سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

و معنی کنار گذاشتن احمدی نژاد! - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : روزبه صالحی

عنوان : دلائل آشکار و نهان رد صلاحیت ها در شورای نگهبان
لازمه اتخاذ سیاست درست در قبال رویداد سیاسی، تحلیل و تبیین درست وضعیت آن رویداد است. رویداد آمدن احمدی نژاد و رخداد بازگرداندن او از زوایای متفاوت قابل بررسی است. هر جریان و عنصر کنشگر سیاسی تحلیل خاص خود را از آمدن پرطمطراق احمدی نژاد را تنظیم کرد. لیکن هیچکدام ارزیابی های واقعی نبودند. احمدی نژاد آمدنی داشت که بلافاصله سونامی وحشت را در اذهان جاری کرد. اما بازگرداندن احمدی نژاد چنان به راحتی انجام شد که برخلاف ایجاد سونامی وحشت از آمدنش، بازگرداندنش باعث آسودگی خیال شد. هرچند گمانه زنی های بسسیاری پیرامون ردصلاحیت احمدی نژاد ارائه شد. ولی هیچیک از آنها به واقعیت برنده بودن ارگان بازگردان اشاره نکردند. معتقدم "معنی آمدن احمدی نژاد" و مفهوم بازگرداندن هر دو در راستای این موضوع بود که باری بهرجهت او می بایست از گردونه رقابت حذف می شد. اینکه او رد صلاحیت شد چون به قول بهزاد کریمی حرمت نظام نگه نداشت و همچنین از خط قرمز ساختاری آن نیز فراتر رفت! بهزاد کریمی معتقد است که درست به همین دو دلیل ساده که در واقع یکی هستند. در یکی بگونه پوشیده و در دیگری عریان، و هر دو بخاطر عبور از خط قرمزهای ولایت فقیه و در نتیجه به توصیف بهزاد کریمی بشکستن قداست نظام بود. اما معتقدم که ظاهر و عریان عدم احراز صلاحیت احمدی نژاد رئیس جمهور اسبق عهدشکنی و خیره سری ولایت ستیزانه او نبود که اگر چنین می بود قطعا ولایت فقیه نیز به بازی کشیده می شد. اما باطن و نهان ردصلاحیت احمدی نژاد یک نتیجه اساسی داشت. در بازی احمدی نژاد با نهاد شورای نگهبان از بال های ولایت فقیه نکته ای درست از آب در نیامد. احمدی نژاد پدیده ای بود که قرار بود برموج اعتراضات عدالت خواهانه مردم زحمتکش بنشیند؛ بنابراین آمدن او به صحنه رقابت انتخاباتی به نکته ای برمی گردد که او بازیگر است. او بازیگر بازی خود است. این تفکر که کسی بتواند بازی طراحی کند و احمدی‌نژاد را در آن به بازی بگیرد، ناشی از نشناختن روانشناسی احمدی‌نژاد است و او در نهایت خواهد فهمید که خود بازی خورده است کسی که شخصیت و روحیه احمدی‌نژاد را بشناسد، می‌داند که او در بازی کسی قرار نمی‌گیرد، مگر آن کس نظام جمهوری اسلامی باشد. احمدی نژاد نهایتا بازی خود را انجام داد. آمدن او سبب شد تا ظاهرا افکار عمومی را به فریبی بفریباند و با بازگرداندن او و دیگر نامزدهای سرشناس، ضرورت تداوم بقا و اقتدار نهاد شورای نگهبان را تضمین کنند. چرا؟ چونکه دیگر نامزدها وبخصوص احمدی‌نژاد خود را فدایی نظام تلقی کرده و بر این باورند که مصلحت در فدا شدن است نه حفاظت از خود. پس بازنده بازی احمدی نژاد نبود بلکه برنده بازی ردصلاحیت ها شورای نگهبان بود و خواهدبود.
۷٨۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : نیما حقیقت گرا - از آلمان

عنوان : گویند: "آش به آن اندازه شور است که خود آشپز داد می کشد".
گویا جناب بهزاد کریمی هنوز نسبت به رژیم ملاها توهّم دارد که شاید درست شدنی است و قابل اصلاحات؟ در صورتیکه باید بهتر از هر کسی بداند که ساختار سیاسی و شکل حکومت اسلامی هرگونه تغییر مثبتی در نظام اسلامی به نفع مردم سالاری یا دموکراسی را مانع میشود و چاره ای نیست برای رهائی ایران باید از ج.ا. اسلامی به هرشکلی با هر ابزار ممکن گذشت و آنرا سرنگون کرد. اولاً این اصل و قاعده است که انتخابات تنها در یک دموکراسی معنی و ارزش دارد تا قبلش احزاب مختلف با برنامه های مختلف صدای خود را در آزادی بیان موجود در دموکراسی نظر مردم را روی خود جلب بکنند و بعد رای مردم را بگیرند. اگر آقای کریمی قبول دارد که ج.ا. یک دیکتاتوری اسلامی است و نه آزادی بیانی و نه حزب مخالفی و نه نماینده مردم مخالف حاکمیت در آن اجازه حضور دارد پس اصلاً حرف از انتخاب یا انتخابات زدن در یک دیکتاتوری آنهم تمام عیار مثل حکومت اسلامی زورگو چه معنی دارد؟ خود و دیگران را فریب دادن نیست؟ کسانیکه برای منافع خود حاضرند با رژیم ملایان سازشکاری بکنند حتی بعنوان افراد چپگرا بعد از سرنگونی رژیم ملاها باید جوابگو باشند که چرا با رژیم ملاها سازشکاری کردند و با شرکت در انتخابات به تداوم این دیکتاتوری تلاش کردند.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان __تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
۷٨۹۶۴ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : م

عنوان : "قداست زدایی" از نایب امام زمان به یاری مدعی امام زمان
آقای کریمی با سلام متقابل،
۱- در مقاله اولتان شما احمدی نژاد را فردی شجاع و مقاوم که علیه ولی فقیه طغیان کرده و وی را تحقیر کرده معرفی می کنید! نقل و قول های زیر عینا از همان مقاله اند:
"راست آنست که احمدی نژاد در شهامت و ایستادگی‌هایش مشابهت‌هایی با موسوی [!!!] دارد، اگرچه در دو سمت و در خدمت دو اندیشه و وفاداری به دو هدف! هر دو اینان جسورند [!!!]..."
" آیا ایشان [روحانی] حاضرند برای یکبار هم که شده سیاست را در شجاعت تعریف کنند؟"
"...کسی از آقای روحانی انتظار ندارد که چون احمدی نژاد سر به طغیان نهد و همچون وی به تحقیر ولی فقیه برخیزد..."
آیا نیروهای مترقی چون خود مستقیما از طغیان علیه ولی فقیه عاجزند باید از دغلکاری های مرتجعی چون احمدی نژاد که مدعی ارتباط با امام زمان است به وجد آمده و از وی تمجید کنند و ["ضد"!] قهرمان بسازند؟
۲- نگرانی آنجاست که برخی از یک سو با لولو نامیدن احمدی نژاد (که هست)، شادمان از رد صلاحیتش نظارت استصوابی را موجه و مفید معرفی کنند (که کردند آقایان اصلاح طلب) و از سوی دیگر عده ای به احمدی نژاد فاسد، دزد و مرتجع از بابت لجبازی های لات منشانه اش با ولی فقیه و عوام فریبی های مشمئز کننده اش، لباس قهرمانی و نمایندگی محرومان و زحمتکشان بپوشانند. مراقب باشید شما هم سهمی در این بین نداشته باشید!
۷٨۹۶٣ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : روزبه

عنوان : نظرت به رای دادن است
انتخابات روند باشد یا نباشد بلاخره می شد بفرماید که رای می دهید یا نه اما اگر چه نگفتید معلوم است با اندازه ای که صغرا کبرا کردید نظرتان به رای دادن و شرکت در انتخابات فیتلر شده ملاهای شیاد هست.
۷٨۹۶۰ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : احمد مجد

عنوان : غیبگویی و دسته گل سلفی
آقای بهزاد کریمی، هم در این نوشته غیب گفته که شاید محصول سالیان سال تلاش برای فهم استبداد ولایت فقیه و تلاش برای تغییر آن است؛ هم ایشان با استناد به مطلب قبلی خودش برای اولین بار به جای تجلیل از میرحسین موسوی و احمدی نژاد از خودش تجلیل کرده. این البته پیشرفت قابل توجهی است. قدیمها می گفتند: دیدی گفتم، این طوری می شه! ندیدی من و گفتم و همین جوری هم شد! یا ندیدی من نگفتم و باز همان طوری نشد که نگفتم! با پیشرفت تکنولوژی هرکس می تواند، به نوشته قبلی اش دسته گلی پیوست کند و یک سلفی بگیرد و در اینترنت ....
ولی تکنولوژی اینترنت، برای آلزایمر سیاسی هنوز راه حلی نیافته است؟ اشکال و نقطه ضعف تکنولوژی این است که نوشته ایشان در همین سایت اخبار روز موجود است و فقط خود ایشان همان دو جمله را یادشان مانده ولی این که عربده کشی یک لومپن برای باجگیری از «آقا» را شجاعت و ... نامیده بود، را فراموش کرده است(لطفا برگردید و ذوق زدگی بهزاد از ثبت نام احمدی نژاد را بخوانید) مدینه فاضله آقای بهزاد کریمی در این سوی دریاها «رهانیدن جمهوریت از قید ولایت»! است که تازه رونویسی از پاسدارهای ریزشی و قاتلانی است که فشنگهایشان تمام شده! منطورم نه شخص آقای کریمی، بلکه هدف آن منطق و سرشت سیاسی است که چنین استعداد شگفتی برای جذب ویروسهایی پاسدارها و طلبه های بی مقدار دارد و مثل نقل و نبات از آنها تجلیل می کند ولی بلافاصله از یاد می برد. روزگار غریبی است نازنین! زدودن هر پرنسیبی از روح و کاراکتر ما کار اینترنت و تکنولوژی است یا کار خودمان است؟
۷٨۹۵٨ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : سیستم انتخابات را فراموش نکنیم!
در سایتی خواندم که ۵ میلیون ترکی‌ که در انتخابات ترکیه شرکت نکرده‌اند مسئول دیکتاتوری اردغان میباشند!

سوال اینست که اگر این ۵ میلیون هم شرکت میکردند و نه‌ می‌گفتند آیا نتیجه همین نبود که هست؟

در حکومت ولایی ایران ،که تقلبی و سانسور علنی تبلیغ میشود و کاندیداها تجربه اختلاس و قتل و ... را آشکارا بر دوش دارند ،چه مردم شرکت کنند و چه شرکت نکنند نتیجه آنست که ولی‌ می‌خواهد.

اکنون چاره چیست؟

مردم را احمق بپنداریم؟

مردم را در حماقت تحمیق کنیم؟

مردم را روشن کنیم و سازمان دهیم؟

در هر حال آنکه میپندارد که میبایست در انتخابات شرکت کند ،را آزاد بگذاریم ولی‌ من نوعی این سیستم را تحریم می‌کنم چونکه نمیخواهم احمق بشمار بیایم!!
۷٨۹۵۵ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : ۱) بهره گیری از فضای انتخاباتی و ۲) ضد قهرمان!
"روزبه" گرامی با سلام. من انتخابات را روند می فهمم و پدیدایی یک فضای سیاسی خاص که از آن باید در سمت نگاه و برنامه‌مان بهره برد. آن را نباید فقط به لحظه آخرش یعنی رای دادن یا ندادن تقلیل داد. به باور من نیروی دمکرات سکولار جمهوریخواه و بویژه بخش چپ آن لازم است برای ترویج دیدگاه‌های برنامه‌ای و سیاسی خود از این شرایط بیشترین بهره را ببرد. در نگاهی کلان، آیا در ایران گرفتار ولایت امروز ما موضوعی هم مهم تر از برجسته کردن واقعیت‌های نظام ولایی و الزامات و ابزار آن وجود دارد؟ چرا من سیاست کردن خود را می باید در قالب تنگ و دوگانه "اول بگو رای می دهی یا نمی دهی؟" محدود کنم؟ کجای اعلام فقط رای می دهم و یا نمی دهم آنهم در همان آغاز یک روند و فضای سیاسی‌ای که در آن همه چشم‌ها باز و گوش‌ها تیز هستند، سیاست ورزی است؟ زنده باشی.
"م" عزیز با سلام. عدم جواب من به کامنت قبلی خود را حتی ذره‌ای هم حمل بر کم اعتنایی نکنید. من فقط متعجب شدم که چطور می شود نوشته‌ای را که با "ابراز بیزاری" از پدیده احمدی نژاد و شخص خود وی آغاز شده و با تاکید بر نقش ویرانگرانه او و حامیانش ادامه یافته است، به قهرمان ساختن از این آدم متهم کرد؟ و شگفتی باز هم بیشترم، آنجا که در نوشته دوم نیز بر "شرارت" های او تاکید به عمل می آید و بر تالانگری‌ها و ماجراجویی‌های او انگشت گذاشته می شود اما باز شما "م" عزیز مرا متهم به قهرمان سازی از این کوتوله سیاسی پرورده دستگاه ولایت می کنید؟! باور کنید باز هم نمی خواستم وارد چنین رفع اتهامی شوم که همین هم بوده دلیل پاسخ ندادنم به کامنت شما. برای من برداشت مطلقاً متضاد با روح نوشته از آن سئوال برانگیز بود و هست. حرف من اینست عزیز که باید از ولایت، قداست زدایی کرد. حرف من اینست که در کادر این نظام، احمدی نژاد هم حق دارد خود را در معرض داوری قرار دهد و نباید از رد صلاحیت ولایی او قند در دل‌ها آب شود! اعتراض قبل از هر چیز باید متوجه اعمال و حتی نفس وجود نهادی چون شورای نگهبان ولایت باید باشد و اعمال ولایت ولی فقیه بر کشور. حرف من تمرکز همه نیرو است علیه ولایت و ولی فقیه که بی از میان رفتن آن استقرار دمکراسی و جمهوری واقعی ممکن نیست. من دعوت به این می کنم که نگذاریم امر ولایت بهر دلیل و طریقی از مرکز چالشگری سیاسی بیرون افتد و مقام ولی فقیه از تعرض سیاسی مستقیم در امان ماند. و این، همان ضد قهرمان سازی است که کل نظام از نشستن کمترین غبار بر چهره مرکزی‌اش ابا دارد! وظیفه شما و من درست ورود به مبارزه علیه این ضد قهرمان است و نه نگرانی از قهرمان شدن احمدی نژادها که ولایت گر بیفتد در جامعه‌ای با سطح تکاملی ایران چیزی جز آن "خس و خاشاکی" است که همین جناب "قهرمان" در جریان جنبش شهروندی سبز، آن را وقیحانه به میلیون‌ها شهروند ایرانی نسبت داد! پایدار باشید.
۷٨۹۵۲ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : masoud memar

عنوان : نادیده ها !
به نظر من با توجه به اینکه انتخابات را دولت روحانی برگذار خواهد کرد ٫ آراء ناچیز احتمالی او در صورت گذر از فیلتر شورای نگهبان تئوری بیت رهبری مبنی بر فتنه ۸۸ را باطل میکرد و چه بسا سناریو ثبت نام و رد صلاحیتش توسط شورای نگهبان ( رهبر ) کمکی به پر شدن شکاف رهبر و جامعه کرده باشد به بیانی خواست جامعه و رهبری در مواردی منبطق باشد چنانکه در مذاکرات هسته ای و توافق برجام ٫ از جبهه پایداری و اصولگرایان گرفته تا اپوزسیون خواهان براندازی نظام همگی معتقدند که شروع و ادامه مذاکرات و امضای برجام با اجازه و خواست رهبر بوده است که این خواست اکثریت جامعه نیز بوده است و بنوعی با خواست رهبر منطبق بوده است .
۷٨۹۵۰ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : Behnam Gomnam

عنوان : نظر من
از : روزبه
عنوان : معنی آن برای شما چه هست؟
بالاخره شما شرکت می کنید و به روحانی رای می دهید؟

این سوال بسیار مهمی است.
و اما نظر من
وزیر کشور دکتر مصدق در سال ۱۳۳۰ فضل اله زاهدی بود که دو سال بعد با شاه و بخشی از جبهه ملی یعنی بقایی و آیت اله کاشانی ویاران سابق به کمک سیا بر علیه مصدق کودتا کرد.
فرمانده کل نیروهای مسلح سالوادور آلنده که بر علیه وی کودتا کرد نامش پینوشه بود.
من این لیست را میتوانم با کودتاها در عراق, اندونزی, یونان, ترکیه, پاکستان و ....... ادامه دهم.
شاپور بختیار که زمانی زندانی شاه بود (البته به صورت ملایم و بدون شکنجه یعنی بر خلاف زندانیان دیگر مثل توده ای ها و فداییان) در سال ۱۳۵۷ میشود نخست وزیر همین شاه.
سیاست موضوع و جهانی بغرنج است. آنها که همه حکومتها را یکدست میپندارند درکی از سیاست و تاریخ و دینامیسم آن ندارند.
آیت اله منتظری که جنایات هییت مرگ را رد و افشا میکند, سید محمد خاتمی که جنایات سازمان امنیت جمهوری اسلامی را در جریان قتلهای زنجیره ای افشا میکند.

کسانی که شرکت در انتخابات را مشروعیت بخشیدن برای رژیم میدانند کمی فکر کنند که اصلا این کلمه مشروعیت, که به کارش میگیرند, یعنی چه؟

این کلمه از کلمه شرع, در مقابل کلمه عرف می آید. آیا منظورتان همین است.

انتخابات در ایران نسبی است. یعنی اگر ۳۰درصد مردم هم در انتخابات شرکت کنند و ۷۰ در صد در خانه هایشان بنشینند و به رژیم فحش بدهند چیزی تغیر نمیکند.
رژیم همواره بالای ۵۰ در صد شرکت در انتخابات را به دلایل متعدد داشته. بخشی با ساندیس و سیب زمینی میایند. بخشی طرفدار رژیم هستند و بخشی هم به مهر در شناسنامه نیاز دارند که به حراست اراِیه دهند.
تحریم انتخابات آنجایی ارزش دارد که به یک تحرک و مبارزه میدانی, خواه در خیابان و یا در محل کار (اعتصاب) تبدیل شود در غیر اینصورت بی عملی, انفعال و سر خوردگی را به دنبال دارد.
در سال ۸۸ مردمی که رای داده بودند به خیابان آمدند و فریاد بر آوردند رای من کو؟
مردم را با تحریم به خانه فرستادن مبارزه نیست.
۷٨۹۴٨ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : م

عنوان : ذوق زده از پیش بینی احتمالی پنجاه / پنجاه!
آقای کریمی گرامی شما سرمست از پیروزی در شرط بندی اتان غافلید که از فرد فاسدی همچون احمدی نژاد قهرمان می سازید. هم در نوشته قبلیتان که وی را با موسوی مقایسه کردید و چه در نوشته حاضر که ادعا می کنید احمدی نژاد هم از ذکاوتی در حد شما برخوردار بوده و با علم به حتمی بودن رد صلاحیتش، "خوب فهمیده است که رد صلاحیت او توسط این نهاد ولایی، خود نوعی از سرمایه گذاری سیاسی برای فرداست!"
در زیر نوشته قبلیتان هم به مقایسه احوی نژاد با موسوی معترض شدم که بی پاسخ گذاشتید ولی در ارتباط با این یادداشتتان برعکس شما من معتقدم که احمدی نژاد به هیچ وجه تصور رد صلاحیتش را نمی کرد و در مصاحبه هایش صراحتا گفت که ثبت نامش برای تضمین تایید صلاحیت بقایی بوده.
مهمتر اما اینکه گویا شما خود را در جایگاه دادگاه ملی یافته و لجاجت فرد فاسدی چون احمدی نژاد با ولی فقیه را همچون ریختن آب توبه بر سر وی تلقی کرده و وی را در دنیا و آخرت مورد عفو قرار داده اید؟ متوجه هستید چه انسان فاسد و مرتجعی را ارج می نهید؟ من هم یقین داشتم که احمدی نژاد رد صلاحیت می شود ولی آرزو داشتم که اینطور نمی شد و در بربر افکار عمومی مجبور به پاسخگویی پیرامون عملکرد خانمانسوزش طی هشت سال ئوره ریاست جمهوری اش می شد.
اما گویا شما الویت های دیگری برایتان مطرح هستند!
۷٨۹۴۶ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۶       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست