سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

صدای سوم در برابر ضد امپریالیسم ناسیونالیستی چپ - شهاب برهان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بهنام چنگائی

عنوان : نقدی ذهنی و بر پایه گمانه زنی
من همه ی نقدهای اینجا و آنجا، خود فراخوان را خوانده و موضع آنرا تأییدنموده و طبعا امضاکرده ام.
و در این پانویس کوتاه تنها می خواهم تلاش کنم، بیشتر به بخش نقد ذهنگرایانه ی ر. شهاب برهان پرداخته و اغراق او را پیرامون فراخوان نشان دهم، تا روشن شود که ایشان نمی تواند با یک "اگر" ذهنی ـ احتمالی که حمله ی نظامی آمریکا باشد و ( وقوع احتمالی آن نیز بی گمان پاسخ ها و تاکتیک های مناسب آتی را در کل خانواده ی چپ می طلبد و خواهدداشت. و برخورد مشخصی با شرایط مشخص را در زمان خود می خواهد که امروز زمان و جایش در این فراخوان نیست) پس ر. رهان هرگز نباید و نمی تواند از ذهن خود حرکت کرده و با ذهنگرائی خویش به انکار سمتگیری دوسویه فراخوان نسبت به موضع مبارزه ی همزمان ما با دو دشمن سازش ناپذیر تاریخی مان یخنی ( ارتجاع مذهبی و امپریالیسم آمریکا) شود.

بنابرین، نقد برهان ذهنگرائی ست زیرا: وی از همان آغاز موضع برجسته و برگرفته ی فراخوان نسبت به سرنگونی رژیم را که توده ها و نه "فراخوان دهندگان" برایش عملا بارها چه در ۸۸ و سپس نتیجه ی فریبخوردنشان از جنبش سبز، و چه پس از خیزش نسبتا بزرگ و سراسری دیماه را ندید می گیرد. در حالیکه آشکارا پشتگرمی فراخوان جز خواست توده ای نیست که این مبارزه دوباره ی دیماه آشکار نیز بیاری سرنگونی خواهان بیشتر برپای درآمده و هنوز با اوج و فرودهائی کم و بیش خونین در جنگیدن با رژیم ادامه دارد.
رزمی که فراخوان آنرا شفاف کرده و ر. برهان آنرا نمی بیند که چگونه همه بپاخاستگان آگاهانه و مستقل، و با درکی طبقاتی همینک برایش می رزمند و پس از تجربه های تلخ رفرمیسم مذهبی سبز، اینک هوشیار و بیدارند و برایشان گذر از استبدادمذهبی اصل و آغاز فراروئی ست و سرراست کلیت حکومت مذهبی را به چالش سرنگونی گرفته اند.

بهمین خاطر ر. شهاب برهان با یکسویه کردن فرضی فراخوان از ذهن خود و در سایه قراردادن این هدف بی چک و چونه ی سرنگونی که خواست عاجل توده های کار و زحمت است، ایشان سعی می کند موضع فراخوان را یکجانبه و عمدتا ضدامپریالیست از موضع ناسیونالیستی چپ جابیندازد که البته چنین پیشفرضی درست نیست. چون مردم پیش از همه و همینک از تنگدستی، بیکاری و گرسنگی بجان آمده و بیشتر از هر نیروی چپی، پی به علت دشمنی علیه بیدادمذهبی برده و در صف مقدم نه براندازی که سرنگونی هستند؛ رژیمی که هستی شان را به بازی مرگ کشانده است.

و بی دلیل هم نبوده که اینبار کارگران، زنان، دانشجویان و توده های ناامید و خسته علیه هردو حناح مذهبی بپاخاسته و با موضعی صریح به رد هردو طیف" اصولگرا و اصلاحگران" برخاسته و شعارهای ویژه ی خود را برعلیه آنها داده و هنوز می دهند. و البته از نشانه هائی که پیداست آنها "کارگران و مردم بی پناه" داعیه سازشی را برای هرگونه خوشبینی ر. برهان و فراخوان دهندگان باقی نگذارده اند که شاید فراخوان بتواند به گمان ذهنی ایشان و با برجسته تر کردن ترس توده ها از امپریالیسم آمریکا دشمن در خانه را فراموش کرده، و فراخوان توده ها را بسوی نظام هول دهد و آنهم بسود تحکیم دوباره رژیم ولائی درآید و استعداد آسیب پذیری مردم در به زیر پرچم بردن حفظ کشور با نام حفظ" ایران" به بازسازی قوای رژیم یاری رسانند. طرح این نگرانی با تجربه های سخت و سیاه و خونین گذشته بسیار مفید و برجسته است؛ اما جایز نیست ایشان با دست بردن به تحریف در مضمون فراخوان دستاویز ناسیونالیستی از آن برای دیدگاه خود بتراشد و یا تصور واهی کند که فراخوان دهندگان ناخودآگاه و ناخواسته در "اتئلاف منفی با جمهوری اسلامی"قرارگرفته اند.
٨۵٣۹٨ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۷       

    از : محمود از ایران

عنوان : تعیین تقدم و تاخر در موضوع سرنگونی مهم تر است یا حفظ ایران ؟
آقای شهاب برهان، نوشته باعث سردرگمی می شود. برای برونرفت از مخمصه مزبور باید موضوع سرنگونی مهم تر است یا حفظ ایران؟ را تبیین نمود تا نتیجه گرفت که حفظ ایران از راه سرنگونی نظام می گذرد یا راه دیگری هست؟ قطعا نه حمله نظامی امریکا به ایران و نه تحریم ها علیه مردم در آن تاثیری ندارد. اما اگر معنی عملی این سیاست حتی این باشد که جنگیدن با دشمن خارجی در سنگر نظام یا حاکمیت مستقر؟ ایجاد تردید کند، ایرادش چیست؟ مگر می شود حفظ ایران را صرفا در خدمت حفظ حاکمیت دانست و یا توامان حفظ ایران دربرگیرنده حفظ امنیت و آرامش مردم هم می باشد. بنابراین انتزاعی نیاندیشیم که ایران به شمول مردمش و حاکمیت فعلا موجودش تجلی می یابد و تفکیک ایندو در هم تنیده زمانبر است. پس باید قبل از طرح سرنگونی نظام کنونی باید به آلترناتیو کارآمد اندیشیده شود. بدین ترتیب در بازه زمانی کنونی مقدمتا برخی از نفع آنی حفظ ایران عاید جمهوری اسلامی می شود و چاره ای نیست. چون هدف تامین منافع آنی مردم است در شرائطی که نه آلترناتیوهای چلبی گونه آمریکا ساخته مورد قبول داخل است و نه شرائط داخلی مهیا عبور از نظام سیاسی است. با این اوصاف چپ و سوسیالیست ها چه باید کنند؟ کاری که در آن در وهله نخست حفظ ایران و امنیت مردم میهن مان تضمین شود و حتی اگر دفاع از کیان ایران در سنگر نظام کنونی است به مثابه جاودانی حاکمیت کنونی نیست و راه چاره آن در داخل و در زمان متقضی اندیشیده می شود بی مداخله نیروهای خارجی و ائتلاف نیروهای تجزیه طلب.
٨۵٣۲٣ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : اعلامیه ای که پیام های خاص خودش را دارد.
گروهی از کنشگران حوزه های مختلف اجتماعی کشومان- با گرایش سوسیال خواهی- اعلامیه ای را صادر کرده اند و آنان در اعلامیه، چندنگرانی و دغدغه خویش را پر رنگ و برجسته کردند و سعی نمودند هشدارهای هوشمندانه ای را با صدای قلمشان، رسا گونه به گوش دیگرانی که خود را اپوزیسیون تعریف کرده اند و یا خود را اپوزیسیون می پندارند برسانند.
در این اعلامیه، سه موضوع مهم و برجسته ای را که می توان آنها را اهداف استراتژیکی هر مبارز ایرانی دانست چنین برشمرد:
۱- هر برنامه ای که به فروپاشی سرزمینی منجر شود و یا حتی احتمال اندکی وجود داشته باشد که برنامه ممکن است منجر به فروپاشی سرزمینی شود باید از همراهی با آن دوری گزید و پی گیرانه با آن برنامه به مبارزه برخاست و حتی پاتک های مناسبی را طراحی کرد و به پیش برد.
و چنانچه به بهانه مبارزه، افرادی یا گروه هایی هر کمکی از رقبای سرزمین ایران بگیرند و یا گرفته اند عمل آنان، دانسته یا ندانسته، در خدمت تضعیف موقعیت سرزمینی است. البته این را هم باید دانست که کمک گیرندگان توجیهات خود را برای دریافت هایشان خواهند داشت که این توجیهات در حافظه تاریخی ملی سرزمینی صنار سی شاهی ارزش نخواهند داشت و قابل قبول و قابل دفاع نخواهند بود.
۲- هر جریان تحولخواهی باید نتیجه مبارزاتش به آزادی و دمکراسی منجر شود
چنانچه نتیجه مبارزاتِ مبارزانی، به آزادی و دموکراسی ختم نشود اقدامات آنان یک انحراف در مبارزات کشور محسوب خواهد شد که نتیجه کار آنان نشاندن یک استبداد به جای استبداد دیگری است.
۳-حرکت های برنامه ریزی شده که ممکن است ظاهری مبارزاتی داشته باشند اما اهدافی جدا از اهداف مبارزاتی ملی دارد و این برنامه ها هم بوی کبابی به مشام گروه هایی می رساند باید به سمت افشاگری این برنامه رفت و به امیدواران خاصی هم گفت بوی کباب به خاطر چیز دیگری است و از این نمد کلاهی برای شما نمی ماند.
پرداختن و شکافتن سه مورد بالا هم طولانی است و شاید غیر ضرور
اما در دنباله مطالب اعلامیه می توان نکات تکمیلی دیگری را آورد
باید گفت ساختار حاکمیت هنوز بگونه ای نشده که بعضی ها متصور شده اند و به گمان خودشان فروپاشی عاجلی آن در پیش است.
بخش اقتدارگرای حاکمیت این را متوجه شده، چنانچه ذهن بخشی از اپوزیسیون از بازی های درون حکومت دور شود و این بخش اپوزیسیون فقط بسمت دلمشغولی براندازانه خودش برود و به این دلمشغولی هم سرگرم شود، آنگاه آنان(بخش اقتدارگرا) می تواند در بازی های قدرت هم حذف نشود و هم می تواند سهم بیشتر را طلب کند. بقیه مطالب بماند.
٨۵٣۱۶ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۷       

    از : گودرز رودبارکی

عنوان : «ترس از انقلاب و مبارزه..»
جناب بهروز الف با کامنت خود با عنوان « مشکل ترس از انقلاب و مبارزه ..» نگارنده را برد به دهه ۵۰ و نوشته ی « خشمناک از امپریالیسم و ترسناک از انقلاب» زنده یاد امیر پرویز پویان ..
در سال ۵۰ با رفیق بهروز نابت در باره ی «تئوری رد بقا » رفیق پویان نیز بحث می کردیم که مگر میشود اشکال دیگر مبارزاتی بغیر از مبارزه مسلحانه «اپورتونیستی » محسوب شود؟ ما که با هم در سال ۴۶ در اعتصاب دانشگاه تهران شاهد «چپ روی » بعضی از دوستان بودیم که از بزیر کشیدن حکومت ساهنشاهی در آن روزه ها چیز دیگری را قبول نداشتند با نوع چدیدی از «چپ روی » روبرو شده بودیم که بهروز نابت اشاره به کیف دستی خود که مملو از جروه های تکثیر شده بوده کرد و گفت : « آیا ما اپورتو نیست هستیم؟ » سال بعد بهروز را دستگیر کردند که تا انقلاب در زندان بود و همه می دانند چگونه بود بعداز انقلاب دوباره دستگیر و اعدام شد.
بهروز صنعی نیز در همان شبیخون سال ۴۶ از دانشگاه مشهد دستگیر شد که به سازمان چریکهای فدائی خلق ایران پیوست و از جان گذشت و بهروزان دیگری نیز با ما بودند که نمی دانم بر آنها چه رفت ؟ یکی از آن « بهروز » ها پسر یکی از سناتور های مجلس سنا بود که به مبارزات پیوسته بود. این ها را نوشتم که بگویم بعضی از دوستان که زیر این فراخوان را امضا کرده اند از قبل از سال ۴۶ در جنبش آزادی خواهانه و عدالت جویانه ی مردم ایران حضور داشته اند .
باید بپذیریم مبارزان ایرانی در داخل و خارج کشور به هر اندازه و هر شکلی که می توانند به جنبش رهائی بخش مردم ایران یاری رسانند و دست آنها را بفشاریم دیگر نمی توان مانند گذشته یک شکل مبارزاتی را مطلق نمود.
نگارنده امروز حاصل تجربیات ۵۰ ساله خود را انتخابات آزاد « استراتزی و تاکتیک» می دانم که ملموس ترین شیوه ی مبارزاتی شناخته شده در جهان و ایران می باشد که دو حکومت پادشاهی و فقاهتی از سال ۱۳۳۲ آنرا کنار گذاشتند.دریغ که ما و پیشکسوتان بعداز کودتای ۲۸ مرداد بر این شعار اساسی پافشاری نکردند .
٨۵٣۱۵ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۷       

    از : نزهت نگارمهر

عنوان : تلنگری هشداردهنده
سپاس فراوان از نوشته هشداردهنده و نوستالژیک رفیق شهاب،
هشدار دهنده برای نیروهای چپ که در وضعیت متلاطم و بحرانی، درخطر گم کردن افق اصلی حرکت قرار می‌گیرند و به تلنگری خودمانی و رفیقانه نیازمندند....
نوستالژیک به دلیل تکرار این وضعیت در تاریخ چند دهه اخیر، وضعیتی که شهاب با مثال کیانوری بر آن روشنایی می‌تاباند. حدود چهار دهه پیش نیز در هنگامه وقوع چنگ ایران عراق ۱۳۵۹−۱۳۶۷ بخشی از نیروهای چپ ایران با تحلیل جنگ میهنی، در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتند و نیروهایشان را موظف به "دفاع میهنی" کردند، جنگی که نه تنها به تثبیت بیشتر رژیم و حقانیت او در سرکوب همه مخالفان و منتقدان (حتی آنهایی که از او دفاع کرده بودند و نیروهایشان را به جبهه‌های جنگ فرستاده بودند) منجرشد، بلکه صدمات همه جانبه آن همچنان در جامعه ایران پا برجاست. در آن زمان سازمان راه کارگر (با الهام از تاکتیک بلشویکها پس از انقلاب فوریه ۱۹۱۷) ، نه تنها جنگ را میهنی نمی دانست، بلکه حکومت را به جرم پدید آوردن این جنگ محکوم می‌کرد. راه کارگر با ابداع تاکتیک " ضربه از پهلو" هواداران خود را به افشاگری متمرکز از رژیمی تشویق می‌کرد که مسبب به وجود آمدن جنگ بود و در جنگ، بقا و تداوم خود را جستجو می‌کرد. اکنون نیز وظیفه نیروهای چپ است که به آگاهگری افکار عمومی بپردازند، اینکه داستان انرژی اتمی را چه کسانی شروع کردند؟ دعوا با اسرائیل را چه کسانی دامن زدند؟ چنگ در لبنان، کمک نظامی به حزب الله، جنگ در یمن، سوریه.... این کشور گشایی های جمهوری اسلامی بر دوش کیست و به نفع کیست....؟ فقر، گرانی، بیکاری، محیطزیست مسموم، رشوه‌خواری و دزدی‌های کلان دست‌اندرکاران و آقازاده‌ها...پیش از تحریم ‌ها نیز وجود داشته و اصل و جوهر جمهروری اسلامی را رقم زده است...
٨۵٣۱۴ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۷       

    از : بهروز الف

عنوان : مشگل ترس از انقلاب و مبارزه
مطمئن هستم که آقای برهان میداند چه کس ( احتمالن بیش از یک نفر) اعلامیه را نوشته و دویست و اندی تنها بر مبنای رفقات و دوستی (حتی بدون آنکه اعلامیه را خوانده باشند) اجازه داده اند که نامشان در پای اعلامیه بیاید (حرکتی که چندین سال هست مد شده و در بسلری از مواقع تنها برای مطرح شدن انجام میشود) و همچنین مطمئنم که آقای برهان دقیقن میداند که اعلامیه با چه نیتی و در راساتی چه هدفی صادر شده . با اجازه نکات مهم آن را میاورم
۱. نویسنده و یا نویسنده گان این اعلامیه بنیادی با انقلاب بخصوص نوع غیر مسالمت آمیز آن مخالفند ( حال با یک رژیم جنایتکار چگونه میتوان مسالمت آمیز مبارزه بماند که چهل سال هست باطل بودن به آشکار نشان داده شده ولی خوب حرف مرد یکی است) و نخواسته در راستای خواست رژیم قرار میگیرند که زمان زمان مبارزه با "امپریالیست" هست و میابید برای دفاع از میهن ( عملا در دفاع از رژیم متحد شد در حالیکه حتی یک نفر از لشگریان اسلام را نمیتوانند مثال بیاورند که ایران و ایرانی برایش مهم باسد و ارزشی داشته باشد مهم تنها اسلام هست و غارت و چپاول و ارسال بیلیون ها دلار به خارج برای براحتی زندگی کردن دهها نسل این مادون انسان ها در اروپا و آمریکا. بدین جهت هست که آقای برهان به کیانوری رجوع میکنند که آه و ناله مریدان این خدا بیامرز را در آوده
۲. نقش نداشتن روشنفکران و سازمان های سیاسی حامی مردم در جهت دادن و بالنده کردن اعتراضات و مبارزات مردم. مردم اعتراض و مخالفت میکنند به خیابان ها میایند و سلاخی اسلامی میشوند و اینان حرکات مردم را با آب و تاب در سایت هایشان درج میکنند و یک سری مصاحبه های خود با خود انجام میدهند و متفکرانه حرکات مردم را نقد میکنند و در سایت هایشان میگذارند. مبارزات اینان همین هست و بس. نه پیش آهنگ که پس آهنگ توده ها
٨۵٣۱۰ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۷       

    از : شهاب برهان

عنوان : اصلاح یک خطا
هنوز کامنت های مندرج در اخبار روز را نخوانده ام ولی در صفحه فیس بوک ام پاسخی را به کامنت دوستی داده ام و لازم می دانم آن را بعنوان اصلاحیه ای بر متنی انتقادی که در بالا آمده است درج کنم. شهاب برهان

« رفیق حمید عزیز، بجز تو دو رفیق دیگر هم به من تذکر دادند که پژواک ندای کیانوری دانستن این فراخوان، خطاست. من هم می پذیرم که این تشبیه خطاست، تنها از این جهت که کیانوری با آن شعار، از رژیم خمینی دفاع و او را به سرکوب " ضد انقلاب" تشجیع می کرد، حال آن که بدیهی تر از این نیست که فراخوان مورد بحث من در چنین خطی نیست و قصد من مطلقاً چنین قرینه سازی نبوده است. آنچه مورد نظر من است اشاره به وجود یک سابقه تاریخی در این نوع موضع گیری های یک جانبه ی ضد جنگ و نتایج منطقی چنین بینشی است که تو را در برابر انتخاب میان دشمن داخلی و خارجی قرار می دهد. بیانیه ار رژیم دفاع نمی کند و با کیانوری فرق دارد، اما وقتی جنگ شروع شود چه؟ به مردم چه خواهد گفت؟ : « سرنگونی مهم تر است یا حفظ ایران؟» و معنی عملی این سیاسیت چه می تواند باشد بجز جنگیدن با دشمن خارجی در سنگر نظام؟ من بیش از آن که نظر به تشبیه خط این فراخوان به سیاست کیانوری داشته باشم، خطر رسیدن به سیاست دفاع از مصلحتی و میهن پرستانه از رژیم در صورت جدی شدن یا تحقق جنگ را مورد تاکید قرار داده ام. متقاعد شده ام که بهتر بود بحث کیانوری را به میان نمی آوردم و موضوع را به شکلی که سژتفاهم آفرین نباشد توضیح می دادم. ممنون ام از تذکر تو.»
٨۵٣۰۷ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۷       

    از : سهراب مبشری

عنوان : دست مریزاد
یک دست مریزاد به شهاب برهان. همین.
٨۵٣۰۱ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۷       

    از : شمالی

عنوان : متعجب شدم آیا براستی شما هم راجع به همین بیانیه حرف میزنید!
بخشی از بیانیه: " تعرض ترامپ علیه جمهوری اسلامی در شرایطی آغاز شده که اکثریت مردم ایران از حاکمیت جمهوری اسلامی و همه جناح های آن به جان آمده اند. مبارزات مردم ایران در چند سال اخیر و از جمله خیزش دی ماه که در بیش از صد شهر ایران به وقوع پیوست نشان داد که مردم ایران خواهان سرنگونی کلیت رژیم جمهوری اسلامی و همه جناح های آن (اصلاح طلب، اصول گرا دیگر تمامه ماجرا) هستند. پس از سرکوب خشن خیزش دی ماه، جنبش مردم ایران در ابعاد و عرصه های گوناگون همچنان رو به گسترش نهاده و مردم با اقدامات مستقل و مستقیم توده ایِ آشکارا در حال گسترش، به مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی ادامه می دهند ..."
در این بخش از بیانیه به روشنی تاکید شده است که توده ها راه براندازی رژیم را می دانند و در جهت گسترش اعتراضات توده ایی تا براندازی آن می باشند. مشگل شما در نشانه رفتن وتاکید موثر این بیانیه بر ضد امپریالیسم و ارتجاع منطقه است و گرنه دیگر به چه زبانی باید گفت راه، گسترش مبارزات خود مردم در سرنگونیست!
شما بدرستی تاکید دارید راه مبارزه مردم، عین همین بیانیه در گسترش مبارزات خود مردم در بدست گرفتن قدرت است، اما تاکید بیشتر خطر امپریالیسم و دفع آنها به نظر شما یک خرده بیش از حد برجسته شدست. خب بگذراید ببینیم چرا این تاکید اضافی رخ داده است. ویرانی افغانستان و عراق و لیبی و سوریه، … ! شاید صدام و اسد بدون مداخله غرب با قیام توده ها تا به امروز از بین رفته بودند. تصور آن سخت نیست! رژیم اسلامی هم از قیام توده ها مصون نخواهد بود. و چندی هم شاید به سرانجام این رژیم باقی نمانده باشد. اتفاقا وحشت نیرو های ضد امپریالیستی زمانی که تهدیدات امپریالیستی و ارتجاعی منطقه هر روز از روز پیش جدیتر می شود وحشتی منطقی ترست چون موضوع ویرانه شدن کشور و پای نابودی میلیونها انسان در میان است که در مقایسه با کشتار و دزدی های رژیم، در یک مقیاس ساده قیاس هزینه مالی و جانی و روحی و روانی یک به هزار میباشد. شما درارزیابیتان این مقیاس ساده غایب است. امیدوارم اصل مطلب را گرفته باشید مشکل شما کم اهمیت دادن به فجایع امپریالیستی در منطقه و دست کم گرفتن فاجعه درحال وقوع است.
٨۵۲۹٨ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۷       

    از : احمد تقوائی

عنوان : مقاله جالب و خواندنی
آقای برهان
نوشته شما
امروز در سایت اخبار روز مقاله ای خواندم به قلم آقای شهاب برهان . متاسفانه من با نظرات ایشان آشنائی زیادی ندارم . مقاله ایشان در نقد فراخوان ۲۲۰ نفر سوسیالیست و چپ نوشته شده است .
گرچه من دو سال بعد از انقلاب از اندیشه های "چپ ایرانی " فاصله گرفتم و حساب خود را از " خانواده چپ " جدا کردم با این وجود مقاله ایشان را بسیار آموزنده یافتم و خواندن آنرا به همه توصیه می کنم .
تقوائی

مقاله آقای شهاب برهان
صدای سوم در برابر ضد امپریالیسم ناسیونالیستی چپ
نقدی بر " فراخوان عمومی" ۲۲۰ سوسیالیست و چپ


شهاب برهان

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۸۷۲۶۵
٨۵۲۹۷ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست