سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آیا "راهی دیگر" ممکن است؟ − وضعیت چپ در آینه "کنگره مشترک" - محمدرضا نیکفر

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سیامک رهگذر

عنوان : به جناب فرهاد جم
از شما چه پنهان من هم در جواب شما دو سه روزی است که تا حالا چند نوشته
ارسال کردم ولی مانعی بوجود آمد. نوشته اولی خب طولانی بوده و آنرا بار دوم کوتاهتر کرده ولی گویا باز هم محتوایش با فلسفه کاری سایت منطبق نبوده و منتشر نشد. بهرحال جای گله و شکوه نیست در حالیکه در این نوشته ها به برخی سوالات و ابهامات شما جواب داده میشد! از قدیم گفتند که صلاح مملکت خویش ( سایت خویش!! ) خسروان دانند! شاید هم مسئول بررسی کامنتها درست و خوب تشخیص داده که تبادل نظر بین من و شما از مسیر اصلی خودش خارج شده و بقول آلمانیها (
"emotionsgeladen" به انگلیسی "over-emotional" ) میباشد! یعنی با احساسات
و صرفا دفاع از خود نوشته شده و برای همین مسئول گرامی بررسی کامنتها در وظیفه خودش دیده که آتش بیار معرکه نشود و به اختلافات دو نفره دامن نزند چونکه جایش هم در اینجا نیست که قرار است ما کاربران در جو و فضای نسبتا سالم و بدون جدل و پرخاشگری شخصی به تبادل نظر و آراء بنشینیم نه حس کنیم که اینجا چاله میدان است و بقیه ماجرا! به هرحال هرچند که نوشته شما که حتما پر از ... بوده منتشر نشد ولی یک حُسن مثبت داشت که با نوشتن آن یکسری از فشارها کم شده و کمی سبک شدید یا نه؟ تازه چه میخواستید دیگر بگوئید که از دهان خیام بزرگ حرف دلتان را زدید! به چشم حتما در کامنتهای آینده بیشتر شرایط دشوار و خفقان محیط ایران را مد نظر داشته و سطح توقع را پائین آورده و چگونه مبارزه کردن چپهای داخل ایران را با توجه به شرایط سخت درون رژیم ملایان با آن سطح آگاهی و سواد پائین اکثر مردم مذهب زده اش بر عهده خودشان باید گذاشت. بهرحال اگر دچار کدورت شدم پوزش میخواهم و سعی کنید سنگر چپهای شریف را به نمایندگی از ما در ایران اسلام زده خوب حفظ کنید چونکه جان بولتون مشاور عالی جدید رئیس جمهور آمریکا به مجاهدین خلق قول جشن پیروزی آنها را در ایران در همین سال داده. چپها مواظب باشند تا صحنه مبارزه داخل ایران را کاملا خالی نگذارند! موفق باشید و ایام خوش!
٨۴۱۴٨ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۷       

    از : فرهاد جم

عنوان : به جناب سیامک رهگذر
رفیق گرامی بنده جواب ۲۹اسفند شما رادر ۱ فروردین منعکس نمودم ولی فکر می کنم به علت طولانی بودن کامنت وهمچنین کلمات ولغات و الفاظ درشتی که به کار برده بودم ,سایت اخبار روز از انتشار آن جلوگیری کرد__البته ناگفته نماند که هیچگونه بی احترامی روا نداشته بودم__باری به هر جهت در جایی دگر ودر مقاله مربوط به (با احترام عمیق به شهدای قهرمان مقاوت عفرین از ا.مانا) کامنتی از شما دیدم وبلافاصله کامنت خودم را بسیار ساده واصلاح کرده ودر آنجا منعکس نمودم .سری به آن مقاله بزنید.هرچندکه افکار نرونهای مغز انسانها از طریق انتقال پیکسل های صفحه کامپیوتر وتلفن موبایل برای یکدیگر ارتباط برقرار کرده وهم زمان اثر میگذارند ودر دو گوشه جهان به یکدیگر متصل میشوند اما تصمیم گیری در دو مکان ودنیای متفاوت بسیار سخت است. موق باشید.
٨۴۱۲۹ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۷       

    از : سیامک رهگذر

عنوان : به جناب فرهاد جم
رفیق گرامی حداقل تفسیر شعر را هم میآوردی برای آلمانی نشین پشت گود:
خیام دوزخ و جهنم را در این دنیا ببینیم : خیام در یکی از رباعیات خود میگوید که حاضر است جان خود را فدای انسانهای خوب و اهل نماید. او در همین رباعی میگوید که اگر میخواهید دوزخ و جهنم را ببینید به سراغ انسانهای بد و نا اهل بروید و آنها را ببینید چرا که صحبت از این گونه افراد و دیدن آنها برای انسان آزار دهنده است.
اهل شعر و ادب و فرهنگ هم که هستی جناب فرهاد جم! آفرین! از مریدان خیام هستم بهترین شاعر ایرانی که حرف ندارد! حتی جدیدا ولادیمیر پوتین او را سرلوحه کاری خودش قرار داد و از خیام نقل قول کرد در مصاحبه ای!
٨۴۱۲٣ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۷       

    از : فرهاد جم

عنوان : در جواب جناب سیامک رهگذر
جانم به فدای آنکه اواهل بود.........................سر در قدمش اگر نهم سهل بود........... خواهی که بدانی به یقین دوزخ را..............دوزخ به جهان صحبت نا اهل بود.............
٨۴۱۱۰ - تاریخ انتشار : ۲ فروردين ۱٣۹۷       

    از : Nima Azadi

عنوان : تقسیم کار" همه، همه کاره ولی‌ هیچ کاره"
نیکفر عزیز

دیر زمانی‌ است که در کشور ما سنتی برقرار است که از فعال دانشجویی، روزنامه نگار، فعال سیاسی، فعال صنفی‌کارگری و فعال صنفی معلمان انتظار می‌‌رود که همه در کار حزبی-سیاسی درگیر شوند و در جهت تقابل با و یا سرنگونی حکومت ستمگر حرکت کنند تا قدرت سیاسی را در اختیار خود بگیرند. غافل از این که مساله ی کسب قدرت سیاسی امری صرفاً حزبی سیاسی است که بار اصلی‌ آن به دوش فعالان حزبی است؛ اما مدرنیزاسیون زدگی ما از همه ی فعالان عرصه‌های گوناگون می‌‌خواهد که وظیفه ی رزمنده ی حزبی را به عهده بگیرند در حالی‌ که تقسیم کار روزگار مدرن چنین انتظاری را نادرست می‌‌داند. سازمان‌های حزبی-- سیاسی نباید کار تشکیل و سازمان دهی‌ جامعه ی مدنی و از جمله سازمان‌های صنفی را به عهده گیرد که اگر در جهت دگر گونی این سنت پیشا مدرنی‌ حرکت نکنیم و تقسیم کار دوران مدرن را جایگزین تقسیم کار" همه، همه کاره ولی‌ هیچ کاره" نکنیم راهی‌ به جایی‌ نخواهیم برد و در هم چنان بر این پاشنه می‌‌چرخد.
٨۴۰۹۲ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۷       

    از : سیامک رهگذر

عنوان : در جواب به جناب فرهاد جم
هموطن گرامی نوشته شما همین زیر است که کنایه میزنید "چپهای خارج نشین لنگر انداختند و کنگر میخورند"!! و لابد از روی شکم سیری این چپهای بریده حالا طرفدار سوسیال دموکراسی هم شدند و میخواهند آنرا برای چپهای دیگر نسخه بپیچند؟ نه جانم این شما هستید که در زیر لوای اصلاح طلبی ملاها بد جوری لنگر انداختید و جا خوش کردید و دارید کنگر میخورید ( البته امیدورام خوب بخورید!) طوریکه با چرثقیل هم نمیشود چپهای اتوپیائی امثال شما را از جایشان تکان داد. شما با توجه به این نوشته آخری این همه چیزها را اگر خوب بلدید و شعارش را خوب میدهید پس کجاست پیشرفت شما چپ داخلی در بین مردم ایران؟ حزب و تشکیلات کارگری و پایگاه چی دارید؟ این همه عکس از اعتراضات و تظاهرات کارگران در سایتهای مختلف زدند و میزنند ولی ما تا حالا در یک عکس ندیدیم که پلاکاردی از یک سازمان چپی در صف کارگران باشد که از حرکت و اعتراض آنها حمایت بکند؟ یا شاید من ندیدم و لطفا رو کنید. دکترین رژیم اسلامی بر این اساس است که یک رژیم مذهبی بنا به گفته مشاور عالی رهبری هیچوقت سرنگون نمیشود و با اسلامگرائی ریشه دار ملت ایرانی در مقابل هرگونه خطرات براندازی طلبی واکسنه شده و مصون است ولی امثال جنابعالی منتظر نشستید و برای خودتان یکسری تزهائی را خیالبافی میکنید و میخواهید راههای دیگر بروید که آزموده شدند و خطا بوده در حالیکه خیلی از ایرانیها معتقدند که بدون فشار خارجی یا برون مرزی محال است که خانه اسلامی که حکومت ملایان ساختند فرو بپاشد و برای همین است بایستی برای نابودی این رژیم ضد مردمی همه گزینه ها و اهرمهای "فشار" روی میز باشد. رژیمی که زورگوست فقط زبان روز میفهمد! دیکتاتور خامنه ای فقط از آمریکا میترسد نه از چند تا اعتراضات کوچک مردم ایران! یا شما شناخت درستی از ساختار رژیم ملائی ندارید یا سرتان را مثل کبک زیر برف کردید؟ فقط امیداورم از آن دست چپهای داخلی نباشید که سفره نذری حضرت زهرا هم در خانه شان برقرار است و با حجاب اجباری زنانشان هم مخالفتی ندارند؟ ولی هرچه هست گواهی میکنم که حافظه خوبی دارید و خب میدانید که چه نوشتم تا حالا البته با مراجعه به آرشیو این سایت لابد؟ دعوا نداریم در همان سایت طرفداران سوسیال دموکراسی،عدالت و آزادی که آدرسش را میدانید برنامه آنرا ( دانلود مجانی ) بخوانید و نظری به لیست آدمهای سرشناس سیاسی مهم ایرانی طرفدار سوسیال دموکراسی بیاندازید تا ببینید آلترناتیو بهتر دیگری هم هست! مثال میخواهیم با هم به طبقه بالای یک ساختمان سوسیالیسم دموکراتیک برویم یک راهش اینست که با آسانسور سوسیال دموکراسی سریعتر به طبقه بالا برسیم یا مثل شما غیر سوسیال دموکراتها با پله های راه پله پیاده طی مسیر کنید. انتخابش با عقل سلیم شماست! اگر مقایسه کنیم به نظرم شهامت آدمی مثل تاجزاده ( از حکومتی سابق! ) از یکسری چپ داخلی بیشتر است چونکه او جرات دارد امروزه صراحتا میگوید خامنه ای دیکتاتور است ولی چنین چیزی از زبان امثال شما چپهای طرفداران اصلاح طلبی ( سرکار گذاشته شده ها!!) هنوز ما تا حالا نشنیدیم! در نبرد خود با رژیم جهل و جنایت آخوندی پیروز باشیم البته با اتحاد عمل چپهای عقلگرا نه فانتزی باف جناب فرهاد جم! سال نو مبارکتان باد و دلخور و ناراحت نشوید و زحمتی هم اگر برای شکوفائی چپی کشیدید یا میکشید مستدام باد و خسته نباشید!
٨۴۰٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۶       

    از : فرهاد جم

عنوان : بادقت خواندن کامنت دیگران
کاربر گرامی.سیامک رهگذر یاسیامک شاملو یا....سالهاست که کامنتهای شما را میخوانم و به این نتیجه رسیده ام که شما هیچوقت کامنت دیگران را به درستی نمیخوانی وفقط به دنبال گفتن اندیشه خود هستی....افکاری که از قبل آنها را تکراری بیان میداری.....چندین فحش وناسزا به ملاها و آخوندها ...همه مردم وچپها ودنیابا هر وسیله ای حتی بمب اتمی به عربستان دادن برای نابودی رژیم جنایتکاران اسلامی....وبعد دفاع از سوسیال دمکراسی آلمان......که ناشی از افکار آنارشیتی اقلیتی شما از یک طرف واز طرف دیگر اصلاح پذیری شما در جامعه آلمان شده وبرای خالی نبودن عریضه سوسیال دموکراتیک خود راوصل به سوسیالیست دمکراتیک رادیکال دکتر سعید رهنما می کنید.......چپهای مبارز درون ایران هیچ سازشی با اصول گرایان,اصلاح طلبان و غیره نداشته و ضمن محکوم کردن نظام دیکتاتوری ولایت فقیه ورژیم استبدادی اسلامی ....خواستار سرنگونی آن از راه تلفیق مبارزات جنبشهای مدنی وجنبشهای کارگرا ن وزحمتکشان هستند....در واقع اصلاحات و انقلاب در درون یکدیگر.......پس از گذار از جمهوری اسلامی واقعیتهای کنونی در ایران وجهان نشان مدهد حتی اگر مبارزات ساختار شکنانه ,تحت هدایت جنبشها و جریانات انقلابی وچپ پیروز گردند,ایجاد دگرگونی های بنیادی,تنها در یک پروسه طولانی و تدریجی انجام پذیر است.در واقع نمیتوان به این ایده امید داشت که بزودی در جامعه ,اکثریت کارگران و زحمتکشان به لحاظ ذهنی و عینی به این دیدگاه میرسند که سرمایه داری به انتها رسیده است و بنابراین سازندگی سوسیالیستم در ابعاد گوناگون آن بلافاصله در دستور کار قرار گیرد.این نوع خوش خیالی ایده آلیستی به پیشرفت واقعی جامعه در راستای ایجاد رهایی وعدالت واقعی کمک نمیکند.بدون شک فاکتور های اجتماعی بسیاری برای ایجاد تغیرات بنیادی در جامعه طبقاتی و استثمار به سوی سوسیالیسم لازم هستند.هرچند سوسیال دمکراسی مرحله ای از تحول تاریخی است که نظام سرمایه برای گریز از سقوط ونزول حتمی به آن روی می آورد ونگرشی انسان مدارانه و متد انظمامی اعتدال سلطه سرمایه است__این تنها راه ممکن برای نظام سرمایه از اضمحلال و فروپاشی است__وبا اینکه نظام سرمایه هنوز از پتانسیل لازم برای راه خویش سود مند است ولی با بحرانهای متوالی خود به فرجام خواهد رسید.درعین حال جمهوری دمکراتیک لاییک که یک نیم پله برای گذر از سرمایه داری به سوسیالیسم می باشد که در این گذر باید ضمن رعایت تمام حقوق انسانی اعم از آزادی ,دمکراسی,رفاه و عدالت اجتماعی وبا نظارت شوراهای کنترل کارگری ودولت از یک طرف واز طرف دیگربتوان از سرمایه داری ملی به عنوان وسیله ای برای پیشرفت اقتصادی,فرهنگی واجتماعی بهره جست......فکر کنم از این قسمت خیلی خوشحال شدی سیامک جان..........من در کجای کامنت قبلی نوشتم که چپهای خارج از کشور بایدسکوت کنند....باید بجای اتحادوهمفکری,تفرقه باشد....نباید از مبارزات کارگران وزحمتکشان حمایت کرد.....اگر در عرض۴۰سال نیروهای چپ در شرایطسخت ودشوار در ایران فعالیت میکردندامروز شعار کارگران فولاد مرگ بر کارگر و درود بر ستمگر نبود که باتوجه به معضلات موجود زندگی فقط به دنبال مطالبات خود هستند نه چیز دیگری....زیرامردم در عینیت جامعه آنچه در روز اتفاق می افتد را دنبال می کنند...حال اگر صدها نیروی چپ تکامل یافته در آلمان .فرانسه ,انگلیس,سوید,آمریکا باشند وحقیقت را بگویند اما در رابطه تنگاتنگ بامردم تماس نداشته باشند ونتوانند تشکیلات خود را بر پا وگسترش دهند تاثیری نخواهد داشت واین نیروهای راست هستند که بشتر عمل خواهند کرد........سیامک جان اگر غیر از این است من حاضرم در مدت یکماه شرایط خودم را آماده کنم وراهی آلمان شوم و جایم را با شما عوض کنم وشما تشریف بیاورید ایران.....موفق باشید.
٨۴۰۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۶       

    از : امیر ایرانی

عنوان : الگوها و ...
گفتاری از آقای محمدرضا نیکفر- که ناشی از نگرش فلسفی ایشان به مسائل است- بصورت نوشتاری در آمده است؛
که باید گفت وقتی گفتاری به نوشتاری در می آید آنهم در نوشتار، جمله بندی ها براساس ادبیات گفتاری باشد، گاهاً بعضی از قسمت های نوشتار دیر فهم می شود.
باید اعتراف کرد در نوشتار مربوط به آورده های آقای نیکفر می توان نکات آموزنده بسیاری را یافت و همچنین نکاتی را یافت که قابل نقد خواهند بود.
پرداختن به تمام آورده های ایشان بسیار طولانی خواهد بود اما مختصراً به دو سه مورد اصلی آن می توان اشاره کرد و آنانرا واکاوید.
باید گفت آقای نیکفر ارجمند بعنوان یک نظریه پرداز بومی ایرانی، تلاش کرده که الگوهایی را یادآوری کند و ایرادات وارد بر این الگوها را نیز بیاورد ایشان به نقد یکی از الگوها می پردازد و می گوید مبارزینی که از این الگو پیروی کرده و یا پیروی می کنند و اقدامات خود را براساس این الگو به پیش برده ویا می برند، در روند تحولخواهی جامعه،
اقداماتشان یک در جا زدنی بیش نخواهد بود؛
پس مبارزین قدیمی و حتی مبارزین جدید باید این الگو را فراموش کنند و الگوی دیگری را پی بگیرند.
ممکن است پرسش شود الگویی که باید فراموش شود چه الگویی است؟
باید گفت الگویست که جامعه را به دو قسمت تقسیم می کند:
یک قسمت آن قسمت نهاد های قدرت و قدرتمندان جامعه است و قسمت دیگرش از سایر مردمان جامعه تشکیل می شود.
براساس الگوی دو قسمتی، تشکیلات مبارزاتی و گروه های مبارزاتی همگی در پی این خواهند بود
که به هر ترتیبی و هر ترفندی که شده ،قسمت مربوط به نهادهای قدرت را تصرف کنند و صاحبان قدرت را به زیر بکشند و خود جانشین آنها شوندو پس از تصرف قسمت نهادهای قدرت، اقدامات اصلاحی را به پیش ببرند.
البته این الگو توسط بعضی ها، مدل مبارزاتی قرار گرفت و توانستند براساس این الگو به قدرت هم برسند و سیاست های مورد نظر خودشان را اجرایی کنند اما باید گفت در این الگو، اگرچه ممکن است در ابتدا موفقیتی را شاهد باشیم اما در دراز مدت همان هایی که به قدرت می رسند خودشان معضلی برای جامعه می شوند؛ پس در پی این الگو رفتن یک در جا زدنی را خواهیم داشت و خواهیم دید و تکراری را.
جالبست بدانیم در روند تحولخواهی جامعه ایران، اکثر تشکیلات مبارزاتی از الگوی دو قسمتی جامعه استفاده کرده اند و حتی نتوانستند موفقیتی بدست بیاورند و تنها گروهی که به موفقیت رسید نیرو های اسلامی بوده که بعداز سوار شدن بر کار، جامعه در پی پیاده کردن آنهاست و...
آقای نیفکر نشان داد که چگونه سعدی بزرگ با هوشمندی الگوی دوقسمتی را بیان کرد.
اگر از الگوی دوقسمتی بگذریم باید بپردازیم به الگوی سه قسمتی
پرداختن به الگوی سه قسمتی در نظری دیگر
٨۴۰۶۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۶       

    از : فریبرز ستاری

عنوان : شما نمی گوئید راهکار مشخص برای چپ ایران کدام است
آقای نیکفر به توصیفی گفتارنامه یا مقاله ای نوشته اند؛ بسیط ، جامع که بار راهبردی آن بر بار راهکاری آن غلبه دارد یعنی راهبردی که از ارائه راهکار تهی است. تمام نقد و بررسی که ایشان از اندیشه چپ ایران دارد همگی درست و به جاست. البته پیشینیان با زبان و ادبیات ساده و بعضا پیچیده چون او گفته و نوشته و به یادگار گذاشته اند. ایشان نیز نظپر متقدمین فراتر از نقاط آسیب زا نرفته اند و مشخص نمی کند که در برابر این نقیصه چه می شود کرد؟ البته چه باید کرد مبتنی بر اراده گرایی تاکنون نیز راه به جائی نبرده است.
آقای نیکفر نوشته اند که " وقتی که حزب نمی‌تواند پایه‌ای اجتماعی بیابد.." خب جان برادر عوامل مانع استحکام پایه اجتماعی حزب کدامند؟ باعث و بانی آن استبداد حکماست؟ عاملش عدم تمایل فراگیر مردم به تشکلها بخصوص تشکل سیاسی است؟ آیا وجود تشکل های بیشمار جامعه پسند غیرحزبی مانع نیستند؟ مثلا احزاب با شناسه مذهبی ازجمله حزب سئوسالیست خداپرست مانع بر سر راه چپ نبوده اند؟ خلاصه کردن وضعیت چپ ایران به دو گزاره یا این یا آن چاره رفع بلاو آفت از آن نیست. اینکه چپ جامعه‌گرا ست و نه دولت گرا.خب این منطقی است اما کجا چپ گام هایی برای دولت‌گراشدن برداشته است. اینکه حزب توده در ۱۳۲۵خورشیدی ۴ نماینده به پارلمان می فرستد و یا اینکه بعد از فروپاشی رژیم پهلوی فرصتی اندک برای مردم و جریان چپ مهیا می شود و از آن برای رفتن به درون جامعه جهت کمک به آگاهی و تشکل بهره می گیرد را به حساب دولت محوری قرار ندهید. خب شما از در جایی از گفتارنامه نوشته ای راهی دیگر برای چپ این است که نه به مبارزه انتخاباتی فکر کند، نه به انقلاب؛ نه چنان چیزی در جریان است و نه چپ زور چنین چیزی را دارد. پس اگر چپ به مبارزه انتخاباتی یا به انقلاب فکر نکند چرا باید در جامعه حضور پیدا کند؟
از طرفی شما چپ را به حضور در جامعه می خواهید اما در ترسیم توان و پتانسیل آن چنان واکاوی کرده ای که اساسا چپ را در حد هیچ می انگاری. مثلا نوشته اید" در ایران چپ در عرصه رسانه ضعیف و منزوی شده است. نشریات چپ کم‌خواننده‌اند، انشانویسی‌های ملال‌آورند، شعارهای تکراری می‌دهند. حتا خود اعضای گروه‌ها به آنها اعتنایی ندارند و از دریچه چشم رسانه‌های دیگر به ایران و جهان می‌نگرند. فعالیت چپ محدود شده است به انتشار اعلامیه‌هایی برای اعلام وجود. اتفاقی می‌افتد و پس از چندی کسی یا کمیته‌ای به فکرش می‌رسد که اعلامیه‌ای بنویسد و موضع بگیرد. از شما من میپرسم پارادایم چپ مورد نظر شما چپ ناب مارکسیستی بدون الحاقات است؟ اساسا شناسه های مشخص حزب چپ مورد نظرتان چیست؟ و راههای آن را ارائه دهید.
٨۴۰۶۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر- از آلمان

عنوان : خطاب به دو کاربر زیر:
به کاربر گرامی- عیدانه: تا اسلام کفن نشود این وطن،وطن نشود! گویا امثال شما مخالف هستید که در مبارزه با رژیم اسلام فاشیستی ملایان نقش ویرانگر اسلام در ایران را مطرح کنیم؟ یعنی چی مینویسید: که چپها فقط میتوانند اسلام را دراز کنند؟
پس میخواستید مقصر اصلی این شرایط و اوضاع درب و داغان ایران حکومت اسلامی و نمایندگان نباشند چه کسان دیگری مقصر هستند؟ مگر این فقه اسلامی نیست که نمیگذارد زنان به حقوق برابر با مردان دست یابند و میگوید زن نصف مرد ارزش دارد؟ شما با چنین معیار اسلامی آنوقت میخواهید به دموکراسی و آزادی و برابری برسید؟ اشتباه نکنم گویا جنابعالی از مجاهدین خلقی باشید که ناراحت میشود به اسلام ارتجاعی عقب مانده انتقادی کرد تا مورد تنفر ایرانیها خصوصا چپها قرار بگیرد؟ شما برای ما لطفا بگوئید برای چه ارزشهائی اسلام ارتجاعی نباید آنرا "دراز" کرد؟

به کاربر گرامی- فرهاد جم: نوشتید:" سالهاست که کامنت گذاران.....در حال حاضر هم در خارج از کشور سکنا گزیده اندوبا توجه به امکانات رفاهی که در آن کشورها برایشان مهیا شده کنگر خورده ولنگر انداخته اند....وخوب بالطبع دارای عقایدسوسیال دمکراسی شده اند...." اگر جنابعالی تا به امروز پی نبردید که عقل سالم حکم میکند در بین مدلهای سیاسی باید دنبال سیستمی بود که در عمل هم کاربرد موفقی دارد مثل سوسیال دموکراسی که نشان داد در یکسری کشورهای اروپائی موفق بوده حداقل در یکسری زمینه ها. وگرنه یدک کشیدن فلان مکتب سوسیالیستی یا کمونیستی که روی دیگر دیکتاتوری است و اقتصاد را به ورشکستگی کامل میکشاند نمیتواند هدف چپهای ایران برای حال و آینده اش باشد آنطور که گویا شما میخواهید. دست هم از متلک گوئی به سوسیال دموکراتهای ایرانی برنمیدارید بجای اینکه خودتان آلترناتیو بهتری پیشنهاد کنید که فقط در حد اتوپیا و وعده سرخرمن نباشد! گویا برخی درون ایران مانده ها که با رژیم دیکتاتوری ملاها به نحوی سازش میکنند تا اموراتشان بگذرد مدام فکر میکنند که در خارج فقط حلوا پخش میکنند و همگی لنگر انداختند و کنگر میخورند. چپهای درون ایران کجاست تشکیلات یا سازمان حزبی شان در عرض ۴۰ سال حکومت بگیر و به بند اسلامی؟ کارگران را جلوی چشمان شما هر روز سلاخی میکنند پس کجائید که از آنها دفاع یا حمایت بکنید و وارد صحنه مبارزه بشوید؟ اگر که چپهای درون ایران خیلی وقتهاست که تسلیم حکومت ملایان شده اند دلیل ندارد حداقل همراهی و همدلی چپهای هنوز چند عدد باقی مانده در خارج از کشور را نپذیرند و گلایه یا شکوه سر کنند. ما هنوز یک تحلیل درست و حسابی واقعی از چپهای درون ایران در باره شرایط ایران و حکومتش در این سایت ندیدیم که علیرغم اینهمه نابسامانی و شرایط فقر و بدبختی مردم ایران چطور چنین رژیمی هنوز برسر قدرت است؟ شاید دلیلش این باشد که چشم و گوشهای خود را بستند این چپهای درون ایران مثلا خیلی مبارز؟ بجای اختلاف انداختن بین چپها چرا سعی نکنیم فکرهای همه چپها را روی هم بگذاریم تا از این حکومت ضد مردمی و ضد ایرانی آخوندها نجات پیدا کنیم تا مردم درمانده ایران نفس راحتی از شر حکومت اسلامی زورگو بکشند؟ آیا اگر ما چپهای خارج نشسته سکوت کنیم امورات چپهای داخل ایران بهتر پیش میرود؟ البته اگر چپهای دروان ایران چیزی بنام مبارزه را فراموش نکرده باشند و همگی تسلیم نشده باشند بخاطر ترس شان!
٨۴۰۵۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست