سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دولت رفاه؟! - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : سیروس شفیعی

عنوان : اقای تابان
اقای تابان این نوشته شما ندای ملیونها انسان است،باور کنید.شما من و بنده شما را،هم دیگر را نمیشناسیم.بسیار بسیار مردان و زنان جوانی که مشغول تحصیل هستند،۶۰ ساله هائی که بازنشسته شده اند و کارگران کارخانه ها بوده اند.معلمان،انبوه کارمندان بیمارستانها و اداره جات دولتی..همه و همه دقیقا"دقیقا" چنین اندیشیده و نظری دارند.دقیقا..
۹۹ ..ما ۹۹ هستیم..شما ۱ که خون ما را لحظه به لحظه میمکید.
اقا بنده میگویم دمت گرم و نفست خوش .این است جوهر اندیشه پاک روزگار ما،امروز جهان!..شما تنها نیستید برادر..شما دهان و اندیشه ملیونها انسانید.
زنده باشید دوست عزیز
٨۰۹۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : پیروز جان
دمکراسی یا لیبرالیسم با باند بزرگی را احتیاج داریم تا جامعه ایران را با هزینه کمتری به ساحل امن برساند نیم.
٨۰۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : ف. تابان

عنوان : برای آقای رهگذر
جناب رهگذر چون در بحث خود چندین بار از من خواسته اید که به شما جواب بدهم، این چند خط را می نویسم که بی احترامی نشود. زیرا من علاقه ای به این طور بحث ها که تکرار هزارباره ی مکررات است و به نظرم فایده ای هم ندارد، ندارم. برای من انقلاب اکتبر به عنوان نخستین تلاش بزرگ بشریت برای ساختن جامعه ای عادلانه قابل احترام و یک تجربه است. فقط یک تجربه و بسیار مایلم دور از این بحث های ژورنالیستی در مورد ضعف و قوت آن بیاموزم، زیرا مایلم بشریت آن تجربه را – یعنی ساختن جامعه ی عادلانه را – در ورزیون های جدید و سطوح بالاتر باز هم تکرار کند و تکرار خواهد کرد. اگر بخواهید کودکی را که در نخستین تلاش خود برای راه رفتن زمین خورده است، تا ابد سرزنش کنید، شاید اصلا امکان راه رفتن را از او سلب کنید.
آما آن چه می توانم به شما بگویم این است که دست از گذشته بر دارید و به آینده بنگرید. جهان ما فقط کشور آلمان نیست، آفریقا و آسیا و خاورمیانه هم هست. این جهان امروز از هر زمان زشت تر شده است. جنگ، ویرانی و کشتار در آن بیداد می کند. یک درصدی ها، نود و نه درصد مردم را غارت کرده اند، ثروت چند خانواده بیش از نیمی از مردم جهان است. طبیعت دارد نابود می شود و کره زمین در خطر قرار گرفته است. این جهان ناعادلانه است و باید تغییر کند. مسئولیت این جهان با سرمایه داری است. یعنی سرمایه داری است که این جهان را به اینجا رسانده است که تجسم بربریت مدرن است. مردم بسیاری تغییر می خواهند. حالا شما هی استدلال کنید که شوروی بد بود. اما این راه حلی به مردم نشان نمی دهد. امروز مردم در اروپا هم خواهان تغییر هستند. در یونان، در اسپانیا، در پرتقال، در همین آلمان. مردم ِ خواهان تغییر به راه سوسیال دموکراسی نمی روند. چون سوسیال دموکراسی با اساس روابطی که جهان را به اینجا کشانده است، مخالفتی نمی کند. مردم آفریقا هم حق دارند که زندگی توام با رفاه و عادلانه داشته باشند. بسیاری از مردم از این که در نظام حاکم بر جهان کنونی به خوشبختی و رفاه برسند، ناامید هستند. آن ها دنبال تغییر هستند. در سرتاسر جهان بر این اساس ما شاهد جنبش های بیشماری هستیم که برای زندگی بهتر مبارزه می کنند و مساله شان هم اصلا این نیست که شوروی خوب بود یا بد بود. باید به این خواست ها پاسخ داد. کدامیک از جنبش های بزرگ دوران ما را می شناسید که به راه سوسیال دموکراسی رفته باشند و یا اساسا سوسیال دموکرات ها در آن ها نقشی داشته باشند. ما امروز در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم.
٨۰۹۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : " چاپ "
مزاح,
جناب م. تلنگر,
در اکثر سایت های اینترنتی در بالای صفحات, علامتی ست که میگوید " چاپ کن ", یعنی اینکه میخوانید " چاپ " نیست, " انتشار " است, اگر میل دارد میتوانید آنرا " چاپ " کنید. محض مجادله ذکر شد!
٨۰۹۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : سیروس شفیعی

عنوان : گره کور فرمان بر و فرمانده ..و شعور ادمی!
قبل از هرچیز اقای حبیبی گرامی این چند جمله در رابطه دقت کنید "در رابطه " ونه دخالت و فضولی باشد و امیدوارم شما و خانم ایلخانی به فضولی و دخالت تعبیر نکنید..
سالهای میانی ۹۰ میلادی بدیدن خواهرم در سوئد رفتم.روزی مرا گفت،میخواهم چیزی نشانت دهم.مرا برد به منطقه ئی بسیار زیبا که "قصر جنگل" نام داشت.در کنار این پارک بزرگ و زیبا ،ساختمانی عظیم بود بنام موزه حیوانات.در ورودی بزرگ که وقتی داخل میشدی،ائینه ئی بزرگ، مربع شکل زیر پایت به کف ،نصب شده بود که روی ائینه با خط درشت مشکی و بزبان سوئدی چنین نوشته شده بود:
خطرناک ترین حیوان روی زمین!! ادم این جمله را میخواند،خود را در ایئنه میدید و داخل میشد،مقابل نیز در همکف یک اسکلت عظیم از دایناسور ایستاده بر کف!
این ائینه و موزه در اروپا مشهور است.
اقای حبیب گرامی غالبا وقتی ادم به عمق فاجعه امروز بشر میاندیشدو روزگار غم انگیز حال انسان را میبیند پیش خود میاندیشد که:
انسان چقدر سنگدل و بیرحم و احمق است..این حیوان دوپا چه روزگاری برای خود رقم زده است! در حالیکه میتوانست بر روی این مام،مادر زمین،بدین ثروتمندی برای خود یک زندگی سرتاسر لذت بخش و شاد،عالیترین شکل زندگی انسانی را برای خود بسازد و در صلح و ارامشی ابدی کنار هم روزگار بگذراند...اما ببین چه احمقانه خود و خانه اش را به چه تباهی و روزگار سیاهی کشانده است؟
معمولا اقای حبیبی ادم گاه گاهی دچار این افکار با خود میشود..شما بهتر از من میدانید که تحصیل و شغل و ثروت ربطی به "شعور "انسانی و یا ربطی به ارزیابی های او ندارند..اینطور نیست؟من هر چقدر هم که تحصیل کرده باشم و یا پولدار ،میتوانم حسود ترین،بی رحمترین و زشت خو ترین باشم.که داریم در جهان ..ملیونها.
اقای حبیبی عزیز ما غالبا وقتی خود هستیم ،با خودمان صادقیم.اما وقتی پای دیگران..دیگرانی که صداقت نهفته ما را به روشنی میبینند و بیان میدارند،انگاه است که معترض میشویم ..چرا که شاید در معادلات روانی و کنش های عصبی ،خوش نداریم که راز بر ملا گردد!..من خود به کررات مقوله "انسان "را احمق و وحشی و نادان و حیوانی دو پا که به هیچ جز "خود" ارزشی قائل نیست..میدانم و در خود فریاد میزنم..اما اگر دیگری بگوید "انسان احمق" بدو معترض میشوم این جوهر انسان است!!
اما..اما این حماقت را دلیل و علتی ست بشر در ذات خود احمق و بی شعور نیست..از رحم مادر این طور بدنیا گام نمیگذارد..اما این خصائص را بخود میگیرد که این بحث فلسفه ئی جداست.من اینطور میگویم:بجای واژه احمق ،شاید ترجیح بدهم از لغت:نادان/حقیر استفاده کنم.
میدانم که شما خوب با زوایای پدیده ها اشنا ئید/یا حداقل پر بی دانش نیستید..انسان معجون و حیوان عجیبی ست..
در مذهب طریقت ،خامی نشان کفر است....
اری..طریق دولت چالاکی است و جستی....
باز ببخشید که دخالت میکنم در بحث شما و خانم ایلخانی..فقط نظری ست همین!
با تشکر فراوان از اقای تابان
س.شفیعی
٨۰۹۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : " دهکده جهانی "
جناب ف.تابان,
گر چه ممکن است این مطلب ربط زیادی به مقاله شما نداشته باشد ولی مطالعه مقاله زیر بی ضرر است. این مقاله جریان اعتصاب کارگران و یا کارمندان کنترول هوایی در سال ۱۹۸۱ را بررسی میکند که چگونه اقدامات یک رهبر افراطی نه تنها منجر به شکست این اعتصاب شد بلکه به اتحادیه های کارگری امریکا و شاید دنیا تا به امروز صدمات جبران نا پذیری وارد کرد. این رهبر اتحادیه سالها بعد به نمایندگی از جنرال موتور با کارگران مذاکره مینمود. در " دهکده جهانی " از این گونه وقایع رخ میدهد. جالب تر اینکه این فرد را اعضای اتحادیه به رهبری انتخاب کرده بودند زیرا رهبر قبلی به اندازه کافی سخت گیر نبود.

http://www.latimes.com/local/obituaries/la-me-robert-poli-۲۰۱۴۰۹۲۳-story.html
٨۰۹۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : تشکر
جناب زارعی قنواتی,
با تشکر از توجه. مقالات شما که از نظر من اکثرا بررسی اوضاع جهان از دید یک " چپ " است همیشه خواندنی و بجاست. تذکر من از این جهت بود که لحن گفتگوی شما با جناب رهگذر با رفتار معمولی شما منافات داشت که البته این خطایی ست که از همه در اینجا سرزده و از آن گریزی نیست. نظرات جناب رهگذر ممکن است درست, غلط و یا غلو باشد ولی تا زمانی که در مقابله با غول استعمار باشد از نظر ما محترم است.
٨۰۹۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : در بابِ منگفتی که منتشر نشد
دیروز منگفتی نوشتم که منتشر نشد. من اعتراضی به منتشر نشدن آن سخن ندارم، زیرا گاه مدیریت سایتی می تواند با حفظ بی طرفی کامل نظری را به دلایلی که خود دارد منتشر نکند.

حال در دفاع از آن منگفت باید بگویم که اگر منتشر می شد، توفانی که بر می انگیخت خیلی از بازیگران ضد مردمی و ناصادق را با خود می برد؛ و این کمک بزرگی می شد برای پاکیزگی.

و اما در مورد «چاپ» و «انتشار» باید بگویم که وقتی در جهان مجازی صفحه داری، پس آنچه رویش منتشر می شود چاپ است، چاپ مجازی است بر روی صفحه ی مجازی.
چاپ چیست؟
چاپ نقش بستن کلمات و جملات است با حروف کتابی بر صفحه.

حال این سوال پیش می آید که پس نقش ماشین آلات و کلیشه چه می شود؟

نقش آن همه را در جهان مجازی و مدرن همین کامپیوتر به عهده گرفته. این تحول چاپ است از شکلِ کلاسیک به مدرن.
٨۰۹۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : جائی نمیروی که دل بد گمان من - تا باز گشتن تو به صد جا نمی رود. صائب
تا کنون _ جز با استثنا _ همه چیز گفته شده جز آنچه باید گفته شود. نگرانی جناب ف. تابان اینست که اگر, اگر, اگر ایران سوسیال دموکرات شود کارگر ایرانی صدمه می بیند. واقعیت کنونی دنیا اینست که اگر غول امپریالیسم " جهان آزاد " پیروز گردد فرقی نمیکند که ایران سوسیال دمکرات شود یا نشود.
بهر حال پس از این همه به همه جا رفتن ها, کامنت تلگرامی جناب و یا سرکار کیا دل های نگران را به خانه بر میگرداند که :
" معضل ما نه سوسیال دموکراسی است ونه سوسیالیسم است!
مشکل ما همانطور که همه میدانیم عبور از حکومت فاشیستی،دیکتاتوری ولایت فقیه است که راهش همگرایی و اتحاد همه نیروهای اوپوزیسیون است.
و آن دموکراسی است حال با سرمایه داری یا بدون آن.
۸۰۸۶۵ - تاریخ انتشار : ۹ شهریور ۱۳۹۶ ".

حال منظور از دمکراسی برای ملتی که کتاب هم نمیخواند چیست نمیدانم.
٨۰۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر-از آلمان

عنوان : خطاب به- جناب زارعی قنواتی و آقای تابان؛ چرا از کمونیسم به سوسیال دمکراسی رسیدم؟
البته روی سخنم بیشتر با جناب تابان است چونکه این آقای زارعی قنواتی گویا هنوز در فازهای برخوردهای استالینی بسر میبرد و فکر میکند با خشونت و کوبیدن باید دهان رقیبان را بست. ابتدا روشن کنم که من نه تئوریسین سوسیال دموکراسی هستم و نه مغز متفکر و روشنفکر مثل آقای زارعی که در برج عاج نشینی خود همه چیز را میداند. از قدیم گفتند همه چیز را همگان دانند! در دفاع از سوسیال دموکراسی بسیار نوشته های خوب است که نشان میدهند در رسیدن به سوسیال دموکراسی چقدر بلوغ فکری نهفته است و چرا زاده عقلگرائی آدمهای متفکر است. ببینیم اشکالات ما با کمونیسم گرائی در کجاها نهفته است؟ ابتدا سوالی از آقای تابان: شما فکر میکنید با یک حزب سوسیال دمکرات راحتتر و سریعتر و بهتر میتوانید در جامعه ایرانی پایگاه پیدا بکنید وقتیکه به مردم بگوئید که میخواهید از ایران کشوری بسازید مثل سوئد یا آلمان که پیشرفت خود را مدیون سوسیال دموکراسی هستند یا با یک حزب کمونیستی ایرانی که مدل شوروی کمونیستی ورشکسته سابق را الگوی خود دارد؟ آیا کمونیستهای ایرانی حتی شده برای مصلحت هم شده بهتر نیست بطور گذرا فعلاً به جمع سوسیال دموکراتها بپیوندند تا از راه میانی به اهداف بالاتری مثل سوسیالیسم بعداً برسند مثل نظر اولاف پالمه سوئدی رهبر سوسیال دمکراتهای سابق سوئد؟ شما با گفتن اینکه میخواهید به کمونیست برسید پیشاپیش وحشت به دل مردم ایران میاندازید و به شما خواهند گفت ای آقا کمونیسم مدل شووروی که مکه شماها بوده ریشش در آمده و آدم عاقل چیزی را که در آزمایشش رفوزه شد دوباره دنبالش نمیرود یا غیر از اینست؟
حالا ببینیم اشکالات و ایرادت خود من به سوسیالیسم تمامیت خواه و یا کمونیسم چیست و شاید شما جوابی برای آنها داشته باشید و من از شماها یاد گرفتم؟ در چند زمینه: اقتصادی، ساختاری یا شکل حکومتی، اخلاقی و غیره میخواهم عیب و ایرادهائی را مطرح کنم که چرا کمونیسم مورد دلخواه شما همچی آش دهن سوزی نیست و کجای پاهایش میلنگد البته از دید خود من که به کمونیسم نه میگویم بعنوان یک کمونیست سابق که حتی بخاطر عقیده اش دوبار در رژیم ملایان دستگیر و کوتاه مدت زندانی شد. نه جانم نادم مثل آقای طبری هم نیستم چونکه سطح و کلاس من تا آن حد بالا نبوده و نیست! در حد یک طرفدار معمولی!
۱) در زمینه اقتصادی کمونیسم: کمونیسم مدعی است که جامعه ای بی طبقه خواهد ساخت! چطور چنین چیزی ممکن است؟ به نظر من غیر ممکن است!چرا؟ مگر قرار نیست در جامعه کمونیستی رابطه کار و دستمزد هم باشد. مثلاً آشپز یک رستوران یک دستمزد پائینتر از سرآشپز که تخصص بیشتری دارد و ماهرتر است بگیرد؟ یا اینکه قرار است در کشور کمونیستی اصلاً رستورانی نباشد؟ پس ببینید بدلیل خود این تفاوت دستمزدها بر حسب مهارت یا تخصص افراد آن جامعه اتوماتیک وار به طبقه بندی افراد حتی در جامعه کمونیستی اجتناب ناپذیر میشود که در آن یکسری از در آمد و ثروت بیشتری برخوردارند و باز افراد به طبقه دارا و کم دارا و ندار یا فقیر دسته بندی میشوند. پس نتیجه میگیریم که جامعه بی طبقه کمونیستها اگر وعده توخالی نباشد یک دروغ یا فریبی بیش نیست بخاطر تفاوت دستمزدها! جمهوری اسلامی هم میخواست جامعه بی طبقه توحیدی برای ما درست بکند و حالا ببینید چه گندی به ایران زده. از رقابتی نبودن اقتصاد سوسیالیستی یا کمونیستی که بارها سخن گفته شود چیزیکه باعث عقب مادگی کشورهای بلوک شرق کمونیستی سابق شد یا میشود. رقابت نباشد نوآوری هم نیست! اقتصاد کمونیستی خلاقیتها را نابود میکند در سرزمینی که قرار است فقط شیر و عسل جاری باشد. اگر مالکیت خصوصی نباشد که با ذات انسان بدنیا میاید دیگر انسان در جامعه کمونیستی چه انگیزه ای دارد که تلاش بکند؟ تلاش بیشتر در جهت کسب درآمد و مال بیشتر است. ببینید مردم آلمان شرقی از کمونیسم خودشان چه کارنامه سیاهی رو میکنند.
۲) در زمینه ساختار سیاسی یا شکل حکومتی کمونیسم: مگر قرار نیست باز یک کادر رهبری در بالا باشد و فرمان بدهد بنابر تصویبات تک و تنها حزب کمونیست که مردم هم باید فرمانبر اوامر ملوکانه کادر رهبری حزب کمونیست باشند؟ برای همین در این سیستم که مخالف سرسخت دموکراسی پارلمانی مثل لنین است فقط خودیها حق ابراز وجود دارند و غیر خودیها ول معطلند یا باید زیر سلطه حزب کمونیست باشند و فرمان ببرند یا به زندانها بیافتند و یا از کشور کمونیستی فرار بکنند. یعنی همان نسخه رژیم وحشت ۷۰ سال کمونیسم در شوروی سابق! در این سیستم نه انتخابات معنی دارد و نه برگذار میشود چونکه شرایط غیر دموکراتیک است بقول جناب تابان که شرکت در انتخابات رژیم ملایان را هم به همین خاطر منع میکند. شما کمونیستها فکر میکنید که سرمایه داری یا کاپیتالیسم به دموکراسی احتیاج دارد یا دموکراسی به کاپیتالیسم؟ من فکر نکنم که سرمایه داری عاشق دموکراسی است اما به آن نیاز دارد تا در آزادی بیانی که است بفهمد که کم و کاستهای سیستمش چیست و دنبال وصله و پینه بگردد. ولی میبینم که رژیم های توتالیتر مثل کمونیسم اولین کاری که میکنند میخواهند همه چیز را زیر کنترل داشته باشند و ریشه هرگونه آزادی بیان را میزنند. یا نه به نظر جناب تابان در شوروی سابق حتی یک رسانه آزاد وجود داشت؟ شما لطف کنید اندیشه و تفکرات دو فیلسوف فرانسوی را که در نوشته قبلی آدرس دادم بخوانید که چرا میگویند سیستم حکومت لنین چیزی از فاشیسم کم نداشت؟ یا ما چرا معتقدیم که حکومت اسلامی ملایان در ایران بر اساس اسلام سیاسی فاشیستی است چونکه همه المنت های فاشیسم را در خود در بردارد یا غیر از اینست؟ برای همین دیر یا زود این رژیم اسلامی هم محکوم است که به سرنوشت فروپاشی کمونیسم در شوروی دچار بشود یا غیر اینست جناب تابان؟ ما که از استبداد سلطنت شاهی گذشتیم و به استبداد مذهبی آخوندها گرفتار شدیم چرا باز دوباره بدنبال یک ایدئولوژی ضد دموکراسی مثل کمونیسم بدویم؟ شما برای ما لطفاً ثابت بکنید که کمونیسم با دموکراسی همخوانی دارد؟
هیچ جامعه ای بدون دموکراسی و پلورالیسم نمیتواند پیشرفت کند و برای مردمش رفاه به ارمغان بیاورد. کمونیسم لنینی باز اتوماتیک وار مثل حکومت اسلامی به رژیم وحشت و بگیر و ببند ختم میشود چونکه در ماهیت و ساختار چنین سیستمی دموکراسی جائی ندارد. آقای تابان توجه کنید که سوسیال دموکراسی یک " نظم" است ولی کمونیسم یک "نظام" است مثل حکومت اسلامی! در یک نظام سیاسی طبقه حاکمیت فقط میتواند با کنترل شدید مثل روابط ارتشی و فرماندهی بر مردم تسلط یابد ولی در یک نظم سوسیال دموکراسی حاکمیت ابتدا از مردم میپرسد که چه میخواهند و میبیند که چه نیازهای در جامعه هست که باید برطرف شود؟ فکر نکنم جناب تابان که خودش در دموکراسی آلمان زندگی میکند و از آن بهره های فراوان میبرد علاقه ای به سیستم امنیتی کمونیستی تمام عیار داشت باشد؟
۳) مدل انسانی یا جایگاه اخلاق ( کاری یا رفتاری) در کمونیسم: تلاش کمونیسم براین است که جامعه ای یکدست و یکرنگ همه عاشق کمونیسم بسازد غافل از اینکه بداند که انسانها متفاوت اند و به آنها باید بعنوان تک شخصیتی ( Individuum ) نگاه کرد. ولی کمونیسم میخواهد با زور شلاق یا اسلحه هم شده مثل حکومت ملاها و اسلامی حتما همه مردم را خودی بکند و غیر خودی موقوف! ببینیم تضاد در کجاست؟ انسان از نظر ژنتیکی موجودی مختلط یا هتروگن ( heterogen und inhomogen ) است نه غیر ترکیبی و هوموگن (homogen )! ولی کمونیسم به این پدیده طبیعی یا طبیعتی انسانها توجه نمی کند و میگوید بیائید شما ها همه باید در زیر سلطه من کادر رهبری کمونیسم یکدست و یکرنک بشوید آخ چه زیباست. این مشکل خودش خواه ناخواه به تضاد اخلاقی و قهر رفتاری مردم با سیستم حاکمه کمونیسم ختم میشود و میبیند که در این کشورهای کمونیستی رشوه خواری و رشوه گیری و فساد بیشتر و بدتر بود چونکه مردم کمبود زیاد داشتند و از خیلی چیزها محروم بودند. وقتیکه قرار است که کادر رهبری کمونیسم ابتدا ثروتها را بین مردم تقسیم کند ولی فکر نمیکند که دارد از طرف دیگر کل جامعه را فقیر میکند و ثمری جز فقیر کردن همه ندارد. بنابراین وقتیکه اقتصاد جامعه کمونیستی پویا و توام با رقابت نباشد مردم هم تن به تن پروری میدهند و تنبل بار میایند. وقتیکه قرار است محصول کارشان هم در یک شورا تقسیم بشود دیگر برای چی بیشتر تلاش بکنند که فقط کادر بالای حزب کمونیست زندگی مرفه داشته باشند؟ پس ببینید با این سیستم توتالیتر سقوط اخلاقی مثل در حکومت اسلامی پیشاپیش برنامه ریزی شده است. آیا چنین جامعه ای میخواهیم چونکه اقتصادش جوابگو نیست مردم را هم به راههای غیر قانونی و غیر اخلاقی میکشاند؟ پس میبینیم که مدل انسانی کمونیسم هم نه تنها منطبق با نیازهای فردی انسانها نیست بلکه سرکوبگر و فقط میخواهد انسانهائی مطیع خودش بار بیاورد. در چنین جامعه ای که انسان آزاد نباشد که کار خودش را بکند نه برای رشد هنر جائی میماند و نه برای خوشبختی و سعادتمند شدن انسانها. البته اشکالات ناگفته دیگر کمونیسم زیادند که همگی باعث میشوند راهی میانی مثل سوسیال دموکراسی را باید انتخاب کرد. وگرنه کسی عاشق زرق و برق کشورهای غربی نیست که پیشرفتهای خود را مدیون افکار چپ بودند و هستند چونکه نیروی چپ همیشه تحول خواه و موتور تغییر بوده و هست بر عکس محافظه کاران. امیدوارم رفقای چپ ما دلخور نشوند! مطرح کردن انتقاد سوسیال دموکراسی به کمونسیم به معنی چشم یکدیگر را در آوردن نیست و نباید باشد بلکه هدف پیدا کردن بهترین راه برای بیرون آمدن از شرایط اسفناک کنونی ایران و برخی جاهای دنیاست. ببینیم رفیق بزرگوار ما جناب ف. تابان زحمت دو کلمه جواب را به خودش میدهد یا طبق معمول به من و ماها بی اعتنا میشود؟
با تلاش خود دنیائی بهتر بسازیم! پیروز باشیم!
٨۰۹۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۶۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست