سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دکتر صادق ملکی الگویی برای روشنفکران ایرانی


هادی صوفی زاده


• امید است نوشته آقای ملکی الگویی برای روشنفکران و نویسندگان ایرانی که در سالیان اخیر با تاکید بر تفکرات شوینیستی امکان هرگونه گشایش سیاسی نسبت به حقوق ملی کوردها را تقبیح و با روشهای افراطگرایانه مسیر چارهیابی مسئله ملتهای غیرفارس را به بن بست کشاندهاند و جو بدبینی را شدت بخشیدهاند و گذشت زمان خط بطلانی بر تفکرات انجمادی بسیاری از روشنفکران ایرانی کشانده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۱ تير ۱٣۹۶ -  ۲ ژوئيه ۲۰۱۷


اخیرا سایت دیپلماسی ایرانی مقاله ارزشمندی از آقای د. صادق ملکی کارشناس ارشد امور سیاسی تحت عنوان علل و تبعات ظهور دولت کردی منتشر کرده که بازتاب گستردهای در محافل کوردی و ایرانی داشته است. نوشته ایشان واقعبینانه و به زبان گویا در خصوص آینده کوردها در ایران و کوردها در بخشهای دیگر پرداخته است. در اینجا مایل به تفسیر مفاد نوشته ایشان که بباور بنده یک کلمه اضافه در آن نیست نیستم اما اگر کسانی مایل به خواندن نوشته ایشان هستند میتوانند لینک آن را کلیک کنند و بخوانند. جوهره بحث ایشان این است که توصیه می کند بجای زورگویی و کتمان حقایق در مورد کوردها عقلانیت بخرج داده و قبل از اینکه تغیرمان دهند خود را تغیر دهیم چرا که اگر خود را تغیر ندهیم هزینه آنرا باید پرداخت. آنچه بهانه این نوشته است این است که دیدگاههای آقای ملکی تاکنون در محافل سیاسی ایرانی کمتر شنیده شده بود و میتوان دیدگاه ایشان را تابوشکنی و الگویی برای جامعه قلمداد نمود.
سایت دیپلماسی ایرانی که موضوعات کارشناسانه وعلمی را بازتاب میدهد در ارتباط با دستگاه دیپلماسی ایران هست و اتفاقا اغلب نویسندگان سایت مذکور در گذشته دردستگاه دیپلماسی حضور داشتهاند. بنابراین آنچه در آن سایت منعکس میشود از روی آگاهی و مطالعات جدی و بگونهای خط دهی به نظام هست.
البته این تنها آقای ملکی نیست که آنگونه فکر می کند و واقعیات را به زبان آورده است بلکه حدود شش ماه قبل تنی چند از کوردها در داخل و خارج در نامهای خطاب به آقای خامنهای همین موضوعات را با همین مضامین در نامهای سرگشاده به آقای خامنهای به زبان آوردند که بسیار مشابه دیدگاهای ایشان هست اما تفاوت در این است که آنچه از طرف کسی که در بیخ گوش حاکمیت به زبان آورده میشود با افرادیکه که دستشان به جایی بند نیست و تنها نظارگر اوضاع هستند فرق می کند. افراد کورد در نامه به خامنهای در ارتباط با احتمال استقلال کوردستان سوریه و عراق که ایران از مخالفان پروسه استقلال آن دو بخش است نوشتند " از نظر ما فرصتی تاریخی برای ایران فراهم گشته تا ابتکار عمل بدست گیرد، خود را با پروژه خاورمیانه جدید همراه کند و خاورمیانه نوین را مدیریت کند. از نظر ما میشود تابوی استقلال کوردستان عراق وکوردستان سوریه بعنوان فرصت نگریسته شود ـ همچنانکه استقلال جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان برای ایران فرصت بودند ـ و از درون آن فرصتهای بیشتری فراهم کرد. نگاه ما به قضیه این است که در صورت حمایت ایران از استقلال کوردستان عراق و سوریه قدرت مانور بهتری برای ایران فراهم خواهد گشت". بنابراین میتوان گفت نطفه درک مشترکی فراهم گشتهاست و روشنفکران ایرانی اگر از این واقعیت غافل شوند هزیهن آنرا ایرانیان متحمل خواهند شد.
به درازای حاکمیت فعلی جمهوری اسلامی و گسترش ارتباطات، روشنفکران و صاحبنظران ایرانی یکپای مخالفت با حقوق ملی کوردها در ایران و کشورهای دیگر بودهاند. جوهره سخن روشنفکران ایرانی این بوده که ایران سویس و کانادا نیست وبرخلاف آن کشورها ایران کشوری درهم تنیده است و دلیلی برای فدرالیزه کردن ایران نیست. عراق کشوری با تاریخی ٩٠ ساله هست و نسبت به ایران کشور محسوب نمیشود. فدرالیزه کردن زمینه تجزیه ایران است. مخالف یوگسلاویزه شدن ایران (که بسیار محتمل هست) هست اما موردی که از چشم ایرانیان غایب بوده ساختار ملی روسیه است. فرصتهای زیادی برای ایران و ایرانیان بوده تا بجای احتمال یوگسلاویزه کردن ایران ساختار ملی روسیه را الگو قرار داد. در روسیه فدرال اوسیتیهای (اوسیتیای شمالی) آن کشور بسیار راضی تر از اوسیتیهای گرجستان (اوسیتیای جنوبی) که اینک بطور نیمه مستقل خود را اداره می کنند هستند و اوسیتیهای جنوبی تلاش زیادی بخرج دادهاند تا به اوسیتیهای شمالی ملحق شوند. ارمنیهای روسیه بهتر از ارمنیهای کشور ارمنستان زندگی می کنند. روسها بعداز یک دوره فرازونشیب با سرمایهگذاری فراوان تا اندازه زیادی چچنها را آرام نمود. فرهنگ روسی محبوبیت زیادی در میان دیگر کشورهای استقلال یافته از بالتیک گرفته تا اکراین و کشورهای آسیای میانه دارد. ایران میتوانست مسیر روسیه را می پیمود و جاذبهای برای کوردها، آذریها، بلوچها در دیگر کشورها داشت، اما عکس قضیه را شاهد بودهایم و علیرغم مشترکات فرهنگی، فرهنگ ایرانی با حساسیت فراوانی در میان دیگر ملل مواجه بودهاست. در این مسئله تنها حکومت پهلوی ها و رژیم فعلی مقصر نبودهاند بلکه اکثر ایرانیان بویژه روشنفکران مقصر بودهاند.
بیاد دارم چند سال قبل روشنفکران تورک مقیم المان در نامهای به دولت اردوغان خواستار آن شدند که تورکها در المان چه حقوقی داریم کوردها در تورکیه نیز باید از همان حقوق بهرهمند باشند. خارج از اینکه کوردها در سرزمین خود زندگی می کنند ومثل تورکهای المان مهاجر نیستند با این وجود شاهد همچون رویکردی از طرف روشنفکران ایرانی نبودهایم.

امید است نوشته آقای ملکی الگویی برای روشنفکران و نویسندگان ایرانی که در سالیان اخیر با تاکید بر تفکرات شوینیستی امکان هرگونه گشایش سیاسی نسبت به حقوق ملی کوردها را تقبیح و با روشهای افراطگرایانه مسیر چارهیابی مسئله ملتهای غیرفارس را به بن بست کشاندهاند و جو بدبینی را شدت بخشیدهاند و گذشت زمان خط بطلانی بر تفکرات انجمادی بسیاری از روشنفکران ایرانی کشانده است باشد.
بباور بنده ایرانیان واقع گرا باید در پیشبرد دیدگاه آقای ملکی کوشش کنند وبا دست خود شانس بزرگ کوردها را به بی شانسی تبدیل نکنند هرچند متاسفانه تاکنون اینچنین بودهاست. به لحاظ تاریخی که بنگریم خیانت شاه ایران به کوردها در زمان بسیار کوتاه به سرنگونی خود او انجامید و با تمام ادلهها میتوان اذعان نمود که خیانت اینباره ایرانیان به کوردها به تجزیه ایران خواهد انجامید.

١.
www.irdiplomacy.ir

٢.
news.gooya.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست