سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انقلاب اکتبر و «سوسیالیسم» خرده بورژوایی - ناصر زرافشان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : Nima Azadi

عنوان : دانش اقتصاد
نویسنده ی محترم به نکته‌ای اشاره می‌‌کند که برای من پرسش برانگیز است و آن " دانش اقتصاد بورژوایی " است. تا آن جا که می‌‌دانم دانش اقتصاد بورژوایی، لیبرال، مارکسیستی و یا پرولتاریایی نداریم و این مفاهیم با این دانش و روش هایی علمی‌ آن رابطه‌ای ندارند. اگر مکتب‌های مختلف اقتصادی در دانش اقتصاد مطرح می‌‌شود این به معنای دانش اقتصاد بورژوایی یا پرولتری نیست بلکه اندیشه‌های اقتصادی اندیشمندان این دانش را بازتاب می‌‌دهد که هر کدام از زاویهٔ‌ای به مسائل و موضوعات مربوط پرداخته و تئوری‌های متفاوتی را مطرح کرده اند همان گونه که در دانش‌های دیگر هم شاهد آن‌ها هستیم. دانش اقتصاد، بدون هیچ پسوند ایدئولوژیک، با استفاه از روش‌های علمی‌ به شناخت اقتصاد و روابط آن در جوامع گوناگون می‌‌پردازد و در این جهت است که قانونمندی‌های آن را در سطح خرد و کلان کشف و ارائه دهد. ایجاد اقتصاد‌های ایدئولوژیک، به دانش علمی‌ و یکپارچه ی این رشته صدمه ی جدی وارد می‌‌سازد و زمینه را برای رشد هر چه بیشتر "شبه علم‌های اقتصادی" فراهم می‌‌سازد.
٨۲٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۶       

    از : امیر ایرانی

عنوان : ۸۸ و کینه ورزا به آن
اگر از آن ارسالی پاسخگونه -به آقای رودبارکی و آقا یا خانم پیروز- که انتشار نیافت بگذریم
در رابطه با واقعه سال ۸۸باید گفت آن یک حرکت اجتماعی تحولخواهانه ای بود که ربطی به اصلاح طلب فلان وفلان ندارد.
٨۲٣۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۶       

    از : محسن

عنوان : ربط انقلاب اکتبر به حوادث سال ۸۸
جالب است! کسانی که در داخل جانبدار اصلاح طلبان حکومتی هستند، از کنار سخنان محمد رضا عارف، رئیس ژن خوبِ فراکسیون اصلاح طلبانِ مجلس) که وقایع ۸۸ را فتنه و مرتبط به دشمنان خارجی معرفی کرد با سکوت عبور می کنند و در بحثی نا مربوط به مسائل سال ۸۸ نویسنده را برای سخنی مواخذه می کنند که من از صحت و سقم آن بی خبرم.
گویا مقاله دکتر زرافشان به برخی آنچنان گران آمده که با بحث های انحرافی قصد تخریب ایشان را دارند.
بیکاری یک فارغ التحصیل دانشگاهی چه ربطی به دکتر زرافشان دارد؟
شکست اعتراضات ۸۸ چه ارتباطاتی با سخن ادعایی ایشان می تواند داشته باشد؟ مگر دکتر زرافشان شال سبز به گردن موسوی انداخت و مردم را به رای دادن دعوت کرد، که با حرفش (در صورت صحت آن) آب سرد روی آتش معترضان ریخته باشد؟
آن سید خندانتان که یواشکی رفت دماوند رای داد و در خفا برای حصر موسوی به بیت چشمک رضا زد چه می شود؟ رضا خاتمی که بعد از حصر برای پالوده خوری به دست و پای بیت افتاده بود را چه می گویید؟
جیمز باند اصلاحات، سعید حجاریان که منکر تقلب شده چه؟ مصطفی تاجزاده، شکوری راد و ... همه اینها را رها کرده و ننه من غریبم بازی راه می اندازید که چه؟
رک و پوست کنده دردتان را بگویید!
٨۲٣۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۶       

    از : م.م. عین

عنوان : به آقای زرافشان و دوستانش
سال۱۳۸۸ من دانشجو بودم و همراه دوستانم درتظاهرات ضدحکومتی شرکت میکردم. همان زمان آقای زرافشان درمصاحبه باستاره درخشش ماراعده ای آدم بی درد و بچه سوسول نامید. من امروز باداشتن مدرک دانشگاهی بیکارم وسئوالم ازآقای زرافشان این است: آیا من و هزاران مثل من که برای یک زندگی بهتربه خیابانها آمدیم واقعآ بچه سوسول بودیم؟آیا آقای زرافشان همه ی آن میلیونها آدم را میشناخت که چنان عنوانی به آنان داد؟ درضمن به عنوان یک ایرانی علاقمند به مسائل سیاسی از کسانی که شوروی واروپای شرقی راسوسیالیستی میدانند میخواهم به مقالاتی که روزبه ایرانی معرفی کرده وبرای ما هم سئوال است مراجعه نموده وبه آنها پاسخ دهند. سئوالها مهم ومشخص است و پاسخهای مشخص و قانع کننده می طلبد.
٨۲٣۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : "عجایب ره عشق ای رفیق بسیار است". حافظ.
ادامه,
نمیدانستم که اینتر نت هم بدون اطلاع مراجعین "ساعات کار" دارد. در زمان ارسال کامنت قبلی, لینک مقاله کار میکرد. پس از مدتی, ظاهرا یا سایت تعطیل است و یا "اشکال فنی" دارد. به هر حال در صورت بروز اشکال, علاقمندان میتوانند با کلیک بر "گفت و گوی شهروند با فریدون هویدا", انشالله به مقاله دسترسی پیدا کنند.
٨۲٣۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : "ناپلئون نامی"
استدلال جناب امیر ایرانی مانند ناپلئون نامیدن ایشان است: "ناپلئون نامی", مجهول الهویه و بی نام و نشان.
اگر انقلاب اکتبر نبود, اتحاد جماهیر شوروی نیز وجود نداشت که ۷۰ - ۶۰ سال چنان مقابل کاپیتالیسم بایستد که همسر رییس جمهور سابق آمریکا سبب خیر شده و یکی از پیشرفته ترین اعلامیه های حقوق بشری را به امضای ۴۸ کشور دنیا بدون حتی یک رای مخالف برساند, جالب اینکه شوروی، جمهوری سوسیالیستی شوروی اوکراین، جمهوری سوسیالیستی بلاروس شوروی، جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی، جمهوری خلق لهستان، چکسلواکی، عربستان سعودی و اتحادیه آفریقای جنوبی هشت نماینده‌ای بودند که به اعلامیه رای ممتنع دادند.

مرام کمونیستی و اتحاد جماهیر شوروی, خوب و یا بد, این چیزی بود که "دنیای آزاد" از ترس و برای مقابله و "کنف کردن" شوروی انجام داد و امروز که کاپیتالیسم عنان گسیخته است فقدان آن و فقدان حقوق بشر در دنیا به خوبی احساس میشود.

نماینده ایران زنده یاد فریدون هویدا جوان تازه فارغ التحصیلی بود که به او امر شد در جلسه شرکت کند. ایشان به مافوق خود شکوه کرد که باید چگونه به چیزی رای دهد که تمام مفاد آن بر عکس چیزی بود که در ایران جریان داشت. دستور رسید همانطور رای بده که خانم روزولت رای میدهند.

http://asre-nou.net/۱۳۸۲/mehr/۱۸/m-howeida.html
٨۲٣٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۶       

    از : گودرز رودبارکی

عنوان : نقطه ی عطف
آقای امیر ایرانی ممکن است بفرمائید چرا بعداز شکست اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی و ۷۰ سال رقابت با سرمایه داری و امپریالیسم در کشور های دموکراتیک سزمایه داری سوسیال دموکراسی و دولت رفاه از سکه افتاد؟ چرا سوسیال دموکراسی به تکامل خود ادامه نداد؟ دیگر جنگ سردی که وجود نداشت ؟ مشکل در چه بود و چیست ؟
٨۲٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۶       

    از : امیر ایرانی

عنوان : «انقلاب اکتبر» و نتایجی که برای آن می سازند
اگر پاسخ گوئی به نوشتار آقای زرافشان که قبلاً انجام گرفته است را تمام شده بدانیم
و در مورد مطالب نظر دهندگان گرامی که استدلال می کنند:
اگر آن انقلاب اکتبر نبود، نه سوسیال دمکراسی داشتیم ونه اعلامیه حقوق بشر ؛
بخواهیم مواردی را ارائه دهیم می توان گفت:
مسئله را اگر از نگرش دیگری واکاوی کنیم، نتیجه گیری خواهیم کرد:
حاصل، چیز دیگری می شد.
می دانیم در مرحله ای از روند تحولخواهی اروپا حرکات رهایی بخشی در فرانسه به اوج خودش می رسد و منجر به انقلاب فرانسه می شود و تلاش فرانسویان به ظهور ناپلئون نامی منتهی می شود و وقایع دیگری را شاهد می شویم که انحرافی در آن روند تحولخواهی فرانسویان معنی می یابد و...
اما می توان ادعا کرد حرکات رهایی بخشی برای رهایی از استبدادهای فردی -که نام سلطان یا قیصر یا پادشاه یا تزار داشتند- بوده؛
که در این رهایی خواهی، آزادی و دمکراسی خواهی نمود داشته و پر رنگ بوده؛
که بعد از حذف ناپلئون، با پذیرشِ حذف روش های فردی در حکومتگری در بخشی از اروپا،ما شاهد، رویش هایی از دمکراسی و آزادی در بعضی از کشور های اروپایی می شویم؛ که بدنبال آزادی و دمکراسی، شاهد عدالت های اجتماعی تحت نام دولت ها رفاه که گونه ای از سوسیالیسم را به نمایش می گذاشتند و می گذارند بودیم و ...
در آلمان، رهایی از شرایط قبلی، قبل از اینکه آزادی و دمکراسی غلبه کند نوعی سوسیالیسم با نژاد پرستی خاص حاکم می شود؛ که این شرایط آلمان، انحرافی بود در آن میسر تحولخواهی اروپا؛ که نتیجه اش ویرانگری هایی برای بشریت داشته.
در روسیه رهایی از تزار، نمودش حرکت ضد استبدادی می بایست می بود( که چنین هم بود) که این ضد استبدادی: یعنی دمکراسی و آزادی.
که به دنبال آنان، یک عدالت اجتماعی که نوعی از سوسیالیسم را به نمایش می گذاشت شاهد می شدیم؛
سرریز آن روند تحولخواهی ضد استبدادی روسیه، به طرف بقیه اروپا یعنی اروپای شرقی می رفت و ...
و حتی آن سر ریز آزادی و دمکراسی به طرف سرزمین آسیایی بخصوص کشور ایران که اقدامات ضد استبدادی را شروع کرده بود می آمد و شرایط منطقه خاورمیانه نیز بگونه ای دگر می شود. اما نشد
٨۲٣٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۶       

    از : پرویز مرزبان

عنوان : سخنی با آقای جواد امیری
ببینید ، دکتر زرافشان از دید آرمان گرای خود در تجلیل از انقلاب روسیه نوشته است. بدیهی است که در باره ی آن رویداد بزرگ از دید شما و نگارنده و دیگران ، نمی تواند بی عیب و نقص باشد. خیلی های دیگر هم اعم از آرمانگرا و حتی بسیاری مخالفان انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و سوسیالیسم هم در این باره نوشته اند که آنها نیز با افراط و تفریط توام است. این نقد ها به اسکال مختلف ادامه پیدا خواهد کرد تا در چارچوب تحقیقات علوم اجتماعی ـ تاریخی کمتر از تعصب و همذات پنداری یا دشمنی رنگ داشته باشد.

اما نکته ای که هم اکنون میشود به آن تاکید کرد .در نظر داشتن دو سیستم کاملا متفاوت می باشد .
۱ـ چهان سرمایه داری که که علت اساسی وقوع دوجنگ جهانی بین کشور های رقیب بوده است که هنوز در بحرانهای ادواری خود در گیر است. سوسیال دموکراسی در درون این سیستم حضور داشته و دوران اعتلای خود را بعداز جنگ جهانی دو م در رقابت با جهان سوسیالیسم ( با هر تعریفی که از آن داریم ) پشت سر گذاشته و بعداز فروپاشی «سوسیالیزم واقعا موجود» مورد یورش سرمایه دارای محافظه کار و نئوکان ها قرار گرفت دستاورد های سوسیال دموکراسی مورد انتفاع شهروندان کشورهای سرمایه داری قرار میگیرد و به آسانی نمی توان آنها را از شهروندان جهان سرمایه داری پس گرفت.

۲ـ جهان سوسیالیسم در بخشی از جهان سرمایه داری با انقلاب اکتبر پا گرفت .
۲/۱ دستاورد و میراث مادی جهان « سوسیالیسم واقعا موجود» اعم از اینکه ما آنرا سرمایه داری دولتی ، سوسیالیسم دولتی یا هر چیز دیگر بخوانیم بعداز فروپاشی در هر از کشور های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی یا اروپای شرقی به کشورهای جدید سرمایه داری تبدیل شدند و تمام ثروتها به دولت های جدی سرمایه داری منتقل شد ، موسسات و نهاد های سوسیالیستی منحل و با خصوصی سازی های عجیب و غریب نابود و بشیو ی سرمایه داری بازسازی شد .
۲/۲ ـ آرمان سوسیالیسم و میراث مادی و معنوی مارکس ، انگلس، لنین و تمام راهیان سوسیالیسم که میرا نیست و مانند تمام اندیشه های دیگر فلسفی و سیاسی به حیات خود ادامه میدهد و دشمنی با آن راه بجائی نخواهد برد .

در مورد سئوال شما از آقای زرافشان خواستم توجه شما را به این نکته جلب کنم که نمی توان کشورهای سابق سوسیالیستی را با بهترین کشور های سوسیال دموکراتیک اروپا مقایسه کرد ولی می توان آنها با کشورهای سرمایه داری اروپا با سطوح مختلف پیشرفت اجتماعی مقایسه کرد.با رشد اقشار متوسط در کشورهای سرمایه داری سوسیال دموکرات ها نیز هژمونی خود را از دست داده اند و احزاب راست و میانی منافع اکیریت اقشار میانی و بالائی را نمایندگی می کنند. این گذار در مورد جنبش کارگری و کمونیستی نیز نباز با بازبینی و بروز در آوردن برامه ی احزاب دارد.
٨۲٣۲۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : «یک صدسالگی اکتبر»
تقریبا خود مقاله و کامنت های پای آن از موضوع منحرف شده اند. دلیل انتشار این مقاله یاد بود «یک صدسالگی اکتبر» بود نه سرنوشت شوروی و غیره. برای پرهیز از پرگویی کافیست از خود پرسید که آیا دنیای پس از "انقلاب اکتبر" با دنیای پیش از آن یکیست؟ آیا در دنیای پیش از انقلاب اکتبر چیزی بنام رژیم های سوسیال دمکراسی و سوسیالیستی و کمونیستی - که امروز وجود دارد - وجود داشت؟ آیا چیزی مانند تصویب "اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر" ممکن بود؟ از ۳۰ ماده این اعلامیه و یا منشور تنها به ماده ۲۵ آن توجه کنید که با کوشش خستگی ناپذیر همسر رییس جمهور پیشین امریکا به وجود آمد:

"مادهٔ ۲۵
هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، از جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت‌های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در زمان‌های بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره‌مند گردد.".
توجه میفرمائید؟ حال اگر ما فرزندان نا خلف یم چه ربطی به "انقلاب اکتبر" دارد؟
٨۲٣۲۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست