سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انقلاب اسلامی و محلل هایش! - تقی روزبه

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سیروس شفیعی

عنوان : اخبار روز گرامی این دو خط را هم محبت نمائید منتشر کنید ممنونم...اقای روزبه گرامی
اطلاعاتی را که اینروزها در باره نقش یزدی در حاکمیت اسلامی و رابطه او میان سید زیر درخت سیب و ایالات متحده ،این جا و ان جا مینویسند،و رابطان این وصلت ها !در مقابل مجموعه خدمات او به بریتانیا و فرانسه امریکا (در واقع به کمپانی های بزرگ نفتی،فرمانروایان زمین) بسیار بسیار ناچیز است.در اینده تمام خیانت های او،چه دانسته و چه ندانسته..مانند بیرون امدن خورشید از پشت ابرها..برای توده مردم ایران ،نمایان و روشن خواهد شد!
انگاه ملتی با دهان باز ،خواهند فهمید که چه اسان و نا جوانمردانه کشور و روزگارشان تباه گشت! انهم با نقش دو سه نفر ایرانی!!؟؟

کلمه خیانت را مایل نیستم بکار ببرم اما لغت دیگری در دست رس ندارم.ادعا نمیکنم دانسته ..یا اگاهانه با هدف و اختیار که میدانست خیانت میکند..چنان عمل کرد..خیر..اما حاصل عملش ،نتایجی ست که جز این کلمه ،کلمه دیگری نیست!در اینده ئی نه چندان دور زمانی که ایرانیان به وقایع و رویدادهای دهه ۵۰ تا امروز و بازیگران ان ،پی ببرند،خود قضاوت خواهند کرد.قضاوت من یا دیگری نقشی امروز بازی نمیکند..
با تشکر از اخبار روز
س.شفیعی راد
٨۰۹۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۶       

    از : سیروس شفیعی

عنوان : اقای روزبه گرامی
اقای روزبه با سلام به شما و دوستان..
این درست نوشته شماست در جواب به اقای ئاواره

در موردانقلاب اسلامی وقتی دولت وقت آمریکا به این نتیجه رسید که دیگرروی ثبات و آینده شاه بدلیل انباشت بحران و گسترش نارضایتی نمی تواند حساب کند و ریشه در استبدادی بودن فضای باز و خفقان آورسیاسی و گست های اجتماعی بوجودآمده در داخل کشور ریشه داشت، نهایتا تصمیم گرفت که روی موج نارضایتی سوارشود و بزعم خودکشتی طوفان زده را به مسیراطمنیان بخشی هدایت کند که البته موفق هم نشد.

روند تاریخی در ۵۰ سال گذشته ایران و رابطه کشور ما با غرب و سیاست های غرب و منافع انان در ایران و عملکردانان با انبوه اسناد و مدارکی که امروز در دسترس میباشد..این نطریه را رد میکند..چرا که انتخاب ایران بعنوان ریاست نفتی اوپک و نارضایتی های محمد رضا از مداخله غرب در ایران که گفتگوهای خصوصی او را تماما ظبط و شنوا میکردند..و مسائل دیگر...که شاید بتوان گفت ایران در خاورمیانه میرفت که به قدرتی در ردیف اول ،تبدیل شود.ایران از همه نظر ،تاریخ،فرهنگ،زبان،موقعیت جغرافیائی،مردم شناسی و غیره کشوریست منحصر بفرد در خاورمیانه..کمر ایران میبایست خم شود..که شد !..همه اینها دست به دست هم دادند .
سیاست مداران غرب (ایالات متحده و بریتانیا و فرانسه در راس) به این نتیجه رسیدند که ایران باید از پیشرفت بیشتر بیاستد(کنفرانس۱۹۷۳ در تل اویو و تصمیمات مهم در باره اسلام و ایران) در یک خاورمیانه ئی که کشوری چون ایران که تنها کشور نزدیک به غرب از هر نظری بود،نمیتوان مقاصد سیاسی غرب و منافع انها را تثبیت و تامین نماید.به همین دلیل باید ایران را به عقب بگرداند و حکومتی اسلامی عقب افتاده ئی را بر سر کار اورند که همسطح دیگر همسایگان خاورمیانه ئی اش باشد.این امر برای غرب حیاتی بود.امروز ما یک خاورمیانه یکدست"تقریبا" داریم!
این که تصور شود امریکا برای کمک به مردم ایران و ازادی ملت ایران از زیر یوغ استبداد و خفقان و نارضایتی ملت ایران ،حکومت کشور را تغیر داد..دوست گرامی بسیار ساده لوحانه است .تجربه قرنها ی سیاست ها و دخالت های غرب ،امریکا و بریتانیا را در اقصی نقاط جهان و خصوصا کشور ما برای تثبیت منافع اشان..به روشنی واقعیت ها را نشان میدهند.چنانچه امریکا اجبارا محمد رضا را برد به دلیل نارضایتی مردم،پس میبایست ایران امروز نیمه بهشتی باشد قربان بله؟عراق،افغانستان و بسیاری نمونه های دیگر...در واقع بجای بکار بردن کلمه ،امریکا، اسان تر است که "کمپانی های گردن کلفت سرمایه داری غرب " را بکار ببریم.زیرا دولتها و رئسای دولت ها نماینده گان قردتمندان جهان اند.دولت ها در واقع کارگزاران و بقول ولتر:وحوش خوش لباس..ی هستند که سرمایه داران برای خوب خدمت کردنشان ،انها را انتخاب میکنند...در واقع همان تدارکچی اقای خاتمی خودمان..
بنده با نظرات دوستمان "ئاواره کاملا موافق هستم

در اثر مشهور "ایدئولوژی نهصت مشروطه شادروان ادمیت،دقیقا سیاست های این دو کشور را در اسیا و خاورمیانه برای حفظ و تثبیت منافعشان ،بما نشان میدهد.من نمیفهمم شما بر چه اساس و نظریه علمی این عقیده را درست میدانید..شاید چنانچه توضیح روشن تری بفرمائید بنده متوجه مقصودتان بشوم اقای روزبه گرامی.
با تشکر از شما و اخبار روز
س.شفیعی راد
٨۰۹۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۶       

    از : اکبر درودیان

عنوان : نقش ایوان
آقای ناواره پاسخ آقای روزبه به نکته های شما ( که تکرار همان کلیشه ها و فرمولهای نوشته اصلی است ) کافی نیست که کیفیت اسفبار چپ و به طور کلی روشنفکران ما از جمله مذهبی های موسوم به چپ اسلامی و منتقد نظام را عیان کند ؟ پیشاپیش عذر می خواهم اما به قرینه گمان دارم با توجه به تشخیص درستتان از عاملیت اصلی دست خارجی باز ممکن است کنه داستان را نوتنده باشید ! درعلم و فلسفه مشهور است که کشف حقیقت و اصول نو همواره در پاسخ به پارادوکسها و معما های مربوط صورت می گیرد !مثلا شما می توانید جواب این معما را پیدا کنید آقای یزدی مبارز بیش از شصت ساله و یکی از رهبران طراز اول جنبش نوین اسلامی چرا در نامگذاری فرزندانش فقط از تورات الهام گرفته است و نه فرهنگ متعارف شیعه یا اسلامی خودمان ؟ خودش ابراهیم و فرزندانش خلیل ،سارا ، مریم ، یوسف ، لیلی و ایمان که نام آخری هم که یک اسم عام مذهبی است . اگر چپ ما اقتصاد سیاسی کشورش را نه از روی کلیشه ها و فرمول های مارکس ( که او هم تحت تاثیر اقتصاددانهای انگلیس بود )بلکه با تحقیق در عوامل و واقعیات خود جامعه می شناخت به اصطلاح دو ریالیش زودتر می افتاد !
٨۰۹۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۶       

    از : تقی روزبه

عنوان : ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی
دوست گرامی ئاواره‌، در تبین و توضیح تحولات پیچیده یک جامعه کمابیش برزرگ تمی توان صرفا به طوریک جانبه به عوامل داخلی و با بیرونی بسنده کرد. بلکه عموم بدرجاتی ترکیبی از این ها عمل می کنند که هرکدام منافع و نیروی محرکه خود را دارند. بازیگران مختلف سعی می کنند که بسهم خود روی سیررویدادها تاثیربگذارند. در موردانقلاب اسلامی وقتی دولت وقت آمریکا به این نتیجه رسید که دیگرروی ثبات و آینده شاه بدلیل انباشت بحران و گسترش نارضایتی نمی تواند حساب کند و ریشه در استبدادی بودن فضای باز و خفقان آورسیاسی و گست های اجتماعی بوجودآمده در داخل کشور ریشه داشت، نهایتا تصمیم گرفت که روی موج نارضایتی سوارشود و بزعم خودکشتی طوفان زده را به مسیراطمنیان بخشی هدایت کند که البته موفق هم نشد.
عروج جنبش اسلام سیاسی که فقط هم بایران محدودنبوده و نیست ریشه های عمیق اقتصادی و سیاسی داخلی و بین المللی داشت در حقیقت همانطور که خلاء قدرت ناشی از بحران در منطقه موجب ظهور داعش شد انقلاب اسلامی ایران هم در زمان خود محصول نوعی خلا داخلی و منطقه و جهانی بود.. بنابراین در موردمسائل این چنین پیچیده و درهم تافته نمی توان صرفا دنبال یک فاعل گشت. اسلام سیاسی برآمده از انباشت رسوبات سنت و باورهای ارتجاعی هم بود و خمینی بیش از تکیه به قدرت های خارجی روی شانه مردم ایران تکیه داشت ( که من در نوشته پیوند دو ریل بخش سنتی و مدرن را نقطه عطفی در عروج آن دانسته ام). اگر ما این عوامل را نبینم عملا از مبارزه فرهنگی و سیاسی و اجتماعی لازم برای زودن ضعف های خود و عوامل ریشه ای عفلت خواهیم کرد و همواره دنبال عامل خارجی می گردیم که بفرض درست بودن خارج از اختیارماست و هیچ کاری نمی توانیم در برابرش انجام بدهیم. گرچه این عوامل خارجی هم وجود دارند اما بقول معروف از دشمن جز انتظاردشمنی نمی رود. مهم آن است که ما خودمان روی پای خودبایستیم و با نقدخودمان که چگونه خوابنماشدیم و به این باتلاق سقوط کردیم و خمینی را بردوش خود از ماه برزمین آوردیم درنگ کنیم بیاندیشیم نقد کنیم و اجازه ندهیم که "دشمن" یا همان عوامل بیرونی امکان دست اندازی پیداکند... حتی اگر عوامل خارچی و دشمن بتواند نقش فائقه پیداکند باز هم بدلیل ضعف ما است که می تواندچنین کند. و بنابراین اگر به ریشه ها و ضععف های خودنپرداریم هیچ کاری با آن دسته از عوامل بیرون مخرب نخواهیم توانست انجام بدهیم..
٨۰۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : ئاواره‌

عنوان : در آن شرایط جهانی و داخلی ممکن نبود !!!؟؟؟؟
اقا ی روزبه‌ گرامی،

مقاله‌ ایی بسیار وزین و دقیق، تا انجا که‌ ممکن بوده‌، نقش مخرب و کاتالیزاتوری اسلامیون فکلی و کراوات زده‌ را بدرستی حلاجی کرده‌ اید، اما متاسفانه‌ اشاره‌ ای به‌ شیمیدان ماهر و تردست غرب که‌ چه‌ معجونی در ازمازشگاه‌ ایران سنتز کرد، نفرموده‌ اید . تمام مواردی را که‌ شما در مورد شرایط داخلی می فرمایید، درست، ولی ایا شما معتقدید که‌ بدون دادن چراغ سبز از سوی غرب اصولا در ایران انقلابی هم بوقوع می پیوست؟ ایا معتقدید که‌غرب خواهان روی کار امدن جبهه‌ ملی بود؟ یا حتی نهضت ازادی ؟ این فاعل مجهول که‌ در لابلای جملات خود شما هم مستتر هست، کیست؟
به‌ این جمله‌ خوتان مراجعه‌ کنید:


"...به صحنه آمدن اسلام سیاسی و روحانیت مرتجع با ایده های عصر چوپانی- قبیله ای.....در آن شرایط جهانی و داخلی ممکن نبود......."

اتفاقا ان شرایط خارجی که‌ چیزی نیست جز نیازها و تصمیمات غربی ها،بخوبی فراهم بود. غربی ها دقیقا دنبال چنین درهم و برهم ریختگی در منطقه‌ و در مرزهای شوروی بودند و با شناخت دقیق و بی نظیری که‌ از خمینی ،روحانیون و جامعه‌ ایران داشتند، بهترین گزینه‌ ممکن خمینی بود.

".....جز به صحنه آوردن نمایشنامه ای نبود که سناریوی آن از مدت ها قبل و حتی در طی چندین دهه در حال نوشته شدن بود. سناریوی که وظیفه اصلی اش وصلت فرادستانه بخش های سنتی و ارتجاعی جامعه و از جمله بازار و در رآس آن نهاد (روحانیت) و پاس دارندگان مذهب با بخش های مدرن جامعه بود......"


سناریو نویس در اینجا مفقود است. خواهشمند است نفرمایید که‌ تاریخ تکامل اجتماعی و غیر و ذالک. ایا معتقدید که‌ این استراتژیست های ماهر و کار کشته‌ غرب در گوش فیل خوابیده‌ بودند و این تناسب قوا و ابزار کارها را نمی شناختند؟
چه‌ کسی خمینی را از نجف به‌ پاریس اوردو امثال یزدی و قطب زاده‌ و.... را بدورش تزیین کرد و بلندگوی مفت و مجانی ۲۴ ساعته‌ در اختیارشان گذاشت؟؟
چه‌ کسی خمینی را در نجف بدست صدام نکشت؟ یا در پاریس بدست یک ناشناس؟
ایا لازم نیست همه‌ جا از این کلنگ بدستان مدرن و پیشرفته‌ که‌ از انقلاب صنعتی تا به‌ امروز در کار کلنگی کردن سرزمینهای ما هستند یادی بکنیم؟
ایجاد کمر بند سبز و پیروزی بر رقیب و داغ کردن بازار صنایع نظامی و غیره‌ از عواملی بودند که‌ غرب را بران داشت تا ما را بدین گونه‌ بکار ببرد و نه‌ همچون کره‌ جنوبی، این نقشی بود که‌ به‌ سرزمین و مردم ما محول شد

با سپاس فراوان
٨۰٨۷۹ - تاریخ انتشار : ۹ شهريور ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست