سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نامه سرگشاده مجید اسدی در اعتراض به برخوردهای خشونت آمیز و سرکوب اعتراضات اخیر



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۶ اسفند ۱٣۹۶ -  ۱۷ مارس ۲۰۱٨


مجید اسدی فعال سابق دانشجویی و زندانی سیاسی محبوس در سالن ۱۰ زندان رجایی شهر کرج، با نگارش نامه‌ای سرگشاده نسبت به برخوردهای خشونت‌آمیز و سرکوب اعتراضات اخیر واکنش نشان داده است، مجید اسدی در آذرماه امسال توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران بابت دو مورد اتهام به تحمل ۶ سال حبس تعزیری و ۲ سال تبعید به شهرستان برازجان در استان بوشهر محکوم شده بود:
مجید اسدی فارغ التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی است و عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد را در کارنامه خود دارد.
نامه مجید اسدی را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید؛

نسل نوخاسته امروز، پیوندهایش را با هرگونه عنصر فرسوده می‌گسلد و مسیری تازه می‌جوید تا همه مفاهیم و قالب‌های ارتجاعی و مناسبات منحط را به دور بریزد؛ قواعد و اشکال حقوقی و قانونی و تمامی صورت‌بندی‌های موجود بی‌اعتبار می‌شوند و رنگ می‌بازند، ابرهای تیره کنار می‌روند و نسلی نوین در افق سر برمی‎کشد و همه‌ی اجزای کهنه “اصول‌گرا، اصلاح‌طلب” را به مصاف می‌طلبد تا در جبهه‌ای واحد در برابرش صف ببندند.

درون چنین کارزاری تاریخی، هر امر بدیهی فرو می‌پاشد و با تشدید و تعمیق سرکوب‌های اجتماعی بیشتر آشکار می‌گردد که دیگر زمان تحمیل قوانینی از آن دست فرا رسیده است.

ماهیت توتالیتر این ساختار همواره چنین بوده که تمامی هستی جامعه را به تملک خود درآورد تا آن را درون ارزش‌هایی ضد تاریخی و ضد انسانی غوطه‌ور سازد، اما نسل نوین به تملک درنمی‌آید و مال‌التجاره کسی نمی‌شود؛ شعارها و نشانه‌های نسل تازه، رشته نمادها و الگوهای مندرس را می‌درد و بر زمین می‌ریزد تا “دختر انقلاب” را نماد ویژه خود کند، نسلی که هویت خویش را در خروش و خیزش و زایندگی یافته، رفته رفته مرزهایش را با دشمنانش روشن‌تر و محکم‌تر می‌کند.
گشودن جبهه مستقیم آتش در برابر این نسل، همان راز درون پرده‌ای بود که بیرون افتاد و تمام دسته‌بندی‌های یک ساختار رو به زوال را در اتحادی افتان و لرزان درون یک صف به عقب نشاند، واقعیت این مرحله به خوبی بر همگان روشن ساخت که دمیدن در شیپور اصلاح‌طلبی و برهم زدن صفوف و به استحاله بردن انگیزه‌ها و اراده‌ها برای تغییر در تحلیل نهایی، تنها ترفندی جهت به تعویق انداختن این مرحله بوده است.

پایه عینی مفهوم آزادی تنها در قلمروی شکل می‌بندد که به دست همگان و برای همگان بنا شده باشد و هر ادعای دیگری پیرامون آزادی خارج از این ورطه، لغو و یاوه‌ای بیش نیست؛ دادخواست تاریخی این نسل علیه مرگ و نیستی و تباهی، وقتی که به کوی و برزن و خیابان می‌رسد، بنیان چنین قلمروی را پی می‌نهد؛ عدم تعادل سیستماتیک همراه با گسترش بحران لاعلاج به دلیل ناتوانی گریزناپذیر در ارائه راه حل واقعی و منطبق با شرایط و وسایل نو، فاز انقباض را تسریع می‌کند و در پی آن، ساختار حاکم، عناصر و اجزای گسترده‌تری را در روندی پرشتاب‌تر از دست می‌دهد.

مقاومت اجتماعی وسیع و عمیق یافته تمامی اقشار با طرد و بی اعتبار کردن قوانین و ضوابط رسمی از طریق خطر کردن و ایستادن در برابر هرگونه سرکوب و اجبار در انتخاب دین و پوشش، تحمیل فقر و گرسنگی فاجعه‌بار، اپیدمی فساد مالی و چپاول مردم (نمونه موسسات مالی _رانتی) و بیکاری و بردگی کارگران و زحمتکشان، عدم انطباق نظام حاکم را با وضع تاریخی موجود بیش از پیش بارز نمود؛ شکاف موجود میان این نسل و ساختار حاکم با گسست ارگانیک از تمامی قراردادها، مناسبات و دستگاه‌های تامین کننده هژمونی ساختار کهنه در متن تکامل واقعی تضادها، عمیق‌تر می‌گردد و به دلیل عدم بازگشت‌پذیری این مرحله، به میدان نبردی تمام‌عیار میان اعمال قهر و سرکوب گسترده‌تر از سوی این ساختار برای پرکردن این شکاف و مقاومت این نسل می‌انجامد.

آهنگ “نفی هر چه هست” که در پژواک فریادها طنین افکند، پیش می‌رود و با متشکل شدن خواسته‌ها و قدم‌ها از سطح “ضرورتی اجتماعی” به مدار “مواجهه‌ای سیاسی” بالغ می‌شود تا به “اثبات آنچه باید باشد” گره خورد.

مجید اسدی / زندان گوهردشت (رجایی شهر) کرج / ۲۲ اسفند ۱۳۹۶


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست