سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آشتی کنان؟!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : آرمان شیرازی

عنوان : باید که دوست بداریم یاران... باید یکی شویم!
هم میهن گرامی, البرز, از شما برای پیشبرد گفتگوی سازنده سپاسگزارم.

در برنامه ریزیهای علمی, لازمست عوامل پیشراننده و باز دارنده برای رسیدن به هدف مشخص را بررسی کرد. تمایلات برنامه ریزان زمانی پذیرفتنی و تعیین کننده خواهند بود که معطوف به کاربرد روشهای موثرتر برای رسیدن به هدف باشند نه در شمار ترجیحات شخصی. در شرایط مشخص کنونی, مسئله مبرم شکل گیری اتحادی از نیروهاست که نیازهای اجتماعی (برای تحول جامعه) را در نظر دارند و آماده اند در شکل دادن این تحول مسئولانه بکوشند. این نیازها کمابیش همانند که در پاراگراف سوم نوشتار پیشین مطرح شدند.

فراگیر بودن درست است اما نسبی و تنها در رابطه با همان نیازهای اجتماعی ست. پیش شرط ها به سلیقه های شخصی مربوطند و "چوب لای چرخ" بشمار می آیند. هواداران حکومت اسلامی نیروهای ماند هستند که در نگهداری "نظام" یعنی حفظ وضع موجود میکوشند. شما میگویید "منشور اتحاد باید (چنان) "فراگیر" باشد (که) همه ی نیروهایِ جامعه بتوانند ... مصمم به طی مسیر در کنار دیگر نیروهای جامعه (بپردازند)." راستی همه ی نیروها به چه معنی ست؟! کدام اتحاد را میخوهید (یا میتوانید) با ستایشگران رفسنجانی ها, تایید کنندگان جنایات حکومت و حافظان نظام (که مهم نیست خود را چه مینامند) پدید آورید؟ مگر اینان بخشی از "همه ی نیروهایِ جامعه" نیستند؟ در کدام تحول و در کدام کشور "همه ی نیروهایِ جامعه... در کنار دیگر نیروهای جامعه" پیرامون "منشوری فراگیر، مشترک و مترقی" برای تحول طی مسیر کرده اند؟

البرز گرامی, اینجا بررسی تعصبات, ادعاها و تمایلات نیروها و حتی مقایسه ی آنان و یا گذشته ی آنان در دستور کار نیست. پرسش "مرگ و زندگی" میهنمان در میان است! اکنون حیاتی ست که بیشترین نیروهای ترقی خواه پیرامون یک منشور فراگیر بر بنیاد نیازهای کنونی جامعه گرد هم آیند. نام این باهماد را میتوانیم هر چه میخواهیم بگذاریم. اما مهم شکل گیری بهنگام آنست!

امید من اینست که هرچه زودتر, آندسته از نیروهای ترقی خواه که دل در گرو پیشرفت و بهروزی مردم دارند پای یک اتحاد بر بنیاد همان نیازهای اجتماعی بروند تا بتوانند, در حد امکان, دردهای فروخورده ی آماده ی انفجار را سامان و سویی سازنده بدهند. پیش شرط گذاران درین میان, دانسته یا ندانسته, دور خود میچرخند, زمان و انرژی هدر میدهند تا از تحول پیشگیری کنند. کار امروزی این نیروها مایه ی انگی ست که توفان داوری مردم در آینده به چهره شان خواهد زد, انگی تهی از زیبایی...
بهروز و پایدار باشید!
۷٨۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : تا این مسیر در اثر همدلیها، با ذوق و شادی همراه شود، و نه احساس غم و شکست
هموطن گرامی آرمان شیرازی با مغز مطلبت که خواهان اتحاد مردمان ایران است موافقم، اما با شیوه یِ رسم مرز و پیش شرط برایِ ایجادِ اتحاد موافقت ندارم. چرا که یکی از علل مهم عدم وقوف این اتحاد در تمامیِ صد و ده ساله یِ اخیر را خیلِ پیش شرطهای خام و نسنجیده ای می دانم که بر سر راهِ انجام اتحاد سبز کرده ایم.

بگذار قبل از هر مطلبی بنویسم که؛
- هیچ نیرویی از نیروهایِ ایرانی را نمی شناسم که خودش را متصف به تحول طلبی نکند،
- تمامی طیفهای مختلف چپ کشور با اشتباهاتِ ریز و درشتی که در طی تاریخ خود مرتکب شده اند، در حد و اندازه ی نیروهای دست راستی وطنی در عدم وقوفِ اتحادِ ملی در کشور مقصرند.
- به همان اندازه که آقای خاتمی با شنیدنِ سخنان و طرحهایِ "ایرانی-انسانی" و نه اسلامی به خنسی و پرخاش می افتد، بخشی از چپهای دوآتشه ی سوسیالیست هم وقتی عدول از آیاتِ مارکسیستی را مشاهده می کنند از غضب سرخ گداخته می شوند

اینهمه را که فوقاً آوردم، شاید رئوس اصلی موانعی باشند که مانع از گردهمایی ایرانیان حول منشوری فراگیر، مشترک و مترقی شده اند.

لذا اگر بواقع خواهان آنیم که در بزنگاه های تاریخی درست و سنجیده عمل کنیم، قبل از هر مطلبی شایسته است که بتوانیم درک کنیم، که هر نیرویی از نیروهایِ کشور بر حسب ماهیت و استعداد خود پایِ رفتن بسویِ منشور فراگیر و مترقی را دارد، و نه فشار و جبر دیگر نیروها.

و درست به همین جهت و دلیل است که می پندارم منشور اتحاد باید "فراگیر" باشد، تا همه ی نیروهایِ جامعه بتوانند بر رویِ پاهایِ خود و مصمم به طی مسیر در کنار دیگر نیروهای جامعه باشند، تا این مسیر در اثر همدلیها، با ذوق و شادی همراه شود، و نه احساس غم و شکست.
۷٨۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۵       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : "آشتی ملی‌"آخرین اولتیماتم غیر مستقیم مردم به ولایت!
داستان کشیش روسی که در زمان تزار مردم را جمع کرد تا با حکومت کنار بیاید، و سرکوب آن‌ ،در ایران میتواند با عمل اصلاح طلبان حکومتی تکرار شود.

حرکت خود جوش مردمی به سونامی مبدل خواهد شد و این بساط را بر خواهد چید .

بهتر آن است که به فکر سازماندهی و اتحاد در سرنگونی ولایت بپردازیم!
۷٨۰۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۵       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : چرا باورهای جا افتاده ی عامه پسند را به چالش نمی کشیم؟
هم میهن گرامی, "البرز", میگوید: "اگر تفرقه ها و عدمِ اتحاد در بین نیروهای مختلفِ کشورمان ... ادامه داشته باشد، ... تفرقه و چند دستگی ... مانع از گردهمایی ایرانیان حول منشوری فراگیر، مشترک (و) مترقی (میشود و) ... کشورمان را دچار آشوبهایِ جنایت بار فراوانی خواهد کرد." چنانچه ایشان این "نیروهای مختلف" را به صفت "تحول طلب" می آراست, معنای چند پهلو از گفته اش زدوده میشد. پیداست که نیروهای سیاه اندیش و نیز اصلاح طلبان در ایران, آنگونه که در بزنگاه های تاریخی دو دهه گذشته نشان داده اند, ماهیت و استعداد رفتن پای چنین منشور فراگیر و مترقی را ندارند.

محبوب ترین نمایندگان اصلاح طلب همان "رهبران جنبش سبز" هستند که در "حصر خانگی" بسر میبرند. یعنی همانانی که "جنبش سبز" را از شعار های تهی از جهت و معنای سیاسی مانند "اله و اکبر" به راهپیمایی "سکوت" و سپس به "خانه نشینی", "هدایت" کردند و یک فرصت تاریخی تعیین کننده و بیمانند را (بنا بر باورهای "عصر طلایی" خود) از جامعه انسانی ربودند. آیا به همین دلیل نبود که رژیم آنانرا به تیغ آماده ی خود نسپرد و به "حصر خانگی" بسنده کرد؟ یعنی, همان تیغ برنده و آماده ای که بسیاری از فعالین و راهپیمایان را در خیابان ها و نهانگاه ها بگونه ی اسلامی "نوازش" کرد؟ وزن گران این پرسش آنگاه دریافت خواهد شد که به نتایج بسیار محتمل "جنبش سبز" در فروپاشی رژیم بیندیشیم هر گاه که رهبریش "ایرانی-انسانی" و نه اسلامی میبود. پرخاش خاتمی به شعار "آزادی, استقلال, جمهوری ایرانی" را بیاد می آورید؟! راستی, چگونه است که رژیم مدافعان کودکان, زنان, زندانیان, بهائیان, کارگران, آموزگاران و ... را به زندانهای درازمدت میسپارد, فعالین اجتماعی را به دار می آویزد و خانواده ها را از برگزاری سالروز کشته شدنشان باز میدارد اما "رهبران فتنه" را به "حصر (محترم) خانگی" (که از کیفیتش چیزی نمگویند) می سپارد؟ چرا باورهای جا افتاده ی عامه پسند را به چالش نمی کشیم؟

گذار از بربریت به جامعه انسانی مستلزم دست کم نفی تحمیل ایدولوژی (درینجا اسلام) بر زندگی مردم, آزادی زندانیان سیاسی, برگزاری انتخابات آزاد و آزادی انتخاب, برابر حقوقی شهروندان, برقراری حکومت قانونی و قانون, برنامه ریزی خردمندانه در راستای منافع ملی-اجتماعی است. اصلاح طلبان, که چشم بر گامهای کوچک دارند, ماهیت و توان رفتن پای چنین تحولی را ندارند. اما براستی کدام انسان خردمند را میتوان یافت که حتی با یکی ازین شرایط کمینه همراه نباشد و نخواهد جامعه ای انسانی بر ویرانه های بربریت قرن پنجمی چیره بر کشورمان بسازد؟

بر ماست که بیدار شویم و کاری بکنیم کارستان... زیرا که:
آنچه در گذار پر پست و بلند روز و شب میگذرد...
نوای پیوسته نواز رود نا آرامی ست
که پیچان و تبان دشت بی پایان ست
و در پیچی تند, که زندگانیش می نامند
آسیمه سر از کنار حسرتکده ی بی خبران می گذرد...
۷۷۹۹۷ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : اگر بر چشم "ایکاروس" خاکی نشسته
البت اگر کسی بخواهد و تلاش کند که "البرز" را پشت شکل مار پنهان ببیند، لزوماً برای آشتی ملی هم گونه های مختلفی متصور خواهد بود.

واقعیات جاری در عراق، افغانستان و سوریه و یمن نقش مار نیستند، بل خودِ مار هستند، که در هر لحظه ای از شبانه روز مدام و مستمر کشتن شدن و بی خانمان شدن دهها انسان را تدارک می بینند.

اگر به جمله ی "آشتی ملی" توجهی از سر دقت کنیم، این جمله دارای دو واژه است. و حتم یقین دارم، که هر یک از این دو واژه، در فرهنگ لغت خصوصی مردمان ایران معانی متفاوت، و شاید گاهاً متضادی داشته باشند.
اما وقتی "ما" مردمان ایران مصمم می شویم به اینکه از ترکیب این دو واژه جمله ی "آشتی ملی" را بسازیم. این تصمیم را با آلودنش به حذف این، و بعد حذف آن، و بعدتر با حذف آن دیگری، نمی توانیم اجرایی کنیم.

وقتی سخن از آشتی در میان است، خودِ بر زبان آوردنِ این واژه می گوید، که دعوایی در بین بوده، که حال عقلای جمع در فکر سامان دادن آشتی هستند. لذا این "البرز" نیست که خاک به چشم کسی می پاشد، اگر بر چشم "ایکاروس" خاکی نشسته، این خاک حاصلِ غبار دعوای همیشه جاری بین گروههای مختلف کشور بر سر "هیچ" است.

تا دیر نشده، و ج.ا. در موازاتِ سیاستهای ترامپ-نتانیاهویی کشورمان را به بیغوله های عراقی، افغانستانی و سوریه ای بدل نکرده، با دست شستن از انحصارطلبی، معنایی فراگیر و مشترک برای جمله ی "آشتی ملی" فراهم آوریم
۷۷۹۹۵ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۵       

    از : ایکاروس

عنوان : "شکل مار"
مشخص نیست که "البرز" موافق با کدامین "آشتی ملی" ست؟ (هرچند فحوای کلامش خبر میدهد از سر ضمیر). کاملا" مشخص است که معنی "آشتی ملی" مورد نقد نویسنده در واقع مستحیل شدن ملی در تحت عبای خونین ولایت است که "اصلاح طلبان" به پیش می برند ولی البرز با پنهان شدن در پشت "شکل مار" و طبق معمول ترسیمی از آشوب های منطقه برای حضار، خاک به چشمان آنان پاشیده و از آشکار شدن معنی آن جلوگیری می کند.
۷۷۹۹۰ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : کدامین نیرو از نیروهایِ کشورمان بَری از این نقیصه است؟
هم در آغاز بگویم، که با اساس این سخن یعنی «آشتی ملی» موافقم، چرا؟؛
چون در جهان و جهانِ اطرافِ کشورمان درگیریها و مناقشاتِ بزرگی در جریان است. و دیر یا زود در اثر اعمالِ متکبرانه و خشونت بار استبدادِ حاکم، قطره یِ آخرین نیز چکیده و صبر مردمان کشورمان لبریز خواهد شد. و اگر تفرقه ها و عدمِ اتحاد در بین نیروهای مختلفِ کشورمان هم همچنان ادامه داشته باشد، آنگاه اینهمه تفرقه و چند دستگی، که مانع از گردهمایی ایرانیان حول منشوری فراگیر، مشترک، مترقی و مدون شده است، به یقین کشورمان را دچار آشوبهایِ جنایت بار فراوانی خواهد کرد، به قسمی که دیگر هیچ چشمی چشم دیگر را نبیند.

در آخر بخش اولِ مطلب حاضر می خوانیم؛ «... آقای خاتمی و هوادارانش از همان ابتدا خود و دوستان حکومتی شان را به جای همه ی مردم ایران نشانده اند و از جانب آن ها سخن می گویند...»
ضمن تأییدِ سخن فوق، می خواهم همزمان و بدین وسیله از تمامیِ دیگر نیروهایِ کشورمان بپرسم؛ کدامین نیرو از نیروهایِ کشورمان بَری از این نقیصه است؟.
اگر غیر این بود، یعنی هر نیرویی می توانست جا و مکان خود را بشناسد، و همه می توانستیم جا و مکان یکدیگر را در اجتماع تأیید کنیم، دیگر نیازی به اینهمه ممیزی و حذف، که ستون پایه هایِ فرهنگِ استبدادی در جامعه ی ایرانی هستند، نداشتیم.
۷۷۹۷۹ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۵       

    از : شهروند

عنوان : آیا اصلاح طلبان مجاز به اتخاذ چنین مواضعی هستند؟
- با توجه به پرداخت هزینه های هنگفتی که مردم بویژه از سال ۸۸ تا بامروز پرداخته و می پردازند،
- با توجه به این واقعیت که دغدغه رهبران جنبش سبز نه این «آشتی نسبی» با محوریت رهبر، بلکه کرامت انسانی، پاسخگویی قدرت، و اجرای بدون تنازل قانون اساسی ناقص کنونی بوده،
- با توجه به اینکه معنای این «آشتی نسبی» چیزی جز تداوم وصع موجود، یعنی تداوم بیکاری، فقر، حصر، زندان، شکنجه، سرکوب، فساد، دزدی، رانت خواری و … نیست،
- و در نهایت با توجه به این نکته بسیار حساس که اصلاح طلبان مردم را به عقب نشینی دعوت می کنند (بطور مثال تاجزاده در مصاحبه با سایت نوروز می گوید چون طرف مقابل قدرت تحمیل انسداد به جامعه را دارد نباید شعارهایی مثل مرگ بر دیکتاتور را داد. نقل به مضمون)،
باید با صراحت گفت که این بخش از اصلاح طلبان به یک خیانت ملی تن داده اند و هم به مردم و هم به رهبران جنبش سبز پشت کرده اند.
۷۷۹۷٨ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست