سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

روسیه در خاور نزدیک بدنبال چیست ؟
لوموند دیپلوماتیک، ترجمه: بابک دهقان


• مسکو با تصمیم گرفتن برای دخالت نظامی در سوریه در سپتامبر ۲۰۱۵، حکومت بشر اسد را نجات داده وبه او امکان داد تا بخش عمده ای از مناطق ازدست داده را بازپس گیرد. کرملین از این پس، ضمن تلاش برای رعایت توازن در روابطش با دیگر بازیگران حاضر در صحنه، غربی ها، ترک ها، اسرائیلی ها، سعودی ها والبته ایرانیان، در جستجوی تحمیل دیدگاه خویش در باره یک توافق سیاسی می باشد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱ خرداد ۱٣۹۷ -  ۲۲ می ۲۰۱٨


 دخالت نظامی روسیه در سوریه چیز از پیش تعیین شده ای نبود. درطی اولین سال منازعه (٢٠١٢-٢٠١١)، کرملین تخمین میزد که رژیم آقای بشر اسد، به شرطی که از دخالت های خارجی درامان بماند، قادر خواهد بود که از توفان حوادث سربلند بیرون آید. توهمی که با شدت گرفتن درگیری ها نقش بر آب شد. مسکو سپس قصد داشت که به ایجاد سازشی میان دمشق و« جامعه بین المللی» یاری رساند. از اینرو، رهبران روسیه، تفاوت گذاشتن میان آقای بشراسد ودولت سوریه را آغاز کردند. آنها با تجربه ای که از فروپاشی لیبی پس از سقوط رژیم معمر قذافی در سال ٢٠١١ کسب کرده بودند، اولویتشان حفظ نهادهای دولتی سوریه بود. اما درعین حال قانع شده بودند که تنها آقای اسد میتواند مانع از برچیده شدن دولت سوریه شود. این اعتقاد به مفهوم آن نبود که آنان تا ابد به رهبراین دولت وابسته خواهند ماند.

مقامات روسیه هیچگاه به آقای اسد اطمینان کاملی نداشته اند. آنها فراموش نکرده اند که در سال ٢٠٠٠ و پس از بقدرت رسیدن، او سعی کرده بود تا به اروپا وبویژه به فرانسه نزدیک شود. تنها پس از شکست این کوشش، بویژه بدلیل حضورسوریه درلبنان، بود که اوبه روسیه روآورد. مقامات روسیه همچنین بخاطر دارند که درسال های ١٩٩٠ و ٢٠٠٠ دمشق هیچ توجهی به درخواست های روسیه در باره شورشیان چچن، که پس از حملات متعدد به نظامیان وغیر نظامیان به سوریه گریخته بودند، نکرد. بنابراین مسکو درهمکاریش احتیاط اختیارکرده است. آقای ولادیمیر پوتین به هنگام یک سخنرانی در ژوئیه ٢٠١٦ اعلام میکرد که نمی خواهد، با اعتماد کردن به حکومتی که قادراست سریعا متحدش را عوض کند، اشتباه شوروی در باره مصر را تکرار کند : انورسادات در ژوئیه ١٩٧٢ برای تاکید قطع ارتباط با شوروی هزاران مستشارروسی را اخراج کرده بود.

در ماه سپتامبر ٢٠١۵، نگرانی کرملین راجع به احتمال ادامه حیات قدرت دمشق، با سرسخت ترشدن مخالفان رژیم وپیشرفت آنها درصحنه نبرد، عمیق تر شد. مقامات روسی ازفروپاشی قریب الوقوع حکومت سوریه واهمه داشتند.

آقای پوتین معتقد بود که کمک های نظامی، فنآوری واقتصادی که به رژیم سوریه ارسال میشد تنها زجر کشیدنش را طولانی ترکرده وباعث نجات آن نخواهد شد. اویک دخالت نظامی مستقیم ومداوم را به دو سناریوی دیگر یعنی حمایت از آقای اسد با عملیات نظامی گاهگاهی وپرخرج ویا اجازه سقوط او ترجیح میداد. یکبار دیگر، رهبران روسیه انتخاب خویش را با استناد به دو مورد پیشین لیبی وعراق، که بنظرآنان سرنگونی حکومت هایشان هیچ چیز خوبی به بارنیاورده بود، توجیه میکردند. از نقطه نظرآنها سوریه نمی بایست به کانون جدیدی برای جهادگرایان درمنطقه تبدیل شود.

مدت ها پیش از سپتامبر٢٠١۵، روسیه درباره این خطر به «جامعه بین المللی» هشدار داده بود. این اعلان ها در آغاز بخشی ازیک کارزار تبلیغاتی بودند که میخواست غرب را مسئول اغتشاش در خاور نزدیک نشان دهد. اما درسال ٢٠١۵، وقتی که تعداد هرچه بیشتری از مبارزین خارجی از اروپا، روسیه، قفقاز ویا آسیای مرکزی به صفوف داعش ویا دیگر گروه های اسلام گرا درعراق وسوریه پیوستند، واقعیت یافت. براساس اطلاعات سرویس های امنیتی روسیه وتحلیل گران مستقل، در سال ٢٠١۵ حدود دوازده هزار مبارز روسی زبان ازشمال قفقازودیگرمناطق روسیه ونیزجامعه چچن های خارج ازکشور درکنار گروه های مختلف اسلام گرا همچون جبهه النصره ویا احرار الشام درسوریه درجنگ شرکت داشتند. اضافه براین، صد ها نفر در میان این گروه های مسلح یافت میشدند که از آذربایجان ودیگر جمهوری های آسیای مرکزی شوروی سابق همچون تاجیکستان وازبکستان آمده بودند. همگی آنان با اهداف داعش ویا جبهه النصره همسو نبودند. برای برخی از آنها، جنگ در سوریه بویژه یک مرحله تدارکاتی نبرد درکشورخودشان به حساب میامد.

یکی از اهداف اساسی دخالت روسیه در سوریه بازسازی ظرفیت های نظامی وسیاسی رژیم بود. از اینرو، بمباران های هوائی، فورا همه گروههائی را که خطری جدی برای دمشق محسوب میشدند واز جمله آنهائی که اسلام گرای بنیادی نبوده وبویژه از سوی غرب «تروریست» لقب نگرفته بودند، هدف گرفت. اما کرملین هرگز نپذیرفت، وامروزه نیز نفی میکند که هدف بمبارانها فقط «تروریست» ها واز جمله داعش نبودند.

به میدان آمدن نیروی هوائی روسیه دست یابی به دو هدف را سریعا میسرکرد. از یکسو، ادامه حیات رژیم سوریه در بلند مدت را امکان پذیرساخت. از سوی دیگر، ایجاد منطقه پروازممنوع توسط نیروهای غربی را غیر ممکن کرده واحتمال دخالت مستقیم آنان برعلیه نیروهای هوادار رژیم را شدیدا کاهش داد. همزمان، کرملین با مبادله اطلاعات وبا کوشش برای هماهنگ کردن عملیات نظامیش با دیگر کشورها واز جمله با ایالات متحده، به ترویج ایده یک ائتلاف بزرگ ضد داعش ادامه میداد. با ادغام احتمالی رژیم سوریه در این ائتلاف، کرملین به انزوای بین المللی آقای اسد پایان میداد. روسیه با استقرار بخشی ازنیروی هوائی خود در پایگاه حمیمیم در جنوب شرقی شهر لاذقیه، موقعیت دیپلوماتیک خود را نیز استحکام بخشیده وبه همه فهماند که هیچ تصمیمی درباره سوریه بدون نظرخواهی از آنان ممکن نیست.

روسیه بدین ترتیب هدف بسیارجاه طلبانه تری ازنجات فوری رژیم سوریه را دنبال میکرد. روسیه با سازمان دهی یک گفتگوی ملی میان حکومت ونیروهای مخالف ( به استثنای بنیاد گرایان اسلامی وگروهای مبارز خارجی) وانمود میکرد که پیش ازهر چیز خواهان خاتمه دادن به جنگ است. اما همانطور که آقای پوتین در اجلاس عمومی سازمان ملل در سپتامبر ٢٠١۵ برآن تاکید میکرد، روسیه همچنین در جستجوی آن بود که روند مصالحه را براساس شرایط خود، که تضمین تمامیت ارضی سوریه وایجاد ائتلاف بر علیه داعش را در برمیگرفت، استوار سازد. مسکو بر حفاظت ساختارهای دولتی سوریه نیزاصرار ورزیده و تحول رژیم را فقط در چهارچوب سازوکار قانون اساسی موجود می پذیرفت. درسال ٢٠١٦، آقای پوتین، با امیدواری به نوعی تقسیم قدرت میان رژیم وعناصر«سالم» مخالفان، همچنان برروند صلح پافشاری میکرد. برکناری آقای اسد دیگر نمی توانست پیش شرط آغاز یک گفتگوی ملی باشد.

سقوط حلب درماه دسامبر٢٠١٦، روسیه را ازداشتن توان جهت دادن وقایع درسوریه ومنطقه مطمئن میکرد. حتی تغییرچشم انداز سیاسی در آمریکا پس از انتخاب آقای دونالد ترامپ نیزاین اطمینان خاطررا ازمیان نبرد. درسال ٢٠١٧ مسکو معتقد بود که به یکی ازاهداف اساسی خود دست یافته است : نجات رژیم وفراهم آوردن امکان بازپس گرفتن برخی مناطق. اما این خاتمه کار نبود. مسکو، بدون به اتمام رساندن یک روند مذاکرات سیاسی هنوز کاملا فرضی، نمی توانست نیروهایش را از سوریه بیرون کشد.

کرملین نقش خوبی برای خویش در نظرگرفته است
با چنین چشم اندازی، ایده چهارچوب جدیدی برای مذاکرات بنام آستانه ( با اشاره به نام پایتخت قزاقستان که اولین ملاقات ها درآنجا صورت گرفت) مطرح شد تا ضمن دورزدن روند مذاکرات ژنو مورد حمایت سازمان ملل، به دمشق ومخالفان دولت اجازه دهد برای دست یابی به یک آتش بس گفتگوکنند. برقراری تماس مستقیم با نمایندگان ایرانی وترک، بازیگران منطقه ای مهم که پیش از آن در مذاکرات نقشی نداشتند، باعث پیشرفت تفکرراه حل دیپلوماتیک منازعه شد.

در پایان سال ٢٠١٧ وبا سقوط استحکامات اصلی داعش، سیاست راهبردی روسیه تغییرکرد. آقای پوتین حتی در ماه دسامبر دستور خارج کردن بخشی از نیروهای روسیه را صادر کرد. اما کرملین دچار توهم نیست ومیداند که گرچه داعش خرد شده اما هنوز کاملا از بین نرفته است، که جنگ داخلی پایان نیافته وبرای باقی نگه داشتن آقای اسد در قدرت باید حمایت نظامی از او را ادامه داد. در چنین شرایطی، بویژه از این رو که مرحله کنونی جنگ حضور تعداد زیادی سربازرا ایجاب نمیکند، روسیه مصمم است تا به حضورنظامیش در این کشور را ادامه دهد. بازگشت بخشی از نظامیان به کشورمخصوصا دررابطه با جابجائی آنان برای وفق دادن حضور نظامی با احتیاجات واقعی است. اضافه براین، فراخوان های پیشین نظامیان نشان داده است که ارتش روسیه، اگر شرایط ایجاب کند، همیشه قادرست که تعداد سربازانش را افزایش دهد.

اعلام خروج نظامیان روسی بیش از آنکه عملکردی نظامی داشته باشد حرکتی سیاسی محسوب میشود. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ماه مارس ٢٠١٨، آقای پوتین میخواست موفقیت هائی در عرصه بین المللی را به نمایش بگذارد. درحالیکه کشورهای غربی، دررابطه با عدم تغییر شرایط دراوکراین، تحریم های اقتصادی برعلیه روسیه را تمدید کرده وحتی شدت می بخشیدند، خاورمیانه تنها نقطه ای در جهان است که کرملین میتوانست به ازپیش بردن سیاست خارجی پیروزمند درآنجا به خود ببالد. مسکو، با تکرار مداوم اینکه حضورنظامیان روسی در سوریه موقتی است وآنهم در حالیکه رکس تیلرسون وزیر امور خارجه صحبت ازتداوم حضور نظامی آمریکا درشمال شرق این کشور میکرد، در عین حال میخواست نقش خوبی ازخود به نمایش بگذارد.

امروزه، دیپلومات های روسی دروحله اول با همترازان خویش ازکشورهائی که صاحب نفوذی مستقیم درسوریه هستند، مثل ایران، ترکیه ویا عربستان سعودی، به گفتگو می نشینند. در جریان بازدید پادشاه عربستان سعودی سلمان بن عبدالعزیزالسعود در ماه اکتبر ٢٠١٧ ازمسکو، روسیه اورا تشویق میکرد که دست به ایجاد یک گروه مخالف متحد بزند که نمایندگی نیروهای دشمن آقای اسد درمذاکرات ژنورا بعهده بگیرد. به موازات آن، روسیه مشورت با تهران وآنکارا برای بحث درباره عفرین وعدلیب ومناطقی که در آن ازشدت جنگ کاسته خواهد شد را تشدید میکند. مسکو همچنین در پی آنست که به این دوپایتخت، که نسبت به تعهد روسیه در قبال شرکایش تردید دارند، اطمینان خاطر دهد. ١۴ نوامبر٢٠١٧، سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه، برحقانیت حضور نظامی ایران در سوریه تاکید می ورزید واین برای تهران نشانه آن بود که برای روسیه همکاری با ایران به اندازه همکاریش با اسرائیل اهمیت دارد.

روسیه رسما تهاجم نظامی ژانویه ٢٠١٨ ترکیه برعلیه نیروهای کرد وعرب در منطقه عفرین را محکوم کرد. در واقع براساس پیمانی ضمنی، روسیه به این تهاجم چراغ سبز داده ومرزهای هوائیش را به روی هواپیماهای ترکیه بازگشود : ترکیه به شرطی که مانع پیشرفت نیروهای رژیم در منطقه ادلیب وغوطه، آخرین دژ شورشیان در حومه دمشق، نشود دستش درعفرین باز خواهد بود. موفقیت این عملکرد سود دیگری نیزبهمراه داشت وآن دورتر کردن هرچه بیشتر ترکیه از ایالات متحده ودیگر کشورهای عضو ناتواز جمله فرانسه، که از نیروهای کرد وعرب حمایت میکرد، بود.

حمله مزدوران

علی رغم بمباران تاسیسات نظامی سوریه توسط آمریکائی ها، انگلیسی ها وفرانسویان درآوریل ٢٠١٨، برآورد مسکو اینست که نه اتحادیه اروپا ونه ایالات متحده نقش تعیین کننده ای ندارند. طراحان سیاست راهبردی روسی معتقدند که این بازیگران اراده ای واقعی برای درگیرشدن درپهنه عملیات در سوریه ازخود نشان نداده اند. به هنگام ملاقات میان آقایان پوتین وترامپ در ماه نوامبر٢٠١٧ در ویتنام، روسیه توانست چیزی را که مورد نظرش بود از واشینگتن بدست آورد : تضمین اینکه ایالات متحده آقای اسد را بعنوان رئیس جمهورقانونی سوریه قبول میکند، که آنها به اصل حفظ تمامیت ارضی سوریه وکاهش درگیری میان طرفین منازعه احترام خواهند گذاشت و به حمایت از روند مذاکرات ژنو ادامه خواهند داد. در عوض، آقای پوتین با همتای آمریکائیش، که مبارزه برعلیه تروریسم در منطقه برایش اولویت دارد، همسو شد. در بیانیه مشترک آنها، روسیه براراده خویش برای مبارزه برعلیه داعش تا پیروزی نهائی با کمک ایالات متحده تاکید میکند. بطور خلاصه، روسیه به گفتگو در باره آینده سوریه، ماورای موضوعاتی که در ویتنام مطرح شد، تن نخواهد داد مگر اینکه آمریکائی ها بیش از پیش در سیاست داخلی سوریه مشارکت داشته باشند.

ایالات متحده وروسیه تاکنون مراقب آن بوده اند که در سوریه مستقیما با یکدیگردرگیرنشوند. اما پیروی از این خط مشی بیش از پیش سخت ترمیشود. بعنوان مثال، فوریه ٢٠١٨، مزدوران روسی با کمک نیروهای دولتی سوریه سعی کردند یک میدان نفتی در جوار شهر دیرالزوردرکرانه رودخانه فرات وزیرکنترل نیروهای کرد را، که گروه کونوکو از آن بهره برداری میکند، تصرف کنند. کرملین تاکید میکند که این ابتکار عمل دمشق وشرکت روسی اوروپولیس متعلق به سرمایه دار اوگنی پیرگوجین بوده وبرآن صحه نگذاشته است. براساس اطلاعات منتشرشده در مطبوعات روسی، این شرکت استخدام کننده مزدوران نظامی با دمشق به توافق رسیده بود که درازای قراردادهائی دربخش صنایع نفتی سوریه میدان های نفتی این منطقه را با توسل به مزدوران «آزاد» کرده واوروپولیس یک چهارم نفت خام استخراج شده را تصاحب کند.

اما مسکو نمی توانست از این حمله بی اطلاع باشد. نیروهای نظامی روسی مستقردرحمیمیم ازطریق مبارزین کرد ونیروهای آمریکائی ازتجمع شبه نظامیان، مزدوران ونیروهای سوریه درنزدیکی میدان نفتی مطلع شده بودند. اما با وجود این، به سه دلیل، هیچ کاری برای ممانعت از این عملیات انجام ندادند : اولا اینکه روس ها میخواستند توان عکس العمل آمریکائی ها را در سوریه محک زنند، ثانیا قصد داشتند ظرفیت نظامی کردها را آزمایش کنند وسرانجام درصورت موفقیت عملیات، بازپس گیری میدان نفتی ودرآمد حاصل از آن میتوانست به تقویت رژیم دمشق کمک رساند.

هواپیماهای نظامی آمریکائی، در پشتیبانی از نیروهای کرد به این عملیات پایان داده و درنتیجه آن ده ها مهاجم زیر بمب های آمریکائی کشته شدند.

ضد حمله موفقیت آمیز ایالات متحده قصد داشت به روس ها نشان دهد که بر خلاف دوران آقای باراک اوباما، دستگاه دولتی ترامپ آماده دفاع از منافع خویش است. از اینرو، تصادفی نیست که از ماه فوریه ٢٠١٨ به بعد، حتی اگر چه مسکو تهدید به ارسال موشک های اس- ٣٠٠ به دمشق میکند، روسیه از تحریکات برعلیه آمریکائی ها اجتناب میکند. ازاین نقطه نظر، بمباران های ایالات متحده، بریتانیا وفرانسه درماه آوریل بعنوان پاسخی به گذار فرضی سوریه ای ها از «خط قرمز» استفاده از سلاح شیمیائی، درعین حال میخواستند به روس ها یادآوری کنند که آنها برای تعیین چگونگی تحول شرایط درسوریه، تنها نیروی حاضر در صحنه نیستند.

-----------------
نویسنده: NIKOLAÏ KOZHANOV استاد اقتصاد سیاسی خاورمیانه در دانشگاه اروپائی سنت پترزبورگ و پژوهشگرهمکار برنامه روسیه – اورآسیا ی انستیتوی سلطنتی امور بین المللی، چتهام هاوس، لندن


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست