سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فرانسه به فرمان در مقابل فرانسه نافرمان - اردشیر زارعی قنواتی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : جناب منصف لطفا کمی منصف باشید
جناب منصف عزیز : اتفاقا تجربه این دوره انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نشان داد که جنبش چپ واقعی (نه چپ حزب سوسیالیست) با درک درست از شرایط موجود و طرح مطالبات قابل لمس برای بخش بزرگی از طبقات رای دهنده در مسیر درست قرار گرفته بود. در اینجا یعنی عدم موفقیت ملانشون برای رسیدن به دور دوم بیش از هر چیز سکتاریسم درون جنبش عمومی چپ و یک بازی سالوسانه از طرف حزب سوسیالیست بود که زیرکانه توانست مانع از پیروزی تاریخی ملانشون شود. هم اکنون که گرد و غبار انتخابات تا حدودی فرونشسته است به نظر می رسد جناح راست و میانه حزب سوسیالیست فرانسه با مشاهده سقوط اعتبار این حزب و فرانسوا اولاند از یک سال پیش یک سناریوی ایزایی را برای بهره برداری حداکثری از پتانسیل نارضایتی از وضع موجود در چارچوب یک نیروی مستقل با اهداف مشخص مد نظر قرار داده بودند. سرمایه گذاری بر روی آمانوئل ماکرون از یک سال پیش و پیوستن تقریبا تمامی الیگارشی حزبی در طیف راست و میانه سوسیالیست به وی که به نوعی خیانت به پرنسیب های حزبی بود خودبخودی رقم نخورده است. اینک می توان دید که این سناریو برای باند اولاند - والس جواب داده است و آنان ضمن فریب رای دهندگان از وزیر اقتصاد و مرید اولاند یک شخصیت تحول طلب ساختند و جناح چپ حزب را هم پشت سر بنوا آمون پی نخود سیاه فرستادند تا پتانسیل آنان را که احتمالا با کاندیداتوری امثال والس می توانست به جبهه ملانشون کوچ کنند به آرای باطله تبدیل کردند. اینکه آمون به پیشنهاد رسمی حزب کمونیست برای مذاکره حول ائتلاف با ملانشون جواب رد می دهد و تا آخر حتی وقتی می داند در بهترین صورت تنها هشت درصد می تواند رای کسب کند و هیچ شانسی ندارد ولی ایستادگی می کند، جای تامل و درنگ دارد. در حالی که همین آمون اولین کسی است که بعد از اعلان نتایج اولیه قاطعانه از ماکرون حمایت می کند، در صورتی که بعد از پشت کردن رهبری حزب به وی تمام اصول حزبی نقض شده بود و او می توانست به عنوان نماینده طیف چپ این حزب رسما موضع گیری کرده و با ملانشون وارد ائتلاف شود که نشد. آمون به صورت اگاهانه یا ناخواسته نقش اسب تروای سوسیالیست ها را برای جلوگیری از پیروزی جنبش چپ در این انتخابات را بازی کرد و من به زودی در خصوص بازی چند لایه (ذولقدری خودمان) حزب سوسیالیست خواهم نوشت که خلاصه آن دقیقا حول همین مباحث است. این سناریوی سوسیالیست ها، سکتاریسم چپ و حادثه تروریستی خیابان شانزه لیزه پاریس از عوامل مهم و بسیار تاثیرگذار برای عدم موفقیت ملانشون در این دور از انتخابات بود و جنبش چپ باید از این تجربه درس بگیرد. در ضمن کاملا موافقم که جنبش چپ به رهبری ملانشون در تحلیل نهایی برای سمت دادن مطالبات انتخاباتی این دوره نقش اساسی ایفاء کرد و با کسب بیش از ۱۹ درصد در حالی که همه جریان بازی علیه وی بود به نوعی یک شکست خورده انتخاباتی ولی یک پیروز واقعی بود. حالا با مقایسه میزان رای ملانشون با آمون کدام عقل منصفی قبول می کند که نفر برتر و با رای بیش از سه برابری به نفع کاندیدای کم رایی که حتی هم حزبی او هم به وی خیانت کرده و به اردوی رقیب پیوسته اند کنار برود. جناب منصف لطفا به احترام همام انصاف بیشتر به رخدادهای سیاسی توجه کنید و تمایلات شخصی خود را به وضعیت عینی تعمیم ندهید. به نظر من چون هر دو کاندیدای دور دوم هر کدام از یک زاویه تجسم واقعی فاجعه می باشند وظیفه حامیان واقعی چپ تحریم یا راه اندازی یک کمپین فعال رای باطله در دور دوم می باشند تا پیروزمند این رقابت ها موقعیت ضعیف خود را بداند و به مطالبات توده های مردم بیشتر توجه کند. در ضمن جامعه فرانسه به هیچ وجه با آمریکا قابل مقایسه نیست چون تاریخ آن با انقلاب کبیر فرانسه و سویه های ماتریالی گره خورده است و نمونه ترامپیسم در این کشور قابل پیاده سازی نیست.
۷۹۰۰۲ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : منصف

عنوان : انصاف داشته باشید
آقای قنواتی با نصاف و اگر دلتان بخواهد واقع بینی به مسائل نگاه کنید. نقد شما، برخاسته از مجموع تئوری هائیست که در ذهن دارید نه واقعیت. ماکرون رای زیادی نیاورد و تا دلتان بخواهد علیه او تبلیغ شده بود. تمام خیابانها ازین تبلیغ پر بود. اما ملانشون علیرغم گوشزد تمام آدمهای خیر خواه حاصر نشد با بنوا امون متحد شود که اگر شده بود چپ می برد. نافرمان لجباز خود او بود که تا پایان به تکروی ادامه داد. واقعیت در اینجاست و دیگر نیرو های چپ هم بنوا امون را تنها گذاشتند چون داشتند تصفیه حسابهای سابق را با او می کردند. امروز هم ملانشون میگوید برای رای دوره دوم نظر نخواهد داد این یعنی به نفع لوپن عمل کردن. میگوید اگر خواستید به او رای بدهید بدهید. برای این نافرمان، شعار اینست: یا من یا بروید بمیرید به من چه. میبینید آقای قنواتی؟ زیاد حول تئوری ها نچرخید واقعیت پیش چشم است البته خوشایند نیست پذیرش آن.
۷٨۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست