وجوه مشترک شیخ عبدالله حاجی صادقی با سرهنگ هربرت کاپلر!-عظیم هاشمی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
٣ اسفند ۱٣۹۷ -
۲۲ فوريه ۲۰۱۹
رژیم حاکم بر ایران بعد از هر عملیاتی که برعلیه نیروها یش صورت میگیرد شمشیرها را گداخته تر از قبل میکند تا جو رعب ووحشت را گستردهتر از قبل نماید . شخصاً نه تنها اقداماتی نظیر آنچه در زاهدان اتفاق افتاد درراستای مبارزات جاری بر علیه رژیم نمیدانم بلکه صرفنظر از اینکه چنین عملیاتی توسط چه جریانی صورت بگیرد و سرنخهای آن دردست دولتها وجریانات ارتجاعی خارج ازایران باشد یا اینکه توانسته باشند بدون یاری گرفتن از آنها دست بعمل بزنند چنین اقداماتی رادر نقطه مقابل منافع توده ها و برعلیه توان و ارزشهای مبارزاتی آنها میدانم که قبلا در نوشته کوتاهی بعد از عملیات اهواز به آن اشاره نمودم **
همانگونه که عموم مردم وخصوصا هر فعال اجتماعی بخوبی میداند علت اصلی وواقعی بستر ایجاد شده برای چنین اقداماتی - حتا اگر با تسهیلات مالی- اطلاعاتی رقبای منطقه ای رژیم صورت بگیرند- سیاستها وعملکردهای 40 ساله حاکمان ایران میباشد وتا هنگامی که چنین رژیمی برسر کار است نمیتوان انتظارداشت آنچه در اهوازوزاهدان اتفاق افتاد دیگر واقع نشود و شوربختانه باید گفت چه بسا چنین اقدامها ی مخرب وانحرافی گسترش یابد وتعمیق گردد وخانواد های بیشتری درگیر مصیبتهای چنین عملیات جنون آمیز انحرافی وضد مبارزات اجتماعی گردند. نمیتوان از هیچکدام از دست اندکاران حکومتی انتظار داشت که بخواهند علل وریشه های واقعی چنین عملیاتی حتا بنحویکه دربرخی از جوامع توسط جا معه شناسان ویا کارشناسان اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بررسی می گرددمورد واکاوی قرار دهند .میتوان گفت که نه تنها کمترین واکاوی صورت نمیگیرد بلکه با در پیش گرفتن اقدامات سرکوبگرانه ودستگیری فعالین اجتماعی تصور میکنند خواهند توانست دیوارهایی حفاظتی پیرامون نیروهای وابسته بخود خصوصا دست اندرکاران سرکوب ایجاد نمایند .اما اکنون نماینده خامنه ای در سپاه شیخ عبدالله حاجی صادقی پا را فراتر از دیگران نهاده است وبه شیوه ای که نازیها در ایتالیا بکار بردند صحبت از این میکند که در مقابل هر پاسدار کشته شده 10 نفر را از بین میبریم . جناب شیخ دراشتیاق رسیدن به یکی از جنایات سرهنگ هربرت کاپلر چنین صحبتهایی میکند . جنایتی که در سال 1944 پس از اینکه در یک عملیات انفجاری 33 نفر از نظامیان رایش سوم کشته شدند، در رم اتفاق افتاد. مسئولیت چگونگی انتقام را جناب سرهنگ برعهده گرفت ودرهماهنگیهایی که با همپالگیهای خود صورت داد برنامهریزی کشتاری دستهجمعی را دردستور کاری خود قرار داد . اگر در سال 1944جناب سرهنگ برای پاسخگویی به عطش انتقامی که پیشوایش طلب میکرد تصمیم گرفت تا بجای هر یکنفر نظامی کشته شده 10 نفر به جوخه اعدام سپرده شوند اکنون نیز شیخ سپاهی برای پاسخگویی به عطش رهبر فرزانه خود در نظر دارد به شیوه سرهنگ نازی عمل نماید یعنی درواقع باید280 نفر را به جوخه های اعدام بسپرد!.اما وی خود را به فراموشی میزند که اکنون سال 2019 هست ونه 1944 میلادی ویا دهه 1360 شمسی !ولی با صحبتهایش یکبار دیگر درونمایه حکومت وپتانسیل جنایتکارانه امثال خود رابه آشکارترین وجه ممکن نزد افکار مردم داخل ایران و آزادیخواهان سراسر جهان بنمایش گذارد.وحتا اگربرایش اهمیتی نداشته باشدکه تقویم چه سالی رانشان میدهد با این وصف اگر فکر میکند که عملکردهای امثال وی رقم زننده سرنوشتی بمراتب سهمگین تر از نازی ها برای خود وپیشوای معظم نخواهدبود در تصوری واهی بسر میبرد .این نه یک تحلیل بلکه واقعیاتی است که اکنون در میهن جاری است و یک نمونه آن چند روز قبل در نارمک تهران اتفاق افتاد. وقتی مردم به این حد از شناخت میرسند که کلیدهای فریبکاران را پس میزنند چرا که نه تنها نمی خواهند و نمی توانند قفلی را بازکنند بلکه هزاران گره وزنجیر برپایشان اضافه کردهاند . در نتیجه خود دست بکار میشوند و دربی که با هیچ کلید مصلحانه ای بازنمی شد توانستند با یاری یکدیگر واتکاء به نیروی خود از جا بر کنند و و دو دختر اسیر رااز چنگال خونریز نیروهای پاسدار رهبر معظم نجات دهند.
البته بعید است کسی از میان مردمی که چندین ماه هست آشکارا رو دروی رژیم قرار گرفتهاند از شیوخی مانند عبدالله حاجیصادقی انتظاری بجز آنچه بیان میکند داشته باشد. همانگونه که از سرهنگ هر برت کاپلر هم بجز برنامه ریزیهای جنایتکارانه انتظار دیگری وجود نداشت . علیرغم این موضوع انتظار بیهوده ای نیست که بخشی از نیروهای نظامی گرد آمده پیرامون چنین اشخاصی راهی متفاوت برای خود برگزینند البته اگر میخواهند خود وجامعه ای که در آن می زیند سرنوشتی پیدا نکنند مشابه آنچه بر سرهنگ هر برت کاپلر و پیشوای او رفت . برای چنین اشخاصی هنوز فرصت باقی هست که متوجه شوند مبارزات مردم در چه موقعیتی قرار دارد تا حداقل برای اینکه کمتر آسیب ببینند یا صفوف این رژیمی که هر روز شکننده تر میشود را ترک کنند و به مردم بپیوندند ویا ازجنایات فاصله .
بگیرند.
یک یاد آوری به چنین افرادی نیز شاید مناسب باشد و آن اینکه یکی از افرادی که در جوخه اعدام آن کشتاربزرگ یعنی کشتار دررم مشارکت داشت بنام اریک پریبکه شش سال قبل مرد ولی بعلت اعتراضات همه جانبه مردم، زمینی پیدا نکردند تا جسد وی در آن دفن گردد و حتا واتیکان هم که در سالهای جنگ بیتفاوت ازکنار کشتار نازیهای گذشته بود جرأ ت بیتفاوتی ویا بیطرفی پیدا نکرد ودر نتیجه اعلام کرد، بر گذاری مراسم مذهبی برای یک چنین موجودی خلاف آموزه های مسیحیت است!
حال آیا آن عده ازنظامیانی که همسو یی خود را با جنایات رژیم حفظ نموده اندو هنوز هم بر این همگامی خود با دستگاه سرکوب وکشتار تأکید میکنند سرنوشتی بهتر از اریش پریبکه خواهند داشت ؟
فراموش نباید کرد همانگونه که شیخ نماینده رهبر صحبت از این میکند که بجای یک نفر 10 نفر از «تروریستها؟!» بقتل میرسانیم آن سرهنگ نماینده پیشوا هم همین خزعبلات سرهم بندی میکرد.این جنایتکار حتا 5 نفر بیش ازآن 330 نفری که برنامهریزی کرده بود رابعنوان تروریست ویا همدستان ویاری کنندگان تروریستهایی که باعث کشته شدن 33 نظامی نازی شده بودند،در غاری نزدیک رم بجوخه های اعدام سپرد. اگر چه سر هنگ نازی سرمست از قدرت هرگز نمیتوانست تصور کند که روزی ورق بر خواهد گشت وبخاطر جنایاتش باید پشت میله های زندان قرارگیرد.اما آیا درشرایط کنونی خصوصا با توجه به وضعیتی که رژیم بخاطر امواج اعتراضات رشد یابنده در آن بسر میبرد،این شیخ نماینده رهبر میتواند در همان خواب وخیال سرهنگ نازی سیر کند و با کشتار 280 نفر، خود را کاملاً بر کاپلر منطبق نماید ؟
عظیم هاشمی
نوشته مورد نظر در سایت اخبار زیر به آدرس ذیل موجود است
www.akhbar-rooz.com
|