«اصرار» برای انتخاب وزیر زن؛ تبعیض مثبت جنسیتی یا جنسیتزدگی؟
نفیسه آزاد
•
من جزو کسانی هستم که برای انتخاب شدن وزیر زن در کابینه آینده «اصرار» دارم و این اصرار را کار درستی میدانم. آیا معتقد نیستم که اداره امور کشور باید به دست افراد شایستهای باشد که کار خودشان را بلد باشند و برای آن پست از همه گزینههای دیگر بهتر باشند بدون توجه به مرد بودن یا زن بودن آنها؟ جواب این سوال این است که هم بله و هم نه. همین موضوع را توضیح خواهم داد.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
٣۱ تير ۱٣۹۶ -
۲۲ ژوئيه ۲۰۱۷
من جزو کسانی هستم که برای انتخاب شدن وزیر زن در کابینه آینده «اصرار» دارم و این اصرار را کار درستی میدانم. آیا معتقد نیستم که اداره امور کشور باید به دست افراد شایستهای باشد که کار خودشان را بلد باشند و برای آن پست از همه گزینههای دیگر بهتر باشند بدون توجه به مرد بودن یا زن بودن آنها؟ جواب این سوال این است که هم بله و هم نه. همین موضوع را توضیح خواهم داد.
برای پاسخ دادن به سوالی که مطرح کردم اول باید مفهوم تبعیض مثبت را توضیح بدهم. «تبعیض مثبت» اصطلاحی است که بعد از جنگ جهانی دوم رواج پیدا کرد. تبعیض مثبت به همه ساختارها، اقدامات یا قوانینی گفته میشود که با در نظر داشتن محرومیتها و نابرابریهایی که یک گروه جنسیتی، سیاسی، مذهبی یا قومی در آن زندگیمیکنند، تلاش میکند موقعیتی ویژه برای رشد و شکوفایی آنها فراهم کند.
اما چرا قانون برابر برای همه منجر به نابرابری میشود و چرا تبعیض مثبت نیاز است؟ چون پایههای اجتماعی عموما بر نابرابری گذاشته شده، قانون برابر در چنین شرایطی منجر به تشدید نابرابری میشود. چون گروههای مورد تبعیض به دلیل سابقه فرودستی یا سرکوب کمتر میتوانند از مزایای قانون یا مزایای اجتماعی استفاده کنند و گروههای قدرتمندتر بیشتر و به این ترتیب فاصله بیشتر میشود.
مثلا کنکور را فرض کنید. سوالات کنکور برای همگان یکسان است. فرض کنید همه شانس مساوی برای ورود به دانشگاه داشتند آیا این به این معنی بود که همه واقعا «فرصت برابر» برای رسیدن به دانشگاه دارند؟ ممکن است کسی از شما بپرسد که خوب به هرحال آنکه از نظر علمی سوالات بیشتری را درست زده لیاقت این را دارد که به دانشگاه بهتری برود. به این ترتیب قبول ندارید که کسانی دانشگاهها و رشتههای برتر را میگیرند که از اول پایگاه اقتصادی و اجتماعی بالاتری داشتهاند؟ این شیوه حتی با وجود یکسانی سوالات و کتابها و شرایط به نابرابری دامن میزند. ضرایبی که برای مناطق محروم در نظر گرفته میشود «تبعیض مثبتی» است که تا حدی شانس دستیابی را به نفع برابری دستکاری میکند.
تبعیض مثبت سیاستی «پایدار» و «دائمی» نیست، در واقع برای باز کردن راهی است که به خاطر انباشت نابرابری مسدود شده و جز به کمک یک قرارداد یا سیاست مثبت باز نمیشود یا زمانی بسیار طولانی برای باز شدن میبرد.
خلاصه اینکه تبعیض مثبت یعنی توجه به «نابرابریهای نامشروع» و «موجود» برای گروههای خاص در جامعه و تلاش برای رسیدن به برابری با تغییر جهت موقت نابرابری.
«زنان» در حوزه سیاست در ایران با چنین نابرابری عرفی و اجتماعی و حتی قانونی مواجهند. ورود زنان به سیاست تاریخ بسیار کوتاهی دارد و در این دوره کوتاه عمدتا از حدی فراتر نرفته است. به همین دلیل زنان در حوزه مشارکت سیاسی منهای کنش رای دادن صاحب تجربه تاریخی، ثروت، شبکه ارتباطات و حتی مقبولیت نیستند. درحالیکه مردان نه تنها حضورشان در سیاست «بدیهی» شمرده میشود بلکه پشتوانههای بزرگ خانوادگی، مالی و اعتباری دارند. حضور و مشارکت زنان در عرصه سیاست برای رسیدن به آن «برابری» شایستهسالار نیازمند دورهای از سیاستهای «تبعیض مثبت» است.
در سال ۱۹۷۸، قاضی هری بلاکم قاضی دیوان عالی ایالات متحده در حکم معروفی اعلام کرد: «برای پشت سر گذاشتن نژادپرستی [و از میان برداشتن آن] ابتدا باید به مسئله نژاد توجه کرد. راه دیگری در اینجا وجود ندارد» همانطور که این جنس توجه به نژاد به معنای نژادپرستی نیست، توجه به «جنسیت» در دسترسی به قدرت سیاسی ساختاری نیز «جنسیتزدگی» یا همان سکسیم نیست.
اما آیا تبعیض مثبت مورد نظر ما به این معناست که به هر قیمتی باید تعدادی از وزرا زن باشند حتی اگر شایستگیهای حداقلی لازم را نداشته باشند؟ خیر. این یک بحث انحرافی است که به نظرم از جامعهپذیری مردسالارانه برمیآید، از یک ترس قدیمی که اساسا زن را معادل «غیرشایسته» میداند.
منظور از تبعیض مثبت این است که در مورد زنان «شایستگیهای حداقلی» برای تصدی در نظر گرفته شود و علاوه بر آن اگر دو نامزد زن و مرد برای تصدی وزارت وجود داشت، انتخاب با زنان باشد. ۴۰ سال از ساختار سیاسی موجود میگذرد و زنان زیادی با وجود دشواریها به پشت درهای بسته کابینه رسیدهاند. آقای روحانی با وجود همه آنچه در تبلیغات و پس از انتخابات در مورد برابری جنستی گفته در صورت نداشتن حتی یک زن در کابینه باید ثابت کند میان همه زنانی که به او پیشنهاد شده، اصلا همه زنانی که با خود او در سمتهای مختلف و در کابینه قبلی همکاری کردند حتی یک نفر هم شایستگیهای حداقلی را به اندازه مردانی که انتخاب کرده ندارند. ادعایی که اثبات غلط بودنش بسیار ساده است.
برگرفته از وبلاگ نویسنده
|