
فدارالیسم یک راهکار است. اما مسئله ی اصلی تمرکز زدایی از قدرت و اعطای خودگردانی محلی است. اقوام باید برای زندگی خود تصمیم بگیرند نه که دولت مرکزی به آنان دیکته کند.
آیا این تله ای نیست که نیروهای مترقی را در چهارچوب پذیرش و پیشبرد سیاست خاورمیانه ی بزگ امریکا انداخته و نادانسته چون شما ساده لوحان فریب خورده و در نهایت به پادوهای امپریالیستها تبدیل شوید؟
...
٨۵۶۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۷       

عنوان : از سایه-روشنها برون آی که سیمای تو در رخشش خورشید نمایان گردد...
هم میهنان گرامی کورد متشکل در کودر و پژاک, درود بر شما! با بسیاری از کلیات نوشتار شما میتوان و باید همراه بود. گفته شما که هم اکنون سایه جنگ نظامی و مداخلات ویرانگر جهانی بر فراز ایران پروازان است, دلسوزانه و از سر مسئولیت جلوه میکند. بر این بنیاد گفته اید که "راه بازگشتی نیست مگر با عملکرد عقلانی ـ انسانی از سوی جمهوری اسلامی با پذیرش مطالبات مردمی."
آشکار است که حکومت تبهکار اسلامی با عقل, انسانیت و پذیرش مطالبات مردمی کاملا بیگانه است. خود شما نیز میگویید: "تنها مردم و خیابان قادر به حل مسایل و بحران‌های اجتماعی ـ سیاسی ایرانند... گشایش سیاسی... فقط بدست جامعه ممکن خواهد شد." در بازگشت از این موضع, در جای دیگری گفته اید: "کودار و پژاک خواستار گشایش سیاسی از سوی دولت ایران و آماده برای حل مسالمت‌آمیز مسئله کورد و ملت‌های ایران در چارچوب پروژه ملت دموکراتیک و خودمدیریتی دموکراتیک خود هستند." پیدا نیست که در نگرگاه شما "گشایش سیاسی... فقط بدست جامعه ممکن خواهد شد... یا از سوی دولت ایران"؟
در دیدگاه شما "دیگر نه دولت توان گریز دارد و نه مردم مجال فرار از وظیفه قیام." درین راستاست که "ملت‌ کورد ... بدنبال تغییر و چاره‌یابی رادیکال و ریشه‌ای... در حال قیام در راستای تحقق ملت و خودمدیریتی دموکراتیک و بصورت رادیکال در کنار ملت‌های ایران سوار بر موج خروشان بهار خلق‌ها است."
آیا عبارت "بهار خلق ها" به معنای پیدایش خلق های مستقل از چهارچوب کشور ایران است؟ اگر آری, "مجاهدین خلق" یا مانندهایشان را نماینده "ملت فارس" می انگارید؟
آیا راه حل شما با "بالکانیزه" کردن ایران و با طرح "ملیت های ایران فدرال" که "الاحواز" و حزب آقای مصطفی هجری و همراهانشان میگویند متفاوت است؟ اگر پاسخ مثبت است, پشتیبانی (مالی از سوی) عربستان و (سیاسی از سوی) اسرائیل و دیگران را دلیل خود فروختگی آنان نمیدانید؟ . اگر پاسخ همچنان مثبت است, راه حل شما در برابر این خود فروشان از یکسو و مجاهدین از سوی دیگر چیست؟
اگر "حل نهایی و تغییر دموکراتیک بدون (حکومت اسلامی) و قدرت‌های خارجی" به همت جبهه ای از نیروهای میهن دوست (نه فروشندگانش) پدید آید و در سایه برابر حقوقی همگان (با پشتوانه قانون جدید), هر بخش از مردمان ایران با عطر و رنگ خود شکوفان شود, آیا حاضرید در آن ایران دمکراتیک (و برابر حقوق) همراهانه با دیگران زندگی کنید یا "استقلال هر ملت" گفتمان آنزمان شما خواهد بود؟
٨۵۶۱۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۷       

عنوان : طرحی عملی و انقلابی!
با اوضاع کنونی این طرح توانایی خوبی برای اجرا دارد .
ولی همکاری همه اپوزیسیون را برای موفقیت می طلبد.
٨۵۵۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۷