سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گفتگو با بهزاد کریمی
درباره «اتحاد ملی، جمع منفردین نیست»


احمد هاشمی


• در ایران نیز ائتلاف طرفداران دموکراسی می تواند همانطور که بهزاد کریمی در مقاله اش تئوریزه نموده است تحت عنوان "کنگره ملی برای گذار به دموکراسی" سازماندهی شود. در مقاله بهزاد کریمی مسائل متعددی مطرح شده است. اما موضوع گفتگو دراین نوشته تنها به یک بخش "اتحاد ملی، جمع منفردین نیست" محدود می شود. یعنی بحث بر سر مکانیسم رابطه عناصر منفرد و اتمیزه شده از یکسو و سازمان ها و احزاب در خارج از کشور از سوی دیگر است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۹ اسفند ۱٣۹۷ -  ۲٨ فوريه ۲۰۱۹


مقدمه
دانش و تجربه سیاسی نشانگر این موضوع است که نقش تعیین کننده در دموکرانیک سازی نه از آن عناصر منفرد و اتمیزه شده، بلکه این نقش را شبکه هایی از عناصر منفرد، گروهها و سازمان هایی ایفا می کنند، که آنها در درون خویش دارای هویت جمعی هستند و اهداف مشخصی دارند. این جریانات از یکسو معتقد به اقدام جمعی هستند، اما از طرف دیگر خواهان حق تصمیم گیری برای اقدام مشرک نیز می باشند. از این رو با ایجاد ائتلاف گسترده و تعیین مکانیسم های معینی می توان این محدودیت را برطرف نمود و شرایط مشارکت همه طرفداران دموکراسی را فراهم کرد.
تئوری و پراتیک دموکراتیک سازی در کشور های مختلف، موید این است که برپائی ائتلاف گسترده طرفداران دموکراسی گامی بسیار مهم، در جهت غلبه بر اقتدارگرائی است، از این رو می توان مهمترین رویکرد راهبردی گذار دموکراتیک در ایران را، در لحظه فعلی ائتلاف طرفداران دموکراسی دانست.
بعنوان مثال ائتلاف طرفداران دموکراسی در آسیای جنوب شرقی در کره جنوبی:
NCDC) ( National Coalition for a Democratic Constitution )
در فیلیپین: ( National Movement for Free Elections (Namfrel و در تایوان جنبش Dangwai و در تایلند Confederation for Democracy که تمامی کنشگران سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و قومی در در آن شرکت داشتند، شکل کرفت.
در ایران نیز ائتلاف طرفداران دموکراسی می تواند همانطور که بهزاد کریمی در مقاله اش تئوریزه نموده است تحت عنوان "کنگره ملی برای گذار به دموکراسی" سازماندهی شود. در مقاله بهزاد کریمی مسائل متعددی مطرح شده است. اما موضوع گفتگو دراین نوشته تنها به یک بخش "اتحاد ملی، جمع منفردین نیست" محدود می شود. یعنی بحث بر سر مکانیسم رابطه عناصر منفرد و اتمیزه شده از یکسو و سازمان ها و احزاب در خارج از کشور از سوی دیگر است.
بهزاد کریمی در پاراگراف "اتحاد ملی، جمع منفردین نیست" از تجمع دموکرات های منفرد استقبال می کند، اما معتقد است که از این تجمع "اتوریته ملی" حاصل نمی شود، زیرا که "اتوریته ملی" تنها با "اراده های دمکراتیک متشکل" حاصل می شود. او معتقد است دموکرات های منفرد، با پلاتفرم و تشکیلات می توانند گام موثری در راستای اتحاد ملی بردارند، اما نمی توانند ثقلی برای اتحاد ملی باشند.
در پایان این پاراگراف می نویسد که:
"تاکید همواره باید بر گذر از فردیت به تحزب و تشکل باشد. زیرا، فردی که نتواند در میان دریایی از علاقمندان سیاسی گروهی همفکر با خود پیدا کند یا خود راساً به جمعی از همفکران شکل جمعی دهد تا بدل به اراده مشترک شود، رنجور از انفراد منشی است. چنین آدمی با هر درجه از اعتبار اجتماعی، در جمع بزرگتر نیز منفرد خواهد ماند و ناهمخوان با اتحاد ملی خواهد شد."
معنی این پاراگراف این است که دموکرات های منفردی که با این گروه ها و سازمان های موجود فعالیت نمی کنند و خود نیز حزب نمی سازند، دچار "بیماری رنجوری" هسنتد و اینها جایی در اتحاد ملی ندارند.

برداشت ها و سوءبرداشت ها در سیاست
رابرت جرویس معتقد است که باید بین دو محیط روانی و عملیاتی تمایز قائل شویم. محیط روانی، جهانی است که سیاستمدار و کنش گر آن را می بیند و محیط عملیاتی، جهانی است که سیاست ها در آن به اجرا در می آیند.
بازیگران عرصه سیاست به یک پدیده ثابت از دیدگاه خود نگاه می کنند، این بازیگران بر اساس فیلترهای ذهنی که حاوی نظام باورها و ارزش های ایدئولوژیکی آنها است، آن پدیده را تفسیر می کنند و دیدگاه های متفاوتی به دست می دهند.
معمولا سوبرداشت ها دارای سه بعد مهم هستند: الف - سیاه نمائی دیگران، ب- توجیه و عقلانی جلوه دادن دیدگاه خود ج- ناچیز شمردن قدرت نسبی دیگران.

بهزاد کریمی و سوءبرداشتها
الف- وضعیت احزاب در آستانه قرن بیست یکم
واقعیت این است که اکنون در آستانه قرن بیست یکم احزاب سیاسی در عرصه ملی و بین المللی دچار بحران های گسترده هستند.
دو فاکتور داخلی و خارجی، باعث دگرگونی وسیع در وضعیت احزاب چه در سطح ملی و جهانی شده است.
فاکتور داخلی این تغییر در احزاب، گذار از احزاب طبقاتی به احزاب تمام خلقی یا به عبارت دیگر حرکت به سمت میانه است. ویزگی این تغییر این است که دیگر احزاب نمی توانند به یک قشر معینی متکی باشند، و این بدان معنی است که احزاب باید طیف وسیعی از موضوعات را در برنامه شان به گنجانند و نتیجه دیگر این تغییر این است که، ما دیگر شاهد احزابی با میلیون ها عضو نیستیم. کاستن تعداد اعضا، منجر به تغییرات ساختاری وسیعی در احزاب شده است.
فاکتور خارجی این تغییر را می توان از دهه ۱۹٨۰ مشاهده نمود. ابتدا آغاز به کار تلویزون های شخصی و در ادامه این سالها اینترنت و تکنولوژی اطلاعاتی دیگر و شکل گیری ستون چهارم قدرت یعنی رسانه های عمومی، تغییرات وسیعی را در احزاب دامن زده است.

ب - موقعیت احزاب و سازمان های سیاسی در درون کشور
این یک واقعیت است، که به رغم بیش از یک صد سال تجربه، در عرصه فعالیت های سازمانی و حزبی، در ایران حزب و یا سازمانی توسعه یافته و دارای پایگاه و جایگاه درمیان شهروندان ایرانی نداریم.
احزاب یا سازمان های سیاسی موجود نیز وابسته به شخصیت ها هستند، این شخصیت ها نیز فاقد قدرت ابتکار و فعالیت های موثر و نوآوری اند، اغلب اسیر واکنش های بی هدف و "باری به هرجهت" هستند. جریانات مذکور کم و بیش فاقد دموکراسی درونی اند، سیاست در درون این جریانات به شدت فردی است و حزب ابزاری برای انحصار قدرت افراد است. و روابط درونی نیز بیشتر تابعیتی است تا مشارکتی.

ب- موقعیت احزاب و سازمان های سیاسی در خارج از کشور
توضیحات کیفی بالا در مورد احزاب وسازمان های سیاسی در درون کشور کم و بیش شامل احزاب و سازمان های سیاسی در خارج از کشور هم می شود، با وجود اینکه بیش از سی سال است که آنها در محیطی دموکراتیک فعالیت می کنند.
مشخه ویژه این است که حوزه فعالیت همگی این احزاب و سازمان ها در شرایط تبعید و در خارج از کشور است و آنها کمترین ارتباطی با داخل کشور دارند.
نیروهای این سازمان ها به گونه ای فراملیتی و تنها در عرصه های سایبری سازماندهی شده اند و فاقد هرگونه سازمان پایه ای در فضای واقعی حتی در کشور های محل اقامتشان هستند.
رابطه این سازمان های سیاسی در فضای سایبری با مخاطبانشان مانند رابطه شرکت های فروش کالا یک رابطه یک جانبه است. این رابطه فاقد ارتباط معنوی و فرهنگی است و امکان مشروعیتی برای ارگان های رهبری به وجود نمی آورد و در نتیجه ارتباطات سست و کم دوام است و افراد به مرور زمان از صحنه خارج می گردند.
فعالیت ها اعتراضی این سازمان های سیاسی در فضای سایبری کوتاه مدت و کم اثر است، زیرا بر اساس فعالیت داوطلبانه افرادی که با همدیکر ارتباط نزدیکی ندارند، شکل می گیرد و به سرعت مانند موجی به انتها می رسد.
تنها با نهادهای پایه ای که در آنها تقسیم کار و بازخوردها (فیدبک) و ارزیابی از فعالیت ها وجود دارد، می توان این موج ها را زنده نگه داشت.
ارگان های هدایتی در فضای سایبری به دلیل فقدان بازخوردها و ارزیابی از نتایج فعالیت ها در دور تسلسل فضای مجازی باقی می مانند و از واقعیت به دور می شوند.
در حقیقت سازمان ها و احزاب خارج از کشور مجموعه ای از دموکرات های منفرد هستند که به دلایل گوناکون: نظرات همگون، فعالیت مشترک سازمانی در ایران، خویشاوندی، هم ولایتی و رفیق گرمابه و گلستان دور هم جمع شده اند.

نتیجه گیری
برداشت بهزاد کریمی از وضعیت سازمان ها و احزاب در خارج از کشور بر سوءبرداشت استوار است. بر مبنای این سوءبرداشت است که او سازمان ها و احزاب در خارج از کشور را "ثقلی برای اتحاد" و تولید کننده "اتوریته ملی" قلمداد می کند و پای اصلی تشکیل کنگره ملی می داند.
در مقابل این سازمان ها و احزاب انبوهی از منفردین که "رنجور از انفراد منشی" هستند و نمی توانند و یا نمی خواهند در درون این سازمانها و احزاب باشند و یا حزب جدیدی نیز در خارج از کشور ایجاد کنند، آنها باید بیرون از گنکره ملی باقی بمانند.

احمد هاشمی                                                                     
ahmad.haschemi@gmx.at


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست