سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

قافیه اندیشی - اسماعیل خویی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : پیرایش یا آرایش یا باز تعریف در مبانی
هر چیزی در دوره های مختلف حیاتش نیاز به مراقبت دارد و در این مراقبت چه بسا نیاز به باز نگری در مبانی آن شود که شاید در بازنگری نیاز به تعاریف جدیدی شود
ویا در مراقبت نیاز به پیرایش و یا آرایش های جدید شود.
می دانیم
اکثر زبان های رایج جهان( با ادعایی تمام زبان های رایج جهان)
سازمان دهی و نظم دهی دستوریشان(دستور زبانشان) بر گرفته از تلاش های تلاشگران یونان باستان است که تاکنون نیز آن تلاش ها و آن سازماندهی باستانی توانسته چیرگی خود را بر دستور زبان نویسان بقبولاند و یا تحمیل کند،
اگر چه دستور زبان نویسان جدید در پی آن بوده اند و می باشند که به آن تلاش های باستانی رنگ بوی منطقه ای ویا ملی دهند اما مبانی دستور زبان نویسی همان مبانی پی ریزان باستانی است
که قطعاً در دروان جدید نیاز به بازنگری در آن مبانی باستانی است که این بازنگری نیز کار متخصصان خاص است که گروهی کار را شروع کرده اند. بگذریم.
-------------------------
در نظردهی ها، نکات جالبی مطرح شده؛ یکی از نظر دهندگان تلاشگر آنهم تلاشگری خاص، در نظرش،
که نظرش شد «منگفتش»؛
آنهم منگفتی که شد
مننوشتش، نوشت:«...»
٨۱۹۷۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۶       

    از : رحمان ن

عنوان : تلنگر
آقای تلنگر خان، به موضوعاتی که اشاره کرده اید نمی پردازم. استاد اشتباه کرده اند در پاسخ دادن. توضیحی که شما فرموده اید تحت نمره ۳ زخرف کامل است. مرا به بی توجهی متهم نکنید. شما گویا حواستان عامدانه و چاپلوسانه پرت است. حرف استاد خویی روشن است و احتیاج نیست شما منظور ایشان را به من توضیح بفرمایید. در خط و زبان عربی حروف پ ژ چ گ وجود ندارند و در زبان فارسی وجود دارند. یا این موضوع روشن است یا شما آنقدر از فرط حب به استاد، واکس اش زده اید که از روشنی افتاده است. جناب آقای خویی مرقوم فرموده اند (از چهار حرفی که در خط فارسی به خط عربی افزوده شده ست،‌ «چ» را از قلم انداخته ام.) این یک اشتباه ناشی از حواس پرتی اقای خویی است. شما دفاع بد نکنید از ایشان.
٨۱۹۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۶       

    از : منوچهر دوایی

عنوان : زبان شناسی عامیانه به زبان آسیب می رساند
زبان شناسی عامیانه به زبان آسیب می رساند و آموزش درست آن را حتی برای گویندگانش دشوار می‌کند. زبان فارسی مانند سرزمین‌هایی که در آن‌ها به این زبان سخن می‌گویند بی‌صاحب و درمانده شده. امیدوارم جامعه های فارسی زبان روزی به یک قرار تاریخی برسند تا آموزش فارسی را نیز اهل زبان بر پایه‌ های درست استوار کنند.
٨۱۹۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۶       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : و سه نکته: ۱ - با تشکر از جناب دکتر اسماعیل خویی بخاطر توضیح. من هیچ شکی نداشتم که «چ» از قلم افتاده؛ ولی
وظیفه داشتم به آن بپردازم تا مایه ی سو استفاده و یا بد فهمی نشود. خیلی از هموطنان ما رو در رو روبوسی می کنند و در پشت سر خنجر می زنند. به همین خاطر باید گفته می شد که آن از قلم افتاده کاملن طبیعی و بسیار عادی است و برای همه پیش می آید. پس، درود بر شما که روشنگری کردید.
و هم ممنونم که در متن خود بر نظر سابق تان که من موافق آن نیستم، پافشاری نمودید؛ یعنی همچنان بر همان نظرید.
شما نیز شادکام باشید.

۲ - جناب پارسا این گفتگوی روشنی طلب را با سخن آن بزرگوار که در میهن ما انقلابی عظیم نمود، مقایسه کرده! انقلابی که نه فقط شعر فارسی و ایرانی را دِگرگون ساخت، بلکه بر رمان و داستان و کلِ نثر نیز مُهر خود بزد.
جناب پارسا، فرض کنید شما استاد و من دانشجو که سخنان شما را درست دانسته ام، ولی در جایی نظر خود صادقانه و بی چاپلوسی بیان داشته ام مخالف شما، آیا در بابِ این بیان صادقانه و روشنی طلب و بسیار دوستانه می توان «آب در خوابگهِ مورچکان» را بکار بُرد!؟
بیایید بت نسازیم؛ همین بت سازی در میهن ما باعث شده که دهان ها ببندند و به ریش ما دهان بستگان آن پشت "حسابی" بخندند. تازه ترین اش این است که حق شهروندی یک هموطن زرتشتی ما با قانون شکنی شدید زیر پا گذاشته شده و حالا می گویند اگر قانون را اجرا نماییم به "مقدسات"(شورای نگهبان) بی احترامی می شود! عجب احترامی! قانون شکن را باید محاکمه کرد، و اگر صادقانه خطا کرده، باید پوزش بخواهد و بخشیده شود.

۳ - جناب رحمان ن. یکی از مشکلات ما، مردم بی حوصله ی دو قرن ما، این است که کم توجهی خود را اشتباه دیگران می بینیم! و همین یکی از دلایل تفرقه در بین ماست. جناب خویی وقتی سخن از حروف عربی به میان می آوَرَد، منظور همین حروفی است که من و شما اینجا داریم با آن می نویسیم. در ضمن ایشان برای تدقیق «در خط فارسی» را نیز بکار برده.
٨۱۹۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۶       

    از : رحمان ن

عنوان : اشتباه
البته استاد خویی اشتباه کرده اند و با عجله پاسخ داده اند. حرف چ از زبان فارسی به عربی افزوده نشده است. پ ژ چ گ حروفی اند که وقتی زبان فارسی و عربی را مقایسه می کنیم، در الفبا و زبان فارسی وجود دارند و در زبان و الفبای عربی وجود ندارند.
٨۱۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۶       

    از : اسماعیل خویی

عنوان : .
آقای م. تلنگر:

درود بر شما.

درست می گویید. از چهار حرفی که در خط فارسی به خط عربی افزوده شده ست،‌ «چ» را از قلم انداخته ام. برای خودم نیز شگفت انگیز است. چگونه چنین لغزشی از من سر زده است؟! گمان می کنم از پیری ست. بگذریم.
درست اش خواهم کرد.
از شما سپاسگزارم، برای یادآوری ی به هنگام تان.
شاد باشید و تندرست.

اسماعیل خویی

بیدرکجای لندن
٨۱۹٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۶       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : جناب نصرت خاکی سلام بر شما و همه ی دوستان
اولن مطلبی که محتوای استوار خویش دارد، هرگز در نزد اهل سخن گُم نمی شود.

و اما بلندی منگفت های من: کسی آمده کار مرا عامیانه دانسته، منی که پیوسته یعنی ناگسسته بر ضد عامیانه کاری فریاد می زنم از این دست که: «یا وارد واژه شکافی نشوید، و یا بُندار ها، ریشه ها و در نتیجه معانی یگانه را دقیق دریابید؛ و وقتی سد درسد مطمئن شدید، بیان نمایید و یا بنویسید، زیرا حیف است که ما غلطی را وارد اجتماع کنیم. همینک واژه ی خشونت زا و توهین آمیز «شهر آوَرد» و یا واژه ی بی ربط «فرایند» و ... را عده ای دارند بکار می برند؛ و این حق نیست؛ من و شما هم به عنوان شهروند مسئولیم.

آن بی انصافی عمدی و نزدیک به مطلق مرا وادار ساخت تا سخن را با گواه های گوناگون بگشایم.
البته من می توانستم جواب را در وبگاهِ «جهان زبان و واژه شکافی» بیاورم؛ ولی شکل خوبی به خود نمی گرفت، که اینجا بحث شود و جواب در جای دیگری بیاید.
این بود که بناچار اینجا نوشتم، شرمنده ام؛ به بزرگواری خود ببخشید.

اگر براستی شما دوست عزیز «نصرت خاکی» هستید(چون این روز ها افرادی می آیند اینجا و برای اسم مستعار خود فامیلی درست می کنند تا با خیال راحتتری خرابکاری نمایند)، آن وقت پرسشی دارم: شما که به منِ جواب گوینده تذکر داده اید، چرا به کسی که با نوشتن چیز های عجیب و غریب و نادرست، بحث را به عمد و برای خرابکاری منحرف کرده، هیچ اشاره ای نداشتید!؟
با احترام و ادب ویژه خدمت شما(اگر نصرت خاکی هستید) و همه ی خوانندگان صادق و شریف.
لیثی حبیبی - م. تلنگر
٨۱۹٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۶       

    از : نصرت خاکی

عنوان : لیثی م تلنگر
بحث بسیار مفیدی است. درود بر آقای خویی. و اما حرفی دارم با آقای حبیبی تلنگر. اقای تلنگر، این جا کامنت باید نوشت. رابطه کامنت و متن اصلی مقاله هم روشن است. شما چنان حماسه ای راه انداخته اید که کامنت هایتان ۶ برابر حجم مقاله شده است. اصلا حرف اقای خویی گم شده است در میان این همه حرف شما. من به عنوان خواننده از این همه مسائل که ربط زیادی هم با اصل موضوع ندارد سرم درد گرفت.
٨۱۹٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۶       

    از : کوروش

عنوان : با عرض سلام و ادب
درست است که در خط عربی ی فارسی شده ی ما کلمه هایی هست که حرف های ی تشکیل دهنده اشان صدا های زبان فارسی را ندارد، بیشترین این کلمه ها اما، ریشه ی فارسی نداشته و عربی می باشند. به گمان من، تلفظ غیر عربی ی این کلمه ها به هنگام استفاده ی از انها در گفتار زبان فارسی، درست و بی
اشکال است. گمان می کنم علت هستی هر کلمه ای بیان منظور گوینده یا نویسنده ی آن می باشد.خط و زبان های اروپایی هم دارای واژه های فراوانی است که از خارج به آنها رخنه کرده و شماری از حروف تشکیل دهنده ی این واژه ها با صدا های ی بومی تلفظ می شود. برای مثال، در زبانهای شمال اروپا صداهای انگلیسی ی z , w یا Th وجود ندارد، شمار واژهای ی دارای ی این صدا ها اما، در این زبان ها پرشمار است و با صداهای بومی تلفظ می شوند. و باز هم به گمانم، خط فارسی نیاز مبرم به اصلاح شدن داشته و این اصلاح می باید تحت نظارت مردان و زنان مصلح و کاردانی صورت گیرد که از سر معرفت، مبرا از هرگونه بغض یا هوس قومی ، سیاسی باشند. از جناب استاد خویی سپاسگزارم که با پهن کردن سفره ی ثروت خود ما را به میهمانی ی خوش زبان می خواند. جانش جوان!
با احترام، کوروش
٨۱۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۶       

    از : بهمن پارسا

عنوان : جان کلام
اسماعیل جان خویی صاحب سخن، سخندان،
اینطور عرض کنم که"با سخن ات، خلقی را بهم انگیخته یی / خوب وبدشان بهم در امیخته یی/نمیگویم که خود گوش گرفته یی! نه ابدا هرگز، اما نازنین، بعد ان پیر برنای یوش، اب در خوابگه مورچگان ریخته یی" تازه بسا که دیر شده بود و این زودتر می بایست. دست مریزاد نکته دان صاحب سخن که تو باشی.
٨۱۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست