سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سفره خالی زحمتکشان را سیل با خود برد!-آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ ارديبهشت ۱٣۹٨ -  ۲٨ آوريل ۲۰۱۹


 
اول ماه مه روز صف آرایی کارگران وسایر زحمتکشان در برابر سرمایه‌داری است، بدون هیچ مرزی میان جنسیت، نژاد، مذهب، ملیت، زبان و قوم. روز اتحاد زیر پرچم »کارگران جهان متحد شوید»، روز تجدید پیمان با مبارزات دیرین کارگران علیه هر گونه ستم و استثمار، و برای زنان کارگر و زحمتکش نه تنها نماد مبارزه با ستم و استثمار، که نماد مبارزه با ستم جنسیتی است که از سوی مردسالاران، حکومت‌های زن ستیز و ارتجاعی و قدرت‌های بزرگ اعمال شده و می‌شود.

چندین دهه است که هر سال کارگران و زحمتکشان ایران، در تمامی رشته‌های تولیدی و خدماتی، از جمله کارگران کارخانه‌ها و کارگاه‌ها، معلمان، پرستاران، هنرمندان، نویسندگان، بازنشستگان و تمامی کسانی که برای امرار معاش، نیروی کار ویا خدمات خود را فروخته‌اند و یا می‌فروشند، به جای دستاوردهای مبارزاتی خود و معیشت بهتر، می‌گویند «دریغ از پارسال!» زیرا امسال نیز به‌رغم تورم سرسام‌آور و افزایش حداقل دوبرابری قیمت‌ها، در نهایت آنچه که از خوان گسترده نعمت برای انحصارگران، اختلاسگران، محتکران، فاسدان، رشوه‌بگیران و... نصیب کارگران و مزدبگیران ایران شد آنقدر اندک است که حتی بخش‌کوچکی از تورم افسارگسیخته و افزایش بی‌رویه و بی‌دروپیکر قیمت کالاهای مصرفی مردم را جبران نمی‌کند. در این آشفته بازار تورم و گرانی بسیاری از افرادی که آنقدر «خوشبخت» بوده‌اند که کار و شغل داشته باشند، ماه‌ها در طلب دستمزد‌های معوقه، مشغول اعتراض و اعتصاب بوده و برای نان شب محتاج دیگران شده‌اند. اعتراضات به حق این کارگران نیز به جز دستگیری، زندان، شکنجه و اتهامات ریز و درشت پاسخ دیگری نگرفته است.

و اما لشگر ذخیره کار یا بیکاران، زندگی به مراتب تلخ‌تر و مشقت‌بار‌تری را تجربه می‌کند. لشگری که روزبروز بر تعدادش افزوده می‌شود و فقط در طی یک سال گذشته نرخ افزایش آن تقریبا دو برابر شده است. در این میان غارتِ صندوق‌های تامین اجتماعی، بیمه و غیره حتی دریافت حداقلی به نام بیمه بیکاری را نیز بسیار مشروط و گاه غیر ممکن کرده است.

و در میان خیل زحمتکشان کسانی هستند که به رغم کارطاقت فرسا اساسا در هیچ گروه و دسته‌ای به حساب نمی‌آیند: نه در گروه کارگران و زحمتکشان قرار می‌گیرند و نه در آمارهای بیکاری ثبت می‌شوند: زنان خانه‌دار. زنانی که در شبانه‌روز تقریبا تمامی بیست وچهار ساعت باید آماده به خدمت باشند. آماده به خدمت اعضای خانواده، همسر و فرزندان، سالمندان و بیماران و معلولان. زنانی که همسران و فرزندان خود را برای بازار کار نگهداری، بازسازی و بازتولید می‌کنند. بازسازی، حفظ و نگهداری همسران و بازآوری و تربیت کودکان برای بازار کار وظیفه‌ای است بدون مزد که گویی بر پیشانی تمامی زنان نوشته شده است. چه زنانی که فقط «خانه‌دار» هستند و چه زنانی که مجبورند روزی هشت ساعت یا بیشتر به عنوان کارگر تولیدی یا خدماتی نیروی کارشان را به قیمتی ارزان‌تر از همتای مردشان بفروشند. این زنان که اکثرا در بخش خدمات و کارگاه‌های کوچک کار می‌کنند حتی از شمول قانون نارسایی همچون قانون کار نیز خارجند و به بدترین شکل ممکن توسط کارفرماها و مدیران خود مورد بهره‌کشی و انواع و اقسام تبعیض‌ها و تعرض‌ها قرار می‌گیرند. بسیاری از این زنان تنها سرپرست خانواده خود هستند و به ناچار برای تامین معاش خود و خانواده‌اشان مجبورند به انواع و اقسام بهره‌کشی‌ها و تبعیض‌ها تن بدهند و هیچ قانونی هم از آن‌ها حمایت نمی‌کند. اما و به رغم اینکه زنان همواره نیروی کار خود را به ارزان‌ترین قیمت در بازار کار می‌فروشند، به هنگام بحران‌ها و تعدیل نیرو باز هم اولین صف اخراجی‌ها را تشکیل می‌دهند و در جذب نیرو به بازار کار آخرین نیروهایی هستند که از ارتش بیکاران جذب می‌شوند، به همین دلیل بسیاری از آنان در بخش‌های غیررسمی بازار کار که هیچ قانونی بر آن حاکم نیست با تحمل انواع و اقسام تبعیض‌ها، تحقیرها و حداقلی که حتی شکمشان را سیر نمی‌کند به کار مشغول می‌شوند. بدینگونه است که فقر به شدت زنانه شده است.

مزید بر تمامی آنچه شمردیم، تمامی این زنان و مردان زحمتکش ایرانی در آستانه روز جهانی کارگر سال ٩٨، نه تنها به سفره‌های خالیشان چیزی افزوده نشد بلکه آنچه را در سفره داشتند نیز در سیلی خانمان برانداز از دست داده و می‌دهند. زحمتکشان ایران در شرایطی اول ماه مه را آغاز می‌کنند که بخش زیادی از ایران زیر آب رفته و سود جویی، بی‌کفایتی، ناکارآمدی، فساد و انحصار طلبی حاکمان بر اقتصاد، اموال مردم و کشور، آخرین بازمانده‌های سفره‌های فقیرانه آن‌ها را نیز بر باد داد. سیل فقط نصیب فرودستان و حاشیه‌نشین‌ها می‌شود، نصیب روستا نشینان، دامداران و کشاورزان و کارگران شهرها و روستاهای کوچک و محروم، نصیب زنان و کودکان، و عمدتا در محروم‌ترین استان‌ها و مناطق کشور خرابی به بار می‌آورد: لرستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان، کرمانشاه، ایلام، هرمزگان و... استان‌هایی که طبق آمارهای رسمی در یک دهه اخیر بالاترین نرخ بیکاری را داشته‌اند. کسانی که از غارت حاصل زحمت تمامی عمر خود، جز قوت لایموت چیزی نداشتند و با بیکاری، گرانی، فقر، خشکسالی، زلزله و... دست و پنجه نرم می‌کردند، حال خانه و کاشانه خود و عزیزانی را نیز در این فاجعه از دست دادند. فاجعه‌ای که ساخته دست سرمایه‌داران و حاکمان غارتگری است که تمامی زمین، جنگل ، مراتع و آب و رودخانه و دریا و هوا را برای سود و منافع خود آلوده و یا غارت می‌کنند و اکنون نیز به جای پاسخگویی و رسیدگی به مردم آسیب دیده صرفا وعده می‌دهند و تمامی هم و غمشان تطهیر سپاه، تسویه‌ حساب‌های سیاسی با به اصطلاح دشمنانشان و کنترل خشم و عصیان مردم آسیب دیده است؛ مردم آسیب دیده‌ای که خشم و عصیانشان در این روزها به حد انفجار رسیده و همصدا با سیل زدگان نِیواورلئان ، موزامبیک، اندونزی و سراسر جهان خواستار کوتاه شدن دست سرمایه از انسان و طبیعتند و یکصدا فریاد می زنند: سیاره زمین برای فروش نیست!

ما زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان) همراه با سایر زنان و مردان زحمتکش و آسیب‌دیده در جهت ایجاد جامعه‌ای عاری از بهره‌کشی از انسان و طبیعت به میدان آمده‌ایم و یکی از گام‌های اولیه در این راستا را تشکل‌یابی نیروهای مردمی بر اساس منافع کوتاه مدت و دراز مدت خود می‌دانیم. بدیهی است زنان نیز به عنوان نیمی از افراد جامعه که از جانب فرهنگ، نظام مردسالار و سرمایه‌داری تحت ستم هستند، باید در هر صنف، طبقه و قشری تشکل مستقل خود را داشته باشند.

حق ایجاد تشکل و اعتراض یکی از بنیادی‌ترین حقوق مردم تحت ستم و آسیب‌دیده است. ما معتقدیم تشکل‌های مستقل زنان کارگر، چه در بخش‌های تولیدی و چه در بخش‌های خدماتی، جهت‌گیری و حرکت به سوی کوتاه کردن دست سرمایه از انسان و طبیعت را تسهیل و تسریع خواهد کرد و زنان با این ابزار و وسیله‌است که می‌توانند در راستای کسب مطالبات دراز مدت خود در جهت محو سرمایه‌داری، مردسالاری و هرگونه سلطه و سالاری دیگر، به مطالبات کوتاه مدتی همچون حقوق و دستمزد برابر و شایسته یک زندگی انسانی دست یابند.
برای:
- رفع فقر و بیکاری، ایجاد فرصت‌های شغلی و دستمزد مکفی و برابر؛
- شرایط کار عادلانه و بدون تبعیض جنسیتی؛
و لغو کار خانگی

                        پیش به سوی تشکل‌های مستقل زنان کارگر

               آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)
                            اردیبهشت ١٣٩٨


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست