سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نگاهی به مقاله «دولت رفاه؟!» ف تابان - نقی حمیدیان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : " کی به کیه ؟"
جناب مجید آرامی,
قربان, عرض بنده این بود که بر طبق کامنت جناب برومند " در ۱۹۱۱ میلادی حزب مردم «امروز لیبرال» بزرگترین حزب و محافظه کاران «امروز مودرات» دومین حزب بزرگ سوئد بود این دو حزب کرسی های مجلس را قبضه کرده بودند. سوسیال دموکرات کارگری ۲۸،۵ در صد از آراء را دریافت کردند. ".
جنگ های جهانی اول و دوم ( ۱۹۱۸ - ۱۹۱۴ ) و ( ۱۹۴۵ -۱۹۳۹ ) که در آنها اوضاع دنیا به ویژه اروپا زیرو رو شد, وقایعی بودند که بر بسیاری از امور زندگی و رفتار و کردار مردم تاثیر گذاردند. بدون شک " سوسیال دمکراسی " سوئد نمیتوانست از این تاثیرات مستثنی باشد; با وجود این " " بعداز جنگ جهانی دوم تا حدود ۵۰ در صد از آراء را بدست میاورند[ و ] آن سوئد شهره ی آفاق شد.". ممنون از توجه.
٨۱۰۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : " بر هرکه بنگری به همین درد مبتلاست ". ظهیر فاریابی ؟
گرچه در باره کامنت جناب درزی " جدل با سخن حق نکنیم " ولی تشخیص درست بیماری - اگر تشخیص ایشان درست باشد - قدم اول در درمان بیماری ست و این بیماری جهانگیر است. امروز روز کارگر آمریکاست که از سال ۱۸۹۴ تا به امروز به عنوان تعطیل رسمی فدرال و به افتخار کارگر و در نتیجه جنبش های کارگری و سندیکا ها جشن گرفته میشود.

این جشن امروزه چیزی سمبولیک و بی معنی ست زیرا که دیگر جنبشی کارگری در امریکا باقی نمانده است و در آخرین انتخابت ریاست جمهوری امریکا, اتحادیه های کارگری که باید به سندرز و پیشنهاد های رقیق سوسیالسمی او رای میدادند, جانب هیلری " ملکه وال استریتی " را گرفتند. یعنی این بنای باشکوه ۱۸۹۴ در نتیجه غفلت و فساد صاحبان خانه به حالی افتاده است که آرزوی " چپ " در امریکا, سوسیال دمکراسی اروپا ست !

امروز در " کاونتر پانچ " مقاله ای منتشر شده است که امید از اتحادیه های کارگری بریده و به " چپ " متوسل شده است که در اتحاد با دیگر جنش های اجتماعی مانند جنبش فمینیست ها و جنبش های حقوقی و مدنی, و طرفداران صلح و حفظ محیط زیست همکاری به عمل بیاورند تا شاید بشود از تسلط کورپوریشن ها بر جهان جلوگیری شود!

https://www.counterpunch.org/۲۰۱۷/۰۹/۰۴/the-state-of-labor-on-labor-day/
٨۱۰۱۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۶       

    از : مجید ارامی

عنوان : کامت گذار"peerooz"
دوست عزیز مگر جنگ جهانی اول سیستم دولتی سوسیال دمکراتی در جهان بود؟؟؟؟
شاید اشتباه مرقوم فرمودید جناب!!
گرچه اینروزا همه چیزی میتونه ادم بنویسه کی به کیه ؟
٨۱۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۶       

    از : ایران ایلخانی.

عنوان : گفتگوی دوست و دشمن در برج بلند دموکراسی.
دوست:رضا شهابیِ یهِ هفتهِ ده روزی میشهِ که اعتصاب غذا کرده...
دشمن با لنگه گیوه میزنه توی دهن دوست و میگه:اطلاعاتت قدیمیِ،اعتصاب غذای رضا ۱۵ روزه شد،کجای کاری.
دوست هاج و واج میگه:تو که اطلاعاتت به روزه و توی توئیتر و فیسبوک و تلگرام چهار میلیون فالوئر داری،پس چرا خبررسانی نمی کنی و هشتگ نمی زنی؟
دشمن یه لحظه مکث می کنه و دَم غلیظی از سیگارش می گیره و میگه:به اندازه کافی توییت کردم و اینجا و اونجا کامنت گذاشتم،ولی هشتگ نزدم چون درگیر اعتصاب آب و قند و نمک کروبی بودم،از طرف دیگر دلم نمیخواست باد به پرچم هشتگی بیندازم که مجاهدین دارند روش اسکی می کنند.
دوست:مُخش هنگ میکنه و میگه:مجاهدین دارند اسکی میرند،درست؛تو چرا داری زیرآبی میری؟
سوال دوست آوار میشه رو سر دشمن و با آه و ناله میگه:شنیدی حجاریان چی گفته...
دوست با پشت دست می زند تو دهن دشمن و میگه:چرا بحث عوض می کنی،سوال من و جواب بده؟!
دشمن رگ گردنی میشه و میگه:زیرآبی میرم که نخوام از اعتصاب غذا یه چپ دفاع کنم،رضا شهابی چَپِ،میفهمی؟!
دوست در مرز تهوع دست و پا می زنه و میگه:من نشنیده میگیرم،ولی این دلیری و جسارت نکنی جای دگر.
دشمن اوخ اوخ کنان میگه:آب بریز که سوختم فرنگیس،بابا گنده های چَپ تعطیلند،رضا شهابی که...
دوست متفکر و درهم میگه:کدام سازمان و موسسه تحقیقاتی اعلام کرده که گنده های چَپ تعطیلند؟
دشمن موذیانه می خنده و میگه:من اعتقادی به آمار سازمانها و موسسات تحقیقاتی ندارم!
دوست با تانی در نگاه دشمن چرخی می زنه و میگه:تو مگه به چیزی اعتقاد داری؟!
دشمن خونسرد و مطمئن میگه:من به هیچی اعتقاد ندارم،اعتقاد من تو جیب و کیفمِ، کیفت که پُر باشه،همه چی داری،پول که نداشته باشی؛هیچی نداری!
دوست سرش و به تاسف تکان میده و میگه:آره خًب، آدم می تواند به کمک پول شور را بخرد و شَر بپا کند؛ولی هیچ بقالی فروشنده شعور و معرفت نیست.
دشمن اَبرو و شانه ای بالا میندازه و میگه:آآآدم،تو درباره کدوم آدم حرف میزنی؛چرا حالیت نیست،هشت تا آدم دارند روی این کره خاکی زندگی می کنند که به اندازه نصف آدمای جهان ثروت دارند،تو میدونی هشت مساوی با نصف جهان یعنی چی؟
دوست به دشمن کیش میده و میگه:من درباره آدمی حرف میزنم که با شوق و شور و امید،با کار و تلاش و انتظار زندگی می کند و متعرض معادله هشت مساوی با نصف جهان است،چون این معادله یعنی غارت جهان،یعنی جنایت آشکار،یعنی حاکمیت سرمایه.
دشمن با ریشخندی بر لب میگه:آباریکلا درود بر این تو این آدم تو!
دوست مات و مبهوت میگه:کجائید وطن پرستان،کجائید ملی مذهبی ها،کجائید اصولگراهای اصلاح شده،کجائید سبز و بنفش های قهوه ای شده،کجائید سکولارهای جامعه مدنی،کجائید سوسیال دمکرات های جامعه رفاه،خوابید یا بیداااار شریکان دزد و رفیقان قافله بشری؟
دشمن جمله دوست را کامل میکنه و میگه:کجائید مدعیان کشور شوراها،کجائید مبارزان طبقه کارگر،کجائید چپی ها سرمایه دار،خوابید یا بیدار،شعار نخ نما شده کارگران جهان متحد شوید که منسوخ شد،لااقل شعارتون و به روز کنید و بگید:غارت شدگان جهان متحد شوید!
٨۱۰۱۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۶       

    از : محسن درزی

عنوان : دو درویش در گلیمی بخسبند و دو چپ در اقلیمی نگنجند
پرسشی که روی میز می‌خواهم بگذارم این است :
چپ‌ها ( به معنی‌ِ وسیع محتوأیی ) بیشتر از راست ( جانب دارانِ سرمایه داری عریان ) ضربه خوردند از درون ( یعنی‌ چپ علیهِ چپ ) !؟ یا از سرمایه داران و استثمار پیشگان !؟
تلاش می‌کنم به پاسخی در خور در حدِ بضاعت ، تجربه و نیمچه " دانایی‌هایم " پلی به این پرسش بزنم ؛ چپ برای من یعنی‌ تعاون در همه زمینه‌ها ، از اقتصاد ، تا فرهنگ تا ...
و اما تنوع چپ در طولِ تاریخ به نامِ " مبارزه ایدلوژیک - خط مش - سیاسی - اجتماعی - استراتژی - تاکتیک " همیشه و همیشه به سرکوب و تضعیفِ هم پرداختند و گاه هم بسیار بی‌ رحمانه . استثنائی هم در این رابطه سراغ ندارم . تنوع کمونیست‌ها هم یک دیگر رو چک و لگد زدند و هم سوسیال دموکرات‌ها رو جر و واجر کرده ‌اند با بر عکس و گویا جای یک دیگر رو تنگ کرده ‌اند ... بی‌ نهایت نمونه تاریخی موجود است دیباچه‌های چپ‌ها , ۹۹ بر علیهِ یکدیگرست بی‌ مورد و با مورد و " مرتد خوانیِ یکدیگر ...
وام گرفته از سعدی پایانِ کلام ( دو درویش در گلیمی بخسبند و دو چپ در اقلیمی نگنجند )
پی‌نوشت : تاکید می‌کنم حامیانِ هارِ سرمایه داری و ایدلوگ‌های آنان در این " نبردِ خود علیهِ خود " بیشترین مشارکت رو داشتند به حیلِ مختلف و هم بیشترین سود رو برده ‌اند ... کوفتشان باد !
٨۱۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : " راهی برو که رهروان رفتند ".
فرمایشات جناب برومند با باورهای من هم خوانی دارد که گرفتن ماهی ممکن است آسان ولی نگهداشتن آن مشکل باشد. به عبارت دیگر سالها پیش, بنای کارکشته ای برای من توضیح داد که در ساختن خانه که مدتی طول میکشد, آخرین روز ساخت آن اولین روز زوال آن خواهد بود تا سرانجام با تخریب تدریجی از بین برود مگر آنکه در تعمیر و مرمت آن کوتاهی شود و باد و باران و موریانه این روند را کوتاه کنند.

ساختن سوسیال دمکراسی سوئد با افت و خیز هایی در جریان جنگهای اول و دوم جهانی, بالاخره به فرمایش ایشان " بعداز جنگ جهانی دوم تا حدود ۵۰ در صد از آراء را بدست میاورند[ و ] آن سوئد شهره ی آفاق شد." و پس از آن به علل مختلف و عدم توجه صاحب خانه و شاید تا حدودی در نتیجه تسلط امریکا بر قاره اروپا و اثرات سوء آن, به این روز افتاد.

در مقایسه کوبا تحت شرائط بسیار مشکل تری در نتیجه بیداری صاحب خانه و دفع موریانه ها نه تنها به مسیر خود ادامه داد بلکه کمک های قابل توجهی به آفریقا و آمریکای لاتین نیز نمود. مسلما زرق و برق و " وفور نعمت " و تجمل سوئد در کوبا وجود ندارد ولی مردم از نظر بهداشت و تغذیه و تا حدودی مسکن در رفاه اند. سال گذشته پس از درگذشت فیدل, خانمی که از آمریکای جنوبی به دلائلی به کوبا مهاجرت کرده بود در مصاحبه ای با ذکر این کمبود ها گفت که با وجود آن ایشان ترجیح میدهند که در کوبا باشند تا جای دیگری زیرا زمانی که شب به راحتی سر به بالین میگذارند مطمئن اند که اگر دیگر سر بلند نکردند کسی هست که از دختر ایشان نگهداری کند.

منظور از این " افاضات " بنده اینست که این " ورژن های " گوناگون ممکن است همه خوب باشند و احتمالا بجای اختراع مجدد چرخ, و شاید باید بهترین آنها را مدل برای فعالیت های احتمالی قرار داد.
٨۱۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۶       

    از : جمشید برومند

عنوان : پاسخ به آقای سیروس شفیعی و سوء تفاهم ها
با درود و سپاس عرض کنم که کامنت های شما روی یک موضوع مشخص و مورد بحث و علاقه دوستان متمرکز نمیشودچند وجهی ست . متاسفانه بنده اصلا نه سوادش را دارم و نه عادت دارم وارد همه ی قلمروها که نمی شناسم شوم. نکته ی اساسی اینست که به این سئوال پاسخ دهیم :
آیا موضوع و نقش مردم در انتخابات جوامع بشری را قبول داریم یا نه !

برای هریک از پاسخ های ممکن؛ آری یا نه ، یا بستگی به شرائط دارد و هر جواب دیگر ، می توان با هم بهتر صحبت کرد. در اینجا در کامنت ها می خوانیم که دوستان خیلی راحت مردم یک کشور را « بازیچه» دست یک یا چند سرمایه دار فرض می کنند که فلانی را رهبر حزب می کند و فحش و فضیحت نثار هرکس که خوششان نمی آید..
نه ، اینطوری نمی شود بحث کرد . هر کشوری تاریخی دارد و تکامل و قهقرائی ـ بالا و پائین ..
باید ببینیم سوئد فقیر چگونه به سوئد جامعه ی رفاه معروف شد. در ۱۹۱۱ میلادی حزب مردم «امروز لیبرال» بزرگترین حزب و محافظه کاران «امروز مودرات» دومین حزب بزرگ سوئد بود این دو حزب کرسی های مجلس را قبضه کرده بودند. سوسیال دموکرات کارگری ۲۸،۵ در صد از آراء را دریافت کردند. با انقلاب اکتبر روسیه محبوبیت سوسیال دموکرات کارگری بالا رفت و در سال ۱۹۱۸ با ۳۸،۵ در صد بزرگترین حزب سوئد شدند. از اینجاست که در قانون گزاری با اصلاحات بزرگی برای زنان ، طبقه ی کارگر و اقشار کم در آمد مُهر خود را در پارلمانتاریسم کوبیدند . زنان برای اولین بار در ۱۹۲۱ در انتخابات مجلس شرکت کردند. بعداز جنگ جهانی دوم تا حدود ۵۰ در صد از آراء را بدست میاورند. آن سوئد شهره ی آفاق شد. ولی در سال ۱۹۸۸ که به سوئد پناهنده شدم حزب سوسیال دموکزات کارگری ۴۵ درصذ از آرا را کسب کرد و با حزب چپ کمونیستی سوئد دولت ائتلافی تشکیل داد.( بعداز فروپاشی «سوسیالیزم واقعا موجود» نام خود را به حزب چپ تغییر داد) در آن زمان یاد گرفتم که حزب سوسیال دموکرات کارگری هروقت ارایش کمتر از ۵۰ در صد بوده ،دست بدامن جزب چپ کمونیستی می شده بدون اینکه حتی یک پُست وزارت به حزب چپ کمونیستی تحویل دهد. از قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ ایران نیز «خسیس » تر و ضّد کمونیست تر بودند.صحبت من با آقای حمیدیان این است که حزب سوسیال دموکرات کارگری سوئد درست بعداز ۱۹۸۸ بسوی سازش تاریخی با احزاب راست رفت و با قوانینی که در مجلس تصویب کردند. منافع و مصالح طبقه کارگر ، اقشار پائینی مردم ، جامعه رفاه برای همه را فدای منافع کارفرمایان و اقشار ممتاز و مرفه نمودند . و بتدریج محبوبیت خود را بین کارگران و اقشار کم در آمد از دست دادند . امروز حدود ۳۰ در صد از آرا را بدست میاوردند و نمی توانند کاری مفید پیش ببرند
آقای حمیدیان از رشد اقشار متوسط صحبت می کند. فرض کنیم چنین گزاره ای درست است. مگر اقشار متوسط حقوق بگیر نیستند؟ بازهم وظیفه ی سوسیال دمکرات ها که با آن پیشینه ی رادیکال و مثبت برنامه ی حزب خود را بروز برساند که اقشار متوسط را جذب کنند . مگر اقشار متوسط حقوق بگیر نیستند ؟ باید بروند به احزباب بورژوائی و نژاد پرست رای بدهند؟ واقعیت اینست که چنین اتفاقاتی روی داده است با کاهش آرا و محبوبیت حزب سوسیال دموکرات احزاب میانی بورژوائی بزرگتر نشدند ولی بتدریخ حزب نزادپرستان و نازی ها « دموکرات های سوئد» بزرگ شدند تا در سال ۲۰۱۴ حدود ۱۳ در صد آرا را جمع کردند که بیش از ۸۰۰ هزار نفر از جمعیت ۱۰ میلیونی سود می باشد بنظر میاید در سال ۲۰۱۸ بازهم بزرگتر شوند.
تغییرات اجتماعی ناشی از مدیریت غلط و سیاست سازی های راستگرایانه بزرگترین حزب سوئد ؛ سوسیال دموکرات کارگری مسئول اصلی مصیبت های امروز سوئد در امر بیکاری کار ، مسکن ، آموزش ، بهداشت ، بیمه اجتماعی ، بازنشستگی ، امور دفاعی ، سیاست خارجی و.و. می باشد. چون مردم سوئد دهه ها بعداز جنگ جهانی دوم پیشرفت و توسعه ، جامعه رفاه ، آزادی ، صلح و عدالت اجتماعی را تجربه کردند در اهمال و بی لیاقتی سوسیال دمکراتها در دهه نود قرن بیستم میلادی به بعد تردیدی ندارند.
بهمین دلیل وظیفه نیروهای طرفدار پیشرفت ، آزادی ، استقلال ، صلح و عدالت اجتماعی می باشد که حداقل مانند حزب چپ سوئد که تا ۱۲ در صد نیز در این کشور رای داشته است .برای تحقق این مبانی شریف در انتقاد از کجروی ها سوسیال دموکرات ها کوتاه نیائیم که نه بنفع مردم سوئد و نه دیگر کشور ها از جمله کشور خودمان می باشد.
حرف آخر : بهتر است آقای حمیدیان در باره حزب چپ سوئد و آلمان و نظائر آنها توضیح دهند که آیا فعالیت های آنها برای کشورشان است مفید نیست؟ چرا آنها را سرمش قرار ندهیم ؟
گفتنی ها کم نیست...
٨۰۹۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : کمونیسم - سوسیالیسم - چپ
جناب سیروس شفیعی,
کامنت های شما مفرح و سرگرم کننده است اگر کسی وقت و حوصله آنرا داشته باشد و هنوز به فیس بوک و تلگرام و تویتر و ده ها رسوم جدید دنیا معتاد نشده باشد. و درخت اخبار روز بحمدالله چنان پر شاخ است که در یک صفحه میتوان از چند شاخ به چند شاخ دیگر پرید. رفتار شما مرا بیش از بیش معتقد میکند که " مرحوم " شکسپیر درست میگفت که " Brevity is the soul of wit ". بگذریم.

جمعیت دنیا تا چند لحظه پیش ۷,۵۲۹,۸۴۵,۵۴۰ آدم زنده بود و اگر بر روی این لینک کلیک کنید به میزان رشد آن پی میبرید: http://www.worldometers.info/world-population/
از این جمعیت حدود ۱,۵۳۸/۰۰۰,۰۰۰ در ۵ کشور چین, ویتنام, کره شمالی , کوبا و لائوس زندگی میکنند و خود را کمونیست میدانند. منظور اینست که اینها هم کتاب های مارکس و انگلس و متفکران بعد از آنها را هم انشاالله خوانده اند و گمان نمیکنم کمونیسم آنها همه از روی یک نسخه پیچیده شده باشد. مضاف بر آنکه میلیون ها کمونیست " واقعی " هم در سراسر دنیا به کمونیسم " خودشان " معتقدند و غیره. خوب شما از کدام کمونیسم - سوسیالیسم صحبت میکنید و به کدام یک معتقدید؟ آیا بهتر نیست که همه اینها را " چپ " بدانیم که مخالف کاپیتالیسم موجود و گذشته میباشند؟ لینک بالا نشان میدهد که جمعیت دنیا هر لحظه به مرحله انفجار نزدیکتر میشود و همه این جمعیت به آب و هوا و غذای سالم احتیاج دارند که با حرص کاپیتالیسم غیر ممکن خواهد بود , اگر سلاح اتمی مجال دهد. تا اینجا که رسیدم جمعیت دنیا از ۷,۵۲۹,۸۵۰,۰۰۰ هم تجاوز کرده است. با آرزوی سلامتی.
٨۰۹۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۶       

    از : سیروس شفیعی

عنوان : اقای برومند گرامی
با سلام مجدد و پوزش از اخبار روز از مزاحمت های ما..
اقای برومند مقاله اقای تابان دارای ارزیابی های مهم و منطقی اجتماعی و سیاسی ست.
انهم به زبانی ساده و روان/بقول روان شاد بهرنگی:برای مردمان عامی و بی سواد بنویسید بابا..!ا هر دو مقاله تابان بسیار روان و روشن است ..و مطابق معادلات سیاسی امروز!
تغیر و تحول در همه پدیده های هستی و روند ذرات هستی ،در جریان است و تکامل.امروز دیگر بحث اساسی عملکرد سازمانهای :بنده استفاده از کلمه"چپ" را که دارای مفهم و معانی مشخصی نیست،حقیر و عامیانه میدانم ،چرا که مکتب و سیستم پیچیده ئی چون مارکسیسم/سوسیالیسم را که جهانی ست،تنها با یک کلمه "چپ" معرفی کردن ،به اعتقاد شخصی من توهین و جسارتی ست به این ائین مقدس...اینکه اقلیت و اکثریت..توده..و احزابی چند که در همان سال ۵۷ مانند قارچ از زمین ایران ،روئیدند و نامهای :کارگر،حزب کمونیست..،راه کارگر،دقیقا بخاطرم نیست اما ،چندی از این احزاب امدند در میان دیگر سازمانهای سیاسی..باری..احزاب و سازمانهای مارکسیستی در ایران را وقتی در یک تحلیلی که با دیگر احزاب مارکسیتی نقاط دیگر جهان، ان زمان تار به امروز مقایسه میکنیم،شرائط مختلف اقتصادی و جغرافیائی کشورها/گوناگونی فرهنگ و زبان و خصوصا دست اوردهای هنری کشورها/نظام های سیاسی دولت ها را با کشورهای قدرتمند غربی و روابط ،اقا! سرمایه داری جهان..اقا را با کشورهای ما،اسیائی و دیگر کشورهای عقب افتاده اما غنی و دارای منابع انرژی..وقتی تمام این ناهمگونی ها و هزار چهره های این و ان را کنار هم میگذاریم و مقایسه میکنیم..یک تحلیل کلی/یک نتیجه کلی در باره نیروی تازه متولد شده مارکسیسم سوسیالیسم بدست میدهیم که چرا بعد از ۷۰ سال توانائیش ،قدرتش در مقابل هیولای سرمایه داری ..رفته رفته بی توان گشت...امروز همانطوریکه تابان مینویسدو یا همفکران او چون این حقیر ،شما و دیگرانی چند..علت ضعف و ناتوانی بیمار مشخص شده است.احزاب قدرت گرفته و پا گرفته از ناتوانائی "مادر" اتحاد شوروی بهره ها گرفته و عرض اندام کردند و بزرگ شدند..مانند سوسیال دمکراتهای اروپا.نخست مانند سوئد از پیشرفته ترین و عادل ترین نظامات سیاسی/اقتصادی و اجتماعی جهان بودند ..اما به مرور زمان و دلائلی که روشن است..به دامان سرمایه داری لغزیدند و منافعشان را انجا ،جستند و یافتند!
ایا وقت تلف کردن نیست که امروز مردمان بر اشتباهات و دیگر نقطه ضعف های حزبی ،بر سرو کله هم بزنند و بحث ها باعث کدورت ها نیز ،بشود؟یا بهتر نیست که اینده را طرحی نو درانداخت و دست در دست به شدنش کوشید؟ به ترمیم زخمها..
تغیر مرام و تفکر و یا تغیر موضع سیاسی بین ما ایرانیان از زمانهای دور تجربه ها و سابقه دار است.ما به محض شکست های سیاسی با تغیراتی در ایدئولوژی و یا سیاسی حزب و سازمان ،به کوشش دوباره و طریقه نو تری امید میبندیم.این روش ایرانیان را از تاریخ مشروطه تا به امروز نشان میدهد و تاید دارد.این روش که شما نام بردید در باره تعدادی از هموطنان گرامی ما ..در این جهت،چیزی نیست مختص به امروز..منطق این است که انسان پیش رود..امید..مارکسیسم/سوسیالیسم انسان را به سعاتمندی رهبری خواهد کرد.چه ما باشیم و چه نباشیم .جز این اینده دیگری برای انسان و خانه اش نیست!
صد بار زهر یاس میکشت مرا ،گر نبود امید پادزهر من..شادروان طبری..
امیدوارم روزی مناسبتی پیش اید تا همه همدیگر را ببینیم.
به امید ان روز
س.شفیعی راد
٨۰۹٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۶       

    از : سیروس شفیعی

عنوان : اقای جمشید برومند
سلام اقا.از توجه شما و پاسخ تان ممنونم
حضور شما دوست گرامی عرض شود که من در باره ایالات متحده هیچ گونه اطلاعی ندارم.نوشته من در مورد کمک هزینه فرزند تنها در مورد کشور شما،سوئد بود که نوشتم و انهم از بستگانم که ساکن ان کشورند،دارم.
انطوریکه من اطلاع دارم کمک هزینه فرزند که:Barnbidrag نام دارد،یکی از ارزشمند ترین برنامه های سوسیال دمکرات های دهه ۶۰ بود که رهبر این حزب (نامش را بخاطر ندارم) هم او بود که اولاف پالمه بزرگ را که بیش از سی سال نداشت به جانشینی خود و رهبر حزب تعین کرد.قوانین اقتصادی حزب در مورد خانواده ها وچه خارجی و چه سوئدی و یا ملیت دیگری ،بطور عادلانه به همه شهروندان تعلق داشت و منظور میشد،از بالاترین قوانین اقتصادی ملت در جهان بود.من فکر نمیکنم کشوری مانند سوئد چنان شرائطی را برای شهروندان خود،تهیه دیده و اجرا میکرد.حزب سوسیال دمکراتی که در سالهای ۶۰ پایه گذاری شدکه در جهان نمونه بود،تا چند سالی بعد از ترور ان مرد بزرگ،ادامه داشت .در سال ۹۱ بعد از /اینگوار کارسون/ اگر اشتباه نگفته باشم ،بعد از او که ۹۱ یا ۹۰ مدراتها قدرت را بدست گرفتند..از انجه اغاز پس گرفتن امتیازهای اقتصادی به شهروندان /توده ها/ داده شده را ،کم کم پس گرفتند.هنگامی که بعد از انها سوسیال دمکرات ها قدرت را بدست گرفتند،شما بهتر از من میدانید که سیاست اقتصادی مدراتها را دنبال کردند و هیچگونه..هیچگونه تغیری در سیاست های اقتصادی دوران مدراتها..ندادند..که در این سالهای اخیر برنامه:Uppdragränsnisg که گویا در شبهای پنجشنبه پخش میشود..قدم به قدم و قطعه قطعه از کلاهبرداری ها و سوء استفاده های رهبران و افراد نزدیک به کادر رهبری حزب از سیستم کشور..برداشتند که بگفته بستگان من،در اواخر ۹۰ و اغاز ۲۰۰۰ سوسیال دمکراتها ان جایگاه گذشته را ،از دست دادند.مثلا در روزهای اول ماه مه من تصویر هائی در دست دارم از راه پیمائی ها که عظمتی ست.واقعا عظمتی بود ،اما امروز ،بسیار بسیار کم نور.سالمندان حزبی و طرفداران دهه ۶۰ که امروز بازنشسته اند علنا میگویند:سیاست یعنی کلاهبرداری.اهداف و سیاست تمام احزاب در سوئد شده است رسیدن به بالا و دزدیدن..از موقعیت شغلی بهره بردن و از امکانات در اختیار،استفاده کردن و در این ۴ سال هر چه امکان دارد اقصاد خود را راست و ریس کردن .شما هم حتما برنامه ئی را که چندی پیش از انتقال پول های هنگفت و سهام بزرگ رهبران حزب در سرمایه گذاری های مختف صنعتی ،در خارج از کشور و "بهشت /پارادیس..پاناما و بانکهای سوئیس در سوئد نشان دادند،با اطلاعید...در مجموع اقای برومند شما که در انجا زندگی میکنید بهتر از همه ما کسانی که دور از انجا هستیم،مطلع و اگا هید که امروزه روز سیاست/ وجدان/اخلاق/همه و همه چیز شده است :پول و تمام سیاست مداران و رهبران احزاب همه تلاش خود را میکنند که به مقام های بالای حزبی در سوسیال دمکرات ،رسانده تا بتوانند از امکانات در دست استفاده کنند و جیب خود و خانواده های خود را پر کنند.
سوسیال دمکراتی را به لجن کشیدند در همه جا.وقتی در سوئد که نمونه جهانی بود..به این روز بیافتد..دیگر باید فاتحه همه را خواند..
با تشکر از شما اقای برومند گرامی و اخبار روز
خدا وند همه کره زمین را از دزدان و پلیدان ،پاک کند.
س.شفیعی
٨۰۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست