سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بار دیگر پرونده ج.اسلامی ایران «روی میز» قدرتهای جهانیست حرف اپوزیسیون حکومت چیست؟


رضا اکرمی


• ما اگر نفهمیم بعنوان یک ایرانی حوزه تأثیر گذاری امان قبل از هر چیز در خود ایران است و در ایران، فعلاً مانعی مهم بر سر راه آزادی، استقلال، صلح و امنیت وجود دارد که حاکمیت مستبد و تا بن دندان فاسد به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و حتی اخلاقی است، هر فریاد «ضدامپریالیستی» و غیره هم سر بدهیم تنها و تنها با جو تبلیغاتی رژیم همسو شده ایم و بس ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۷ -  ٣۰ آوريل ۲۰۱٨


مناسبات جمهوری اسلامی با جهان خارج بویژه غرب و کشورهای منطقه، امروز به سرخط خبرها و محور دیپلماسی طرفین تبدیل شده است.

پرونده هسته ای بار دیگر باز می شود، محتمل ترین حالت این است که بدون دست زدن به توافق پیشین که در سال ٢٠١٥ میلادی به امضاء ٥+١ و حکومت اسلامی ایران رسیده است مبحثی باز شود که پس از سال ٢٠٢٥ تداوم کنترل بر برنامه های هسته ای ایران به چه صورتی تداوم می یابد و هم امروز دو موضوع حضور و دخالت نیروهای ایرانی در یمن و سوریه، که یکی مسئله مقدم عربستان و دومی اسرائیل می باشد به چه نحوی سرانجام بیابد و دوم سرنوشت کار بر روی موشکهای دوربرد ایران که نمونه ای از آن به سوی منطقه ِتحت اشغال داعش در سوریه از خاک ایران پرتاب شد به کجا می انجامد.

این فرمول که مورد پشتیبانی اروپائیان می باشد به نظر می رسد راه را بر یک دور جدید مذاکرات باز می کند و یا بهتر است گفته شود باز کرده است. چرا که پس از دیدار امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه از آمریکا و مذاکره ترامپ -مرکل و همینطور ترامپ با ترزا می نخست وزیر بریتانیا، نوبت به گفتگوی تلفنی ماکرون -روحانی رسیده است و طی روز های گذشته این دو بیش از یک ساعت در این باره صحبت کرده اند. فحوای کلام و واکنش حکومت در ایران پس از این مکالمه تلفنی، هنوز آفتابی نشده است و مطبوعات فرانسوی نیز چیزی در این باره ننوشته اند اما همه شواهد گواه این واقعیت است که این تنها تیر ترکشی می باشد که اروپا برای نجات روابط تجاری خود با ایران ِ پس از برجام و همینطور بستن دهان دول دوستشان چون عربستان، امارات متحده عربی و اسرائیل در کمان دارند. ورود در مذاکرات بنا به تجارب پیشین زمانبر خواهد شد و چون جوانب چندگانه منطقه ای و بین المللی را شامل می شود می تواند از تنش فوری در مناسبات ایران و آمریکا بکاهد. آلترناتیو این راه حل همانی است که امروز سیاست رسمی و یا اهرم فشار دونالد ترامپ است، یعنی پا پس کشیدن دولت آمریکا از برجام و دشوار کردن کار بر همه طرفهای درگیر از روسیه و چین گرفته تا اروپا و برخی کشورهای منطقه خاورمیانه و البته فشار همه جانبه بر حکومت و مردم ایران.

در این میان بد نیست به این نکته هم برسیم که هرچند وزن نیروی منتقد و مخالف رژیم جمهوری اسلامی در حدی نیست که بر مجموعه این تحولات تأثیر تعیین کننده داشته باشد، یا به عبارت دیگر جریان سوم این تحولات و گفتگو ها باشند، اما رفتار آنها چه باشد هم موضوعی علی السویه نیست. بویژه اگر روندهای تنش آمیز بالا بگیرد و طرفین دعوا احتیاج به یارگیری در صفوف اپوزیسیون داشته باشند. بنا بر تجربه می دانیم نیروهای منتقد و مخالف رژیم حاکم بر ایران بسته به جهت گیریهای ایدئولوژیک و صف بندیهای تاریخی که داشته اند، هر یک بسته به نقش و موقعیت امروز خود، سیاست و روشی اتخاذ می کنند که گاهاً ١٨٠ درجه در مقابل یکدیگرند. چه از جهت جستجوی متحد و چه شیوه رویاروئی جهان خارج با حاکمیت ایران.

به اعتقاد من بحث، گفتگو و حتی مذاکره و امضاء توافقنامه در این باره اگر از سایر وجوه همکاری اپوزیسیون با اهمیت تر نباشد کم اهمیت تر هم نیست.

سالها پیش کمی پس از حمله آمریکا و متفقین اش به افغانستان و قبل از تهاجم دولت جرج بوش پسر به عراق، در یک مطلب تحلیلی، تحت عنوان «نگذاریم دیگران برای ما تصمیم بگیرند» به یک جمعبند، به عنوان ختم مبحث و نزدیک شدن به یک سیاست در مناسبات بین المللی اشاره داشتم که فکر می کنم با اینکه بیش از پانزده سال از آن می گذرد هنوز هم مسئله روز است، بخصوص که زمان برای وقت کشی بیشتر هم باقی نمانده است.

راه حل من پانزده سال پیش بر نکات چهارگانه زیر متمرکز بود، فکر می کنم اساس آن هنوز هم به روز است.
در آنزمان اگر چه حکومت ایران دخالتهائی در برخی کشورها داشت و حتی هنوز هم به ترور در خارج از ایران، به طور عمده در میان مخالفین ایرانی خود مشغول بود اما حضور نظامی به شکل امروزی آن در عراق، سوریه و یمن و... نداشت. امروز این حضور نیز بر زمینه تحولات سالهای اخیر در خاورمیانه و بعضاً به یاری آمریکا و ساقط کردن دول و دیکتاتورهای رقیب آنها افزوده شده است و جا دارد در قبال آن نیز موضع و راه حل مشخص اتخاذکرد.

و اما آن چهار نکته:
«۱ – بغرنجی شرایط ایران به گونه ایست که اتخاذ سیاست و اقدامی به ظاهر متناقض اجتناب ناپذیر شده است. شاید این طنز تلخ تاریخ ماست،که می بایست، ضمن مطالبه از اتحادیه ی اروپا مبنی بر محدود ساختن روابط خود با جمهوری اسلامی و تابع قرار دادن آن به رعایت میثاق های بین المللی، از جمله رعایت حقوق بشر، تلاش کنیم تا رابطه ای رسمی وعلنی در چارچوب عرف بین الملل بین ایران و آمریکا برقرار گردد. دلایل این امر بسیار است، جهت کوتاه کردن سخن، تنها به این واقعیت اشاره میکنم که از مقطع اشغال سفارت آمریکا در تهران تا به امروز، در اساس مردم ایران بوده اند که بهای سنگین این مناقشه را پرداخته اند و برعکس، قطع ارتباط با آمریکا و حضور سایه ی سنگین “شیطان بزرگ” بر فضای ایران، صرفا مصرف داخلی داشته و وسیله ایی در دست “خط امامی های” دیروز در قبضه ی قدرت و پس از آن منبع تغذیه ی قدرت “ذوب شوندگان در ولایت” و همچنین دستاویز سرکوب نیروهای آزادیخواه، به اتهام وابستگی به دشمن.

بنابر این یکی از مطالبات اپوزیسیون می تواند خارج کردن مناسبات ایران و آمریکا از پشت صحنه و بند وبست های پنهان و کشاندن آن در نرم و معیارهای پذیرفته شده در سطح بین المللی باشد.

۲- احتمالا انجام این امر با دشواری بزرگی روبرو خواهد شد. آقای خامنه ای “باغیرت” تر از آن است که منافع عمومی کشور ما را بر افکار و منافع فردی و ارتجاعی روحانیت حاکم ترجیح دهد. مگر اینکه این قدرت به طور جدی در مخاطره قرار گیرد. بنابر این با اعتقاد بر اینکه تنها ملتی می تواند از مصالح و منافع خود دفاع نماید که قبل از هر چیز حق حاکمیت بر سرنوشت خود را داشته باشد و رأی و اراده ی آن منشأ تصمیم و تغییر در این یا آن سیاست گردد، باید به مبارزات خود در راه آزادی و دمکراسی شتاب بخشید، با وفاداری به این پرنسیب که آزادی در فقدان استقلال دست نیافتنیست، به تمام راحل هائی که ممکن است گشایش بن بست سیاسی و دستیابی به آزادی را در خارج از مرز ها جستجو نماید امید نبست و با احساس مسئولیت تمام در تلاش بود تا استبداد حاکم را با اتکاء به مبارزات مردم به عقب نشینی و شکست کامل کشاند.

پ.ن ١: مردم در ایران طی این پانزده سال گامهای بزرگی به جلو برداشته اند و این تغییر در مطالبات و شعارهای آنها کاملاً منعکس است.

٣- البته حمایت جامعه ی جهانی از مبارزات آزادیخواهان، مشروط بر اینکه در چارچوب میثاقهای مورد قبول سازمان ملل متحد، طلب وظیفه و مسولیت دولت ها و با نظارت بین المللی صورت گیرد می تواند در پیشرفت این مبارزات نقش مهمی داشته باشد.

رعایت حقوق بشر و مخالفت با نقض آن در هر گوشه ای از جهان از جمله وظیفه و مسولیت کشورهای عضو سازمان ملل و امضاءکننده ی این میثاق می باشد. نقض حقوق بشر متأسفانه در بخش عمده ای از جهان به امر عادی تبدیل شده است و واکنش کشورهای بانفوذ در این سازمان نیز تابعی از منافع سیاسی و اقتصادی آنها شده است. انتقاد از این روش و مراجعه دادن دولت ها به رعایت وظایفی که عهده دار می باشند، می بایست جزئی از مبارزه ی ما تلقی گردد.

متأسفانه طی سالهای اخیر ایالات متحده آمریکا در مراجع بین المللی و حتی در مواردی بر فراز این نهادها، نقشی تعیین کننده یافته است. همانطور که بارها شاهد بوده ایم در اوضاع کنونی جهان حرف اول و آخر را این کشور می زند بنا براین نادیده گرفتن چنین وزنی در اتخاذ سیاست خطائی ست بزرگ.

۴- در اوضاع کنونی مراجعه به نهادهای بین المللی به اشکال مختلف، مذاکره با احزاب و سازمانهای خارجی (اعم ازاحزاب حاکم و یا در اپوزیسیون) نه تنها مشروع، بلکه ضروری ست. اپوزیسیون در جریان مذاکرات خود می تواند ضمن مخالفت با سیاستهای جنگ طلبانه، دیدگاه های خود نسبت به روند تحولات، تقویت اشکال مبارزات مردم و راه های تضعیف استبداد و خودکامگی حاکم بر کشور را مورد گفتگو قرار دهد.»

در پایان ذکر این نکته هم ضروریست که کار نیروهای مترقی، مستقل و آزادیخواه که همزمان، هم با دخالت خارجی در امور کشور خود مخالف اند و هم زیر تیغ سرکوب حاکمیت می باشند ساده نیست اما مسئولیت ایجاب می کند که به طور جدی به این امر مهم فکر شود.

پ.ن ٢: ما اگر نفهمیم بعنوان یک ایرانی حوزه تأثیر گذاری امان قبل از هر چیز در خود ایران است و در ایران، فعلاً مانعی مهم بر سر راه آزادی، استقلال، صلح و امنیت وجود دارد که حاکمیت مستبد و تا بن دندان فاسد به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و حتی اخلاقی است، هر فریاد «ضدامپریالیستی» و غیره هم سر بدهیم تنها و تنها با جو تبلیغاتی رژیم همسو شده ایم و بس.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست