سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پرسش از آقای مهدی خزعلی! - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بهزاد کریمی

عنوان : چند نکته!
"خواننده" عزیز فقط به نکته دوم شما می پردازم. اگر خواهان جواب در مورد بخش نخست سئوال خود هستید شاید بتوانید آن را در "کامنت" جوابیه من به آقای "فرهاد بارانی" باز یابید. در مورد دوم اما که موضوع را مربوط کرده‌اید به تبریز و آذربایجان سال ۱۳۵۸ و "حزب خلق مسلمان"،باید عرض کنم که برخلاف حکم قاطع صادر شده‌تان من در آن موقع نه در شهرم تبریز به سر می بردم و نه که دست در دست آقای بهزاد نبوی داشتم برای مقابله با جریان "حزب خلق مسلمان"! شما هم بهتر است بجای خلق چنین سناریوهایی مستقیماً بروید سراغ اصل موضوع. موضوع هم چیزی نبود و نیست مگر مخالفت سازمان متبوع من با این حرکت در آن تاریخ. شرط آموختن از تاریخ، بازنگاری درست وقایع است عزیز تا شاید بتوان از آن نتیجه گرفت. در آن دوره، سازمان ما در مواجهه‌اش با حرکت حزب "خلق مسلمان" دچار یک دوگانگی بود؛ از یکطرف نگاه بدبینانه به سابقه سیاسی - اجتماعی چپ ستیزانه و فئودال پرورانه پدر معنوی این حرکت یعنی آیت الله شریعتمداری و به حمایت "بازار" عمیقاً سنتی و مذهبی تبریز از این جریان و از طرف دیگر مشاهده مخالفت دمکراتیک همین حزب با قانون اساسی مبتنی بر ولایت فقیه. در آغاز "شورش"، سازمان هنوز هم در انتخاب بین این دو نقطه عزیمت دچار تردید بود تا که سرانجام وجه باور ایدئولوژیکی‌ او بر حس سیاسی آن غلبه کرد و نتیجه این شد که از نظر سیاسی - و نه که عملیاتی- در برابر حزب "خلق مسلمان" قرار گیرد. این گزینش البته در نگاه امروز من، بیانگر خبط سیاسی بود اما نه که در نقد آن اکنون بخواهیم حزب "خلق مسلمان" را تطهیر کنیم و برایش حقانیت تاریخی قائل شویم! موضع درست آن بود که ما به سود تمامیت هیچیک از طرفین موضع نمی گرفتیم و بر مخالفت خود با ولایت فقیه از منظر سکولاریسم پای می فشردیم. زنده باشید.
البرز گرامی، کاملاً درست است و با شما موافقم که همگی می باید که از سحر هر نوع نوستالوژی رها شویم. امیدم فقط اینست که اجتناب از نوستالوژی، به نفی تاریخ و رد فله‌ای تاریخ نرسد که در این صورت مرز بین خدمات و خطاهای گذشته از بین خواهد رفت و این اصلاً آموزنده نیست؛ گمراه کننده است. اگر این برداشت در بین نباشد، انگاه اختلاف نگاهی بین ما نیست. من نیز پیشاپیش فرارسیدن سال نو میلادی را به شما شادباش می گویم.
زهرا خانم گرامی ممنونم از ابراز لطف شما و من نیز مانند شما در آرزوی فراهم آمدن فضای نقد خردمندانه و دمکراتیک در صحنه سیاست ایران هستم و به سهم خود نیز در پی آن.
ندا خانم عزیز خوشحالم از رضایت خاطر شما نسبت به مفاد نوشته. من در عین تایید این حرف شما که تعلق خاطر به نظام دینی و در نتیجه تبعات آن، وجه مشترک عمومی همه جناحین حکومت است و کلیه متعلقان به نظام، اما فکر کنم که شما هم با من موافق باشید که یک سکولار دمکرات هرگز نمی تواند برای سیاست کردن نافذ به این تفاوت مواضع و گرایش‌ها بی اعتنا باشد. ما سکولار دمکرات‌ها فقط می باید که هشیار باشیم تا به چرخ پنجم هیچ جریان اسلامی بدل نشویم. باز هم متشکرم.
علی خوی هم ولایتی، با سلام. نه عزیز، همه چیز توطئه نیست. این مبارزه قانونمند گرایش‌های اجتماعی - سیاسی است که جریان دارد و از جمله جاری در کالبد خود همین نظام! در اینکه نباید در مخالفت با اس و اساس این نظام دینی و فقاهتی و ولایی دچار کمترین تزلزل شد تردیدی نیست و کاملاً درست است، ولی اینکه گویا کسانی در آن بالا نشسته‌اند و یک بیک نخ عروسک‌ها را می کشند تا رقاصان سیاسی مرحله به مرحله جلو چشم ما رژه روند، با واقعیت چندان نمی خواند. یک چنین تصوری از صحنه، در تحلیل نهایی مرعوب قدرت حاکم خواهد بود؛ حال آنکه نگاه خلاف آن، باورمند می ماند به قدرت جامعه که توانسته با مقاومت خود در برابر این نظام ناهمزمان با مقتضیات جامعه، او را در درون صفوف خود دچار تناقض کند!آری، قدرت جامعه است که سرانجام این نظام را روانه موزه خواهد کرد. مین یاشا.
"امیر" گرامی با سلام. درست تشخیص داده‌اید که برخورد با این پدیده مفید است زیرا که ما فقط با یک خزعلی منفرد و یا مطهری مفرد و ...روبرو نیستیم، ما مواجهیم با یک پدیده سیاسی که نشان از زوال این نظام دارد! باور به این، هم می تواند پتانسیل و امید مبارزه با این نظام را فراهم آورد و هم بستر مشخصی باشد برای سیاست کردن. زنده باشی.
"توانا"ی گرامی با درود. در اینکه بستر اصلی فعالیت ما در مقام چپ و دمکرات جامعه است و تکیه بر حرکات مطالبه محور اجتماعی کاملاً با شما هم نظرم. من اتفاقاً می کوشم که جامعه سیاسی ایران را در تجلیات خود آن ببینم و نه در پژواک آنها در رادیو و تلویزیون‌ها! تکیه بر خود جامعه و اعماق جامعه،اما چنین اتکایی اگر نتواند با حضور فعال سیاسی همراه باشد و نخواهد که به مداخله سیاسی ما در انواع منازعات سیاسی جاری بیانجامد، آنگاه در بهترین حالت ما را حداکثر به صنفی کاران صمیمی بدل خواهد کرد و اکونومیسم منفعل در سیاست! آدرس دادن خزعلی‌ها و مطهری‌ها و امثال آنان با عنوان "پادو" و افرادی عاقبت نا معلوم، نه تنها گرهی از گرهگاه سیاست در ایران نخواهد گشود که ما را به تماشاگران محض صحنه و انواع پیشگویان بدل خواهد کرد که در بهترین حالت فقط در "بدنه" کار خود خواهیم کرد و "بالا" را به از ما بهتران خواهیم سپرد ولو برای دلخوش کردن خود با یاد نمودن آنان به تحقیر! همه مسئله اینست که از هر فرصت باید بهره گرفت برای تضعیف این نظام به سود دمکراسی و عدالت که بستر اصلی آن البته جامعه است. زنده باشی عزیز.
۷۷۵۶۷ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۵       

    از : ح توانا

عنوان : پاسخ به امیر ایرانی گرامی
"آیا اقدام آقای بهزاد کریمی ارجمند که به این موضوع و یا موضوعات اینچنینی می پردازد، مفید است؟"
پاسخ: خیر، مفیدنیست بلکه می تواند مضر هم باشد، چرا به شخصی ناشناخته وجهه می بخشد. کسی نمی داند که این گرگ زخمی بنام مهدی خزعلی که تا پابوسی شیطان بزرگ رفته و همه را به غلط کردم گفتن دعوت می کند تا کجا می خواهد پیش برود. شاید فردا به دربار خاندان پهلوی هم نامه غلط کردم بفرستد!

حال اگر بخواهی بازی های امثال خزعلی را مورد توجه قرار دهیم چه قضاوتی می توانیم در خصوص این افراد داشته باشیم!؟
کسی که تا دیروز در مقام توجیه کننده جنایات بخش "خودسر" اطلاعات بوده را اصلا نباید جدی گرفت. ایشان با حسینی و شریعتمداری فرقش در این است که سرش بی کلاه مانده.
مشکل آنجاست که بهزاد عزیز و شاید دیگران، رادیو فردا و صدای امریکا را آینه تمام نمای تحولات جاری در کشور انگاشته اند. این عزیزان توجه ندارند که امثال فلاحتی ها رسالتشان دل خنک کردن بازماندگان رژیم سابق و بخش های لم پن جامعه است. حیف وقت که بجای دفاع از کارگران و معلمان و سایر فعالین صنفی در زندان و بیرون از زندان، به این شامورتی بازی ها بپردازیم. نتیجه این کارها همان مقاله فردی بنام فرهاد باران می شود که در نکته اولی که طرح کرده نمی توان با وی مخالف بود و در نکته دومش اما هزاران حرف ...
۷۷۵۵٣ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : بازیگری خزعلیان
آیا اقدام آقای بهزاد کریمی ارجمند که به این موضوع و یا موضوعات اینچنینی می پردازد، مفید است؟
قطعاً مفید خواهد بود.آنهم بدلایلی!؟
اگر روند تحولخواهی کشورمان ایران را رسیدن به آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی با دیدن یک خصلت شهروندی ایرانی برای تمام ساکنین این سرزمین، بدانیم- که تجربه تاریخیِ مبارزات صد وچند ساله نیز این را می گوید- و همچنین روند مبارزاتی را درونزا بدانیم پس:
هر نوع بازیگری و هر نوع گروهی یا تشکیلاتی که در این سر زمین ظاهر می شود باید مورد توجه قرار گیرد و آنان را از نظر کارکردشان آنهم در خدمت به تحقق یا مانه تحقق، آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
هر شعا ری که بگوید: ولش کن، سگ زرد برادر شغال است یا فلان فلان است وبهمان چه و... یک اقدام:
منزه طلبانه در مبارزه یا در پی ایجاد هویت کاذب مبارزاتی آنهم با یک شأنیت فراتر از هر چیز، که باید آنرا یک خود فریبندگی ساده لوحانه دید.
قطعاً ظهور هر بازیگر در صحنه سیاست واجتماع شاید در یکی از حالات زیر بگنجد:
- بازیگر با هوشمندی در خدمت تحقق اهداف؛ آزادی ،دمکراسی و عدالت اجتماعی است
- بازیگر نا دانسته در خدمت تحقق اهداف؛ آزادی ،دمکراسی و عدالت اجتماعی است
- بازیگر با هوشمندی در خدمت سد کنندگی یا منحرف کنندگی تحقق؛ آزادی ، دمکراسی و عدالت اجتماعی است
-بازیگر نا دانسته در خدمت سدکنندگی یا منحرف کنندگی تحققغ آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی است
- بازیگر خود در خدمت تحقق تفکراستبدادی دیگری است اما خود را مبارز با ستبداد حاکم تعریف می کند و برای خود یک اعتبار مبارزاتی طلب می کند.
- بازیگرانی هستند خاکستری اما با روحیه ای که تمایل به استبداد دارند
- بازیگرانی هستند خاکستری اما با روحیه ای که تمایل به آزادی خواهی و... دارند
پرداختن به حالات بالا هم وقت گیر است و شاید غیر ضرور. بگذیرم.
از نظر تاریخی دو نهاد یکی شاهی و دیگری شیخی که متأسفانه ریشه های فرهنگی و اجتماعی نیز در جامعه دارند از سدکنندگان تحقق آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی بوده و خواهند بود. گلوگاه تاریخی که در شرایط وجود دارد شیخیت است که عبور از آن مطرح است. بگونه ای ظهور جمهوری اسلامی و بازی هایش در راستای عبور از شیخیت معنی می یابد و این عبور از شیخیت به معنی بازگشت به شاهیت نیست.
آنانی که بر طبل شاهیت می کوبند قطعاً به ندای وجدانی خویش برای پاسگویی به آزادی خواهی و دمکراسی خواهی و عدالت اجتماعی، باید دلایلی قانع کننده داشته باشند. بگذریم.
بر گردیم به موضوع خزعلیان
می دانیم، در بازیهای جمهوری اسلامی آن نماینده شخیت بسیار هوشمندانه مسئله حذف خود را درک کرده است و به آن نیز پی برده است و بگونه ای بخشی از همان بازیگران نظام را حذف خود می داند و بین آنان و مردم یک پیمان نانوشته یا نوشته شدی را می بیند و استکام و دوام این پیوند ضربه کاری به نهاد شیخیت خواهد زد وحذف بدون باز گشت شیخیت را نیز رقم خواهد زد. پس این مسئله در دستور کار، شیخیت و عواملش قرار گرفته که به هر طریقی که شده، اتحاد نوشته شده یا نانوشته بین مردم و بازیگرانی از درون نظام باید به زیر سئوال بروند و با بی اعتبار کردن آن بازیگرانی در نظام( چه اصلاح طلب دولتی نام داشته باشند یا چیز دیگری) بتواند اهداف شیخیت خود را به پیش ببرد. این پروژه برخورد، از دو خرداد ۷۶ کیلد خورد و یکی از روش های شیخیت این بوده:
دست بعضی از منتقدین خود را باز گذاشت آنهم برای گفتن هر چیز، حتی عبور از خط قرمزها و یا گروهی را مأمورانه برای این کار بکار گرفت. اما بشرطی که، در کنار برخورد با بازی های شیخیت در بزنگاه های اصلی، رقیب درون حکومتی را نیز بی اعتبار کنندو...
البته تاکنون ،این روش مورد نظر شیخیت با هوشمندی مردم،پاتکی های سختی دیده، اما شیخیت مجبور به اجرای این روش است.
حال اگر بخواهی بازی های امثال خزعلی را مورد توجه قرار دهیم چه قضاوتی می توانیم در خصوص این افراد داشته باشیم!؟
۷۷۵۴۷ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣۹۵       

    از : ندا مختالرلو

عنوان : سرتا پا یه کرباسند !!
عالی بود جناب کریمی ، این حضرات بریده از نظام همیشه یکی به نعل میزنند و یکی به میخ ! کمتر پیش آمده ذره ای صداقت در آنها یافت شود ، مدتی پیش یکی از همین حضرات جناب امیر ابراهیمی در جلسه ای در استکهلم می گفت بهر حال دشمنی ما با نظام نباید به دشمنی با اسلام و جایگاه ولایت فقیه بینجامد که در فقه شیعه رکنی است برای خودش !!!
۷۷۵٣۹ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹۵       

    از : علی خوی

عنوان : مهدی غزعلی ادامه دهنده ترفند اصلاحات از راههای دیگر
مهدی غزعلی از تمام راهای ممکن مردم را برای پابوسی قبری که می گویند مال کورش است فرا می خواند. در ویدیویی که بنده از ایشان دیدم می گفت وقتی وارد محوطه قبر کورش شدید کفشهای خود را در بیاورید . و حضرت کورش حتما حرفهای شما را می شنود.
این حرفهای اقای مهدی غزعلی همین یک ماه پیش بود.
دیگر همه فهمیده اند اصلاحات یک ترفند رژیم بود چه در داخل و چه در خارج تبلیغ می کردند. حالا بنظر مهدی غزعلی ماموریت یافته از راههای دیگر برای فریب مردم اقدام کند.
بنظر من از این به بعد مهدی غزعلی را بیشتر از گذشته در صحنه سیاسی ایران خواهیم دید. ایشان مهدی غزعلی جزو باند هاشمی رفسنجانی است. کسی که بعد از خامنه ای بیشترین سهم را در قتل عام ،خفقان، در ایران دارد.
گول بعضی از افشاگری های مهدی غز علی را نخوریم. اگر این افشاگری ها برای نظام جمهوری اسلامی مهم باشد بلافاصله نفس مهدی غزعلی را قطع می کنند.
کلا مهدی غزعلی خودش بخشی از نظام است حالا با چند نفر داخل نظام اختلاف سلیقه دارد دلیل بر بیگناهی او نمی شود
۷۷۵٣۵ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹۵       

    از : ح توانا

عنوان : مرافه ای خانوادگی برای سهم بیشتر و دگر هیچ
البته این نوع سخنرانی ها تا آنجا که مشت اصلاح طلبان را برای مردم باز می کند و در نهایت و ناخواسته مردم را به جستجوی سخنگویانی بیرون از دایره خودی ها هدایت می کنند، مثبت هستند.
اگر سخرانی خزعلی را گوش کنید یکی دوجا متوجه سوتی های وی می شوید که از درد اصلی وی پرده بر می دارد.
یکجا گله دارد که عطریانفر علیرغم ضعف در زندان و دورویی اش به عضویت شورای مرکزی انتخاب شده و خزعلی علیرغم اعتصاب غذا سرش بی کلاه مانده و در جای دیگر به اسپانسرهای حامی اصلاح طلبان اشاره ای دارد که لابد توقع داشته از وی نیز حمایت مالی کنند که نکرده اند.
این "افشاگری" ها از نوع افشاگری های پالیزدار و ... مصرف درون حکومتی دارند و با اینکه برای بالا رفتن شناخت مردم مفید هستند، باید مراقب بود که بار دیگر فریب موج سواران را نخوریم. خزعلی پیش از همه باید پرده از فساد و عملکرد خائنانه پدر خودش پرده بردارد. تا زمانی که اینکار را نکند نباید جدی گرفته شود چون جز شلوغبازی های شارلاتانی برای به بازی گرفته شدن نیستند.
۷۷۵٣٣ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹۵       

    از : زهرا مرادی

عنوان : آقای بهزاد کریمی سخن از دل ما میگویی...
آقا بهزاد کریمی سلام.
مقاله شما در نقد و پاسخ به مهدی خزعلی را خواندم و هم از خواندنش لذت بردم و هم خوشحال شدم.
لذت به این دلیل که با حضور ذهن قوی و نگارش زیبای شما و در اختصار به اندازه کتابی حرف های دل ما مردمی که در ایران زندگی می کنیم را زدید. و خوشحالیَم نیز به این دلیل است که، با توجه به تغییر اوضاع رسانه‌ای و مجازی شدن آن در روستا و شهرهای ایران، اکنون مردم هَم صحبت های خزعلی را شنیده اند و هم پاسخ شما را می خوانند. و این تأثیرات بسیار مثبتی در جامعه بوجود میاره.
چه بسا شما باب گفتگو با یکی از منتقدین سر سخت نظام را با پاسختان باز کردید.
متشکرم آقای کریمی
۷۷۵۲۹ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : شما از یکسو رو به آینده دارید اما از سوی دیگر اسیر گذشته‌تان هستید!
هموطن گرامی آقای بهزاد کریمی، ضمن شادباش فرا رسیدن سال نو میلادی به شما و تمامیِ دیگر هموطنان، لازم دیدم که بنویسم، صراحت و در عین حال زیبایی و انسانیت سخن شما را در خطابِ به آقای مهدی خزعلی بسیار می پسندم، بخصوص آنجا که می نویسی؛ «...تا حرفهایتان را شنیدم، متوجه شدم که تناقض در شما هنوز زیاد است و برآنید که همچنان در دایره تناقضات لاینحل بچرخید. شما از یکسو رو به آینده دارید اما از سوی دیگر اسیر گذشته‌تان هستید! و فقط هم به این دلیل ساده که نمی خواهید از سابقه خود دل بکنید!...».

ولی واقع قضیه و مطلب اینجاست، که این تنها آقای مهدی خزعلی نیست که همچنان اسیر گذشته‌ مانده، و نمی خواهد از سابقه خود دل برکند، شاید قریب به اکثر فعالین صاحب نفوذ، سازمانها و احزاب موجود در اپوزیسیون پراکنده ی ج.ا. هم، از همین معضل در رنجند. که اگر غیر این بود، می بایست اپوزیسیون پراکنده می توانست سالها پیش حول برنامه ای مدون، مترقی و فراگیر، به اتحادی پایدار برای تحقق آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی در کشور برسد.
۷۷۵۲۵ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹۵       

    از : خواننده

عنوان : باید اول از خود شروع کرد
اگر آقای مهدی خزعلی در سرکوب فرهنگی و ایدئولوژیک نقش داشتند باید جوابگو باشنند.
آقای کریمی سهم اکثریت در این سرکوب چقدربود و هست؟
یادتان میاد که بهزاد نبوی «اصلاح طلب امروزی » در تبریز با کمک اکثریت و حزب توده در دستگیری اعضای حزب مسلمان خلق و طرفداران مرحوم شریتمعداری نقش فعالی داشتند؟ شما این واقعه را دیده و مطلع هستیید. چرا نقدی ازشما در این خصوص و سایر وقایع که فراوان است موجود نیست؟
۷۷۵۱٨ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست