سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سناریوهای مُدرنِ «روزِ قیامت»
خرافات یا علم؟


خسرو ثابت قدم


• سرخ پوستانِ آمریکا ضرب المثلی دارند بدین مضمون: «نهایتاً زمانی که آخرین درخت هم نابود شد و تمامِ آبها آلوده شد، مردِ سفید خواهد فهمید که پول را نمی تواند بخورد». وضعیتی که کره زمین و تمدنِ انسانی اکنون دچارش است، محصولِ خودِ انسان است. حتی اگر این روند طبیعی بوده باشد و قرار بوده باشد که تمدنِ انسانی - نظیرِ خیلی از حیواناتِ دیگر - منقرض شود، رفتارِ انسان آنرا تسریع و تشدید کرده است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱٨ شهريور ۱٣۹۷ -  ۹ سپتامبر ۲۰۱٨



 
روزِ قیامت نزدیک است؛ نزدیکتر از آنچه می پنداشتیم - چه مذهبی باشیم، چه نباشیم.

اگر سناریوهای موسوم به «روزِ قیامت» (نابودیِ حیات و کره زمین) در گذشته از کتبِ مقدس، مساجد، کلیساها، جادوگران، فال بینان، پیش گویان، بیمارانِ روانی، و امثالهم نشأت می گرفت، امروزه همین سناریوها از سوی معتبرترین دانشگاه های عالم مطرح می شوند.

انسان قدرتِ خارق العاده ای در خودفریبی، دروغ باوری، و فراموشی دارد (1). بطورِ طبیعی و غریزی، تمایلِ چندانی به فکر کردن به «انهدامِ خودش» ندارد؛ بیشتر مایل است که به «انهدامِ دیگران» فکر کند. از سوی دیگر، همانقدر که مستعد است که دروغ های جنجالی را باور کند، همانقدر هم از رویاروئی با واقعیتِ تلخ بیزار است. چنین است که اخبارِ مربوط به این موضوع (نزدیکیِ روزِ قیامت)، یا اساساً در رسانه ها منعکس نمی شود، یا به گوشه ای تاریک پرتاب می شود تا کسی آنرا نبیند.

تئوری ها و سناریوهای «روزِ قیامت» در گذشه استوار بود بر تخیلات، اوهام، خرافات، احساسات، تمایلات، گرایش های سیاسی و مذهبی و اجتماعی، رویاها، پندارها، و غیره. تئوری های مُدرن اما، بر داده های علمی استوارند. حتی «آینشتاین» 100 سالِ پیش هشدار داده بود: «اگر انسان بخواهد بقایش را ادامه بدهد، باید طرزِ فکرش را عوض کند» (2). یعنی می دانست که بقای بشریت در خطر است.

شاید مشهورترین پیش بینی کننده مُدرنِ «روزِ قیامت» فیزیکدانِ بزرگِ انگلیسی «استِیون هآوکینگ» باشد. او در نوامبرِ سالِ 2017 میلادی، کره زمین را تا 1000 سالِ دیگر قابلِ سکونت می دانست. بعداً، در چهارچوبِ مستندی که «بی بی سی» برای تابستانِ سالِ 2018 میلادی تدارک دیده است (Expedition New Earth)، پیش بینیِ خود را اصلاح کرد و گفت: «ادامه بقای بشر بروی کره زمین در 100 سالِ آینده به خطر خواهد افتاد. بنابراین بشر باید سیاراتِ دیگر را مسکونی کند» (3). یعنی او ظرفِ 1 سال، پیش بینیِ خود را 900 سال به جلو کشید.

دانشمندان بطورِ کلی برای غیرِ قابلِ سکونت شدنِ زمین 4 علتِ اصلی ذکر می کنند:
دو علتِ قطعی: گرمتر شدنِ زمین و انفجارِ جمعیت.
دو علتِ احتمالی: اپیدمی های غیرِ قابلِ درمان و تصادمِ شهابسنگی بزرگ با زمین.
البته دانشمندانی هم هستند که «بی آبی» و «هوشِ مصنوعی» را به این 4 دلیلِ اصلی اضافه می کنند.

در گزارشی که دانشمندان بطورِ اختصاصی برای (National Academy of Sciences) [آکادمیِ ملیِ علوم] آمریکا تهیه کرده اند، آمده است که: «دمای کره زمین بینِ سالهای 2200 تا 2400 میلادی دیگر برای حیاتِ موجوداتِ زنده مناسب نخواهد بود» (4).
مجله (Times Higher Education) در یک همه پُرسی از بَرندگانِ جایزه نوبل، نظرِ آنان را بدین شکل نقل می کند: «50 نفر از اینان، تغییراتِ آب و هوائی در آینده را خطری بزرگ برای نابودیِ بخش های عظیمی از جمعیتِ جهان می دانند» (5).

در گزارشی که سازمانِ هوافضائیِ آمریکا (ناسا) در آن مشترک است آمده: «انفجارِ جمعیت، اتمامِ منابع، و تغییراتِ آب و هوائی، به انقراضِ تمدنِ انسانی منجر خواهد شد. این روند قابلِ توقف نیست» (6).

بنابراین می بینیم که مسئله «روزِ قیامت» دیگر در حوزه خرافه جای ندارد و ابعادی علمی و جدی به خود گرفته است. از سوی دیگر طبیعی ست که رسانه های کلان (مین استریم) در اینباره سکوت پیشه کنند و قضیه را تنها تا جائی پوشش دهند که بجز تعدادی ژرف بین، بدنه جامعه از این اطلاعات بدور بماند. در غیرِ اینصورت نارضائی و وحشت جامعه را فرا خواهد گرفت و کنترلِ جامعه چندان راحت نخواهد بود.

سرخ پوستانِ آمریکا ضرب المثلی دارند بدین مضمون: «نهایتاً زمانی که آخرین درخت هم نابود شد و تمامِ آبها آلوده شد، مردِ سفید خواهد فهمید که پول را نمی تواند بخورد». وضعیتی که کره زمین و تمدنِ انسانی اکنون دچارش است، محصولِ خودِ انسان است. حتی اگر این روند طبیعی بوده باشد و قرار بوده باشد که تمدنِ انسانی - نظیرِ خیلی از حیواناتِ دیگر - منقرض شود، رفتارِ انسان آنرا تسریع و تشدید کرده است. به عبارتِ فلسفی: حاصلِ پیشرفتِ فوق العاده تمدنِ انسانی، نابودی خودش بوده است. چون پیشرفتِ جامعه بشری، تنها در 2 قرنِ 19 و 20 معادل بوده است با پیشرفتِ او در تمامِ قرونِ گذشته. این «انباشتِ پیشرفت» بیشتر از ظرفیتِ کره زمین و زندگیِ انسانی بوده است. تقریباً قابلِ مقایسه است با انسانی که بسیار بیشتر از ظرفیت اش بازدهی داشته باشد. چنین انسانی بسرعت پیر و شکسته خواهد شد و زودتر از موعدِ مقرر خواهد مُرد. طبیعتاً تفکرِ کاپیتالیستی، نحوه زندگیِ کاپیتالیستی، در این وضعیت نقشِ بسیار مهمی داشته است.

ناگفته نمانَد که بعضی از اسکیموها، «تغییراتِ آب و هوائی» کره زمین در حالِ حاضر را نه نتیجه «خرابکاری های بشر»، بلکه نتیجه جابجا شدنِ کره زمین در فضا می دانند. سالمندانِ اسکیمو در سالِ 2015 میلادی گفته بودند که «کره زمین قدری جابجا شده است. ازدیادِ زمین لرزه ها و گرمتر شدنِ زمین، به همین علت است» (7).

همانطور که در بالا ذکر شد، علتِ اصلیِ نگرانیِ اکثرِ دانشمندان «تغییراتِ آب و هوائی» و «انفجارِ جمعیت» است. عده اندکی «بی آبی» را نگران کننده تر می دانند. اما عده اندک تری نگرانِ «پیشرفتِ انسان در زمینه هوشِ مصنوعی» هستند. و این آخری شاید از همه جالب تر باشد. جالب تر به این دلیل: اغلبِ دانشمندانی که نگرانِ عللِ ذکر شده هستند، محققانِ حوزه های مختلفِ علومِ طبیعی اند (هواشناسی، زمین شناسی، فیزیک، و امثالهم). کسانی اما که نگرانِ رشدِ فزاینده انسان در زمینه «هوشِ مصنوعی» هستند، فیلسوف اند. فیلسوفان «همیشه» به «پیشرفتِ تکنولوژی» با شک و تردید و ترس می نگریسته اند. برای نمونه «اریش فروم» همیشه می گفت: «قدرتِ غیرعادی، در دستانِ انسانِ عادی، بسیار خطرناک است». منظورِ «فروم» از انسانِ عادی کسی ست که آموزش و صلاحیتِ این قدرتِ بزرگ را ندارد. کسی که «بزرگیِ شخصیتِ» لازم را برای چنین قدرتی ندارد. و می بینیم که «فروم» حق داشت: امروزه یک سربازِ ساده از 5 هزار کیلومتر آنطرف تر، با فشارِ یک دکمه، ظرفِ یک ثانیه، توسطِ پهپادهای موسوم به «پهپادِ قاتل»، خانواده ای را در مثلاً افغانستان ناپدید می کند. یا قاضیِ شرعی که کمترین سواد یا دانشی ندارد، ظرفِ یک ثانیه، حکمِ اعدامِ یک انسان را در ایران صادر می کند (و با اینکار خود را در مقامِ خدا می نشانَد).

در حالِ حاضر هدفِ اصلی و اولیه شرکت های بسیار عظیم، نظیرِ «گوگل» و «فیسبوک»، «هوشِ مصنوعی ست». هم این شرکت ها، هم ارتش ها، با پروژه های میلیاردی بدنبالِ پیشرفت در این عرصه هستند. همانطور که در دهه 80 میلادی گفته می شد که «آینده یعنی کامپوتر»، امروز گفته می شود که «آینده یعنی هوشِ مصنوعی و دیجیتالیسم». اما این «دیجیتالیسم»، چنانکه در بالا ذکر شد، می تواند هم بسیار خطرناک باشد.

زمانِ چندان زیادی از جداشدنِ «ما» (انسان) از میمونها نمی گذرد. 250000 نسلِ بعد، یعنی امروز، ما بر آنها حاکمیم. آنها را می کشیم و حتی می خوریم. بروی آنها وحشتناکترین آزمایشاتِ پزشکی و داروئی را انجام می دهیم. در ابتدای این جدائی اما، این وضعیتِ امروز قابلِ تصور هم نبود. یعنی حتی تصورش را نمی کردیم - نه ما و نه میمونها - که چنین وضعیتی پیش بیاید. چه کسی می تواند با قاطعیت تضمین کند که همین وضعیت در آینده میانِ انسان و «روبات» بوجود نخواهد آمد (8)؟

و اگر این وضعیت میانِ انسان و «روبات» پیش آمد، بعد تکلیف چیست؟
انسانِ ساده باور و منفعت طلب برای آرام کردنِ منتقدان پاسخ می دهد: «خُب اگر اینطور شد خاموششان می کنیم».
________________________

توضیحات و منابع:

1)
www.welt.de

2)
www.businessinsider.de

3)
www.spiegel.de

4)
de.sputniknews.com

arxiv.org

5)
www.businessinsider.de

6)
www.wiwo.de

7)
moon-child.net

8)
www.philosophie.ch


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست