سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چرا باید از «زنان علیه زنان» حرف زد
نفیسه آزاد


• شما به عنوان یک زن یا یک مرد اگر خواستار فهم نظام جنسیتی و پیدا کردن راه‌هایی برای مقابله با فرودستی زنان یا حتی فقط فهم رفتارهای زنان اطراف خود هستید نمی‌توانید فقط سوی «خواهری» را ببینید و از سوی «زنان علیه زنان» غافل شوید. این یک کج‌فهمی اساسی ایجاد می‌کند. زنان باید در برابر نظامی که آنها را فرودست کرده هم‌پیمان شما باشند اما در عمل روبروی شما می‌ایستند به دلیل همان نظام جنسیت. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۱ دی ۱٣۹۶ -  ۱ ژانويه ۲۰۱٨



چند روز پیش در توئیتر چیزهایی خواندم در مورد زنان علیه زنان. دوستان عزیزی نوشته بودند که این ترم بی‌معناست و فمینیستی نیست و مهمل است و نظیر این

به نظرم توئیتر مدیای بحث‌های جدی و مفصل نیست، رسانه یا شبکه اجتماعی تلنگر زدن و رفتن است اما گاهی فرصت‌هایی ایجاد می‌کند تا آدم رفت و برگشت سریعی در زمینه‌ای با کسی داشته باشد

این مطلب کوتاه را می‌نویسم تا توئیتی که نوشتم را توضیح بیشتری بدهم، چون به نظرم بحث مهمی در حوزه زنان است و متاسفم که در حال حاضر وقت ندارم بیشتر به آن بپردازم

چیزی که نوشته بودم این بود:

«برخلاف برخی دوستانم من به ترم #زنان_علیه_زنان در برابر ترم #خواهری اعتقاد دارم، برای توضیح دومی فهم اولی مهمه»

اما دلایلم:

۱- داستان «جنسیت» از لحظه تولد هر کودک یا حتی پیش از تولدش با انجام یک سونوگرافی ساده آغاز می‌شود، در چند ثانیه جنس کودک شناسایی شده و «دختر» یا «پسر» طبقه‌بندی می‌شود. از این به بعد بی‌نهایت پیش‌فرض به عنوان دخترها اینطور هستند و پسرها اینطور به او تحمیل می‌شود. داستان جنسیت تا بی‌نهایت زندگی تازه متولد شده ادامه دارد و گاهی حتی از او جلو می‌زند.

۲- «جنسیت» یک ساختار اجتماعی است که تولید نابرابری می‌کند. جنسیت باعث می‌شود یک «جنس» یعنی زنان دسترسی کمتری به منابع و فرصت‌ها داشته باشند، صاحب ارزش‌های اجتماعی و اقتصادی کمتری باشند و در نظام‌های حقوقی نظیر کشور ما به حقوق فردی و اجتماعی کمتری هم دسترسی داشته باشند. «جنسیت» همه زنان را به نسبت مردان فرودست می‌کند.

۳- داستان اصلی از جایی اغاز می‌شود که قصد داشته باشیم بر علیه این نظام جنسیتی شورش کنیم، شورشی به قصد برابری.

برای این کار باید:

اول: ببپذیریم که نظام جنسیتی وجود دارد

دوم: این نظام جنسیتی نه تنها تولید نابرابری می‌کند که برای نابرابری‌های موجود یک نظام ارزشی می‌سازد

سوم: زنان به دلیل این نظام جنسیت فرودست می‌شوند (علاوه بر نظام طبقاتی، نژادی، مذهبی و …)

۴- در بسیاری از رویکردهای فمینسیتی بر ترمی به نام «خواهری» تاکید می‌شود، زنان به دلیل این فرودستی مشترک که در آن با هم شریک هستند می‌توانند نوعی «خواهری» تجربه کنند که از نظر من یک هم‌پیمانی بر علیه نظام جنسیتی است که انها را عقب نگه می‌دارد. خیلی هم به نظر طبیعی می‌رسد که وقتی گروهی به دلیل مشترک مورد تبعیض و ظلم واقع می‌شوند به هم نزدیک شوند، هم‌پیمانی داشته باشند و راه‌حل‌های مشترک. روی قدرت هم حساب کنند، به هم تکیه کنند و منافع و مضار مشترک داشته باشند

۵- نکته از دست رفته اینجا این مسئله است که یکی از کارکردهای نظام جنسیتی قرار دادن زنان روبروی هم است. زنان علیه زنان یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های نظام جنسیتی است، به نظرم به‌ویژه وقتی پای مردی در میان است که می‌تواند شوهر، معشوق، دوست، همکار، رئیس و … باشد. نزدیک شدن به آن مرد یا منافع حاصل از مرد بودن، زنان را روبروی هم قرار می‌دهد. این منفعت می‌تواند در نظام خویشاوندی یا شغلی یا سیاسی باشد.

۶- شما به عنوان یک زن یا یک مرد اگر خواستار فهم نظام جنسیتی و پیدا کردن راه‌هایی برای مقابله با فرودستی زنان یا حتی فقط فهم رفتارهای زنان اطراف خود هستید نمی‌توانید فقط سوی «خواهری» را ببینید و از سوی «زنان علیه زنان» غافل شوید. این یک کج‌فهمی اساسی ایجاد می‌کند. زنان باید در برابر نظامی که آنها را فرودست کرده هم‌پیمان شما باشند اما در عمل روبروی شما می‌ایستند به دلیل همان نظام جنسیت.

۷- فهم الگوی زنان علیه زنان است که توضیح می‌دهد چرا خواهری مهم است بدون اولی، دومی بی‌معنی است. زنی که دوست شماست ترجیح می‌دهد حمایت مردان را داشته باشد تا در کنار شما بایستد، مادر همسر شما ترجیح می‌دهد منافع پسرش را در یک نظام مردسالار حفظ کند تا اینکه با شما برای به دست آوردن حقوق برابر هم‌پیمان شود و هزاران مثال دیگر. اگر «خواهری» انتزاعی است برای آینده یا نادر مواردی در زندگی روزمره، زنان علیه زنان تجربه زیسته روزمره اغلب ماست.

و در نهایت؛ حرف زدن یا تلاش برای فهم دقیق یک الگوی اجتماعی حتی اگر دردناک باشد به معنای صحه گذاشتن و تایید کردن آن نیست، بین فهم الگوی جنسیت در برساخته کردن «زنان علیه زنان» و شوخی‌ها و تکرارها و کلیشه‌هایی که زنان را دشمنان هم نشان می‌دهند تفاوت «محتوایی» و «عملکردی» هست.

اگر قرار است اندکی همدلی با زنانی که روبروی زنان دیگر برای رسیدن به برابری می‌ایستند داشته باشیم اتفاقا نیاز داریم به جای اینکه آن مقاومت را گردن حماقت شخصی، دشمنی، توطئه‌چینی، بی‌شعوری و …. آن «فرد خاص» بیاندازیم، آن را حاصل نظام جنسیت بدانیم، مطالعه کنیم و آگاه باشیم به جای نفرت‌ها و کینه‌های شخصی، محصولان نظام جنسیت را می‌بینیم که قادر خواهیم بود با آنها همدلی هرچند ناچیزی نشان دهیم، این اتفاق از نظر من قدم بزرگی است به سوی «خواهری»

برگرفته از وبلاگ نویسنده


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست