سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حاشیه هایی در متن نقش گروههای چپ در انقلاب ایران - علی دماوندی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : محسن کوشا

عنوان : حکومت همیشه سرکوب کرد...
آقای نوشادی حرفهای کلی شما زمانی قابل قبول میشود که مستدل و مستند باشد.سازمان مجاهدین خلق در همه پرسی جمهوری اسلامی آری یا نه شرکت کرد. در اولین انتخابات ریاست جمهوری خمینی را کاندید کرد که بنظر شوخی میامد و مسعود رجوی کاندید شد. در انقلاب فرهنگی سال ۵۹ وسعود رجوی در کنار رئیس جمهور بنی صدر در زمین چمن دانشگاه برای اخزاج دانشجویان چپ و تحلیه دفاتر آنها حضور داشت . در ۱۴ اسفند ۵۹ در مراسم ۱۴ اسفند هنگام سخنرانی بنی صدر درگیری نیروهای سرکوبگر و مجاهدین وارد فاز جدیدی شد(در مراسم باشکوه ۱۴ اسفند احمد آباد بغیر از آیت الله طالقانی از حکومتیان شمول بنی صدر خبری نبود)
واقعیت این است ما نمی دانیم حقیقت امر در همه پرسی جمهوری اسلامی ۱۲ فروردین ۵۸ را نیم دانیم. بازرگان ادعا کرد از ۲۲ میلیون واجد شرائط ۲۰ میلیون شرکت کردند.( مطابق این ادعا فقط ۱۰ درصد رای ندادند )
او در سخنرانی ها گفته که بعلت صعب العبور بودن بعضی مناطق به رای ۳تا ۴ میلیون دسترسی نبوده(بر این اساس پس آنها که شرکت نکردند از ۱۰ در صد بیشتر بودند.. .. «دولت موقت» مهدی بازرگان که اصلا وظایف دولت موقت را انجام نداد و هر چه خمینی خواست برای تجکیم حکومت ولایت فقیه و مشروعه انجام داد ا شوخی و لیچارد ژست مظلوم بخود گرفت ولی خودش و سخنگویش و همفکرانش بخاطر اسلام عزیز دروغهای شاخداری در آن روزها سرنوشت ساز تحویل مردم دادند . همه با نتیجه ی من در آوردی ۹۸،۲ چون چماقی بر سر مخالفان زدند.
در ضمن طبیعی بود که در گذار از دیکتاتوری شاه تا پا گرفتن زندانها وبگیر و به بند حکومت دینی خمینی یک زنگ تفریح وجود داشت که همه گروه ها توانستند با تمام اقشار مردم در بسیاری موضوعات اجتماعی آزادانه ابراز وجود کنند حکومت تازه بدوران رسیده تحمل هیچ یک را نداشت و از ۸ مارس ۱۹۷۹ / ۱۸ اسفند ۱۳۵۷ شروع شد...بهتر است در مورد سرکوب های و اعدامها که از ۲۲ بهمن شروع شد و بلا انقطاع ادامه یافت صحبت کنیم. در نبود نهاد های انتخاباتی و آزادی های حداقل وارد قلمروی آمار نمی توانیم شویم.
٨٣۶۵۴ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۶       

    از : شاهد

عنوان : شاهد
در جواب دوست عزیز
عرض اینجانب در مورد شیعه و سنی در پس انقلاب ۵۷, و محبوبیت سازمان های چپ در میان اقوام سنی ایرانی، مردم شیعه عرب را شامل نشد چون چنین محبوبیتی هرگز وجود نداشت، نفوذ و تأثیر سازمان فرهنگی خلق عرب در میان مردم عرب خوزستان به هیچ وجه قابل مقایسه نیست با نفوذ سازمان فرهنگی خلق ترکمن در میان قوم ترکمن، یا کومله و چریکهای فدایی در در میان مردم سنی کردستان. تازه بگذریم از شرکت وسیع شهروندان حزب‌الله ای عرب در سرکوب وحشتناک دانشجویان دانشگاه جندی شاهپور یا حتی خود سازمان صرفا روشنفکری خلق عرب . مجاهدین خلق یک خلق نبود بلکه یک جریان سیاسی بود که داستان دیگری دارد.در ضمن به گواه تاریخ ثبت شده اکثریت قریب به اتفاق سازمانهای چپ در فردای تثبیت رژیم جدید آنرا ارتجاعی دانسته و با طرح شعار برقرار باد جمهوری دمکراتیک خلق خواهان سرنگونی آن شدند. در اخر عرض کنم که اگر جمهوری اسلامی قادر شد که با آن شدت وحشتناک مخالفین را در دهه شوم ۶۰ سرکوب کند ، آن هم در زمانی که فاقد ارگان های امروزیش بود، علتش وجود همان ۸۰ درصدی است که مورد توافق من و شما نیست. لطفاً به فیلم تشیع جنازه ی آیت الله خمینی که در اخرین سالهای این دهه مرگبار تاریخ ایران برگزار شد توجه بفرمایید.
٨٣۶۴۵ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۶       

    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : لازم و مفید ولی نا دقیق..
آقای دماوندی سلام ، بهتر بود که گفتمان غالب بعداز انتخاب جیمی کارتر۱۹۷۶ و تاثیرش در ایران بعداز ۱۳۵۵ را در ایران و جایگاه چپ را در نظر می گرفتند.
چه در زندانها و چه در خارج از زندان و حتی خارج از کشور فرض می کنیم گزاره ی آقای دماوندی درست باشد :
"اما در برابر پروژه روحانیت و آیت الله خمینی، چپ ایران خواهان سرنگونی رژیم پهلوی وبرقراری جمهوری دمکراتیک خلق بود. برقراری جمهوری دمکراتیک خلقی را در مبارزه گسترده وهمه جانبه کارگران وزحمتکشان وهمبستگیهای بین المللی علیه ارتجاع وامپریالیسم ممکن میدانست...."
آقای دماوندی آیا لازم نیست که روزی ما چپ ها به نسل های جدید صادقانه بگوئیم : بعداز سرنگونی رژیم شاه کدام یک از جزیانهای چپ با توجه به راهنمای عمل سیاسی مارکسیستی ،تحلیل جدیدی از شرائط ارائه کردند و شعار مناسب برای ادامه مبارزاتی با حکومت جدید ، خمینی، شورای انقلاب، دولت موقت و دیگر مسائل ارائه کردند؟
۱ـ بلافاصله بعداز رفتن شاه شعار جدیدی بر سر زبان ها افتاد :" بعداز شاه نوبت آمریکا" ...در نبود ساواک و تعقیب و مراقبت فضای عجیبی ایجاد شده بود که قبلا تجربه نشده بود
۲ ـ بعداز سقوط حکومت شاه نیز انواع تحلیل ها و شعار ها از جانب چپ ها ارائه شد که
که جدا از درست و نادرستی آنها چپ را در مقابل غیر چپ تضعیف نمود.
به مثل عده ای از دوستان راه کارگر در حالیکه مردم در حال تسخیر پادگانها بودند در کارخانه جنرال صنعتی متعلق به بهبهانی ها در جاده قدیم کرج با کارگران تحصن کرده بودند .
۳. حکومت شاه به حکومت خمینی فراروئید .. این اتفاق صورت گرفت توده های میلیونی دیگر مثل قبل از ۲۲ بهمن به حکومت نگاه نمیکردند. زمانی لازم بود تا مردم با تجربه ملموس خود نسبت به حکومت جدید برخورد جدیدی داشته باشند.
بهتر نیست در باره ی چپ روی ها و راست روی های بعداز ۲۲ بهمن شجاعانه حرف بزنیم؟
در ضمن بعداز اشغال سفارت آمریکا ۱۳ ابان ۵۸ توسط دانشجویان خط امام در سازمان چریکهای فدائی خلق ایران رگه های تائید و حمایت مواضع ضد امیریالیستی آیت الله خمینی بازتاب یافت که در سال ۵۹ بعداز تخلیه خونین داشگاه ها از دانشجویان و خروج پیشگام انشعاب اقلیت رسما انجام شد... در مورد چند و چون این وقایع باید دقیق و مشخص بحث نمود.
٨٣۶۲۶ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۶       

    از : حمید نوشادی

عنوان : غیر وافعی و بزرگنمایی
دو نکته توسط شاهد ذکر شده که یکی از آن غیر واقعی و دیگری تا حدودی بزرگ نمایی است. ایشان ذکر فرمودند که چپ ایرانی از همان فردای تثبیت حکومت جمهوری اسلامی خواهان سرنگونی ی مسلحانه ی آن شد. این فرموده البته واقعیت ندارد. چپ خواهان برآورده شدن خواسته های انقلاب بهمن مبنی بر تسلط مردم بر سرنوشت خودشان بود. علیه انحصار طلبی تازه به قدرت رسیدگان بود و علیه سرکوب بی وقفه اعتراضات توسط گروه هایی بود که خود را حزب الله می نامیدند و توسط حاکمان جدید سازماندهی می شدند. بر عکس گفته شاهد، این رژیم جدید بود که خواهان قلع و قمع همه ی نیروهای چپ از بدو به قدرت رسیدن خود بود.
در مورد این که اکثریت بزرگی از مردم در آن زمان طرفدار رژیم جدید بودند، هم اغراق و مبالغه گویی است. ۸۰ تا ۹۰ درصد در مناطق شیعه نشین به راستی مبالغه است. این تنها سنی ها نبودند که معترض بودند و در برابر سلب حقوق شان مقاومت می کردند. ملت عرب خوزستان شیعه بودند و علیرغم این سرکوب می شدند و برای کسب حقوق شان مبارزه می کردند. صدها هزار وابستگان و هواداران سازمان مجاهدین خلق هم شیعه بودند، آنها هم معترض بودند.
در اقصی نقاط ایران اعتراضات مختلف علیه بیداد حاکم جریان داشت. تظاهرات دیپلمه های بیکار، تظاهرات کارگرانی که کارخانجات آنها در جریان انقلاب تعطیل شده بود و صاحب کارخانه از ایران گریخته بود، تظاهرات زنانی که نسبت به سلب حقوقشان آگاه تر بودند، تظاهرات بازماندگان جانباختگان سینمای ریکس آبادان، تظاهرات کارگران پروژه ای ، مخالفت لر های بختیاری با قدرت جدید که البته آنها نیز شیعه هستند و غیره و غیره.
علاوه بر این هنوز از یاد نبردیم تظاهرات ده ها هزار نفری که در صفوف منظم پشت سازمان چریکهای فدایی در زمستان ۵۷ و اوایل سال ۵۸ صورت می گرفت. تظاهرات های پر شکوه اول ماه مه سال ۵۸ و نیز سال ۵۹، مبارزات پرشکوه دانش جویان که مرتب سرکوب می شدند و در جریان به اصطلاح انقلاب فرهنگی مرتجعین به خاک و خون کشیده شدند و حمام خون بر پا شد.
رژیم با سازماندهی و تجدید سازماندهی مستمر سرکوب و کشتار سیستماتیک و حساب شده مخالفین و نیز در جریان جنگ توانست مقاومت ها را سرکوب کند و بر اوضاع تسلط یابد. یک رژیمی که ادعا شده که ۸۰ تا ۹۰ درصد اهالی شیعه را پشت سر خود داشت، آیا به راستی نیاز به چنین ابعاد فاجعه باری از سرکوب های سیستماتیک داشت ؟
٨٣۶۲۵ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۶       

    از : شاهد

عنوان : شاهد
اینجانب، در صحت تمامی ی این گزارش- نوشته شهادت می دهم، به جز تکذیب ادعای فتاح پور در مورد همراهی ی اکثریت عظیم مردم با خمینی.
"البته به گمان من" این ادعا در مورد نقاط شیعه نشین ایران، که ۸۰ تا ۹۰ در صد ایران مسکونی را در بر می گیرد صادق است. چپ ایرانی از همان فردای تثبیت حکومت جمهوری اسلامی خواهان سرنگونی ی مسلحانه ی آن شد و در این راه آشکارا ، رادیکالی و پر شور عمل کرد و تاوان بسیار گران آن را نیز پرداخت کرد.
چپ ایرانی گرچه به شدت انقلابی بود، اما با اشتباهی بس روان پریشانه و چشم پوشیدن بر جمعیت عظیم شیفته ی خمینی، انقلاب و انقلابی بودن را تنها منحصر به خود می دانست و سرنگونی ی سخت باور دستگاه قدرتمند و امپریالیست ساخته ی پهلوی به دست آخوند ها را باور نمی کرد. واقعیت این بود که انقلاب ۵۷ از جوراب تا کلاه پوششی با مارک اسلامی بر تن داشت، هرچند که بسیاری از خواسته هایش تحت تأثیر شعارهایی بود که ریشه در سوسیالیسم داشتند. و حقیقت این است که سرنگونی پهلوی تنها به جهت اسلامی بودن شکل انقلاب بود که میسر گردید.
چپ ایرانی فاقد پایگاه محسوس مردمی در میان کلیت ملت ایران بود. اما از آنجا که گفتمان انقلاب مذهبی بود، گفتمان چپ موفق شد تا در میان اقوام سنی ملت ایران، در میان کردستانی های سنی( نه کردهای شیعه کرمانشاه) ترکمن های سنی در شمال شرقی کشور، مردم بلوچ- سنی ی سیستان و بلوچستان و مردم سنی مذهب حاشیه شمالی خلیج فارس برای خود جای باز کند. در حقیقت امر، موفقیت چپ ایرانی در بالنده کردن خواسته‌های خودمختاری خواهانه در میان اقوام کرد و بلوچ و ترکمن، به مقداری زیاد، به سبب سنی بودن این مردمان بوده است. مردمانی که آشنایان اشان هیچ نقشی در تولید و اداره ی حکومت جدید نداشته و نمی توانستند داشته باشند. به یاد داشته باشیم که چپ با وجود داشتن اسطوره‌های آذری در تاریخ دیروز و آنروز خود، در زمان انقلاب ۵۷, هرگز نتوانست به افکار استقلال خواهی در آذربایجان"شیعه" آنروز جانی دوباره ببخشد. به یاد بیاوریم که بسیاری از شخصیت‌های مهم جمهوری اسلامی, فارسی را با لهجه ی آذری گفتار می کردند و لشکرهای عظیمی از داوطلبان آذری آن روزها برای جنگ با کردها و هم چنین با عراق عازم جبهه ها می شدند.
انقلاب ۵۷ ملت ایران از جهت کثرت و مشارکت مردم، به شهادت سرشناس ترین مورخین عالم، عظیم ترین انقلاب تاریخ مدرن جهان بوده است و بدون هیچ تردیدی این کثرت چشمگیر مشارکت مردم، به سبب وجود و حضور سنگین عنصر مذهب در دل آن انقلاب بوده است.
٨٣۶۰۹ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۶       

    از : حمید نوشادی

عنوان : خسته نباشی
رفیق علی دماوندی دستت درد نکند. ارزیابی کوتاه خوبی نگاشتی. از خواندن آن بهره گرفتم.
ممنون
٨٣۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست