سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

افسانه ها و افسُرده های ۲۸ مرداد! - علی میرفطروس

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کیا

عنوان : مارا چه میشود!؟
۱.میر فطروس نه تنها نویسنده بی نظیری است بلکه محقق توانایی است.
۲.نظر دادن را سانسور نکنیم،اگر ایشان با حمله به ایران موافق است،دلیل نمیشود ،که به ایران حمله شود مسوول آن هم نخواهد بود،مسئولیت به عهده حاکمیت است.
۳.مصدق مرد بزرگی بود و هست ولی وابستگی به سلطنت وعدم استقلال او، همکاری روحانیان با. اوباشان و کمک خارجی کودتا را به ثمر رساند.
۴.خلاصه از کی به آمریکایی ها این همه اعتماد داریم که اخبارشان درست است،پس بگذار یم ایرانان به مسئله بپردازند،حال میرفطروس باشید و یا دیگری!
٨۰۷٨۴ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۶       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : نویسنده خوب بودن از میرفطروس، انسان خوبی نمی سازد.
آقای علی میرفطروس از پیشگامان طرح رفراندوم (همه پُرسی) برای عبور مسالمت آمیز از حکومت جمهوری اسلامی به رژیمی مُنبعث از خواست و ارادهٔ مردم ایران است. او در مقالات و یادداشت‌های مختلف به این ضرورت سیاسی اشاره کرده است، از جمله: میرفطروس در بهمن ماه ۱۳۸۳ در مصاحبه‌ای جنبش رفراندم را «ارکستر بزرگ ملّی» نامیده است. در ۵ خرداد ۱۳۹۵ نیز در یادداشت «حسن روحانی و تقاضای انجام رفراندوم» نیز به این مسئله پرداخته است. بااینحال، در اوج سرکوب جنبش سبز و اعتراض به جنگ طلبی‌های محمود احمدی‌نژاد، در ۸ نوامبر ۲۰۱۰ (برابر با ۱۷ آبان ماه ۱۳۸۹) او در نامه‌ای به سناتور ایالت کارولینای جنوبی، لیندسی گراهام، از حمله نظامی به رژیم ایران پشتیبانی کرد. او در بخشی از نامه خود با فرنام «چرا با حمله نظامی به رژیم ایران موافق هستم؟» چنین نوشت:
هر حمله‌ای که پایگاه‌ها و ستادهای سرکوب رژیم ایران را بقول شما اخته کند، باعث رضایت و شادمانی مردم ایران خواهد بود و به آنان فرصت خواهد داد تا بدون ترس از سرکوب پاسداران رژیم، به خیابان‌ها ریخته و خود به حیات این رژیم فاشیستی نقطهٔ پایان بگذارند(ویکی پدیا).

از علی میر فطروس به علت حمایت حمله نظامی به ایران، سلب دکترای افتخاری شد
نوامبر ۲۴, ۲۰۱۱

 
آقای میرفطروس
 
فهم این نکته ضروری است که ، اعطای مدرک افتخاری بر پایه شرف و لیاقت کسی که مدرک را می گیرد ، بنا شده است. یکی از این ها ( آن گونه که در بند یک آیین نامه ی مربوط به اعطای مدرک دکترای دانشگاه آمریکایی گلوبال قید شده است ) آن است که گیرنده ی دکترای افتخاری ، خود را وقف کوششهای انسانی ، برای استقرار صلح در سراسر جهان کند.در حالیکه شما ، در نامه ی حیرت آور تان ، به سناتور لیندزی گراهام (بگونه ای شرم آور و ناامید کننده ) موافقت خود را با حمله نظامی قدرتهای جهانی ( از جمله آمریکا) به سرزمین پدری خود اعلام کرده اید.
 
شما ، در نامه تان، به جای این که از سناتور گراهام بخواهید که ایرانیان را ، در قیام علیه رژیم تشویق کند ( بی هیچ توجیهی ) خواسته اید که رژیم ملاها ، ازطریق نیروهای نظامی به زیر کشیده شود.شما ، با این کارتان ( بالقوه ) هیولایی را ( در هیئت هرج و مرج اقتصادی ـ سیاسی در گستره ی جهان ) از بند رها ساختید ؛ و البته ، لازم به گفتن نیست که ( از این رهگذر ) بسیاری از ایرانیان و آمریکائیان جانشان را از دست خواهند داد. گرچه ، مطمئن هستم که ( متاسفانه) فروشندگان اسلحه ( در هر دو طرف ) از این جنگ سود خواهند برد.
 
آقای میر فطروس، نویسنده خوبی بودن از شما انسان خوبی نمی سازد. آدولف هیتلر هم هنرمند خوبی بود ولی ، تنها از رهگذر جنایتهای فجیع اش ( علیه بشریت ) در خاطره ها مانده است.
 
آقای میر فطروس، شما و عزیزانتان ، در زیر چتر امنیتی کشور قدرتمند و متمدن فرانسه زندگی می کنید. از این رو ، شما و خانوداده تان از نعمت امنیت بر خوردارید.
 
با این وجود ( عطف به نامه ی شما ) این گونه به نظر می رسد که، برای شما میلیونها نفر زن و مرد و کودک بی گناه و بی دفاع ایرانی ( که در نتیجه چنیین حمله خانمان سوزی ، وحشتهای غیر قابل توصیف جنگی را تجربه خواهند کرد) مهم نیستتند . جنگی که قدرتهای جهانی شروع خواهند کرد و توان نظامی خود را در از بین بردن بسیاری از مردم ایران ( همراه با ملزومات و امکانات کمی که این مردم، برای راحتی خود گرد آورده اند) بکار خواهند گرفت.
 
سرانجام ، تشویق شما برای حمله نظامی [ به ایران ] آنقدر مسخره و غیرمنطقی است که لیاقت
 
داشتن دکترای افتخاری را که (ای-جی- یو به شما اعطا کرده بود ) از شما سلب می کند . بنابراین دکترای افتخاری شما ( از تاریخ ارسال ای ـ میل ، در جهت ابطال آن ) لغو خواهد شد.
 
پیشاپیش به شما اخطار می شود که از این تاریخ به بعد ، افزودن عنوان دکتر به دنبال نام تان ، یا امضا کردن و چاپ نام خود با عنوان دکتر و یا معرفی خود به هر شکلی که نشان از این داشته باشد که از «ای جی یو » دکترا دارید، از منظر قانونی و اخلاقی، نقض حقوق دانشگاه تلقی خواهد شد.
 
شما موظف هستید ، دکترای افتخاری خود را ( حداکثر ) تا ۱۵تاریخ دسامبر ۲۰۱۱ ، به AGU عودت دهید . در غیر اینصورت، خبر ابطال دکترای افتخاری شما ، دریکی از نشریات آموزشی شهرتان ،همین طور سامانه اینترنتی AGU درج خواهد شد.
 
دکتر صمدانی ، رئیس دانشگاه آمریکایی گلوبال
 
٨۰۷۷۹ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر از آلمان

عنوان : در جواب به آقای خسرو صدری
اگر عقل و انصاف خودتان را در ارزیابی یک محقق تاریخی مثل جناب میرفطروس خوب بکار بگیرید یقیناً از برخی حرفهای بیهوده زدن میتوانید اجتناب بکنید. مثلاً نوشتید:" ایشان ( یعنی جناب میرفطروس ) ولی یکی از علمداران حمایت از حمله نظامی به ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی هستند و این برچسب ها به ردای مطهرشان بسی ناچسب است."
برای روشن شدن شما اولاً که جناب میرفطروس ده ها کتاب در مورد اسلامشناسی و زمینه های تاریخی دیگر دارد و به اندازه کافی برای روشنگری بر علیه اسلام زحمات زیادی کشیده و نسلهای جوان امروزی از آنها بهره بسیار برده اند و شاید منبع یکی از دلایل اصلی اسلامگریزی رو به گسترش مردم کنونی در ایران باشند که این خواب ملاها و دیگر مزدوران رژیم را برهم زده و آنها هم مثل شما با جناب میرفطروس دشمنی میکنند و از او کینه به دل دارند. چونکه ایشان تقدس قلابی اسلامی را همچون بتی پوشالی در هم شکست و میشکند! من هم با او همصدا هستم و میگویم مرگ بر ارتجاع اسلامی و هرچه مرتجعین عقب مانده ذهنی!
دوماً در مورد حمله نظامی آمریکا که گویا بقول شما آقای میرفطروس از آن طرفداری میکند شما نیمی از واقعیتها را میگوئید. اگر این گفته ای که از ایشان میآورم واقعاً از او باشد؟:"هر حمله‌ای که پایگاه‌ها و ستادهای سرکوب رژیم ایران را بقول شما اخته کند، باعث رضایت و شادمانی مردم ایران خواهد بود و به آنان فرصت خواهد داد تا بدون ترس از سرکوب پاسداران رژیم، به خیابان‌ها ریخته و خود به حیات این رژیم فاشیستی نقطهٔ پایان بگذارند." اتفاقاً من هم طرفدار چنین نظری هستم اگر بیاییم واقع بینانه همه امکانات اپوزیسیون برای براندازی رژیم ضد مردمی و ضد ایرانی ملایان را بررسی کنیم خواهیم دید که از درون ایران کمتر امکاناتی هست که جنبش ضد رژیمی سر بگیرد چونکه رژیم ملت درمانده ایران را گروگان گرفته و تا زیر دندان مسلح هم است و هزاران مزدور جیره بگیر در بین پاسداران و بسیجیان سرکوبگر هم دارد که برای از دست ندادن منافع و امتیازات خود حاضرند حتی خیابانهای ایران را با میلیونها جنازه های معترضین یا مخالفین نظام اسلامی سنگفرش بکنند. البته من فکر میکنم که جناب میرفطروس با مطرح کردن چنین آلترناتیوی مثل خودم بیشتر بعنوان یک "ابزار فشار قوی!! " روی رژیم زور گوی ملاها فکر کرده تا قلباً بدان معتقد باشد چونکه دل او بیش از من و شما یقیناً به حال و سرنوشت مردمش میسوزد وگرنه این همه سالها عمرش را برای خدمت به مردم سرزمینش و آزادی ایران صرف نمیکرد. بنابراین موضوع خواستار حمله نظامی آمریکا به ایران میبیند نه به مردم بلکه به ستادهای تصمیمگیری رژیم ملاها مورد نظر میباشد که به اعتقاد خودم با فرود آمدن اولین موشکها بر بیت رهبری همگی پا به فرار خواهند گذاشت چونکه ملاها همیشه جان دوست بودند و هستند. هارت و پورتهای رژیم را قبل از تحریمها یادتان نیست که میگفتند اگر ناوهای جنگی آمریکا در خلیج فارس حضور پیدا بکنند آی میزنیم و آی میکُشیم آمریکائی ها را اگر پایشان به خلیج فارس باز شود و تنگه هرمز را فوراً میبندیم و هزاران جفنگیات دیگر برای مصرف داخلی. کدامش عملی شد؟ هیچکدام! ولی دیدیم در عمل این رژیم ملایان فقط حرف زور میفهمد و فقط هم با زور میشود قدرت را از دستشان گرفت. یا نه شما فکر میکنید یک دیکتاتوری تمام عیار دینی را با حرف و نصیحت خوش و یا با یک دسته گُل میشود از قدرت برکنار کرد؟ آلترناتیو خودتان چیست برای براندازی رژیم ضد ایرانی و ضد مردمی ملایان؟ شمائی که مخالف هرگونه اقداماتی بر علیه رژیم ملایان هستید میخواهید فقط عمر این رژیم ننگ را به درازا بکشانید یا غیر از این است؟ البته زمانی باید چنین گزینه حمله نظامی به سران رژیم اجرا شود که ابتدا برنامه برای روی کار آمدن یک حکومت واقعاً دموکراتیک در ایران پیشاپیش مد نظر باشد وگرنه ملاها بروند و گروههای دیگر مثلاً مجاهدین خلق یا شاه الهی ها را سرجای ملاها بنشانند میشود تداوم همان استبداد منتها با نام و نشانی دیگر. اول باید اپوزیسون متحد بر علیه رژیم ملاها تشکل بگیرد و ما بدانیم که بعد از سرنگونی رژیم اسلامی با چه کسانی طرف خواهیم شد و بعد با کمترین تلفات جانی یا مالی برای هموطنان عزیز ایرانی سرنگونی رژیم ملاها ممکن شود حتی با خشونت مثل براندازی فاشیست هیتلری در آلمان با تهاجم نظامی. رسیدن به آزادی ایران هزینه میبرد ولی امثال شماها فکر میکنید باید منتظر نشست تا ملاها بر اثر کهولت سنی یکی بعد از دیگری بمیرند و جا را برای شما خالی بکنند و بعداً بفرمائید تا قدرت را بدست بگیرید که واقعاً ساده لوحانه است و غیر منطقی!
به نظرم ده ها کارهای تحقیقی با ارزش دیگر استاد میرفطروس آنقدر در ترازوی قضاوت منصفانه ما باید سنگینی بکند که بشود از یک اشتباه ایشان در مورد قهرمان ملی ما ایرانیها مصدق کبیر چشم پوشی کرد و ای بسا خود ایشان در آینده نزدیک در دیدگاه خودش در مورد بزرگمرد تاریخ ایران مصدق تجدید نظر بکند؟ انسان جایزالخطاست یا ممکن الخطا؟
٨۰۷۷٣ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۶       

    از : داریوش رهگذر

عنوان : کاسه داغ تر از آش!
اکثر دولتمردان امریکائی و انگلیسی ( کلینتون، میچر، اوباما…) که در سرانجام رساندن کودتای بیست و هشت مرداد مستقیمآ شرکت فعال داشتند «یواشکی» و « خجل زده» اظهار میدارند که «ما با سر به نیست کردن دولت ملی و قانونی دکتر مصدق، ایران از روند دموکرات شدن آن باز داشتیم». حال افراد معلوم الحالی کاسه داغ تر از آش شدند و «روشنفکرمآبانه» تحلیل میکنند نه خیر کودتا نبود بلکه دکتر مصدق خودش خواستار سرنگونی خویش بوده و تا راه سلطه گری استعمار را بیشتر باز نماید و بقول مورخ ایران شناس دلیلش هم اینست «مصدّق گفته:بهترین حالت همین بود که پیش آمد!».
مستبدین و واپسگرایان میانه خوبی با کسی ندارند که به مردم کشورش راه استقلال و آزادی بیاموزد، در قدرت بر حاکمیت قانون اصرار ورزد، به دفاع از منافع ملی ذره ای کوتاهی ننماید و با پستی و رذالت و جهالت در افتد و به مردم راه ستیز با اخلاقیات منحط را نشان دهد، با داشتن قدرت و مسولیت خواهان خشونت نباشد، خواهان تبعیض و حق کشی نباشد، با استبداد و استعمار جانانه بستیزد، در زندان، در تبعید، تا آخرین دم حیات تن به تسلیم و خفت ندهد و سرافراز در تنهائی بمیرد. بعد از فوت دکتر محمد مصدق علم به محمدرضا پهلوی می‌گوید بر اساس سنت که برای درگذشت نخست‌وزیران یادبودی برگزار می‌شود، برای نخست‌وزیر اسبق مصدق هم یادبودی بگیریم تا دهان مخالفان را برای همیشه ببندیم. ولی شاه می‌گوید: من می‌خواهم هیچ اثری از این آدم در تاریخ ایران باقی نماند." رژیم ضد ایرانی برآمده از حکومت پهلوی هم همین سیاست بکار میبرد. حال معلوم میگردد بر چه اساسی «میرفطروسها» جانبدار استبداد رژیمهای شه و شیخ در تلاش هستند تا با قلب واقعیات تاریخی و خدشه کردن مبارزات ملی گرانه محمد مصدق سعی و کوشش به فراموش سپردن وی در تاریخ ایران بنمایند و براساس پیروی از «وصیت» آریامهری تا بامروز آنرا ادامه میدهند.
٨۰۷۶۰ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : میرفطروس نویسنده ای تواناست
اجازه بدهیم موضوع را ایشان بیشتر موشکافی کنند که بهتری در دسرس نداریم.
٨۰۷۱۴ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۶       

    از : خسرو صدری

عنوان : انتقاد بی مورد آقای رهگذر ازجناب میرفطروس
به ایشان انتقاد کرده اید که چرا به جمهوری اسلامی نمی پردازد و همه زندگیش را وقف خراب کردن نهضت ملی شدن نفت و رهبر آن دکتر مصدق کرده است.ایشان ولی یکی از علمداران حمایت از حمله نظامی به ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی هستند و این برچسب ها به ردای مطهرشان بسی ناچسب است. تز معروف این بزرگوار که : "در جاده های ایران هرسال در اثر تصادف اتومبیل هزاران نفر کشته می شوند پس چرا باید از کشته شدن مردم بخاطر بمباران آمریکا نگران بود"، معروفیت جهانی پیدا کرد و یک نشریه افغانی برای این خطابه ازاو به عنوان "شرف وآبرو"ی پارسی زبانان یاد کرد و دانشگاه فرانسوی عنوان دکترای افتخاری اعطایی به ایشان را به همین خاطر پس گرفت تا عنوانی مناسب و در خوراین "شخصیت" منحصر به فرد پیدا کند وبه او بدهد.
٨۰۷۱۲ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۶       

    از : تاریخ نگاری حضرت عباسی!

عنوان : احسانی
این مقاله آقای میرفطروس را می توان از قماش تاریخ نویسی حضرت عباسی دانست که همه چیز را با چک و چانه زدن و من بمیرم تو بمیری رفع و رجوع می کند. می گوید که چون بعد از ۲۸ مرداد افتضاحات دیگری پیش آمده پس دیگه این قدر گیر ندید به ۲۸ مرداد. این آقا اسم خودش رو گذاشته دکتر در تاریخ! بدبخت ملتی که تاریخ نویس آن شما باشید. سپاس
٨۰۷۱۱ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر از آلمان

عنوان : از یک همشهری لنگرودی به همشهری پرنام و نشان خودمان جناب میرفطروس!
همشهری گرامی جناب میرفطروس من قبل از اینکه این نوشته را بنویسم مقاله جناب وصال را در زیر مقاله شما در همین سایت خواندم و به نظرم همه انتقادهائی که به شما کرده می توانند کاملاً درست باشند و منطقی! البته این جوابیه شما به آقای وصال را هم خواندم که سعی میکنید از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنید و از جوابگوئی تا حدودی طفره میروید. بگذریم که این جوابیه شما قانع کننده نمیباشد و علیرغم مچ گیری که شدید بازهم حاضر نیستید اعتراف به اشتباه خودتان در برخورد با واقعه تلخ تاریخی کودتا بر علیه دکتر مصدق بکنید. شاید در موقع نوشتن آن کتاب ضد مصدقی فکر نمیکردید که چند سال بعد خود سازمان جاسوسی سیا آمریکا اعتراف بکند و مدارک بیرون بدهد که براندازی مصدق کبیر و قهرمان ملی واقعاً یک کودتا بوده؟ حالا که سیه روئی برای سلطنت طلبهای همیشه خائن میماند که نمیخواستند قبول کنند بر علیه مصدق کودتا شده و شاه نوکر آمریکا را بر تخت سلطنت نشاندند نه اینکه مردم شاهپرست بودند باز هم جنابعالی با اینکه احتمال حتی یک درصد هم نمیدهم که سلطنت طلب باشید یا زبانم لال این کار تحقیقی شما خریداری بوده یا سفارشی ولی برای من همشهری کوچکتان جای تعجب میماند که چطور اینهمه مشکلات ما با رژیم کنونی ملاها را ول کردید و چسبیدید به خراب کردن اسطوره ملی ما ایرانیان و میخواهید دمونتاژه اش بکنید؟ گیریم که شاید دکتر مصدق اشتباهات جزئی در برخی زمینه ها داشت ولی جنابعالی وقتیکه میبینید که حتی خمینی دجال و جلاد مخالف حتی نامگذاری یک خیابان بنام مصدق بوده و مخالف مصدق حرف زد خود این موضوع نباید شما را که فردی محقق و باسواد هستید کمی به تفکر وادارد که با انتقاد بیرحمانه خود از مصدق برای خمینی چی ها و سلطنت طلبها دارید کار میکنید؟ در ابتدا مینویسید: مقالهء اخیرمن، mirfetros.com گذشته ازعنایت واستقبال چشمگیرعلاقمندان به تاریخ معاصرایران، موجب خشم و افسردگیِ برخی ازدوستداران متعصّب دکترمصدّق گردید.." اولاً استاد عزیز از قدیم گفتند کیفیّت مهم است نه کمیّت! اگر میبینید که این نوشته شما" ازعنایت واستقبال چشمگیرعلاقمندان" برخوردار بوده ببینید در بین این جماعت چه کسانی برای این کار شما (مصدق کوبی ) هورا میکشند یا برایتان دست زدند و میزنند؟ شرط ببندیم که اکثرشان سطلنت طلبهای همیشه خائن به ایران بودند و هستند که برایتان دست زدند یا میزنند و نسبت به شما عنایت هم پیدا کردند؟ اگر مخاطبین شما این گروه ایرانیها میباشند خب مشخص میشود هدفتان از این کتاب ضد مصدقی چه بوده؟ وقتیکه رفیقی بمن گفت بیا این هم از همشهری لنگرودی ات که اینقدر بهش افتخار میکردی کتاب بر علیه مصدق بیرون داده من واقعاً باور نمیکردم این همان میرفطروس محقق روشنفکر و باسواد همشهری خودم باشد و از آن ببعد تصمیم گرفتم حتی یک صفحه دیگر از نوشته های شما را نخوانم. بقول ما گیلگها: اعتراف بکون که بدجوری خرابادوی بلامی سر! اگر بابای شما ( کاسه چوشمون در کتابفروشی و لوازم التحریر فروشی میرفطروس، همیشه مهربان و خوش برخورد بود) زنده بود و می شنید که اونه پسر بر علیه مصدق چیزی بنویشته حتما ناراحتا بو! به نظر من هرگونه خراب کردن این قهرمان ملی ما ایرانیان دکتر مصدق باید تابو باشد و گرنه نویسنده دست خودش را میسوزاند و در بین ایرانیان وطن دوست منزوی خواهد شد. جناب میرفطروس هنوز دیر نشده با عذرخواهی و فاصله گرفتن از آن کتاب ضد مصدقی به جمع ایرانیهای شریف وطن دوست برگردید و شاید شانس دوباره به شما دادند چونکه یکسری کارهای باارزش دیگری هم تحویل جامعه ایرانی دادید به غیر از این کتاب ضد مصدقی!
تی ویسین آرزوی سلامتی کونم! کاری بکون که امو همیشه بتو افتخار بکونیم! با تی نوشته در مورد مصدق بدجائی بکاشتی تی اقوزا! تی قربون بشوم انزلی محله چی لنگرودی! اومیدوارم که از مو تی کوچیک دلخورا نبی!
٨۰۷۰۰ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : درود بر تو.
ما ایرانیان بدونبال قهرمان و مرده ایم بجای واقعبینی رویا ئی هستیم.
مصدق مردی بزرگ بود چونکه نفت را ملی کرد ولی نخستوزیر شاه وبه آن پایبند.
طبری دانشمند و محقق بی نظری بود ولی در زندان توان مقاومتی کم از خود نشان داد.
در هر حال من هردو را مثبت میپندارم.
٨۰۶٨۴ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست