از : آرمان شیرازی
عنوان : از مردم و با مردم, در ستیز با دروغ و نادانی و دزدی و جنایتکاری...
هم میهن گرامی, آقای بهزاد کریمی, درود بر شما و سپاس از تلاشتان در پیشبرد نگرشی واقعبینانه تر, جاندارتر و کاراتر در سازمان فدائیان اکثریت.
اما چند نکته از روی دوستی و از دورها...
نکته ی یکم:
بکار بردن گزاره ی "جناب خامنهای", آ نهم دوبار در این نوشتار, اگر از بخشش ناروای واژه ها نباشد, مایه ی نومیدی ست. به این گفته انگ "خرده گیری" نباید زد چون رسا نبودن قامت گفتار در برابر تبهکاران و یا دست کم (ببخشید) شلخته گویی در برابر آنان را نشان میدهد. همه ی ما کاربرد یاوه گویی های خمینی مانند "کوخ نشین" و یا "فشل کردن" را از سوی افرادی که خود را ولخرجانه "پیشتاز" می انگاشتند و اکنون آنرا در "بازنشستگی" پیش میبرند, دیده ایم. اگر سخن ما معرف کیفیت و ماهیت مبارزه ماست, آنگونه باید گفت که شایسته ی خرافه-پردازان, دزدان, تبهکاران و جنایتکاران است!
نکته ی دوم:
بر بنیاد گفتار شما, که با بیشینه اش میتوان همراه بود,
اگر خامنه ای در برابر "جنگ اقتصادی موفق توسط اوباما، جز عقب نشینی از سنگر (انزوا) چاره دیگری" نداشت.
اگر "(خامنه ای) بود که چانه زنی با امریکا را ...سال ۱۳۹۱ در عمان ... آغاز کرد تا در ژنو (۱۳۹۴)، به جان کری و ... قدرتهای جهانی (از طریق جواد ظریف) چراغ سبز برای توافق نشان دهد"
اگر "در روند گفتگوهای هستهای، خامنهای... خود ... نقش محوری و تعیین کنندهای ... داشته است... (و بدون) موافقت (او) اصلاً قراردادی امضاء نمی شد!"
اگر "در نظام ولایی، حرف اول و آخر بر سر موضوعات کلان با ولی فقیه است."
اگر مجلس "شورای نگهبان (منافع جنایتکاران)" به فرمان خامنه ای نامزدهای ریاست "جمهوری" را تعیین میکند و مردم در محدوده ی تعزیه ی حکومت اسلامی به "انتخاب" روحانی (که از زمان عراق-نشینی خمینی تا کنون از نورچشمی ها و صحنه چرخانان اصلی نظام ویرانگر اسلامی بوده است) تن در میدهند.
دیگر چه موردی دارد که "فهم" مصلحت عمومی کشور در این شرایط را به روحانی و ظریف نسبت بدهیم و کوشش آندو برای اجرای وظیفه ی از پیش تعیین شده از سوی خامنه ای را "تایید" کنیم؟ چنین تاییدی آیا در اصل تایید "منویات" از-روی-ناچاری خامنه ای نیست؟ آیا چنین تاییدی را میتوان دقیقترین سیاست ورزی برای این شرایط دانست؟ شیپور بیداری ما آیا نباید در اینگونه موقعیت ها, بی کفایتی (در ملایم ترین حالت), ویرانگری و تبهکاری حکومت اسلامی را بگوش مردم بنوازد؟
نکته ی سوم:
اگر بگفته ی رگس تیلرسون, وزیر (دخالت جنایتکارانه در جهان) آمریکا, هدف ترامپ و کمپ سرمایه داران هار پشت سرش "انتقال مسالمت آمیز قدرت در ایران" است و محتملترین قدرت -نصیبان در چشمشان اصلاح طلبان (بخوان نئولیبرال ها به رهبری روحانی) هستند, آیا بالاگیری تازه برخوردهای روحانی و خامنه ای درین راستا نیست؟ گفته های "رادیکال" روحانی که در تباین با گفتار و کردار چهل ساله اش هستند, یواش و حساب شده (و شاید هم از سوی ترامپیان برنامه ریزی شده), او را "رسماً و عملاً علیه امریکا ستیزی خامنهای" (برای دریافت هدیه آمریکا-آورده ای) چهره نما نمی کند؟
نکته ی چهارم:
در برابر توفان تغییری که در پیچ دگر راه رخ خواهد داد, چپ سی-سال-پراکنده ی ایران به چه کار است هنوز؟ آیا به اتحاد "واجب تر از نان شب" خویش دست یازیده ست؟
بهروز و پایدار باشید!
٨۰۰۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣۹۶
|
از : کمال حسینی
عنوان : سیاست خارجی جمهوری اسلامی
آقای کریمی در این نوشته به "سیاست های تشنج آفرین " جمهوری اسلامی در منطقه اشاره کرده است که به نوبه خود درست است .بخش زیادی از این مطلب بر روی سیاست "آ مریکا ستیزی" ولی فقیه تمرکز کرده است بدون پرداختن به ریشه ها و علل این "آ مریکا ستیزی ".به باور من توافق برجام در دوران اوباما تنها توافقی بود برای کنترل بحران , می دانیم که آ مریکا صحبت از جلوگیری از فروش نفت ایران می کرد و این چیزی جز وقوع جنگ نمیتوانست باشد .بنابر این مادامی که سیاست های جمهوری اسلامی بطور بنیادی تغییر نکند حتا در دوران اوباما شانسی برای بهبود روابط نمی توانست وجود داشته باشد .امروز یک جنگ نیابتی بسیار خونین و ویرانگر بین ایران و عربستان در سوریه و یمن در جریان است , حزب الله در لبنان هزاران موشک را به سوی اسرائیل نشانه رفته است , ایران در تلاش است تا جای پای خود را در سوریه محکم کرده تا احتمالا کارخانه های موشک سازی در سوریه را هم بر پا کند , اسرائیل هم از هر فرصتی برای بمباران نیروهای طرفدار ایران در سوریه استفاده می کند .عربستان و اسرائیل ۲ متحد استراتژیک آ مریکا هستند , بسیاری از سیاست مداران آ مریکا با حمایت مالی لا بی اسرائیل به قدرت رسیده اند , چگونه امکان دارد که آ مریکا چه در دوران اوباما و چه در دوران ترامپ به سوی بهبود روابط با کشوری برود که عملا با آ ن در جنگ است ؟ استراتژی جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی نیاز به بازبینی جدی دارد , این بازبینی تصمیم شخصی ولی فقیه نیست , هسته اصلی قدرت در ایران مسولیت این بازبینی را باید به عهده بگیرد در غیر این صورت باید در انتظار روزگاری بسیار تیره تر از آنچه امروز شاهد آ ن هستیم باشیم .
٨۰۰۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣۹۶
|