سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اهمیت چالش پیرامون نظریه ولایت الهی و منشأ مشروعیت حاکمان - تقی روزبه

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : تقی روزبه

عنوان : پیرامون عدم قطعیت ( بااصلاح غلط های تایپی)
با تشکر از ابرازنظرتان
فرق هوش مصنوعی مثلا ربات های هوشمند با انسان هوشمند درآن است که اولی در چهارچوب ومحدوده داده های پیشیی عمل می کند و اساسا قابل کنترل یا پیشبینی پذیر است. اما هوش واقعی چنین نیست و لاجرم غیرقابل پیش بینی. از همین رو برخوردعلمی در این عرصه همواره با اگر این شرایط وجود داشته باشد... همراه است. از این رو گرچه مهم است که این کشاکش ها و روندها و حتی توازن قوای هرسو دیده شود،‌ اما بهرحال نتیجه قطعی مشروط به تحقق شرایط بسیارپیچیده و متغیرجوامع (با مولفه های گوناگون اقتصادی و سیاسی و.....) بر یکدیگر است. نقش عوامل متغیر بویژه در شرایطی که تحولات داخلی و جهانی بدلیل شرایط بحرانی از ثبات کمتری برخوردارباشند، در تفوق این یا آن گرایش بیشترهم می شود. اگر در نظربگیریم که کشورایران هم به لحاظ موقعیت ژئو استراتژیک خود از قدیم چهارراه خاورمیانه محسوب می شده و تحت تاثیرشرایط منطقه ای و جهانی قرارداشته و خود متقابلا بر آن ها تاثیر می گذاشته است، وقتی این شرایط جهانی و منطقه ای هم بسیامتحول باشد، آن گاه وزن عدم قطعیت بیشتر هم می شود. مثلا در منطقه بین آمریکا و ایران به نوعی جنگ، آن گونه که برخی تحلیل گران هشدار می دهند شروع شود، از تاثیرات قاطع آن بر شرایط داخلی ایران نمی توان غافل بود. هیچ تضمینی وجود ندارد که صاحبان قدرت دستخوش وسوسه و اتخاذ یک تصمیم خطیر و سرنوشت ساز بحال خود و جامعه نشوند. مثلا کودتای سران محافظه کار شوروی سابق و بازداشت گورباچف که در حکم شلیک به آخرین رمق حزب حاکم بود، سوزاندن آخرین شانس های باقی ماندن بود که موجب شد یلتسین سواربرتانک ها قدرت را بطورکامل تصرف کند. در موردکودتای خامنه ای علیه روحانی هم اگر بفرض صورت عمل بخود بگیرد، چه بسا نه به شکل فوری بلکه با گذرزمان،به ضدخودتبدیل شود . ولی با قاطعیت نمی توان در مورد اصل وقوع و پی آمدهای آن حکم راند. وقتی از کیسینجر در موردتحولات جهانی پس از روی کارآمدن ترامپ سوال کردند، پاسخش این بود که تا اطلاع ثانوی عدم قطعیت از مهم ترین ویژگی های سیاست ورزی در حهان خواهد بود. بنابراین باید هرمورد را به دقت بررسی کرد و با احتیاط سخن گفت.....مثلا بهبودرابطه با روسیه از اولویت های وی بود، اما درست همین مساله بدلیل مقاومت های شدیدداخلی و تاحدی بیرونی عملا به بن بست رسید. از این نوع مثالها زیاداست که نشان می دهند گرایش به وقوع محتمل یک حالت در مساپل اجتماعی، الزاما به معنی تحقق ‌آن و منتفی شدن حالات دیگر نیست. گرچه با تکیه برهمین گرایش ها سطوح زیادی از تحولات قابل تبیین هستند، اما هوشیاری می طلبد که برای احتمال های دوم هم تدابیری اندیشیده شود. بهرحال منظورمن به تصویرکشیدن گرایش های اصلی و محتمل و کمترمحتمل (در یک پس زمینه) با ثبات نسی شرایط است.
٨۰۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۶       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : تغییر، در پیچ راه کمین کرده ست...
هم میهن گرامی،آقای تقی روزبه، درود بر شما! نوشتاری مفید و آموزنده بود که با بیشینه ی آن میتوان همراه بود. و اینک پرسشی کوتاه با مقدمه ای بس دراز:
اگر "تضادهای حاکمیت اکنون به گونه ای عریان به بالاترین نقطه هرم قدرت رسیده است"
اگر "بحران اقتدار در اصلی ترین حلقه قدرت ... موقعیت خامنه ای را تهدید کرده و او را مجبور می کند ... (بدون تظاهر به) بیطرفی ... یک طرف دعوا بشود"
اگر "تشتت اصول گرایان، پایگاه اصلی ... ولایت مطلقه چنان (شدید) است که امیدی برای کنترل بحران به صرف تکیه به آن ها وجود ندارد"
اگر "زمان ... سیاهی لشکر (بودن مردم) .. دیگر گذشته است"
اگر مردم "یاد گرفته اند ... با استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی و شبکه ها ... سازمان یابی کنند و فضاها و مکان هائی را از دست حاکمان بیرون بکشند"
اگر یک "مرجع مرتجع... (میگوید) که جز دموکراسی و مراجعه به رای مردم راه دیگری وجود ندارد، و (مرتجع دیگری) می گوید خطر اصلی مردم هستند"
اگر که "صاحبان قدرت... نگران فرود بحران... هستند"
اگر "توازن نیرو در سطح جامعه ناراضی به زیان حاکمیت بویژه جناح حاکم (منظور جناح زبردست) در جریان است"
اگر "اصول گرایان و حامیان و پایگاه اجتماعی ولایت فقیه ... در جهت تجزیه و واگرائی بیشتر هستند.. (و این واگرایی) پس از شکست انتخاباتی اخیر شتاب بیشتری هم یافته است"
اگر "چرخه بازتولید قدرت و رافع بحران، خود دچار بحران شده است و سیستم حتی توان لازم برای عبور بی خطر و بدون تکانه های بزرگ از این گردنه را ندارد"

اگر همه ی موارد گفته شده از یکسو با تائید ضمنی پیروزی جناح زیردست (بدلیل رای مردم در "انتخابات") و به آغاز کیفی مرحله ی از هم پاشی حکومت اشاره دارد و از سوی دیگر امپریالیزم آمریکا در پی "انتقال مسالمت آمیز قدرت در ایران است"، دیگر با چه برهانی میتوان جهت گیری تحولات منتظره در کشور را نادیده گرفت و گفت که "تحولات داخلی ایران ... خصلتی کمابیش نامتعین دارد"؟
٨۰۱۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست