سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آیا مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا، منافع ملی را تامین می کند؟


ب. دیدار


• پیش بینی این وضعیت به هیچ عنوان امکان پذیر نیست و باید در حد حدس و گمان آن را مورد بررسی قرار داد. صرف نظر از اینکه این تحولات به کدامین سو سوق پیدا کند یک نتیجه را با اطمینان می توان پیش بینی کرد. فشار بر اکثریت مردم و بخصوص قشرهای آسیب پذیر همچنان ادامه خواهد یافت و تغییری در وضعیت آنها ایجاد نخواهد کرد. برای برون رفت از این وضعیت، میهن ما نیازمند یک دولتی است که نماینده واقعی مردم باشد. این سلاح نیرومند، تمامی قدرت های خارجی و گروه های ضد مردمی را خلع سلاح خواهد کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ ارديبهشت ۱٣۹٨ -  ۲٨ آوريل ۲۰۱۹



در چندین روز گذشته موضوع مذاکره بین ایران و دولت ترامپ در داخل و خارج از کشور، حجم زیادی از خبرها را به خود اختصاص داده است. در هفته گذشته ما شاهد اظهارات تقریبا همزمان ظریف، وزیر امور خارجه در آمریکا و حسن روحانی در تهران بودیم. جواد ظریف در سخنانی که در نیویورک ایراد کرد به موضوع مبادله زندانیان اشاره کرد. روزنامه ایران، ۷ اردیبهشت، به نقل از ظریف، نوشت: "حدود شش ماه پیش به دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری امریکا پیشنهاد مبادله زندانیان داده اما پاسخی دریافت نکرده است. وزیر خارجه ایران تصریح کرد: «تفکر موجود در واشنگتن این است که از ما انتظار دارد اقدامات یکجانبه انجام دهیم.» اما وزیر خارجه ایران علی‌رغم این در بخش دیگری از سخنانش اعلام کرد میز مذاکره هنوز پابرجا است و ایران آن را ترک نکرده است." روزنامه ایران در تاریخ ۵ اردیبهشت، سخنان حسن روحانی را نقل کرد که گفت: "ما همواره مرد مذاکره و دیپلماسی بوده همانطوری که مرد جنگ و دفاع هستیم، اما مذاکره در صورتی میسر است که همه فشارها برداشته شده، از اقدامات غیرقانونی خود عذرخواهی کنند و احترام متقابل وجود داشته باشد." ظریف همچنین در قسمتی از مصاحبه خود با فاکس نیوز که از قبل انتشار یافت اعلام کرد که دیدگاه های ترامپ با افرادی مثل جان بولتون و پمپئو متفاوت است. وی گفت: "مشاور امنیت ملی کاخ سفید، رژیم صهیونیستی، عربستان و امارات در تلاش برای تغییر نظام ایران هستند. من گمان نمی کنم که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا خواستار چنین کاری باشد." (آفتاب نیوز، ۷ اردیبهشت)

تسنیم، ۷ اردیبهشت، به نقل از سید عباس موسوی، سخنگوی جدید وزارت خارجه ادعای برخی رسانه های خارجی مبنی بر درخواست ایران برای مذاکره با آمریکا و آغاز مذاکرات ایران و عربستان را بی اساس و نادرست دانست. این تکذیب سخنگوی وزارت امور خارجه در حالی رسانه ای شده است که هم در صحبت های روحانی و هم صحبت های ظریف، تمایل آشکار برای مذاکره کاملا آشکار است.

آفتاب نیوز، سایت وابسته و نزدیک به دیدگاه های جناح اعتدال، ۶ اردیبهشت، مطلبی را انتشار داد که ترجمه از روزنامه العرب چاپ لندن است. آفتاب نیوز، با تیتر، "ایرانی‌ها آماده مرحله جدیدی از مذاکرات باآمریکا هستند"، آورده است: "نویسنده این گزارش مدعی شد که ایران خواستار مذاکره است و بدون هیچ قید و شرطی به میز مذاکرات خواهد رفت، ایرانی‌ها آماده مرحله جدیدی از مذاکرات هستند. در این تحلیل با ادعای اینکه حسن روحانی، رئیس جمهور ایران و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران در حال آماده شدن برای مذاکرات هستند آمده است: روی آوردن ایران به مذاکرات تنها از سخنان حسن روحانی آشکار نشد بلکه به وجود آمدن روابط گسترده میان عراق و عربستان نیز نشان دهنده این امر است." ایلنا، ۷ اردیبهشت، مصاحبه با استیفن زونس، استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه سانفرانسیسکو، را انتشار داد که در اشاره به قرار دادن سپاه در فهرست گروه های تروریستی، گفت: "معتقدم تصمیمات اخیر را دونالد ترامپ تحت تاثیر جان بولتون و مایک پمپئو اتخاذ می کند. مانند قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمان های تروریستی، پایان دادن به معافیت ها همه نشان دهنده حضور مشاورانی مانند پمپئو و جان بولتون است که برای حداکثر فشار بر ایران و اقتصاد ایران تلاش می کنند." نقل قول از منابع خارجی صرف نظر از با اهمیت بودن یا نبودن آن، سیاست گزینشی هدفمندی است که معمولا، جناح های حکومتی برای جاانداختن و آماده ساختن افکار عمومی از آن استفاده می کنند. حسن روحانی در سال گذشته یادداشتی را دراختیار روزنامه واشنگتن پست گذاشت. دویچه وله فارسی، ۲۲سپتامبر ۲۰۱٨، با انتشار قسمتی از آن به نقل از روحانی، نوشت: "پیشنهاد ترامپ برای مذاکره مستقیم و بدون پیش شرط با ایران صادقانه نیست. ما پیشنهاد او را باور کنیم یا سخنان وزیر خارجه وی را که شرط گفت‌وگو با ایران را تحقق نکاتی می‌داند که توهین آشکار به ملت ایران تلقی می‌شود؟" خبرگزاری ایسنا، ۹ آبان ۹۶، نوشت: "روز یکشنبه بهرام‌ قاسمی سخنگوی وزارت خارجه گفت که در حاشیه نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا برای ملاقات با حسن روحانی رییس جمهور اظهار تمایل کرده بود اما روحانی این درخواست را رد کرده است." یورونیوز فارسی،۲۶ سپتامبر ۲۰۱٨، نیز در همین ارتباط مطلبی خبری داشت و نوشت: "دونالد ترامپ همچنین در توئیتی با «دوست داشتنی» خواندن حسن روحانی اعلام کرده بود که «با وجود درخواست‌ها» برنامه ای برای دیدار با رئیس جمهوری ایران ندارد. حسن روحانی نیز پیش از این نشست در گفتگو با شبکه سی‌ان‌ان ضمن رد ادعای رئیس جمهوری ایالات متحده تاکید کرد که ایران هیچگاه چنین درخواستی برای دیدار با دونالد ترامپ نداشته است." خبرگزاری ایرنا، ۷ اردیبهشت، در اشاره به گمانه زنی ها در خصوص رویارویی ایران و آمریکا، از جمله نوشت: "ترامپ به عنوان یک تاجر که همواره دغدغه های اقتصادی را در تصمیم گری های خود لحاظ می کند به خوبی از هزینه های آمریکا در شکل گیری درگیری نظامی تازه آگاه است. وی دی ماه پارسال با همین منطق تصمیم به خروج از افغانستان و سوریه گرفت؛ تصمیمی که بسیاری از ژانرال ها و نظامیان عالی رتبه این کشور با آن مخالف بودند." دنیای اقتصاد، ٨ اردیبهشت، در بررسی سخنان ظریف با فاکس نیوز، به نقل از حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، نوشت: "گفته‌های محمدجواد ظریف در جریان سفر خود به نیویورک در حقیقت برای جلوگیری از تصاعد و گسترش بحران بین تهران و واشنگتن صورت گرفته است. با این حال، این اظهارات به معنی تنش‌زدایی بین ایران و آمریکا نیست چرا که تنش‌های فعلی بین جمهوری اسلامی و ایالات‌متحده بسیار جدی‌تر از آن است که با این اظهارات برطرف شود اما در مجموع می‌توان اظهارات ظریف را مثبت ارزیابی کرد و به همین دلیل همه جناح‌های داخلی باید از آن حمایت کنند." سایت فرآرو، ۷ اردیبهشت، در بررسی "رمز گشایی از سفر غیرمعمولی ظریف به آمریکا"، نوشت: "واضح است که ظریف در سفر به آمریکا به دنبال گشودن باب مذاکرات با این کشور است. اما شرایط فعلی در واشنگتن به گونه‌ای است که زمینه‌سازی برای مذاکرات، حتی از خود مذاکرات هم دشوارتر است. از سوی دیگر، به نظر می‌رسد که تصمیم‌گیران جمهوری اسلامی ایران به این جمع‌بندی رسیده‌اند که این مقامات - مشخصا جان بولتون و مایک پومپئو - را دور بزنند و مستقیما باب گفتگو با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، را بگشایند." همین سایت، در ٨ اردیبهشت، در مطلبی دیگر، نوشت: "هنوز نمی‌توان گفت که آیا بزودی بین ایران و آمریکا مذاکراتی شکل خواهد گرفت یا خیر. کما اینکه نمی‌توان با قاطعیت گفت که آیا دو طرف واقعا تمایلی به مذاکره دارند یا اینکه صرفا مانور می‌دهند. اما از مجموع رفتار‌ها و دیپلماسی عمومی ظریف در نیویورک اینگونه برمی‌آید که او زمینه‌سازی برای مذاکرات را در دستور کار خود قرار داده و در این زمینه اختیاراتی به دست آورده است." روزنامه همدلی، ۷ اردیبهشت،سخنان علی خرم، سفیر پیشین جمهوری اسلامی در سازمان ملل را آورده که می گوید: "عبور از شرایط کنونی، نیازمند یک راه‌حل منطقی و هوشمندانه برای تبدیل کردن بازی دیپلماتیک آمریکا به یک بازی است که برد (ما) در آن تضمین شده‌ باشد. می‌توان پیشنهاد ظریف را در این راستا معنی کرد. اما اگر واقعا قصد ما مذاکره است باید هر چه زودتر مقدمات آن را آماده کنیم. حال یا به صورت مستقیم یا از طریق واسطه باید به این اقدام تن دهیم. ما در شرایطی هستیم که در موضع ضعف قرار گرفتیم، منظور از ضعف تحریم‌هایی است که در طول این چند دهه بر ما تحمیل شده است. پس برای اینکه بتوانیم قدرتمندتر پای میز مذاکره بنشینیم نباید از این بیشتر در موضع ضعف قرار بگیریم."

در رابطه با تحولاتی که در بالا به آن اشاره شده است مواردی را باید خاطر نشان کرد. سیگنال مقامات حکومتی برای مذاکره با دولت ترامپ، ادامه سیاستی است که ما در گذشته چندین بار شاهد آن بوده ایم. مقامات حکومتی در گذشته با شعارهای آتشین و پرطمطراق و ضد منافع ملی، همه را دعوت به مقاومت می کردند و در لحظه های تعیین کننده که خطر، موقعیت حکومت را جدا تهدید می کند یا نوشیدن جام زهر را قبول می کنند و یا به نرمش قهرمانانه تن در می دهند نکته دیگر در این میان آنکه در چند روز اخیر روزنامه ها و شخصیت های سیاسی نزدیک به جناحی که اصول گرا نامیده می شوند، از اظهارات تند و کلیشه ای خودداری کرده اند و عملا سکوت معناداری را پیشه کرده اند. تشدید فشارهای اقتصادی، موقعیت حکومت اسلامی را تضعیف کرده است و این تضعیف تبعات غیرقابل پیش بینی را به وجود خواهد آورد. سوال کلیدی در این وضعیت این است که جایگاه منافع ملی را چگونه باید تبیین کرد؟ تجربه چهل ساله حکومت اسلامی حاکم ثابت کرده است در تعیین سیاست های داخلی و خارجی این رژیم، منافع ملی هیچ جایگاهی ندارد و همین امر تاکنون صدمات زیادی به مردم زحمتکش میهن وارد کرده است. مذاکره و یا یک توافق احتمالی که به طور حتم و یقین نرمش قهرمانانه بسیار بیشتری را طلب می کند ممکن است در کوتاه مدت، فشار به مردم را تا حدی کاهش دهد اما تجربه توافق برجام ثابت کرد در نهایت تنها کسانی که از این توافق بهره ای نبردند مردم بودند. خیزش های دی ماه سال ۹۶، که در اقصی نقاط میهن اتفاق افتاد، ربطی به تحریم های اقتصادی نداشت. اتفاقا این خیزش ها در زمانی اتفاق افتاد که موقعیت دولت روحانی به مراتب بهتر از هر زمانی دیگر بود. وضعیت مورد اشاره، بی توجهی به وضعیت معیشتی مردم محروم و اتخاذ سیاست های اقتصادی نولیبرالی بود که اقشار بیشتری را به ورطه نابودی کشاند. نکته اصلی در همین موقعیت پیچیده است. آیا باید از مذاکرات ایران و آمریکا پشتیبانی کرد و آیا باید برای جلوگیری از بروز یک جنگ احتمالی موضعی به نفع یکی از طرفین دعوا گرفت؟ برای جواب دادن به این سوال موارد تاریخی کمک کننده است. دولت معمر قذافی، در مقطعی با دست کشیدن از سیاست هایش که برنامه اتمی یکی از آنها بود، به خلع سلاح تن داد و روابط بسیار نزدیکی با کشورهای غربی ایجاد کرد. سیاست های اقتصادی و سیاست خارجی معمر قذافی دقیقا با کشورهای غربی میزان شد. در نهایت در یک فرصت همان کشورها، نابودی او را رقم زدند. دولت سوریه و بشار اسد هم همان وضعیت را داشت. بشار اسد روابط بسیار خوب و معقول با کشورهای عربی و غربی داشت. حتی سفارت آمریکا در دوران اوباما بازگشایی شد. دولت سوریه در بعضی از موارد در اجلاس های عربی به نفع کشورهای عربی و به ضرر متحد اصلی خود، ایران رای می داد. روابط این کشور با عربستان و قطر و امارات بسیار حسنه بود. در نهایت همان کشورها فارغ از موضع گیری های سیاسی این کشور، کشور سوریه را تبدیل به تلی از خاک کردند. نکته اصلی در اینجا سرنوشت معمر قذافی و یا بشار اسد نیست. اگر وضعیت فعلی در این دو کشور محدود به سرانجام این دو نفر بود، موضع گیری بسیار ساده تر بود. آن چیزی که در این میان مورد تاکید باید قرار بگیرد، سرنوشت مردم در این دو کشور است. هر دو کشور تقریبا نابود شده اند و هزاران هزار نفر کشته، معلول و نابود شده اند. زیر ساخت های این دو کشور به سال ها زمان برای بازسازی نیاز دارد. در این راستا به حق می توان سیاست های جنایت کارانه دولت های غربی و عربی را مهم تلقی کرد اما روی دیگر سکه مربوط به حکومت های این دو کشور هم می باشد. امپریالیست ها با توجه به اینکه دولت های حاکم، وقعی به خواسته های مردم نمی گذارند، با گمراه کردن افکار عمومی، برنامه های خود را عملی کرده و می کند. دولت جمهوری اسلامی ایران دولتی فاسد، ضد مردمی و جنایت کار است. هم اکنون تعداد بسیاری از بهترین فرزندان این میهن به دلایل واهی زندانی هستند. در گذشته تعداد بسیار زیادی سرکوب، اعدام و سر به نیست شدند. حکومت اسلامی حاضر نیست در برابر خواسته های مردم کرنش کند اما هر بار که با تهدید جدی مواجه می شود، کرنش در برابر دولت هایی مانند آمریکا را قبول می کند. نیروهای مترقی در این رابطه با نقطه های ضعف های جدی مواجه هستند و صدای این نیروها به دلایل پراکندگی و سردرگمی شنیده نمی شود. رژیم اسلامی و آمریکا و متحدان مجاهد و سلطنت طلب آنها از امکانات بسیار زیادی برخوردار هستند. نظری اجمالی به برنامه های خبری در بی سی فارسی، صدای آمریکا، رادیو فردا و رادیو فرانسه بیندازیم. اکثر مصاحبه شوندگان که به عنوان مفسر و تحلیل گر در این رسانه ها حضور می یابند یا وابسته به رژیم اسلامی هستند و یا نماینده منافع کشورهای غربی و گروه های ضدمردمی هستند. نقش مخرب این رسانه باید هر چه بیشتر برجسته تر شود. از لابلای مطالب بالا باید به این نتیجه رسید که در نهان و آشکار بده و بستان های سیاسی بین مقامات حکومتی در ایران و دولت حاکم در آمریکا در جریان است. پیش بینی این وضعیت به هیچ عنوان امکان پذیر نیست و باید در حد حدس و گمان آن را مورد بررسی قرار داد. صرف نظر از اینکه این تحولات به کدامین سو سوق پیدا کند یک نتیجه را با اطمینان می توان پیش بینی کرد. فشار بر اکثریت مردم و بخصوص قشرهای آسیب پذیر همچنان ادامه خواهد یافت و تغییری در وضعیت آنها ایجاد نخواهد کرد. برای برون رفت از این وضعیت، میهن ما نیازمند یک دولتی است که نماینده واقعی مردم باشد. این سلاح نیرومند، تمامی قدرت های خارجی و گروه های ضد مردمی را خلع سلاح خواهد کرد. متاسفانه چشم اندازهای پیش رو نوید چنین گزینه مطلوبی را نمی دهد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست