سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

امید گرگانی
آیا میتوان از تکرار فاجعه عراق در ایران پیشگیری کرد؟


• برخاستن ایرانیان خارج از کشور به دفاع از حقوق ابتدایی مردم عادی که امرار معاششان بر اثر تحریمهای کمرشکن و خطر جنگ از یکسو و بی کفایتی و ظلم حکومت از سوی دیگر به زوال رفته و میرود، بهترین راه برای ایجاد و گسترش همدلی و همکاری بین ایرانیان داخل و خارج برای رهایی ایران از چنگال استبداد و مافیای پول، زور، عوام فریبی، خشونت و قدرت غیرپاسخ گوست. مافیایی که در همه جهان حضور دارد و در شرایط سکوت و سردرگمی جامعه مدنی دستش در ایجاد بازار سیاه، قاچاق، رانتخواری، فساد، و جنگ افروزی گشوده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۴ خرداد ۱٣۹٨ -  ۴ ژوئن ۲۰۱۹



هان ای دل عبرت بین ازدیده عبر کن هان....
...جغد است پی بلبل , نوحه ست پی الحان


حتما یادمان هست که پیش از آغاز جنگی که به ویرانی فیزیکی و اجتماعی عراق انجامید، عراق سالها تحت همه گونه تحریم منجمله محاصره نفتی بود. تا جایی که کمبود مواد غذایی و مرگ و میر نوزادان بدلیل گرسنگی به برنامه مبادله نفت در برابر مواد غذایی بواسطه سازمان ملل انجامید. به بیان دیگر، تحریمهای کمرشکن اول اقتصاد عراق را به زانو در آورد و سپس زمینه ساز جنگ و اشغال عراق بوسیله آمریکا و متحدانش شد. هرچه بود پس از سالها تحریم، آمریکا هنوز با رفتار و عملکرد رژیم صدام مساله داشت و بالاخره دست به اشغا ل عراق زد. امروز نیز آمریکا با استفاده از سلطه خود در تجارت و شریانهای مبادلات پولی بین المللی دست به تحریمهای همه جانبه و تحریمهای ثانویه یعنی محاصره اقتصادی ایران زده و حکومت جمهوری اسلامی علیرغم تحریمها و تهدیدها و بدون توجه به آراء و نیازهای مردم، حاضر به مذاکره با آمریکا نیست.
پس منطقی ست که امکان تکرار فاجعه عراق در ایران هست، و متاسفانه باید گفت عملا دنیا دست روی دست گذاشته و در برابر چنین خطر بزرگی سکوت کرده. یک لحظه تصور کنید که ایران و هموطنان بی گناهمان آماج حملات ویرانگر بمب افکنها قرار بگیرند. سپس کشور بوسیله نیروهای خارجی اشغال شود و صحنه کشتارها و جنگهای مذهبی و قومی واقع شود. آیا آیندگان از ما نمیپرسند که میلیونها ایرانی خارج از کشور که از اختناق حاکم بر ایران بدور بودند و امکان اقدام عملی برای جلوگیری از جنگ و تحریمهای ویرانگر و مبارزه با زورگویی و جنگ افروزی طرفین این بازی رسوا و شرم آور را داشتند، برای پیشگیری ازاین فاجعه چه کردند؟ آیا میتوان روز بروز شاهد گسترش سایه سیاه جنگ بود و فقط به نقد و بحث و شکوه از خلاف و خطای دو سوی این معرکه بسنده کرد؟
اگر فاجعه عراق اتفاق افتاد، تجربه مشابهی قبل از آن وجود نداشت، در آمریکا شرایط ذهنی پس از یازده سپتامبر دست حاکمان جنگ طلب را باز گذاشته بود، و میلیونها عراقی تحصیلکرده و آگاه در ارو پا و آمریکا نبودند که دست بدست هم دهند و از احزاب، گروهها و شخصیتهای صلح طلب در کشورهای دیگر هم کمک بگیرند و دیو جنگ را متوقف کنند. شاید عراقی ها نمیدانستند که تحریمهای فراگیر چه پیامد شومی برای کشورشان خواهد داشت. شاید بعضی از آنها هم دلخوش بودند که بیشتر صدام حسین و حکومتش آسیب میبینند و از شوق امکان سرنگونی او آسیبهای گسترده اجتماعی حاصل از تحریمها را نمیدیدند و یا آنها را دستکم میگرفتند.
در سالهای اخیر اما تجربه موارد متعدد تحریم و محاصره اقتصادی که علیه کشورهای مختلف، طی دویست سال گذشته اعمال شده به تفصیل نقد و بررسی شده. این تحقیقات نشان میدهد که تحریمهای اقتصادی، بخصوص در مورد رژیمهای دیکتاتوری، به ندرت به تغییر رفتار این رژیمها منجر شده. در واقع امضای برجام که پس از سالها مذاکره و تحمیل هزینه های سرسام آور بر ایران انجام شد یکی از آن موارد نادر است. اثار بارز و قاطع تحریم و محاصره اقتصادی اما فرار سرمایه های مالی و انسانی، سقوط ارز ملی، تورم لجام گسیخته، گسترش بازار سیاه و قاچاق، فساد و کشاندن میلیونها مردم بیگناه به ورطه فقر و فلاکت و خواری در برابر حاکمان زور گوست. در نهایت هم اگر آمریکا به نتیجه مطلوب خود نرسد و به حمله نظامی دست زند، چنان که درمورد عراق اتفاق افتاد، حاصل صدها هزار کشته و زخمی، و نابودی صلح، امنیت و جامعه مدنی در منطقه خواهد بود. آنوقت برای دهه ها شاهد گسترش تروریزم، منازعات مذهبی و قومی، کشت و کشتار و فروش اسلحه، خواهیم بود. باقیمانده طبقات میانی جامعه که پایه های جامعه مدنی هستند مجبور به مهاجرت، زیرساختها ی کشور ویران و اشیاء موزه ها راهی بازار های عتیقه فروش ها میشوند.
حال چه باید کرد؟ ما که از سر گذشت عراق و فجایعی که بدنبال تحریمها بر سر آن کشور و منطقه آمد آگاه هستیم چه باید بکنیم؟ امروز ما میدانیم که تحریم ها بیش و پیش از اینکه به زیان حکومت باشند به زیان مردم ایران هستند ، تاثیر بلند مدت فرار سرمایه و تشدید مهاجرت نه تنها حال که آینده ایران هم را تباه کرده و میکند؟ هرکس با اندک سرمایه و تخصصی در صدد جان بدر بردن از تیررس فاجعه است. در واقع فرایند تشدید مهاجرت و سرگردانی مردم در اروپا ، آمریکا ، کانادا، دبی، گرجستان، ارمنستان، مالزی و... از هم اکنون شدت گرفته. در چنین شرایطی آیا جایی برای این هست که در برابر تحریمها و گسترش سایه اهریمن جنگ و ترس و وحشت در انتظار گذشت زمان سکوت کنیم و یا حتی بدتر ، امید عافیت داشته باشیم؟
فضای دو قطبی بین جنگ افروزان داخلی و خارجی به افزایش قدرت گروههای افراطی و تضعیف گروههای صلح جو و میانه رو میانجامد. راه حل زورمداران توسل به زور بیشتر است.   در منطقه ای که روزانه هزاران نفر قربانی جنگ و خشونت های گوناگون میشوند راه حل آنها ایجاد فقر بیشتر، فساد بیشتر، دیکتاتوری بیشتر، خشونت بیشتر، اسلحه بیشتر و جنگ افزارهای مهیب تر است، تا زورآزمایانی که با تقلب و دروغ، و به نا حق مقدرات میلیونها انسان را در دست گرفته اند، سماجت، لجاجت و بی اعتنایی خود به زندگی مردم را به نمایش بگذارند. افتخارشان اینستکه که در تهدید به جنگ با یکدیگر مسابقه بدهند، مذاکره نکنند، کوتاه نیایند و به قیمت جان و مال و امنیت مردم قلدرمآبی خود را اثبات کنند.
شرایط اسف بار کنونی، درعین حال یک فرصت استثنایی ست، برای ایرانیان صلح جوی خارج از کشور تا برای پیشگیری از جنگ و مبارزه با تحریمهای فراگیر به یاری و همدلی با هم میهنان داخل کشور برخیزند. ایجاد یک کمپین فراگیر و فارغ از گرایشهای حزبی برای جلوگیری از جنگ، پایان تحریمها و دفاع از امنیت اقتصادی مردم ایران، آن هدف مشترکی ست که میتواند ایرانیان داخل و خارج را بهم پیوند دهد. برخاستن ایرانیان خارج از کشور به دفاع از حقوق ابتدایی مردم عادی که امرار معاششان بر اثر تحریمهای کمرشکن و خطر جنگ از یکسو و بی کفایتی و ظلم حکومت از سوی دیگر به زوال رفته و میرود، بهترین راه برای ایجاد و گسترش همدلی و همکاری بین ایرانیان داخل و خارج برای رهایی ایران از چنگال استبداد و مافیای پول، زور، عوام فریبی، خشونت و قدرت غیرپاسخ گوست. مافیایی که در همه جهان حضور دارد و در شرایط سکوت و سردرگمی جامعه مدنی دستش در ایجاد بازار سیاه، قاچاق، رانتخواری، فساد، و جنگ افروزی گشوده است و حاصل کارش اوضاعی ست که دستکم درچند دهه اخیر در خاورمیانه شاهد هستیم.
نمیشود که ما ایرنیان خارج از کشور دلمان برای میهن بسوزد و در برابر ظلم مضاعفی که به هم میهنانمان میرود ساکت باشیم. ایران از پویایی و زندگی مردمانش زنده است، ذلت آن مردم مساوی با زوال ایران است.
اگر ایرانیان خارج از ایران بتوانند با ایجاد یک جنبش اجتماعی گسترده در سراسر دنیا و اعمال فشار سیاسی به حکومتهای ایران و آمریکا، گامی، هر چند کوچک، برای گشایش مشکل اقیصادی مردم ایران بردارند، و دو حکومت را حتی اندکی مجبور به عقب نشینی از مواضع خود کنند، امکان همدلی و همکاری و فعالیت سازنده و موثرجامعه مدنی در دو سوی مرز برای آزادی و دموکراسی ایجاد میشود. تنها راه مبارزه بااستبداد حاکم اتحاد عملی گسترده مردم در دو سوی مرز برای تنگ کردن میدان جولان مستبدین است. گرچه بار سنگین این مبارزه بر دوش ایرانیان داخل کشور است، در موارد و مقاطع خاصی کمک ایرانیان خارج از کشور میتواند حیاتی و تعیین کننده باشد. میتوان با استفاده از شبکه های اجتماعی و همه وسائل ارتباط جمعی، با اشتراک مساعی رهبران سیاسی، روشنفکران، نویسندگان، هنرمندان، دانشمندان و اساتید سرشناس دانشگاهها، روزنامه نگاران، وکلا، شخصیتهای رادیو تلویزیونی صاحب نام دست به دست هم داده، ایرانیان خارج و داخل را به یک کمپین گسترده علیه ظلم مضاعف و آشکاری که امروز بر ایران و ایرانی میرود فرا خواند.
مردم صلح طلب و آزادیخواه میتوانند در داخل و خارج از ایران با استفاده از تلگرام (یا ابزار مشابه) به خواستهای کلیدی این کمپین رای بدهند واز این طریق قدرت و وسعت جمعیت خودرا نشان بدهند. همچنین میتوان در کشورهای مختلف برای تظاهرات وسیع مردمی در یک روز خاص بر ضد تحریمها و به مخالفت با جنگ، برای صلح و به پشتیبانی از خواستهای کلیدی کمپین اقدام کرد.   
چنین جنبشی میتواند با دعوت از گروهها، احزاب و شخصیت های صلح طلب در تمام کشورهای منطقه و در اروپا و آمریکا به مشارکت در این کمپین، تاثیرگذاری خود را چندین برابر کند. مانع بزرگی که در وهله اول در برابر چنین جنبشی قرار دارد باور به خود، به حقانیت و نیروی خود و به از بین بردن فضای نومیدی و بی عملیی ست که در این سالها در بین ما ریشه دوانده. بیاد بیاوریم که امروز، پس از چهل سال ظلم و زجر و زندان و از یکسو و بی کفایتی، دزدی و فساد فراگیر از سوی دیگر، کمتر کسی خریدار حرفهای بی پایه جمهوری اسلامی ست. همچنین پیمان شکنی و یکجانبه گرایی رئیس فعلی دولت آمریکا به حدی ست که حتی همپیمانان آمریکا با اعما ل غیرمنطقی و غیرمتعارف او مشکل دارند و در موارد بسیاری از او فاصله میگیرند. از این فرصت میتوان سود جست و فضای حضور و تاثیر گذاری جامعه مدنی را گسترش داد. اما این فرصت همیشه وجود ندارد و بالا گرفتن رجز خوانی و کوبیدن بر طبل جنگ از هر دو سو میرود که به تهدیدی بزرگتر برای صلح و بقای جامعه مدنی در ایران و در منطقه تبدیل شود.
پیروزی این حرکت در گرو اینست که دو طرف نتوانند با تحریک احساسات میهنی و دامن زدن به فضای جنگی بار دیگر مردم عادی را بدنبال خود به میدان این مبارزه ننگین بکشانند و بخصوص در ایران توجه مردم را از معضلی که با حکومت استبداد دینی دارند و قدرت غیرپاسخگو منحرف کنند.
در این سالها دو عامل اساسی توانسته به تداوم استبداد دینی در ایران کمک کند: اول نیاز اقتصادی مردم به حکومت که در اثر تحریمها تشدید میشود. دوم ترس از جنگ، ناامنی و تروریسم که هم در ایران و هم در سایر کشورهای منطقه و در اروپا و آمریکا مردم را به سوی نظامیگری و سیاستهای جنگی سوق میدهد. دولت ایالات متحده مدعی ست که با حکومت ایران و سپاه پاسداران مشکل دارد و میخواهد به مردم ایران برای داشتن حکومت بهتر کمک کند. در اینصورت باتوجه به اینکه آمریکا قادر است تحریم های هدفمند و هوشمند برقرار کند، درست این بود که تنها حاکمان و سپاه پاسداران و افراد و تشکیلات وابسته به آنها را تحریم میکرد، نه اینک با تحریمهای همه جانبه یک جنگ اقتصادی تمام عیار علیه همه ایرانیان براه اندازد. در آنصورت سیاست آمریکا با منافع بخش خصوصی و جامعه مدنی در ایران که خود از جانب حکومت و سپاه پاسداران تحت فشار هستند همسو میبود و حتی شاید به تقویت گروههای آزادیخواه و تضعیف حکومت استبدادی کمک میکرد.
با توجه به تمام ملاحظات بالا میتوان دو درخواست کلیدی برای این جنبش صلح طلبانه پیشنهاد کرد:
یکم – دولت آمریکا تحریم های فراگیر علیه مردم بیگناه و صلح دوست ایران را که به فقر گسترده، نابودی بخش خصوصی و طبقه متوسط، گسترش قاچاق، تشدید استبداد و افزایش مهاجرت، و نهایتأ بی ثباتی در منطقه میانجامد، بردارد.

دوم- دولت ایران و سایر دولتهای منطقه و همچنین قدرتهای بزرگ از اقدامات جنگ طلبانه، سخنان تحریک آمیز و شعارهای خشونت بار خود داری کنند. مرزهای شناخته شده از جانب سازمان ملل متحد را به رسمیت بشناسند و اقدام به جنگ، تهدید، تجاوز و دخالت در کشورهای دیگر را محکوم کنند. برای حل اختلافات خود و پیشگیری از برخوردهای احتمالی در خلیج فارس بدون هیچ پیش شرطی مذاکره کنند و در صورت نیاز از سازمان ملل متحد و سازمانهای بین المللی دیگربرای وساطت و داوری یاری بجویند.

میتوان در مورد کم و کیف خواسته های پیشنهادی فوق بحث کرد و پیشنهادات دیگری را هم در نظر گرفت. زمان اما تنگ است و ادامه این شرایط روز به روز زیانهای بیشتری به مردم و میهن ما تحمیل میکند و فرصت از دست میرود. اختصارخواسته ها و سرعت در عمل امکان موفقیت کمپین را بیشتر میکند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست