سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نکته گرهی در مباحث "راه کارگر" چیست؟! - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بهزاد کریمی

عنوان : ممنون، ولی!
از ابراز نظر دوستان حاشیه نویس بر آن یاداشت سپاسگزارم و اینجا اما تنها بسنده می کنم اشاره وار به نوشته تقی روزبه گرامی زیرا لطف کرده و قسما وارد مضمون شده است.
روزبه گرامی! از اینکه کوشیدی با این روشنگری فشرده پرسش مرا پاسخ دهی متشکرم و آن دو مطلبی را هم که از خودت و شالگونی آدرس داده‌ای حتماً سر فرصت خواهم خواند. در این چند سطر البته نمی توان وارد بحث سنگین نقد ثروت و قدرت از نوع مارکسی شد ولی پرسش من بیشتر این بوده که بلاخره ما به ازاء سیاسی اختلافات شما در پیکره "راه کارگر" را، کجا و در چه موضوع مشخصی باید دید؟ می نویسی که اختلافات ۸ سال پیش شما میان طرز تفکری بوده معتقد به "یک سازمان - یک نظر" با فکری که باورمند تنوع نظر در کادر مبانی واحد است. فقط همین رفیق؟ خودت البته می پذیری که بحث فقط این نبوده است و در دیگر زمینه ها هم مسایلی وجود داشته ولی این را روشن نمی داری که مثلاً اختلاف در سیاست عملی آری یا نه، و اگر هم آری، بر سر چه و در چه میزانی؟ حقیقت اینست که برای چپ و جامعه، نکته مهم همانا آگاهی یافتن آنهاست به این اختلافات و مقدمتاً هم در زمینه سیاست تا دریابند که با هر کدام از شماها چگونه می باید و می توان تنظیم نسبت کرد. این را البته بارها در تاریخ جهانی احزاب دیده ایم که اختلافات چه بسا که بر سر مسایل و نگاه تشکیلاتی بروز یافته اند ولی آنها بدون هیچ استثنائی بعد اندک مدتی، سر از برنامه و سیاست در آورده اند! اختلافات نخستین بین بلشویک ها و منشویک ها هم اینگونه بوده است که از نحوه درک نسبت به "سانترالیسم دمکراتیک" شروع شد و سریعاً به "دو تاکتیک" رسید! لنین هم درست در آغاز و متن اختلاف تشکیلاتی تصریح و پیش بینی کرده بود که اختلافات تشکیلاتی جنبه "بنیادی" دارند و خود را در برنامه و سیاست نشان خواهند داد که نشان هم دادند. از آخرین اختلافات "راه کارگر" ۸ سال می گذرد و بعد این مدت طولانی، آخر چگونه می توان پذیرفت که تفاوت ها عمدتاً تشکیلاتی بوده اند و هنوز هم گویا چنین اند؟ بپذیرید که یک ناظر رویکردهای شماها اگر اختلافات در "راه کارگر" را پس از ۸ سال نتواند در تفاوت های بنیادی بر سر امور برنامه ای و راهبردی ببیند، حق دارد نه از خودش که از خود شما بپرسد: اصلاً چرا از هم جدا شدید و چرا باز همچنان به جدا ماندن از یکدیگر ادامه می دهید؟ اختلافات در درون یک جریان تا زمانی که امتداد برنامه ای و راهبرد سیاسی به خود نگیرند برای هر ناظر بیرونی مطلقاً غیر قابل درک خواهند ماند و برای دلسوزان سرنوشت چپ نیز، فقط و فقط مایه ای جهت تاثر و تاسف.نه در اینجا اما بسیار خوب خواهد بود هرگاه از تو و دیگر رفقای تصمیم ساز و تصمیم گیر در جناح های "راه کارگر" بشنویم که با چه نگاه نقادانه ای دارید رابطه سوسیالیسم و دمکراسی را تبیین می کنید و بازتاب این تبیین ها در تاکتیک نقشه های سیاسی هر کدام شما چه است؟ باز هم ممنون تو روزبه گرامی بخاطر واکنشی که نشان دادی.
٨۲۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۶       

    از : تقی روزبه

عنوان : نقد و رویکردفرافرقه ای
-موضع مطرح شده عمدتا نظرات فردی من بوده و ربطی به مواضع تشکیلات معین ندارد
-همانطور که در نوشته هم به نحوی آمده این نقد خارج از چهارچوب دسته بندی ها و منازعات فرقه ای قراردارد و تمایلی ندارد که در زمین فرقه ها به نقدمسائل و طرح گفتمان چپ به پردازد و اگر ارجاعات مشخصی هم صورت گیرد عمدتا در اشاره به همین رویکردفراقرقه ای است.
- آن چه که به موضوع اختلاف و انشعاب هشت سال پیش راه کارگرمربوط می شود به نظرم در قیاس با مواردمشابه با شفافیت نسبتا مطلوبی همراه بود و اساسا علیه محدویت آزادی بیان و اندیشه در سطح و فرایافت جدیدی که مبین درک نوینی از ساختارها و مناسبات تشکیلاتی بود صورت گرفت. گرچه همان زمان هم اختلاف مهمی در حوزه های دیگر وجودداشت، اما اساسا و به گمان من آگاهانه اختلافات حول آزادی بی قیدو شرط آزادی اندیشه درون یک سازمان چپ کانونی شد. در این رابطه مثلا می توان به دو نوشته من و شالگونی مراجعه کرد. https://asnadeenshab.wordpress.com/dena-۳۷/ .
در این نقدها اساس یک سازمان یک نظر را (یک نظررسمی ) را موردانتقادقرارگرفت و با اجتناب ناپذیردانستن طیف بندی های نظری و تشکیلاتی اساس را امکان طرح برابرنظرات و گفتگو و اقدام در جهارچوب اشتراکات قرار می داد که در چهارچوب مبانی یا چنداشتراک بنیادی مدنظربود و از همین منظرهم مخالف جدائی و دامن زدن و تولیدفرقه های تازه و رویکردفرقه سازی بود که البته از سوی گرایش مقابل که خواهان انشعاب و جدائی بودند موردقبول قرارنگرفت. اشاره کنم که گرچه این انشعاب ابراز نظر را که بوسیله رفقای جداشده در تنگناقرارگرفته بود تسهیل کرد، اما نتوانست کلیت کلیشه درک یک سازمان یک نظر را بطور ریشه ای دگرگون کند و اساسا در چهارچوب های موجود هم بدلیل آن که فلسفه وجودی فرقه ها با آن گره خورده است ناممکن است.
اما رویکرداصلی نوشته از نقدمانیفست کمونیست و نظرات مارکس در مورددولت و تجربه کمون و اکتبر و.. است که کانون تمرکزآن نقدمناسبات قدرت به عنوان همزاد مناسبات سرمایه، رابطه انباشت ثروت و انباشت قدرت هم چون دو وجه سلطه اجتماعی و از جمله دولت گذار دیکتاتوری پرولتاریای مارکس است ...که سرانجام موجب قیمومیت حزب و نخبگان گردآمده در آن بر کارگران و جامعه شد... بهرحال نقد و مبارزه علیه سلطه اجتماعی درساحت اقتصادی و قدرت از هم جداناپذیرند.. دراین رابطه مفاهیم مربوط به پارادایم مبارزه یک بعدی علیه مناسبات استثماری یعنی تجربه صورت گرفته سوسیالیسم دولتی بامفاهیم دو پایه ای و دوبنی شدن مبارزه برای استقرارسوسیالسم و کمونیزم بالکل با شکل گیری این پارادایم جدید، متفاوت و برمنبای متفاوت است. نتایج نقدانباشت قدرت به عنوان مسیربازتولید و اعاده نظام بورژوازی وسیع و خارج از چهارچوب این یادداشت. از جمله آن که ایجادبدیل بجای تصرف دولت و مبارزه در زمین بورژوازی تکیه گاه اصلی اش در اساس به عرصه مناسبات منتقل می شود و نه منازعه حول نظر و مکاتب و دکترین ها .. و کمونیزم هم چون یک جنبش تا یک نظرو برنامه تهیه شده توسط نخبگان ... در واقع جنبش ها اهرم های پیشروی و آزمایشگاه های طبیعتی برای پروردن برقراری مناسبات نوین و اشکال نوین سازمان یابی و گره خوردن پراتیک و تئوری هستند، و گفتگو و مناسبات غیرنهادی شده اهرم های هماهنگی در برابراهرم های بوروکراتیک و سلسه مراتب.. . در این رابطه می توان به عنوان مثال به مقاله جنبش های جدید حامل چه پارادایمی هستند نگاه کرد
http://taghi-roozbeh.blogspot.de/۲۰۱۲/۰۵/۸۰.html
٨۲۴۶۲ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣۹۶       

    از : مجتبی کریمی

عنوان : صندلی
همشهری زیاد خرده نگیر. ما همگی به گونه ای درگیر این کلاف سر در گمیم. مگر شما نیستید؟ شما هم بیش از ۱۰ سال است که میخواهید ... درست کنید خب هیچکس سر در نیاورده که شما می خواهید چی درست کنید. چندتا نفطه گذاشتم چون هر چند وقت شما اسمش را تغییر می دهید.
آره عزیز خدا لعنت کنه این صندلی را که هر که روش نشست نمی خواد بلند شه.
٨۲۴۶۱ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣۹۶       

    از : بهمنی بهمن

عنوان : اقای کریمی گرامی
متاسفانه تلاش شما هم نتوانسته از ابهام در نظر و مواضع این دوستان کم کند. اما پرسش این است که؛ این مباحث و استنباط ها از متون مارکسیستی و تجربیات انقلاب اکتبر تا چه میزانی پاسخگوی معضلات کنونی ایران و جهان است؟ ایا فکر نمیکنید که پرداختن به چنین مباحثات تاریخ گذشته و پر ابهامی که حتا گویندگان آن در دقت و صحت از درک تاریخی آن در تناقض و مردد هستند ، از بحث ها و منازعات جریانات سیاسی بسته قدیمیی ست و گیر افتادن در سیر گفتمانی محفلی . در شرایطی که جهان با سرعت در حال تغیر است آیا هنوز باید برای توضیح و تصویر آن به اینگونه مباحثات تنی چند در محافلی بسته که هرگونه تغییر را کفر میپندارند متوسل شد؟ آیا این جریانات "مذهبی گونه" با این گیر و گرفتاری های "نظری" قادرند حتا گامی کوچک در تعریف چپی نو امروزی دموکرات و عدالت خواه بردارند.

البته این به معنای کم اهمیت کردن تلاش روشنگرانه شما نیست.
با سپاس
٨۲۴۴۹ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۶       

    از : نادر نادری

عنوان : مشکل سانترالیسم دموکراتیک است ونه چیز دیگر
آقای کریمی عزیز فقط شما نیستید که در این میان دچار ابهام هستید. هر کسی که از بیرون به این بحث دقت می کند چیز زیادی از پشت کلمات به شدت اسکولاستیکی آن چیز زیادی نمی فهمد. اما من به شما می گویم که مشکل اصلی در همان اصل سانترالیسم دموکراتیک است که یک اصل لنینی برجای مانده است و هر دو جریان این گروه طی چهل سال اخیر سخت به آن چسبیده اند و آن را راهنمای اصلی تشکیلانی خود قرار داده اند. سانترالیسم دموکراتیک اگر از تعریف روی کاغذ ان بگذریم در عمل روی زمین یعنی کسی که آن بالای تشکیلات قرارگرفته یا قرار گرفته اند به دقت مراقب کسانی باشند که در پایین قرار گرفته اند تا مبادا جایشان را بگیرند. این همان اصلی است که سوسیالیسم واقعن موجود قرن بیستمی را پوک کرد و از حیز انتفاع انداخت. من می پرسم این جریان چند نفرند که تاکنون از چهل سال تا امروز در ساخت رهبری این سازمان حضور داشته اند و آیا طی این مدت کسی یا کسانی از پایین به بالا رفته اند و اگر رفته اند با اشاره ی چشم چه کسانی بوده است؟. می خواهم بگویم که آیا اصولن این دوستان بالایی خودشان به دموکراسی اعتقادی دارند که در باره ی تقدم یا تاخیر آن در سوسیالیسم به دعوا و درگیری نشسته اند. البته که دارند متهی از نوع سانترالیسم دموکراتیکش!!!!!
٨۲۴٣۹ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست