سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سعید سهرابی
چند نکته درباره فراخوان عمومی برای امضا
«سرنگونی آری، به دست مردم و برای حاکمیت مردم، نه توسط قدرت های خارجی»


• چرا ادبیات مبهم و ترسخورده را که بستر مناسب رشد آلترناتیو های بورژوایی ورژیم چنج است را انتخاب کرده اند شاید بخاطر تعداد امضاها است که مبادا کاهش پیدا کنند.این عقب نشینی در بعد معرفی نیروهای ضد انقلاب و خلاصه کردن آن در«فرقه رجوی وچلبی ها» ابعاد سهل انگارانه و دور از ملزومات انقلابی را بروشنی نشان میدهد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ٨ تير ۱٣۹۷ -  ۲۹ ژوئن ۲۰۱٨


تلاش سرمایه داری جهانی وامپریالیستها برای دخالتگری در تحولات وحتی رقم زدن تحولاتی در دوران معاصر امری همیشگی وتعطیل نابردار بوده است. تاریخ این دوران روزی را بدون این دخالتگری جنایتکارانه در سرنوشت مردم جهان بیاد نمی آورد. روش ها وشکل دخالتگری بشدت متنوع بوده است. از جنگ شکر تا قهوه، از حمله نظامی تا آلترناتیو سازی برای جنبش ها و قیام های توده ای و از سر به نیست کردن رهبران وفعالین انقلابی تا ساختن رهبران قلابی، داستانی دارد پر از آب چشم. هیچ جنبش انقلابی نمی تواند پی گیراین سیاست ها و بدنبال چاره برای آن نباشد. انقلاب ۵۷ نمونه جنایتکارانه این دخالت گری را برای ما گشوده و پیکر مغلوب و درهم شکسته اش از این سیاستها درس عبرتی هنوز زنده و قابل بررسی است. در کشوری که از در و دیوارش مرگ بر امریکا می بارید چگونه سیاست امریکایی کمربند سبز به قتل عام چپ و کمونیست نائل آمد؟ دخالتگری از بالا و سیاست کودتا و... البته بدون آنکه کاملا مطرود شوند جای خود را به دخالتگری از پایین و آلترناتیو سازی برای حکومت «نامطلوب» داده است. مذهب یکی ازامکانات این دخالتگری از پایین بود و اینک ذخیره اش رو به اتمام است. درعوض دموکراسی در سطح عمومی وناسیونالیزم در سطح منطقه ای قابلیت بسیج از پایین را دارند. کار روی این عرصه ها و رهبر سازی برای آنها ماتریال آلترناتیوسازی امپریالیستی در حال حاضر است. بعنوان مثال منشور کوروش و جسد مومیایی شده از ابزار کمکی این آلترناتیو سازی است. خطر دخالتگری امپریالیستی تعطیل بردار نیست مگر جنبشی قدرتمند و آگاه در مقابلش صف آرایی کند. ربطی هم به برجام وغیربرجام و ترامپ وغیر ترامپ ندارد. این موارد فقط میتوانند در شکل دخالت گری موثر باشند. بر اساس این اشکال نباید توهم پراکنی کرد که گویا برجام میتوانست هیئت حاکمه آمریکا را کنار بزند ومردم را برای سرنگونی به حال خود بگذارد. این توهم دست تکان دادن پشت سر تابوت اصلاح طلبی و جبران قرهای نداده و نریخته در شب پیروزی برجام است. گریزی نیست جز آنکه بجای نالیدن به آلترناتیو سازی پاسخی عینی وعملی بدهیم. نخستین شرط آلترناتیو اثباتی در مقابل وضعیت موجود، صراحت آلترناتیو کارگری وسوسیالیستی در مقابل آنست. متاسفانه در فراخوان عمومی آلترناتیو مورد حمایت «همه نیروها و جریان های مدافع آزادی و برابری و به ویژه هواداران سوسیالیسم» آنچه تشخص نمی یابد تفاوت آلترناتیو سوسیالیستها و آزادیخواهان با اپوزیسیون بورژوا است. در شیوه دخالتگری امپریالیستی از پایین، سرنگونی میتواند بدست مردم صورت گیرد و با شاه و مبارک و بن علی و... چنین شد.

مسئله بعدی «بدست مردم برای حاکمیت مردم» است. این جمله بی ضرر و مبهم و پر از تجربیات تلخ را حتی پسر شاه هم تا آنجا که کلی و بی ضرر است امضا میکند. من باشما موافقم که او اصلا در این کاتاگوری نمی گنجد. اما تجربه نشان داده است که مبهم گویی خدمت بزرگی به اپوزیسیون ساخت سرمایه کرده است. هیچکدام از اپوزیسیون های دست ساز سرمایه کلمه مردم و دموکراسی از دهنشان نمی افتد. چرا راه دوری برویم همین ترامپ جنایتکار با زبان و رفتار لمپنی اش روزی چندبار این کلمات را برای مردم ایران صادر میکند. نگویید که خوب معلوم است که منظور او از دموکراسی و مردم با منظور ما فرق دارد! این ادعا کافی نیست. ادبیات چپ باید امروز تفاوت نگاهش با این مدعیان مثل روز روشن باشد و مخاطب بتواند آنرا بسادگی دریابد. چرا نخواهیم که منظور ما از مردم و دموکراسی تفاوتش با منظور آنها در ادبیات ما منعکس شود؟ ترس از بیان تفاوت با موجودات موحشی چون ترامپ ادبیات سوسیالیسم و آزادیخواهی نیست. متن های مبهم ادبیات جبونی هستند که کمک به ساختمان آلترناتیو متفاوت نمی کنند. شاید مخاطبین فکر کنند که بالاخره چپ ما بعد از چهل سال سطح اشتراک و تکاملش اینست و هنوز طبقاتی حرف نمی زند ولی دوستدار سوسیالیزم است. دشمن را در شکل طبقاتی بجا نمی آورد و فقط توانسته «فرقه رجوی و چلبی های وطنی» را از دستگاه نظری اش استخراج کند. اصلا اینطور نیست سطح همگرایی نظری و ادعایی بخش زیادی از چپ رادیکال بسیار فورموله تر ومشخص تر از اینها است و بخشی از مدافعین این فراخوان از جمله رفقا یدی شیشوانی و روبن مارکاریان چندماه پیش متن زیر را در شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست بهمراه دیگران امضا کرده اند. ملاحظه کنید:

«در چنین شرایطی بخش های مختلف اپوزیسیون بورژوائی در کمین نشسته اند تا در شرایط اوج گیری جنبش اعتراضی در ایران با حمایت و پشتیبانی قدرت های امپریالیستی، جنبش اعتراضی و مقاومت جویانه و آزادیخواهانه مردم را از تبدیل شدن به جنبشی برای انقلاب وسرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و همه جناح های آن باز دارند. اصلاح طلبان درون حکومت، لیبرالها، ملی مذهبی ها و دیگر نیروهای رنگارنگ اصلاح طلب تلاش می کنند تا مبارزات مردم را در خدمت بقاء و ترمیم نظام اسلامی در چهارچوب مناسبات موجود قرار دهند. نیروهای نئولیبرال طرفدار غرب و سلطنت طلبان همگی با ترساندن مردم از انقلاب، خواهان نوعی از جابجائی رژیم از بالا و بدون دخالت توده ها هستند تا ماشین دولتی بورژوائی را دست نخورده از آن خود ساخته و نظام سرمایه داری را از تعرض انقلاب در امان نگاه دارند. همزمان تلاش میشود آرزوی تغییر را به تنور انتخابات حواله داده و امید کاذب برون رفت از شرایط فلاکتبار کنونی از طریق انتخابات را در افکار عمومی جایگزین انقلاب اجتماعی کنند در حالیکه اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران خواهان سرنگونی تمامیت جمهوری اسلامی و همه جناحهای رنگارنگ آن هستند.»
یا «ما امضا کنندگان این بیانیه اعلام می کنیم که به میدان آمدن طبقه کارگر آگاه، متشکل و سازمانیافته و همراهی جنبش رهائی زنان و دانشجویان و جوانان، جنبش برابری خواه ملیت های تحت ستم ایران و دیگر جنبش های ترقی خواه پیشرو اجتماعی تحت پرچم آلترناتیو سوسیالیستی برای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و انهدام ماشین دولتی بورژوائی از طریق یک انقلاب سوسیالیستی تنها راه واقعبینانه برای رهائی از شر جمهوری اسلامی و مصائب نظام سرمایه داری است ما ازاین منظر و در راستای ملزومات چنین انقلابی در مبارزات روزمره و سازمانیابی در راستای اهداف ذکر شده شرکت میکنیم. همکاری واتحاد عمل های پیشرونده و پایدار نیروهای چپ و کمونیست را از ملزومات یک استراتژی سوسیالیستی در راستای وحدت طبقه می دانیم». این متن چندین ماه قبل توسط نیروهای چپ و کمونیست امضا ومنتشر شده است.

اینها البته نوشتجات سازمانی این یا آن جریان نیستند اینها توافقاتی است که بخش بزرگی از نیروهای چپ و کمونیست اعم از سازمانها ونهادها از جمله بخشی از امضا کنندگان فراخوان آنرا امضا کرده اند تا راهنمای عمل درفعالیت عمومی شان باشد. یعنی بعنوان کف فعالیت برای سرنگونی انقلابی تبلیغ وترویج شود. چرا ادبیات مبهم و ترسخورده را که بستر مناسب رشد آلترناتیو های بورژوایی ورژیم چنج است را انتخاب کرده اند شاید بخاطر تعداد امضاها است که مبادا کاهش پیدا کنند. این عقب نشینی در بعد معرفی نیروهای ضد انقلاب و خلاصه کردن آن در«فرقه رجوی و چلبی ها» ابعاد سهل انگارانه و دور از ملزومات انقلابی را بروشنی نشان میدهد. به بند نقل شده از شورای همکاری اگر نگاه کنیم در این زمینه همه بخش های مختلف اپوزیسیون بورژوایی با پشتیبانی امپریالیزم علیه سرنگونی انقلابی و... هستند. اینجا به چلبی ها وفرقه رجوی تقلیل می یابد. حفظ سیستم سرمایه داری وماشین دولتی دیگر معیار تعیین ضد انقلاب نیست. آیا چنین سیاستی قادر است در مقابل آلترناتیو های ساخت سرمایه بدیلی بسازد یا رادیکالیسم جاری در کف خیابان را قربانی ملاحظات خویش میکند؟!!! این حسی است که از فراخوان این دوستان به مخاطب منتقل میشود.

سعید سهرابی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست