سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ستمگران جهان اکنون می دانند، می توانند قدرت را با قتلعام حفظ کنند

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ناظر صبور

عنوان : سوال ها را بی پاسخ نگذارید، تا شاید به سایت های مورد نظرتان هم برسیم
نادر محترم، شما متاسفانه مرغی دارید که از هر دو پا محروم است، چه رسد به یک پا (امیدوارم متوجه شوخی من بشوید و در برابر من هم تسلیم نشوید). شما هنوز به سوالات بنده پاسخ نداده مرا به سایت هایی که از شما یک طرفدار پروپا قرص سیاست های امریکا و شرکای منطقه ایش ساخته اند حواله میدهید؟ ای کاش بجای تکرار مکررات به سوالات من پاسخ می دادید
۷۷۵۱۶ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : منبع
آقا یا خانم صبور گرامی. منابع خبری من سایت ها و بلاگهای چپ و اپوزیسیون مترقی سوریه و سایر کشورهاست. امیدوارم که شما هم مشتری ثابت اسپوتنیک، و راشیا تودی و المیادین و المنار و العالم و غیره نباشید. اگر معرف حضورتان نیستند آدرس سایت ها و بلاگها و نیز دهها مقاله و نوشته در این رابطه را برایتان بگذارم اینجا. دستور بفرمایید الساعه می نویسم.
۷۷۵۰۹ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۵       

    از : آزیتا صالحی

عنوان : بحث های صفحه اولی
من فکر میکنم حق با "محفوظ" و "ناظر صبور" باشد. چون نادر فقط تا موقعی پرچانگی میکند که مطلب مربوطه در صفحه اول باشد. پس نتیجه میگیریم که نادر کار تبلیغی میکند.
وعده سر خرمن نادر هم تائید همین نکته است آنجا که مینویسد: "اینجاد یک صدای واحد از نیروهای دمکراتیک و چپ خاورمیانه ممکن است. البته این کار با لم دادن روی مبل و تورق خبرگزاری فارس و راشاتودی و اسپوتنیک و تماشای پرس تی وی حاصل نمی شود. این امر مستلزم تلاش همه فعالان چپ و دمکرات خاورمیانه برای پیدا کردن یکدیگر و ایجاد شبکه ای است تا آلترناتیوی مترقی دربرابر قطبهای امپریالیستی روسیه و امریکا و امپریالیستهای منطقه ای نظیر ایران، ترکیه و عربستان برپا کنند."
کسی که همه مخالفانش را به انواع و اقسام برچسبهای من در آوردی متهم کند، بدنبال اتحاد چپ است؟ نادر همه چیز میتواند باشد غیر از چپ.
۷۷۵۰٨ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۵       

    از : ناظر صبور

عنوان : نتیجه جنگ در سرنوشت مردم سوریه تاثیر حیاتی می گذارد
نادر محترم، شما که خوشبختانه اینقدر وقت دارید که کامنتهای طویل مینویسید، سری هم به منابع غیر غربی بزنبد تا ببینید وضع لیبی و عراق واقعا از سوریه بهتر است. لیبی بین جانیان القاعده و داعش تقسیم شده و در هرج و مرج کامل است. در سوریه در مناطق تحت کنترل اسد که اتفاقا اکثریت مردم سوریه پناه بردن به آن مناطق را به ترکیه و اروپا ترجیح داده اند وضع بمراتب بهتر از لیبی است. بر فرض شما گویا خبرهای رسانه های غربی برایتان حجت است و از اوضعا یمن و لیبی و ... چون آنها هیچ یا کم میگویند بی خبرید. در مورد نقل و قول شما از لنین. شما حتما با من موافقید که نتیجه جنگ در سرنوشت مردم سوریه تاثیر حیاتی می گذارد. یا باعتقاد شما اینکه کدامیک از طرفین در منازعه جاری دست بالا را بگیرد برای مردم سوریه فرقی ندارد؟ اینکه امریکا و اسرائیل و عربستان سرنوشت آنها را به دست داعش و اسلامیستهای تندرو بسپارند با اینکه قدرت در دست اسد سکولار بماند، فرقی در زندگی مردم سوریه نخواهد داشت؟ نقل و قول آوردن از لنین بدون به توجه به زمان و شرایط کمکی به بحث کنونی نمیکند.
۷۷۵۰۲ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : به آقا یا خانم صبور و فرید کرد
نقل قولی که من از لنین آوردم، و مثالی از یک موضع انقلابی و صحیح است، معطوف به این نکته است که تعیین خصلت یک جنگ امپریالیستی بر مبنای آن که کدام طرف "کارد را اول کشیده" انجام نمی شود. این اشاره به گفته آقای محفوظ داشت روسیه به دلیل این که در ۲۰۱۵ وارد مخاصمه شده مستوجب سرزنش و محکوم کردن نیست. بحث من درباره درک سطحی و مبتذل از پدیده جنگ است که نمونه اش را در برخورد اپورتونیستهای وطنی در برابر جنگ ایران و عراق در سالهای آغازین جنگ دیدیم.
دوم، اقای کرد از من نقل قول آورده اند که "به راستی اگر مردم سوریه چه در عرصه داخلی و چه در عرصه جهانی صدای رسای چپ در حمایت از خود را می شنیدند مجبور بودند برای دفاع از خود در برابر سفاکی های بشار اسد و حامیانش به جریانات فرقه گرای ارتجاعی پناه ببرند؟" این یک جمله حاوی گزاره های متعددی است. من متوجه نشدم مخالفت آقای کرد با کدام قسمت است. آیا ایشان مخالف این هستند که چپ باید صدای رسا و مستقلی نسبت به تمام قطبهای ارتجاعی امپریالیستی داشته باشد؟ آیا فکر می کند که چنین چیزی امکان ناپذیر است و چپ الی الابد باید خود را به یکی از قطبهای ارتجاعی بچسباند و بین بد و بدتر (که آپشن خیالی و احمقانه ای است) یکی را انتخاب کند؟ یا معتقدند اگر چپ می توانست صف مستقلی هم داشته باشد قادر نبود بر اوضاع سوریه تاثیر بگذارد چون مردم سوریه - مطابق تحلیلهای راسیستی اوریینالیستی - در تحلیل آخر پشت سر جریانات ارتجاعی می رفتنید؟ یا شاید با عبارت "سفاکی های بشار اسد و حامیانش" مخالف هستند و قبول ندارند که رژیم اسد و ایضا جمهوری اسلامی و رژیم پوتین هر کدام - بسته به شرایط و امکانات - در ریشه کن کردن هر صدای مخالف از اقدامی دریغ نکرده اند؟ بهتر است اگر قصد بحث و پلمیک دارند وقت بگذارند و با حوصله چیزی در خور خواندن بنویسند وگرنه همین طور الله بختکی جمله را وسط معرکه صادر کردن دردی را دوا نخواهد کرد.
آقای صبور سوریه را افغانستان و لیبی مقایسه کرده اند و آرزو کرده اند که سوریه به این وضعیت دچار نشود. جناب صبور نمی دانم شما در رویا تشریف دارید؟ این وضعیت هزار بار بدتر از لیبی و افغانستان پنج سال است که به دلیل تسلیم نشدن رژیم سوریه در مقابل خواست مردم سوریه برای آزادی و دمکراسی جریان دارد. رژیم سوریه که حاضر نشد حتی مانند مبارک و بن علی در مقابل خواسته مردم عقب نشینی نکند مسئول کشتار نزدیک به نیم میلیون انسان، شامل بسیاری کودک، می باشد. همین الان که در حال این بحث هسیتم هزاران نفر تحت شکنجه های قرون وسطایی رژیم اسد و همپیمانان ایرانیش هستند.
برای اطلاع از این که چگونه جمهوری اسلامی بر اساس تجربه اعتراضات خیابانی سال ۸۸ ایران و به کارگیری لومپن ها و دسته های فالانژ رژیم سوریه را از سقوط محتوم نشان داد به این مصاحبه سردار همدانی که قبل از کشته شدنش در سوریه انجام داد توجه کنید: http://otaghkhabar۲۴.ir/news/۱۸۷۲۲
وقتی نوشته های شما را می خوانم متوجه می شوم که سیاست جمهوری اسلامی در جهت تخریب انقلاب سوریه و همزمان جنبش اعتراضی مردم ایران نسبتا موفق عمل کرده است. در سوریه، جمهوری اسلامی، آخرین دستاوردهای شکنجه و سرکوب را به کار گرفت و مانع سقوط اسد شد، و همزمان در داخل ایران این تصور حماقت بار و مبتذل را خلق کرد که "خدا را شکر کنید که نظم و امینت دارید" و تاسف بار چپهای قلابی، که ظاهرا همیشه از خون و انقلاب و فداکاری و جانفشانی لاف زده اند، به کوتوله های حامی نظم، ثبات، آرامش، تبدیل شده اند. البته این توفیق این سیاست جمهوری اسلامی چندان به درازا نخواهد انجامید. جمهوری اسلامی با پررویی تمام از قرار دادن عمق استراتژیک کذایی خود در خاک سوریه حرف میزند گویا هر قدرت امپریالیستی و توسعه طلبی مجاز است که مرزهای امنیتی خود را چندهزار کیلومتر آن طرف تر قرار دهد و برای تامین منافع خود به سرکوب در ورای مرزهای خود بپردازد. باتلاق سوریه، و تعیین تکلیف بشار اسد و اینکه بخواهد طوق بندگی روسها را به گردن بیندازد یا سپاه پاسداران را خود نیز از داستانهای جالبی است که بعد از جلوس دونالد ترامپ باید منتظر آن بود.
برخلاف کامنت گذارانی که در اینجا شرمگینامه و گاه بدون شرم از جاخوش کردن در کمپ جمهوری اسلامی-روسیه-حزب الله دفاع می کنند من معتقدم که اینجاد یک صدای واحد از نیروهای دمکراتیک و چپ خاورمیانه ممکن است. البته این کار با لم دادن روی مبل و تورق خبرگزاری فارس و راشاتودی و اسپوتنیک و تماشای پرس تی وی حاصل نمی شود. این امر مستلزم تلاش همه فعالان چپ و دمکرات خاورمیانه برای پیدا کردن یکدیگر و ایجاد شبکه ای است تا آلترناتیوی مترقی دربرابر قطبهای امپریالیستی روسیه و امریکا و امپریالیستهای منطقه ای نظیر ایران، ترکیه و عربستان برپا کنند.
۷۷۵۰۰ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : حلب و اسد و نیابتی ها
درهر رخ دادی، چه در عالم عالمیان باشد چه در عالم خودی، اظهار نظرات مختلفی و متفاوتی گاهاً متضاد را خواهیم دید.
چنانچه تجربه گفته است، اظهار نظرات، حکایت فیل مولوی را بیاد می آورد.
آن فیلی که در تاریکی هرکس به هر قسمت از آن پیکرِغول پیکرش دست می زد به پندار خود خویشش، برای خویشش عالمی می ساخت.
حکایت سوریه نیز حکایت فیل مولوی است اما نه به آن غول پیکری.
اگر از نظرات گذشته در خصوص سوریه ی فیل مولوی شده بگذریم، یک از نظرات آنچنانی نیز می گوید:
یکی از عواملی که از همان ابتدا، به دلایل که آورده می شود، نقش پررنگی را از خود نشان داد، بُعد نظامی قضیه است. این بُعد از همان مرحله آغازینِ کار هم بعنوان نرم افزار و هم بعنوان سخت افزار برجستگی خاصی را از خود نشان داد و فهماند.
این برجستگی را باید در وجود بافت اجتماعی کشورهای اینچنینی که در یک دوره ای با یک هدف خاص و هویتی خاص تأسیس می شوند، دید.آنهم یک هویت تحمیلی، آنهم با وجود تضاد های هویتی شدید که بر افراد ساکن آن مناطق وجود دارد.
این نوع کشور ها چنانچه بعداً در گذر اجتماعی خود، روند صحیح شهروندی را طی نکنند با بودن نیروی گریز از هم که در وجود آنان نهفته است، در هر فرصتی براحتی به روی هم اسلحه خواهند گرفت و آتش نیز خواهند گوشود. و...
این شرایط گریز از هم، براحتی می تواند پای دیگران را به ماجرا باز کند و آنان نیز جنگ نیابتی خویش را به پیش ببرند. چه زمانی و چه کسی پیروز می شود خود بحث دیگری است.
اگر بخواهیم به مسئله سوریه بپردازیم، عواملی را باید در نظر گرفت:
۱) بافت اجتماعی که روند شهروند شدنش را بطور صحیح کامل نکرده است.
۲) وقتی روند شهروند شدن صحیح را نداشته باشم طبقات خاص اجتماعی مورد نظر که بعداً کمونیست ساز شوند یا چیز دیگری شوند را نخواهیم داشت.
۳) سرکوبی خاصی که در مناطق خاصی به شکل خاص انجام شد( کردها و اخوان المسلمین توسط حافظ اسد که به شکل بیرحمانه ای انجام گرفت)
۴) پایان جنگ سرد، که بگونه ای حذف بعضی از وابستگان به بلوک شرق می بایست از بین بروند.
۵)بهم خوردن توازن قوا بنفع اسرائیل در منطقه، از نظر داشتن سلاح های تأثیر گذار( که در سوریه سلاح شیمیایی تأثیر گذاری بود مشاهده می کنیم وقتی این مسئله بگونه ای حل می شود امریکا روشش را دیگر تغییر می دهد).
۶) پروژه تغییر مرزهای جغرافیایی که بعضی ها آرزوی آنرا داشتند( ترکیه- اسرائیل- بعضی از تفکرات قوم اندیش( کردیسم هایی در منطقه)).
۷) ...
...
پرسشی مطرح است: آیا در سوریه آن حرکات اولیه فراگیر بوده یا بر اساس بر شمرده های بالا، درمناطقی یک تخلیه هیجانی بوده که فروکش می کرده و در بعضی از مناطق کینه های خاصی حاکم بوده که آمادگی نظامی را داشتند،که پیش دستی نظامی از طرفین طلب می شد، ویا ...؟

کیا ارجمند در نظرش همراه با حدسیات خود، نکته مفیدی را دررابطه "باهم شدن" آنانی که خود را پیگر مسائل ایران می دانند- چه آنانی که اعتقادی به آزادی و دمکراسی ندارند چه آنان که این اعتقاد را دارند- برای نجات کشورمتذکر می شود که این امر ایشان بسیار نیکوست. اما وقتی ایشان خلیج فارس را خلیج می نامند این می تواند مورد توجه قرار گیرد. که باید گفت، خلیج فارس گوئی در شرایط فعلی یک کارکرد هویتی ایرانی در مقابل تحمیل عربیت و .. بر منطقه است!
۷۷۴۹۹ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۵       

    از : ناظر صبور

عنوان : زبان هم را بهتر درک کنیم
نادر محترم، هموطن عزیز! فکر کنم متوجه کنایه نهفته در پرسش آقا یا خانم محفوظ نشدید. نقل و قول شما برای من هم پرسش برانگیز است. لنین حدود ۱۰۰ سال پیش از این راجع به جنگ آلمان و روسیه و در مقابل کسانی که معتقد به حمایت از حکومت روسیه در مقابل آلمان بودند این نظر را داشته. این چه ارتباطی به حوادث سوریه دارد؟
کسی نمیتواند سرنوشت عراق و لیبی و افغانستان را ببیند و بعد بگوید ای کاش سوریه هم بهمان سرنوشت دچار میشد. غرض دوستان دفاع از روسیه و ایران نیست دفاع از مردم سوریه است. که با خنثی شدن نقشه امپریالیسم و شرکای ارتجاعیش در منطقه این شانس را خواهند داشت که مبارزات دمکراتیک خود را بشکل مدنی و مسالمت آمیز پیش ببرند. در شرایط کنونی از حزب کمونیست یا هر نیروی دیگر انتظار فراخوان به اعتصاب یا انقلاب داشتن مزاحی بیش نیست.
۷۷۴۹٨ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۵       

    از : نادر

عنوان : من در اینجا تسلیم میشوم
آقای محفوظ واقعا این سوال شما درباره نقل قولی که من از جنگ و انقلاب لنین آوردم زبان من از هر پاسخی قاصر است و بدینوسیله من اعلام شکست قاطع خود را در این بحث، البته فقط در برابر شما، اعلام می کنم. شاد و سرافراز باشید.
۷۷۴۹۵ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۵       

    از : فرید کرد

عنوان : نادر خان کجایی؟
نادر خان شما زیر مطلبتقی روزبه در همین سایت نوشتی نقل و قول عین جمله خودته: به راستی اگر مردم سوریه چه در عرصه داخلی و چه در عرصه جهانی صدای رسای چپ در حمایت از خود را می شنیدند مجبور بودند برای دفاع از خود در برابر سفاکی های بشار اسد و حامیانش به جریانات فرقه گرای ارتجاعی پناه ببرند؟
اینه اون تجربه سیاسی ای که اینقدر لافش را در غربت میزنی؟ اینه شناختی که از همه بیشتر از منطقه داری؟
بیا پایین با هم پیاده بریم برادر... خیلی تند میری. پرچونگی به معنی پر بودن نیست...
۷۷۴۹۲ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۵       

    از : محفوظ

عنوان : بحث برای بحث
حتما این گفته لنین در ارتباط با سوریه بوده است؟
بعضی عادت دارند به بحث کردن. گاهی وقت ها بهتر است اجازه داد در عالم خویش خوش باشند. کسی که آگاهانه جبهه عوض کرده، دیگر به دنبال حقیقت نیست، همانطور که گفتم انجام وظیفه می کند.
۷۷۴٨٣ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست