سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

علیه امپریالیسم و ضد دیکتاتوری
بازگشت به مبارزه طبقاتی و شکستنِ حلقه ی شکننده


عابد توانچه، علی کاوه، سینا ملکی


• ابتدا شما را پای کوره‌ی سوزان تئوری خواهیم برد تا با پاسخ دادن به این سوال که «امپریالیسم چیست؟» مقدمه لازم برای پاسخ دادن به این سوال که «در جدال میان سرمایه‌داری حاکم بر ایران و امپریالیسم اصلی جهان کنونی، طرف درست تاریخ برای ایستادن، کجاست؟» را فراهم کنیم. «کدام حکومتها، حکومتهای امپریالیستی بوده‌اند؟» چطور جای خود را به دیگر حکومت‌ها داده‌اند؟ امپریالیسم اصلی جهان معاصر ما کدام حکومت است؟ آیا ممکن است جای خود را به حکومتی دیگر بدهد؟ این تغییر و ترتیب بر چه اساسی خواهد بود؟ چه اثراتی برو ضعیت داخلی کشور ما خواهد داشت؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۱ تير ۱٣۹٨ -  ۲ ژوئيه ۲۰۱۹



آنچه اینجا می خوانید برشی از مقدمه و سرآغاز فصل اول این جستار نظری و تحلیلی است. برای مطالعه ی کل آن روی آدرس "پی. د. اف" pdf در انتهای صفحه کلیک کنید.
 
مقدمه
متن حاضر که ما به واقع نمی‌دانیم باید آن را با چه عنوانی یاد کنیم در ابتدا قرار بود یک «مقاله تحلیل» باشد که نهایتاً در 50 الی 80 صفحه به سرانجام برسد. کار را آغاز کردیم و بحثهای مداوم ما درباره موضوع و کار فشرده‌ای که برای به سرانجام رساندن آن به پیش بردیم در نهایت به یک متن 422 صفحه‌ای ختم شد. این متن یک تحلیل است. ته دل خودمان هنوز مایل هستیم از آن با عنوان یک مقاله تحلیلی یاد کنیم گرچه دیگر شکل و شمایل یک مقاله را ندارد. در بازخوانی‌های متعددی که داشتیم تمام تلاش خود را کردیم که تا آنجا که ممکن است بخش‌های کمتر ضروری آن را حذف کنیم.
ما اکنون در سال 2019 میلادی قرار داریم. تزهای پایانی این متن به دو شکل تدوین و ارائه شده است. «تزهای جهانی»، یعنی آنچه که مربوط به ارائه تحلیل مشخص از اوضاع جهان در بازه‌ زمانی سال 2019 تا 2100 میلادی خواهد بود را در دل متن و به صورت یکپارچه ارائه کرده‌ایم و «تزهای نهایی درباره ایران» را در قالب 26 تز مجزا به رشته تحریر درآورده‌ایم. با وجود گستردگی موضوعات و مطالب، وفادارانه از ابتدا تا انتهای متن ساده‌ترین زبان ممکن را بکار بردیم و آن را همچون یک ضرورت رعایت کردیم.
در هنگام مطالعه این متن هر کجا که احساس کردید در حال گم کردن رشته بحث هستید به جای برگشتن به عقب، به پیش بروید و مطمئن باشید ما راه از پیش اندیشیده شده‌ای را برای رسیدن به «تزهای پایانی» پی‌ریزی نکرده‌ایم. تاریخ بسیار نیرومندتر و استادانه‌تر از آنچه که فکرش را بکنید نظم مورد نظر و روابط عینی میان اجزای خود را به پژوهشگر تحمیل می‌کند. با این حال اگر در زمره کسانی هستید که قبل از آغاز کار مایل هستند شمای کلی راهی که قرار است بپیمایند را در ذهن خود ترسیم کنند ما به شما برای این کار کمک خواهیم کرد.

در ابتدا در آغاز یک تابستان گرم شما را پای کوره‌ی سوزان تئوری خواهیم برد تا با پاسخ دادن به این سوال که «امپریالیسم چیست؟» مقدمه لازم برای پاسخ دادن به این سوال که «در جدال میان سرمایه‌داری حاکم بر ایران و امپریالیسم اصلی جهان کنونی، طرف درست تاریخ برای ایستادن، کجاست؟» را فراهم کنیم.
احساس شما را نمی‌دانیم اما احساس ما در شرایط له کننده‌ی زندگی در ایران _که حاصل تصمیمات طبقه حاکم ایران و طبقه حاکم ایالات متحده آمریکا است_ مانند تحمل «اضطراب» و «انتظار» حاصل از یک هوای مه گرفته است همراه با تحمل چنگی که آرشه‌‌ ویلون در «قطعه پائیز» از مجموعه «چهار فصل ویوالدی» بر تار و پودِ وجود انسان می‌کشد.
باید یک «رفت و برگشت طولاتی در دل تاریخ» انجام دهیم. جهان و جوامع انسانی قبل از به وجود آمدن نظام جمهوری اسلامی وجود داشته‌اند و بعد از آن نیز وجود خواهند داشت. این امپریالیسم نیست که نسبت خود را با نظام حاکم بر ایران مخشص کرده است بلکه این نظام حاکم بر ایران است که بر مبنای منافع طبقاتی خود، نسبتی را با امپریالیسم برقرار کرده است. تاریخ جهان به دلیل فشردگی حوادث آن قابلیت زیادی برای بدفهمی و نفهمی دارد اما نه به آن گونه‌ای که جاعلان تاریخ هرچه که بخواهند را بتوانند ادعا کنند.
امپریالیسم یک فحش نیست. از ابتدای تاریخ انسانی وجود نداشته است و از زمانی که به وجود آمده است مفهومی ثابت و بی‌تغییر نبوده است. مفهوم امپریالیسم زاده‌ی نظام سرمایه‌داری است و در طول تاریخ دچار تغییر شده است زیرا عینیت این مفهوم و شرایط و روابطی که این عینیت در آن شکل گرفته است دست‌خوش تغییر بوده است. «کدام حکومتها، حکومتهای امپریالیستی بوده‌اند؟» چطور جای خود را به دیگر حکومت‌ها داده‌اند؟ امپریالیسم اصلی جهان معاصر ما کدام حکومت است؟ آیا ممکن است جای خود را به حکومتی دیگر بدهد؟ این تغییر و ترتیب بر چه اساسی خواهد بود؟ چه اثراتی بر وضعیت داخلی کشورها ما خواهد داشت؟ ما به این سوالات در فصلی با عنوان زمستان پاسخ داده‏ایم. مُردن رمز شکوفایی طبیعت است. زمستان، یعنی تغییر در راه است.

بعد از یک خواب طولانی تصور کنید چه صبح دل انگیزی خواهد بود اگر متوجه شوید به هر دلیلی کشور وارد یک هفته تعطیلی شده است. بیدار شدن از این خواب مثل رسیدن بهار بعد از زمستان مزه خواهد داشت. قسمت پایانی این مقاله تحلیلی حس و حالی شبیه به بهار دارد اما فراموش نکنید که ما نه سبز‌یم، نه درخت هستیم و نه در گفتگوهای طولانی خود برای مشورت و همفکری درباره این متن و این موضوع برای آمدن بهار یک صندلی خالی در جلسات خود گذاشته‌ایم! در زمانه مصادره کلمات و مفاهیم به دست قدرت‌ها و طبقات حاکم جوامع انسانی، بازپس‌گیری کلمات و مفاهیم یک ضرورت است. از عدالت گرفته تا بهار؛ از حقوق بشر تا آزادی! هرکجا که با مجوز شهرداری و «برادران بالا» خاکریزی برپا شد نباید به صورت ناخودآگاه به تقسیم‌بندی مبتنی بر آن خاکریز رسمیت داد. در هنگام مواجهه با خاکریزی که میان ما و طبقه ما با منافع انسانی و طبقاتی ما کشیده شده است کار درست این است که خاک آن خاکریز و آن میدان به توبره کشیده شود.
در بهار گلها یک به یک شکوفه نمی‌کنند؛ غوغای رنگ، حرکت و زندگی در راه است. «قرن طولانی بیستم» به پایان رسیده است و عصر حاضر، عصر جنگ‌ها و انقلاب‌های بزرگ است. آن «پایان تاریخ» که از آن صحبت می‌کردند فقط یک مرگ زمستانی بوده است.
رفت و برگشت طولانی ما در دل تاریخ برای سرگرمی و تفریح نبوده است. ما به دنبال تعیین تکلیف «وضعیت جهان» و تحلیل «شرایط بیرونی» بودیم تا بتوانیم از شرایط داخلی کشورمان ابهام‌زدایی کنیم. همه دغدغه ما در طی این تلاش، یافتن راه یا راه‌هایی برای دفاع از منافع طبقه کارگر، فرودستان و بخش عمده‌ای از مردم جامعه ایران بوده است که در این سالها با فقر، فلاکت و تاراج حقوق اولیه انسانی خود به یکدیگر فشرده و مچاله شده‌اند. در هیچ کجای این تحلیل «دلواپس» طبقه حاکم ایران نبوده و نیستیم. طبقه حاکم دارای پول، امکانات، ابزار، متخصصین و عوامل لازم برای تحلیل شرایط از زاویه دید منافع خود هست و نیازی ندارد کسی از داخل یا خارج کشور نگران و دلواپس منافع این طبقه و این حکومت باشد.

                                                             فصل اول
...
امپریالیسم چیست؟
پرداختن به آن چه ضرورتی دارد؟


امکان ندارد در جهانی که شبکه‌‌‌های اجتماعی همچون تارهای عنکبوت همگان را به هم پیوند داده‌‌اند و روزانه حجم عظیمی از اخبار و حوادث ریز و درشت خواه ناخواه بر سرتان هوار می‌شود بخواهید اندکی در مورد جایگاه خود، وابستگانتان، طبقه‌ی اقتصادی و اجتماعی‌ای که در آن قرار دارید و اوضاع و احوال کشورتان بیندیشید و واژه‌هایی مانند جهانی‌سازی، میلیتاریسم، اجلاس سران فلان گروه اقتصادی از کشورها، صندوق بین‌المللی پول، پیمان آتلانتیک شمالی، بانک جهانی و در نهایت امپریالیسم به گوش شما نخورده باشد. بنا به مطالعات شخصی، مواجهات اجتماعی، پیگیری رسانه‌ها، میزان تاثیر گرفتن از پروپاگاندای دولت‌ها و ده‌ها عامل دیگر ممکن است تصورات متفاوت و گاه متضادی در مورد هر یک از این مفاهیم داشته باشید.
وقتی شهروندی ساکن ایران باشید که حاکمیت آن هر روز در تلاش است تا با بمباران افکار عمومی تصویری از خود و متحدانش بسازد که گویا همچون تنها منبع خیر در مقابل شر بزرگ نظام سلطه، استکبار جهانی، استعمارگران غربی، صهیونیسم و ... ایستاده است احتمال اینکه در مورد این مفاهیم جدی‌‌تر فکر کرده باشید دور از ذهن نیست. اگر به دلیل وضع طبقاتی خود زیر بار فشار طاقت فرسای زندگی در ایران _که لاجرم بخشی از آن مربوط به درگیری‌ها و اختلافات حکومت ایران با قدرت‌‌‌های جهانی است_ درمانده شده‌اید، ممکن است حتی ناخودآگاه نسبت به چنین واژه‌هایی هیستری پیدا کنید و احساسات خصمانه‌ای هم داشته باشید. اگر سن و سالتان اجازه دهد، شاید خاطراتی از جنگ ایران و عراق دارید یا محتمل است از زبان دیگران چیزهایی در این مورد شنیده باشید. بعید نیست تصویری کلی و یادمانده‌هایی روزنامه‌وار از دو دهه اخیر خاورمیانه، جنگ افغانستان، عروج القاعده، اشغال نظامی عراق، بهار عربی، حمله به لیبی، تحولات مصر، ظهور داعش و در نهایت جنگ سوریه و ارتباط حاکمیت ایران با این جنگ در ذهنتان باقی مانده باشد. وقتی همه این‌ مسائل با چاشنی هشدارهای گاه به گاه، بعضاً از روی حسن نیت شخصی و گروهی و بعضاً بسیار با برنامه و کاملاً منطبق بر اهداف و منافع نیروها و فعالین سیاسی در مورد تحریم، خطر جنگ، سوریه‌ای شدن، از بین رفتن امنیت، خدشه‌دار شدن تمامیت ارضی و .... همراه شده باشد، حتما دقایقی به چنین سوالاتی فکر کرده‌اید:
- اگر بحران‌هایی از جنس آنچه در کشورهای عراق، افغانستان و سوریه در ایران به وجود بیاید، تکلیف ما چیست؟
- اگر پروژه دخالت خارجی یا جنگ داخلی در ایران کلید بخورد، چه خواهد شد؟
- ادامه تحریم‌ها و سیاست منطقه‌ای حکومت نهایتاً چه بر سر ما خواهد آورد؟
- چه می‌شود اگر این حکومت تحت هر عاملی فرو بپاشد و هر نوع حکومتی دیگری جای آن را بگیرد؟
- ویژگی‌ها و خط و مشی حکومتی که ممکن است جای حکومت فعلی را بگیرد چه خواهد بود؟
- آیا می‌توان از عامل امپریالیسم به طور موقت در مبارزات اجتماعی چشم پوشید و مقابله با آن را به بعد از تعیین تکلیف با حاکمیت موکول کرد؟
-آیا می‌توان هم در مقابل حاکمیت ایستاد و هم امتیازی به دولت‌‌‌های امپریالیست نداد؟
- آیا حاکمیت ایران در دهه دوم قرن بیست و یکم را می‌توان یک دولت امپریالیست دانست؟
- آیا وضعیت منطقه خاورمیانه را می‌توان بدون تحلیل و بررسی نقش و تاثیر امپریالیسم توضیح داد؟
- و ....
با نگاه به چنین سوالاتی به راستی کدام چهارچوب نظری از امپریالیسم و روابط ژئوپلیتیک و بین‌المللی کشورها می‌تواند هم وضعیت اقتصادی و اجتماعی داخل کشورمان را قابل بررسی و تحلیل کند و هم نسبت ما با حکومت و شرایط منطقه‌ای و روابط نظام حاکم با کانون‌‌‌های ‌سرمایه‌داری را مشخص کند؟ چطور باید با شناخت دقیق و ریشه‌ای چنین عواملی، «تحلیل مشخص از شرایط مشخص» این مقطع از تاریخ ارائه داد؟
این پژوهش و تحلیل تلاشی است تا با بازاندیشی، بازسازی نظری و فراخوان دوباره مفهوم امپریالیسم در متن تحلیل‌‌‌های سیاسی و اقتصادی، پاسخ‌هایی برای سوالات فوق پیدا کند. ما معتقدیم بدون تعیین تکلیف با جدال میان امپریالیسم و حاکمیت مستقر، هر تحلیل سیاسی-اقتصادی به بیراهه خواهد رفت و خروجی سیاسی آن یا غلتیدن به دامان بوروژازی حاکم و یا تبدیل شدن به پیاده نظام فکری و عوامل هژمونی‌سازی دولت/دولت‌‌‌های امپریالیستی خواهد بود.

متن کامل را اینجا بخوانید:
www.akhbar-rooz.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست