سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

رفراندوم و راهبرد تحول طلبی (۱) - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : هرمز سوادگوهی

عنوان : چرا دو پهلو
خسرو صدری در رابطه با کامنت دونفر از دوستان مطلبی نوشته که معلوم نیست چرا به نام و امضاء آنها اشاره نمی کند تا بدانیم آن دونفر چه نوشتند. بنظر نگارنده صدری فقط خواسته یادداشتی در دفاع از حکومت مشروعه ولایت مطلقه فقیه بنویسد، چرا ؟
صدری نوشته: این که کسی بگوید:"مردم شکل حکومت آینده را انتخاب خواهند کرد"، اگر نظر به : یا سلطنت یا جمهوری داشته باشد ، لطفا به این تناقض پاسخ دهد که : بنابر این هرچهار یا هشت یا ده یا بیست سال، باید یک انتخابات جدید برای : یا سلطنت یا جمهوری برگزار شود. همه جمهوری ها روزی سلطنتی بوده اند و مردم یک بار تکلیف خود را با این شکل عتیقه کشورداری معلوم کرده اند و والسلام.»

واقعا عجیب است که بعداز ۴۰ سال در شرائطی که حتی اصلاح طلبان حکومتی می دانند که این حکومت کاریکاتور جمهوری هم نیست و حریف حامیان حفظ ساختار ولایت مطلقه فقیه نشدند و بعضی از زندان فریاد می کنند که این حکومت مشروعه ولایت فقیه اصلاح پذیر نیست و تمام تلاش ها برای بسط قطره چکانی نهاد های انتخابی در چنبره شورای نگهبان و اطلاعات سپاه شکست خورده و اثری از جمهوریت وجود ندارد. زیرا نهاد سمبلیک «جمهوری» یعنی ریاست جمهوری از رجائی شروع شد و امروز در دست همفکرش حسن روحانی است که اگر حتی رنگ و بوی جمهوری داشت مردم جان به لب رسیده که ۴۰ سال حکومت کشتار را تحمل کردند تا سال ۱۴۰۰ هم صبر می کردند ولی آقای صدری فکر می کند همه پرسی «جمهوری اسلامی آری یا نه » رقابتی بود برای انتخاب حکومت پادشاهی ورشکسته که مردم بزیر کشیدندش و نخواستندش . ثمرات آنرا ۵۲ سال در حکومت پهلوی ها تجربه کرده بودند و در یک شرائط بحرانی تحت رهبری مرجع تقلید شیعیان فکر کردند جمهوری اسلامی ۵۰ روزه بدون قانون اساسی مانند سایر جمهوری ها ی مثبت ست که چنین نبود . اصلا جمهوری نبود. در همان مجلس خبرگان ۵۸ بوی گندش در آمد.. در مورد حکومت ولایت فقیه علاوه بر آبت الله طالقانی بعضی دیگر هشدار دادند.

آقای صدری ! بهتر نیست که با هموطنان پهلوی پرست یا شاهدوست رک و پوس کنده حرف بزنیم : همانطور که خمینی از دین و مرجعیت سوء استفاده کرد و حکومت اسلامی را رنگ «جمهوری » زد تا در همه پرسی ۵۸ قالب کند.
آقای رضا پهلوی و هفکرانش نباید حکومت پادشاهی شناخته شده را رنگ «سلطنت» بزنند که چون در انگلستان و سوئد دائر است پس در ایران هم جواب خواهد داد.
حکومت اسلامی ولایت فقیه و حکومت فردی پادشاهی هردو تام گرا و با بهای سنگینی در ایران تجربه شده اند.
ولی ما جمهوری را تجربه نکردیم و به اعتبار نتایج مثبت آن در بسیاری از کشور ها امیدواریم با اقبال وسیع توده های میلیونی روبروشود.









چیست که آدم بد ولی می گوید: « سلطنت طلبی در ایران گرایشی است که می تواند در زمانی کوتاه افراد زیادی را زیر پرچم خود گرد آورد....... »
شاه بیت فکر صدری « ......خود انقلاب ایران هم با بسیج پیرامون قوی ترین همه این گرایشات، یعنی تشیع طرح ریزی و پیروز شد....»
صدری ختم جلسه را اعلام می کند:
«این گرایش با وجود نارضایتی وریزش ها، هنوز هم خواهد توانست ، سلطه بلامنازع آن دیگران را درعرصه سیاسی مانع شود.»

ترجمه
٨٣۶۶۲ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : "مال بد بیخ ریش صاحبش".
در تائید کامنت جناب صدری, در دوران جهانی شدن (گلوبالیزاسیون) که ابداعات و پدیده هایی مانند جنبش زنها و همجنس گرایان و غیره با سرعت اینترنتی جهان گیر میشوند, از حدود یک قرن گذشته, در اطراف ما سلطنت های ترکیه و مصر و عراق و افغانستان و دیگر کشورهای آفریقای شمالی و بسیاری از کشورهای اروپائی و آسیای مرکزی و غیره جای خود را به حکومت های جمهوری داده اند و تا آنجا که من میدانم حتی یک کشور جمهوری, سلطنتی نشده است (مگر آنکه کسی تصحیح کند). اینکه هنوز عده ای درد نوستالژی (حسرت گذشته، آرزوی گذشته) سلطنت را دارند مانند بسیاری فرقه های دیگر امری طبیعی ست. با چنین روندی معلوم نیست که از عمر سلطنت افتضاح آمیز انگلستان هم چقدر باقی مانده است و به هر حال "مال بد بیخ ریش صاحبش".
٨٣۶۵۹ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : نه سلطنت بازگشت پذیر است نه جمهوری اسلامی ادامه پذیر!
۱.شعار مردم در دی ماه جمهوری ایرانی بود و خواهد ماند.
۲.طرفداران پهلوی و مجاهدین و سکولارهای پراکنده چپ هم در آن شرکت داشته اند ولی این به این معنی نیست که رفراندوم بین سلطنت و جمهوری اسلامی صورت میگیرد و ما هم در آن شرکت خواهیم کرد.
۳.سکولارهای چپ میبایست هر چه سریعتر انسجام بیابند و هژمونی حرکت مردم را بدست بیاورند.
در غیر اینصورت مقصر تاریخی خواهیم شد.
٨٣۶۵۷ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۶       

    از : خسرو صدری

عنوان : در رابطه با کامنت دونفر از دوستان
سلطنت طلبی در ایران گرایشی است که می تواند در زمانی کوتاه افراد زیادی را زیر پرچم خود گرد آورد.چنین قابلیتی به عنوان مثال درگرایشات اقلیت های مذهبی وقومی و نیز ملی گرایی هم وجود دارد. خود انقلاب ایران هم با بسیج پیرامون قوی ترین همه این گرایشات، یعنی تشیع طرح ریزی و پیروز شد. این گرایش با وجود نارضایتی وریزش ها، هنوز هم خواهد توانست ، سلطه بلامنازع آن آن دیگران را درعرصه سیاسی مانع شود. حال که :"نه به بار است و نه دار"، کسانی که این واقعیت را در معادلات خود نادیده می انگارند، طرح هایشان برای آینده نقش برآب خواهد بود.
رضا پهلوی، نقشی کلیدی برای استفاده از پتانسیل سلطنت طلبی بازی می کند. ولی خود سلطنت ،همچنین در دیگرکشورها، چند ده است که حامی بین المللی وشانس به قدرت رسیدن ندارد. با پنهان کردن این واقعیت سعی می کنند عجالتا از پراکنده شدن"سلطنت طلبان" جلو گیری کنند تا سر بزنگاه "شاهزاده" با یک نرمش"پشتک" قهرمانانه ، البسه پادشاهی به طور کامل از تن بدرکند. این که کسی بگوید:"مردم شکل حکومت آینده را انتخاب خواهند کرد"، اگر نظر به : یا سلطنت یا جمهوری داشته باشد ، لطفا به این تناقض پاسخ دهد که : بنابر این هرچهار یا هشت یا ده یا بیست سال، باید یک انتخابات جدید برای : یا سلطنت یا جمهوری برگزار شود. همه جمهوری ها روزی سلطنتی بوده اند و مردم یک بار تکلیف خود را با این شکل عتیقه کشورداری معلوم کرده اند و والسلام.
٨٣۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۶       

    از : عیسی صفا

عنوان : فرار بجلو
اقای بهزاد کریمی امکان رفراندوم را نه امروز و در چارچوب موازنه قوای کنونی بین جنبش مردمی و حاکمیت ، بلکه در آینده و به هنگام قرار گرفتن جمهوری اسلامی در وضعیت بحران شدید موجودیت خود می بیند. پس می توان نتیجه گرفت که از نظر ایشان رفراندوم تاکتیک های مشخص مبارزه های کنونی مردم را تشکیل نمی دهد. خوب در این صورت ضرورت طرح آن امروز چیست؟ طرح رفراندوم هنگامی می تواند واقعی باشد که نیرویی پیگیرانه در پشت آن قرار گرفته و آنرا تبدیل به یک مساله ملی کند ، طرح رفراندوم و عدم پیگیری عملی آن چیزی جز « سنگ مفت گنجشگ مفت» نیست. اگر آقای کریمی رفراندوم را مربوط به شرایط آینده می بیند قصدشان از طرح آن امروز و صرف نیرو و انرژی برای آن چیست؟آیا ایشان قصد داشتن یک «کلکسیون طرح »برای آینده دورتر را دارد؟ قبلن هم ایشان در مقاله ای از طرح های برنامه های سیاسی « متضارب» ، متفاوت ، متقارن و.... دفاع کرده بود. هدف ایشان از فرار بجلو و پراکنده کردن طرح ها چیست؟
٨٣۶۴۶ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۶       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام دوستان. من دفعه پیش نوشتم و باز تکرار می کنم: خود رفراندوم نه فقط بد نیست، بلکه یک دست آوردِ بزرگِ
تاریخ بشری است. البته در زمان های قدیم هم به نوعی رفراندوم - خانوادگی، قبیله ای و حتی کشوری وجود داشته - ولی رفراندوم نوین و مدرن که در پی آن بدست آمده، یک دستآوردِ با ارزش تاریخ بشری ست؛ مگر می توان مخالف آن بود!؟
مشکل اینجاست که رفراندوم در ایران امروز که به آسانی خوردن آب، بسیاری از مسئولین گروه بازانه قانون می شکنند شریر و بیرحم، و بعد نفسکِش می طلبند، ممکن نیست. اهل تهمت نیستم؛ لازم شد، قانون شکنی های بسیار شدید را بر می شمرم و گفته ی خود را به اثبات می رسانم.
پس حاصل این نوشته ها و بحث ها چیست؟
بیشک نه کاشتن زیبای درخت است، بَل کشتن وقت است - بریدن جنگلِ انرژی.

جناب رییس جمهور هم که آن سخن به میان انداخته، نیک آگاه است که هرگز دل به اجرای رفراندوم نباخته، زیرا او می داند در کجای جهان ممکن ها و ناممکن ها ایستاده.

ولی همیشه عزیزان واکنشی ناگهان پهلوان گود شوند؛ رجز خوان، دوری زده، رونده رود شوند، بی آنکه بدانند در آن پایین دست به کجا ها می ریزند.
در همین راستا بسیار گاه ما ایرانیان و کلِ مردم جهان انرژی بر باد، به سود زشتی و بیداد داده ایم.
یکبار جوّگیر می شویم، و بعد ها آنقدر در کومه اش می لولیم تا خسته و شکسته و پیر شویم. هیچ از یاد نمی برم، در اوایل درگیری ها گاه دسته ای دو ده نفره و گاه کمتر از ده نفر(نمونه ی ماسال)، تفنگ بر دوش به جنگل می زدند برای کشتن و خود کشی؛ و خود آن را مبارزه می نامیدند(می پنداشتند)! زیرا شناختی از اوضاع میهن خود و توازن نیرو ها نداشتند، پس گل می کاشتند خیالی، که خون و اندوه حاصل آن بود، بی هیچ برداشتی.
راستی، چرا اوضاع ما اینگونه است؟
زیرا در کلبه ی خود کلِ جهانیم؛ بی ریشه روانیم. و هم در تحلیل ما تجزیه نیست؛ یعنی «گلو» را می شناسیم، ولی از «گَه» و «لو» بی خبریم.*(این اندک آخر چو نیک بگشایی، خود دفتری گردد.)

* گَلُو = گَه + لُو.
گَه = دهان، است، مانند گَپ که به معنی سخن = از گَه(دهان) بر آمده می باشد. و «لو» پوسته و لوله است. پس «گلو»(دهان لوله) آغاز لوله ی دهان است به سوی معده.۱

۱ - مفاهیم را از زبان مادر(تالشی) برگرفته ام.
پیروز و شاد باشید.
٨٣۶٣۲ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : انتظارات از رفراندوم بالا و از انقلاب تخیلی است!
۱.رفراندوم را میبایست تمرین دمکراسی و موقعیتی برای سازماندهی و اتحاد نیروهای ضد حکومت دانست ، مسلما با این چنین حکومتی که تا گلو مسلح و سازمان یافته و متقلب است رفراندوم فقط پس از سرنگونی امکان پذیر است و آنموقع هم ، عملا احتیاجی به رفراندوم نیست!
۲.رفراندوم قابل تصور میشود وقتی که با دخالت خارجی حکومت سرنگون شود!
۳.تا زمانیکه حزب ویا جبهه ای همه گیر نداشته باشیم راهی جز بازی در زمین رفراندوم و یا اشکال دیگری نداریم.
٨٣۶۲۴ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۶       

    از : عیسی صفا

عنوان : رفراندوم پسا فروپاشی ؟
من پاسخ آقای کریمی را دوباره خواندم و این بار به دفاع ایشان از رفراندوم پسا فروپاشی برخورد کردم. این جمله ایشان است : « و یا در شرایط پسا تلاشی کل دستگاه قدرت برگزار شود. دومی از نظر دمکراسی قطعی است». ایشان توضیح نداده اند که موضوع رفراندوم پسا فرو پاشی چیست. آیا برای تعیین نوع نظام بعدی است؟ اگر فروپاشی منجر به تشکیل مجلس موسسان و قانون اساسی جدید شود معنای رفراندوم و هدف آن چه خواهد بود؟ جمله : « از نظر دمکراسی قطعی است» یعنی چه؟ ایشان که این همه از برخورد مشخص با سیاست حرف می زند چرا آنقدر به سوی آینده پرتاب شده است که نگران اوضاع سیاسی ایران پس از تشکیل مجلس موسسان و انتخابات آزاد است؟ چرا این همه فوتوریست شده اند؟
٨٣۶۲۲ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۶       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : توازن قوا چیست؟
نه ، آقای عیسی صفا بدون دموکراسی اندازه گیری توازن قوا نیز ممکن نیست.... آنطور که می بینیم توازن قوا یعنی پذیرش رای مردم که از صندوق ها بیرون میاید چه با دست شمرده شود و چه با کامپیوتر .. چه مستر دونالد ترامپ برنده شود چه لیدی کلینتون ، در فرانسه هیچکدام از احزاب قدیمی مقبولیت ندارند ، «جبهه ملی» نئونازیست از احزاب قدیمی سوسیالیست ، گُلیست ها و محافظه کار ها پیشی میگیرد. همه جا پوپو لیستها بزرگ شده اند و چپ ها آب رفته اند، سوسیال دموکراتهای آلمان با دموکرات مسیحی ها ائتلاف می کنند تا آلمان را از دست افراطی ها «نجات » دهند.در سوئد حزب نژاد پرست ها سومین حزب بزرگ سوئد است ... همه این ها با رای مردم مطرح و یکی از بزرگ ترین پیچ های قرن پیست و یکم در سر راه است...انتخابات در این کشور ها سیاستمداران را از خواب خرگوشی بیدار می کند تا درست کار کنند....
در ایران ۴۰ سال است که فقط رای حمایت از نیروهای مذهبی در گردش است و اصلا جائی برای دیگران وجود ندارد معلوم نیست مردم چه سوداهائی در سر دارند. این خظرناک تر از وقایعی است که در کشور های دموکراتیک رخ میدهد. در کشورهای دموکراتیک همه امکانات برای انتخاب وجود دارد و مردم احزاب و سیاستمداران تنبیه و تحقیر می کنند ولی در ایران هیچ امکانی وجو د ندارد و می بینیم که معترضین می گویند «اصلاح طلب ، اصول گرا دیگر تموم شد ماجرا » .. حکومت اسلامی بخیال خود مادالعمر قدرت نمائی می کند...
این ها را گفتم که تاکید کنم چون دموکراسی نداریم ، نظر سنجی نداریم ، انتخابات نداریم و نمیتوانیم توازن قوا را اندازه بگیریم.....
تصمیم گیری ، موضع گیری همه چیز هزار بار از کشور های آزاد سخت تر است باید بیشتر کار کنیم.
٨٣۶۱٣ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۶       

    از : عیسی صفا

عنوان : موازنه قوا
اگر موازنه قوا به درجه ای باشد که جمهوری اسلامی از ترس فروپاشی کامل حاضر به عقب نشینی و تن دادن به رفراندوم باشد ، چرا جنبش مردمی باید در چنین جایی متوقف شود؟ چرا جنبش مردمی باید چنین ریسکی را پذیرفته و ارگان های سرکوب حکومت را منحل نکند؟ مگر میران استقرار دمکراسی با برچیدن نیروهای سرکوب و دیکتاتوری بستگی ندارد؟
٨٣۶۱۲ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست