سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بهروز رحیمی
نگاهی به حاکمیت و نیروهای سیاسی داخل کشور در آستان خیزش دی ماه ۹۶


• باید همه کوشندگان راه آزادی و عدالت، همه مدافعان حقوق بشر و همه کسانی که به صدای مردم باور دارند به کمک بیایند و فریاد بازداشت شدگان و کسانی را که اکنون با داغ و درفش روبرویند به گوش جهانیان برسانند. کوشش کنند بخش متوسط و زحمتکشان که اکنون بیشتر همدلی دارند تا همراهی، بالفعل کنند و بیشترین اتحاد ممکن را برای کمک به این طبقاتی ترین اعتراض مردم که دیر یا زود به خیابان خواهد آمد ایجاد نمایند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۲ بهمن ۱٣۹۶ -  ۱ فوريه ۲۰۱٨


در مورد آینده سیاسی حاکمیت و چگونگی خط مشی و مردمی که در دی ماه ۹۶ به پاخواستند و بیش از هشتاد شهر را صحنه اعتراضات خود کردند بین گروههای مختلف از حاکمیت گرفته تا مردم گفتگوهایی شکل گرفته که می توان بخشی از این بحث ها را به تناوب در مقالات یا در شبکه های اجتماعی دید. نگارنده که شاهد عینی جنبش های چند دهه اخیر یعنی جنبش دانشجویی ۷٨ وجنبش سبز ٨٨ و اکنون جنبش تهیدستان شهری دی ماه ۹۶ بودم. با قاطعیت می گویم تاکنون در عمر جمهوری اسلامی جنبشی طبقاتی به این گستردگی ندیده بودم. خیزش دی ماه اولین حرکت جدی توده های تهیدست و جوانان بیکار شهری و دانشجویان مبارز علیه فساد و بیکاری بود که به سرعت به دلیل نفرت مردم از خشن¬ترین بخش حاکمیت یعنی ولایت و مدافعان آن رنگ کاملا سیاسی گرفت. این خیزش که بعضا دوست دارند آن را تا حد یک اعتراض کاهش دهند با این که فرو نشسته، ولی درعمق جامعه جاری است و هرکس کوچکترین شناختی از مطالبات مردم طی این سه دهه داشته باشد می داند که حل آن در پرتو تغییر بنیادین در نظام حاکم است که فعلا با سرکوب و تاکتیک عقب نشینی موضعی و بودجه ای متوسل شده و بنا به ماهیت خود قادر به شنیدن صدای مردم نیست .
نگارنده کوشش دارد با نگاهی اجمالی به پایگاه مدافعان ولایت و چند جریان عمده، که در صحنه سیاسی اجتماعی ایران تاثیرگذارند نسبت به خیزش مردم نکاتی را توضیح دهم .
۱: گروه سرکوب و بازوی امنیتی ولایت ،راست امنیتی است. که خودرا به شکل‏های متعدد از اصول گرا و دلواپس و پایداری در آورد ه و نام های مختلف از رهپیویان امت و امام، ثاراله و حزب اله و جامعه مهندسین و مداحان و... بر خود گذاشته است. این جریان وابستگی سازمانی و مالی به نهاد ولی فقیه و ارگان های امنیتی و سپاه و بسیج دارد وبه وسیله صدا و سیما و نشریات متعدد " رمزعبور، کیهان، وطن امروز، جوان و ابرار...." و دهها مداح و مرکز سیاسی فرهنگی وچندین سایت مجازی نمایندگی می شود. این گروه علیرغم پول و اسلحه، وداشتن تربیون قدرتمندی چون صدا و سیما وائمه جمعه و حمایت اشکار رهبر، درمیان مردم بلاخص بخش متوسط شهری و زحمتکشان پایگاهی ندارد و صرفا به اتکا گروههای مهندسی شده خود در بسیج وسپاه، با امکانات کمیته امداد وبا توزیع پول وغذا، دربین گروههایی از تهیدستان شهری و روستایی، می تواند بخشی از آنان را به خود جلب نماید. که در خیزش دی ماه نشان داده شد بخش وسیعی از این حاشیه نشینان از آنان دل کنده اند. این جریان در دوران سی ساله به خصوص ریاست هشت ساله دولت احمدی نژاد، توانست بربیش از پنجاه درصد اقتصاد کشوردر زمینه های مختلف بانکی و تجاری و صعنتی چنگ بیاندازد. بخش عمده قاچاق و وارد کردن کانتینر های اجناس مختلف از مشروبات الکلی گرفته تا ماشین های لوکس ولوازم آرایشی و...توسط همین "برادران قاچاقچی" صورت می گیرد. این جریان دسته ای لباس شخصی همیشه در صحنه دارد که در همه امورات کشورحضوردارند. از یقه درانی در تظاهرات به اصطلاح مردمی در خیابان ها و در سیمای ولایت تا به هم زدن تجمعات و رفتن به سفرهای استانی و سیمنارهای بین المللی سیاسی و فرهنگی ولایت. در میان آنان متخصص با تحصیلات دکترا تا تهیدست شهری روستایی، از زنان بد حجاب گرفته تا چادری و برقع پوش و از هنرمند سینما و نویسنده گرفته تا خواننده پاپ وجود دارد. این جریان که از نفرت عمومی نسبت به خود آگاه است. با هر گونه مطالبات وتشکل و اعتراض مردم مخالف است و تمامی سیاست و زور خودرا به کار می گیرد تا با موازی سازی وسرکوب، هیچ گونه اعتراض و تشکلی ازمخالفین شکل نگیرد. در شرایط تحریم این جریان از قَبل قراردادها ی بزرگ نفتی و با خرید و تامین کالا از مجاری غیرقانونی بیشترین سود را صاحب شده و به قول اقتصاد دانان مستقل و حتی روزنامه های رسمی کشور بیشترین سهم اقتصاد رانتی نصیب این گروه شده است. قدرت اجتماعی این گروه چیزی بیش از پنج الی شش در صد کل جمعیت کشور نیست. آنان دروضعیت بحرانی و جنگ وخفقان امکان رشد و بقا دارند. و بازیگر و حامیان اصلی نظام حاکم دراین دوره هستند. این جریان براین باوراست که توانسته به رویای خود یعنی تثبیت حکومت اسلامی جامه عمل بپوشاند. آنان از این که ولایت فقیه اشان پس از سه دهه کشتار و سرکوب توانسته پرچم شیعه را در عمق به قول خودشان" مرزهای استراتژیک " برپا دارد. به خود می بالند و برای سردارانی چون "سلیمانی" مدیحه سرایی می کنند. و مدعی هستند "با تدبیر رهبر توانسته اند ایران را به یک نیروی موثر منطقه ای تبدیل کنند و اکنون دشمن به کمک عوامل نفوذی می خواهد همه این دستاورد ها را به باد دهد". آنان در حالی که کاروان و تظاهرات چند هزار نفره برعلیه مخالفان به نام های های مختلف راه می اندازند. می خواهند امت اسلام را متحد کنند و بر منطقه حکم برانند. شعار ضد امریکایی و پوپولیستی دفاع از محرومان در صدرگردهمایی های آنان است و همیشه برای نبرد با استکبار آماده و درصحنه هستند. بخش عمده اعضای مجلس خبرگان و شورای نگهبان و سران سپاه و نهاد های امنیتی و نظامی و قوه قضایی و اطلاعات و از عناصر این جریان است و اغلب کارشناسان فرهنگی و سیاسی و اقتصادی آنان همان بازجویانی است که در برخورد با زندانیان طی این سه دهه کار آزموده شده اند. این گروه با ولی فقیه شان، اکنون نوک پیکان نفرت مردم است. در جریان خیزش دی ماه ۹۶ این گروه به همراه ولایت عظمایشان مورد نفرت مردم و رسانه های اجتماعی بودند. بیش از نود در صد مردم طبق برآوردهای حتی اصلاح طلبان حکومت، یعنی چه آنها که درخیابان حضور داشتند و چه آنها که با آنان همدلی داشتند، خواهان حذف این جریان از مناصب خود هستند و در هر تجمع و هر محفلی خواهان به زیر کشیدن آنان هستند. فریادهای توده خشمگین دی ۹۶ نشانه بارز خواست مردم است . این گروه کوشش کرد با سردمداری احمدی نژاد ها و باند رئیسی و علم الهدا و...اعتراضاتی را سامان بدهد و با ساقط کردن روحانی، در شرایطی که ولی فقیه شان به درد و مرض دچار است برای ادامه غارت خود سکاندار اصلی باشند. چراغ سبز بعضی نهادها و شخصیت های سپاه و رسانه صدا و سیما و کیهان به این گروه با خیزش تهیدستان شهری که کل نظام را به چالش کشید شکست خورد، به طوری که بعضی از سران آن می گویند "دیگر نباید ازاین غلط ها بکنیم ." نگاه کنید به رسانه های جوان، کیهان و نامه های علم الهدا و رسایی ها و اذ ناب شان که چه گونه از جنبش تهیدستان که روزی مدعی دفاع از آنان بودند به هراس افتادند و فرمان سرکوب می دهند.

۲: جریان و گرایشی که بیش ازحد به تحولات درون حاکمیت دلبسته است و براین باور است که تحولات حاکمیت در بستر این صف بندی ها در مسیر اصلاحات تدریجی قرار دارد و به این و آن بخش نامه و سخن رانی یا لایحه دولت، از قبیل بودجه ۹۷ و منشور شهروندی و سخن رانی های روحانی و خاتمی و گروههای هوادار آنان تکیه می کند. و براین باور است به طور مسالمت آمیز می توان روند توسعه و اصلاح را پیش برد. این گروه به دلیل جایگاه خود در اقتصاد و سهمی که از ثبات وضع موجود می برد، خواهان اصلاحاتی تدریجی و درازمدت است و سعی دارند با تکیه بر اسلام، روند توسعه و اصلاحات را اگر صدسال هم طول بکشد پیش ببرند. تکیه گاه اجتماعی عمده این جریان، تکنوکرات ها، سیاسیون بروکرات و روزنامه نگاران متمول و بخشهایی ازسرمایه داری صعنتی و بانکی هستند که احساس می کنند، تحول بنیادین، اوضاع را برای کشور بدتر خواهد کرد. بنابراین با تکیه برچند نمونه تاریخی، بدون یک تحلیل جامعه شناسی از ملت ایران، مردم را ازسوریه ای شدن و پروژه عراق و لیبی می ترسانند. این جریان خواست و منافع و گرایش خود را خواست عمومی ملت مطرح می کنند وبه مخالفین خود انگ اغتشاشگر و خشونت طلب وهمگام با بیگانگان و ... می زنند.

٣ - جریان و گرایشی از اصلاح طلبان و تحول خواهان است که ضمن دیدن اختلافات دو جناح و توجه به سناریوهای احتمالی با تحلیلی که از تاریخ و جامعه حداقل در صد سال اخیر دارد، بر جنبش عدالت طلبانه و دمکراسی خواهانه بخش متوسط تکیه دارد و بر این باور است که ولایت فقیه مانع اصلی پیشرفت و توسعه کشور است، این جریان متعقد است باید برسازوکارجنبش مدنی و صنفی و شعار انتخابات آزاد تکیه نمود و با حرکت های قهرآمیز و خشن، همراه وهمدل نیست و مدعی است با تظاهرات و مبارزات مسالمت آمیز و در صورت لزوم اعتصابات همگانی می توان نظام را به عقب نشینی واداشت. بخشی از دانشجویان و روشنفکران و فعالان حقوق بشر و اقشاری از بخش متوسط که دارای زندگی و موقعیت با ثبات هستند حامیان اصلی این جریان هستند. فعالان این گرایش در جنبش سبز ٨٨ و اعتراضات دانشجویی سال ۷٨ شرکت فعال داشتند و هزینه های سنگینی نیز متحمل شدند.

۴- جریان و گرایشی نیز که خواهان براندازی و حذف ولایت فقیه است عمدتا از هواداران گروههای باقی مانده از نظام سابق و یا بازمانده از سازمان های سیاسی دهه پنجاه – شصت است. آنان خواهان تغییر رژیم کنونی و استقرار رژیم مورد نظرخود هستند و به شکلی روشن برنامه خود را که همان سرنگون کردن نظام ولایت فقیه و به طور کلی جمهوری اسلامی است اعلام می کنند. بعضی از هواداران مجاهدین خلق و رضا پهلوی و بعضی گروههای چپ و قومی جزوه این گروه می باشند. این گرایش بیشتر در حاشیه مرزها و شبکه های مجازی حضور دارد. در جریان خیزش دی ماه کوشش کردند همگام با رسانه های ولایت فقیه که آنان را عامل این خیزش معرفی کرد خود را سرگردگان این خیزش نشان دهند و رسانه های خارج به خصوص "بی بی سی و من و تو" تلاش کردند به علت سر دادن چند شعار دلخواه این جماعت در چند شهر آنان را تا سطح رهبری خیزش و قیام ارتقا دهند.

۵-جریان چپ و سوسیال دموکرات. بخشی از فعالین کارگری، جوانان، زنان، هنرمندان و حقوق بشری و دانشجویان است که برای اولین بار خواست هایشان در بیش ازهشتاد شهر در دی ماه ۹۶ با شعارها ومطالبات توده های تهیدست شهری و جوانان آزادیخواه گره خورد و طبقاتی ترین اعتراض مردمی را در سی و چندسال اخیر شکل داد.

۶- مردم - جنبش دی ماه - وظایف نیروهای ترقی خواه و....
شرکت کنندگان خیزش دی ماه زحمتکشان و جوانان تهیدست مبارزی بودند که از فساد و دیکتاتوری، بیکاری و فقر، و بی توجهی حاکمان، خسته و خشمگینند و چیزی برای ازدست دادن ندارند. در روزنامه بهار مورخه ۴/۱۱/ ۹۶ در مورد تظاهر کنندگان آمده است: " دبیر شورای امنیت کشور در تشریح روندهای منجر به حوادث اخیر با اعلام اینکه از اول آذر ماه امسال شاهد تغییراتی در‌ترکیب افراد حاضر در تجمعات و رادیکالتر شدن شعارهای مطرح شده در اینگونه تجمعات بودیم افزود: درطول سال جاری ٣۷ درصد فراخوانها درخصوص مسائل اقتصادی بوده است... وی با بیان برخی از ویژگی‌ها و پیچیدگی عوامل موثر در بروز ناآرامی‌های دی ماه... به ذکر جزئیاتی از‌ترکیب سنی و تحصیلات معترضان پرداخت و گفت: ۵۹ درصد افراد بررسی شده از شرکت کنندگان در تجمعات دارای تحصیلات زیر دیپلم و دیپلم، ۲۶ درصد نامعلوم، ۱۴ درصد دارای مدرک تحصیلی کارشناسی و یک درصد با مدارک بالاتر بودند. همچنین ٨۴ درصد افراد زیر ٣۵ سال سن داشته و فاقد سابقه امنیتی بودند. معاون وزیر کشور با تبیین اجمالی زمینه‌های مختلف موثر در شکل گیری حوادث اخیر و دسته‌بندی آن در قالب زمینه‌های اقتصادی معیشتی، زمینه‌های سیاسی و زمینه‌های فرهنگی اجتماعی تشریح دقیق طیف‌بندی موجود در هریک از این زمینه‌ها و میزان اثرگذاری هریک را به عنوان فصل دیگری از گزارش ارائه شده از سوی وزارت کشور به رئیس محترم جمهور و مقامات عالی کشور عنوان کرد. دبیر شورای امنیت کشور ‌ترسیم دقیق وضعیت پیشران‌ها و شتاب دهنده‌های حوادث اخیر در کشور را از دیگر محورهای گزارش وزارت کشور اعلام کرد."
نگاه به گزارش مذکور که بنا به ملاحضات امنیتی به مطبوعات داده شده نشان می دهد حرکت مطالباتی و بلفعل دی ماه کسانی جز جوانان تهیدست شهری و مبارزان بی نام و نشان نبودند و چه اندازه چسباندن آنان به این و آن گروه و جریانات سلطنت طلب و مجاهدین خلق و کشورهای خارجی بی پایه بوده است، جالب است بخشی از سردمداران راست مانند توکلی و اذناب امنیتی اعلام می نمایند باید خواست های این مردم فرودست را شنید چون در صورت نشنیدن صدای آنان حاکمیت در آستان بحران وسقوط قرارخواهد گرفت.
باید دانست، مردم به طورعام درسیاست نقش خودرا می زنند وموضع گیری خاص خود را دارند و شرکت در اعتراضات و خیزش یا هرگونه حرکتی را با توجه به درک و تحلیلی که دارند انتخاب می نمایند، مردم در یک کلام، خواهان صلح امنیت رفاه و آرامش هستند و تحولی را خواهانند که برایشان هزینه کمتری داشته باشد چون خبرها را مرتب دنبال می کنند. از جنگ و خشونت بیزارند و سعی دارند از هرگونه امکان و نشان دادن صدای اعتراض خود برای بهتر شدن زندگی خود استفاده کنند. مشکل مردم آگاهی نیست چون به اندازه کافی از وضع بیکاری فساد و استبداد حاکم اطلاع دارند. مشکل اصلی قانع کردن آنان به تشکل است، چون بخش وسیعی از مردم به خصوص جوانان به هرگونه تشکلی بی اعتماد هستند. اگر به جراید داخل کشور نیم نگاهی کنید و یا عضو یکی از شبکه های اجتماعی مانند تلگرام و فیس بوک و... باشید. و یا از دنیای مجازی بیرون بیایید و در کوچه و بازار اعم از شهر و روستا قدمی بزنید، از آگاهی مردم تعجب می کنید. کمتر کسی را خواهید یافت که از فساد و بیکاری و تورم سخن نگوید و شخص ولی فقیه و نهادهای زیر نظر او را عامل این مشکلات نداند. ایران کنونی نزدیک به هشتاد ملیون جمعیت دارد، که بخش متوسط و کارگران، با خانواده زیر پوشش خود نزدیک به پنجاه ملیون جمعیت کنونی را تشکیل می دهد. "مرکز آماردرسال ۹۴ شاغلین یعنی کسانی که در کارخانه ها و کارگاه های تولیدی و ادارات کشور صرفا به فروش نیروی کار خود مشغولند بیست و سه ملیون اعلام نمود که اگر حداقل خانوار نیز برای آن محاسبه شود بیش از دوسوم جمعیت ایران را شامل می شود این گروه اجتماعی عظیم در کنار حداقل بیست میلیون حاشیه نشین شهری و روستایی که از حداقل کار و امکانات زیستی برخوردار است به علت تنگدستی و بیکاری و ناامنی به شکل های گوناگون روبروی نظامی فاسد که صرفا بر سپاه و بسیج و نیروی امنیتی متکی است ایستاده. گاه به صورت رای سلبی، گاه به صورت اعتراض و اعتصاب، گاه با قهر و بی توجهی به فرهنگ و منش حاکم، به این حکومت نه گفته است .
دولت روحانی به جای حل مسائل ملت، نیم چه توان وامکانات موجود را با فشار ولایت فقیه، در خدمت سپاه و نهادهای تحت امر ولایت درآورده وبه تامین کننده نیازهای لجستیکی و تبلیغاتی آنان تبدیل شده است. نگاهی شود به بودجه سپاه که چند برابر شد و امکانات پرخرجی که برای اربعین تهیه شد و سیاست بودجه ای او درحذف یارانه زحمتکشان و رشد روز افزون هزینه های ابتدایی زندگی از آموزش و بهداشت گرفته تا آب و برق و گاز و ناتوانی در کمک رسانی به مناطق زلزله زده و بی اعتمادی ملت به ارگان های حکومتی ... و تعویق چند ماهه حقوق گارگران و باز نشستگان ...
وضعیت دوره دوم ریاست جمهوری اونشان داد. دولت او درعرصه های داخلی و خارجی به سمت تعامل با هرم قدرت رانده می شود و همین امر پروسه جدایی بیشتر بخش زحمتکشان را ازاصلاح طلبان موجب شده و کارگران و بخش متوسط را به سمت تغییرات بنیادی ترغیب کرده است. نگاهی به مطالبات زحمتکشان و اقشار متوسط جامعه در رسانه های رسمی وشبکه های اجتماعی، از رشد روزافزون اعتراضات مدنی و سیاسی دربخش های مختلف کارگری، زنان، جوانان، بازنشستگان و فرهنگیان حکایت می کند.
در این شرایط اصلاح طلبان شناخته شده، با توجه به نارضایتی مردم، راه بقا و حفظ نظام اسلامی را تنها در اصلاحات حکومتی می بینند. راه مذاکره و چانه زنی را با ارگان های مورد حمایت ولی فقیه شروع کرده اند و کوشش دارند بخشی از جریان های اصول گرا و اعتدالیون را که خواهان ادامه وضع گذشته نیستند با خود همراه سازند. اصلاح طلبان شناخته شده دراین روزها که جنبش اجتماعی رادیکال شده، به فراست افتاده اند، با تئوری سازش و مذاکره با نهادهای قدرت ... از رشد اعتراضات و بالا رفتن سقف مطالبات بکاهند. نگاه کنید به مواضع اصلاح طلبان در شورای تهران و مجلس که در دهه هفتاد چه خواست هایی را مطالبه می کردند و اکنون رادیکالترین آن ها حداکثر سیاست تعامل را طرح می نمایند و معتقدند که باید واقع بین بود. آنان مرز خود را با تحول طلبان و کسانی که خواهان تغییرات بنیادین هستند مشخص کرده و مخالفین را برانداز می نامند در صورتی که در سال های ۷۶ و ٨٨ کوشش می کردند خود را به این جریان ها نزدیکتر نشان دهند. "رجوع شود به مصاحبه های تئورسین و رهبران اصلاح طلب مانند عبدی ها و جلایی پورها و خاتمی ها و... در ماه های اخیردرروزنامه هایی چون بهار، اعتماد و..."
خیزش دی ماه ۹۶، خیزش جان به لب رسیدگان تهیدست و جوانان آگاه بود. جنبشی بود بدون سر و بدون تشکیلات. که نه شعار میرحسین یا حسین و اله اکبر سر داد ونه خواست خود را ازمجاری قانون طلبید. آنان بخشی ازجوانان و دانشجویان و تهیدستان شهری بودند که از تنگدستی و فساد وسرکوب جانشان به لب رسیده بود، آنان توانستند به مدت ده روز بخش عمده شهرهای ایران به خصوص شهرهای کوچک را صحنه خروش خواست های سیاسی و مطالباتی خود کنند. آنان مدعی هستند هم چنان که انقلاب فرانسه توانست در جریان حرکت خود رهبران خود را بوجود آورد. ما هم می توانیم و قادریم. این ادعا که شاید رمانتیزم انقلابی هم در آن نهفته باشد ولی بخشی از منطق جوانان این مرز وبوم است که از احزاب سنتی و اپوزسیون دل کنده اند. شواهد نشان می دهد درابتدای کار به خصوص تظاهرات روز اول در مشهد دار و دسته خشن ترین بخش امنیتی یعنی دار و دسته علم الهدا و رئیسی و باند او برای تضعیف دولت روحانی فعال بودند که تیرشان به سنگ خورد و با ورود تهیدستان شهری و جوانان، تظاهرات از دست شان خارج شد و توده های تهیدست در بیش ازهشتاد شهر به خصوص شهرهایی که بیکاری و فقر و مسایل قومی درآن عمده بود وارد صحنه شدند. گوناگونی شعارها از "مرگ بر دیکتاتوری. تا حمله به نهاد های ولایت فقیه." از شعارهایی هم چون "ملت گدایی می کند. خامنه ای خدایی می کند". ما کار می خواهیم"،" سوریه و یمن رها کن فکری به حال ما کن و...." شعارهایی که دیدیم و شنیدیم و حرکت های خود انگیخته و زد وخورد با چماق داران و حمله به آنان نشان از خشم جوانان تهیدستی بود که از برادران و خواهران یا از هم محله ای و هم دانشگاهی خود، تجربیاتی را کسب کرده بودند که حکومت به چه ترفندهایی دست می زند. آنان آگاهانه پی برده اند در شرایط کنونی به دلیل تسلط نهادهای امنیتی و شکار آنان باید بیاموزند. و همه این آموختن ها و اعتمادها را درخیابان و در جریان مبارزه کسب کنند.
چیزی که مردم در خیابان می آموزند و همه حتی فعالان نیز باید بیاموزند، این است که نباید به قدرت و اختلاف انان چشم دوخت بلکه باید آن را شناخت و از تضادهای درون آنان بهترین بهره را برد. باید میان مردم رفت و اتحاد و همدلی را در وسیعترین شکل ممکن و محوری ترین شعارتبلیغ و ایجاد نمود. مردم هیچ گاه دنبال هزینه های سنگین نبوده اند. هیچ کس دوست ندارد پدر و مادر، خواهر و برادر و یا فرزند خود را در مبارزه ای خشن و پرهزینه از دست بدهد. ولی آن گاه که حاکمان حاضر نباشند صدای آنان را بشنوند، آن هم صدایی کاملا مسالمت آمیز و حق طلبانه، ناچارند به خیابان بیایند و فریاد بزنند و در برابر چماق داران و امنیتی ها بایستند و هزینه دهند.
به کسانی که در بوق هایشان می دمند و فکرمی کنند جنبش مردم تمام شد و می گویند آسوده بخوابید، باید گفت: خیزش دی ماه به پایان نرسیده، بلکه تازه شروع شده، آنان به درون خانه ومحافل و کوچه و برزن های خود رفته اند تا ببیند حاکمان چه تصمیمی می گیرند. آیا صدای آنان را شنیده اند؟ حاضرند به خواست های آنان تن دهند؟
باید همه کوشندگان راه آزادی وعدالت، همه مدافعان حقوق بشر و همه کسانی که به صدای مردم باور دارند به کمک بیایند و فریاد بازداشت شدگان و کسانی را که اکنون با داغ ودرفش روبرویند به گوش جهانیان برسانند. کوشش کنند بخش متوسط و زحمتکشان که اکنون بیشتر همدلی دارد تا همراهی، بالفعل کنند و بیشترین اتحاد ممکن را برای کمک به این طبقاتی ترین اعتراض مردم که دیر یا زود به خیابان خواهند آمد ایجاد نمایند . چرا که همه می دانیم یک دست بی صداست.
باید گروههای تحول طلب و خواهان تغییرات بنیادی در این شرایط که بحران اقتصادی و منطقه ای وضعیت اسفناکی را برای کشور و ملت رقم زده است فعال تر به میدان وارد شوند. چون از جلسات پی درپی وزیر کشور و نهادهای امنیتی با رهبری تحت عنوان "چگونگی برخورد با آسیب های اجتماعی" برمی آید. آنان چیزی جز امنیتی کردن کشور و فشار بر زحمتکشان و بخش متوسط راه حلی ندارند. نگاهی شود به اعلام دخالت سپاه در بحران شهری و سخنان روحانی و گزارش وزارت کشور پیرامون اعتراضات دی ماه و مشکلات اقتصادی و به قول خودشان اسیب های اجتماعی...
حاکمیت ولایت فقیه به دلیل از دست دادن مشروعیت و پایگاه اجتماعی و حاد شدن اختلافات درون جناحی و مداخله پرهزینه درجنگ سوریه وعراق ویمن و ... به تنها گزینه خود یعنی سرکوب و فشار بیشتر بر جوانان و زحمتکشان اعم از شاغل و بازنشسته دست زده و این را در سخنان فرماندهان و شخص ولی فقیه به روشنی می توان دید. بنابراین عقب نشینی مشخصی جزچند اصلاح بودجه ای و فرمایشی در کار نیست. به نظرمی رسد در حاکمیت گوشی برای شنیدن صدای مردم وجود ندارد. ومردم دیر یا زود متحد تر و متشکل تر به خیابان خواهند آمد.
نیروهای ملی و ترقی خواه در این شرایط باید سیاست و برنامه مشخص تری داشته باشند و به کمک بیایند. جریان های خارج از کشور باید به دفاع از زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان برخیزند و ملت را در صحنه های گوناگون یاری دهند. آنان می توانند به پشتوانه ای قوی برای جنبش داخل کشور تبدیل شوند و امکان خفه کردن صدای مردم را از سرمداران جنگ طلب منطقه ای و مستبدین داخلی بگیرند و نوک تهاجم و تبلیغ خودرا علیه شخص خامنه ای و مدافعان ولایت قرار دهند و درشکل گیری وسیعترین تشکل ملی کوشا باشند وگرنه رشد بحران های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و شرایط حاد منطقه، کشورو ملت را به سمتی خواهد برد که در آن دورنمای روشنی دیده نخواهد شد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست