سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جمهوری اسلامی در بن بست - رضا وضعی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۵ مهر ۱٣۹۶ -  ۱۷ اکتبر ۲۰۱۷


سرانجام آن روزی که همه به انتظارش نشسته بودند فرا رسید. جمعه ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷ رئیس جمهور امریکا آقای دونالد ترامپ موضع خود را نسبت به ایران و پرونده برجام مشخص و ایران را محکوم به حمایت از تروریسم، نقش موثر در بی ثباتی منطقه خاورمیانه و برنامه موشک های بالستیک (دوربرد) کرد. ولی جدا از این ادعا ها، مطلب مشخصی که از صحبت های رئیس جمهور امریکا برمی آمد اینکه ایشان خواهان محاصره هرچه بیشتر رژیم ایران هستند. و در ادامه موضع گیری ایشان براساس متنی که کاخ سفید منتشر کرده، سپاه پاسداران ایران (بازوی سرکوب و محافظ بقای رژیم) زین پس مشمول فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ خواهد بود. فرمانی که قوانین حاکم بر گروهای تروریست را بر سپاه اعمال میکند؛سپاه عملا یک نهاد تروریستی خوانده شد و وزارت دارایی آمریکا سه شرکت ایرانی را به فهرست تحریم‌ها اضافه کرد.
حال در این مطلب میخواهیم به نکته ای بپردازیم که آیا رژیم ایران میتواند به این خواسته ها تن دهد و موجب رفع تحریم ها شود یا خیر؟!
برای پاسخ به این سوال بدون شناختی واقع گرایانه و درست ناممکن خواهد بود، نتیجتا در ابتدا سعی میکنیم به شناخت رژیم حاکم بر ایران بپردازیم. اینکه گاها با یکسری نظریه ها مبنی بر اصلاح پذیر بودن این رژیم مواجه میشویم، نشاندهنده یک نکته است و آن اینکه ماهیت این رژیم را به درستی نشناخته ایم.
رژیم ایران را اگر بخواهیم تعریف کنیم، میتوان بر اساس چند ویژگی نظام های توتالیتر معرفی کرد؛ به این صورت که: این حکومت‌ها عموما بر بنیان یک ایدئولوژی شکل می‌گیرند. در این کشورها پدیده تحزب وجود ندارد. کشور عملا تک حزبی است و هدایت سیاسی کشور و تبلیغات اجتماعی، فرهنگی و آموزشی در انحصار این حزب قرار دارد. هدایت این حزب عموما تنها توسط یک رهبر صورت می‌گیرد. رهبری این حزب یا مستقیما برعهده خود رهبر کشور است یا برعهده فرد دیگری است که از اعتماد کامل رهبر برخوردار است. حکومت در دفاع از خود در برابر خیزش‌ها و یورش‌ها متکی بر نیروی قدرتمند یک پلیس تروریستی است. تمامی وسایل ارتباطی و رسانه‌ها یا در انحصار دولت قرار دارند یا توسط دولت توتالیتر کنترل می‌شوند. دولت هیچ فرد یا جریان مخالفی را در کنار خود تاب نمی‌آورد. اقتصاد در این کشور به شکل مرکزی توسط خود دولت هدایت می‌شود. به سخن دیگر سیستم اقتصاد دولتی در این دسته از کشورها وجود دارد. و در آخر ترویج ایدئولوژی خود به دیگر کشور ها که نمونه آن بسیار در تاریخ و حال موجود است. هر شش شناسه دولت‌های توتالیتر که از سوی برژینسکی و فریدریش مطرح شده‌اند، در مورد دولت اسلامی ایران با توجه به عملکردش در داخل و خارج صدق می‌کنند. برای مثال به مورد آخر اشاره میکنم.
در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به نوعی میتوان گفت به سیاست خارجی کشور پرداخته است که بر اساس آموزه های اسلام، مبتنی بر صدور انقلاب اسلامی ایران است. وقتی قانون اساسی جمهوری اسلامی را باز میکنیم در مقدمه این قانون متوجه می شویم به دخالت در دیگر کشور ها مشروعیت بخشیده. در مقدمه آمده است:« قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم می‌کند به ویژه در گسترش روابط بین‌المللی با دیگر جنبش‌های اسلامی و مردمی می‌کوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام یابد.» این مقدمه معنایی جز اینکه جمهوری اسلامی از روزهای نخست آغاز به کارش در حکومت، به دخالت در امور دیگر کشور ها از طریق ایدئولوژی صدور انقلاب اسلامی می اندیشیده و شکل قانونی به آن داده معنای دیگری ندارد که به تعبیری دیگر احساس دشمنی با دیگر کشورهای منطقه ای و بین المللی بوده است.
نتیجتا با اشاره به موارد فوق متوجه هستیم که نمیتوان از رژیم حاکم بر ایران توقع داشت به خواسته های امریکا و در جواب تحریم هایش به تغییر رفتاری دست زند. چرا که تغییر روش حکومت به معنی مقابله کردن با امر الهی است و کسانی که صدای تغییر روش را بدهند محکوم به مجازات خواهند بود. و از سوی دیگر برای تغییر روش میبایست در راس امور کشوری قرار گیرند و پر واضح است که برای دست یابی به پست های کلان مدیریتی ناچار به فرمان بردن از ولی امر(نماینده خدا بر روی زمین) هستند. و زمانی که آن پست را بدست میاورند دو راه پیش رو دارند: یا برای تغییر در رفتار باید از خواسته های راس هرم فاصله گرفت، که در این مواقع محکوم به شکست هستتد و یا از هدف خود عقب نشینی کنند به منظور حفظ مقام خود که فرقی بین آنها و مقامات پیشین نمیتوان متصور شد. نمونه این مورد را در تاریخ نزدیک به چهار دهه رژیم داشتیم که عدده ای مورد اول را انتخاب کردند و از مقام خود اخراج شدند و عدده ای مورد دوم را در پیش گرفتند و موقعیت خود در نظام را حفظ کردند. و در هر دو مورد این آقایان رفرم ناپذیر بودن رفتار و گفتار رژیم در داخل و خارج از ایران را آشکارا به اثبات رساند. و با این حساب واضح است که رژیم عقب نشینی نخواهد کرد.
رژیم جمهوری اسلامی با نزدیک به چهار دهه حکومت به شکل فوق که توضیح اش را داده ام باعث بروز بحران های حل نشدنی در خود شده است، که این بحران ها را میتوان به شش دسته بحران های اساسی طبقه بندی کرد.و با تحریم های بیشتر توسط امریکا، میخواهیم ببینیم چه آینده ای پیش روی رژیم است. این شش بحران شامل:
بحران پرونده هسته ای: پرونده هسته ای ایران را دیدیم که در نهایت به دست قدرت های جهانی تکلیف اش مشخص شد و این قدرت ها توانسته اند خواسته خود را تا کنون به رژیم حاکم تحمیل کنند. و رژیم و سپاه پاسدارانش رویای ایران اتمی را به گور سپاردند و تمام هزینه های ۲۵۰ میلیارد دلاری را زیر بتن ها خاک کردند. و در نهایتِ تمام ثروت سوزی ها روز جمعه رئیس جمهور امریکا پرونده هسته ای ایران را تائید نکرد که هیچ ، همزمان با آن سپاه را مورد تحریم و در لیست تروریستی قرار داد و به کنگره و هم پیمانانش مهلت داده تا پرونده هسته ای را اصلاح کنند؛ در غیر این صورت برجام را لغو خواهد کرد.این عمل به این بهانه صورت میگیرد که رژیم ایران به دلیل اجرایی کردن ایدئولوژی حاکم و صدور انقلاب اسلامی دست به دخالت در امور دیگر کشور های منطقه زده، موشک های بالستیک خود را گسترش داده و از تروریسم در منطقه حمایت کرده است و حال زمان، زمان حسابرسی به موارد ذکر شده است.
بحران جنگ قدرت: با توجه به نام گذاری سپاه پاسداران ایران به عنوان یک سازمان تروریستی اینطور بر میاید که غرب یک استحاله اجباری را در دامن رژیم گذاشته است، که با توجه به شرایط درون و خارجی رژیم اگر به این استحاله(تغییر ساختار اجباری،به معنی بریدن بخشی از بدنه خود)که خود تقویت درگیری نیروهای درون رژیم را در پی خواهد داشت، تن ندهد مجبور به نابودی به شکل کلی آن است. که بسیار بعید است رژیم بخواهد به این استحاله جواب مثبت بدهد؛ چرا که از بعد از سخنرانی رئیس جمهور امریکا هیچ نشانه ای از عقب نشینی رژیم دیده نشده و مدام این سوی و آن سوی در مسیر تحریک و تهدید قدم برداشته است. به طوری که حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، در واکنش به اعلام سیاست تازه پرزیدنت دونالد ترامپ در قبال رژیم ایران گفت که «جمهوری اسلامی ایران غافلگیر نشده و ما تا زمانی که از منافع برجام برخورداریم، به آن احترام می‌گذاریم…اما اگر روزی منافع ما تامین نشود، بدانند ایران لحظه‌ای درنگ نخواهد کرد و به آنها پاسخ خواهد داد.» و وزارت خارجه رژیم ایران همچنین با دفاع از سپاه پاسداران ادعا کرده:‌ «به دلیل سیاست های خصمانه آمریکا و متحدانش در منطقه به ویژه اسرائیل، و صدها میلیارد دلار تسلیحات مدرن ارسالی به این منطقه از سوی آمریکا که منطقه را به انبار باروت تبدیل کرده است، جمهوری اسلامی ایران نمی تواند نسبت به توانمندی‌های دفاعی کشور بی تفاوت باشد.» این بدان معنا است که رژیم در مسیر تهدید و تحریک قدم برداشته و از مواضع خود عقب نشینی نخواهد کرد و با این اقدامات رژیم، آینده مطلوبی را نمیتوان برای آن متصور شد.
بحران اقتصادی: اقصاد امروز ایران ویران شده است. رکود و تورم همزمان در کشور حاکم است و با توجه به شکل اقصادی کشور(اقتصاد غیر تولیدی) نمیتوان امیدوار بود که اوضاع اقتصادی بهبود پیدا کند. و حال با تحریم ایران به دلیل فعالیت های موشکی-حمایت از تروریسم-دخالت در امور دیگر کشور ها باید شاهد وخیم تر شدن اوضاع باشیم، که میتواند اقتصاد ایران را به صورت کامل به فروپاشی برساند. چرا که اقتصاد ایران بدلیل سو مدیریت در چهار دهه گذشته ماهیت تولیدی خود را از دست داده و توان برون رفت از این بحران را ندارد و همین امر باعث بروز تجمعات و اعتراضات مردم در شهرهای مختلف شده است، که با تشدید تحریم ها میتوان شاهد هرچه وسیعتر شدن اعتراضات باشیم.
بحران اجتماعی: با رکود و تورم و آمار بیکاران در جامعه میرود تا زمبنه ساز اعتراضات بیش از ۳۴ میلیونی فقرا و بیکاران باشیم.و سرکوب معترضین به آخرین حد خود خواهد رسید، که نمونه این سرکوب های اخیر میتوان به سرکوب کارگران هپکو و آذر آب اراک، سرکوب و بی توجهی به مالباخته ها که پول هاشون توسط موسسات مالی و بانک های این نظام دزدیده شده و سرکوب و فشار غیر انسانی بر زندانیان سیاسی در حبس و بی توجهی به اعتصاب آنها اشاره داشت. این شکل از سرکوب ها جامعه را تا حد افنجار جلو کشانده که تنها بدنبال یک جرقه است تا شورشی میلیونی در ایران اتفاق افتد. که در صورت اتفاق چنین شورشی آینده سیاهی را میتوان برای ایران دید.
بحران محیط زیست: بحران محیط زیست شاید از اولین بحران هایی باشد که تمدن ایران و ایرانی را تهدید میکند. امروز بخش های از کشور غیر قابل سکونت شده اند و به گفته مسئولین ۹۰% از روستاهای سیستان و بلوچستان غیر قابل زیست است و سایت فاینشنال تایمز گزارش داده است که ایران تا ۲۰ سال آینده کاملا خشک خواهد شد. باید به بحران زیست بوم در ایران بحران آب و خطر وقوع جنگ آب هم اضافه کرد،که به گفته وزیر نیرو در دولت آقای احمدی نژاد در آینده ای نه چندان دور بیش از نیمی از جمعیت ایران اجبارا مهاجرت خواهند کرد. بحران محیط زیست و کم بود آب و خطر گرد و غبار در ۲۳ استان ایران میتواند در آینده به فاجعه ای غیر قابل کنترل تبدیل شود و تا به امروز شاهد بودیم که رژیم ایران راه حلی برای آن پیدا نکرده و نخواهد توانست پیدا کند. بحران محیط زیست امروز بزرگترین چالش بر سر راه امنیت ملی ما ایرانیان است.
بحران منطقه ای: موقعیت رژیم با توجه به تحریم های امریکا در منطقه رو به وخامت است. رژیم در چند جبهه جنگ فرساینده در عراق، سوریه ، یمن و... خودش را درگیر کرده است. از آنجا که ماهیت این نظام صدور تروریسم و انقلاب اسلامی است، در طی این سالیان تلاش کرده و می کند که با دخالت های نظامی و مستشاری در کشورهای منطقه، بتواند به بحران در این کشورها اضافه تا از این طریق اعتباری برای بقای خود بدلیل نداشتن مشروعیت درونی از کشور های غربی کسب کند.اما دخالت نظامی در سه کشور و در یک زمان واحد باعث شده است، که این نظام هر روز بیشتر از روز قبل ضعیف و ضعیف تر شود تا جایی که تبدیل به بحران برایش شود. حضور نظامی حکومت ایران در عراق ، سوریه ، یمن و... باعث تضعیف قدرت رژیم شده و مثل باتلاقی درآمده که هر روز بیشتر از قبل نظام را به زیر می کشد.
بر کسی پوشیده نیست که این بحران های نام برده به مرحله ی حاد خود رسیده است. نتیجتا رژیم نیاز دارد چاره ای بیاندیشد، اما نه مواد(تجهیزات و پشتوانه مالی) حل این بحران را دارد و نه علم آن را. در نهایت به سمت فروپاشی کشیده خواهد شد، چرا که تنها راه جذب سرمایه خارجی است و نیک میدانیم که بدلیل چنگ اندازی سپاه که توسط امریکا یک سازمان تروریستی معرفی شد و شفاف نبودن اقتصاد کشور هیچ شرکت بزرگی مایل به سرمایه گذاری در ایران نیست. و به موجب تحریم های یکجانبه‍ی آمریکا هیچ شرکت خارجی نمی تواند با به کار گیری یک "فرد آمریکایی" یا استفاده از دلار آمریکا با جمهوری اسلامی ایران معامله یا همکاری اقتصادی کند و یا در این کشور به سرمایه گذاری مبادرت ورزد. شرکت ها و بانک های خارجی و اروپایی در صورت تخطئی از این قاعده با جریمه های سنگین دولت آمریکا و محرومیت از بازار پرسود این کشور مواجه خواهند شد. به طور خلاصه یعنی رژیم در بن بست قرار دارد.

نتیجه: حال با توجه به بحران های نام برده میتوان گفت شاید رژیم ایران یکی از سه کشور در بین کشور های غرق در بحران است و هر یک از بحران ها برای فروریختن نظامی کافیست، حال اینکه رژیم حاکم بر ایران بدلیل ماهیت و عملکرد خود با هر شش مورد آن رو به روست و با سیاست های اتخاذ شده توسط امریکا میتوان شرایط را بحرانی تر از وضع موجود در نظر گرفت.تا یک سال پیش، پارامتر بین المللی و مشخصا جبهه گیری منطقه ای همه و همه به نفع رژیم حاکم بود. رئیس جمهور پیشین امریکا که هشت سال پشتیبان رژیم ایران بود و از این رژیم حمایت کرد و حتی در جریان اعتراضات سال ۸۸ وقتی که مردم شعار می دادند "اوباما اوباما ، تو با مایی یا اونا؟" اوباما به قیام مردم ایران پشت کرد و از رژیم حمایت کرد. یا اینکه کشور های منطقه ای که رژیم در آنها دخالت میکرد در سالیان گذشته سکوت کرده بودند، حال شاهد هستیم که همه این کشور ها از یمن،عراق،فلسطین و... به صدا درآمده و از حضور رژیم ایران در خاک خود مدام در مجامع بین المللی شکایت میکنند. اینطور بنظر میرسد که سیاست مماشات که سالیان درازی بود از طرف کشورهای غربی اتخاذ میشد اکنون تغییر کرده و کشور ها به صورت یک برداشت واحد متوجه شدند بقای رژیمی با ماهیتی توتالیتاریستی مذهبی بر ضد منافع آنها خواهد بود. به معنای دقیق تر جامعه جهانی صدای مردم ایران را برای تغییر رژیم شنید.به یاد داشته باشیم که عوامل سرنگونی در کشور های منطقه در هر دوره تاریخی به چند شرط امکان پذیر است؛ مردم آن جامعه با حکومت قهر کنند، طبقه ی حاکم دیگر قادر به اداره امور کشور نباشد، تغییر منافع کشور های بزرگ و همچنین نیروی جایگزین و سازمان رهبری کننده برای هدایت مردم و پیش بردن امر سرنگونی وجود داشته باشد. حال این ما نیروهای اپوزیسیون هستیم که میتوانیم از شرایط بوجود آمده نهایت استفاده را برده و تغییر رژیم را کلید بزنیم و سرنوشت خود را بدست خود بگیریم. این امر انجام شدنی است به شرط آنکه یک اپوزیسیون کارآمد و کنشگر به معنی واقعی کلمه شکل بگیرد تا بتواند آن رابطه را با نیروهای درون بوجود و سازماندهی و رهبری اعتراضات را بدست بگیرد. در غیر اینصورت و با ماندن رژیم بر قدرت ما یک آینده را میتوانیم متصور شویم و آن هم نابودی ایران و ایرانی است و ما باید خط ممیز نابودی رژیم و ایران باشیم و اجازه ندهیم رژیمی که نفس های آخر را میکشد با خود ایران را نابود کند.
انتخاب با خود ماست....


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست