دختر اهوازی که با لباس مردانه به ورزشگاه اهواز رفته بود
در استادیوم احساس امنیت کردم و منقلب نشدم
نگین باقری
•
در استادیوم احساس امنیت میکردم. چند دقیقه با بغض خیره به زمین چمن شدم. چقدر تنها بودم. دختران زیادی دلشان میخواست جای من باشند. اگر باز هم موقعیتی پیش بیاید لباس مردانه میپوشم و باز به استادیوم میروم تا زمانی که ورود زنان به استادیوم آزاد شود.»
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۷ دی ۱٣۹۶ -
۲٨ دسامبر ۲۰۱۷
«وقتی دستهایم را بالا میبردم میفهمیدند که زن هستم. البته آنها هم با تکان دادن سر اطمینان میدادند که قرار نیست تو را لو بدهیم. من فقط امنیت را حس میکردم. خبری از حتی یک نگاه اشاره یا آزار نبود. هیچ چیزی من را «منقلب» نکرد. شاید این نگاههای آزاردهنده وقتی برای استقبال از تیم به هتل و فرودگاه رفته بودم، وجود داشت اما در استادیوم احساس امنیت میکردم.»
روزنامه وقایع اتفاقیه به نقل از شبنم، دختر اهوازی که با لباس مردانه به ورزشگاه اهواز رفته بود، نوشت: «یک هفته تمرین پسر بودن میکردم. از ظاهرم گرفته تا راه رفتن و حتی حرف زدنم را شبیه پسرها کرده بودم. با زینب چند کلیپ برای تمرین گریم تماشا کرده بودیم. برای همین یک بار دیگر کلاهگیس مردانه گذاشتم و به خیابان رفتم اما متوجه نگاه سنگین مردم میشدم.
او در ادامه به آی اسپورت گفت: روز بازی دو مرحله با رنگ مو روی صورتم ریش کشیدم. باز هم چهرهام مصنوعی بود برای همین کمی رنگ قرمز هم روی آن زدم تا طبیعیتر به نظر بیاید. کلاه آفتابی گذاشتم تا صورتم را بیشتر بپوشاند. همه این کارها را به اجبار کرده بودم اما باید همه این کارها را میکردم تا نگذارم مطالبه ورود به ورزشگاه فراموش شود.
اولین بار بود که با لباس پسرانه به ورزشگاه میرفتم. از کنار سربازهای زیادی رد شدم و کسی نگاه سنگینی نداشت. پسرانه راه میرفتم و موفق بودم. شاید هیچ چیز به اندازه تمرین پسرانه رفتار کردن دردناک نبود. ناخنهایم را هم دو روز قبل از بازی از ته گرفتم. ازدحام در گیتهای ورودی زیاد شده بود. دالان وحشت تا زمین بازی را با لرزش شدید پا طی کردم. نزدیک جایگاه صدای تشویق میآمد. ۵۰ نفر اطرافم آشنا بودند. جز آنها شاید حدود ۲۰نفر از اطراف وقتی دستهایم را بالا میبردم میفهمیدند که زن هستم. البته آنها هم با تکان دادن سر اطمینان میدادند که قرار نیست تو را لو بدهیم. من فقط امنیت را حس میکردم. خبری از حتی یک نگاه اشاره یا آزار نبود. هیچ چیزی من را «منقلب» نکرد. شاید این نگاههای آزاردهنده وقتی برای استقبال از تیم به هتل و فرودگاه رفته بودم، وجود داشت اما در استادیوم احساس امنیت میکردم. چند دقیقه با بغض خیره به زمین چمن شدم. چقدر تنها بودم. دختران زیادی دلشان میخواست جای من باشند. اگر باز هم موقعیتی پیش بیاید لباس مردانه میپوشم و باز به استادیوم میروم تا زمانی که ورود زنان به استادیوم آزاد شود.»
معامله با قوانین مردانه
لباس مردانه میپوشند و وارد استادیوم میشوند. پیراهن گشاد، کلاه و شلوار فاق بلند. این زنان ۹۰دقیقه دیگر زن نیستند. کسی به آنها متلک نمیاندازد، مورد آزار فیزیکی یا کلامی قرار نمیگیرند و از همه مهمتر به تماشای تیم مورد علاقهشان مینشینند. روزهای گذشته دو زن اهوازی برای بازی پرسپولیس و فولاد خوزستان به استادیوم شهرشان رفتند. آنها اولین و آخرین زنانی نبودند که بخشی از هویتشان را برای چند دقیقه مخفی کردند. تابستان همین امسال نیز گروهی از زنان روسری را کنار گوششان با سنجاق قفلی گره زدند و خیلی عادی شبیه زنان سوری از نگهبانی ورزشگاه آزادی گذشتند. آن زمان نیز به همین زنان بابت رفتن زیر پرچم کشور دیگر برای ورود به استادیوم انتقادهای زیادی شد. امروز نیز برخی اعتقاد دارند زنانی که با لباس مردانه وارد استادیوم میشوند خودشان را تحقیر کردهاند. اما آیا واقعا همینطور است؟ آیا زمانی که با روسری و مانتو و ملیت ایرانی اجازه ورود نداشتند غرور و حرمتشان حفظ شد؟ آنها به خاطر پنهان بودن جنسیتشان هویت خود را لکهدار میکنند؟ به نظر میآید که آنها هویتشان را پیشازاینکه بخواهند با جنسیت تعریف کنند، با طرفداری از تیم الف یا ب میشناسانند. کدام لباس زنانه؟ کدام لباس مردانه؟ وقتی همه این پوششها در یک نظم نمادین پیشین تعریف شدهاند. زنانی که موقعیت اندامی خود را نه در پوشش و تقسیمبندی آن به زنانه و مردانه بلکه در گرفتن حقوق خود میدانند خودشان را تحقیر نمیکنند بلکه مبارزه با قوانین نابرابر را زندگی میکنند. اصطلاح «معامله با مردسالاری» را «دنیز کاندیوتی»، نویسنده و پژوهشگر ترک در مقالهای با همین نام استفاده میکند. براساس نظر او رفتارهایی شبیه به این نه دوری از هویت بلکه امتیاز گرفتن از قوانین تبعیضآمیز با همراه شدن با بخشی از آن است. وارد شدن با لباس مردانه یکی از استراتژیهای زنان است که در شرایط نابرابر برای بهتر کردن گزینههای زندگیشان یا افزایش امنیت خودشان به کار میگیرند. زن در این نوع پدرسالاری که او از آن حرف میزند صرفا منفعل و فرمانبر نیست. این زنان از طریق همنوایی با مردسالاری از مردسالاری امتیاز میگیرند تا کاری را انجام دهند که به خاطر زن بودن ازآن منع یا محروم میشدند. این زنان گاه از قوانین و هنجارهای مردسالارانه راه نفوذی پیدا میکنند تا به دنیای برابر سرک بکشند و گاه از مردسالاری استفاده میکنند تا امنیتشان را حفظ کنند. آنها یک قدم به عقب برمیدارند تا دو قدم به پیش بروند. متهم کردن زنی که با لباس مردانه به استادیوم میرود مانند متهم کردن زنانی است که در جریان انقلاب مشروطه با لباس مردانه به مبارزه رفتند. مانند مادری است که با حکمرانی مردسالارانه در خانه برای خود قدرت و اتوریتهای دست و پا میکند. نفس کشیدن در دنیایی که مناسبات اولیه خود را با مردسالاری تعریف کرده ما را با چنین مثالهای مشابهی روبهرو میکند: زنانی از واگن زنانه اتوبوس استفاده میکنند که سر کار بروند، امضای پدر را میگیرند تا در دانشگاه ثبتنام کنند، زنانی که با هدف جلب توجه رییسان آرایش میکنند تا ارتقای شغلی پیدا کنند یا برای امنیتشان به صورت تصنعی حلقه ازدواج میاندازند و زنانی که برای امنیت بیشتر ترجیح میدهند هنگام پیادهروی شبانه مردی آنها را همراهی کند مردسالاری را قرض میگیرند تا کنشی داشته باشند.
* تاکید شبنم دختر اهوازی بر منقلب نشدن در استادیوم در نقد این سخن سحر قریشی است که وقتی با این پرسش مجری روبرو می شود که آیا فوتبال دوست ندارید، می گوید: چرا فوتبال را دوست دارم و فوتبال نگاه می کنم اماعلاقمند نیستم برای تماشای بازی به زمین فوتبال بروم. او ادامه می دهد: « دوست ندارم بروم استادیوم. از اینکه کنار تعداد زیادی آقا قرار بگیرم منقلب میشم، احساس امنیتم رو از دست می دهم. کاملاً موافقم که اجازه نمی دهند خانم ها به استادیوم بروند. »
|