سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کانون کارگران سوسیالیست: روند اوضاع سیاسی و کارگران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱٣ مهر ۱٣۹۷ -  ۵ اکتبر ۲۰۱٨


آنچه خاورمیانه نامیده شده است به شدت ملتهب است.رژیمهای توتالیتر، دزد و فاسد اندک امیدی برای امنیت وآرامش مردم ستمدیده باقی نگذاشته اند. ثروتهای منطقه درمناقشات وزورآزمایی قدرت طلبی حاکمان فاسد به تاراج برده شده، یا میرود.فقر،جنگ، خشونت،فرقه گرایی مذهبی، همگام با حاکمان فاشیست، هرلحظه دامنه اش گسترده تروابعادش وسیعتر می شود. صدها هزار کشته، میلیونها آواره، ویرانی صدها شهروروستا، فقط نمایش اندک میل سیرناپذیری سود و ارزش اضافه از نیروی کار برای سرمایه داری، بنگاهها و صاحبان سرمایه است. درعالم واقع، بخش وسیعی ازآسیا وافریقا، به مکان حراج حرمت وکرامت انسان تبدیل شده است .(در دنیای امروزسه نفربه اندازه سه ونیم میلیارد نفردر دنیا ثروت دارند) مردم این کشورها بردگانی هستند که، به شدیدترین ابزارهای مدرن روز مورد خشونت جسمی، جنسی، مذهبی ،قومی ونژادی قرارگرفته اند. تمام نهادهای زیرچترقدرتهای بزرگ سرمایه داری، که دروغین به نام دفاع از حقوق بشرشکل گرفته اند، کاملا رسوا شده اند.هیچ گوش شنوایی برای شنیدن صدای حق طلبی وعدالت خواهی ستمدیده گان ومحرومان وجود ندارد. سهم مردم این کشورها نیز، نظام گندیده سرمایه داری با حاکمان مستبد وفاشیست است. ازعلم وتکنولوژِی وامنیت وآرامش خبری نیست. گرسنگی، تبعیض، نابرابری ، گلوله ، آتش و خشونت زندگی میلیونها انسان را به تباهی کشانده است.هیچ کدام از کشورهای منطقه دارای حاکمیت مستقل، برآمده ازنظر و آرای آزادانه و واقعی مردمانشان نیستند. حاکمان مستبد درشکل وفرمهای مختلف ،عمومن با ایدئولوژی اسلامی، توسط قدرتهای امپریالیستی ساخته، برنامه ریزی وهدایت می شوند. درعدم حضور طبقه کارگر در صحنه مبارزه، جریانات اجتماعی ازمسیرواقعی (محتوای طبقاتی) منحرف، تهی وبه این یا آن جنا ح وگروه فرقه ای ارتجاعی پیوند خورده است. هیچکدام ازمردم کشورهای منطقه (عراق، یمن، لیبی، تونس، مصر، سوریه) نه تنها به آرزوهایشان نرسیدند، بلکه، هرآنچه را داشتند نیزازدست دادند. مردم به پاخواسته از ظلم ، بیعدالتی، تبعیض ونابرابری درعدم تشکلات مستقل و طبقاتی با دورنمای نابودی بردگی مزدی، سرنوشت ومنافع طبقاتی خودرا به دست دشمنان خود، فرقه های تبهکارقومی، مذهبی، عشیره ای ویا ترکیبی ازمافیای قدرت، اقتصاد وسیاست با حمایت کشورهای امپریالیستی وسرمایه داری جهانی سپردند.اما این سناریوخود به خودشکل نگرفت. جنگ سرد بین بلوک شرق وغرب، زمینه ساز شکل گیری فرقه های مرتجع مانند القاعده گردید. زورآزمایی امپریالیستی، عامل اصلی درشکل گیری فرقه های جنایت کاردرکشورهای مختلف وبا هدف جلوگیری از رشد گرایش پیشرو، انسان گرا و طبیعتا به سکوت کشاندن و منزوی کردن تشکلهای کارگری و حضور طبقه کارگر وسوسیالیستها بود. ترس از شبح کمونیزم، سرمایه داری جهانی را به وحشت انداخته است. دردهه ی شصت میلادی کشورهای غربی برای جلو گیری از رشد سوسیالیسم، سیاست کینزی یا همان دولت رفاه را دردستورکارخود قراردادند، امروزفاشیسم مبتنی برایدئولوژی سرمایه داری اسلامی زندگی فلاکت باربردگی را، به کارگران وزحمتکشان، تحمیل کرده است. دولت رفاه ازبرکت وخیرخواهی نظام سرمایه داری نبود، بلکه قدرت سازمان یافته طبقه کارگر،احزاب وگروهای چپ وکمونیست این شرایط را به سرمایه داری تحمیل کرده بود. همچنانکه درشرایط فعلی، ودرعدم وجود قطب نیرومند سازمان طبقاتی کارگران وسوسیالیستها، بخش وسیعی ازامتیازهای جامعه رفاه را پس گرفته است. سرمایه داری یکه تاز میدان شده وهرآنچه خود می پسندد، طرح واجرا می کند. سرمایه ی جهانی، صندوق بین المللی پول، تجارت جهانی و بازار آزاد، زمین را به گوی آتشینی تبدیل کرده است، که هرآن خطرانفجارش بیشترمی شود. سرمایه جز به سود و منافع سیرناپذیرخود نمی اندیشد و درهرنقطه ازاین کره خاکی که با موانع روبرو شود با بیرحمی تمام ، با آن به ستیز برمی خیزد. سرمایه داری دراوج پیشرفت علم وتکنولوژی امنیت وآرامش را ازجهان سلب، بربریت وتوحش را نهادینه کرده است. ایران به عنوان کشوری استراتژیک ازلحا ظ منطقه ای، سیاسی واقتصادی برای سرمایه داری جهانی دارای اولویت خاصی است. به همین دلیل وجود وماندگاری رژیم فاشیست اسلامی را علی رغم هراختلافی وتنش، به نفع خود می دانند. اینها به خوبی آگاهند ومی دانند درصورت تضعیف و احیانا سقوط جمهوری اسلامی، هیچ کدام ازمزدوران وطرفداران سرسپرده سرمایه داری، توان کسب قدرت مطلق حاکمیت برجامعه را ندارند. حمایت وتلاش حکومتهای سرمایه داری شرق وغرب، برای ماندگاری جمهوری اسلامی، لکه ننگیست برپیشانیشان، که هیچ وقت ازحافظه مردم ستم دیده ایران پاک نخواهد شد. اندیشه پیشرو،وجود گروها ونهادهای چپ وسوسیالیست با قدمت بیش از صدسال توانستند حزب ونهادهای کارگری تشکیل دهند. اگرچه از دوران مشروطیت تا کنون احزاب چپ نتوانسته اند جای گاه طبقاتی اجتماعی کسب کنند، ولی با تمام کم وکاستی هایشان بینش سوسیالیستی را زنده نگه داشته اند. باید چه باید کردی را یافت تا توازن قوای نیرومندی درمقابل حکومت جمهوری اسلامی ودیگرجریانات وجناحهای سرمایه داری شکل گیرد. با استفاده ازتجارب شکست قیام کشورهای منطقه، وبیان عامل یاعوامل شکست و ناکامی این توده های ستمکشیده و رنجدیده، به افسانه سوریه، عراق، یمن ولیبی شدن ایران خاتمه دهیم. عامل اصلی شکست قیام کشورهای مذکور، نبود طبقه کارگر در میدان مبارزه بود. عدم تشکلات قدرتمند طبقاتی، گرفتارشدن دردام گروها وفرقه های مرتجع واپس گرا، دخالت گری کشورهای امپریالیستی واعتماد مردم به این کشورهای جنایت کارسرمایه داری، سپردن سرنوشت خود به دست آنها را بهمراه آورد. اینچنین بود که هیچکدام از این قیامها به نتیجه مطلوب تغییر وتحول سیاسی واقتصادی به نفع توده های کارگر وزحمتکش منجر نشد.
ما برآنیم که ایران درشرایط ویژه ی سیاسی،اقتصادی ،اجتماعی ومنطقه ای قراردارد.به همان نسبت که گرایشات طبقاتی دارای ریشه وپایگاه اجتماعی هستند،رویکرد آزادی خواهی و گذار از استبداد فاشیست جمهوری اسلامی نیز، طرفداران وهواخواهان خود را دارد.بخش کوچکی ازلایه های میانی جامعه هنوزمنافع خودرادرماندگاری جمهوری اسلامی تعقیب می کند وازاختلاس،رانت، وآشفته بازارارز،طلا ومسکن تغذیه،موقعیت خودرا تقویت می کند.آنچه مهم است وباید روی آن تمرکز کرد،بیزاری توده های میلیونی مردم کارگروزحمت کش ،ازکل سیستم حاکمیت وشرایط به غایت اسفناک معیشتی است که بیش ازهشتاد درصد مردم ایران با آن دست و پنجه نرم میکنند.این موقعیت راهکار مناسبی برای اتحاد ،همبستگی وپیوند مبارزاتی توده ای سراسری را می طلبد.ما نمی خواهیم برطبل خالی خود بزرگ بینی وخود محوری بکوبیم.چراکه درصورت نادیده گرفتن واقعیات درون جامعه،و طرح راهکارمناسب وبرنامه مدون،بخشی ازآزادی خواهی وستم گریزی ،به دامن لیبرالها ورفرم خواهان درخواهند غلتید.همچناکه برای تمام مردم ایران واضح وآشکاراست که درتمام طول حاکمیت مستبد جمهوری اسلامی سوسیالیستها ،فعالان وپیشروان طبقاتی وکارگری پیگیرترین صف ضد فاشیسم جمهوری اسلامی بودند.آنها بدون هیچ تزلزل وتوهمی به این یا آن جناح حاکمیت،درمقابل تبعیض،نابرابری،فسادواعتیاد،تن فروشی،کودک آزاری وتجاوزمبارزه ومقاومت کردند. اینک نیزباید گرایشی که برای رسیدن به حاکمیت مستقیم کارگران وستمدیده گان تلاش می کند،منسجم تر وتقویت گردد.بخشی ازجرایانات سرمایه داری که دارای اندک شانس دررسیدن به قدرت بعداز جمهوری اسلامی هستند،درکنارهم قرارگرفته و واحد خودرا تشکیل داده اند.توده های مردم معترض منافع مشترک خودرا فریاد می زنند. طبقه کارگر،ستمدیده گان ومحرومان بیش ازهرزمان دیگرمنافع مشترکشان به هم پیوند خورده است.اما همچنان پراکنده،وفاقد تشکل وسازمان نیرومند طبقاتی هستند. توده های کارگر وستمدیده گان ایران علت شکست جنبش کشورهای منطقه را(عراق،لیبی،مصر،یمن ،سوریه)دریافته اند.که چگونه درعدم تشکل وسازمان یابی مستقل خود، سرنوشت خودرا رها کردند.به جای تکیه به نیرو وتوان توده ای،وخود سازمان یابی ،به نهادها وسازمانهای ساخته وپرداخته حکومتهای غارت گرسرمایه داری تن دادند. مردم بدین فرصت دست نیافتند که متشکل شدن وتکیه به نیرو وتوان خود،آلترناتیو قدرتمندی است که ،هیچ قدرتی توانای مقابله با آن را ندارد.کارگران،زحمت کشان وستمدیده گان ایران، این تجربه گران قدر را دراختیار دارند.درمبارزه رودررو با فاشیسم سرمایه داری غارت گراسلامی ،بدون تشکل وسازمان طبقاتی، برای دردست گرفتن سکان حرکتهای اعتراضی،سرنوشتی بهترازکشورهای عربی نخواهند داشت.تمام جریانات ارتجاعی وستمگردرکمین اند تا،درصورت هرگونه تغییر وتحول سیستم سیاسی حاکم برایران ،با کمک کشورهای امپریالیستی وجنایت کارمنطقه ،نتیجه تلاش ومبارزه کارگران وستمدیده گان را مصادره کرده،وخود براریکه قدرت سوار شوند.درمقابل باید مخالفان بردگی مزدی، برای حاکم شدن کارگران وستمدیده گان برسرنوشت خویش،متحد ومتشکل دریک قطب نیرومند سوسیالیستی وطبقاتی تلاش ومبارزه کنند.آنان شعار مشترک ومنافع مشترک جدا ازقدرت شوراها برای پایان دادن به هرگونه ستم واستثمار ندارند. توده های کارگر و زحمت کش، نیرومندترین آلترناتیوبرای رسیدن به خود مدیریتی را دارند. کارگران نیشکرهفت تپه وفولاد اهوازشعار ایجاد شوراهای کارگری رافریاد زده اند.وقت آن است که این شعار درجامعه ومحل کاروزیست سرداده شود.شکیل گیری شوراهای کارگری ومحلات،گام مهمی دررسیدن به قدرت توده ای برای حاکمیت مستقیم کارگران وستمدیده گان برای خود مدیریتی است .آشکار است که، رژیم جمهوری اسلامی دربحران عظیم اقتصادی،سیاسی،اجتماعی غو طه وراست.هرچند لازم است ذکرشود ،این بحران عمدتا ساختاری(رکود تورمی) وبخش دیگر(تلاطم بازار سکه وارز)خود ساخته برای زیرفشاردادن هرچه بیشترتوده های مردم است . حکومت ایران درطول چهل سال حاکمیت استبدادی فاشیستی،با بحران وبحران سازی حکومت کرده است.بیشک این بار نیز،برای فرارازجنبش گرسنه گان ،وتحمیل ودوام حکومت استبدادی خود،به هرترفندی دست خواهد زد.جنبش توده ای دیماه نود وشش ،که بربستروزمینه جنبش کارگری ،معلمان،پرستاران،بازنشسته گان ،زنان ودانشجویان تولد یافت ،ناقوس مرگ رژیم جمهوری اسلامی را به صدا درآورده است.فشار اقصادی برمردم،فقروفلاکت روزافزون ،فشار برفعالان سیاسی واجتماعی،اعدام زندانیان سیاسی کرد،حمله به پایگاهای احزاب سیاسی درداخل خاک عراق ،همه درراستای سناریوی برنامه ریزی شده ارتجاعی این حکومت ،برای تداوم قدرت فاشیستی خودش است .این رژیم برای بقایش ازهیچ جنایتی روی گردان نیست .اینک با شکاف بین حاکمیت ولایه های میانی جامعه ،توازن قوا به نفع جنبشهای پیشرو اجتماعی تغییر کرده است .اعترا ضات توده ای به سمت رادیکالیزه شدن می رود.اعتصاب یکپارچه ،متحد ومتشکل بیست ویک شهریورامسال کردستان علیه ترور،خشونت،اعدام وستمگری ،تمام نقشه های قدرت طلبی فاشیستی را نقش برآب کرد.این حرکت ،باردیگرقدرت وتوانمندی توده ای مهارناپذیررا به نمایش گذاشت.مابراین باوریم شعارنان ،کار،آزادی دراین مرحله ازخیزش اجتماعی ،بهترین تاکتیک اتخاذ شده درپیوند با جنبشهای اجتماعی می باشد. اتحاد و همگرایی سوسیالیست ها در جنبش کارگری بر پایه منافع طبقه کارگرامری ضروری است. رژیم تلاش می کند با کمک جریانات وعوامل منفع پرست وسود جو،درمیان کارگران وفعالان جنبشهای اجتماعی تضاد،تفرقه ونفاق ایجادکند.بعد ازاینکه پروژه انجمن وشورای اسلامی کارشکست خورد،اینک با توسل به سندیکا سازی دولتی،می خواهد تشکلات مستقل وخود ساخته کارگری راازمحتوای مستقل طبقاتی منحرف،وبه ابزارنفوذخودبرای به چالش کشیدن استقلال کارگران ومزدبگیران درآورد. اینک خیابان به خروش آمده است .جنبشهای توده ای بابرنامه ریزی درونی خود سازوکارگذار ازجمهوری اسلامی را (اصلاح طلب اسول گرا دیگر تمام است ماجرا)دردستور کارخود قرار داده اند.گرایش سوسیالیستی درون جنبشهای اجتماعی (چپ نو)سران رژیم ومدافعان سرمایه داری را به وحشت انداخته است.شورش گرسنه گان باتکیه برنیرو وتوان خود؛ارام وپیوسته درفازهای متفاوت (کارگران؛معلمان؛بازنشته گان؛پرستاران؛رانندگان و…..) کارزارمطالباتی طبقاتی خود را به پیش می برد. اعتصاب راننده گان کامیون سیستم حمل ونقل را فلج کرده است.بازداشت تعداد وسیعی ازانها وتهدید به مرگ واعدام هم درشکستن اعتصاب نیرومند انها کار ساز نبود.هر روز زمینه به هم پیوستن جنبشهای اجتماعی مساعد تر می شود.اعلام حمایت سندیکای واحد؛سندیکای هفت تپه؛کمیته هماهنگی برای کمک ؛گروه اتحاد باز نشسته گان ؛جمعی ازفعالان صنفی معلمان ازاعتصاب رانندگان ؛به هم پیوسته گی مبارزه طبقاتی را وارد فاز دیگر کرده است.اتحاد ؛همدلی ؛همگرای اجتماعی با متحد و متشکل نمودن کارگران وزحمت کشان می توان توازن قوا را تغییر داد.هربه هم پیوسته گی سوسیالیستی دربالا بردن روحیه ی مبارزاتی وستم وسوی سازمان یابی کارگری وتوده ای تاثیرگذاروسرنوشت ساز است .بنابراین ماخودرا بخش جداناپزیر جنبش طبقاتی می بینیم.ودر راستای تقویت وکمک به سازمان یابی مستقل درمحل کاروزیست درجهت رسیدن به خود مدیریتی جامعه گام بر می داریم.

کانون کارگران سوسیالیست
مهر ۹۷


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست